قرآن کریم دربارهی خدای سبحان دو گونه تعبیر دارد؛ گاهی میگوید: «ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ»[1] و در این بخش، از کلمهی «ذلک»که برای اشاره به دور بکار میرود، استفاده نموده است و گاه میگوید: «وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَما کُنْتُمْ»[2] یا «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ»[3] یعنی خدایی که همیشه با همهی انسانهاست، خدایی که به انسان نزدیک است بلکه از رگ گردن به او نزدیکتر است: «وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ».[4]
همین دو نوع تعبیر درباره قرآن کریم نیز که به فرمایش نورانی امیرالمؤمنین ـ سلام الله علیه ـ تجلّیگاه ذات اقدس اله است، آورده شده است. خدای سبحان دربارهی قرآن، گاه میفرماید: «ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ»[5] و گاه میفرماید: «إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ»[6] گاهی اشارهی دور آمده و گاهی اشارهی نزدیک.
سرّ این دوگانگی تعبیر آن است که قرآن کریم کتابی نظیر کتابهای عادی و معمولی نیست که اوّل و آخرش در دسترس انسانها باشد؛ بلکه قرآن کریم کتابی الهی و دارای مراتب است، مرتبهی والا و مرحلهی اعلایش همان «امّ الکتاب»است که در سورهی «زخرف»بیان شده است. «وَ إِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتابِ لَدَیْنا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ»[7] این مرحلهی اعلی که اصل قرآن و مادر و ریشهی آن است، وجود و حقیقتی «نزد خدا»دارد و نزد ذات اقدس اله است.
مرحلهی عالیهی قرآن، همان است که در دست فرشتگان «کرام برره»است: «بِأَیْدِی سَفَرَهٍ* کِرامٍ بَرَرَهٍ»[8] و مرحلهی نازلهاش، پیش مردم و به لفظ عربی مبین ظهور کرده است: «حم* وَ الْکِتابِ الْمُبِینِ* إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ».[9] در آنجا که میفرماید: «هذَا الْقُرْآنُ»[10]، سخن از هدایت است و پس از آنکه میفرماید: «ذلِکَ الْکِتاب»[11]، سخن از «غیب»است: «الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ»[12] و این نشانگر آن است که قرآن، «غیب»و «کتاب مکنونی»دارد که اصلِ مرتبهی نازلهی قرآن است. وقتی که انسان بر اوج قرآن مینگرد وخود را حقیر مییابد، میگوید: «ذلِکَ الْکِتاب»و آن وقت که الفاظ و ظواهرش را میبیند که قابل قرائت و تلاوت، و قابل فهم و استدلال و گفتن و شنیدن و نوشتن است، میگوید: «هذا القرآن». در یک نگاه، توجّه به اوج قرآن است و در این حال، تعبیر مناسب، اشارهی دور است و در نگاه دیگر، توجّه به مرحلهی نازلهی آن است و در این هنگام، تعبیر مناسب، اشارهی نزدیک است. اگر ذات اقدس اله به فرمایش امام سجّاد ـ علیه السّلام ـ ، «الدانی فی عُلوّه و العالی فی دُنوّه»[13] است، قرآن کریم نیز که تجلّی اوست، همین ویژگی را دارد. اگر خداوند متعال، در عین حال که عالی و بالاست، نزدیک است و در عین حال که نزدیک است، بلند و متعالی است: «بَعُدَ فلا یُری و قَرب فشهد النجوی»[14] هم بعید است و هم نزدیک، هم عالی است و هم دانی، تجلّی او یعنی قرآن نیز دارای «قرب»، «بعد»، «علوّ»و «دنوّ»است.
تفاوت تجلّی با متجلّی
البته بین قرآن که «تجلّی»است و ذات اقدس اله که «متجلّی»است، یقیناً تفاوت وجود دارد. قرآن کریم به صورت لفظ و کتابت درمیآید ولی ذات اقدس اله هرگز به این صور جسمانیّه در نمیآید و لذا در تعبیر شریف دعا آمده است که «قرب فشهد النجوی»[15] و نفرمود: «قرب فیری»نزدیک است و دیده میشود بلکه نزدیک است و شاهد نجوی است، نزدیک است و میبیند.
قرآن کریم به جهت آنکه موجودی «ممکن الوجود»است، وقتی که در مرحلهی قرب ظهور میکند، دیده میشود، شنیده میشود و نوشته میشود، در قالب الفاظ عربی مبین میآید تا زمینهی فهم و تعقّل و ترقّی و تکامل انسان فراهم شود.
در سورهی مبارکهی «زخرف»هر دو مرحله قرآن ذکر شده و خدای سبحان پس از قسم به «کتاب مبین»میفرماید: ما قرآن کریم را از مقام لدن و از امّ الکتاب نزول دادهایم و به صورت قرآن عربی فصیح درآوردهایم تا منشأ تعقّل و فهمیدن شما باشد: «حم* وَ الْکِتابِ الْمُبِینِ* إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ»[16].
[1] ـ سورهی انعام، آیهی 102؛ (آری) این است خداوند، پروردگار شما.
[2] ـ سورهی حدید، آیهی 4.
[3] ـ سورهی بقره، آیهی 186؛ و هنگامی که بندگان من، از تو درباره من سؤال کنند، (بگو) من نزدیکم.
[4] ـ سورهی ق، آیهی 16؛ و ما از رگ قلبش نزدیکتریم.
[5] ـ سورهی بقره، آیهی 2؛ آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد.
[6] ـ سورهی اسراء، آیهی 9؛ این قرآن، به راهی که استوارترین راههاست، هدایت میکند.
[7] ـ سورهی زخرف، آیهی 4؛ قرآن در «ام الکتاب» (لوح محفوظ) نزد ما بلندپایه و استوار است.
[8] ـ سورهی عبس، آیات 15 و 16؛ به دست سفیرانی است، و الامقام و فرمانبردار و نیکوکار.
[9] ـ سورهی زخرف، آیات 1ـ3؛ حم. سوگند به کتاب مبین (روشنگر)، که ما آن را قرآنی فصیح و عربی قرار دادیم، شاید شما (آن را) درک کنید.
[10] ـ سورهی اسراء، آیهی 9؛ این قرآن.
[11] ـ سورهی بقره، آیهی 2؛ آن کتاب.
[12] ـ سورهی بقره، آیهی 3؛ کسانی که ایمان به غیب دارند.
[13] ـ صحیفه سجادیه، دعای 47؛ نزدیک است در بلند مرتبه بودنش و بلند مرتبه است در نزدیک بودنش.
[14] ـ بحار، ج 45، ص 148، ح 1، دعای افتتاح.
[15] ـ بحار، ج 45، ص 148، ح 1، دعای افتتاح.
[16] ـ سورهی زخرف، آیات 1ـ3.
قرآن در قرآن ـ آیت الله جوادی آملی