نویسندگان: دکتر محمد علی چلونگر* /علیاکبر عباسی**
چکیده:
غارتگری های سرداران معاویه در قلمرو حکومتی حضرت امیر (علیه السلام) با تهاجم ضحاک بن قیس آغاز شد و با کشتار های بُسر بن ارطاه پایان یافت. با بررسی و تجزیه و تحلیل سخنان و بیانات امیر مؤمنان (علیه السلام) در نامه 36 و مراجعه به منابع متقدم میتوان دریافت که این نامه در جواب نامه برادر علی (علیه السلام)، عقیل نوشته شده و در باره غارتگری سردار معاویه، ضحاک بن قیس فهری به قلمرو حکومتی امام در سال 38 هجری است. شواهد و قراین و تحلیل مباحث نامه 36 حاکی از آن است که مباحث نامه نمیتواند به ماجرای غارت بسر بن ارطاه بر یمن در سال چهل هجری مربوط باشد. درگیر شدن سپاه امام با لشکریان ضحاک و درگیر نشدن سپاهیان آن حضرت با نیرو های بُسر در جریان حمله و غارت او، همچنین شهادت امام همزمان با اواخر حمله بسر و زنده بودن امام و نامه نگاشتن ایشان پس از حمله ضحاک از جمله دلایل مربوط بودن نامه به ماجرای ضحاک و نه بسر است.
درآمد
نهج البلاغه بخشی از خطبهها، نامهها و کلمات قصار حضرت علی (علیه السلام) است که بیشتر در دوران پر حادثه خلافت ایشان ایراد گردیده و یا نوشته شده است. در بین خطبهها و نامهها و حتی کلمات قصار مواردی پیدا می شود که تمام خطبه و یا کل نامه توسط گردآورنده این کتاب شریف جمع آوری نشده است. یک نمونه از آنها، نامه 36 نهج البلاغه است که نیمی از آن در نهج البلاغه گردآوری شده است. نامه 36 نهج البلاغه، نامه امام به برادرشان عقیل بن ابیطالب بود که در آن، از درگیری سپاه علی (علیه السلام) با سپاهیان دشمن سخن رفته و پس از آن، امام از قریش شکوه نموده که طوایف مختلفش با هم بر ضد ایشان هماهنگ شده اند. در ادامه هم، امام از قاطعیت خویش در برابر دشمنان با وجود پراکندگی کوفیان و رشد بیتفاوتی در بین آنان یاد نموده است. با توجه به این که نیمه اول نامه در این کتاب شریف نیست،
ابهاماتی در باره دلیل نوشته شدن نامه و ماجرا های مربوط به آن و شخصیت های مد نظر امام در نامه مطرح است. به راستی چه کسی از دشمنان امام در این نامه مدنظر ایشان است و آن حضرت در باره کدام سردار معاویه در نامه صحبت کردهاست؟
در این مقاله سعی شده با بررسی شواهد و قراین و مراجعه به منابع متقدم، مباحث تاریخی نامه 36 نهج البلاغه و شخصیت های مد نظر امام در این نامه و سخنان آن بزرگوار در باره قریش و مردم کوفه مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
از پیشامد های دردناک دوران حکومت امیر المومنین (علیه السلام) آشفتگی هایی است که سرداران معاویه، پس از نهروان، در قلمرو حکومتی حضرت علی (علیه السلام) انجام میدادند. آن حضرت تقریباً نزدیک به نیمی از دوران امارتش را با با این معضل مواجه بود و کوفیان به سرعتی که لازم بود، جواب این غارتگریها را نمیدادند. اخلال های سرداران سفاک و خونریز معاویه نیز روندی تدریجی و رو به گسترش از آغاز سال 38 تا سال چهل هجری داشت. انعکاس این حملات و شدت و ضعف آن در خطبهها و نامه های علی (علیه السلام) منعکس شده است. یکی از این نامهها نامه 36 است.
زمینه های غارتگری سرداران معاویه در قلمرو حکومتی امام
امام در این نامه از دو موضوع به عنوان زمینه های ایجاد این غارتگریها و ناامنیها یاد نموده است: اول، هماهنگی قریش بر ضد آن حضرت و دوم، پراکندگی کوفیان و بی تفاوت بودن مردم کوفه نسبت به اوامر حضرت امیر (علیه السلام). علی (علیه السلام) در جا هایی به کارشکنی های قریش و نقش اصلی آنها در دوری امام از خلافت اشاره مینماید (1) . قریشیان پیامبر (صلی الله علیه و آله ) را نیز بسیار آزردند و از مکه بیرون کردند؛ در مدینه جنگ های زیادی بر آن حضرت تحمیل نمودند. آنان مغرور بودند؛ دیگران به حکومت آنان راضی بودند، اما آنها تسلیم حکم دیگران نمیشدند. (2) سایر عربها چشم به دهان قریش داشتند و طوایف قریش با هم بر ضد امام علی (علیه السلام) هماهنگ بودند. این هماهنگی قبل از خلافت علی (علیه السلام) بود و به دوران خلافت ایشان هم کشیده شد. ابن ابی الحدید در این باره مینویسد:
دلیل این که بعضی از مردم در صفین به دنبال عمار بودند، تا طرف حق را بشناسند و در این مورد به احادیث پیامبر در باره عمار استناد مینمودند و روایات مهمتر و بیشتر از آن را در باره علی (علیه السلام) نمیدانستند، این است که تمام طوایف قریش، با تمام توان، بعد از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله ) سعی نمودند، فضایل و خصایص علی را از زبان پیامبر پوشیده نگهدارند. (3)
دوم، پراکندگی مردم کوفه بود. به نظر میرسد یکی از مهمترین دلایل بیتفاوت شدن کوفیان نسبت به جهاد با معاویه و پراکندگی آنان، رشد اندیشه قاعدین در بینشان بود؛ تفکری که کشتار های داخلی جهان اسلام را محکوم مینمود. طرفداران این تفکر احادیثی را در این باره از پیامبر، بدین مضمون، که نباید با اهل قبله جنگید نقل میکردند. (4) این سخنان از سوی شخصیت های بانفوذی چون سعد بن ابی وقاص، عبدالله بن عمر، محمد بن مسلمه و اسامه ی بن زید نقل میشد. شعار های آنها به ظاهر فریبنده بود، اما راه حلی را برای حل یاغیگریها ارائه نمیدادند. تفکر آنان قبل از صفین جایی برای عرضاندام در کوفه نداشت و اربد فزاری که با فراخوانی مردم به جهاد با گستاخی مخالفت نمود توسط مردم کوفه به قتل رسید؛ (5) اما ولی بعد از کشتار صفین، این اندیشه در بین بسیاری از کوفیان رسوخ کرد و باعث بی تفاوتی آنان نسبت به جهاد با معاویه گردید تا جایی که بر اساس این طرز فکر، ابوموسی را انتخاب نمودند و میگفتند او بود که ما را از آنچه بر سرمان آمد، بر حذر داشت. (6) این بیتفاوتیها معاویه را گستاخ نمود تا دست به غارتگری هایی در قلمرو امام علی (علیه السلام) بزند. البته شهادت سرداران با نفوذی چون مالک اشتر نخعی، عمار یاسر مذحجی، هاشم مرقال و زید بن صوحان عبدی زمینه را برای جسارت یاران معاویه در دست زدن به این اقدامات فراهم مینمود.
درباره نامه 36
نامه 36 نهج البلاغه از آن دسته نامه های امیر مؤمنان (علیه السلام) است که به طور کامل توسط سید رضی جمعآوری نشده و تنها بخشی از آن در نهج البلاغه موجود است. این مسأله باعث شده تا در ابتدای نامه ضمایری مطرح شود که شارحان و مترجمان محترم این کتاب شریف در توضیحات و تعلیقات مربوط به آن دچار اشتباه شوند؛ در حالی که با بررسی متن نامه و تحلیل جملات و بیانات امام و تدبر در منابع متقدمتر از نهج البلاغه که متن کامل نامه در آن کتابها ذکر شده میتوان حقیقت موضوع و شخصیت های اصلی مورد بحث در نامه حضرت امیر (علیه السلام) را شناخت.
مترجمان و شارحان و نامه 36
در ترجمهها بیشتر به این نکته اشاره شده که شخص مورد نظر علی (علیه السلام) در ابتدای نامه، بسر بن ارطاه است و یا در بعضی ترجمهها از شخص مورد نظر یاد نشده است. در این نامه در نهج البلاغه به نام شخص مورد نظر تصریح نشده و در همان ابتدای نامه ذکر شده است که: «فسـرحتُ الیـه جیشأ کثیفأ من المسلمین». (7) در یکی از ترجمهها در تعیلقات نامه 36 در باره شخص مورد اشاره امام آمده است:
بسر پسر ارطاه که به دستور معاویه به یمن غارت برد. (8)
مترجمی دیگر در باره علت نگارش نامه مینویسد:
عقیل به امیر مؤمنان نوشته بود که یاران امام با من یاری نکردند و دشمن پیروز گردید. (9)
و از این که متن نامه و بحث امام (علیه السلام) در باره کدام سردار معاویه است، سخنی به میان نمیآورد. در ترجمهای دیگر از نهج البلاغه نیز میبینیم: «علی سپاهی به سوی خصم فرستاده بود» (10) و این که منظور علی (علیه السلام) کدام خصم است، هیچ اشاره ای ندارد. در یکی از ترجمه های معروف و قدیمی هم در باره ضمیر «او» در نامه در داخل پرانتز کلمه دشمن نوشته شده است؛ (11) در حالی که سخن، توضیح و تعلیقی در باره شخص و یا افراد مورد نظر امام و مصداق ضمیر ذکر شده در نامه ندارد. یکی از تصحیحکنندگان این کتاب شریف نیز با این که در باره این نامه کوتاه، در بخش توضیحات از شماره 3773 تا 3796 بحث نمود و توضیحات لغوی لازم را ذکر کرده، (12) از بیان دشمن مورد نظر امام و نام و نسبش خودداری کرده است. مترجمی دیگر، در ترجمه این فراز از نامه 36 نهج البلاغه و سخنان امام (علیه السلام) و در توضیح مقدماتی نامه مینویسد:
این نامه پاسخ نامهای است که عقیل به آن حضرت نگاشته بود، و در باره سپاهی که آن حضرت به سوی برخی از دشمنان فرستاده بودند. (13)
یکی دیگر از مترجمان این کتاب گرانقدر در باره این نامه مینویسد:
پاسخی به نامه عقیل در جریان اعزام لشکری در یکی از پیکارها. (14)
در نهج البلاغه یکی معاصران عرب نیز اشارهای به نام کسانی که علی (علیه السلام) لشکر را به سر وقت آنان فرستاده، نشده است. (15) در ترجمه یکی از دیگر بزرگان از این کتاب شریف در ابتدای نامه آمده است:
لشکری که به سوی بعضی از دشمنان فرستاد. (16)
در ترجمه دو تن از محققین هم به شخصیت های مورد بحث امام در نامه 36 اشارهای نشده است. (17) یکی دیگر از مترجمین معروف در ترجمه روان خویش بر نهج البلاغه و در پاورقی نامه 36 اشاره مینماید که منظور امام بسر بن ابی ارطاه است که به یمن تاخته بود. (18) در ترجمهای دیگر هم به شخصیت مورد نظر امام در نامه اشارهای نشده، ولی زمان نگارش نامه را، به اشتباه، سال 39 هجری ذکر نموده است؛ (19)
در حالی که غارت و حمله ضحاک بن قیس بلافاصله پس از نبرد نهروان بود(20) و جنگ نهروان در اواخر سال سی و هفت هجری بود (21) و مدتی طولانی پس از تهاجم ضحاک غارتگران شامی بر قلمرو حکومتی علی (علیه السلام) حمله مینمودند و تا شهادت حضرت امیر این ویرانگریها ادامه داشت. ممکن است این گونه تصور شود که سه جنگ جمل، صفین و نهروان از ابتدا تا تقریباً انت های دوران خلافت علی (علیه السلام) را در برگرفته است؛ در حالی که علی ترک جنگ با سرکشان را حتی یک لحظه به صلاح نمیدانست و حتی نجنگیدن با فتنه انگیزان را معادل دوزخی شدن و کافر شدن نسبت به دین محمد (علیه السلام) میدانست.(22) و حتی زمانی که بیمار بود، اصرار بر جمع آوری سپاه برای جهاد با معاویه داشت. و زمانی که نمیتوانست با خطبه خواندن مردم را به این کار وادار کند، با نوشتن مباحثی در این باره و دستور در باره خوانده شدنش سعی نمود مردم را به جنگ با معاویه برانگیزد. (23) و تمام نبردها مربوط به سال های 36 و37 و ابتدای 38 بود. اگر بین جمل و صفین فاصله افتاد، به دلیل نامهنگاری با معاویه و امید امام به پیوستن شامیان به جماعت مسلمانان بود. بین صفین و نهروان هم پیماننامه حکمیت کمتر از یک سال و از صفر سال 37 تا رمضان همان سال بود (24) و قبل از اتمام مهلت صلح و به محض این که پیماننامه شکسته شد و عمرو و ابوموسی بر اساس قرآن حکم نکردند، امام آماده عزیمت به شام گردید که در نهایت امر، با همین لشکر به جنگ خوارج رفت. (25) در نیمه دوم سال 38 و سال های 39 و 40 حضرت امیر مواجه با حملات غارتگران شامی بود که نمود آن را در بعضی از خطبهها و نامه های امام که مربوط به این دوران است میتوان دید. (26) در ترجمهای جدیدتر از نهج البلاغه و در متن ترجمه و داخل پرانتز، شخصیت مورد نظر امام در این نامه بسر بن ارطاه ذکر شده است. (27) یکـی از ترجمه هایی که بارها هم به چـاپ رسیده در باره شخصیت های مد نظر امیر المؤمنین در این نامه هیچ بحثی را در ترجمه خویش مطرح نکرده است. (28) در شرح و توضیح چهار جلدی نهج البلاغه اثر آیه ی الله شیرازی مباحث تاریخی مطرح نشده (29) و طبعاً بحثی در باره لشکر امام و سرداران معاویه و سرداران امام مطرح نشده است. در یکی از ترجمه های قدیمی و تاریخی نهج البلاغه که توسط عزیز الله جوینی تصحیح و به چاپ رسیده نیز شرح تاریخی و یا حداقل اشارهای به موضوع تاریخی نامه 36 نشده است. (30) برخی از ترجمه های نهج البلاغه هم فاقد تعلیقات است. (31) در بعضی از ترجمه های نهج البلاغه با وجود داشتن تعلیقات ضمایر و شخصیت های مطرح در این نامه بیتوضیح رها شده است. (32) در یکی از ترجمهها کار ترجمه بدون ذکر شماره نامهها و بیان تعلیقات و بدون اشاره به مباحث تاریخی انجام شده است. (33) بعضی از ترجمهها با وجود روانی کلام و نثر مترجم، مثل بیشتر ترجمهها اشاره به شخصیت های مطرح در نامه ندارد. (34) در ترجمهای هم عنوان شده که لشکر امام در برخورد با دشمن کوتاهی کردند که چنین نیست و چنان که ذکر خواهد شد، پس از اعزام لشکر و بر اساس متن نامه سپاهیان امام وظیفه خود را به خوبی انجام دادند. بعدها ضحاک بن قیس فهری از سرسختی برخی از آنها تعجب و آن را برای بعضی از کوفیان بیان میکرد؛ (35) ضمن این که مترجم محترم مباحث تاریخی و توضیح در باره شخصیت مطرح شده در نامه و نامشان را مطرح نمیکند. (36)
یکی از مترجمین نام آشنای نهج البلاغه که ترجمهاش نیز بارها به چاپ رسیده است در متن ترجمه فارسی نامه اشاره دارد که امام نامه را به عقیل و در باره لشکرکشی برای مقابله با غارتگری بسر بن ارطاه نگاشته است و در باره زمان نگارش نامه نیز سخن از سال سی و نه در میان است؛ (37) در حالی که در متن عربینامه کلمه بسر بن ارطاه نیست. حمله ضحاک نیز مربوط به سال سی و هشت و تهاجم بسر و ویرانگری هایش مربوط به سال چهلم بوده و شواهد آن در ادامه ارائه خواهد شد. در یکی از ترجمه های جدیدتر نهج البلاغه هم اشاره شده که منظور امام (علیه السلام) بسر بن ارطاه است. (38) در نهج البلاغه منظوم، به قلم محمد حسین سلطانی، نیز منظور امام در پاورقی بسر بن ارطاه ذکر شدهاست. (39) در برخی از شرحها نیز به اشتباه زمان نوشته شدن نامه علی (علیه السلام) را مربوط به بعد از حمله و غارت بسر بن ارطاه دانستهاند. در شرح ابن ابیالحدید و در توضیحات مربوط به این نامه اشاره شده که منظور امام از دشمن بسر است؛ (40) در حالی که همین مولف متن کامل نامه امام را که مربوط به حمله ضحاک است با ذکر نام این سردار معاویه در شرح خطبه 29 آوردهاست. (41) در شرح یکی دیگر از شارحین نهج البلاغه، در قرن هفتم، توضیحی در باره شخص مورد نظر امام ارائه نشده است. ابن میثم بحرانی در باره این نامه مینویسد: «حکایت حال عدو و قد اغار علی بعض عماله فنفد الیه جیشاً من المسلمین…» (42) . یکی دیگر از شارحین نیز احتمال داده است که نامه پس از حمله بسر نوشته شده باشد: «…و یحتمل ان یکون هذا ناظر الی اغار بسر بن ارطاه ی علی نواحی جزیره ی العرب من الحجاز و الیمن و الیمامه ی و…». (43)
شکی نیست که این نامه زمانی نگاشته شده است که سواران معاویه تحت فرماندهی سرداران بیرحم او در گوشه و کنار قلمرو حکومتی علی (علیه السلام) غارتگری هایی را انجام میدادند. انگیزه این غارتگریها و آدم کشیها تزلزل موقعیت و حکومت ابوالحسن (علیه السلام) و تثبیت قدرت و حکومت معاویه بود.
زمان شروع این حملات و غارتها نیز پس از اعلام رأی حکمین و پس از نبرد نهروان بود که یاران علی (علیه السلام) جهت عزیمت به شام با آن امام همام هماهنگ نبودند. (44) سرپیچی یاران حضرت امیر (علیه السلام) از دستورات آن حضرت زمینه را برای غارتگری سرداران معاویه فراهم مینمود. این غارتگریها از ضحاک شروع و به بسر ختم گردید. در واقع، غارت و حمله ضحاک بلافاصله پس از پیکار نهروان بود و هجوم بسر آخرین غارتگری در زمان خلافت امام علی (علیه السلام) بود و هنوز این ماجرا به پایان نرسیده بود که امام علی (علیه السلام) به شهادت رسید و فرزندش امام حسن (علیه السلام) به خلافت نشست. خطبه های 25 و 119 امام علی (علیه السلام) در باره تهاجم بسر ایراد شده و در متن خطبه 25 هم به اسم بسر اشاره شده است. (45) حمله بسر در زمانی انجام شد که نافرمانی کوفیان از حضرت علی (علیه السلام) به اوج خود رسیده بود و جملات و سخنان علی (علیه السلام) حاکی از این مهم است. (46) اما حمله ضحاک بن قیس در زمانی انجام شد که یاران امام و سپاهیان کوفی بهتر از ایشان تبعیت میکردند؛ هرچند که سستیها و بیتفاوتی هایشان شروع شده بود. آشفتگیها و غارتگری های ایجاد شده توسط سپاهیان و سرداران معاویه مدتی طولانی از حدود اواسط تا اواخر دوران خلافت امام علی (علیه السلام) در جریان بود و در شروع این تهاجمات کوفیان هماهنگی بیشتری برای مقابله با غارتگران از خود نشان میدادند. در متن الغارات ذکر عنوان خبر غارت ضحاک با کلمه هزیمته همراه است. (47) خطبه های امام نیز در جریان این تهاجمات و در نکوهش کوفیان مثل خطبه های حملات پایانی آتشین نیست. در متن الفتوح ابن اعثم، غارت ضحاک در ابتدای غارات ذکر شده است. منابع دیگری هم که به غارات پرداختهاند، غارت ضحاک را نخستین حمله در این رابطه میدانند. (48)
پی نوشت ها :
*استادیار گروه تاریخ دانشگاه اصفهان
**دانشجوی دکتری تاریخ
1) نهج البلاغه، خطبه 217 .
2) تاریخ الطبری، ج3، ص205 .
3) شرح نهج البلاغه، ج8، ص7-17 .
4) اخبار الطوال، ص143 .
5) وقعه الصفین، ص94 .
6) همان، ص499 .
7) نهج البلاغه: ص110 .
8) نهج البلاغه (شهیدی)، ص110 .
9) نهج البلاغه (مبشری)، ص414 .
10) نهج البلاغه )مقیمی)، ص999 .
11) نهج البلاغه (فیض الاسلام)، ص948 .
12) نهج البلاغه (صبحی صالح)، ص688-689 .
13) نهج البلاغه (انصاری)، ص862 .
14) نهج البلاغه (معادیخواه)، ص336 .
15) نهج البلاغه (محمدعبده)، ص547 .
16) نهج البلاغه (جعفری)، ص899 .
17) نهج البلاغه (امامی و آشتیانی)، ص639-640 .
18) نهج البلاغه (آیتی)، ص677 .
19) نهج البلاغه (عابدینی)، ص350 .
20) الغارات، ص419-421 .
21) تاریخ الطبری، ج5، ص72 .
22) نبرد جمل، ص24؛ اخبار الطوال، ص188 .
23) اخبار الطوال، ص216 .
24) وقعه الصفین، ص521 .
25) مروج الذهب، ج2، ص404 .
26) مثل خطبه های 25، 27، 34، 56، 119 .
27) نهج البلاغه (زمانی)، ص728 .
28) نهج البلاغه (فارسی)، ص390-391 .
29) نهج البلاغه (حسینی شیرازی)، ص95-97 .
30) نهج البلاغه (جوینی)، ص279-281 .
31) نهج البلاغه (شریعتی)، ص708-709 .
32) نهج البلاغه (کاسب)، ص258 .
33) نهج البلاغه (شاهین)، ص675 .
34) نهج البلاغه (بهشتی)، ص22 .
35) الغارات، ج2، ص238-239 .
36) نهج البلاغه (عمادزاده)، ص997-998 .
37) نهج البلاغه (دشتی)، ص386 .
38) نهج البلاغه (شیروانی)، ص486 .
39) نهج البلاغه (سلطانی)، ص615 .
40) شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید)، ج16، ص149 .
41) همان، ص119-120.
42) شرح نهج البلاغه (ابن میثم بحرانی)، ج5، ص78 .
43) شرح نهج البلاغه (خوئی)ف ج20، ص59 .
44) الغارات، ج2، ص418-420 .
45) نهج البلاغه (شهیدی)، ص25 و 117 .
46) همان، ص25 .
47) الغارات، ج2، ص416-441؛ الفتوح، ج3، ص220 .
48) انساب الاشراف، ج2، ص437 .
منبع: نشریه علوم حدیث شماره 57