آشنایی با تحدّی

آشنایی با تحدّی

مقدمه
یکی از راه‌های شناخت صحت ادعای هر فرد دلایلی است که بر صحت مدعای خود اقامه می‌کند، هر چه ادعا مهم‌تر باشد باید دلایل از استحکام بیشتری برخوردار باشند. پیامبران در طول تاریخ برای اثبات ادعای نبوت دلایلی آورده‌اند که در لسان قرآن «آیه»[1] یا «بیّنه»[2] نامیده می‌شوند که بعداً مسلمانان بر آن‌ها نام «معجره» نهاده‌اند و مخالفان خود را به مبارزه و همانند آوری فراخوانده‌اند که این فراخوانی در اصطلاح «تحدّی» نام دارد.
انتخاب نوع معجره بستگی به شرایط زمان و مکانی هر پیامبر دارد امام رضا ـ علیه السّلام ـ در تحلیل تفاوت معجزات پیامبران می‌فرماید: «هنگامی که خداوند موسی را مبعوث کرد سحر و ساحری بر اهل آن عصر غلبه داشت و لذا خداوند چیزی از سوی خود برای آن‌ها فرستاد که در قدرت آن‌ها نبود و سحرشان را باطل کرد و حجت را تمام نمود و عیسی ـ علیه السّلام ـ را هنگامی مبعوث کرد که بیماری‌های صعب‌العلاج آشکار شده بود و مردم نیازمند به طباطبایی بودند خداوند از سوی خود چیزی فرستاد که نزد آن‌ها نبود مردگان را برای آن‌ها زنده می‌کرد و کور مادرزاد و بیماران مبتلا به بیماری‌های غیرقابل علاج را به فرمان خدا بهبودی می‌بخشید و حجت را به وسیله آن بر مردم تمام می‌کرد، خداوند محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ را در وقتی مبعوث ساخت که غالب بر آن عصر خطبه‌ها و سخنان دلنشین و فصیح و بلیغ بود خداوند از سوی خود مواعظ و حکمت‌هایی در بالاترین اوج فصاحت و بلاغت فرستاد که سخنان آنان را باطل کرد و حجت را بر آنان تمام نمود.[3] قبل از ورود به بحث لازم است در ابتدا واژه «تحدّی» در لغت و اصطلاح بررسی شود.
تحدّی در لغت
تحدّی در لغت یعنی؛ مبارزه طلبی و همانند آوری[4].
تحدّی در اصطلاح
تحدّی در اصطلاح به این معنا آمده است که، هر کسی دیگران را برای عمل یا گفتار یا نوشتار خود به مبارزه طلبی و همانندآوری دعوت کند؛ تحدّی نامیده می‌شود. یکی از ارکان معجزه قرآن تحدّی است یعنی؛ مدعی نبوت باید دیگران را به مقابله و مبارزه دعوت کند، تحدّی مشتمل بر قیاس و برهان است بدین گونه که «لوکان هذا الکتاب من عند غیر الله لامکن الاتیان بمثله، لکن التالی باطل فالمقدم مثله؛ اگر این کتاب، کتاب کلام الله نباشد پس کلام بشری است و اگر بشری باشد پس شما هم که بشر هستید باید بتوانید مثل آن را بیاورید، اگر شما توانستید مثل آن را بیاورید بشری بودنش اثبات می‌شود و اگر نتوانستید معلوم می‌شود که بشری نیست و اعجازی است که اثبات کننده ادعا نبوت و رسالت آورنده آن خواهد بود.[5] سیر تحدّی در قرآن
قرآن کریم برای اثبات نبوت پیامبر مخالفان را به همانند آوری فراخوانده است گاهی تحدّی به کل قرآن شده است، بگو اگر جن و انسان گرد آیند تا نظیر این قرآن را بیاورند مانند آن را نخواهند آورد هر چند برخی از آن‌ها پشتیبان برخی دیگر باشند.[6] گاهی تحدّی به ده سوره است یا می‌گویند این قرآن را به دروغ ساخته است بگو اگر راست می‌گویید ده سوره ساخته شده مانند آن بیاورید و غیر از خدا هر که را می‌توانید فراخوانید.[7] و گاهی تحدّی به یک سوره است: و اگر در آنچه بر بنده خود نازل کرده‌ایم شک دارید پس اگر راست می‌گویید سوره‌ای مانند آن بیاورید و گواهان خود را از غیر خدا فراخوانید.[8] وجود انگیزه در همانندآوری قرآن
مخالفان قرآن بیش‌ترین انگیزه را برای همانندآوری قرآن داشتند آنان اهل فصاحت و بلاغت، متعصب نسبت به آداب و رسوم خویش به ویژه فرهنگ بت‌پرستی و قومی لجوج و سرسخت و متکبر بودند، قرآن آداب و رسوم آنان را نادرست[9] و بت‌پرستی را امری خرافی می‌داند.[10] و فخر فروشی آنان نکوهش می‌کرد[11] در عین حال آیات تحدّی آنان را به همانندآوری قرآن ترغیب و تشویق می‌کرد و پذیرش و عدم پذیرش قرآن با سعادت و شقاوت جاودانه پیوند می‌داد.[12] تشویق به کمک گرفتن از کلیه نیروهایی که می‌توانند در آوردن همانند قرآن نقشی ایفا کنند.[13] دروغگو پنداشتن در صورت ناتوانی[14] و دهها انگیزه دیگر.[15] ناتوانی مخالفان در همانند آوری قرآن
کتب تاریخ و علوم قرآنی افراد متعددی را ذکر می‌کنند که در صدد همانند آوری قرآن برآمده‌اند که خود با بررسی قرآن به عجز خویش پی برده‌اند یا به آوردن چیزی شبیه قرآن دست یازیده، ولی نمونه‌هایی را ارائه دادند که موجبات رسوایی خویش را فراهم آورده و عدم توانایی بشر از همانند آوری را اثبات کرده‌اند این همانند خواهی و مبارزه جویی یک دعوت جهانی و تاریخی است اکنون نیز این دعوت فراروی همه جهانیان است و می‌توانند به جای گزینش هر جنگ نظامی و اقتصادی و… به دعوت قرآن پاسخ دهند.[16] سابقه تحدّی در میان عرب قبل از قرآن
در عصر نزول قرآن کریم بلاغت به اوج خود رسیده بود لذا شعراء در بازار «عکاظ» به شعرخوانی می‌پرداختند شعرهای برتر را تحت عنوان «معلقات سبع» با آب طلا نوشته و بر دیوار کعبه آویزان می‌کرند یکی از اندیشمندان در این زمینه می‌گوید: «عرب عادت داشت که در مقام مسابقه در قصاید و سخنرانی‌های خویش یکدیگر را به تحدّی فراخواند قرآن نیز از همین روش آنان را تحدّی کرد که مانند قرآن یا لااقل قسمتی از قرآن بیاورند پس خبر داد که نخواهد توانست چنین کاری را انجام دهند.»[17] نمونه‌ای از این تفاخر و تحدّی را در شعر «تمیم بن مُقبل» از شعرای پیشین عرب این گونه جلوه می‌کند: «اذا مِتُّ عَنْ ذکرِ الْقَوافی فَلَنْ تَری لها قائلاً بَعْدی اَطبّ و اَشْعَرا؛ اگر از گفتن اشعار لب فروبندم پس از من دیگر کسی را نخواهی یافت که بهتر و پاکیزه‌تر از من شعر بگوید و در شاعری از من استادتر باشد.[18] «ولید بن مغیره فخر مخزومی» گل سرسبد بوستان عرب (ریحانه العرب) با تمام کین ورزی و دشمنی با پیامبر و پیام وحی ناگزیر اعتراف کرد که این سخن بالاتر از افق کلام انسان است او درباره کلام خدا که از زبان پیامبر بیان می‌شد چنین می‌گوید: «گفتار او شیرینی خاصی دارد و زیبایی و طراوت فوق العاده‌ای شاخه‌هایش پرمیوه و ریشه‌هایش پرمایه، و سخنی است که از هر سخن دیگر بالاتر می‌رود و هیچ سخنی بر آن برتری نمی‌یابد.»[19] «علامه صدر بلاغی» در مقدمه تفسیر «آلاء الرحمن» همین بعد از اعجاز را که اعجاز بیانی است برای اعراب زمان پیامبر از دیگر ابعاد اعجاز قرآن روشن‌تر می‌داند.»[20] «سید قطب» در این زمینه می‌گوید: «تلاش اصلی من در مکتب قرآن همین است که جنبه هنری و ویژگی‌های ادبی قرآن جلوه‌گر شود و اندیشه‌ها زیبایی نهفته آن را دریابند، به نظر من در آغاز نیز اعراب از همین طریق در حوزه جاذبه و شکوه هنر قرآن قرار گرفتند و همین بیان زیبا بود که تا عمق احساس آن‌ها نفوذ کرد و نفوسشان را برانگیخت.»[21] در نتیجه دعوت قرآن به همانندآوری یک دعوت جهانی است و با آن‌که اعراب در بعد فصاحت و بلاغت یکه‌تاز میدان بودند و قبل از نزول قرآن در اشعار و خطب همدیگر را به تحدی فرا می‌خواندند، توان هماوردی با قرآن را نداشته‌اند و تاکنون هیچ کس توان مقابله با قرآن را نداشته و نخواهد داشت.


[1] . سوره مؤمنون، آیه 50، سوره اسراء، آیه 101.

[2] . سوره انعام، آیه 157.
[3] . عیون اخبار الرضا به نقل از: مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج 8، چاپ دوّم، بهار 74، صص 116 ـ 115.
[4] . دهخدا، علی اکبر، لغت نامه (ناشر مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، بهار 73)، ج 4، ص 5660.
[5] . آیت الله جوادی آملی عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، (قم، اسراء، چاپ اوّل 1378)، ج 1، ص 138.
[6] . سوره اسراء، آیه 88.
[7] . سوره هود، آیه 13.
[8] . سوره هود، آیه 13.
[9] . سوره ص، آیه 2 و سوره مریم، آیه 97.
[10] . سوره نجم، آیه 23.
[11] . سوره حج، آیه 9.
[12] . سوره بقره، آیه 24.
[13] . سوره اسراء، آیه 88 و هود، آیه 13 و سوره یونس، آیه 39.
[14] . سوره بقره، آیه 25.
[15] . ر. ک: مصباح یزدی، محمد تقی، قرآن شناسی، ج اوّل، (انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) )، چاپ اوّل، بهار 1376.
[16] . مصباح یزدی، محمد تقی، همان ص 140 و مکارم شیرازی، همان ص 140 به بعد؛ معرفت محمد هادی التمهید فی علوم القرآن (چاپ اوّل، مؤسسه النشر الاسلامی قم)، 1416، ج 4، صفحات 261 ـ 227؛ ر. ک: عرفان، حسن، اعجاز در قرآن کریم، (ناشر: دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی چاپ اوّل، سال 1379).
[17] . اعجاز القرآن و البلاغه النبویه، مصطفی صادق الرافعی (انتشارات دارالکتاب العربی 1393 همانند آوریـ)، ص 169؛ سعیدی روشن، محمد باقر، معجزه شناسی (ناشر: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اوّل، پاییز 1379)، ص 217 و 216.
[18] . ر. ک: چرجانی، شیخ عبدالقاهر، دلائل الاعجاز فی القرآن ترجمه و تحشیه دکتر سید محمود رادمنش (ناشر: انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1368 ش)، ص 599 تا 615.
[19] . مکارم شیرازی، همان ص88 و سعیدی روشن، همان، ص 128 تا 170.
[20] . علامه صدر بلاغی، تفسیر آلاءالرحمن، مقدمه ص 4.
[21] . سید قطب مشاهد القیامه فی القرآن دارالشروق، 1415 هـ، ص 9.
سید محمدحسین میری

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید