مرثیه امام جواد علیه السلام

مرثیه امام جواد علیه السلام

دردا که گشت با من ، بیگانه یار جانى
با دست خود مرا کشت ، لب تشنه در جوانى
من از نفس فتادم ، برخاک رخ نهادم
او مى زند به مرگم ، لبخند شادمانى
اى بلبلان بنالید اى لاله ها بریزید
شد باغبان دلرا گلزار جان خزانى
غم بدل نهفتم ، دردم بکس نگفتم
بردم به گور با خودصد غصه نهانى
لب تشنه ام ثوابى ، اى ام فضل آبى
بالله این نباشد، پاداش مهربانى
بر دیده ام ستاره ، در سینه ام شراره
با قلب پاره پاره ، رفتم زدار فانى
عمر چو عمر یک آه ، کوتاه بود کوتاه
شد اول حیاتم پایان زندگانى
دردا که رفتم از حال از بس زدم پروبال
در لانه اوفتادم از فرط ناتوانى
گوئید تشنه جان داد خاموش شد زفریاد
از این غریب تنها، پرسند اگر نشانى
جانم به لب رسیده ((میثم )) بگو که دیده ؟
مرغى به لانه این سان افتد زنعمه خوانى ؟
نخل میثم مجموعه اشعار حاج غلامرضا سازگار ص 342
**************
سوز فراق
میان حجره چنان ناله از جفا مى زد
که سوز ناله اش آتش به ماسوى مى زد
شرار زهر زیک سوى و سوز غم یک سو
به جان و پیکرش آتش جداجدا مى زد
نداشت شکوه زبیگانگان به لب دم مرگ
ولیک داد زبیداد آشنا مى زد
برون حجره همه پایکوب و دست افشان
درون حجره یکى بود دست و پا مى زد
ستاده بود و جوادالائمه جان مى داد
از او بپرس که زخم زبان چرا مى زد
حاج على انسانى – سفینه عشق ص 198
*****************
اشعار آیت الله میرزا محمد نائینى
و مولد المولى امام التاسع
السید الحبر التقى الشافع
وزاد روز مولا امام نهم
آقا، بزرگ ، پرهیزکار و شفاعت کننده است
الهاشمى الفاطمى المرتضى
محمد و ابن على الرضا
او که از بنى هاشم و فرزندان فاطمه و پسندیده است
نامش محمد و فرزند امام رضا علیه السلام است
قدکان فى العاشر من شهر رجب
وقیل فى شهر صیامه وجب
در دهم ماه رجب بود و گفته شده
در ماه رمضان که روزه اش واجب است بود
فى نصفه قیل و فى الثانى عشر
منه و فى المقام اقوال اخر
در نیمه رمضان و در روز 12 رمضان
و در اینجا اقوال دیگرى هم است
فى لیله الجمعه او فى الجمعه
والمکرمات حازها مجتمعه
در شب جمعه یا جمعه و در حالیکه
زنان بزرگوارى اطرافش جمع بودند
لماءه و الخمس و التسعینا
من هجره بعده السنینا
یکصد و نود و پنج
سال بعد از هجرت
فى عمره نصف لخمسین اشتهر
بضم شهرین و ایام اخر
مشهور درباره عمر ایشان
25 سال و دو ماه و چند روز است
القابه خمس تقى منتجب
منها جواد قانع ولاعجب
لقبهاى وى پنج تاست تقى منتجب
از آنهاست جواد قانع و جاى شگفتى نیست
والمرتضى متمم الالقاب
یدعى اباالفضل بلا ارتیاب
و مرتضى کامل کننده القاب اوست
بدون شک ابالفضل خوانده مى شود
و هو ابوجعفر الجواد
محمد یرجى به الرشاد
واو ابو جعفر بخشنده است
محمدى که از او راهنمایى امید مى رود
کان له ابنان مع ابنتین
على اختلاف حاصل فى البین
او داراى دو پسر و دو دختراست
با اختلافى که در بین حاصل است
فابناه واحد وصیه على
ثانیهما موسى بجده شمى
از دو پسر او یکى وصى او على است
و دومین آندو موسى است که همنام پدربزرگش است
و هوالذى یعرف بالمبرقع
ذوالحسب العالى المنیع الارفع
و موسى کسى است که به مبرقع معروف است
داراى شخصیت والا، غیر قابل دسترسى و بسیار ارجمند
اختاهما فاطمه امامه
اشرقنا من فلک الامامه
دو خواهر آندو فاطمه و امامه هستند
که از آسمان امامت طلوع کردند
قیل له خدیجه حکیمه
وام کلثوم هى الکریم
گفته شده از آن دوست خدیجه حکیمه
و ام کلثوم که همه اینها بزرگوارند
کانت لدیه حره منفرده
و آمه زکیه ممجده
حضرت جواد داراى همسر حره یگانه اى بود و نیز
با کنیزى پاکیزه و بسیار بزرگوار ازدواج کرد
اولیهما سمیت ام الفضل
سمته من حقد و خبث الصل
نخستین از آندو ام الفضل خوانده مى شد که از روى کینه
و خباثت نژادش امام را مسموم کرد
والده من سمى ماءمونا
اصبح من قتل الرضا مغبونا
پدرش کسى بود که ماءمون خوانده مى شد که از به
شهادت رساندن حضرت رضا زیانکار گردید
هوالذى من الاعادى قد ظلم
وصار مقتولا بکید معصتم
امام جواد شخصیتى است که مظلوم است
گردید و با حیله نام معصم به شهادت رسید
غره ذیقعده او فى الاخر
راجع الى آبائه الافاخر
اول ذیقعده باآخر آن به سوى
پدران بزرگوار خویش رهسپار گردید
وقیل فى ذى حجه قد ارتحل
على اختلاف هو فى الوقت حصل (245) و گفته شده ، در ذى حجه رحلت کرده
بنابر اختلافیکه در وقت حاصل است
اشعار آیت الله میرزا محمد نائینى – ص 47 – 46، تذکره الهداه – الفیه المآتم – صحیفه المحامد

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید