آرامش روانی در پرتو ایمان به خدا

آرامش روانی در پرتو ایمان به خدا

چکیده

در این نوشته، بعد از توضیح مفاهیمی؛ مانند: آرامش، آرامش روانی، استرس، اضطراب، بهداشت روانی، تنش و ایمان، به چهار عامل مهم آرامش روانی از منظر قرآن؛ یعنی ایمان، تقوا، عبادت و نماز اشاره شده است. در رابطه ایمان و آرامش روانی به این مسأله توجه شده است که از نگاه قرآن، ایمان زیر بنای سلامت و آرامش روان می باشد. در بخش تقوا، بیان شده که داشتن تقوی، عامل بقاء آرامش روانی است و در پیشگیری از مبتلا شدن به آسیب های روانی، مهمترین تأثیر را دارد. برخی از آیات صراحت دارند که دعا به معنای عام آن، در آرامش روانی تأثیر دارد که مکانیزم آن بیان گردیده و همنیطور این مسأله که دعا در درمان بیماری های روانی تأثیر دارد با استناد به فرمایشات امام علی علیه السلام بحث شده و در آخر، به تأثیر نماز در آرامش روان اشاره شده است.

مقدمه

افسردگی حاد، اضطراب، تنش و استرس از بیماری های روانی دوران معاصر است که ساختار وحدت یافته شخصیت انسان را از بین می برند و قدرت سازگاری فرد را در رابطه باخود، جامعه، محیط و خداوند را بسیار کاهش می دهند و موجب اختلال در ساختار تفکر و رفتار و عواطف می گردند. برای اینکه انسان در معرض این بیماری های خطرناک قرار نگیرد «پیشگیری» بهترین راه است. آرامش روانی، اصطلاحی است که برای پیش گیری اولیه از مبتلا شدن به انواع بیماری های روانی به کار می رود. قرآن کریم برای رسیدن به آرامش روانی (که در قرآن با واژگانی مانند سکینه، اطمینان، ایمان و غیره مطرح است) مجموعه راهکارهای درهم تنیده ی شناختی، عاطفی و رفتاری ارائه می دهد که در رأس همه ی این راهکارها، اصل ایمان مطرح است. ایمان، به عنوان مجموعه ساختاری قانونمند از تصدیق قلبی، اقرار زبانی و رفتار کارکردی، سنگ بنای اولیه سلامت روانی و آرامش جان را به دنبال می آورد. راهکارهای دیگری نیز در قرآن مطرح است که متفرع بر اصل ایمان است. در این بخش و بخش دوم این مقاله، مهمترین گزاره های رسیدن به سلامت روان و آرامش روانی را مرور می کنیم.

آرامش،[1]اسم مصدر از آرامیدن و به معانی زیر آمده است: 1ـ آرامیدن و آرمیدگی؛ 2 ـ وقار و سنگینی؛ 3ـ خواب کوتاه و سبک؛ 4 ـ فراغت و آسایش؛ 5 ـ صلح و آشتی؛ 6ـ سکون.[2]

در انگلیسی واژه رلکسیشن (relaxation) را به آرامش و آرمیدگی تمدد اعصاب از طریق استراحت بدنی ترجمه کردند[3]. با توجه به اینکه موضوع بحث ما آرامش روانی است، نزدیک ترین مفهوم به آرامش روانی در انگلیسی، مفهوم رلکسیشن نیست بلکه مفهوم بهداشت روانی (mental health) است.

«بهداشت روانی» اصطلاحی است که از قلمرو پزشکی اقتباس شده و در روان شناسی فراوان به کار می رود. طیفی از مفاهیم ضمنی را در بر دارد که نه تنها نشان دهنده ی فقدان نشانه های بیماری روانی است بلکه بیانگر وجود ویژگی های مثبتی از قبیل خویشتن پذیری،[4] خود مختاری، انسجام شخصی و خود شکوفایی است.[5]

در مقابل آرامش، می توان از تنش و استرس نام برد. در فلسفه شرقی، استرس به معنای نبود آرامش درونی است و در اصطلاح، حالتی از اضطراب است که وقتی حوادث و مسئولیت، افزون برآن مقداری که انسان بتواند با آن کنار بیاید تجربه می شود. به زبان «فیزیولوژیایی» استرس، به میزان استهلاک و فرسودکی بدن گفته می شود.[6] مفهوم تنش و استرس به خودی خود از تکامل تعادل حیاتی ارگانیسم، همراه با پاسخ های بیوشیمیایی معین، نسبت به هرگونه به هم خوردگی این تعادل حیاتی، خبر می دهند. بدن انسان نسبت به استرس و تنش دچار تغییرات هورمونی و عصبی شدید می شود و همراه با آزاد کردن هورمون آدرنالین و تغییرات احساسی همراه با بر انگیختگی هیجانی ایجاد می گردد. چهار دسته واکنش نسبت به تنش وجود دارد: جسمانی(بی قراری)، روانی (فقدان اعتماد به نفس)، هیجانی (اضطراب) و رفتاری (افزایش و یا کاهش خواب). سازگاری معمول با زندگی، آگاهی از آسیب پذیری نسبت به عوامل استرس زا، شناخت آن ها، آگاهی از تنش و پیامدهای منفی، خنثی و یا حتی مفید آن ها، مدیریت تنش و مدیریت استرس، مراحل طرح کلی رشد سلامت روانی فردا را ارایه می دهد.[7]

اضطراب، بیماری شایع قرن ما است. اضطراب، یک احساس منتشر، بسیار ناخوشایند و اغلب مبهم دلواپسی است که اغلب با تظاهرات محیطی همراه می گردد؛ مثل تنگی نفس، درد قفسه سینه، طپش قلب، تعریق مفرط، سردرد، ناراحتی مختصر معده، اسهال، احساس سر گیجه و سبکی در سر، تشدید رفلکس ها، بالا رفتن فشار خون، تکرر ادرار، کندی دفع ادرار و بی قراری، که با عدم توانایی برای نشستن یا ایستادن مشخص می شود.[8]

آرامش روانی

منظور از آرامش روان، عبارت است از داشتن خلق یا وضع روانی که فرد از لحاظ وجود شادمانی، اعتماد به نفس و شور و حرارت و امثال آن در وضعیت آرمیدگی، آسایش خاطر و اطمینان بخش قرار گیرد.

توجه به این نکته مهم است که آرامش روان و روح دو مفهوم دارد: مفهوم مثبت و مفهوم منفی. آرامشی که همراه با خلاقیت نباشد، آرامشی منفی است و آرامش مثبت، آرامشی است که همراه با خلاقیت و جولان هیجانات مثبت باشد. باید توجه داشته باشیم که آرامش تهی از خلاقیت و حساسیت های روحی، آرامش مثبت نیست.[9] آرامش مثبت، آرامشی است که به نحوی با ناآرامی در آمیخته و با حساسیت همراه باشد. آرامش منفی (غافلانه) آرامشی است که انسان حقایق را نفهمد و یا با فریب و تخدیر، خود را آرام کند و از عواملی که به سرنوشت و حیات معنوی او ارتباط دارد غفلت بورزد.

به این ترتیب، می توانیم نتیجه بگیریم آن آرامشی که در منطق دینی ارزش دارد، آرامشی همراه با حساسیت، تعقل و اندیشه است و در درون آن، نوعی ناآرامی مقدس وجود دارد که از آن به آرامش در عین ناآرامی و بی تابی، و آرامی آمیخته با ناآرامی تعبیر می کنیم؛ البته ناآرامی ای که آدمی را منفعل نکرده و معطوف به امور متعالی باشد.[10]

آرامش روانی با نگرش های دینی ارتباط تنگاتنگ دارد؛ به طوری که با افزایش مرتبه ای دینداری، آرامش روانی هم افزایش می یابد.

ایمان پیش نیاز آرامش روانی

ایمان، از باب افعال و از ماده أمن یؤمن أیمانا، به معنای گرویدن، ایمن گردانیدن، باور داشتن، روی کردن و اعتماد ورزیدن است.[11] در قرآن نیز به معنای فعل ایمان یا معنای محتوای آن و یا هر دو به کار رفته است[12].

علامه طباطبایی، ایمان را چنین تعریف می کند: «ایمان، عبارت است ازعلم به چیزى باالتزام به مقتضاى آن، به طورى که آثار آن علم در عمل آشکار باشد.[13] از نگاه قرآن، داشتن آرامش روانی به داشتن ایمان منوط است؛ یعنی اگر کسی ایمان داشته باشد، آرامش روانی در وجود وی پدید می آید. «هُوَ الَّذی أَنْزَلَ السَّکینَهَ فی قُلُوبِ الْمُؤْمِنینَ ِلیَزْدادُوا إیماناً مَعَ إیمانِهِمْ»[14]؛ او کسى است که آرامش را در دل ها ى مؤمنان نازل کرد تا ایمانى جدید به ایمان سابق خود بیفزایند.

ظاهرا مراد از “سکینت” آرامش و سکون نفس و ثبات و اطمینان آن به عقائدى است که به آن ایمان آورده است؛ و لذا علت نزول سکینت را این دانسته است که تا ایمانى جدید به ایمان سابق خود بیفزایند[15]. مقصود از انزال سکینت در قلوب مؤمنین، ایجاد آن است بعد از آنکه فاقد آن بودند.[16]

علامه طباطبایی به تعریف ایمان و اینکه ایمان دارای شدت و ضعف است و خداوند با ایجاد آرامش در دل های مؤمنین، در صدد افزایش ایمان آن هاست، می فرماید: مدلول اینکه فرمود: «تا ایمان خود را زیاد کنند» ایمان داشتن به هر چیز، عبارت است از علم و التزام به آن چیز، به طورى که آثار رشد عملش ظاهر شود، و معلوم است که هر یک از علم و التزام مذکور، امورى است که شدت و ضعف مى پذیرد؛ پس ایمان نیز که گفتیم عبارت است از علم و التزام، شدت و ضعف مى پذیرد؛ بنابراین معناى این گونه می شود: «خدا، کسى است که ثبات و اطمینان را که لازمه مرتبه اى از مراتب روح است درقلب مؤمن جاى داد؛ تا ایمانى که قبل از نزول سکینت داشت بیشتر و کامل تر شود»[17].

پیام های تربیتی آیه

برخی برای رسیدن به آرامش به هر عملی چنگ می زنند، حتی ممکن است به سوی استفاده از مواد مخدر و قرص های روان گردان متوسل شوند و به این پیام آشکار توجه ندارند که «منبع بی پایان آرامش خداوند است».
رسیدن به آرامش در سایه افزایش ایمان، حالت تضاعفی دارد؛ یعنی به هر میزان که ایمان افزایش یابد آرامش روانی هم افزایش می یابد.
هرکسی که بخواهد به آرامش روانی برسد ضروری است باورهای اعتقادی پیش از رسیدن آرامش روانی را داشته باشد و وقتی به ثبات روانی رسید، ایمانش افزایش می یابد.

گرایش های تربیتی مبتنی بر اندیشه های سکولاریستی، اومانیستی و هر اندیشه ی پرورشی که باور به اصول اعتقادی ندارد متربی را در دایره ای از شکاکیت، اضطراب، استرس و آینده مبهم رها می کنند، به گونه ای که فرد، همیشه با دلواپسی و نگرانی سر به گریبان است؛ بنابراین بر مربیان مسلمان است که با الهام از روش تربیتی بزرگ مربی بشریت، پیامبر خاتم صلی الله… ، پیام تبلیغی خود را با نگرش ایمانی و اصول اعتقادی و به ویژه با اصل توحید «یَاأَیُّهَا النَّاسُ قُولُوا لَاإِلَهَ إِلَّااللَّهُ تُفْلِحُوا»[18] و بر مدار توحید شروع کنند.

«الذین آمنوا و لم یلبسوا ایمانهم بظلم اولئک لهم الامن وهم مهتدون»[19]؛ آن ها که ایمان آوردند و ایمان خود را با شرک و ستم نیالودند، ایمنی تنها از آنِ آن هاست و آن ها هدایت یافته گانند. علّامه طباطبایی می فرماید: نتیجه این تأکیدهای پی در پی این است که به هیچ وجه، نباید در اختصاص (امنیّت) و (هدایت)برای مؤمنین، شک و تردید داشت. این آیه شریفه هم دلالت می کند براینکه امنیّت (آرامش) و هدایت از خواص و آثار ایمان است؛ البته به شرط اینکه روی ایمان با پرده هایی مثل شرک وستم پوشیده نشود[20].

پیام های تربیتی آیه:

یکی از کارکردهای مهم ایمان، رسیدن به امنیت است که شامل همه انواع آرامش می شود.
یکی دیگر از کارکردهای ایمان، هدایت یافتگی است و نتیجه تبعی هدایت یافتگی، ثبات روانی هم است.
ظلم و ستم، ایمان را می پوشاند و در نتیجه آثار ایمان از جمله امنیت و هدایت یافتگی، فرصت بروز و پرورش را نمی یابد؛ به عبارت دیگر: آثار ایمانی مانند رسیدن به آرامش، مشروط به این است که فرد در بعد رفتاری، رفتار عادلانه ای داشته باشد.

آیات دیگری هم درباره ارتباط ایمان و آرامش روانی هستند که آثار ایمان را این گونه بیان می کنند: ایمان، موجب تعادل روانی، اطمینان و توکل به خداست؛ ایمان، موجب زوال ترس و حزن و اندوه است؛ ایمان، سبب استواری مؤمن و شفای درد است.

برخی از تعاملات دیگر ایمان و آرامش روانی:

تعادل روحی و روانی،[21] بین باور عمیق به خدا و داشتن تعادل روانی، رابطه مثبت برقرار است؛ هرکس به خدا ایمان داشته باشد از ثبات روانی برخوردار خواهد بود و کسی که ثبات روانی داشته باشد آرامش روانی دارد.
اطمینان و توکل بر خدا[22]. بر کسی پوشید نیست که توکل بر خدا دارد در واقع در درون خودش یک حالت تطمئنینه و آرامش را خاص را تجربه می کند بدین جهت است که می توان گفت بهترین تکیه گاه خداوند است.بنابر این توکل و آرامش روانی همپوشی دارد.
زوال ترس و بیم و خوف و حزن؛[23] ثبات و استواری مؤمن در دنیا و آخرت؛[24] سکینه وآرامش روانی؛[25] ایمنی هدایت یافتگی در سایه ستم نکردن.[26]

بنابراین علاوه بر اینکه که واژه ایمان مژده دهنده ایمنی است، محتوای ایمان هم برای مؤمنین بشارت دهنده سلامت وآرامش روانی.

تقوا وآرامش روانی

یکی دیگر از گزاره های قرآنی که در رسیدن به ثبات روانی بسیار حائز اهمیت است تقوی است.

تقوی از ماده (وقایه) به معنی حفظ کردن نفس از آلودگی ها و بدی ها و گناهان است به عبارت دیگر، معنای لغوی تقوی پیشگیری از انحراف از راه درست و نیز پیشگیری از خطاکردن است.[27]در اینکه چگونه در سایه زیستن در سایه تقوای الهی به آرامش روانی می رسیم،آیاتی که فرایند رسیدن به آرامش روانی از طریق تقوی را بیان می کند اشاره می شود.

با توجه به اینکه درجه تقوا نسبت به ایمان بالاتر است کسانی که اهل تقوا هستند نه تنها به آسیب های روانی مبتلا نمی شود بلکه نسبت به آسیب ها مصونیت دارد در قرآن نسبت به آن اشاره دارد:

آسان کردن کارها در سایه تقوی. در تقوای ویژگی است که گرِهی از مشکل باز می کند، موجب ثبات در امور اجتماعی می گردد و آرامش روانی را هم به دنبال دارد. «من یتق الله یجعل له من امره یسرا»[28] و هر کس تقواى الهى پیشه کند، خداوند کار را بر او آسان مى سازد.
تقوا راه نجات است. «وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً»[29] و هر کس تقواى الهى پیشه کند، خداوند راه نجاتى براى او فراهم مى کند. معمولا کسی که احساس می کند در بن بستِ زندگی گرفتار است دچار اضطراب می گردد. اما کسی که دریابد که خداوند برای وی راه نجاتی قرار داده است احساس آرامش می کند.
تقوا مانع از بروز انحراف. یکی دیگر از دلایل که تقوی سبب آرامش روانی است، این است که تقوی موجب بازداری از بدی ها و رسیدن به پاداش های نیک می گردد. «وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یُکَفِّرْ عَنْهُ سَیِّئاتِهِ وَ یُعْظِمْ لَهُأ َجْراً»[30]و هر کس تقواى الهى پیشه کند، خداوند گناهانش را مى بخشد وپاداش او را بزرگ مى دارد.

مربیان به این نکته تربیتی توجه دارند که اگر روحیه تقوی را در متربی پرورش دهند دیگر برای جلوگیری از انحرافات فردی و اجتماعی نیاز به اعمال نظارت و کنترل های اجتماعی نخواهد بود زیرا عوامل درونی تقوا سبب می شود که افراد متعهد به اجرای دقیق قوانین و نظم خواهند شد و نرخ انواع نابهنجاری ها کاهش خواهدیافت.

یاد خدا و آرامش روان

یکی از ویژگی های یاد خدا اطمینان قلب است. «الَّذینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»[31] همان کسانى که ایمان آورده اند و دلهایشان به یاد خدا آرام مى گیرد. آگاه باش که با یاد خدا دلها آرامش مى یابد.

اطمینان به معناى سکون و آرامش است، و اطمینان پیدا کردن یک چیز ، به این است که آدمى با آن دلگرم و خاطر جمع شود.[32] اینکه اطمینان دل به وسیله یاد خدا به دست می آید عطف تفسیری برای ایمان است در نتیجه به وسیله یاد خدا که از ایمان سرچشمه می گیرد اطمینان قلب حاصل می شود.[33]

از دو راه به وسیله یاد خدا به آرامش روانی می رسیم: یکی اینکه نفس عبادت در روان انسان ایجاد بهجت و آرامش می کند یعنی نفس دعا کردن موجب آرامش است و کوه های غم و نگرانی را ذوب می کند، چرا یاد خدا توجهی به قادر متعال بی نهایت است و نفس توجه به خدای رحمن و رحیم قطعا موجب آرامش است چنانکه امام علی (ع) می فرمایند: «خداوند سبحان ذکر و یاد خود را صیقل دهنده و موجب روشنایی دل ها قرار داده است.[34]»

راه دوم این که انسان اگر با تمام شرایط دعا کند و در نهایت، خداوند کریم هم مصلحت بداند، دعای او در رفع غم و اندوه ومشکلات مستجاب خواهد شد؛ چنان که خداوند متعال درباره حضرت ایوب علیه السلام می فرماید: «و اَیوبَ اِذ نادی ربَّهُ اَنّی مَسّنَی الضُرُّ و اَنتَ ارحَمُ الراحمینَ فَاستجبنا لَهُ فکَشفنا ما بِهِ مِنْ ضُرٍّ»[35] و ایوب وقتیکه پروردگار خود را خواند که مرا رنجی سخت رسیده است و تو بخشنده ترین بخشندگانی، او را اجابت کردیم و آنچه را از رنج واندوه به او رسیده بود زایل ساختیم.

یاد خدا، درمان بیماری های روانی

یاد خدا در مقام پیشگیری از ابتلای بیماری موجب ایمنی روان از بیماری می شود و در مقام درمان بیماری یاد خدا شفا دهنده بیماری است بطور که پیامبر(ص): ذِکْرُ اللَّهِ دَوَاءٌ وَ شِفَاء[36] یاد خداوند درمان و شفای بیماری است. درمان بیماری جسمی که منشأ جسمانی دارد شاید نسبت به درمان بیماری های روانی درمان پذیر تر باشد اما بیماری های روانی را نمی توان به آسانی با روش های درمانی معمولی که در روان شناسی بالینی و روان پزشکی معاصر وجود دارد بطور کامل درمان کرد لذا شایسته است که به سراغ کسانی برویم که نسبت به انسان شناخت کامل دارند، ائمه اطهار علیهم السلام از معدود کسانی هستند که برای درمان بیماری های روانی راهکار ارائه کردند. امام علی علیه السلام یکی از درمان های بیماری روانی را یاد خدا می داند و می فرماید:

یاد خدا داروی بیماری روانی. ذکرالله دواء أعلال النفوس[37] یاد خدا داروی انوا عبیماری های روان است.
یاد خدا سلاح درمان، یامَنِ اسْمُهُ دَوَاءٌ وَ ذِکْرُهُ شِفَاءٌ وَطَاعَتُهُ غناء [غِنًى ] ارْحَمْ مَن رَأْسُ مَالِهِ الرَّجَاءُ وَ سِلَاحُهُ الدُّعَا[38]؛ ای آن که نام او دارو، یاد او درمان و بندگی اش توانگری است! برکسی که سرمایه اش، امید و سازوبرگش دعا به درگاه توست، مهربانی کن.
آرامش دلها و روشنایی سینه ها، ذکرُ اللّه جَلاءُ الصُّدورِ و طُمَأْنینَهُ القلوب؛ یادخدا، روشنایی سینه ها و آرامش دل هاست.

بنابراین با یاد خدا قلب انسان را نورانی می شود و به باشکوه ترین مرتبه انسانی خود توفیق می یابد. هنگام که سرای دل به نور ایمان و معرفت الهی روشن است و وجود او سرشار از عشق به معبود می شود، آرامشی دل انگیز، روان او را فرامی گیرد و آسایشخاطریمی یابدکهبزرگ ترینلذت هایزمینیدربرابرآنرنگمی بازد. درواقع با ذکر، بعد معنوی و آسمانی انسان بر بعد مادی و زمینی او چیره می شود. در این صورت، همه بیم ها و نگرانی ها از بین می رود و بنده سرمست از باده وصال، نیرویی تازه در خود حس می کند که با تکیه بر آن می تواند به رویارویی با همه مشکلات و گرفتاری ها بپردازد بنابر این یاد خدا،آرام بخش دل هاو تأمین کننده بهداشت، سلامت آرامش روانی انسان است. «الَّذینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِاللّهِ أَلابِذِکْرِاللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»[39]. آنها کسانی هستند که ایمان آورده اند ودل هایشان به یاد خدا مطمئن و آرام است. آگاه باشید! دل ها با یاد خدا آرامش و ثبات می یابند.

نماز و آرامش روانی

یکی از رفتارهای که آرامش بخش است نماز است، نماز برای جلوگیری از  اضطراب و حفظ آرامش دائمی جسم و روان،  تأثیر عمیق دارد زیرا نمازگزار، با ایمان به قدرت لایتناهی پروردگار، در برابرش خاضعانه سر به سجده می گذارد و تنها پناه و یاور مددکاری که کمک می کند خدا را می داند و با نمازهای پنج اولا باورهای اعتقادی را تعمیق می کند وثانیا ایمنی را به روان خود تلقین می کند و سرانجام آرامش عمیق را در وجود خود ملکه می سازد. در مقابل، کسانی که از یاد خدا غفلت می ورزند و از آن سرباز می زنند، دچار پریشان حالی شدید خواهند بود به طوری که قرآن در مورد چنین افرادی می فرماید؛ «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَهً ضَنْکا»[40]. هرکس از یاد من رویگردان شود، زندگى(سخت و) تنگى خواهد داشت.

پیام های تربیتی آیه

الف) در مسائل تربیتی ضمن اینکه بایستی جنبه های مثبت محتوای پرورشی از ابعاد مختلف یاد آوری شود و برای نهادینه کردن آنها برنامه ریزی صورت گیرد به پیامدهای منفی توجه نکردن به پدیده های تربیتی و آموزشی هشدار داده شود. بارها در قرآن از آثار مثبت یاد خدا سخن گفته شده است اما از آثار منفی رویگردانی از یاد خدا تذکر داده شده است. بنابر این هر مربی آگاه وقتی از فواید مثلا صدقه دادن در راه خدا می گوید باید از عواقب صدقه ندادن هم بگوید یعنی هم مژده دهد و هم بترساند.

ب) یکی دیگر از پیام تربیتی قرآن این است که مربیان از بعد تربیتی به نماز توجه نمایند. یکی از ابعاد تربیتی نماز ایجاد و نهادینه کردن روحیه ای الهی و اخلاقی در وجود فراگیر است که زمینه های رشد اخلاق رذیله را از متربی سلب می کند. اقامه نماز به عنوان مهمترین عمل تربیتی در زدودن اعمال سیئه نقش اساسی دارد. چنانکه خطاب به پیامبر( ص) است« نماز را بر پا دار که نماز (انسان را) از زشتی ها و گناه باز مى دارد»[41].نماز با افعال و اذکار پرمحتوایش، انسان را در جهانى برتر و والاتر – جهان قرب به خدا – وارد مى کند؛ و این نزدیکی  او را از سرچشمه هاى اصلى فحشاء و منکر که همان هواى نفس و حب افراطى به دنیا است دور مى سازد. به همین دلیل نماز گزاران واقعى با آگاهی از قبح گناه به سوی گناه نمی روند، و هر قدر روح و جان نماز را دریابد، به همان نسبت از منکرات و زشتی ها دورمى شود و شکوفه هاى فضائل و اخلاق در درون جانش آشکارتر مى گردد.

ج) مربی دینی به این مسأله واقف است که از نگاه قرآن، طبع انسان به گونه ای است که به هنگام روبه رو شدن با سختی ها، بی قرار و ناشکیبا  و مضطرب، و هرگاه به رفاه و ثروت برسد، بازدارنده و بخیل است. اما گروهی از این قاعده مستثنی هستند، آنان کسانی اند که نماز بر پا می دارند.[42]. اگر مربی بخواهد انسان های تربیت نماید که از در همه حالات از تعادل و ثبات روحی وروانی برخوردار باشد بایستی متربی را با نماز أنس بدهد.

نکات تربیتی

الف) نمازگزاران واقعی بر اثر ارتباط شبانه روزی با سرچشمه خوبی ها، زیبایی ها و قدرت ها، به رنگ خدا در می آیند و به آرامشی ژرف می رسند. پس به تدریج از ناهنجاری های اخلاقی پاکیزه می شوند.از جمله آن که هنگام روبه رو شدن با دشواری های زندگی بی تاب نمی شوند و به گاه دست یافتن به تنعم و ثروت نیز دیگران را فراموش نمی کنند.

ب)یکی از عمل هایی که سرشار از انگیزه یاد خداست، می تواند بیدار باش و به خویش آورنده باشد، می تواند همچون شاخص و علامتی، رهروان راه خدا را بر روی خط مستقیم ثابت بدارد، و از گیجی و سر در گمی حفظ کند، «نماز» است.

ج) یاد خدا از طرفی، هدف را که همانا پیوستن به او – یعنی به بی نهایت خوبی و کمال – است، همواره مدنظر قرار می دهد و مانع از گم کردن جهت می شود و از طرفی، به شخص قوت قلب و نشاط و اطمینان می بخشد و او را از سرخوردگی و فریفته شدن به پدیده های مشغول کننده یا از بیم ناک شدن از ناهنجاری هادر برابر ناهمواری ها محافظت می کند.

د) توجه به ذات پاک پروردگار، عبادت و نیایش در پاکسازى جان از رذائل اخلاقى مانند بخل، جزع، و بى تایى اثر مستقیم دارد، به این وسیله در سلامت روان تأثیر اساسی می گذارد. پس نماز، گنجایش روحی انسان را افزایش می دهد و او را در برابر سختی ها، خویشتن دار و بردبار و به هنگام خوشی ها و بی نیازی ها، باوقار و دیگرخواه می کنددر نتیجه دارای از سلامت روانی بهرمند خواهد شد.

جوامع غربی به دلیل اینکه در مواجهه با انحرافات دینی، خلاء معنوی، به وجود آمدن مکاتب فکری گوناگون، صنعتی شدن و… در معرض انواع از بیماری های روانی قرار گرفت، برای پیشگیری، و درمان انواع بیماری های روانی، اصطلاحات جدیدی را در دانش روان شناسی پروراندند که در برگردان فارسی برخی آن ها مانند آرامش روانی، سلامت روان، بهداشت روانی و… می باشد، آنان اصطلاحات فوق را برای سازگاری افراد با محیط به کار بردند در حالی در جوامع اسلامی کمتر با انواع بیماری های روانی رایج در غرب سرو کار داشته است لذا در دانش اسلامی و منابع دینی و بخصوص در آیات قرآن کریم با اصطلاحات مانند اسلام، (سلامت) اطمینان، سکینه، ایمنی و ایمان، تقوی، شفاء و… برخورد می کنیم. بیشتری این واژگان برای جلوگیری از مبتلا شدن به انواع بیماری ها به کار می رود؛ به عبارت دیگر اگر جامعه اسلامی بر مدار آموزه های دینی زندگی را سامان دهد در پرتو اسلام، ایمان، تقوی، نه تنها به بیماری های روانی دچار نمی شود بلکه زندگی به سامان در دنیا و آخرت بر یک نظام اجتماعی برادرانه را تجربه خواهند نمود و با وصف انسان مسلم، مؤمن و متقی شناخته خواهد شد.

حمیدالله شریفی

[1]. Relaxation

[2]. لغت نامه دهخدا، واژه آرامش.

برای آشنایی بیشتر با معانی لفظ «آرامش»، می توانید به واژه های طمانینه، سکینه، آرامش، آسایش، استراحت، آشتی، سلم، مامونی، ایمنی، امنیت و آرامش اطراف، آرامش دادن، مستریح کردن، مامون ساختن، آرام و آرمش دادن، آرامش یافتن، مستریح شدن، مطمئن شدن، آرمش یافتن، آرام یافتن، آسایش یافتن وآرام کردن و آرامی مراجعه کنید.

[3]. فرهنگ لغت آنلاین Babylon.

Self-acceptance[4]

.[5] وولف دیوید، روان شناسی دین، محمد دهقانی، تهران، رشد، 1386، ص 350.

[6]. سی وارد برایان وارد، مدیریت استرس، مهدی قراچه داغی، تهران: پیکان 1381، ص 17.

[7]. تودُر کیت، ارتقای سلامت روان: پارادایم ها و برنامه ها، مرتضی خواجوی و همکاران، تهران، سازمان بهزیستی، 1382 ص 99.

[8]. کاپلان ـ سادوک، خلاصه روان پزشکی ج 2،نصرت الله پور افکاری، تهران: شهر آب: آینده سازان، 1385، چاپ سوم ص 182.

[9]. فقیهی علی نقی، جوان و آرامش روان؛ مشکلات، مشاوره و درمانگری با نگرش اسلامی. چند نکته در باره آرامش روان از دیدگاه اسلام. علیرضا اعرافی. ص 318، 319.

[10]. همان ص 320.

[11]. خسرو پناه عبدالحسین، کلام جدید.

[12]. دایره المعارف تشیع، ج2 مدخل ایمان، لویی گارده، مجله کیان ایمان در سنت اسلامی، ترجمه ی کامران فانی، ش 52، ص 18.

[13]طباطبائى، محمدحسین، المیزان، محمّدباقر موسوى همدانى، ج18 قم: دفتر انتشارات اسلامى، بى تا. ص 390.

[14]سوره فتح آیه 4.

[15]. طباطبائى، محمدحسین، المیزان، محمّدباقر موسوى همدانى، ج18 قم: دفتر انتشارات اسلامى، بى تا. ص 386.

[16]. طباطبائى، محمدحسین، المیزان، محمّدباقر موسوى همدانى، ج18 قم: دفتر انتشارات اسلامى، بى تا. ص 387- 388.

[17]. همان ص 389.

[18]. مجلسی، محمدباقر،بحارالأنوار ج 18، مؤسسهالوفاءبیروت، 1404 قمرى ، ص 202.

[19]. سوره انعام، آیه 82.

[20]. طباطبائى، محمدحسین، المیزان، ج 7، محمّدباقر موسوى همدانى، قم: دفتر انتشارات اسلامى، بى تا، ص 279.

[21] . ابراهیم، آیه 27.

[22].  انفال، آیه2. «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْق ُلُوبهُُمْ وَ إِذَا تُلِیَتْ عَلَیهِْمْ ءَایَاتُهُ زَادَتهُْمْ إِیمَانًا وَ عَلى َ رَبِّهِمْ یَتَوَکلَُّون »؛ مؤمنان، تنها کسانى هستند که هر گاه نام خدا برده شود، دل هاشان ترسان می گردد و هنگامى که آیات او بر آن ها خوانده مى شود، ایمانشان فزونتر مى گردد و تنها بر پروردگارشان توکل دارند.

[23]. جن،آیه 13.

[24]. ابراهیم، آیه 27.

[25]. رعد، آیه 28.

[26]. انعام، آیه82.

[27]کیلانی ماجد عرسان، فلسفه تربیت اسلامی؛ مطالعه تطبیقی فلسفه تربیت اسلامی و فلسفه تربیت معاصر، ترجمه بهروز رفیعی. قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1389، ص 377.

[28]. سوره طلاق، آیه 4.

[29]. سوره طلاق، آیه 2.

[30]. طلاق، آیه 5.

[31] . رعد، آیه 28.

[32]. طباطبائى، محمدحسین، المیزان،ج 11،  محمّدباقر موسوى همدانى،قم: دفتر انتشارات اسلامى، بى تا. ص 484.

[33]. همان، ص485.

.[34] دیلمی حسن بن محمد،ارشاد القلوب،طباطبایى سید عباس، قم: جامعه مدرسین ،1376، ص 236.

[35] . انبیاء، آیات 83 و 84 .

[36]. ذنوری میرزاحسین، مستدرک الوسائلج5،قم:آل البیت لاحیاء التراث الاسلامی،1408هجری، ص286.

[37]آمدی،عبدالواحد بن محمدتمیمی آمدی،قم: دفتر تبلیغات، 1366،ص188.

[38]. مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار ج87، مؤسسهالوفاءبیروت، 1404 قمرى، ص 61.

[39]. رعد، آیه 28.

[40]. طه، آیه 124.

[41]. «و اقم الصلوه ان الصلوه تنهى عن الفحشاء و المنکر» (بقره/153).

[42]اِنَّ الاِْنْسانَ خُلِقَ هَلوعا. اِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعا. وَ اِذَا مَسَّهُ الْخَیر مَنُوعا«اِلاَّ الْمُصَلینَ الَّذینَ هُمْ عَلی صَلاتِهِمْ دائِمُونَ» (معارج/ 19 –23(بی گمان، انسان، ناشکیب آفریده شده است. چون شر به او رسد، بی تاب و چون خیر به او رسد، بازدارنده است، مگر نمازگزاران آن ها که همواره نماز به جا می آورند

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید