وب سایت حضرت آیت الله العظمی فاضل لنکرانی
• قم:
قم، سه راه بازار ، کوچه جنب پاساژ موسی ابن جعفر(علیه السلام)
تلفن: 7706040 و 7720500 و 2-7717871
فاکس: 0251-7723098
• مشهد:
مشهد مقدس، نزدیک حرم مطهر روضوی (علیه السلام) ،خیابان خسروی ،پلاک 4
تلفن: 2220342-511 و 2251316-511
فاکس: 551-2258916
• نیشابور:
نیشابور ـ خیابان فردوسى جنوبى 17
تلفن: 0551-2216441 , 0551-2216442
فاکس: 0551-2216443
• تهران (1):
تهران ,ابتدای خیابان پاسداران ,خیابان شهید کاشی ها ,نگارستان دوم ,پلاک 15
تلفن: 22866585,22843965,22863322,28863311
فاکس: 22863366
• تهران (2):
تهران , میدان قیام ,بلوار قیام ,پلاک 19
تلفن: 33564360,33137677,33126555
فاکس: 33137831
• کرج:
کرج – میدان شهدا- خیابان مظاهری – کوی شهید آل علی، پلاک 30
تلفن: 2249933-0261 و 2238888-0261 و 2226868-0261 و 2229988-0261
• اهواز:
اهواز خیابان شهید خوانساری(فردوسى) نبش خیابان کافى
تلفن: 30-2232727-0611
فاکس: 0611-2225202
• تبریز:
تبریز، خیابان شهید مطهرى (راسته کوچه)، جنب خانه مشروطه، دربند جودى
تلفن: 5238874-0411 و 5238596-0411
فاکس: 0411-5238596
نگاهى گذرا به زندگى مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیه الله العظمى فاضل لنکرانى
عالم ربانى و مرجع بزرگ تقلید شیعیان حضرت آیه الله العظمى حاج شیخ محمد فاضل لنکرانى در سال 1310 هجرى شمسى در شهر مقدس قم و در خانواده علم و فضیلت و عمل چشم به جهان گشودند. والد معظم ایشان، مرحوم آیه الله حاج شیخ فاضل لنکرانى از علماى صاحب نام و از اساتید بزرگ حوزه علمیه و از معتمدان و مصاحبان آیه الله العظمى بروجردى مرجع بزرگ شیعیان جهان و از اصحاب استفتاء ایشان، و والده مکرمه شان از فرزندان سادات معروف مبرقع از طوایف اصیل و پاک و خدوم قم بودند.
موقعیت خاص خانوادگى و آشنائى و رابطه نزدیک این خانواده اصیل علمى و معنوى با بزرگان حوزه علمیه قم همانند حضرت امام خمینى، ایجاب میکرد کودک با استعدادى که در این خانواده چشم به جهان گشوده بود، عرصه علوم دینى و سیراب شدن از زلال معنویت و فضائل اخلاقى و عملى را بر هر صحنه و عرصه دیگرى ترجیح دهد و خود را به سرچشمه علوم اهل بیت که حوزه علمیه قم در آن زمان به برکت وجود مرحوم آیه الله العظمى حاج شیخ عبدالکریم حائرى یزدى مؤسس حوزه و مرحوم آیه الله العظمى حاج سید حسین طباطبائى بروجردى احیاگر این حوزه، اعلى الله مقامهما الشریف، رونق چشمگیرى داشت بسپارد و از این گنجینه سرشار از علم و فضیلت و معنویت بهره بردارى نماید. به همین جهت بود که، همانطور که در مبحث زندگى علمى ایشان خواهید خواند، ایشان بعد از پایان تحصیلات ابتدائى و دبستانى، ورود به حوزه علمیه را بر هر چیز دیگرى ترجیح داده و مشتاقانه براى برآوردن خواست درونى خود که بهره مند شدن از علوم دینى و معنویت بود، به تلاش بى امان و درخشانى در زمینه درس و بحث و مصاحبت بزرگان حوزه پرداختند.
در سایه همین اشتیاق وافر و تلاش و پشتکار بود که ایشان در عنفوان جوانى به مقامات عالیه علم و کمالات رسیدند بطوریکه از مرحوم آیه ا لله محسنى ملایرى که روابط نزدیکى با مرحوم آیه الله العظمى بروجردى داشت نقل است که میگفتند مرحوم آیه العظمى بروجردى در زمانى که آیه الله فاضل در سن جوانى بودند بارها تصریح به اجتهاد ایشان داشتند. در سالهاى دهه 40 که آیه الله فاضل لنکرانى دوران جوانى را به کمال میرساندند و فاصله بین سى تا چهل سالگى را سپرى مى کردند، از مدرسان معروف، برجسته و کاملا شناخته شده اى بودند که فضلاى آن روز حوزه علمیه قم سطوح عالیه را در محضر ایشان میخواندند و حوزه هاى درس مکاسب و کفایه ایشان بسیار پرجاذبه و مجمع اهل فضل بود. در همین سالهاى دهه 40 بود که ایشان به درخواست جمعى از شاگردان کفایه خود، درس خارج اصول را آغاز کردند و در جمع علماى والامقام حوزه علمیه قم که در صراط هدایت حوزه در عرصه علم و عمل و فضیلت و معنویت حرکت مى کردند، درخششى فوق العاده داشتند.
قدرت بیان، تسلط بر مبانى علمى علماى علم اصول و فقهاى نامدار شیعه، آگاهى از آراء اهل سنت، فحص کامل و جامع، همراهى با شاگردان براى درک صحیح و کامل مطالب و ارائه پاسخ هاى همراه با اتقان و شکیبائى به اشکالات مستشکلین، از ویژگیهاى این مدرس پرکار و جامع نگر حوزه بود. به همین جهت، فضلاى آن روز حوزه علمیه قم که سطح عالى را به پایان برده بودند، به سرعت جذب حوزه درسى ایشان شدند و بعد از مدت کوتاهى که علاوه بر اصول، تدریس خارج فقه را نیز به تقاضاى فضلا پذیرفتند، حوزه هاى درسى فقه و اصول ایشان از پررونق ترین حوزه هاى درسى قم بود. از برکات این خرمن پرفیض علم و معنویت، وجود فضلا و علماى برجسته ایست که تعدادى از آنها از مدرسین صاحب نام حوزه هاى علمیه هستند، تعدادى از ممتحنین برجسته حوزه علمیه قم در عالیترین سطوح فعالیت مى کنند و تعدادى نیز در نقاط مختلف کشور به اداره حوزه هاى علمیه و ارائه خدمات علمى و فرهنگى و اجتماعى به مردم اشتغال دارند.
ساده زیستى، تقوا، تواضع، حسن سلوک با مردم و بویژه با شاگردان خود، از ویژگیهاى اخلاقى و زندگى عملى حضرت آیه الله العظمى فاضل لنکرانى است که از همان دوران کودکى در سرشت ایشان بود و در جوانى با برخوردارى از امتیازات معنوى حوزه تکامل یافت و از وجود این عالم نورسته، شخصیت با فضیلتى ساخت که زمینه هاى معنوى مرجعیت را در کنار برجستگى هاى علمى شکل داد. بدین ترتیب، این عالم عامل متقى در سالهاى دهه 50 در ردیف بزرگان علم و فضیلت و معنویت مورد توجه علما، فضلا و مؤمنین به عنوان یکى از برجسته ترین افرادى که داراى صلاحیت مرجعیت مى باشند قرار گرفت بطوریکه مراجعات زیادى براى انتشار رساله عملیه به ایشان میشد و بسیارى از علماى صاحبنظر حوزه و شهرستانها ایشان را به عنوان مرجع تقلید بعد از مراجع موجود در آن زمان معرفى میکردند. سوابق درخشان مبارزاتى علیه رژیم طاغوت و حمایت هاى مستمر از نهضت امام خمینى و توجه خاصى که حضرت امام به ایشان داشتند، بطوریکه در پاسخ تسلیت شهادت آیه الله حاج سید مصطفى خمینى در سال 1356 با عبارت «انشاالله تعالى موفق به خدمت به حوزه هاى اسلامى باشید و افاضل از برکات شما بهره مند شوند» اعتماد علمى خود و در سالهاى بعد از پیروزى انقلاب اسلامى با محول نمودن اداره امور حوزه علمیه قم به ایشان به عنوان شخصیتى که در رأس جامعه مدرسین حوزه علمیه در آن زمان قرار داشت، مراتب اعتماد عملى خود را به ایشان ابراز نمودند، جایگاه ویژه اجتماعى آیه الله العظمى فاضل را نشان میداد که مکمل جنبه هاى علمى و معنوى ایشان بود.
صفاى باطن و ارادت خالصانه به معصومین علیهم السلام که گوشه اى از آن در حضور مستمر آیه الله العظمى فاضل لنکرانى در مراسم بزرگداشت رسول گرامى اسلام و ائمه طاهرین و ام الائمه المعصومین حضرت فاطمه زهرا صلوات الله علیهم اجمعین، اعم از عزادارى ها و جشن ها و اهتمام به برپائى این مراسم متجلى است، از جلوه هاى معنوى این عالم عامل و مرجع بزرگ است. نکته بسیار ارزنده اینکه توجه به این امور هرگز ایشان را از تلاش براى پالایش عزادارى ها و جشن ها از خرافات و زیاده روى ها غافل ننموده بطوریکه در بیانات و پاسخ به استفتائات، بر رعایت نوع برگزارى و بر اتقان مطالبى که در مجالس مربوط به معصومین علیهم السلام مطرح میشود تاکید دارند. همچنین توجه به امور معنوى هرگز ایشان را از تلاش هاى علمى مستمر و تحقیق و تالیف باز نداشته بطوریکه اکنون ده ها جلد از تحقیقات علمى ایشان انتشار یافته و دردسترس فضلا و محققین مى باشد.
توجه به مشکلات مردم و تلاش براى حل مشکلات و رفع گرفتاریهاى آنان و توصیه به مسئولین امر براى رسیدگى به مردم نیز از امورى است که هرگز مورد غفلت آیه الله العظمى فاضل لنکرانى قرار نگرفته است. در سطح جهان اسلام نیز ایشان به مصائب مسلمین توجه خاص مى نمایند و با شناخت دقیقى که از مسائل سیاسى جهان دارند، همواره مواضع روشنى علیه دشمنان اسلام و دشمنان بشریت اتخاذ نموده اند که موضعگیریهاى ایشان در حمایت از مردم مظلوم فلسطین و عراق و افغانستان و حمایت قاطع ایشان از حکم امام خمینى به ارتداد سلمان رشدى و برخورد با توطئه هائى که علیه این حکم صورت گرفت از نمونه هاى این موضعگیریهاست.
مجموعه این ویژگیهاى علمى، عملى و معنوى که گوشه اى از آنها را برشمردیم موجب شد بعد از رحلت مراجع تقلید طبقه قبل یعنى حضرت امام خمینى و حضرات آیات خوئى، گلپایگانى و اراکى، زمانى که مسئولیت خطیر مرجعیت برعهده بزرگان دیگرى قرار میگرفت، حضرت آیه الله العظمى فاضل لنکرانى به عنوان مرجع تقلید مورد توجه علما و مردم قرار گرفتند و اکنون از مراجع طراز اول تقلید مى باشند.
اخلاص در عمل، شرط همه موفقیت هاست. این ویژگى براى عالمان دینى و بخصوص مراجع تقلید بالاترین ضرورت است که با برخوردارى از آن، خداى متعال نفوذ معنوى بالائى در اختیار آنان قرار میدهد و ابواب متعددى را براى خدمت به دین و بندگان خود در برابرشان میگشاید. این، واقعیتى است که در طول تاریخ مرجعیت شیعه کاملا مشهود بوده و نمونه هاى زیادى در تاریخ پرافتخار مرجعیت شیعه ثبت است.
برخوردارى حضرت آیه الله العظمى فاضل لنکرانى از همین ویژگى موجب شد ایشان با عنایت خداى متعال خدمات ارزنده اى به حوزه هاى علمیه در ایران و خارج از ایران ارائه نمایند. پرداخت شهریه قابل توجه به روحانیون حوزه علمیه قم که اکنون داراى 43000 روحانى است، حوزه علمیه مشهد با 10000 روحانى، حوزه علمیه اصفهان با 6000 روحانى و حدود 200 حوزه علمیه داخل کشور و تعدادى از حوزه هاى علمیه خارج از کشور از قبیل جمهورى آذربایجان از الطاف الهى است که شامل حال ایشان شده است. اهمیت این خدمت بزرگ به حوزه هاى علمیه زمانى روشن مى گردد که به این نکته توجه شود که حضرت آیه الله العظمى فاضل لنکرانى اجازه نمیدهند از غیر وجوه شرعیه، شهریه پرداخت شود و شهریه هائى که ایشان به طلاب و فضلا و علماى حوزه هاى علمیه پرداخت مى کنند، تماما از وجوه شرعیه است که توسط مؤمنین و مقلدین ایشان تامین مى شود.
شایستگى هاى اخلاقى و فضائل معنوى حضرت آیه الله العظمى فاضل لنکرانى ودیعه اى است که با خانواده پرفضیلت فاضل لنکرانى از دیرباز همراه بوده است. والد معظم ایشان مرحوم آیه الله حاج شیخ فاضل لنکرانى به دلیل برخوردارى از فضایل معنوى آنچنان مورد توجه و اعتماد مرجع بزرگ جهان تشیّع مرحوم آیه الله العظمى بروجردى بودند که ایشان در وصیت نامه خویش تصریح نمودند سهم امامى که در اختیارشان بود بعد از رحلت ایشان توسط فرزند بزرگشان و نیز آیه الله حاج شیخ فاضل لنکرانى به مصرف حوزه علمیه برسد. نمونه همین اعتماد کامل را حضرت امام خمینى رضوان الله تعالى علیه نسبت به حضرت آیه الله العظمى فاضل لنکرانى دامت برکاته ابراز داشتند بطوریکه دستور فرمودند وجوه شرعیه اى که در اختیارشان بود بعد از رحلت ایشان توسط حضرت آیه الله العظمى فاضل لنکرانى و شوراى مدیریت حوزه علمیه قم به مصرف حوزه برسد. بعد از رحلت حضرت امام، با اقدام فرزند برومند ایشان حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد آقا خمینى رحمه الله علیه شهریه حضرت امام توسط حضرت آیه الله العظمى فاضل لنکرانى تا 27 ماه پرداخت شد.
با اینکه سالهاست این وجود پربرکت از بیمارى رنج مى برند و دچار مشکلات زیادى هستند، اما از خدمات علمى، تحقیقى، معنوى و اجتماعى لحظه اى غفلت نمینمایند. حمایت از نظام مقدس جمهورى اسلامى و رهبرى آن، تقویت حوزه هاى علمیه، توجه ویژه به مجامع علمى و دانشگاهى، اهتمام به حل مشکلات مردم، رسیدگى به اقشار ضعیف جامعه و تلاش براى حفظ وحدت مسلمین، ارتقاء معنویت و تقویت ارزشها و آرمانهاى اصیل اسلامى و انقلابى همواره وجهه همت این مرجع بزرگ تقلید است. بى تردید، نهاد اصیل مرجعیت شیعه که از ارکان مهم جهان اسلام است، با استمرار خدمات گرانبهاى چنین شخصیت هاى برجسته اى که تجلى علم، فضیلت و معنویت هستند، تقویت خواهد شد، انشاالله.
مرورى بر زندگى علمى آیه الله العظمى فاضل لنکرانى
آیه الله العظمى حاج شیخ محمد فاضل موحدى لنکرانى در سال. 1310 ش مطابق با سال. 1350 ق دیده به جهان گشود.
پدر بزرگوارشان حضرت آیه الله فاضل لنکرانى یکى از روحانیون جلیل القدر و از محترم ترین بزرگان و اساتید حوزه علمیه قم به شمار مى رفت و ارتباط نزدیکى با آیه الله بروجردى داشت و یکى از اصحاب استفتاء ایشان و مورد اعتماد وى بود، همچنین از دوستان امام خمینى بود.
آن بزرگ مرد که از مهاجران قفقاز بود و سال ها در مشهد مقدس و حوزه علمیه زنجان به تحصیل وتدریس اشتغال داشت، یک سال بعد از آن که حوزه علمیه قم به دست تواناى حضرت آیه الله حاج شیخ عبدالکریم حایرى یزدى رحمه الله علیه، تأسیس شد، وارد حوزه علمیه مقدسه قم گردید.
در همان اوان با یکى از خاندان هاى اصیل وصلت کرده و از این ازدواج فرزندان نیکوتبار به دنیا آمدند و آیه الله حاج شیخ محمد فاضل موحدى لنکرانى، چهارمین فرزند آن خاندان و تنها فرزند روحانى پدر به شمار مى رود که در خانواده علم و تقوى و روحانیت تولد یافت ایشان از همان سالهاى کودکى، سخت تحت تأثیر جاذبه معنویت پدر قرار گرفته و دلباخته راه او شد و در آن عوالم پاک و بى آلایش کودکى تصمیم گرفت راه و روش زندگى پدر را سرمشق خود قرار دهد و به عالم روحانیت بپیوندد.
دوران تحصیل
ایشان پس از پایان شش سالگى به مدرسه ابتدایى وارد شد و به محض آنکه دوره شش ساله تحصیل ابتدایى را به پایان برد، با آنکه در تحصیلات جدید، رشد و توفیق زیادى بدست آورد و هوش و استعداد فراوان از خود بروز داده بود، از ادامه تحصیل در مدارس جدید صرفنظر کرد و باتوجه به علاقه شدیدش به تحصیل علوم دینى به جمع طلاب پیوست.
آیه الله فاضل در این رابطه نقل مى کند: «پس از پایان تحصیلات ابتدائى که در آن زمان شش سال بود، بلافاصله شروع به تحصیل رشته علوم دینى کردم، زیرا از همان دوران کودکى علاقه شدیدى نسبت به این رشته در خود احساس مى کردم. در آن زمان که سالهاى حاکمیت طاغوت به شمار مى رفت، خفقان شدیدى در کشور حکمفرما بود، با این حال هر وقت موضوع انشائى به دانش آموزان داده و ضمن آن از ما سؤال مى شد: «پس از پایان دوره ابتدایى در چه رشته اى ادامه تحصیل خواهید داد» با اینکه استعداد فوق العاده اى در علوم جدید از خود نشان مى دادم و حتى در امتحانات نهایى پایان دوره ابتدایى، عنوان رتبه اول در شهرستان قم را احراز کردم و به همین مناسبت کتابهایى که با دست خط رئیس آموزش و پرورش وقت توشیح شده بود از طرف اداره فرهنگ به من داده شد که هنوز هم پیش من موجود است – تمایل شدید خود را به ادامه تحصیل در رشته علوم دینى پس از پایان دوره ابتدایى پنهان نکرده و آن را با آب و تاب تمام در ورقه انشاء شرح مى دادم.» شروع دروس حوزوى ایشان زمانى بود که 13 سال از عمرشان مى گذشت که از یک سو شور و علاقه وافر ایشان به طلبگى و از سوى دیگر آشنایى و رفاقت ایشان با مرحوم آیه الله حاج سید مصطفى خمینى فرزند بزرگ امام راحل، زمینه اى را به وجود آورد تا سختى هاى این راه را به خوبى پشت سرگذارد و به موفقیت دست یابد.
ایشان مى گویند: «وجود این دوست عزیز – حاج آقا مصطفى – در شدت علاقه ما به راهى که در پیش گرفته بودیم، نقش مهمى داشت و از همان اوان به کمک یکدیگر و به عنوان دو هم مباحثه مشغول تحصیل شدیم.» ایشان پس از گذراندن دروس ادبیات و سطح، قسمتى از کتاب رسائل و مکاسب را نزد والد خود و بخشى را نیز نزد آیه الله سلطانى و همچنین حضرات آیات شیخ عبدالجواد جبل عاملى و آیه الله شیخ مرتضى حائرى آموخته و اهمیت زیادى به مباحثه درسها مى داده و بیشتر درسها را با آیه الله مصطفى خمینى مباحثه مى نمودند. ایشان در این زمینه مى فرمایند: «درسهاى هر روز را شبانه با دقت کامل مطالعه کرده و روز بعد، آن را با هم مباحثه مان که قبلاً براى خود انتخاب کرده بودیم، به بحث و بررسى بگذاریم بدین ترتیب بود که از هر نقطه ابهامى که ممکن بود در جلسه درس براى ما باقى بماند رفع ابهام مى شد. از وقتى که مطول مى خواندم هم مباحثه اى براى خود انتخاب کردم که تا پایان دوره سطح و حتى قسمتى از خارج، کلیه دروس را با ایشان، بحث و بررسى مى کردیم. در آن زمان روزهاى سرد زمستانى، صبح زود هنوز آفتاب بالا نیامده مجبور بودیم بحث هاى مان را در همین ایوانهاى بقعه هاى صحن در آن شرایط سخت و آزار دهنده دنبال کنیم و غیر از این هم چاره اى نداشتیم.» شور و علاقه بى حد ایشان نسبت به درسها موجب شد که دوره هاى ادبیات و سطح را در مدت 6سال سپرى نماید.
بدین ترتیب در حالى که فقط 19 سال از عمر خود را پشت سر گذاشته بود وارد آخرین مرحله تحصیلات حوزه یعنى درس خارج گردید.
براى اولین بار در درس خارج فقه آیه الله بروجردى شرکت کرد و با شوق و علاقه تمام درس را از استاد مى گرفت و به منظور عدم فراموشى مطالب درس، و حفظ آنها، درس هر روز را در پایان روز به زبان عربى مى نوشت و این نشان مى داد که نه تنها درس را درک کرده است بلکه به مفاهیم آن نیز احاطه هم پیدا کرده است.
این امرموجب تعجب استادشان آیه الله بروجردى شده و مورد تشویق ایشان قرار مى گیرند. ایشان این جریان را چنین نقل مى نمایند: «مرحوم والد به مناسبت ایام فاطمیه مجلس روضه اى در منزل ترتیب داده بودند که مرحوم آیه الله بروجردى روزى به عنوان شرکت در روضه به آنجا تشریف آوردند، من مشغول پذیرایى از میهمانان بودم همین که مرحوم آیه الله بروجردى مرا دیدند لبخندى زده و خطاب به مرحوم والد فرمودند: فلانى هم در درس شرکت مى کند، تصور مى کنم کمى سن من باعث تعجب ایشان شده بود، پدرم که متوجه این نکته شده بود، به عرض رساندند که نه تنها در درس شرکت مى کند بلکه درسهاى شما را به عربى مى نویسد و شنیدن این مطلب تعجب معظم له را بیشتر برانگیخته و فرمود: امکان دارد این نوشته ها را ببینم؟ پدرم به من دستور داد تا آنها را آورده و به خدمت ایشان دادم، معظم له نسبت به مسائل علمى و به طلابى که علاقمند به تحصیل بودند توجه خاصى از خود نشان مى دادند، بطورى که این کار از خصایص وجودى وى به شمار مى آمد، نوشته مرا حدود نیم ساعت بدون آنکه با کسى حرف بزند و یا به حرف کسى گوش بدهد ملاحظه فرمود و تنها در سند روایتى که من از صاحب وسائل نقل کرده بودم، اشکال فرموده و گفتند این روایت طى سند دیگرى غیر از این سند وارد شده که این اشکال در واقع متوجه صاحب وسایل مى شد. پس از آن هم، همواره مرا مشمول عنایت خود قرار داده و با کلمات اعجاب انگیزى تشویق مى فرمودند و هر چند وقت یک بار نوشته مرا خواسته و پس از مرورى در آن به من پس مى دادند و پس از آن که به چهار صد یا پانصد صفحه رسید دستوردادند که آن را چاپ کنم.» تقریرات درس آیه الله بروجردى در دو جلد بنام «نهایه التقریر» آماده و با ملاحظه و اجازه وى چاپ و منتشر شد. و این زمانى بود که فقط 26 سال از عمر وى سپرى شده بود.
مدت حضور ایشان در درس آیه الله بروجردى پانزده سال به طول انجامید که قسمت عمده آن بحث «صلاه» بود، همچنین بحث «خمس» نیز در این مدت تدریس شد.
در همین زمان بود که آیه الله فاضل در جلسات درس خارج اصول امام خمینى شرکت کرد، و یک دوره کامل اصول را از ابتدا تا پایان از محضر امام فرا گرفتند که این دوره حدود 7سال به طول انجامید.
ایشان در بیان چگونگى حضور خود در درس خارج اصول امام مى گویند: «چون حضرت آیه الله بروجردى مخصوصاً در هفت هشت سال آخر عمرشان تنها به یک درس در روز اکتفا مى کردند و یک درس خوب در روز براى یک طلبه کافى نیست لذا من در فکر پیدا کردن و شرکت در درسهاى دیگرى بودم که شنیدم امام بزرگوارمان تازه شروع به تدریس اصول فرموده اند من بدون کوچکترین سابقه اى از درس، و طرز بیان و کیفیت القاء مطالب ایشان، در درس معظم له شرکت کردم و پس از چند روز احساس کردم که گمشده اى را که مدتها به دنبال آن به هر درى مى زدم پیدا کرده ام، ایشان با بیان جالب و فکر صائب خود، بدون هیچگونه اعوجاج و هیچگونه انحرافى از اصل مطلب آن هم با تسلط کاملى که در فنون مختلف مخصوصاً در فلسفه و عرفان و مسائل دیگر داشتند و باتوجه به وجود ارتباط کامل میان بعضى از مسائل اصول و فلسفه، مطالب را طورى القا مى فرمودند که چون آفتاب براى انسان روشن مى شد.»
ایشان مباحث خارج اصول امام را به صورت تقریرات نوشته اند و آنها را منتشر کرده اند. همچنین در یک دوره درس خارج فقه امام که از کتاب طهارت آغاز شده بود، از همان روزهاى نخستین شرکت نموده و با دقت و هوشیارى ضبط و ثبت نموده اند.
آیه الله فاضل ایامى را که در درس امام خمینى شرکت مى کردند از شیرین ترین روزهاى زندگى خود یاد مى کنند و آن را افتخارى براى خود مى دانند و مى گویند: «روزهایى که در محضر امام بودم و از جهات علمى ایشان استفاده مى کردم براى من به عنوان یک طلبه، از شیرین ترین روزهاى زندگانى محسوب مى شد، براى اینکه امام بزرگوار در آن اوان و آن ایام، هیچ مشغله اى غیر از مساله مطالعه و تدریس و نوشتن نداشتند و تمام وقت خود را در این رابطه صرف مى کردند. گاهى درس ایشان مخصوصا درس فقهشان، به یک ساعت و نیم مى رسید، بدون اینکه خودشان احساس خستگى بکنند و یا شاگردان احساس خستگى داشته باشند. دقت ها و تحقیقات و نکاتى را که ذهن مستقیم و صاف ایشان آنها را اقتضا کرده بود و توجه کرده بود بقدرى شیرین و قابل قبول بود که شاید براى ایشان هیچ نقطه ابهامى باقى نمى ماند…. من هنوز شیرینى جلسات بحث ایشان و آن خاطره از ذهنم بیرون نمى رود.
باتوجه به آن، یک حالت نشاط و التذاذى براى من پیدا مى شود. چه روزهاى بسیار با ارزش و شیرینى بود او یکى از افتخاراتى بود که خداوند نصیب من کرد که بتوانم از محضر این امام بزرگوار، استفاده کنم.»
ایشان بسیارى از مباحث درس خارج فقه امام را به صورت تقریرات نوشته اند که بخشى از آنها چاپ و منتشر شده است.
بدین ترتیب آیه الله فاضل در سال هاى جوانى خود حدود 11 سال در درس مرحوم آیه الله بروجردى و مجموعا حدود 9 سال نیز در درس هاى فقه و اصول امام خمینى شرکت نمود و از محضر آن دو بزرگوار بهره بردند.
ایشان علاوه بر درس هاى فقه و اصول، چند سال از عمر خود را در درس حکمت و فلسفه گذرانید و با حضور در درس مرحوم علامه طباطبایى، مباحث منظومه سبزوارى و کتاب اسفار ملاصدرا را استفاده کردند.
البته در کنار این دروس در مباحث دیگرى همچون مسائل عقیدتى و نیز درس اخلاق شرکت مى کرده و از استادان دیگر هم به طور پراکنده کسب فیض مى نمودند.
ایشان با هوش و استعداد سرشارى که داشتند بسیار زود به درجه اجتهاد رسیده و در حالیکه جوانى 30 ساله بودند، دیگر نیاز به تقلید نداشتند و پس از وفات آیه الله بروجردى، به استنباط خود متکى شده و غوامض امور و رموز مسائل دینى و مذهبى را به اجتهاد خویش از پیش پاى برداشت.
تدریس
آیه الله فاضل لنکرانى از نخستین سالهاى بعد از ورود به حوزه علمیه قم، همواره در کنار تحصیل به تدریس پرداخته و به این امر اهتمام خاصى داشتند.
ایشان در حالیکه هنوز بیش از 16 سال نداشتند و با شور خاصى مشغول تحصیل علم از محضر اساتید بودند، خود نیز شاگردانى را پرورش میدادند و تعلیم و تعلم را همزمان پى میگرفتند. بعد از سالها تدریس کتابهاى ادبیات، منطق و اصول و تربیت صدها نفر از فضلا، ایشان در ردیف اساتید سطح عالى حوزه قرار گرفته و به تدریس رسائل و مکاسب پرداختند. این مدرس عالى مقام حوزه، پس از آنکه 5دوره مکاسب را تدریس کردند به عنوان یکى از شناخته شده ترین اساتید کفایه الاصول مورد مراجعه فضلاى حوزه علمیه قم بودند. حوزه درس کفایه آیه الله فاضل لنکرانى دربرگیرنده صدها طلبه فاضل و جوان بود که تعداد آنها را تا 700 نفر نیز گفته اند.
در اواخر دهه 1340 آیه الله فاضل لنکرانى به خواهش جمعى از شاگردان سطح عالى خود، درس خارج فقه را آغاز کردند و از آن پس تاکنون یعنى به مدت 3دهه به تدریس خارج فقه و اصول اشتغال دارند و شاگردان زیادى را که بسیارى از آنها به درجه اجتهاد نائل شده اند تربیت کرده اند.
فضائل و ویژگى هاى آیه الله العظمى فاضل لنکرانى
گفتگو با آیه الله استادى
اشاره: علم و تقوى دو گوهرى هستند که علاوه بر تعالى بخشیدن به واجدان خود، صاحبان فطرت سالم را نیز به سوى خود جذب مى کنند. آیه الله العظمى فاضل لنکرانى در زمره برجستگان متصف به فضیلت دانائى و پاکى مى باشند. ایشان هم از سرمایه علمى بهره مندند و هم از نزاهت و وارستگى اخلاقى. در مصاحبه اى که پیش رو دارید، آیه الله استادى با اشاره اى به مقامات علمى به فضائل اخلاقى ایشان پرداختند که خود قدمى است در شناساندن فقهاى وارسته و مسؤولیت شناس.
سابقه آشنایى
آشنایى من با ایشان سه مرحله داشته است مرحله اول هنگامى که به حوزه علمیه قم وارد شدم مانند سائر طلاب با شخصیت ایشان به عنوان یک مدرس حوزه علمیه و چهره شناخته شده میان اهل فضل آشنا شدم در آن زمان شاید بنده شرح لمعه یا رسائل و مکاسب مى خواندم و ایشان این قبیل کتابها را تدریس مى کردند. مرحله دوم هنگامى بود که بنده جزوه اى درباره حضرت سیدالشهدا علیه السلام نوشته و منتشر کرده بودم و آگاه شدم که آیه الله فاضل با همکارى مرحوم آیه الله آقاشهاب الدین اشراقى دو کتاب ارزنده درباره اهل بیت علیهم السلام و حضرت حسین علیه السلام نگاشته و منتشر ساخته اند از این رو از آن تاریخ گاهى از نزدیک خدمت ایشان بودم. مرحله سوم از آغاز پیروزى انقلاب بود که به مناسبت اینکه از بنده هم دعوت شد در جلسات جامعه مدرسین شرکت کنم، از این تاریخ با ایشان حشر و انس و ارتباط صمیمى بیشترى پیدا کردم.
نقش آیه الله العظمى فاضل در نهضت اسلامى
از آغاز نهضت امام رضوان الله تعالى علیه وجهه غالب بر حوزه علمیه، از طلاب گرفته تا فضلا و اساتید و بزرگان حوزه وجهه ارادت به امام و حمایت از او بود اما این طور نبود که همه در این راه خطر و زحمت را هم تحمل کنند بلکه کسانى که بخصوص هنگامى که طاغوتیان فشار را زیاد کرده بودند به استقبال خطر هم مى رفتند، معدود و محدود بودند و بیشترین آنها از طلاب و افراد بى اسم و رسم بودند و در این میان آنچه هم مبارزان را تقویت مى کرد و هم به طاغوت مى فهماند که حامیان امام فقط طلاب مبتدى نیستند اقدام افرادى از مدرسان معروف حوزه مانند آیه الله فاضل بود و طاغوت هم به این افراد خیلى بیشتر حساس بود و ضمنا شخصى مانند آیه الله فاضل، در طرز فکر طلاب و اینکه آنها هم اهل مبارزه و حمایت از امام و نهضت باشند بسیار موثر بود.
از روزى که امام امت رضوان الله تعالى علیه نهضت خود را شروع کرد آیه الله فاضل وظیفه خود مى دانست که در راه امام و خواسته هاى او تلاش و اقدام کند. مى دانید هر مدرسى حاضر نبود درس عمومى آنچنانى را فداى نهضت امام کند، بودند افرادى که این طور فکر مى کردند که در پیروى از امام نباید تا آنجا پیش رفت که برایشان ایجاد زحمت کند وا ز درس و بحث محروم شوند.
اما آیه الله فاضل زحمات و مشکلات، تبعیدهاى بسیار سخت را تحمل کرد. و با اینکه با خطر مواجه شد دست از امام و همراهى با امام برنداشت و در آن دوران که باید بگویم امام غریب بود و فداکارى افرادى مانند آیه الله فاضل بسیار موثر بود بنده یادم هست که برخى از علما در آغاز با امام امت همراهى کردند اما ادامه پیدا نکرد، و آیه الله فاضل از مدرسان و چهره هاى علمى شناخته شده اى بود که در این راه تا پیروزى انقلاب به خدمات و فداکارى هاى خود ادامه داد.
انقلاب پیروز شد از نهادهاى بسیار موثر در مسائل مربوط به انقلاب جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بود. آیه الله فاضل از مؤسسان این نهاد و از شخصیتهاى طراز اول این نهاد بود و سالها نیز در رأس جامعه مدرسین و به اصطلاح دبیر جامعه بود جهت عمده این وجاهت، همان جنبه هاى علمى و اخلاقى و نیز سوابق مبارزاتى ایشان بود که بطور طبیعى در رأس جامعه قرار مى گرفت. از آغاز تأسیس جامعه و بخصوص پس از پیروزى انقلاب تا زمان مرجعیت از افراد بسیار فعال و مؤثر جامعه مدرسین بودند و از زمان مرجعیت هم همواره جامعه مدرسین را مورد لطف خود قرار داده اند.
فضایل و ویژگى ها
بسیارى از امتیازات ممکن است در تعداد فراوانى از فضلا و مدرسان و مجتهدان و مراجع تقلید باشد اما گاهى به زندگى افرادى بر مى خوریم که داراى مجموعه اى از ویژگى ها هستند که این مجموعه در کمتر کسى جمع مى شود به نظر من آیه الله العظمى فاضل از همین افراد است یعنى فضایل و ویژگى هایى است که انصافا این مجموعه در یک فرد بسیار کم اتفاق مى افتد.
1 ـ ایشان در سایه پدرى مجتهد و مادرى از بیت صالحان پرورش یافت که هرگز نباید از تأثیر این بیوت و برکت آنها نسبت به فرزندى که در این خانه به دنیا مى آید و پرورش مى یابد غافل بود والد آیه الله فاضل از مجتهدان عالى مقدار و مورد توجه خاص آیه الله العظمى بروجردى بود و صداقت و علاقه به اسلام و روحانیت در زندگى او نمایان بود فراموش نمى کنم هنگامى که رئیس شهربانى وقت به برخى از طلاب اهانت کرده بود، این بزرگوار عکس العمل بسیار مناسبى نشان داد که هر که آگاه شد تحسین کرد و آفرین گفت بله غیرت دینى و حساس بودن نسبت به مسائل دین و روحانیت یکى از امتیازات این پدر بود که بحمدالله بأَبه اقتدى عدی فى الکرم.
2 ـ آیه الله فاضل در سایه استعدادى خدادادى به حدى بودند که بتوانند از درس استادى مانند آیه الله العظمى بروجردى استفاده و درس ایشان را تقریر کند و آیه الله بروجردى با اینکه بسیار مشکل پسند بود تقریر ایشان را تایید کرد.
3 ـ درس سطح آیه الله فاضل از آغاز تا انجام مورد توجه و استقبال طلاب و فضلا بود چرا؟ براى اینکه عوامل یک تدریس خوب و قابل قبول در ایشان جمع بود یعنى تسلط بر محتواى کتاب، بیان بسیار واضح و منظم، با طمأنینه و آرامش تدریس کردن، بطورى که شاگرد پس از تمام شدن درس احساس کند گرفتار سردرگمى و ابهام نشده است اینها خصوصیات درس ایشان بود.
شما اگر پیاده شده درس کفایه الاصول راکه توسط یکى از فضلا تنظیم و چاپ شده ملاحظه کنید تصدیق خواهید کرد که این سبک تدریس باید با استقبال طلاب و فضلا روبرو شود.
4 ـ معظم له با شرکت چندین ساله در درس سه استاد که هر سه از امتیازات فراوان علمى و اخلاقى برخوردار بودند (آیه الله العظمى بروجردى، آیه الله العظمى امام خمینى و حضرت علامه طباطبائى) کمال استفاده را بردند و استعداد درونى خود را شکوفا ساختند و براى هر سه استاد خود افتخار آفریدند زیرا همانطور که استاد خوب براى شاگرد موجب افتخار است شاگرد خوب هم که بتواند مراتب علمى اساتید خود را تلقى و به دیگران منتقل کند موجب افتخار استاد است
5 ـ تدریس خارج فقه و اصول ایشان تدریسى است به سبک استادشان آیه الله العظمى بروجردى، و حتما مى دانید امام امت هم سبک تدریس آیه الله العظمى بروجردى را پسندیده و همان سبک را دنبال مى کردند و اصولاً باید گفت آیه الله العظمى بروجردى از جهت سبک استنباط تدریس خارج فقه و اصول در حوزه قم و حتى حوزه نجف تحولى ایجاد کرد و این را هم باید تذکر بدهم که آیه الله فاضل شاگردان خوبى هم داشته و دارند که از افتخارات حوزه مى باشند.
6 ـ مى دانید خوب درس خواندن و حتى درس سودمند داشتن ملازم با خوب تقریر کردن نیست آیه الله فاضل با نگاشتن تقریرات بحث صلاه آیه الله العظمى بروجردى و برخى تقریرهاى دیگر، این امتیاز را یعنى خوش تقریر بودن را نیز به خوانندگان ارائه داد و تقریرات بحث صلاه آیه الله العظمى بروجردى که مورد تحسین آن بزرگوار هم قرار گرفت و آن را ذخیره علمى خود در حوزه ها دانست از کتابهایى است که همواره در حوزه مورد استفاده خواهد بود.
7 ـ بنده مدرس خوب و حتى مقرر خوب دیده ام که توان تألیف نداشته و از این حیث راجل بوده است زیرا ملازمه بین تدریس و تقریر و تألیف نیست اما تالیف موسوعه تفصیل الشریعه که بیش از بیست جلد آن منتشر شده، و نیز تألیفات دیگر مانند کتابى که در قواعد فقهیه و نیز کتابى که در مقدمات تفسیر و علوم قرآن نگاشته اند نشان مى دهد که معظم له علاوه بر دو امتیاز گذشته یعنى بیان خوب، تقریر خوب در بعد تالیف هم از مؤلفان ممتاز بشمار مى آیند ایشان از حدود بیست سالگى تا امروز یعنى در حدود پنجاه سال به نوشتن مباحث علمى اشتغال دارند و این نگارش و تالیف از مشاغل عادى ایشان بحساب مى آید زیرا بدون هیچ زحمت و تکلف و با نظم و ترتیب خاص مطالب خود را مى نویسند.
لازم است این جمله را هم عرض کنم که علاقه و ارادت آیه الله فاضل به امام امت (رحمه الله) موجب شد که براى موسوعه فقه خود تحریر الوسیله امام را متن قرار دهندو دیگران هم شاید به پیروى از ایشان این کار خوب را انجام دادند تا بدینوسیله هم د ر طول سالیان دراز تدریس همواره نام امام را به زبان داشته باشند و هم عاملى باشد براى اینکه امام و کتاب امام در حوزه ها بیشتر یاد شود.
8 ـ کنار این امتیازات علمى حوزوى، تواضع ایشان، با طلاب و فضلا و دوستان حتى غیرروحانى خود جاذبه خاصى را در ایشان ایجاد کرده بود تواضع و خاکى بودن یکى از عوامل محبوبیت است اما اگر این تواضع از عالم و مدرس و مجتهدى دیده شود اثرش چندین برابر است مجلس و محفل ایشان با دوستانش بسیار شیرین و با نشاط و خالى از هرگونه تکبر و تکلف و خود بزرگ بینى بود و همین خصلت خوب باعث شده که معظم له اکنون هم که از مراجع تقلید شیعه هستند با دوستان و ارادتمندان قدیمى خود گر چه اهل علم و روحانى هم نباشند همان برخورد آن دوره ها را دارند.
9 ـ کسانى که با مسائل علمى سر و کار پیدا کنند و به اصطلاح مستغرق در مباحث علمى و درس و بحث مى شوند کمتر حاضر مى شوند به کارهاى شبه اجرایى تن دهند.
اما آیه الله فاضل به خاطر علاقه به حوزه و حوزویان و ترقى و تعالى آنان سالهاى متمادى در رأس مدیریت حوزه علمیه قم بودند و براى این خدمت وقت مى گذاردند و در برنامه ریزى ها و اصلاحاتى که پس از انقلاب تا امروز در حوزه انجام شده سهم بسزایى داشته اند.
مجموعه این ویژگیها باعث شده که معظم له از مقبولیتى خاص نزد مراجع، مدرسان و فضلا و طلاب و نیز نزد همه جناح هاى سیاسى علاقمند به نظام اسلامى پیدا کنند و حتى کسانى که در پیروزى انقلاب براى خود سهم موثرى قائلند و به این زودى ها هر کسى را نمى پذیرند در مقابل آیه الله فاضل کمال خضوع را دارند و نسبت به ایشان اظهار ارادت مى کنند.
براینها که گفتم بیفزایید که ایشان هم اکنون هم با همه اشتغالاتى که دارند گهگاه از راه دلسوزى براى حوزویان از افت تحصیلى طلاب نگرانند و براى جبران این نقیصه با برنامه هاى خوبى تا آنجا که شرائط به ایشان اجازه مى دهد در صددند که در دروس سطح، طلاب مستعد و کوشا را تشویق وتعدادى از فضلا را به جدیت در راه اجتهاد و فقیه شدن سوق دهند.
و این قبیل تشویق ها را ایشان از سالها قبل که هنوز مراجع گذشته رحمه الله در حال حیات بودند به طرق دیگر مانند کمک مالى به تعدادى از فضلا انجام مى داد.
کسانى که سرگرم درس و بحث و مسائل علمى مى شوند گاهى از حوادث جهان و آنچه در جهان اسلام و شیعه مى گذرد غفلت ورزیده و در موارد لازم احساس وظیفه نکرده و موضع گیرى لازم را ندارند اما آیه الله فاضل از معدود و محدود مجتهدانى است که از آغاز تا امروز و بخصوص امروز که از مراجع بزرگ شیعه هستند به مسائل جهان اسلام و تشیع و نیز انقلاب و نظام اسلامى و مصالح آن توجه لازم را دارند و در مواقع حساس با موضع گیرى هاى به موقع خود هم مردم را روشن و هم نظام اسلامى را تقویت مى کنند.
همه این مطالبى که گفتم و آنچه نگفتم یک طرف، و این جمله اى که الآن عرض مى کنم یک طرف، آنچه بنده را بیش از همه این بزرگوارى ها، امتیازات، ویژگیهاى اخلاقى و علمى و غیره که در ایشان است جلب مى کند علاقه خاص ایشان به اهل بیت و حضرت سیدالشهدا است آرى اشک جارى بر گونه هاى ایشان در مجالس مربوط به حضرت امام حسین شاهد و گواه است که با ارتباط با آن رحمت واسعه و سفینه نجات و مصباح هدى به این همه خیرات و برکات دست یافته است هنیئاًلأر باب النعیم نعیمهم.
دو استاد برجسته در خاطره آیه الله فاضل لنکرانى
اشاره: حضرت آیه الله فاضل لنکرانى به مناسبت هاى مختلف خاطرات و نظرات زیادى را در باره اساتید خود بیان داشته است.در اینجا نمونه هایى از خاطرات و نظرات ایشان در باره اساتیدشان را مى آوریم.
***
اولین دیدار با آیه الله بروجردى
مرحوم حضرت آیه الله بروجردى تازه به قم تشریف آورده بودند که روزى به وسیله یکى از آشنایان به یکى از آبادیهاى اطراف قم دعوت شدند در این سفر من هم به همراه مرحوم والد که از نزدیکان ایشان بودند، حضور داشتم. در آن روزها من مطول مى خواندم حضرت آیه الله، شعرى از مطول عنوان فرموده و سئوالاتى در رابطه با نکات ادبى آن نمودند و من بلافاصله جواب دادم وایشان مبلغ پنجاه تومان که در آن زمان مبلغ معتنابهى به حساب مى آمد به من جایزه دادند واین پیش آمد و تشویق آن مرجع بزرگ در روحیه وعلاقه من نسبت به درس واعمال دقت هرچه بیشتر در آن، تأثیر شگفت انگیزى بجاى گذاشت.
حافظه قوى آیه الله بروجردى
روزهاى پنجشنبه و جمعه، اول آفتاب، بنده به همراه مرحوم آقا میرزاحسن نورى، آقا سید جعفر احمدى – داماد آیه الله بروجردى -، آقا سید محمد حسن – پسر آیه الله بروجردى -، و مرحوم آقا میرزا مهدى صادقى، به خدمت ایشان مى رفتیم. آیه الله بروجردى در باره رجال واسانید، مطالبى را به صورت رمز نوشته بودند; ایشان این رمزها را توضیح مى دادند و این گروه، به صورت تفصیلى، آنها را در فیش هائى یادداشت مى کردند.
یکى از روزها در باره یک راوى، داستان مفصلى نقل کردند. این داستان، با تمام جزئیات، حدود نیم ساعت طول کشید. طبع نقل به گونه اى بود که به ذهن من آمد، حتماً دیشب در باره این راوى، تصادفا، مطالعه اى داشته اند، ولى داستان که به پایان رسید، فرمودند: من، این جریان را چهل و دو سال قبل، در فلان کتاب، مطالعه کرده ام. همه تعجب کردیم از این حافظه قوى. معمولاً افرادى که حافظه قوى دارند، استعدادشان قوى نیست، ولى ایشان از کسانى بود که بین استعداد و حافظه قوى جمع کرده بود.
رعایت ادب
معمول این بود که وقتى خدمت آیه الله بروجردى مى رسیدیم، دست ایشان را مى بوسیدیم، ولى گاهى اوقات، مانع مى شدند که دستشان را ببوسیم. هر چند هم اصرار مى کردیم فایده اى نداشت. گاهى اوقات، نه تنها مانع نمى شدند که دستشان را جلو هم مى آوردند.
این مسأله براى من تا مدتى، سئوال انگیز شده بود که سرِّ این کار چیست؟ تا این که به خاطر تکرار، سرِّ قضیه را فهمیدم و معلوم شد: آن گاه که ما خودمان، به اختیار، خدمت ایشان مى رسیم، مانع از دست بوسیدن ما نمى شوند، ولى آن گاه که ایشان ما را به خاطر کارى که دارند احضار مى کنند، به هیچ وجه اجازه نمى دهند دستشان را ببوسیم، زیرا این را بر خلاف ادب مى دانستند که فردى را احضار کنند وبعد به او اجازه بدهند دستشان را هم ببوسد. این دقت ایشان در رعایت ادب براى من بسیار اعجاب آور بود.
آشنایى و ارتباط با امام خمینى
ما از دو طریق با حضرت امام ارتباط و آشنایى داشتیم. از همان دوران کودکى در دوره دبستان بنده با شهید بزرگوار حضرت آیه الله حاج آقا مصطفى همدرس بودم و پدرم با حضرت امام رفاقت بسیار نزدیکى داشتند وبه علت همین رفاقت و ارتباطى که پدرم با حضرت امام داشتند، ایشان مکرر به منزل ما تشریف مى آوردند و متقابلا پدرم به منزل ایشان مى رفتند من از دوران بچگى تشخیص داده بودم که حضرت امام با سایر دوستان پدرم تفاوت خاص دارند چون که در ایشان جاذبه مخصوصى وجود داشت و ما را جذب کرده بود و با دیده احترام فوق العاده که منحصراً این معنا در ایشان وجود داشت به ایشان نگاه مى کردم.
کم کم دوران دبستان را پشت سر گذاشتیم با شادروان حاج آقا مصطفى وارد حوزه شدیم. به واسطه درس و بحثى که با یکدیگر داشتیم ارتباط ما با امام خیلى نزدیک بود، به طورى که گاهى اوقات حضرت ایشان وضعیت درسى حاج آقا مصطفى را از من مى پرسیدند مثلاً سئوال مى کردند: درس مى خواند؟ نزد چه کسى درس مى خواند؟
امام، جامع علوم
امام بزرگوار، در مقام علمى یک فرد جامع به تمام معنا بود. فقیه کامل، اصولى متبحر، فیلسوف بى نظیر، عارف به تمام معنى الکلمه، متخصص در علم اخلاق و تربیتهاى علمى اخلاقى و همینطور جهات مختلف دیگر و حتى در شعر هم داراى یک سهم بسیار چشم گیرى بودند.
تقیّد امام به مسائل اخلاقى
یک خاطره اى که تقید امام را به مسائل اخلاقى روشن مى کند مربوط به دوران طلبگى ما مى شود. امام آن موقع در مدرسه فیضیه تدریس داشتند، طلبه ها به درس ایشان مى آمدند، یک روزى هنگام درس امام بود مشاهده کردیم که ایشان وارد مدرس شدند و بلافاصله برگشتند. ما تعجب کردیم که چرا ایشان درس نگفتند، بعداً معلوم شد که ایشان وقتى وارد مدرس شدند دیدند چند تا طلبه در آنجا در حال درس و بحث هستند وقتى که از حضرت امام سئوال کردیم که چرا درس نگفتید وبرگشتید فرمودند ما با آنها چه فرقى داریم ! همه ما طلبه ایم ما مى خواستیم درس بگوییم آنها زودتر از ما آمدند، حق آنهاست که امروز در آنجا مشغول درس و بحث باشند. فردا ما مى آییم اگر آنها باز هم بودند درس نخواهیم گفت.
از بستر خواب بیرون آمدم براى دیدن شما
در سال شهادت مرحوم حاج آقا مصطفى، در ماه رجب همان سال من توفیق زیارت عتبات عالیات را پیدا کردم. شب نیمه رجب بود واین معنا روشن است که شب نیمه رجب یکى از ایام ولیالى زیارت مخصوص امام حسین (علیه السلام) است. حدود 2 ساعت از شب مى گذشت که من وارد کربلا شدم.
البته همان سفرهاى 8 روزه که از طریق اوقاف ترتیب داده مى شد به یک مناسبتى ما هم راه پیدا کردیم و خواستیم ضمن زیارت عتبات عالیات، خدمت امام مشرف شده و دیدارى با مرحوم آقاى حاج آقا مصطفى داشته باشیم، که تصادفاً این همان آخرین دیدار ما بود و پس از چند ماه مرحوم حاج آقا مصطفى به شهادت رسید.
بر طبق برنامه اى که براى مسافرین ترتیب داده شده بود، ما را به یک هتلى هدایت کرده و ما وارد آن هتل شدیم. به علت اینکه یک مقدار وقت دیر شده بود، صاحب هتل گفت: قبل از اینکه به اتاقهایتان بروید، در سالن غذاخورى اجتماع پیدا کنید، غذا را بخورید، بعد به اتاقهایتان بروید.
ما به سالن غذاخورى رفته ومشغول خوردن غذا شدیم، اواسط خوردن غذا بود که من دیدم مدیر هتل با صداى بلند گفت که آقاى فاضل کیست؟ گفتم: من هستم. گفت : کسى دم در ایستاده و منتظر شماست. من فورى شام را تمام کردم و به عجله آمدم. دیدم آقاى دعایى که الآن مسئول روزنامه اطلاعات و وکیل مجلس شوراى اسلامى هستند، دم در هتل ایستاده اند.
پس از مصافحه و سلام و علیک واحوال پرسى فرمودند: من از طرف حاج آقا مصطفى آمده ام و پیغامى براى شما دارم. – معمولا امام در مواقع زیارتى از نجف به کربلا مى آمدند ودر آنجا منزلى در اختیار ایشان گذاشته شده بود ودر آن منزل، یکى دو روز مى ماندند – حاج آقا مصطفى پیغام دادند که همین الآن شما باید پیش ایشان بروید. من تعجب کردم اولاً از اینکه ایشان از ورود ما به کربلا از چه راهى اطلاع پیدا کرده و ثانیاً وقت گذشته بود. شب دیر شده بود، گفتم در این موقعیت شاید مناسب نباشد. گفتند: ایشان اصرار کردند که با هم به آنجا برویم. رفتیم آنجا. چند لحظه اى بعد امام بزرگوار وارد شدند، فرمودند: «من براى خواب مهیا شده بودم وبه رختخواب رفته بودم، ولى چون به من اطلاع دادند که شما آمدید فکر کردم که اگر تا صبح بخواهم صبر بکنم و شما را ببینم دیر است، لذا از بستر خواب بیرون آمدم براى دیدن شما.» امام در باره مسائل ایران سئوالاتى کردند، توضیحاتى دادم. امام شدیداً اظهار تأثر و ناراحتى کردند. بعد از چند دقیقه حاج آقا مصطفى تشریف آوردند و ما از امام خواهش کردیم که تشریف ببرند به اندرون… فرداى آن روز بر حسب دعوتى که امام توسط مرحوم آقاى اشراقى از من کردند، ناهار را آنجا رفتیم و تا ساعت 5 یا 6 بعدازظهر خدمت ایشان و خدمت حاج آقا مصطفى بودیم، و مسائل مختلفى آنجا مطرح شد.
شما را به منزله مصطفى مى دانم
ارتباط ما – با امام خمینى – مثل ارتباط یک خانواده بود، ویک عواطف خاصى نسبت به من داشتند و من نسبت به ایشان، حتى یادم هست در یک جریانى که من خدمت امام رسیدم و راجع به یک موضوعى که خود من ناراحت شده بودم وبعد هم معلوم شد که بى جهت ناراحت شده ام، امام بزرگوار به من فرمود: فلانى من تو را به منزله مصطفى مى دانم، رفتارى که با مصطفى داشتم با تو دارم، و تعبیر ایشان این بود که من تو را از کوچکى بزرگ کرده ام و همینطور هم بود.
تعبد و تقدس امام
یکى از ویژگیهاى امام بزرگوار که تا این حد در کمتر کسى تحقق داشته و دارد، تعبد و تقیّد ایشان به تمام احکام الهى است، حتى آنهایى که از نظر ما پیش پا افتاده است و خیلى مورد اهمیت نیست. اما امام بزرگوار عملاً به این معنا خیلى مقیّد و معتقد بودند. مسأله نماز شب را که عمرى موفق بودند، حتى در همان ایّام کسالت آن طورى که سیماى جمهورى اسلامى حالات امام را در آن شبهاى آخر نشان مى داد، کسى که در آن درجه از فشار درد و ناراحتى بود، به طوریکه من شنیدم در همان روزها کسى از ایشان سئوال کرد که مثلا کجاى شما درد مى کند، ایشان جواب داده بودند: سر تا پاى بدنم ; مع ذلک (آن حالت نماز شب که تصویرش بدون توجه ایشان گرفته شده بود) در همان حال ایشان مقید بود که عمامه به سر داشته باشد، «تحت الحنک» انداخته باشد، مستحبات را رعایت کند ، قرائت قرآن کند، اینها سطحى نیست، ولو اینکه انسان مى بیند که خیلى شاید به عمقش توجه نکنند، انسان یک مختصر سر درد پیدا مى کند، نه تنها دیگر حال مطالعه ندارد، حال یک آیه قرآن خواندن را هم ندارد، انسان حوصله ندارد بنشیند در حال کسالت قرآن بخواند، اما کسى که در آن درجه از فشار، ناراحتى، درد و ضعف است، مع ذلک مى بینیم دست مى برد و قرآن را بر مى دارد و آن مقدارى که مى بایست قرآن بخواند مى خواند.
سه بار قرائت قرآن در روز
در همین رابطه یکى از برادران که اکثراً در خدمت امام بود ، به من گفت و من تعجب کردم، گفت: فلانى شما مى دانید امام در شبانه روز چند نوبت قرآن مى خواند، گفتم: نه، خوب معمولاً در شبانه روز انسان یک نوبت قرآن مى خواند، اگر اهل قرائت قرآن باشد. ایشان خنده اى کرد گفت: نه، در شبانه روز حداقل سه نوبت ایشان مقید به خواندن قرآن است. حالا چه موقع ودر چه شرائطى؟ کسى که در حقیقت، نظام اسلامى به او قوام دارد، کسى که قدرتها این مقدار مشکلات براى کشور او و براى اسلام به وجود آورده اند، کسى که تمام قدرتها علیه کوبیدن او و کوبیدن نظامى که او به وجود آورده بود، تجهیز شده بود که الآن هم این تجهیز به قوت خودش باقى است، مع ذلک این قدر مقید به مستحبات است، اینقدر در رابطه با خدا خودش را موظف مى بیند که در شبانه روز سه نوبت کتاب خدا را قرائت مى کند. اینها براى من و شما درس است، اینها سبب مى شود که ما بیشتر نسبت به رعایت احکام خدا اهتمام داشته باشیم.
تحول عظیم به دست امام
تحولى را که امام بزرگوار در جامعه ایران به وجود آورد شبیه همان تحولى است که رسول گرامى اسلام (صلى الله علیه وآله) در مردم جاهلیت به وجود آورد. ما قبل از پیروزى انقلاب، در دوران رژیم طاغوت، به راهى مى رفتیم که عاقبت آن راه، ختم اسلام واز بین رفتن اسلام در جمیع ابعاد و حتى نسبت به ظواهر اسلام بود.
کارهائى که رژیم طاغوت انجام مى داد حاکى از این معنا بود که یک برنامه تنظیم شده براى از بین بردن حتى تمام ظواهر اسلام در کار بود. مسأله تغییر تاریخ اسلام، با این که تاریخ یک مسأله اى نیست که کسى بگوید: منافات با استکبار داشت، منافاتى با رژیم داشت، اما رژیم با تاریخ هم به مبارزه برخاسته بود.
هدف رژیم وابسته این بود که اثرى از اسلام باقى نماند، لذا با تاریخ اسلام به مبارزه برخاسته بود و سالها تاریخ اسلام را به تاریخ شاهنشاهى مبدل کرده بود. نقش امام، در رهبرى امت این بود که به اسلام یک حیات مجددى بخشید، اسلامى که مى رفت به طور کلى از جامعه ایران و حتى جوامع مختلف جهان رخت بربندد. امام با پیروزى انقلاب خود، واز بین بردن رژیم طاغوت و برقرار کردن نظام جمهورى اسلامى، مهمترین اثر رهبرى خویش را نشان داد. این اثر رهبرى آن بزرگ مرد و شخصیت کم نظیر، بلکه بى نظیر در تاریخ اسلام و بلکه در تاریخ جهان بود. امام در سایه اسلام، نه تنها قوانین اسلام را پیاده کرده، بلکه به مردم ایران و جهان بینش داد و به مردم ایران به تمام معنى آزادى و استقلال داد.
ابعاد مختلف زندگى آیه الله العظمى فاضل لنکرانى
در گفت و گو با حجت الاسلام والمسلمین محمد جوادفاضل
اشاره: ابعاد مختلف زندگى حضرت آیه الله العظمى فاضل لنکرانى اعم از علمى، اجتماعى، سیاسى را در گفت وگو با فرزند گرامى ایشان حجه الاسلام والمسلمین آقاى محمد جواد فاضل مطرح کردیم. ضمن تشکر از ایشان متن این گفت و گو را در ذیل مى آوریم
س: با تشکر از فرصتى که در اختیار ما قرار دادید، در آغاز سیرى اجمالى در ابعاد علمى والد بزرگوارتان، حضرت آیه الله العظمى فاضل لنکرانى (دامت برکاته) داشته باشید.
ج: بسم الله الرحمن الرحیم، والد بزرگوار ما حضرت آیه الله العظمى فاضل لنکرانى (مد ظله) از دوران تحصیل در مقطع دبستان ممتاز و به نبوغ و استعداد بالا شناخته مى شدند و گاهى اوقات که معلمان کلاس هاى پایین تر نمى آمدند، مدیر مدرسه از ایشان براى درس گفتن براى بچه ها استفاده مى کرد، در همین مقطع در امتحان نهائى ششم ابتدائى شهر قم نفر اول شدند که جایزه اى به ایشان تعلق گرفت. پس از پایان کلاس ششم ابتدائى تصمیم به تحصیلات حوزوى گرفتند که مدیر مدرسه و مسؤولین فرهنگ وقت قم به شدت مخالفت کردند و مى گفتند شما همین رشته را ادامه دهید.
استعداد بالا و همت بلند
به هر حال ایشان دروس طلبگى را شروع کردند که از همان ابتدا با شهید بزرگوار آیه الله حاج آقا مصطفى خمینى (رضوان الله علیه) هم مباحثه بودند که این رفاقت و مباحثات علمى تا دروس خارج ادامه داشت. ایشان مقطع سطح را در مدت کوتاه بصورت قوى و خیلى محکم پشت سر گذاردند و در سن نوزده سالگى به درس خارج حضرت آیه الله العظمى بروجردى راه یافتند که در نتیجه ، به جهت ذوق سرشار و استعداد قوى اى که داشتند در سن 25 سالگى بحثهاى استاد را تقریر کردند که به نام «نهایه التقریر» چاپ و منتشر گردید و از همان سالها تاکنون معروف و مشهور مى باشد. در این زمینه ایشان موفق بودند که مباحث فقهى و اصولى حضرت امام (رحمه الله) را هم بنویسند که قسمتى از نوشته هاى مربوط به مباحث طهاره به همراه مکتوبات امام در این باب چاپ شد، همچنانکه تقریرات اصولى از درس هاى امام در دو جلد به نام «معتمد الاصول» چاپ شد. مرحوم آیه الله اردکانى که خود از شاگردان امام بود برایم نقل کرد که ایشان بعد از دیدن نوشته هاى والد شما فرمودند: «ایشان مطالب مرا از خودم بهتر مى نویسد» نکته جالب اینکه حضرت امام بعد از ملاحظه آن مکتوبات، فقط در یک مورد حاشیه اى یک سطرى مرقوم فرمودند.
کتاب «نهایه التقریر» وقتى بدست مرحوم شیخ آقا بزرگ طهرانى رسید، آن مرحوم یک اجازه روایى خوبى براى والد ما مرقوم فرمودند که شاید جز آخرین اجازات روائى صادر شده از ناحیه ایشان باشد.
***
استادى توانا و محققى پرتلاش
ایشان از مدرسین معروف حوزه علمیه قم مى باشند، کمى درباره سابقه تدریس ایشان توضیح دهید.
ج: ایشان از همان اوائل طلبگى مقید بودند در کنار تحصیل، تدریس هم داشته باشند. ایشان مى فرمودند: در درس ارث شرح لمعه که حدود یکصد نفر شرکت کردند، یک روز دقت کردم، مشاهده کردم که تمامى شاگردان سنشان از من بیشتر است ! در زمان حیات آیه الله بروجردى، بعد از درس ایشان، زیرگنبد مسجد اعظم مکاسب شیخ انصارى را تدریس مى کردند که در مجموع حدود پنج دوره مکاسب را درس گفتند و شش دوره هم کفایه الاصول را تدریس کردند و در مقطع خارج هم دو دوره خارج اصول تدریس کردند که هر دوره اى حدود 8 ـ 9 سال طول مى کشید و الآن بیش از سى سال است که به تدریس خارج فقه اشتغال دارند. و بیش از پنجاه و پنج سال است که به امر تدریس در سطوح مختلف اشتغال دارند.
ایشان در تدریس بیان دقیق و در عین حال واضح و گویا دارند. با اینکه تحصیلات ایشان تماما در قم بود، اما با تسلط کامل مبانى و مطالب علماى نجف را در درسها و بحثها مطرح و مورد بررسى قرار مى دهند، اما شیوه ایشان در علم اصول همان شیوه آیه الله بروجردى و حضرت امام است که از تطویل بحث اجتناب مى کنند.
در زمینه تالیف هم با قلم توانائى که دارند، در زمینه هاى فقهى، اصولى و تفسیرى آثار بسیار ارزنده اى دارند که در جاى خود باید به آنها پرداخته شود.
ایشان در دوران تبعید در یزد اقدام به شرح «تحریر الوسیله» حضرت امام (رحمه الله) کردند و این نظر را داشتند که باید شخصیت علمى امام به حوزه ها معرفى گردد و مکتوم نماند. حضرت امام نیز نسبت به این کار ایشان اهتمام داشتند. به نحوى که پس از پیروزى انقلاب در امور علمى، دفتر امام در قم کارى بر عهده ایشان گذاشت اما ایشان مطلب را خدمت امام منتقل کرده و اظهار داشتند اگر من به این امور بپردازم از شرح تحریر باز مى مانم، حضرت امام در جواب فرمودند: شما به همان کار خود مشغول باشید و این کارها را دیگران به عهده بگیرند. همچنانکه قبلا، آیه الله بروجردى توسط پدرشان پیغام دادند که ایشان در جلسه استفتا آن مرحوم شرکت نمایند، اما والد معظم براى اینکه به امور علمى خود بصورت کامل رسیدگى کنند از شرکت در آن جلسه نیز امتناع نمودند.
اهمیت به قرآن
س: غیر از عرصه فقه و اصول، آیا ایشان در دیگر عرصه هاى علوم اسلامى تألیفى دارند؟
ج: ایشان نسبت به بحث هاى قرآنى اهمیت فراوانى مى دهند و لذا روزهاى پنج شنبه و جمعه که معمولا درس هاى رسمى حوزه ها تعطیل مى باشد، مباحث قرآنى را داشتند آنچه که به مقدمات تفسیر مربوط مى شود کتابى است که در یک جلد تحت عنوان «مدخل التفسیر» چاپ شده است. حتى مکرر در کلاس درس و جلسات خصوصى مى فرمودند: «یکى از آرزوهایم این است که بتوانم یک دوره تفسیر قرآن بنویسم» اما اشتغال به تالیفات فقهى تمام وقت ایشان را پر کرده و دیگر فرصتى ندارند، گر چه نوشته هائى در تفسیر سوره حمد به صورت خطى از ایشان موجود است. باتوجه به ذوق تفسیرى قوى اى که دارند با دقت به آیات الاحکام در خلال مباحث فقهى مى پردازند در مرکز فقهى ائمه اطهار (علیهم السلام) دوستان مشغول گردآورى این دسته مباحث به شکل مستقل مى باشند که انشاء الله در آینده منتشر خواهد شد.
تعلم فلسفه
س: آیا ایشان از استاد یا اساتیدى غیر از آیه الله بروجردى و حضرت امام خمینى، نیز استفاده علمى کردند؟
ج: بله، در حدود چهار یا پنج سال در فلسفه ، اسفار را از محضر علامه طباطبائى (رحمه الله) بهره بردند، همچنانکه مدتى از جلسات تفسیر قرآن ایشان نیز کسب فیض نمودند به همین سبب دقت هاى بسیار خوبى در مباحث فلسفى دارند و در مباحث اصولى، آنجاها که به بحث هاى فلسفى ارتباط پیدا مى کند با تسلط و به روشنى مطالب را مطرح مى کنند. اما به هر حال ذوق اصلى معظم له در فقه و اصول مى باشد. به این نکته هم اشاره کنم که ایشان در تألیف و نوشتن، مطالب را یک بار مى نویسند و به اصطلاح مسوده و مبیضه ندارند و با این حال بسیار روان و با استحکام مى نویسند و کمترین خط خوردگى در مکتوباتشان دیده مى شود.
اهتمام به امور طلاب و فضلا
س: درباره خصوصیات اخلاقى ایشان براى خوانندگان ما توضیحاتى بفرمائید.
ج: ایشان به تبع اساتید خود، به امور طلاب و فضلا اهتمام زیادى دارند، به نحوى که به حجره هاى طلاب رفت و آمد داشتند و با فضلا از نزدیک ارتباط داشتند و با آنها رفاقت برقرار مى کردند و به اتفاق آنها به مسافرت هائى مى رفتند که البته مسافرت اصلى ایشان به مشهد جهت زیارت حضرت رضا (علیه السلام) مى باشد.
در همین مراودت سعى مى کردند از وضعیت آقایان اطلاع حاصل کنند و به امور عمومى و اخلاقى آنها رسیدگى نمایند.
در همین راستا وقتى به مدت ده سال رئیس شوراى مدیریت حوزه علمیه بودند، با همکارى آقایان محترم هم به مسائل تحصیلى و علمى طلاب و هم به امور معیشتى آنان توجه جدى داشتند و در این زمینه اقدامات بزرگ و اساسى اى صورت دادند.
مانند مسئله امتحانات و رتبه بندى علمى در جهت بهبود و پیشرفت وضعیت علمى و یا توجه به امر مسکن و تأسیس شهرک مهدیه در بعد معیشتى طلاب، همچنانکه احداث سالن اجتماعات مدرسه فیضیه نیز از جمله پیشنهادات ایشان بود، گرچه هزینه آن از سوى مقام معظم رهبرى تأمین گردید.
ایشان علاوه بر مسؤولیت شوراى مدیریت حوزه علمیه، مدیریت مدرسه فیضیه را نیز به همراه یک هیئتى بر عهده داشتند و باتوجه به اهتمام جدى و فراوانى که به امر استقلال حوزه ها و عدم وابستگى آنها در جهات گوناگون به گرایش ها و جناحها دارند، به هیچ عنوان اجازه بهره بردارى جناحى و گروهى را به کسى نمى دادند و این را یک وظیفه بر عهده خود مى دیدند و از تبعات آن هم واهمه اى نداشتند.
به هر حال در آن ده سال مسؤولیت ایشان در مدیریت حوزه، شالوده اصلى نظام جدید حوزه ریخته شد و امروز بحمدالله دیگران مشغول خدمت مى باشند.
نکته اى که باید ذکر کنم، اهتمام جدى ایشان به امر تحصیل و تهذیب به صورت توأم و در کنار هم است که در این راستا در کنار تدوین برنامه تحصیلى طلاب، در همان دهه اول در مدیریت حوزه یک شورائى به نام شوراى ارشاد و تزکیه تشکیل شد که امروزه نیز فعال مى باشد و رسالت آن توجه به امور اخلاقى حوزویان است.
ایشان در این بیست سال اخیر از میان بزرگان، بیشترین وقت را براى مسائل حوزه صرف کردند و حتى تابستانها در حالى که جاى مناسب در مناطق خوش آب و هوا برایشان فراهم مى شد حاضر به ترک قم نبودند و حتى یک تابستان که بخاطر بیمارى در تهران اقامت داشتند 52 بار براى امور حوزه از تهران به قم آمدند که بعضى وقت ها جلساتشان تا پاسى از شب به درازا مى کشید.
تخصصى شدن دروس حوزوى
س: نظر ایشان درباره تخصصى شدن دروس حوزوى چیست؟
ج: ایشان معتقدند حوزه علمیه باید به سمت تخصصى شدن به پیش برود. در همین راستا وقتى عهده دار کارهاى مدیریت حوزه بودند در این رابطه تلاش هاى فراوانى کردند و در دوران مرجعیت هم قدم بزرگى برداشتند که تاسیس مرکز فقهى ائمه اطهار(علیهم السلام) مى باشد.
امروزه بحمدالله رشته هاى تخصصى کلام، تفسیر و تبلیغ در حوزه فعّال مى باشد و با حوزه هاى مربوط به خواهران – جامعه الزهرا- که یک مرکز قوى علمى است و براى طلاب خارجى مدرسه اى ویژه با آموزش هاى متناسب نیازمندى هاى خارج از کشور در نظر گرفته شده است، که در همه این امور آیه الله فاضل نقش داشتند.
زهد و ساده زیستى
س: شنیدیم ایشان از ابتدا تاکنون با یک زىّ طلبگى و در کمال سادگى و زهد زندگى مى کنند، اگر ممکن است در این رابطه توضیح دهید.
ج: آنچه ما از ابتدا تاکنون دیدیم این است که معظم له سعى دارند یک زندگى ساده و در سطح طلبه ها داشته باشند ایشان سالهاى طولانى پس از اینکه تأهل اختیار کردند و حتى تعداد فرزندانشان به پنج نفر رسید، در منزل پدرى در دو اتاق زندگى مى کردند و بعد از آن همه سال پدر خانمشان منزلى تهیه کردند و در اختیارشان قرار دادند.
ایشان قدمى براى رونق زندگى شخصى برنداشتند و حتى اگر اهل خانه در امور معمولى منزل وسیله اى تهیه کنند که به نظر ایشان لازم نباشد و با سادگى زندگى نسازد، اعتراض شدید مى کنند و خلاصه اینکه ایشان یک زندگى بسیطى دارند و حتى در این ده سالى که از دوران مرجعیتشان مى گذرد، تابستانها به جز چندروزى که براى زیارت امام رضا (علیه السلام) به مشهد مسافرت مى کنند، بقیه ایام را در قم – على رغم نامساعدبودن هوا – مى مانند. و این در حالى است که اسباب آسایش در اطراف قم که آب و هواى خوبى دارد، فراهم است، ولى ایشان مى گویند: من وقتى مى بینم طلبه ها در قم در زیرزمین منازل و اتاق تنگ و تاریک و در فضاى محدود زندگى مى کنند، دیگر آرامش ندارم تا به فکر راحتى خودم باشم و به مناطق خوش آب و هوا بروم.
ایشان بعد از تصدى مسئولیت و رسالت خطیر مرجعیت به ما فرمودند: عباى تابستانى معمولى برایم تهیه کنید نه از جنس خیلى خوب و گران قیمت، تا طلبه ها وقتى مرا مى بینند تحمل سختى و تنگ دستى برایشان خیلى دشوار نباشد. و یا والده ما یک وقت تشخیص دادند یک پرده اى براى منزل لازم است و آن را تهیه کردند، اما والد بزرگوار فرمودند همین الآن کسى بیاید و این پرده را بردارد که والده به ما متوسل شدند تا از ایشان بخواهیم این پرده لازم است، در جاى خودش بماند.
نکته مهم تر در این زمینه این است که ایشان این همه سادگى و بى آلایشى و دورى و فرار از تجملات دنیا را در حالى انجام مى دهند که هیچ اظهار نمى کنند و یا نشان نمى دهند که من زندگى ساده اى دارم، اصلا تظاهر به این مسئله ندارند.
چرا که قالب وجودیشان اینگونه است که این امور برایشان ارزش و اهمیت ندارد.
اما براى بهبود وضعیت معیشت طلاب و فضلا سعى وافر دارند که طلاب فراوانى از طریق ایشان صاحب منزل شدند و یا امکانات زندگى برایشان تهیه شد.
اخلاق خانوادگى
س: برخوردشان در فضاى خانوادگى چگونه است؟
ج: ایشان از همان سابق نسبت به مسائل اخلاقى و تربیتى فرزندان توجه تام داشتند و از همان دورانى که ما به مدرسه مى رفتیم، خودشان بر امورات درسى ما بدقت نظارت و مراقبت مى کردند. برخوردشان در محیط خانواده به این صورت است که ما احساس رفاقت و دوستى مى کنیم نه اینکه صرفاً ایشان پدر باشند و ما فرزند، همچنانکه مسئله مرجعیت اصلاً آن صفا و صمیمت را تغییر نداده است.
معظم له در امور گوناگون به فرزندان مجال اظهارنظر مى دهد و البته فرزندان هم کمال ادب و احترام را برابر ایشان قائلند.
دوران سخت تبعید
س: اگر خاطراتى از دوران تبعید ایشان به یاد دارید، بفرمائید
ج: حدود چهارماهى که در بندرلنگه تبعید بودند، چندین کیلو از وزن ایشان به صورت غیرمتعارف کم شد، به نحوى که حتى رژیم طاغوت، احساس خطر کرد و او را به یزد انتقال داد. وقتى به یزد منتقل شدند، من به خاطر علاقه زیادى که به ایشان داشتم، زودتر از والده و اخویها به یزد رفتم. آن سال کلاس پنجم ابتدائى بودم، براى نام نویسى به چندین مدرسه سر زدیم، وقتى مدیران این مدارس با خبر مى شدند که ایشان تبعیدى مى باشند از من ثبت نام نمى کردند، تا اینکه بالاخره مدیر یکى از آن مدارس با شهربانى تماس گرفت و پس از کسب اجازه ثبت نام انجام گرفت و بدین ترتیب من در حدود دوسال و نیم در یزد به مدرسه مى رفتم.
شناخت درست وظیفه و عمل به آن
س: برخى از بزرگان از سابق و شاید در زمان ما از مصرف سهم امام در مصارف شخصى امتناع مىورزند و آن را احتیاط مى دانند، این مسئله در نظر حضرت آیه الله فاضل چگونه است؟
ج: ایشان معتقدند وقتى طلبه به وظیفه خودش اعم از تحصیل، تدریس و تحقیق عمل کند بهترین و پاک ترین و حلال ترین مال براى او همان سهم مبارک امام است و چنین شخصى در مصرف وجوه شرعیه نباید کوچکترین دغدغه اى داشته باشد. لذا مى فرمودند اینکه بعضى از افراد در کنار طلبگى به زراعت یا صنعتى اشتغال داشته باشند تا تأمین معیشت نمایند، به هیچ وجه این کار فضیلت براى آنان محسوب نمى شود، بلکه برعکس این ایراد کارشان است، چرا که آن وقتى که آنان باید به امور طلبگى صرف نمایند در جهات دیگر مصرف مى شود.
در همین رابطه خودشان برایم فرمودند که روزى یکى از پزشکان به من گفت من در مزرعه شخصى خود درخت انارى پرورش دادم که میوه هاى آن بعضا هر کدام پنج کیلو مى شود! به او گفتم آقاى دکتر این کار از مشهدى حسن پایین شهر قم که باغدار است هم برمى آید. تو اگر مى خواهى دکتر خوب و مفیدى باشى باید روزى چهار – پنج ساعت مطالعه داشته باشى تا به همین مقدار در خدمت مردم باشى و به درمان دردشان بپردازى.
بنابراین، ایشان معتقدند اهل علم باید زندگى ساده و طلبگى داشته باشند و از اسراف و گرایش به تجملات بپرهیزند، و اسراف و خروج از زى طلبگى چه از سهم امام باشد و چه از مال شخصى، نادرست و غیر جایز است.
جایگاه امام و انقلاب
س: درباره نقش و نظر آیه الله فاضل لنکرانى پیرامون انقلاب و نظام اسلامى توضیح دهید.
ج: درباره مبارزات سیاسى، به لحاظ اینکه ایشان از شاگردان حضرت امام (رحمه الله) و همواره در خدمتشان بودند، از آغاز مبارزات و از وقتى که امام نهضت را شروع کردند، ایشان نیز در این مسیر فعال بودند. معظم له یکى از دوازده نفرى بودند که مرجعیت امام را کتباً به اطلاع دیگران رساندند و اقدام آنان در تثبیت مرجعیت امام تأثیر زیادى داشت و از لحاظ تقویت نهضت وحمایت از امام نیز آثار بسیار مهمى داشت. البته رژیم طاغوتى هم نسبت به حرکت آن دوازده نفر بى تفاوت نماند بلکه تعدادى را به زندان افکند و گروهى را به تبعید فرستاد که والد بزرگوار ما در گروه تبعیدیها قرار داشت و چهارماه را در یک شرایط بسیار بد و خطرناک در بندرلنگه گذراند و حدود دوسال و نیم دیگر را در یزد اقامت اجبارى داشت.
مدتى که ایشان در شهر یزد حضور داشت در جهت تبیین اهداف امام براى فضلاى حوزه یزد و همچنین شناساندن مقام علمى امام به آنان منشأ آثار بسیارى شدند و با توده مردم نیز حتى الامکان ارتباط برقرار کردند.
پس از پایان مدت تبعید و بازگشت به قم، به لحاظ اینکه یکى از اعضاى فعال جامعه مدرسین بودند، نقش محورى در فعالیت هاى آن مقطع جامعه مدرسین داشتند و آن زمان جلساتشان در بیت معظم له و بعضاً با حضور شهید والا مقام مطهرى (رحمه الله) برگزار مى شد. از جمله کارهاى بزرگ جامعه مدرسین در مقطع قبل از انقلاب صدور اعلامیه اى بود که شاه را از سلطنت خلع کرد و با همه خطرى که آن اقدام سیاسى داشت والد بزرگوار ما جز اولین افرادى بود که اعلامیه مذکور را امضا کردند.
ما خودمان از همان اوائل یک علاقه خاصى در وجودشان نسبت به حضرت امام مى دیدیم که روزبه روز شدت مى یافت و اکنون نیز به همان قوت باقى است. خودشان به من فرمودند: من بیش از سى سال بر روى مبانى و نظرات فقهى و اصولى امام کار علمى کردم و بدون هیچ تعصبى ایشان را برهم عصرانش مقدم مى دانم و ایشان را اعلم مى دانم. و باز مى فرمودند: که من همواره اعتقادم نسبت به مقام علمى امام افزوده مى شود.
من به خاطر دارم که بعد از رحلت امام (رحمه الله) مرحوم حاج احمدآقا (رحمه الله) براى ملاقات ایشان تشریف آوردند، معظم له به حاج احمدآقا گفتند: شما به همه ابعاد امام توجه دارید، اما به این نکته توجه ندارید که امام از نظر علمى مظلوم واقع شده اند، و این در حالى است که ابتکارهاى فقهى، اصولى، عرفانى و فلسفى امام فراوان است و امام مبانى علمى بسیار مستحکمى دارند اما متأسفانه آن طور که باید و شاید علما و فضلاى حوزه ها از آن مبانى و نظرات اطلاع ندارند.
همچنین به آن مرحوم توصیه کردند که سعى نمایند کتابهائى که امام خودشان نوشتند و یا شاگردان مباحث امام را نوشتند توسط مؤسسه منتشر شود. و انصافاً آن مرحوم نیز به این مسئله توجه جدى نموده و آثار علمى فراوانى از امام منتشر شده و یا در دست انتشار است.
باز در رابطه با علاقه و عاطفه ایشان به امام این خاطره به یادم آمد که یک بار من در خدمتشان بودم که به ملاقات امام رفتیم، من بعد از بوسیدن دست مبارک امام از اتاق خارج شدم ولى والد بزرگوار بعد از جلسه با امام، برایم تعریف کردند که: من به امام عرض کردم، آقا اگر شما نسبت به مسائل حوزه نظراتى دارید ما از طرف شما در حوزه هستیم، چرا به ما نفرمودید که چه کارى انجام دهیم – این سخنان با توجه به حرف هائى که یکى از افراد بعنوان نظر امام گفته بود، مطرح شد.
ضمنا ایشان از اینکه در آن ملاقات صدایش از حد معمول صحبت کردن شاگرد با استاد خارج شد و کمى بلند با امام سخن گفت اظهار ناراحتى مى کرد اما نقل مى کرد که حضرت امام با کمال آرامش و خونسردى حرفهایم را شنیدند و فرمودند: آقاى فاضل من به شما به اندازه مصطفى علاقه دارم، من شما را بزرگ کردم، من اگر کارى راجع به حوزه داشته باشم معلوم است که باید به شما بگویم، این حرفى را که آن آقا از قول من گفته دروغ است، احمد – که حاضر بود – در آن جلسه بود و مى داند که من اصلا آن حرفها را نزده بودم.
روزهاى حماسى انقلاب
س: از آن جلسات جامعه مدرسین که در بیت ایشان برگزار مى شد، اگر خاطراتى هست – که لابد شنیدنى است – ذکر کنید.
ج: در یکى از آن جلسات که در بیت معظم له برگزار شد، مردم قبلاً مى دانستند که بعد از اتمام جلسه تظاهرات شروع مى شود و به طرف قبرستان بقیع – که مرحوم آیه الله گلپایگانى احداث فرموده بود – خواهند رفت. تظاهرات در حالى شروع شد که وضعیت شهر به شدت نظامى بود، در 45 مترى عمار یاسر، خیابان آذر و…. تانکها صف کشیده بودند، به شکلى که ماشینها نمى توانستند تردد نمایند، نظامیان بر روى تانکها آماده تیراندازى بودند! اما در صفوف تظاهرکنندگان، جلوى جمعیت آقایان جامعه مدرسین، من جمله حاج آقاى ما، حرکت مى کردند، وقتى جمعیت نزدیک تانکها رسیدند، فرمانده آنها گفت اگر جلوتر بیایید تیراندازى را شروع مى کنیم اى کاش فیلمى از آن صحنه وجود مى داشت. در این وضعیت آقاى خلخالى به طرف آنها رفت و به فرمانده آنان گفت که ما براى زیارت اموات به قبرستان بقیع مى رویم و کارى با شما نداریم ! به هر حال او را قانع کرد و تظاهرکنندگان هم به حرکت خود ادامه دادند.
س: آیا ایشان در دیگر صحنه هاى مهم دوران انقلاب نیز حضور داشت؟
ج: ایشان در جریان تحصن علما و انقلابیون در مسجد دانشگاه تهران که در اعتراض به دستگاه طاغوت بخاطر ممانعت از ورود امام به میهن اسلامى برگزار شده بود، حضور داشت و جز متحصنین بود. على اى حال ; ایشان از آغاز نهضت در راستاى اهداف امام حضور فعالى داشتند و این حضور و حمایت پس از پیروزى انقلاب و برپائى نظام اسلامى، نیز همواره ادامه داشت و بعد از ارتحال حضرت امام (رحمه الله) نیز همچنان ادامه دارد. خودشان به من فرمودند که: من اعتقادم به انقلاب نه تنها کم نشده و تردیدى در راهى که طى شد نکردم، بلکه روز به روز بر اهداف امام و کارهائى که انجام گرفت مصمم تر مى شوم. ایشان غالبا این تعبیر را مى کنند که: من هیچگاه تردید در این راهى که به همراه امام شروع کردیم، نکردم و معتقدم اگر این انقلاب نبود، حتى اسمى از اسلام در این کشور باقى نمى ماند و از حوزه هاى علمیه و دانشگاههاى ما هم چیزى باقى نمى ماند و آنچه مى ماند فقط یک کشور مصرفى و بى خاصیت بود.
عمل به وظیفه
ایشان عقیده دارند که در شرائط و مسائل مهم و حساس انقلاب به وظیفه عمل کرد. در این باب خوب است که به این نکته اشاره کنم که در ملاقاتى که مقام معظم رهبرى با ایشان داشتند فرمودند در آن جلسه مجلس خبرگان – بعد از رحلت امام (رحمه الله) – اگر صحبت شما نبود من از این مسؤولیت استنکاف مى کردم، چند نفر صحبت کردند از جمله والد بزرگوار ما، و به این نکته اشاره نمود که ما باید تشخیص دهیم که چه کسى باید این مسؤولیت را بپذیرد نه شما; در نتیجه این سخنان بود که مقام معظم رهبرى مسؤولیت رهبرى را تقبل کردند.
معظم له در دوران دفاع مقدس نیز طلاب و فضلا را تشویق به حضور در جبهه هاکردند و خودشان هم بعضاً در جبهه ها حاضر مى شدند که من خودم یک مورد را شاهد بودم که منطقه پرخطرى هم بود و شب پرمخاطره اى را گذراندیم.
وحدت و عزت
س: نظر آیه الله فاضل در رابطه با وحدت بین مسلمانان چیست؟
ج: اولا یکى از ویژگیهاى ایشان توجه کامل و مستمر به اهل بیت (سلام الله علیهم اجمعین) است، مجالس روضه و ذکر مصائب اهل بیت و مراسم ایام فاطمیه از برنامه هاى مستمر بیت ایشان است که مراسم فاطمیه در حدود شصت سال است دائر است.
در همین فاطمیه گذشته بود که ایشان براى برپائى مجالس بزرگداشت آن بانوى با عظمت (علیها السلام) و ذکر مصائبشان اطلاعیه اى دادند و مؤمنین و محبین اهل بیت (علیهم السلام) را تشویق کردند و بحمدالله تأثیر فراوانى داشت. و اصلاً توجه زیاد ایشان به انقلاب و امام به این خاطر است که افکار امام را برگرفته از تعالیم اهل بیت مى دانند.
اما در رابطه با امر فوق العاده مهم وحدت بین مسلمانان، ایشان با توجه به اینکه همانند امام قائل به تقیه مداراتى مى باشند و شرکت در نمازهاى جماعت اهل سنت را از همین باب جائز مى دانند و به وحدت مسلمین اهتمام تام دارند، اما چند سال پیش که آن شیخ حذیفى در مسجدالنبى علیه تشیع حرفهاى نامربوطى زده بود ، وقتى با خبر شدند مرا خواستند و نوشته اى را به من براى انتشار دادند که مضمونش این بود که من تاکنون به شیعیان توصیه کرده ام در نمازجماعت اهل سنت در مسجدالنبى و مسجدالحرام حضور پیدا کنند; آن توصیه همچنان به قوت خود باقى است و بر آن تأکید مى کنم، اما اقتدا به این شخص هتاک بخاطر اینکه منادى تفرقه بین مسلمین شده است جایز نیست.
ایشان اعلام این مطلب و صدور بیانیه را وظیفه خود مى دانستند و به حرف دیگران که شاید دولت عربستان در مراسم حج براى بعثه شما مشکل آفرینى کند; هیچ توجهى نکردند. جالب اینکه مردم در سطح وسیعى مراعات نظر ایشان را مى کردند.
آقاى راشد یزدى برایم نقل کردند که من در مسجدالنبى شاهد بودم که از همدیگر و حتى از مأمورین مسجد مى پرسیدند که امام جماعت چه کسى است؟ اگر مى فهمیدند که حذیفى است از اقتدا به او امتناع مى کردند. تا اینکه قضیه به امیر مدینه رسید، آقاى رضایى – رئیس سازمان حج و زیارت – مى گفت که در جلسه اى که با امیر مدینه داشتیم او به ما گفت از فردا شب دیگر حذیفى را از امامت جماعت مسجدالنبى کنار خواهیم گذاشت.
بنابراین ایشان با توجه عمیق به تلاشهائى که از زمان مرحوم آیه الله بروجردى (ره ) در راستاى وحدت صفوف مسلمین انجام شد و اهتمامى که حضرت امام به مسئله اساسى وحدت مسلمانان داشتند; حفظ عزت شیعیان را در کنار وحدت مسلمانان توأمان مورد توجه خود قرار مى دهند.
وظیفه شناسى، اعتدال و استقلال
س: در رابطه با پذیرش مرجعیت و مسؤولیتهائى که از این ناحیه بر دوش خود احساس مى کنند هم توضیحاتى داشته باشید.
ج: با توجه به موقعیت ممتاز و شناخته شده اى که ایشان در حوزه ها داشتند، عده اى از فضلا حوزه پس از ارتحال امام (رحمه الله) در امر تقلید به سراغ ایشان آمدند اما معظم له با قاطعیت فرمودند تا زمانى که آیه الله گلپایگانى و آیه الله اراکى هستند به هیچ وجه صحیح نیست که دیگران مطرح شوند. یادم مى آید که بعد از ارتحال امام روزى آیه الله امینى به ایشان گفتند: بر شما واجب است که حاشیه خود بر عروه را تکمیل و منتشر کنید که قبول نمى کردند تا وقتى که مشهد مشرف بودیم، روزى در حرم حضرت رضا (علیه السلام) من به ایشان عرض کردم در این زمینه استخاره کنید; در نتیجه با توجه به اینکه استخاره خیلى خوب بود اجازه دادند و ما اقدام کردیم و حواشى ایشان را منتشر نمودیم.
واقعاً در امر مرجعیت همان که درباره بزرگانى مانند امام شنیدیم که از این مسؤولیت فرار مى کردند، ما در ایشان مشاهده کردیم، من هیچ میل و علاقه اى در ایشان به امر مرجعیت ندیدم. اما بعد از اینکه این بار مسؤولیت بر دوش ایشان قرار گرفت مکرر به ما توصیه مى کنند که براى ارتقا علمى حوزه ها بکوشیم و همواره در خدمت طلاب باشیم و به آنها خدمت کنیم.
یادم مى آید چند سال قبل موضوعى پیش آمد و ایشان حضورى فعال داشتند، یکى از بزرگان حوزه به من گفت به ایشان بگوئید که این حرکتها با مرجعیت تناسبى ندارد و مانع رشد مرجعیت ایشان است لذا بهتر است که در این امور دخالت نکنند. وقتى پیغام را به ایشان رساندم ; خیلى ناراحت شدند و فرمودند: من اصلاً مرجعیت را پذیرفتم براى خدمت، براى اینکه انقلاب به حیات خود ادامه دهد، من دین و مرجعیتى که به درد مردم و انقلاب نخورد را مى خواهم چه کار؟!
یعنى همچنانکه هر منصفى با دیده انصاف نگاه کند واقعاً ایشان را یک مرجع کاملاً مستقل مى بیند، همچنین ایشان را روى محورهاى اساسى انقلاب داراى حساسیت خاصى مى بیند. ایشان معتقدند که باید مسؤولینى را که به انقلاب و مردم خدمت مى کنند حمایت کرد. البته مواردى هم بوده که تذکراتى داشتند و از طریق بنده یا طرق دیگر مطالب و نظراتشان را به متصدیان امور مى رساندند.
یادم آمد درباره حساسیت ایشان نسبت به مسائل اساسى اسلامى مطلبى را یادآور شوم، مى فرمودند: بعد از انتشار کتاب شهید جاوید ما دیدیم اشکالاتى در آن وجود دارد، به اتفاق مرحوم آیه الله اشراقى از نویسنده کتاب درخواست کردیم با هم جلسه اى داشته باشیم و مسائل را بحث کنیم، توافق شد روز مشخصى دور هم باشیم اما او نیامد و این خلف وعده چندین مرتبه تکرار شد و ما بنا گذاشتیم نقطه نظرات خود را بنویسیم که کتاب «ائمه اطهار یا پاسداران وحى» نتیجه آن شد که از جمله مباحث آن بحث مربوط به علم امام است. نقل مى کردند که پدرشان چندین بار گفتند چاپ این کتاب براى شما خطر دارد، از انتشار آن خوددارى کنید، و ایشان بعد از دو مرتبه احترام و سکوت، مرتبه سوم در جوابشان فرمودند اگر ما احساس تکلیف کنیم چه مى فرمائید که آن مرحوم گفتند با این حال من دیگر مانع نمى شوم.
ارتباط دو سویه حوزه ها و مردم
س: بعضى وقتها گفته مى شود که برخى معتقدند براى تقویت بنیه مالى حوزه باید اقدام به کارهاى اقتصادى کرد، نظر آیه الله فاضل لنکرانى در این موضوع چه مى باشد؟
ج: به صراحت عرض مى کنم که ایشان این مسئله را به هیچ وجه صحیح نمى دانند، بخصوص در سطوح بالاى روحانیت و خودشان هم به هیچ وجهى و به هیچ نحوى وارد این قضایا نشدند و اجازه ورود به این مسائل را نداده و نمى دهند; و آنچه که از وجوه شرعیه توسط مقلدین در اختیارشان گذارده مى شود را براى حوزه هاى علمیه و مراکز علمى و کارهاى مربوط به امور دینى صرف مى کنند و به طور کلى صرف وجوه شرعیه را در امور به اصطلاح اقتصادى و سرمایه گذاریهاى درآمدزا، مشروع نمى دانند. نه تنها خودشان از وجوهاتى که در اختیار دارند چنین اقداماتى را اجازه نمى دهند بلکه حتى بعد از ارتحال حضرت امام (رحمه الله) که مرحوم حاج احمد آقا وجوه شرعیه باقى مانده را براى ایشان و اعضاى محترم شوراى مدیریت وقت حوزه علمیه براى مصرف طلاب فرستادند و برخى خواستند با آن سرمایه گذارى کنند تا زود تمام نشود، این تصمیم ، سخت مورد مخالفت ایشان قرار گرفت و با تلاش معظم له آن وجوه براى شهریه طلاب مصرف گردید.
یادم مى آید در جلسه اى که مقام معظم رهبرى و ایشان داشتند و من حضور داشتم ، همین بحث تقویت بنیه مالى حوزه ها مطرح شد، و ایشان همین مطلب را گفتند و اضافه کردند حضرت امام اجازه نمى دادند موقوفات براى حوزه ها مصرف شود. لذا حوزه ها باید فقط با وجوهات شرعیه اى که مؤمنین با طیب خاطر و خلوص نیت مى پردازند اداره شود و راهى غیر از این راه مشروع نیست.
یکى دو سال قبل بود که یکى از مسؤولین و شخصیتهاى بزرگ نظام در مصاحبه اى که با مجله اى حوزوى داشت باز همین نکته را مطرح کرد و گفت ایرادى ندارد که حوزه ها از بودجه دولتى استفاده کنند تا بهتر اداره شوند. وقتى ایشان از مطلب با خبر شدند بنده را نزد آن مسؤول محترم که با نیّت خیر آن مطلب را گفته بود فرستاد که این راه پیشنهادى شما براى آینده حوزه ها خطرناک است و در نهایت به حوزه ها لطمه مى زند و به هیچ وجه صلاح نیست بودجه دولتى در حوزه ها مصرف شود. بله باید فرهنگ سازى شود تا مؤمنین با آگاهى و اخلاص دیون شرعیه خودشان را بپردازند تا امور دینى بهتر اداره شود و فرهنگ اسلامى و تعالیم اهل بیت (علیهم السلام) ترقى و توسعه یابد.
به هر حال ایشان با این مبنا و تأکید بر استقلال حوزه ها و اینکه نباید متکى به غیر باشد، چه قبل از مرجعیت و چه بعد از مرجعیت به هیچ عنوان اجازه تخلف از این اصل را به کسى نمى دهند و مراکز و افراد منتسب به بیت ایشان چنین کارهائى را انجام نمى دهند. بعضى وقتها مقلدین ایشان مى آیند و مى خواهند بخشى از کارخانه و شرکت خود را بعنوان خمس بپردازند، اما ایشان قبول نمى کنند و مى فرمایند مبلغ خمس را بپردازند و معتقدند آنچه که مورد نظر خودشان است – و قبلاً مورد نظر مراجع و بزرگان بویژه حضرت امام (رحمه الله) بود – حوزه ها را حفظ مى کند و ارتباط دو سویه مردم و علماى دین و روحانیون را حفظ مى کند، اگر این راه اشکالاتى دارد باید بکوشیم آن را اصلاح کنیم نه اینکه راههاى پرمخاطره را جایگزین آن نمائیم.
استمرار مبانى فقهى امام خمینى در حوزه
گفتگو با دوتن از نزدیکان حضرت آیه الله فاضل
مقدمه
حضرت آیه الله فاضل در دهه دوم زندگى وارد حوزه علمیه گردید و تحصیلات خویش را آغاز کرد. در آن زمان طلبه اى جوان بود که در محافل علمى به اعتبار موقعیت برجسته پدر شناخته مى شد. ولى بلافاصله در دهه سوم، و با حضور فعال در درس مرجع بزرگ آیه الله بروجردى، و سپس با ارائه تقریرات درسى استاد خود که بنحو شایسته اى مباحث دقیق علمى را تقریر کرده بود، نبوغ و استعداد فوق العاده اش آشکار شده و مشاربالبنان گردید.
در دهه چهارم و درحالیکه بنیان هاى فقاهت و اجتهاد را در نزد آیه الله بروجردى و امام خمینى استوار ساخته بود، از افق تدریس سربرآورد و جاذبه قوت علم و قدرت بیانش، به سرعت طلاب حوزه را به حوزه تدریس وى گردآورد و با این استقبال چشم گیر، محفل درسى اش، درخشش خاصى یافت.
دهه پنجم دوران پختگى فقاهت است که آیه الله فاضل بر کرسى درس خارج به تعمیق مبانى اجتهادى و تدوین استنباط هاى فقهى خود مى پردازد. شرح محققانه تحریرالوسیله، از این مرحله آغاز مى گردد. همچنین تألیف برخى از آثار عمیق اعتقادى و تفسیرى، محصول جهاد علمى این دوران است.
و بالاخره در دهه ششم، و در حالیکه حوزه با خلأ مرجعیت بزرگانى مانند امام خمینى، آیه الله اراکى و آیه الله گلپایگانى مواجه گردیده است، ذهن اساتید و مدرسان حوزه متوجه او شده به عنوان حلقه دیگرى از سلسله اساطین فقاهت و عدالت که عهده دار زعامت دینى شیعه بوده اند، درصدر اعلامیه معرفى جامعه مدرسین قرار مى گیرد. این انتخاب به دلیل آنکه علاوه بر لیاقت علمى و وارستگى اخلاقى معظم له، به امتیاز برجسته ایشان در روشن بینى اجتماعى و سیاسى و همراهى با امام خمینى در جریان نهضت اسلامى، اتکا داشت، با استقبال فراوان در میان اقشار متدین و علاقمند به نظام اسلامى روبرو شد.
اینک آیه الله العظمى فاضل لنکرانى با نیم قرن مجاهدت علمى و عملى، خلف صالحى براى مرجعیت امام خمینى است که در مبانى فقهى و مواضع اجتماعى اش، یاد آن بزرگ مرد را زنده مى دارد، و با قلم و بیان خود آرمانهاى رهبر فقید را دنبال مى کند.
براى آشنائى بیشتر با این مرجع عالیقدر، به سراغ حضرات آیات سید محمد بجنوردى و سیدکاظم نورمفیدى رفته ایم، تا بخش هایى از حیات علمى و اخلاقى معظم له را از زبان کسانى – که به دلیل پیوند سببى و خانوادگى – با ایشان مأنوسند، بشنویم.
ابعاد علمى، سیاسى و اخلاقى آیه الله فاضل
آیه الله سیدمحمد بجنوردى
آیه الله فاضل خیلى مورد علاقه امام بود. ایشان در دوران تبعید امام سفر یک هفته اى به عتبات داشتند ایام زیارتى امام حسین (علیه السلام) بود و امام به کربلا مشرف شده بودند. من و حاج آقا مصطفى در زیرزمین منزلى که امام اقامت داشت، نشسته بودیم و آقاى اشراقى هم آمد، در همین حال خبر آوردند که آقاى فاضل به کربلا آمدند. حاج آقا مصطفى فورى، آقاى دعایى را فرستادند که آقاى فاضل را بیاورد تا ایشان را ببینیم. علاقه و دوستى زیادى میان ایشان با آقاى فاضل بود.
آقاى فاضل اواخر شب آمد، حضرت امام با اینکه شبها زود استراحت مى کردند، تا نیمه شب براى زیارت و نماز شب بیدار شوند، اما به جهت علاقه زیادى که به آقاى فاضل داشت همان وقت به دیدار ایشان آمد و پس از احوالپرسى و رد و بدل صحبتهایى، براى استراحت رفتند.
البته این اولین دیدار در این سفر بود، پس از آن هم مکرر با هم دیدار داشتند. در همین سفر که آیه الله فاضل تازه از تبعید آمده بودند و چند جلد از کتاب تفصیل الشریعه را نوشته بودند، خدمت امام دادند، امام خیلى خوشحال شدند که آقاى فاضل در تبعید هم از اشتغال علمى شان دست برنداشتند سپس امام به ایشان فرمودند: «شما به هر شکلى که صلاح مى دانید این کتابها را چاپ کنید.»
حضور در صحنه انقلاب
آیه الله فاضل را باید جز معدود افرادى نام برد که به تمامى مبانى انقلاب و امام وفادار بودند. ایشان قبل از پیروزى انقلاب اسلامى و پس از آن به هر شکلى که نیاز بوده در صحنه حضور داشته و همکارى مى کردند.
نظر امام هم از ابتداى پیروزى انقلاب اسلامى این بود که ایشان وارد کارهاى اجرایى یا مسئولیتهایى چون شوراى نگهبان یا شوراى عالى قضایى و…. نشوند با اینکه ایشان مجتهد بود و یکى از بهترینها براى تصدى این مسئولیتها بود. ولى امام معتقد بودند، زعامت حوزه و مرجعیت باید دست ایشان باشد و مى دانستند که ایشان لیاقت انجام چنین مسئولیتى را دارند.
همان وضعیتى را که امروز ایشان دارند، امام از ابتدا پیش بینى مى کردند امام بر این نظر بودند که زعامت حوزه و مرجعیت در ایران را باید شخصى بعهده بگیرد که واقعاً به نظام جمهورى اسلامى و مبانى انقلاب مومن و معتقد باشد و آیه الله فاضل چنین بود.
آیه الله فاضل داراى ویژگیها و صفاتى همچون ساده زیستى، روحیه طلبگى، سخاوت، روحیه انقلابى شدید، تعصب دینى است، که این مجموعه موجب شایستگى ایشان براى تصدى مرجعیت شد. و امام به این امور آگاه بود و این ویژگى ها موجب شد که امام به ایشان امید ببندد.
ویژگى هاى اخلاقى
من سالهاى طولانى و در مسافرتهاى زیادى با آیه الله فاضل ارتباط داشتم و لذا از خلقیات، اخلاق شخصى و علمیت ایشان کاملا مطلع هستم، و به برخى از آنها اشاره مى کنم.
1 – تهجّد
ایشان اهل تهجد و خیلى مقید به نماز شب است، حاج آقا مصطفى هم اهل تهجد و نماز شب و زیارت عاشورا بود. روزى هزار بار سوره توحید مى خواند البته گاهى در حالى که صحبت مى کردیم، ایشان به ذکر مشغول بود. آیه الله فاضل نیز چنین روحیه اى دارد به عنوان نمونه، نماز جعفر طیار را با کیفیت مخصوص مى خواند البته با توجه به روایتى که در مورد تداخل نماز جعفر طیار در نماز شب، فضیلت زیادى را بیان کرده اند، ایشان چهار رکعت نماز جعفر طیار را در رکعات 3تا 6نماز شب بجا مى آورد.
در عین حال هیچگاه تظاهر هم نمى کرد، و معروف هم نبود که ایشان خیلى اهل تهجد هستند، ایشان به عنوان شخص با سواد و ملا معروف بود، اما جنبه تهجد ایشان معروف نبود و علت آن هم این بود که اهل تظاهر نبود. فقط رفقاى خصوصى ایشان از این مطالب آگاه بودند.
2 – پرهیز از غیبت
ایشان علاوه بر اینکه غیبت نمى کرد و از آن پرهیز مى کرد، اگر شخصى هم نزد ایشان لب به غیبت مى گشود، به هر طریق ممکن از آن جلوگیرى مى کرد.
3 – زىّ طلبگى
آیه الله فاضل واقعاً روحیه طلبگى دارد. من از گذشته با ایشان مرتبط بودم و با توجه به نسبت سببى که با ایشان دارم، با ایشان رفت و آمد دارم، و کاملاً از زندگى داخلى ایشان با خبر هستم، در حال حاضر نیز زندگى ساده اى دارد و همسر و فرزندان ایشان زندگى خیلى ساده اى دارند. زندگى ایشان پس از مرجعیت با قبل از آن تغییرى پیدا نکرده است. و همان زندگى سابق را حفظ کردند.
بنظر من این مسأله خیلى مهمى است که روحانیت آنهم یک مرجع، چنین زندگى ساده اى داشته باشد. این آبروى شیعه است. چون اگر بنا باشد یک مرجع زندگى تشریفاتى داشته باشد، تمام زحمات هزارساله مراجع قبلى ما از بین مى رود.
حضرت امام هم روى ساده زیستى علما خیلى حساس بودند و مکرر تاکید کردند.
4 ـ سخاوت
ایشان از همان ابتدا اگر مبلغ کمى بدستشان مى آمد، به طلبه ها مى داد و شخصى نبود که در کمک به طلبه ها سختگیر باشد. این روحیه خیلى عالى است.
5 – تدریس و تألیف
کتاب تفصیل الشریعه، گرچه به سبک فقه جواهرى است اما در آن نوآورى وجود دارد. به عنوان نمونه من زمانى که بحث اجاره را تدریس مى کردم، به کتاب «اجاره» تفصیل الشریعه ایشان مراجعه کردم. واقعاً از کتاب هاى دیگرى که در زمینه اجاره تألیف شده، خیلى جلوتر است. ایشان در بحث خود به این اکتفا نکرده که صاحب جواهر، صاحب حدائق چه گفتند، ایشان علاوه بر بررسى نظرات فقهاء، تحلیل و بررسى و نقد و ایراد نیز کردند.
این کتاب، عمق و تسلط آیه الله فاضل در فقه را مى رساند.
کتاب «حج» را نیز که در پنج جلد نوشتند، خیلى عالى است، اگر اهل فن با کتابهاى دیگر حج، بررسى و تطبیق کنند، خواهند دید که تفاوت زیادى وجود دارد. و کتاب فوق العاده اى است و بحثها، خیلى خوب منقح شده است. و کتاب حج آیه الله فاضل یکى از بهترین کتابهاى حج در فقه شیعه است.
از ویژگى هاى آیه الله فاضل این است که پس از تدریس، اقدام به تألیف مطالب درسى خود مى کند و این زمینه اى براى نگارش محققانه و دقیق کتاب مى شود. حضرت امام نیز این ویژگى را داشتند به عنوان مثال امام کتاب البیع و بحث خیارات را در نجف، صبح که تدریس مى کرد، بعدازظهر همان روز مى نوشت. لذا کتاب البیع امام یکى از بهترین کتابهایى است که نوشته شده است، و بحث «خیارات» نیز بحثهاى نابى دارد و خیلى بدیع است.
این نحوه تألیف موجب مى شود اشکالاتى که توسط شاگردان در درس مطرح گردد در کتاب عنوان شود و حضرت امام این اشکالات را بصورت «ان قلت» در کتاب مى آوردند. به همین جهت اگر یک روز اشکال نمى شد، اعتراض مى کردند، چرا اشکال نمى کنید؟ اشکال در درس به استاد کمک مى کند و به درس رونق مى دهد. چون اشکال موجب مى شود که استاد جواب بدهد و این به عمیقتر شدن بحث کمک مى کند.
از ویژگى هاى کتابهاى آیه الله فاضل این است که کتابها را به عربى مى نویسند و با اینکه زبانشان عربى نیست اما کتابهاى ایشان به زبان عربى و با قلم خیلى خوبى نوشته مى شود.
آیه الله نورمفیدى
شروع آشنایى من با حضرت آیه الله فاضل بدین گونه بود که من پس از دو – سه سال تحصیل در گرگان و یک سال در مشهد و فراگیرى ادبیات، در سال 1336وارد حوزه علمیه قم شدم. بعد از اتمام معالم، قوانین و لمعه، براى درس مکاسب و کفایه به دنبال یک استاد توانایى مى گشتم چون مکاسب و کفایه با لمعه و معالم فرق مى کند، مکاسب یک کتاب اجتهادى است در حالى که لمعه کتاب ساده ترى است. آن زمان اساتیدى که مکاسب و کفایه تدریس مى کردند در قم زیاد بودند اما من با تحقیق و بررسى هایى که انجام دادم به این نتیجه رسیدم که در درس آیه الله فاضل شرکت کنم. یادم هست عصر یک روز وارد مدرسه فیضیه شدم. دیدم آیه الله فاضل مقابل یکى از حجره ها نشسته اند و جلو رفتم و سلام کردم ایشان هم با من احوال پرسى گرمى کردند گفتم من دو – سه سالى است وارد قم شده ام و با تحقیق و تفحص به این نتیجه رسیدم که در درس مکاسب شما شرکت کنم شما درس مکاسب تان را چه زمانى مى خواهید شروع کنید؟ ایشان هم زمان شروع درس را فرمودند و من هم از آن پس در درس ایشان شرکت کردم. نکته جالب و قابل تأمل این بود که ظاهراً ایشان اولین دوره اى بود که مکاسب شروع مى کردند و تحقیقات من براساس دروس قبلى ایشان صورت گرفته بود. با این حال هر چه بیشتر در درسهاى ایشان شرکت کردم در آن حدى که آن روزها تشخیص مى دادم اعتقادم به علمیت ایشان بیشتر مى شد.
خصوصیاتى از مراتب علمى و اخلاقى ایشان برداشت کرده بودم که دوستان دیگر مثل دکتر مصطفى محقق داماد هم که هم بحث ما بود به همین نتایج رسیده بودند.
نکاتى که در درس ایشان مورد توجه ما بود اینکه اولاً ایشان بر مسائل علمى تسلط داشتند و عمیق بودند، ثانیاً
مطالب را خیلى خوب تقریر مى کردند الآن هم که من در اینجا کفایه تدریس مى کنم به تناسب به شرح کفایه ایشان مراجعه مى کنم، وقتى مقایسه مى کنم با بعضى حواشى دیگر مى بینم همین نکته به خوبى به چشم خورد که ایشان مطالب را عالى تقریر مى کنند یکى از امتیازات حضرت امام خمینى هم این بود که مشکل ترین مطالب علمى را خوب تقریر مى کردند و حضرت امام شاید در این جهت استثنا هم بود.
سومین نکته اینکه وقتى شاگردى اشکال مى کرد ایشان با آن هوش سرشارى که داشتند دقیقاً تشخیص مى دادند که مشکل از کجا براى این طلبه ایجاد شده و با اشرافى که به مباحث داشتند جواب او را مى دادند و این بنظر من نکته مهمى است. همان زمان در بعضى از درس ها که شرکت مى کردیم اشکالى که مطرح مى کردیم متأسفانه استاد سؤال را نمى گرفت و مشکل اصلى را پیدا نمى کرد و طبعاً جواب درست هم نمى داد.
نکته چهارم اینکه رابطه خیلى خوب و دوستانه اى با شاگردانشان داشتند. گاهى با شاگردان خود بیرون مى رفتند، قدم مى زدند و تفریح مى کردند حتى بخشى از طلاب منطقه گرگان که آن زمان شاگرد ایشان بودند تا حالا هم آن رابطه صمیمانه را با ایشان دارند. یکى از امتیازات حوزه این است که شاگرد به استاد و استاد به شاگرد علاقه زیادى دارد و این رابطه بخاطر همان خلق و خویى که ایشان داشتند بین ایشان با شاگردان خیلى بیشتر بود و واقعاً براى شاگردان خود پدرى مى کردند. با این حال طبیعى بود که ما به ایشان علاقه پیدا کنیم. البته ایشان هم به بنده خیلى محبت داشتند.
علاوه بر این، درس آیه الله فاضل از نظر کمّى هم درس ممتازى بود و شاگردان خوب حوزه آن زمان در درس ایشان شرکت مى کردند و درس باشکوهى تشکیل شد.
زمانى که ایشان درس خارج شروع کردند من دیگر قم نبودم.
مهمترین استاد ایشان در وهله اول مرحوم آیه الله العظمى بروجردى و بعد هم حضرت امام خمینى رضوان الله تعالى علیه بودند.
ایشان در سن 19 سالگى در بحث صلاه به درس مرحوم آیه الله بروجردى رفتند و از همان وقت هم شروع کردند به نوشتن تقریرات درس ایشان، تقریر نوشتن کار بسیار مشکلى است چون خود مقرر باید مسلط بر مبانى و ادلّه و اشراف به مسائل داشته باشد. اگر کسى اشراف نداشته باشد و مطالب براى خودش حلاجى نشده باشد قهراً نمى تواند نظر استاد را بخوبى منتقل کند آن هم درس فقه آیه الله بروجردى که مى گویند در این زمینه حتى نسبت به فقه اهل سنت ید طولایى داشتند و از یک احاطه کافى برخوردار بودند. لذا آیه الله فاضل در سنین 19 تا 24 سالگى درس ایشان را تقریر کردند و در سن 24 سالگى آن را به زبان عربى و با اجازه آیه الله بروجردى چاپ کردند و این بنظر من خیلى مهم است و طلاب فعلى حوزه در این سنین با این مرحله خیلى فاصله دارند حتى وقتى درس استاد به بحث دقیق و پیچیده لباس مشکوک رسید عده اى از شاگردان و اعضا بیت آیه الله بروجردى مى گفتند ایشان از عهده این کار برنمى آیند در حالى که ایشان همان بحث لباس مشکوک را نوشتند و به محضر آقاى بروجردى بردند ایشان در آن زمان پانصد تومان جایزه دادند که پول خیلى زیادى بود بالاترین شهریه آن زمان در اواخر عمر آیه الله بروجردى شصت تومان بود.
امر دیگرى که نشان دهنده بعد علمى آیه الله فاضل مى باشد شرح تحریر الوسیله امام است که از زمان تبعید ایشان به یزد شروع شد و تا الآن به بیست جلد رسیده و شاید به چهل جلد برسد.
اساساً آیه الله فاضل معتقدند حضرت امام از نظر علمى در حوزه ها مظلوم واقع شدند و چهره مبارزاتى امام، جنبه علمى ایشان را تحت الشعاع قرار داده است و ایشان شاید براى مطرح کردن مبانى امام تحریرالوسیله را شرح کردند و حضرت امام هم به این شرح عنایت داشتند چون زمانى که حضرت امام از تبعید برگشتند و به قم آمدند از آیه الله فاضل براى جلسه استفتائات دعوت کردند ایشان به امام عرض کردند اگر به آنجا بیایم از کار اصلیم که شرح تحریرالوسیله است باز مى مانم، امام فرمودند: «شما همان کار را انجام دهید.» معلوم مى شود امام این شرح را دیده اند و روى آن عنایت داشتند.
تقریرات درس خارج اصول ایشان نیز شاهد دیگرى بر مراتب علمى و نشان دهنده احاطه کامل ایشان به همه مبانى و مسائل اصول است. درس خارج فقه ایشان هم الآن یکى از مهمترین، باکیفیت ترین و شلوغترین درسهاى خارج قم است.
ویژگى هاى اخلاقى
راجع به جهات اخلاقى ایشان باید بگویم ایشان داراى شرح صدر و تواضع هستند واقعاً انسان تا وقتى که با ایشان است احساس حجاب نمى کند. من این خصوصیت را در کمتر از بزرگان دیدم. آدم وقتى که با بعضى ازبزرگان مى نشیند احساس مى کند یک حجاب و حریمى در بین است که باید رعایت کند و احساس خودمانى نمى کند ولى در محضر آیه الله فاضل آدم احساس مى کند در عین اینکه باید براى ایشان حریم قائل شود در همان حال احساس خودمانى بودن مى کند در نشست هاى خانوادگى مثلاً برادرها یا خواهرها که با ایشان هستند مى گوید، مى خندد و شوخى مى کند و آنان احساس دورى نمى کنند در عین حال مى بینیم آنان براى ایشان احترام و حریم قائلند. این خصوصیت اخلاقى در اصل از امیرالمؤمنین است نقل شده که ما وقتى در محضر آقا امیرالمؤمنین مى نشستیم «کاحدنا» مثل یکى از ماها است ولى در عین حال آن منزلت ایشان هم بشکلى است که «کان على رؤسنا الطیر» یعنى جمع بین ضدین.
نکته بعدى مسأله صبر و تحمل ایشان است و من در یک قسمتهائى واقعا صبر ایوبى از ایشان مى بینم حتى این مسأله در بخشى از مسائل براى بعضى از نزدیکترین افراد هم بهت انگیز است و ایشان هرگز لب به شکوه و شکایت نزد هیچ کس باز نمى کردند.
از خصوصیات دیگر اخلاقى ایشان، روحیه خدمت به مردم بویژه روحانیون است.
سادگى در روش زندگى ایشان هم واقعاً چیز قابل توجهى است. ایشان در زندگى خصوصى و داخلى خیلى بى آلایش است و بنده چهل سال است با بیت آیه الله فاضل وصلت کرده ام در طول این چهل سال، زندگى داخلى ایشان را خیلى ساده و بى آلایش و فارغ از همه تشریفات دیدم، مثل انسانهاى معمولى زندگى مى کند و تعلق به چیزهاى دنیوى مثل املاک و خانه و امثالهم ندارد. حتى همین خانه اى که در آن نشسته اند قسمت عمده پولش را ابوالزوجه ایشان پرداخت کردند.
عشق و علاقه به امام
یکى از امتیازات آیه الله فاضل این بود که از همان اول با مرحوم حاج آقا مصطفى هم بحث بودند. حاج آقا مصطفى از کسانى بود که در هوش و استعداد کم نظیر بودند. همچنین حضرت آیه الله فاضل علاقه شدیدى به امام داشتند و واقعاً مرید و عاشق ایشان بودند شاید بتوانم این قضاوت را بکنم که آن علاقه اى که آیه الله فاضل به حضرت امام داشتند این را در شخصیت دیگرى ندیدم هم از نظر علمى به امام معتقد بود هم از جهات ربانى و اخلاقى و عرفانى، حقاً او را نسان کامل مى دانستند.
آیه الله فاضل معتقد بودند حضرت امام از نظر علمى مظلوم واقع شدند حتى این مطلب را به مرحوم حاج احمدآقا نیز گفته بودند، به همین خاطر ایشان در گذشته یکى از پایه گذاران مرجعیت حضرت امام بودند، بنده یادم هست آن روزها ما یک طلبه جوان بودیم و بعد از رحلت آیه الله برجرودى دنبال انتخاب مرجع بودیم یکى از افراد مطمئن که منبع سئوال ما بود آیه الله فاضل بودند و ایشان هم همان زمان اعتقادشان این بود نه فقط به لحاظ سیاسى بلکه واقعاً از جهت علمى امام اعلم هستند. بارها به من مى گفتند که امام از بعضى از شخصیتهاى که در نجف هستند اعلمند.
الآن هم من فکر مى کنم در بین مراجع تنها درسى که به گستردگى مبانى فقهى و اصولى امام در آن مطرح مى شود درس ایشان است این نکته مهمى است که باید همه علاقه مندان و مریدان امام به آن توجه داشته باشند. البته ممکن است در درس مراجع دیگر هم مبانى امام مطرح شود ولى در این حد و گستردگى نیست.
در مبارزات امام هم آیه الله فاضل از همان روزهاى اول همراه بودند و در متن قضایا قرار داشتند به همین دلیل هم سه سال تبعید شدند چند ماهى به بندر لنگه و بعد هم به یزد، اتفاقاً آن زمان من به اتفاق دوستان عزیزم آیه الله سیدعلى آقا و سید مصطفى محقق داماد که اهل یزد بودند به یزد سفر کردیم و چند روزى خدمت آیه الله فاضل مهمان بودیم.
حفظ جایگاه مرجعیت
آنچه که از نظرات مردم و از فرهیختگان جامعه منعکس مى شود، این است که آیه الله فاضل در کشمکش هاى سیاسى و درگیرى ها خود را حفظ کردند چون گروههاى سیاسى ممکن است تلاش کنند مراجع را بنوعى با خود همراه کنند و گاهى موفق هم بودند. ضمن اینکه ایشان آنجاهایى که لازم باشد بصورت خیلى متین و مخفیانه تذکراتى هم مى دهند و نصیحت مى کنند، ولى مرجعیت شیعه جایگاه بسیار مهمى دارد و اولین پاسدار این جایگاه خود مراجع هستند و به اعتقاد من حواسها باید خیلى جمع باشد.
ممکن است همیشه عده اى بخواهند این جایگاه و این منزلت والا را پل خودشان قرار بدهند به خصوص امروز که این مسائل خیلى پیچیده تر شده است همه ما باید این جایگاه را حفظ کنیم این یک جایگاهى است که بزرگانى مثل شیخ انصارى و آخوند خراسانى، بروجردى و حضرت امام بر آن تکیه زده اند باید این منزلت را حفظ کرد و نگذاشت عده اى این حریم را بشکنند. الحمدلله از امتیازات آیه الله فاضل این است که این جایگاه را حفظ کرده اند.
ولایت فقیه، ملاک مشروعیت حکومت
گفتارى از حضرت آیه الله العظمى فاضل
مقدمه
در یکصدمین سال تولد امام خمینى، حضرت آیه الله فاضل در دیدار با مسئولان کنگره «امام خمینى و اندیشه حکومت اسلامى» به تبیین مبناى فقهى حضرت امام درباره حکومت اسلامى پرداختند. متن بیانات معظم له در این باره چنین است:
بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله رب العالمین و صلى الله على سیدنا محمد و آله الطاهرین ولعنه الله على اعدائهم اجمعین.
شاید سالیان درازى طول بکشد تا همه ابعاد وجودى حضرت امام خمینى روشن بشود و آن چه تا به حال براى ما روشن شده، مقدارى از ابعاد شخصیتى ایشان است و هنوز برخى از ابعاد امام مخصوصاً جنبه علمى ایشان مشخص نشده است.
به نظر من امام از نظر فطانت و قوت استعداد و ذکاوت، فرد ممتاز و بى نظیرى بود. نمى خواهیم ادعا کنیم در طول تاریخ نظیرى براى ایشان وجود نداشته، ولى ما نظیرى براى ایشان درک نکرده ایم.
خود من 26 سال است که کتاب «تحریرالوسیله» ایشان را شرح مى کنم و هنوز هم شاید بیش از ثلث آن باقى مانده باشد. براى شرح کتاب وقتى مطالب دیگران را با نظریات ایشان مقایسه مى کنم مى بینم که فاصله زیادى وجود دارد و نظریات ایشان بسیار دقیق و با ارزش است، اما با این حال مقام علمى ایشان بسیار مخفى مانده است. یادم هست در مهمانى شامى در قم به حاج احمد آقا گفتم: پدر شما با این که شهرت جهانى پیدا کرده و فکر نمى کنم کسى روى زمین باشد که اسم ایشان را نشنیده باشد، ولى از نظر علمى محرومیت و مظلومیت عجیبى دارد، چون برخى مى پندارند که نظریات ایشان علمى نیست و از این نظر باید اظهار تأسف کرد.
البته اگر این گرفتارى هاى امام نبود و فقط در جنبه علمى متمحض بود، حوزه از وجود ایشان استفاده زیادى مى توانست بکند، لکن گرفتارى تشکیل و اداره حکومت ایشان را از این معنا بازداشت. مقام علمى ایشان به ویژه براى طلبه هایى که درس ایشان را ندیده اند و کتاب هاى ایشان را درست مطالعه نکرده اند، خیلى روشن نیست و من مخصوصاً به برادران طلبه جوان نصیحت مى کنم که از کتاب هاى ایشان غفلت نکنند، مخصوصاً کتاب «بیع» که تقریباً پنج جلد است به تمام معنا قابل استفاده است و مطالبى در آن هست که در هیچ کجا یافت نمى شود.
اما اندیشه حکومت امام، مبتنى بر یک مسئله فقهى است که به نظر ایشان بدیهى و ضرورى و غیر قابل مناقشه است، یعنى مسئله ولایت فقیه، مثل نماز جمعه نیست تا ببینیم آیا روایات بر وجوب عینى نماز جمعه دلالت مى کند یا بر وجوب تخییرى، یا به خیال بعضى بر تحریم نماز جمعه در عصر غیبت امام دلالت دارد.
مسئله ولایت فقیه متکى به معناى دیگرى است که اصلاً جاى این حرف ها نیست و شاید هم به خاطر بدیهى بودن نیازى به دلیل روایى نباشد. احکام مقدس اسلام نه محدودیت زمانى دارد و نه محدودیت مکانى، چون لازمه حاکمیت رسول خدا و این که دین اسلام مکمل همه ادیان است (و من یبتغ غیرالاسلام دینا فلن یقبل منه) این است که یک دین جامع و کاملى باشد آن هم نه براى یک عصر و زمان، بلکه براى همه زمان ها و مکان ها. از طرف دیگر، مقصود فقط تبلیغ این احکام نبوده است، بلکه مقصود این بوده که این احکام در جامعه اجرا بشود، صرف این که به مردم بگوییم: نماز بخوانید، روزه بگیرید، زکات بدهید و امثال آن، کفایت نمى کند، این ها باید در جامعه اسلامى اجرا شود.
افراد جامعه اسلامى هم مختلف اند عده اى فهمشان کامل است و دسته اى ناقص، بعضى کاملاً متشرع اند و برخى دیگر چنین نیستند، آن وقت اسلام با در نظر گرفتن این معنا مى خواهد همه احکام خود را براى مردم بیان بکند و مردم آن را اجرا بکنند. حال آیا غیر از مسئله حکومت اسلامى، ما مى توانیم راه دیگرى براى این معنا پیدا بکنیم؟ یک آدم غیر مسلمان هر قدر هم عادل باشد و بخواهد عدالت اجتماعى را اجرا بکند، کافى نیست، بلکه باید مجرى همه احکام اسلامى باشد که در این صورت باید یک حکومت اسلامى آن هم بر مبناى تشیع ایجاد شود. چون تاریخ به ما نشان داده است که حکومت هاى اسلامى غیر شیعى به جاى این که احکام اسلامى را اجرا بکنند چه بسا عملاً با احکام اسلام مخالفت مى کردند، از فحشا و منکر اجتناب نداشتند، از خوردن شراب باکى نداشتند، از آمیزش حرام با زنان باکى نداشتند و کسى که شخصاً این طور است آیا مى شود انتظار داشت که احکام اسلام را به طور کامل اجرا بکند؟
پس باید یک حکومت اسلامى بر مبناى تشیع، با رهبرى دل سوز، عادل، فقیه، مدیر و مدبر وجود داشته باشد تا بتواند این کارها را انجام بدهد. ضمن این که ولایت فقیه ملاک مشروعیت حکومت ما است، و فرق حکومت ما با حکومت دیگران همین است که ما حکومت مان را مشروع مى دانیم، اما حکومت هاى دیگر هر چند استبدادى نبا شند یا مشروطه و جمهورى هم باشند، دلیلى بر مشروعیت آن ها نداریم. به چه دلیل حکمى که در مجلس مشروطه تصویب مى شود یا دستورى که رئیس جمهور غیر اسلامى مى دهد، براى من و شما حجیت داشته باشد؟ حجیت داشتن نیاز به مستند شرعى دارد.
وقتى در مجلس قانونى تصویب مى کنند ما مى گوییم: براى خودشان ! به ما چه مربوط است؟ مگر این ها ما را خریده اند مگر ما برده این ها هستیم! مگر این ها چون که با زور بر ما مسلط شدند حق دارند همه مسائل ما را تحت نظر بگیرند؟ این طور که نیست. این یک مشروعیتى لازم دارد و این هم در حقیقت به اسلامى بودن حکومت برمى گردد.
حکومت اگر اسلامى شد، یعنى آن پایه اول حکومت را فقیه عادل بر مبناى فقاهت و عدل خودش پایه گذارى کرد، امور دیگر متفرع به این امر است. اساسش اساس اسلامى است هر چند عملا نمى تواند و وقت اجازه نمى دهد که در تمام جزئیات دخالت بکند. در زمان خود رسول الله (صلى الله علیه وآله) هم همین طور بود، مثلا ایشان وقتى مى خواستند جنگى را دستور بدهند کلیاتى را دستور مى دادند اما خصوصیات آن را بایستى متخصصین و علاقه مندان به این کار، خودشان تشخیص بدهند.
حضرت مى فرمودند: در این جنگ با فلان طایفه بجنگید، حالا از کدام راه بروند، تابع نظر نماینده رسول الله (صلى الله علیه وآله) بود. لذا مسئله ولایت فقیه از فروع فقهى نیست تا ما بگوییم: فلان روایت دلالت دارد یا نه، کدام روایت سندش حجت است، کدام روایت سندش حجت نیست، این یک مسئله عقلى و بدیهى است. دین اسلام با جامعیت و کاملیت و با نظرى که به اجراى احکام خودش دارد، صرف تبلیغ و تبیین احکام نیست، مى خواهد این احکام در خارج پیاده بشود و هیچ چاره اى جز تشکیل حکومت اسلامى با ولایت فقیه – به این نحوى که عرض کردیم – نداریم.
بزرگترین افتخار
گزیده اى از بیانات حضرت آیه الله العظمى فاضل لنکرانى در جمع دانش پژوهان مرکز تخصصى مهدویت
مسأله وجود مقدس امام زمان (عج) – که همه ما و شما افتخار سربازى آن حضرت را داریم – از مهم ترین مسائل به شمار مى آید. اگرچه کارهاى مهمى در این زمینه، صورت گرفته است ; ولى کارهاى مهم ترى نیز وجود دارد که باید انجام شود; مانند: اصل مسأله «ولایت» و مسائل متفرع برآن، پاسخ گویى به شبهات، نوشتن کتاب در شرح حال امام زمان (عج) و… در هر حال این مسأله، ابعاد مختلفى دارد و شناساندن حقیقت امام زمان (علیه السلام) به مردم از جمله کارهاى بسیار مهم و ضرورى است.
یکى از کارهاى مهم، زدودن خرافات ; خصوصا خرافاتى است که در بین عوام مشهور است. گرفتارى ما در جامعه، از ناحیه دو گروه است: عده اى رسماً خودشان و دیگران را به طرف بى دینى سوق میدهند و همه چیز را انکار مى کنند و یا زیر سوال مى برند. در مقابل گروه دیگر، گرفتار یک سرى از امور خرافى شده اند; مثلاً در تهران، کسى پیدا شد و ادعا کرد که با امام زمان (عج) ملاقات دارد. عده اى هم به او گرایش پیدا کردند.
قضیه اى را نوه حضرت امام (قدس سره) براى من نقل کرد که شخصى در زمان امام راحل (قدس سره) ادعا مى کرد که با امام زمان (عج) ارتباط دارد و اگر مشکلى هست، مطرح شود تا او خدمت امام زمان برده و حل کند. امام راحل (قدس سره) – براى اثبات کذب او – فرمودند: من چند مسأله دارم، جواب آنها را براى من بیاور; آن گاه مشکلاتم را مطرح مى کنم. مسأله اول این که کیفیت ارتباط حادث با قدیم را توضیح دهید; مطلب دوم آن که من چیزى را که مورد علاقه ام بوده، مدتى است گم کرده ام از آن حضرت بپرسید، گم شده من کجا است؟
آن شخص مدعى تا این مطلب را شنید، رفت و بعد هم نامه تندى براى امام (قدس سره) نوشت.
به هر حال بعضى از خرافات، به شدت درحال رواج یافتن است و اینها به اسلام لطمه مى زند.
در رابطه با امام زمان (عج)، سعى کنید در ابعاد مختلف واقعیت ها را با زبان و قلم روز بگویید و بنویسید. نظرات شخصى خود را اعمال نکنید. بهترین کتاب ها و مطالب را – مربوط به هر کس و هر زمانى که باشد – جمع آورى و بیان کنید.
مسأله امام زمان (عج)، مسأله مهمى است و در هر بعد از ابعاد آن، باید قوى ترین، استدلالى ترین و زیباترین مطالب را انتخاب و ارائه نمایید. سعى کنید یک کتاب با مجموعه بسیار متقنى، در این باره به تحریر درآورید که پاسخ گوى نیازهاى همگان باشد.
خود من نظیر این کار را شروع کرده و درصدد تألیف کتابى هستم که دربردارنده خلاصه اى از مجموع عقاید شیعه، به صورت کاملاً متقن و جوان پسند باشد. چرا که واقعاً جاى چنین کتابى، خالى است و ممکن است افرادى پیدا شوند و درصدد تحقیق درباره عقاید شیعه باشند. این کتاب با چنین ویژگى هایى، مى تواند پاسخ گوى نیازهاى آن افراد باشد.
یکى از مسائلى که امروزه در جامعه به صورت غیرصحیح جلوه کرده، مسأله ملاقات و دیدار با امام زمان (عج) است. در این رابطه باید به نکاتى چند توجه داشت: ما معتقدیم که تمام نعمت هایى که به انسان داده مى شود به وسیله آن وجود مقدس (سبب المتصل بین الأرض و السماء) است. از طرفى زیارت و ملاقات با معصوم (علیهم السلام) بسیار خوب و مستحب است البته در صورتى که ممکن باشد. آنچه در ادعیه و زیارتنامه درباره زیارت آن حضرت آمده بیانگر حالت شوق و اشتیاق به آن وجود مقدس است.
نباید این مطلب را در جامعه گسترش دهیم که باید بیابان ها و کوه و دشت را طى کنیم تا آن حضرت را ببینیم. خود آن حضرت نیز فرموده اند: «هرکسى ادعاى مشاهده نموده، بایستى او را تکذیب کنید». اصلاً ما نیازى به این حرف ها نداریم ; آنچه وظیفه ما و همه شیعیان و دوست داران آن حضرت است، اشاعه فرهنگ صحیح «مهدویت»، «مهدى زیستى» و «ترویج افکار ائمه (علیهم السلام) » است.
اجمالاً کار شما، بسیار کار پراهمیتى است. و ما به هر مقامى هم که برسیم، بزرگ ترین افتخار ما این است که سرباز امام زمان (عج) هستیم و نمى توانیم افتخارى بالاتر از این براى خود تصور کنیم. لذا هرچه مى توانید در این باره زحمت بکشید، مطالعه کنید، بنویسید و آن را به جایى برسانید. امیدوارم که مورد قبول خداوند متعال و حضرت ولى عصر(عج) قرار گیرد و اجر مضاعف در تومار عمل شما، ثبت و ضبط شود.
آثار علمى آیه الله العظمى فاضل لنکرانى
محمدکاظم تقوى
مقدمه: یکى از برنامه هاى مستمر آیه الله العظمى فاضل لنکرانى از دوران جوانى تألیف کتاب و آثار علمى و نوشتن تقریرات درسهاى اساتید بزرگوار خود مى باشد که این امر در حال حاضر نیز همچنان ادامه دارد.
ایشان در موضوعات مختلف همچون تفسیر و علوم قرآنى، فقه، اصول و اندیشه سیاسى به تألیف کتاب پرداختند و کتابهاى منتشر شده ایشان در حال حاضر بالغ بر دهها جلد کتاب مى باشد. به منظور آشنایى با آثار ایشان، به معرفى آنها در پنج بخش مى پردازیم.
اول، تفسیر و علوم قرآنى:
1 ـ «مدخل التفسیر»: فقیه بزرگوار و مرجع عالیقدر حضرت آیه الله العظمى فاضل لنکرانى – دامت برکاته – علاوه بر توجه تام و دقت فراوان نسبت به آیات الاحکام در اثنا مباحث و تحقیقات فقهى و اصولى خویش ; همواره و در مناسبتها شاگردان و اصحاب درس خود را به توجه و تأمل در قرآن کریم و ممارست در مباحث تفسیرى سفارش مى کردند. هم موشکافی هاى تفسیرى در مباحث آیات الاحکام و هم آثارى که در زمینه تفسیر و علوم قرآنى از ایشان در دست است، خود بهترین گواه بر این نکته مى باشد که ایشان، خود عامل به آن سفارش ها و توصیه ها بودند. «مدخل التفسیر» ایشان در سال 1396 ق چاپ شده و در بردارنده مباحث زیر مى باشد: حقیقه المعجزه، اعجازالقرآن، وجوه اعجازالقرآن، شبهات حول اعجاز القرآن، حول القراآت و القرّا، اصول التفسیر، عدم تحریف الکتاب، شبهات القائلین بالتحریف.
ایشان در باب عدم تحریف قرآن با اقامه چهار دلیل مستفاد از آیات قرآن (آیه 9 سوره حجر، آیه 41 و 42 سوره فصلت، و آیات تحدى) و حدیث شریف ثقلین که با صراحت خبر از عدم افتراق ثقلین تا روز قیامت مى دهد، توهّم تحریف کتاب را بکلى زایل مى کنند.
2 ـ «اهل البیت یا چهره هاى درخشان در آیه تطهیر»: این اثر تحقیقى که در تفسیر آیه شریفه تطهیر نوشته شده است، اثرى است که مشترکاً توسط مرحوم آیه الله شهاب الدین اشراقى و فاضل لنکرانى در سال 1391 ق نوشته و منتشر گردید.
این اثر ارزنده به «پنج نکته» مى پردازد: 1 ـ عدم ارتباط بین آیه تطهیر و آیات مربوط به بانوان رسالت 2 ـ استقلال آیه تطهیر، تدوین در موقف خاص 3 ـمعناى «اراده» در جمله «انما یریدالله». 4 ـ معناى «رجس» از نظر قرآن کریم 5 ـ منظور از کلمه «اهل البیت» در آیه تطهیر.
این کتاب با استدلالهاى محکم و فراوان و بحثهاى مستند تاریخى به حوادث مهم تاریخ اسلام مى پردازد که علاوه بر مباحث تفسیرى، صبغه کلامى – تاریخى نیز پیدا کرده است. با توجه به اینکه آیه شریفه تطهیر تفاسیر مختلفى نزد شیعه و سنى دارد، مؤلفان علاوه بر بحث دقیق علمى و اثبات حقانیت تفسیر پیروان اهل بیت، به مسئله مهم و ضرورى وحدت مسلمین و اتحاد اسلامى نیز تأکید دارند و آن را چنین معنا مى کنند: «معناى اتحاد آن است: هر چه را قرآن عزیز، کوشش بر نگهدارى آن دارد، آن را بگیریم و سنتهاى حقیقت آفرین را، زنده نمائیم، و همه دانشمندان اسلام، یکصدا همان را بگویند که قرآن کریم فرموده است و در این گفتار، شهوت یا عصبیت را وارد در ادراکات ننمائیم.» آنان در ادامه آوردند: «اتحاد اسلامى در مقابل دژخیمان ضدانسانى، دشمنان قوى اسلام، بیگانگانى که چون زالو خون مسلمین را مى مکند و حیات اسلام را در معرض خطر جدى قرار مى دهند، لازم است، فکر هماهنگ نمودن مسلمین، وحدت کلمه، گذشت از برخى درگیریها، اعتصام بحبل الله، قرآن مجید و جلوگیرى از پراکندگى، فکر صحیحى است.» این کتاب توسط آقاى عباس نخعى به عربى ترجمه شده است.
3 ـ «ائمه اطهار علیهم السلام یا پاسداران وحى» این کتاب نیز محصول تحقیق و تلاش مشترک مرحوم آیه الله اشراقى و آیه الله فاضل مى باشد که در واقع یک بحث قرآنى – کلامى محسوب مى گردد و در چهار بخش تدوین گردیده است. بخش اول : امامت از نظر قرآن کریم بخش دوم: گوشه اى از شرایط امامت ; بخش سوم: علم امام (علیه السلام) بخش چهارم: آگاهى سیدالشهدا از حادثه کربلا.
مؤلفان در مقدمه کتاب تأکید دارند که: «در این کتاب هر بحثى عنوان شده با تکیه به قرآن عزیز است و اگر در پاره اى موارد تمسک به اخبار اهل بیت گردیده، این تمسک براى تأیید آنچه از قرآن کریم استفاده نموده ایم مى باشد.» آنان در ترسیم جامعه اى که توسط زمامداران واجدشرایط قرآنى اداره شود، و در واقع جامعه مطلوب قرآنى مى گویند: «قرآن حکیم، کتاب آسمانى مسلمین، براى تحکیم مبانى جامعه زنده و حفظ شخصیت و آقائى مسلمانها بر جهان… و در جستجوى پیدا شدن مملکت آباد، کشور مستقل، ملت نیرومند; به نشانى زمامداران لایق، زاهد، عالم، مهربان، مؤمن، متکى به خدا، آشناى به غیب عالم، مردم را آدرس داده است و در آیه کریمه «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولى الامر منکم» به فرمانروایان اسلام، فرمانروایانى که سعادت آفرین ملت،و اسلام چه در سطح دنیا و چه در جهان دیگر (هستند)، آدرس مى دهد. و نیز در جستجوى پیدا شدن کشورى پهناور، کشورى که در جهان مورد توجه است و چشم مردم جهان به سوى او دوخته شده و ملتى عالى و انسانهائى خردمند و شایسته در آن زیست دارند، ما را راهنمائى کرده و مى گوید: ملک عظیم (کشور بزرگ) در گرو حکومت زمامداران لایق و فرمانروایان الهى است «فقد آتینا آل ابراهیم الکتاب و الحکمه و آتیناهم ملکا عظیماً»
دوم، قواعد فقهیه:
از جمله سفارشات حضرت استاد به شاگردان حلقه درس و بحث خویش، قبل از تعطیلات تابستان و یا دیگر فرصتها، سفارش به توجه و پیگیرى مباحث قواعد فقهیه است.
ایشان که خود فقیهى ژرف نگر و نکته سنج هستند، شاگردان را به نقش و تاثیر فراوان قواعد فقهیه در فرایند استنباط احکام شرعى توجه مى دادند و در همین راستا خود قدمهاى عملى را نیز برداشته اند. لذا جلد اول کتاب «القواعد الفقهیه» از ایشان منتشر شد که در بردارنده بیست قاعده مهم فقهى مى باشد.
این کتاب با مقدمه اى نسبتاً مفصل از فرزند فاضل ایشان حجت الاسلام و المسلمین محمدجواد فاضل، در توضیح قاعده فقهى، فرق آن با نظریه فقهى، تفاوت قواعد فقهیه با قواعد اصولیه، تقسیم قواعد فقهیه و مصادر قواعد فقهیه ; چاپ شده است در این جلد از قواعد: اتلاف، الزام، نفى سبیل، احسان، جب، اقرار العقلا على انفسهم جائز، اشتراک، اماریه الید، قرعه، حجیه سوق المسلمین، حجیه البینه، حرمه الاعانه على الاثم و… بحث شده است. امید است مجلدات دیگر این اثر ارزشمند هر چه زودتر در اختیار پژوهندگان عرصه فقاهت قرار گیرد.
سوم، اصول فقه:
حضرت آیه الله العظمى فاضل لنکرانى – مدظله – بحق فقیهى است اصولى، فقیهى دقیق و اصولى اى ژرف اندیش.
همچنانکه علاوه بر مقام والاى علمى، استادى مبرز و مدرسى توانا مى باشند که از سنین 15 ـ 16 سالگى جلسات درس 70 ـ 80 نفرى داشت و تدریس «کفایه الاصول» او زبانزد همگان در حوزه علمیه قم بود و صدها نفر در حلقه درسى ا یشان حضور به هم مى رساندند و از افاضات متقن و رساى علمى استاد بهره مى بردند.
1 ـ «ایضاح الکفایه» هم اینک علاوه بر نوارهاى درسى موجود از درسهاى استاد، درسهاى «کفایه الاصول» ایشان به همت آقاى سیدمحمد حسینى قمى مکتوب گردید و به نام «ایضاح الکفایه» در شش جلد چاپ و در اختیار طلاب و فضلا قرار دارد.
2 ـ «تبیان الاصول» عنوان تقریرات خارج اصول استاد مى باشد که توسط آقاى عبدالله اسلامى حائرى نوشته شده و جز سوم آن چاپ و نشر گردید که در بردارنده مباحث قطع، ظن و مباحث اصول عملیه (فقط اصل البرائه و اصل التخییر با تنبیهاتشان) را در برمى گیرد.
3 ـ «اصول فقه شیعه» حضرت استاد سالیان متمادى به تدریس خارج اصول فقه اشتغال داشتند و همواره فضلاى فراوانى در محضر ایشان حاضر مى شدند و از مباحث روان و استوار اصولى ایشان بهره مى بردند که متأسفانه این توفیق بر اثر بیمارى استاد چند سالى است که از شاگردان و مشتاقان مباحث اصولى ایشان، سلب شده است.
افاضات اصولى استاد در دوره دوم تدریس خارج اصول و کمى از دوره اول ; به همت حجج اسلام و المسلمین آقایان محمود ملکى اصفهانى و سعید ملکى اصفهانى، به شکل زیبا و رسا تنظیم شد که تاکنون شش جلد از مجموعه یازده جلدى آن منتشر شده است.
حجت الاسلام و المسلمین محمدجواد فاضل در مقدمه جلد اول این مجموعه اصولى مى گوید: «علم اصول فقه از مهمترین فنونى است که نه تنها منطق فقه و استنباط احکام شرعیه است بلکه منطق فهم کتاب و سنت در جمیع ابعاد آن است، از این جهت اهمیت آن بر هیچ صاحب نظرى پوشیده نیست.» وى در توصیف مباحث مطرح شده در این مجموعه گرانسنگ از تحقیقات اصولى مى نویسد: «این مباحث عالیه که در بردارنده دو مسلک مهم علم اصول، یعنى مکتب و مدرسه قم و نجف است و مبانى این دو کاملاً در بوته نقد و استدلال قرار گرفته امید است پنج جلد باقیمانده از این مجموعه به زودى جامه چاپ و نشر بر تن پوشد و در دسترس فضلا و محققان قرار گیرد.»
4 ـ «معتمد الاصول» عمده استفاده اصولى حضرت استاد فاضل لنکرانى – دامت برکاته – از محضر استاد متضلع و اصولى دقیق النظر حضرت امام خمینى (قدس سره) بوده است، همچنانکه روششان بر این بود که مباحث اساتید خود را به بهترین نحوى مى نوشتند مکتوبات اصولى استاد، که حاصل نه سال حضور مشتاقانه در درس اصول حضرت امام بود، به همت موسسه تنظیم و نشر آثار امام – دفتر قم – در دو جلد با نام «معتمدالاصول» چاپ و منتشر گردید. گرچه این تقریر روان و فشرده و ارزنده، در پایان به مباحث اجتهاد و تقلید مى رسد ولى در آغاز از مباحث مقدماتى علم اصول خالى است و از بحث اوامر آغاز مى گردد.
چهارم، فقه:
حضرت آیه الله فاضل لنکرانى شاید جوانترین طلبه اى بود که در درس فقه استاد الفقهاء و المجتهدین مرحوم آیه الله بروجردى – اعلى الله مقامه – حاضر مى شد و بعد از مدت کوتاهى مورد توجه ویژه استاد قرار گرفته بود. چرا که او با حافظه و استعداد فوق العاده اى که داشت، بعد از حضور جدى و فعال در درس، در منزل تمام مطالب القا شده را شیوا و رسا بر روى صفحه پیاده مى کرد و گفته استاد بزرگ خویش را رنگ ماندگارى و جاودانگى مى داد.
ما در این کتابشناسى آثار معظم له، آثار فقهى ایشان را در دو بخش مى آوریم:
1 ـ آثار فقهى استدلالى 2 ـ آثار فقهى فتوائى
آثار فقهى استدلالى;
1 ـ «نهایه التقریر»: مهمترین اثر مکتوب فقهى که از فقیه بزرگ شیعه آیه الله بروجردى در مجامع علمى وجود دارد این کتاب ارزنده است که از زمان تألیف آن تا کنون همواره محل توجه و مراجعه فقها واساتید و محققان مى باشد. آنچه در این اثر گرانسنگ فراهم آمده است محصول یازده سال استفاده علمى شاگردى مستعد، پرتلاش و سخت کوش از استادى متبحر و چیره دست در فقاهت و دانش هاى وابسته به آن از اصول فقه شیعه، علم الحدیث و… مى باشد.
این کتاب در آخرین چاپ از آن، توسط مرکز فقهى ائمه اطهار در سه جلد با تحقیقات جدید وذکر آدرس آیات، روایات و کلمات فقهاء و مزایاى دیگر منتشر گردیده است.
2 ـ «تفصیل الشریعه فى شرح تحریر الوسیله»:
علاوه بر تقریرات درس هاى اصولى حضرت امام که گفته شد در دو جلد چاپ گردیده، و درس هاى فقهى حضرت امام که بخشى از مباحث طهاره آن براى تکمیل نوشته هاى امام در باب طهاره به همراه بقیه مجلدات چاپ و منتشر شد; کارى بزرگ و اقدامى سترگ بدست حضرت استاد (دامت برکاته) در شرف اتمام و به سرانجام رسیدن است و آن شرح تفصیلى و استدلالى کتاب شریف «تحریر الوسیله» است به نام «تفصیل الشریعه فى شرح تحریرالوسیله».
از نکات لطیف در باره این متن و شرح نکته اى است که از استاد بزرگوار حوزه آیه الله اشتهاردى نقل شده که متن و شرح این کتاب هر دو در تبعید نوشته شده است، یعنى هر دو جلد تحریرالوسیله در زمان تبعید حضرت امام به ترکیه نوشته شد و اقدام به شرح آن نیز در حالى بود که شارح بزرگوار آن در تبعید توسط رژیم طاغوت پهلوى در یزد بسر مى برد.
او خود در مقدمه جلد اول از این مجموعه نفیس و سراسر تحقیق و تدقیق که به مباحث اجتهاد و تقلید اختصاص دارد مى نویسد: «از جمله توفیقات الهى بر این بنده، موفقیت در شرح کتاب تحریرالوسیله مى باشد… که آغاز آن در شهر «یزد» – معروف به دارالعباده والایمان – بود، آن زمانى که در آنجا ازطرف حکومت ستمگر مجبور به اقامت بودم. واین بعد از اقامت اجبارى چهار ماهه در «بندرلنگه» بود که شرائط غیرقابل تحملى از لحاظ شدت گرما و شدت رطوبت داشت، بنحوى که بارها برجانم احساس خطر کردم، اما بعد از انتقال به شهر یزد شروع به شرح این کتاب کردم که تمام دو سال و نیم بدان مشغول بودم که چندین جلد از آن به اتمام رسید و بعد از پایان زمان تبعید وبازگشت به قم آن را پى گرفتم و از خداى تبارک و تعالى توفیق اتمام را مى طلبم» ما ضمن آرزوى اتمام این اثر ماندگار و آرزوى توفیقات روزافزون براى استاد بزرگوار، اجمالى از فهرست مجلدات منتشر شده این مجموعه ارزنده فقهى را به اطلاع خوانندگان عزیز مى رسانیم:
1 ـ یک جلد مربوط به مباحث اجتهاد و تقلید; که تاریخ اتمام آن 25 ربیع المولود 1394 ثبت شده است.
2 ـ یک جلد در احکام آبها.
3 ـ یک جلد در احکام نجاسات و مسائل مربوط به آنها.
4 ـ یک جلد در وضو واحکام آن و احکام تخلى
5 ـ یک جلد در احکام غسل جنابت، تیمم و مطهرات.
6 ـ یک جلد در مباحث «صلاه» که شامل مقدمات نماز مى شود، یعنى اعداد فرائض و نوافل یومیه و زمان آنها، مباحث قبله، بحث سترو ساتر، بحث لباس مشکوک، مکان نمازگزار و بحث اذان و اقامه. واین جلد اول از مجموعه مجلدات مربوط به صلاه مى باشد که مجلدات بعدى را بدنبال دارد.
7 ـ مجموعه پنج جلدى مربوط به «احکام و مناسک حج» که سالیان متمادى مباحث درس خارج فقه حضرت استاد را شامل مى شد و نکته جالب آن که ایشان در آن سالها مکرر به حج مشرف مى شدند واین مباحث در تماس با واقعیت و عینیت مراسم حج به رشته تحریر درآمد.
8 ـ یک جلد مربوط به مباحث «اجاره» از باب معاملات فقه، لازم به ذکر است که حضرت استاد مباحث فقهى باب اجاره را یک بار مستقلا مورد تحقیق قرار دادند و مباحث آن را نوشتند. وبراى بار دوم بر متن تحریر الوسیله شرح نوشتند که در چاپ جدید این دو اثر بصورت تلفیقى، از طرف مرکز فقهى ائمه اطهار، چاپ گردیده است.
9 ـ یک جلد مربوط به مباحث «خمس و انفال» مى باشد که بخش پایانى آن را تقریر ایشان از مباحث خمس مرحوم آیه الله بروجردى تشکیل مى دهد. تاریخ این بحث 8 جمادى الثانى 1420 ذکر شده است.
10 ـ یک جلد مربوط به احکام باب نکاح مى باشد. نکته جالب و آموزنده اى که در پایان این جلد به چشم مى خورد این ا ست که مولف محقق وفقیه وارسته اثر،نویسند: «کار نوشتن این مباحث، شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان 1419 قمرى به فرجام رسید.» این خود درس بزرگى است که علما بزرگ ما مانند صاحب جواهر و صاحب المیزان و مولف تفصیل الشریعه این آثار ارزنده را در بهترین اوقات پدید مى آورند و همین اخلاص ها وتقوى ها مى باشد که این آثار را جاودانه مى گرداند.
11 ـ یک جلد مربوط به احکام «طلاق و مواریث» که در 26 ماه مبارک رمضان 1419 شروع به نوشتن آن گردید و هفتم ربیع الثانى 1420 قمرى به اتمام رسید.
12 ـ یک جلد مربوط به احکام «قضا وشهادات» مى باشد.
13 ـ یک جلد مربوط به احکام «قصاص» مى باشد.
14 ـ یک جلد مربوط به مباحث «حدود» که مباحث تعزیرات هم در آن آمده است .
امید است این اثر ارزنده فقهى – با مزایائى که دارد ودر آن مى شود مبانى اصولى، دیدگاههاى فقهى، مباحث رجالى و درایه اى، نکات تفسیرى و… را مشاهده و استفاده کرد – به اتمام برسد و صفحه اى درخشان بر گنجینه فقهى شیعه افزوده شود و فقاهت قدمى به جلو بردارد.
آثار فقهى فتوائى
1 ـ «تعلیقه بر عروه الوثقى» در دو جلد، آیه الله العظمى فاضل در مقدمه جلد اول مى نویسند : شروع به تعلیقه بر عروه از سال 1385 قمرى بود که از اول تا کتاب اجاره را تعلیقه نوشتم ولى بعداً به جهاتى از آن منصرف شدم. تا اینکه با اصرار بعضى از فضلا بعد از سالیانى تصمیم بر تکمیل آن گرفتم.
مباحث حج از کتاب عروه، تعلیقه ایشان را ندارد وبراى جبران این کمبود متن تحریر الوسیله با تعلیقات استاد در این مجموعه آورده شده است چرا که کتاب حج از عروه در بردارنده همه ابواب حج نیست.
2 ـ «الاحکام الواضحه» که در بردارنده احکام شرعیه از طهاره تا ارث مى باشد.
3 ـ «رساله توضیح المسائل» که تا کنون در تیراژ بالا قریب به یکصد بار چاپ شده است ودر پایان آن واژه ها و اصطلاحات فقهى به صورت مختصر توضیح داده شده است.
4 ـ «مناسک الحج» در بردارنده احکام مربوط به حج هم عربى و هم فارسى است.
5 ـ «احکام عمره مفرده» در بردارنده احکام عمره مفرده مى باشد.
6 ـ «اجوبه السائلین» شامل پاسخ به پرسشهائى فقهى در ابواب مختلف به زبان عربى.
7 ـ «احکام الحج» تعلیقه هاى آیه الله العظمى فاضل بر تحریرالوسیله امام خمینى.
8 ـ «احکام جوانان» که علاوه بر در برداشتن احکام مورد نیاز جوانان از ابواب مختلف عبادات، معاملات و اجتماعیات ; مقدمه اى شامل خلاصه اى از عقاید شیعه را در بردارد.
9 ـ «جامع المسائل» در دو جلد که در بردارنده پاسخ به استفتائات فراوانى است که از اطراف و اکناف به دفتر معظم له براى پاسخگوئى مى رسد، و این منتخبى از مجموعه عظیم استفائات از محضر ایشان مى باشد. جلد اول 2248 سئوال را جواب مى دهد و جلد دوم به 1363 پرسش پاسخ داده است.
برخى از پرسش ها مربوط به امور حکومتى مى باشد و برخى در اصول اعتقادات.همچنین استفتااتى در باره عزادارى و…
پنجم، اندیشه سیاسى:
1 ـ «آیین کشوردارى از دیدگاه امام على (علیه السلام) »: بعد از پیروزى انقلاب اسلامى که حضرت استاد یکى از فعالان این عرصه بودند و در خط امام در مقابل طاغوت ستم شاهى صدمات فراوانى را تحمل کردند; در کنار درس و بحث و تحقیق معمول حوزوى ; در دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم، درس نهج البلاغه اى را آغاز کردند که شرح فرمان على (علیه السلام) به مالک اشتر هنگامى که او را استاندار مصر گردانید ، بوده است.
این مباحث توسط جناب آقاى حسین کریمى تقریر و تنظیم گردید و تا کنون در تیراژ بالا چاپ هاى متعددى را پشت سر گذاشته است.
این کتاب داراى یک پیشگفتار مربوط به شرح مختصرى از زندگانى استاد و دو بخش مى باشد. بخش اول مربوط به معرفى نهج البلاغه وعهدنامه مالک اشتر، شخصیت مالک اشتر، موقعیت و فرهنگ و تمدن مصر مى باشد. ودر بخش دوم متن عهدنامه و منشور حکومتى امیرالمؤمنین (علیه السلام) به مالک اشتر، شیوا ورسا، فراز به فراز شرح وتفسیر شده است.
البته استاد معظم تألیفات ارزنده دیگرى نیز دارند که هنوز به چاپ نرسیده است. امید است بادوام توفیقات و تأییدات الهى براى این فقیه اهل بیت عصمت و طهارت، جامعه اسلامى ما هر چه بیشتر از برکات وجودى ایشان بهره ببرند و انشاءالله، تحت توجّهات حضرت بقیه الله ارواحنا فداه حوزه هاى علمیه و جامعه ما همواره از برکات وجودى عالمان وارسته و آگاهان پرواپیشه برخوردار باشند تا به سعادت تامه و سرفرازى و خوشبختى دنیا و آخرت نائل گردند.
رساله توضیح المسائل با نگارش نوین
احکام عملى اسلام که شامل کلیه شئون زندگى انسان از تولد تا بعد از مرگ مى شود، در رساله هاى عملیه که حاوى فتاواى مراجع معظم تقلید است در اختیار مردم قرار میگیرد. بیش از نیم قرن است که سبک و سیاق رساله هاى عملیه بصورت یکنواخت باقى مانده بود و نیاز به تحولى در شیوه تدوین آنها ضرورى مینمود.
این اقدام براى اولین بار در مورد رساله عملیه حضرت آیه الله العظمى فاضل لنکرانى صورت گرفته است.
طبق آنچه در مقدمه رساله عملیه با نگارش نوین آمده ، در این اقدام، تغییراتى در ساختار بعمل آمده و در ساختار جدید، تلاش شده است در آغاز برخى از مباحث احکام، فلسفه اى کوتاه از تشریع احکام آن باب، در داخل کروشه، ذکر شود. سپس براى هر مسأله عنوانى قرار داده شده تا مراجعه کنندگان بتوانند به آسانى مسائل مورد نیاز خویش را در کمترین فرصت بیابند.
علاوه بر این، سعى شده است احکام موجود در هر مسأله به صورت شمارش از یکدیگر تفکیک شود. این کار فهم احکام مربوط به هر مسأله را آسان کرده و به میزان زیادى از دشوارى موجود در عبارت هاى رساله عملیه کاسته است. برخى از مسائل رساله در یکدیگر ادغام و یا یک مسأله به دو مسأله تبدیل شده است. بعضى از مسائل نیز به منظور رعایت ترتیب منطقى جابجا گردیده و در پایان عبارت رساله نیز تا اندازه اى تسهیل و ویرایش شده است.
رساله توضیح المسایل با نگارش نوین، توسط انتشارات امیرالعلم (قم – بلوار بهار – روبروى پل حجتیه تلفن 7742005 به چاپ رسیده است.
آشنایى با مرکز فقهى ائمه اطهار (علیهم السلام)
اشاره: به منظور شناخت نیازهاى فقهى و پاسخگویى به آنها، مرکز فقهى ائمه اطهار به دستور حضرت آیه الله العظمى فاضل لنکرانى در سال 1376 تأسیس شد این مرکز که زیر نظر فرزند معظم له حجه الاسلام والمسلمین آقاى شیخ محمد جواد فاضل لنکرانى است هم اکنون فعالیتهایى در زمینه آموزش، تحقیق و تألیف و… دارد که به منظور آشنایى با آن، گفت و گویى با حجه الاسلام والمسلمین حسین واثقى مدیر محترم مرکز انجام شده که توجه شما را به آن جلب مى کنیم.
انگیزه تأسیس
پس از پیروزى انقلاب اسلامى براى درک مطلوب و فهم صحیح از اسلام و مکتب تشیّع، نظرها به سوى حوزه هاى علمیه، به ویژه حوزه علمیه قم دوخته شد و احساس نیاز به کسانى که پاسخگوى مردم باشند به وضوح آشکار گردید. کسانى که نیازهاى فقهى معاصر را بشناسند و با پیمودن اصول و مبانى اجتهاد و بدون افراط و تفریط و طبق سنت سلف صالح به اجتهاد بالنده و امروزین دست زنند، شبهات را دفع کنند، به نیازها پاسخ شایسته دهند، از فقه و فقاهت راستین تشیّع دفاع کنند و به دور از تحجر و بى مبالاتى در صدد گسترش و توسعه آن برآیند و با توجه به کتاب وسنت و سیره فقهى عمیق و دقیق فقهاى بزرگ، راه صحیح زندگى انسانى و بندگى الهى را فراروى مردم قرار دهند.
بر همین اساس، مرکز فقهى ائمه اطهار (علیهم السلام) به دستور مرجع عالى قدر تشیع حضرت آیه الله العظمى فاضل لنکرانى در سال 1376 شمسى تأسیس شد، تا در راستاى آموزش و تربیت فضلا و فراهم آوردن امکانات و بسترهاى مناسب براى مطالعات و پژوهش هاى فقهى و اصولى و پاسخگویى به مسائل جدید و تألیف و نشر کتب ومقالات علمى به فعالیت پردازد.
بخش هاى مرکز
مرکز فقهى ائمه اطهار (علیهم السلام) در پنج بخش فعالیت دارد.
1 ـ آموزش، 2 ـ پژوهش و تألیف، 3 ـ تصحیح و تحقیق متون، 4 ـ کتابخانه، 5 ـ سایت اینترنت، رایانه، صوت و تصویر.
بخش آموزش
مهم ترین بخش و سرلوحه فعالیت هاى مرکز، آموزش است و متشکل از گروههاى مختلفى از طلاب و فضلاى با استعداد مى باشد که پس از موفقیت در آزمون ورودى و مصاحبه علمى، تحت حمایت هاى مالى و معنوى مرکز فقهى، به مطالعه و پژوهش ژرف در فقه و اصول و مبانى اجتهاد اشتغال دارند. اکنون بخش آموزش در هشت گروه ذیل فعالیت دارد: الف) گروه قضا، ب) گروه حج، ج) گروه اقتصاد اسلامى، د) گروه اصول فقه (1)، هـ گروه اصول فقه (2) و) گروه صلات، ز) گروه مسائل مستحدثه، ح) گروه خمس.
هر گروه تقریباً با پنج نفر به مدت پنج سال زیر نظر یک استاد با تجربه و کار آزموده تحت آموزش قرار دارند. ناگفته نماند که اعضاى گروه ها، خود افرادى تحصیل کرده و فاضل هستند و لااقل هر کدام هشت سال یا بیشتر مباحث خارج فقه و اصول را در حوزه گذرانده اند. آنان در گروه خود تنها شنونده نیستند بلکه با بحث و مطالعه و کنکاش به نقد و دفاع از نظریات مى پردازند و مباحث مطروحه را با یارى و هدایت استاد گروه به پیش مى برند.
هر کدام از اعضاى گروه درخاتمه هر بحث، موظفند تمام آن را به صورت یک رساله مستقل تحریر و همراه با نظریه خویش به نظر استاد خود برسانند و اکنون بیش از صد مقاله علمى در این زمینه تهیه گردیده است که در آینده نزدیک بهترین آنها در مجله فقهى و اصولى مرکز منتشر خواهد شد. در این بخش در سه سال اول به مباحث رایج و متعارف فقه مى پردازند و بر حسب صلاحیت از سال هاى چهارم و پنجم به مقتضاى استعداد افراد و گروه ها، مباحث مستحدثه و مورد نیاز بحث خواهد شد.
برنامه هاى تابستانى بخش آموزش
به رغم آن که در فصل تابستان دروس حوزه علمیه تعطیل است و از آن جا که فقه پژوهان باید با آیات الاحکام که زیربناى فقه و از مبادى اجتهادى است آشنایى وافر داشته باشند، در فصل تابستان براى گروه آموزشى برنامه اى مشترک منظور گردید که با استقبال زیادى مواجه گشت.
نخست در تابستان سال 79 بخشى از کتاب «کنزالعرفان» اثر مرحوم فاضل مقداد در نظر گرفته شد که به صورت غیرحضورى مطالعه کردند و در پایان تابستان امتحان دادند.
و براى تابستان سال هاى 81 ـ 80 قسمتى از کتاب «زبده البیان» اثر محقق اردبیلى حاوى مباحثى غیر از مباحث سال گذشته تعیین شده. افزون بر این، یک موضوع جداگانه جهت کار تحقیقى و ارائه مقاله براى هر شخص در نظر گرفته شده است.
بخش پژوهش و تألیف
عمده فعالیت این بخش در زمینه فقه و اصول و موضوعات گسترده مربوط به آن است. در حال حاضر پروژه هایى که در این بخش در دست انجام است به شرح زیر مى باشد:
تألیف یک دوره اصول فقه به زبان فارسى به نام «اصول فقه شیعه» بر مبناى درسهاى خارج اصول فقه حضرت آیه الله العظمى لنکرانى که شش مجلد آن پس از ویرایش چاپ شده و به بازار کتاب عرضه شده است. جاى چنین کتابى که دربردارنده یک دور کامل اصول فقه به زبان فارسى باشد، تاکنون خالى بوده است.
2) تألیف یک دوره اصول فقه به زبان عربى بر اساس درس هاى خارج معظم له. تاکنون چند دوره از تقریرات بحث هاى معظم له به زبان عربى به این مرکز ارائه شده که بهترین آنها انتخاب خواهد شد.
3) بحث «تعارض اصل و ظاهر» از موضوعات کاربردى و مهم است که هنوز تبیین نگردیده است، این تحقیق بعد از بیان مفهوم و اصطلاح «اصل» و «ظاهر» به بررسى موارد تعارض این دو در فقه و ثمرات آن مى پردازد و بیان مى کند که در کجا «اصل» و در چه جایى «ظاهر» مقدم مى گردد.
امروزه محققان و فضلا جهت تحقیق مفاد دقیق قواعد فقهى نیازمند بررسى موارد و مصادیق این قواعد هستند که فقها در کجا در فقه به آن استدلال کرده اند. از این جهت این مرکز در صدد بررسى تمام مصادیق و موارد تطبیقى قواعد فقهى است که نسبت به قاعده اصل و ظاهر انجام یافته و در شرف چاپ است.
4) موسوعه «احکام الصبیان» تمام احکام فقهى مربوط به صبى از زمان انعقاد نطفه تا مرحله بلوغ، محور مطالعه و تحقیق در این موسوعه است. شیوه مباحث این کتاب به صورت استدلالى و فقه مقارن است. اکنون جلد اول و دوم آن آماده چاپ است و گمان مى رود به شش جلد برسد.
5) نگارش کتاب حدود و تعزیرات (فقه جزایى اسلام): تقریرات درس خارج فقه آیه الله فاضل لنکرانى است و در حال ویرایش مى باشد و در دو جلد و به فارسى چاپ و منتشر خواهد شد.
6) تعریب جلد اول جامع المسائل، حاوى استفتائات از مؤسس محترم تحت عنوان «الفتاوى الوافیه» که کار آن به پایان رسیده و به زودى چاپ و منتشر خواهد شد.
7) «قاعده القرعه» که محصول درس یکى از کلاسها در ماه رمضان است و به قلم حجه الاسلام والمسلمین حسین کریمى قمى نوشته و توسط مرکز چاپ شده است.
8) الطیبه فى الفقه: مباحث یک سال کلاس مسائل مستحدثه است که توسط استاد آن حجه الاسلام والمسلمین محمد قائنى تألیف شده و در حال چاپ و انتشار است.
بخش تصحیح و تحقیق
در این بخش کتاب هاى مورد نظر پس از گذراندن سه مرحله: تخریج مصادر، ویرایش، مقابله و تصحیح توسط محققان و فضلاى متخصص، به چاپ سپرده مى شود.
آثارى که تاکنون پس از طى مراحل یاد شده به زیور چاپ آراسته شده، به قرار زیر است:
1 – «نهایه التقریر فى مباحث الصلاه» این کتاب مشتمل بر تقریرات شش سال درس خارج فقه صلات حضرت آیه الله العظمى بروجردى به قلم حضرت آیه الله العظمى لنکرانى است که پس از تحقیق و تصحیح دقیق در سه جلد به چاپ رسیده و به فقه پژوهان عرضه شده است.
2 – «تفصیل الشریعه فى شرح تحریر الوسیله» این اثر ارزشمند، موسوعه اى فقهى و شرحى استدلالى بر کتاب تحریر الوسیله حضرت امام خمینى به قلم حضرت آیه الله العظمى فاضل لنکرانى است. تاکنون از این موسوعه کتاب هاى زیر توسط مرکز فقهى ائمه اطهار (علیهم السلام) تحقیق و چاپ شده است و تحقیق و نشر سایر مجلدات آن در دست اقدام مى باشد: الف) کتاب القضاء و الشهادات، ب) کتاب الطلاق و المواریث، ج) کتاب النکاح، د) کتاب القصاص، هـ) الحدود، و) کتاب الخمس و الانفال، ز) کتاب الاجاره.
3 – «آیه التطهیر رویه مبتکره» اثر آیه الله العظمى فاضل لنکرانى و مرحوم آیه الله شهاب الدین اشراقى،
4 – «قاعده القرعه» تألیف حجه الاسلام والمسلمین حاج شیخ حسین کریمى قمى.
5 – «عروه الوثقى» تألیف آیه الله العظمى.
6 – «سیدمحمدکاظم طباطبائى یزدى» با حواشى حضرت آیه الله العظمى فاضل لنکرانى، در دو جلد.
معتمدالاصول (جلد دوم)، تقریرات درس اصول فقه حضرت امام خمینى به قلم حضرت آیه الله العظمى فاضل لنکرانى.
از آن جا که جلد اول این کتاب توسط مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام، تحقیق و چاپ شده بود، جلد دوم آن پس از ویرایش و تحقیق در مرکز فقهى ائمه اطهار (علیهم السلام) به آن مؤسسه واگذار شد و اقدام به چاپ آن نمودند.
ضمناً کتابهایى که در دست تحقیق و چاپ مى باشد عبارتند از: کتاب الصلاه، از تفصیل الشریعه (چاپ دوم) کتاب الطهاره، النجاسات و احکامها، از تفصیل الشریعه (چاپ دوم)، کتاب الطهاره، احکام الوضو و التخلی، از تفصیل الشریعه (چاپ دوم)، کتاب الطهاره، المیاه، از تفصیل الشریعه (چاپ دوم)، کتاب الاجتهاد والتقلید از تفصیل الشریعه (چاپ دوم)، به همراه کتاب مستقل دیگر «الاجتهاد و التقلید» که شرح عروه الوثقى است و هر دو از آثار آیه الله العظمى فاضل لنکرانى مى باشد که در یک مجلد به چاپ خواهد رسید.
کتابخانه تخصصى فقهى ائمه اطهار
با تخصصى شدن علوم، مطالعات و تحقیقات، ایجاد کتابخانه هاى تخصصى ضرورتى انکارناپذیر است.
بدین منظور براى ارائه خدمات به پژوهشگران حوزه فقه و اصول به فرموده مؤسس محترم مرکز، این کتابخانه تأسیس گردید و هم اکنون داراى بیش از پانزده هزار کتاب در موضوعات زیر بوده و دائماً در حال توسعه و گسترش است.
فقه شیعه، فقه شافعى، فقه حنبلى، فقه حنفى، فقه مالکى، فقه مذاهب متفرقه (همچون زیدى، ظاهرى، اسماعیلى و اباضى)، اصول فقه شیعه، اصول فقه اهل سنت، علوم قرآن و آیات الاحکام شیعى و سنى، تاریخ فقه، تراجم و رجال شیعه و سنى، حدیث شیعه، حدیث اهل سنت، فقه جدید، حقوق و فقه مقارن با آن، موسوعات فقهى و فقه مقارن بین مذاهب، مجلات فقهى، لغت وسایر کتب مورد نیاز براى مطالعه و تحقیق ژرف در فقه و اصول.
در این کتابخانه علاوه بر کتاب هاى کلاسیک فقه، سعى مى شود کتاب ها به روز باشد و جدیدترین کتاب ها از داخل و خارج کشور تهیه و در اختیار پژوهشگران گذاشته شود.
در حال حاضر کسانى که در فقه، اصول فقه و حقوق مشغول تحقیق و تالیف هستند ، از این کتابخانه بهره مى برند.
بخش اینترنت و صوت و تصویر
در این بخش علاوه بر ارائه خدمات نرم افزارى و اطلاع رسانى به محققان مرکز، حروفچینى کتب فقهى و اصولى انجام مى گیرد. افزون بر این، تمام دست نوشته هاى علمى مؤسس گرامى به CD منتقل شده است.
و نیز دو سه هزار نوار کاست و تعدادى فیلم هاى ویدیویى ضبط شده از درس هاى مؤسس بزرگوار، نگهدارى مى شود و در اختیار محققان قرار مى گیرد.
همچنین سایت اینترنت آیه الله العظمى فاضل لنکرانى که سالها است فعالیت دارد در این بخش اداره مى شود که جوابگوى سئوالات دینى و شرعى و استفتائات رسیده از سراسر جهان مى باشد.
شایان ذکر است این سایت یکى از فعالترین سایت هاى شیعى است بطورى که در هشت ماهه اول سال، 81 بیش از 3100 نامه از طریق آن دریافت شده، و هر نامه حاوى سئوالات گوناگونى بوده است.
این سایت به دو زبان فارسى و عربى مى باشد.
نشانى سایت: WWW.lankarani.org WWW.Lankarni.com WWW.lankarani.net
حضور در عرصه اجتماعى – سیاسى
اشاره: مراجع تقلید راستین وانقلابى و آگاه به زمان شیعه، هیچگاه خود را محصور در بحثهاى علمى و حوزوى و بیان احکام دینى و شرعى مردم نمى نمایند و همواره نسبت به مسائل مهم و روز جامعه و همچنین مسلمانان جهان اهتمام ویژه داشته و در موقعیتها و مناسبتهایى که حضور آنها در صحنه لازم بوده، حاضر شده وبه اظهارنظر و موضعگیرى پرداختند.
آیه الله العظمى فاضل لنکرانى از جمله مراجع وعالمان آگاهى است که در شرائط مهم و حساس داخلى و خارجى به بیان نظرات خود پرداخته و بدینوسیله نقش خود را ایفا نموده است.
به منظور آشنایى با موضعگیرى هاى ایشان، به بیان نقطه نظرات معظم له در برخى امور مهم و داخلى مى پردازیم.
حفاظت از انقلاب
ما در شرائط خاصى قرار گرفته ایم که باید عملاً حافظ این انقلاب باشیم ولو به ما سخت بگذرد، ولو ناراحتى زیادى تحمل کنیم ولى عمل من و شما باید حافظ انقلاب باشد. خداى نکرده کمترین ضربه و کوچکترین لطمه ولو از عمل من و شما به این انقلاب بخورد این قابل جبران و غفران نیست. این حساب، حساب شخص نیست، این حساب یک نظام است، آن هم نظامى بعد از هزار و دویست – سیصد سال، ما یک چنین نظامى را به وجود آورده ایم، حالا باید تحمل کنیم، باید زحماتش را، ناراحتى هایش را تحمل کنیم، بالاخره در برابر اینها ان شاءالله پیش خداوند تبارک و تعالى مأجور خواهیم بود.
برادران ! سعى کنید که در مسائل روز هیچ گونه اختلاف وایجاد دوئیتى در هیچ رابطه اى پیدا نکنید. خیال نکنید که مسائل انقلاب ما تمام شده است. بدانید صد سال هم اگر بر انقلاب ما بگذرد و ان شاءالله هزار سال مى گذرد، لحظه اى که ابرقدرتها احساس بکنند که ما ضعف پیدا کرده ایم و قابل این هست که با ما مبارزه کنند و ما را از بین ببرند، والله یک لحظه تأخیر نمى اندازند، حالا پنج سال دیگر باشد، ده سال دیگر باشد. این طور نیست که اینها دیگر از ما مأیوس شده باشند و کنار نشسته باشند. وقتى انسان حالات اینها را مى خواند، طرز تفکر اینها را نسبت به خودش مى بیند، برنامه هاى اینها را ملاحظه مى کند مى بیند اینها همیشه مترصد زمان مناسب هستند، هر لحظه اى احساس کنند که زمان مساعد است، تأخیر از آن لحظه را یک لحظه جایز نمى دانند و وارد عمل مى شوند.
پس برادران این طور نیست که مسأله تمام شده باشد. ما همیشه در مخاطره ایم براى اینکه حقیقت همیشه در مخاطره است. ما باید سعى کنیم قولاً و عملاً براى حفظ این انقلاب و استحکام این انقلاب هر چه بیشتر از سابق وباز همان طور که اشاره کردم تا زمانى که امام بزرگوار (رحمه الله) حیات داشتند، ما در یک آرامشى به سربردیم. ما آن قدرت را به آن صورت از دست دادیم و وظیفه ما بیش از زمان حیات امام است. به نظر من حالا از مسئولین بیشتر از زمان امام حمایت کنیم.
حمایت ما از مسئولین باید بیشتر باشد، حمایت ما از رهبر انقلاب و رهبر بزرگوارمان باید بیشتر باشد. چون نیاز به حمایت بیشتر دارد، ولى امام نیاز به حمایت به آن صورت نداشت، اما ایشان نیاز به حمایت دارد. هر چه نیاز بیشتر، وظیفه من و شما در برابر حمایت او سنگین تر است وباید مراقب و مواظب باشیم مخصوصاً این حوزه را.
وجوب اطاعت از مقام رهبرى
مسأله رهبریت به شخص ارتباط ندارد، مسأله رهبریت در رابطه با مقام است، مقام رهبریت، مطاع است، مقام رهبریت، واجب الاطاعه است، بلکه به تعبیرى که عقیده شخصى خود من است، الآن حمایت از مقام رهبرى، از زمان امام، واجب تر است، چرا؟ براى اینکه آن شخصیت امام، آن شخصیت والا و جهانى امام چه بسا نیاز به این نداشت که من طلبه و امثال من، از او حمایت کنیم، و لو اینکه او هم واجب بود و حمایت مى کردیم، اما نیاز چندانى به حمایت من طلبه احساس نمى شد، او یک شخصیت جهانى بود که اگر محققین مى خواستند شخصیت جهانى را بشناسند، مى گفتند: آن روز در جهان، شخصیت را فقط امام دارد، دیگران یک شخصیتهاى موقت اعتبارى هستند. ولو اینکه در رأس بزرگترین قدرتهاى جهان هم واقع شده باشند، اما شخصیت آنها شخصیت موقت و اعتبارى، آن هم غیر مذهبى است، اما آن که شخصیت واقعى حقیقى و مرتبط به مذهب و عقیده داشت، آن امام بزرگوار بود.
بالاخره همان طورى که حمایت از امام، نه شخص امام، مقام امام «بما انه مقام رهبرى» واجب بود، الآن این معنا بیشتر احساس ضرورت و نیاز دارد. این مقام واجب الاطاعه است ; وباید محترم شناخته بشود.
مشروعیت حکومت با ولایت فقیه
مشروعیت و لزوم تبعیت از قوانین حکومت راهى غیر از ولایت فقیه در زمان حاضر ندارد. همان طورى که در زمان رسول خدا (صلى الله علیه وآله) مشروعیت حکومت، به جهت تصدى رسول خدا بود، در زمان غیبت با تصدى فقیه جامع الشرایط، حکومت و قوانین او مشروعیت پیدا مى کند.
علت مبارزه ابرقدرتها با ایران
یکى از علل مهم مبارزه ابرقدرتها با این نظام، این نیست که این نظام در ایران تحقق پیدا کرده، شاید براى آنها این مسأله چندان اهمیت نداشته باشد، اما مسأله مهم این است که، این نظام جنبه هدایت سایر کشورها را دارد. وجود این نظام مانع از آن است که زمامداران کشورهاى به اصطلاح اسلامى ویا غیر اسلامى بتوانند حاکمیت خودشان را ادامه بدهند… علت این که ابرقدرتها تمام همتشان را براى از بین بردن نظام، صرف کرده اند، همین است که این نظام وجودش براى تمام زمامداران جهان، خطر است.
تلاش در جهت اسلامى کردن جامعه
ما باید جامعه اى بسازیم که در آن حدود الهى رعایت شود و احترام به احکام الله جز فرهنگ مردم بشود، اگر اسلام کما هوحقه شناخته شود، رویکرد به احکام خدا و رعایت حدود الهى به صورت یک امر طبیعى در خواهد آمد، امام (رحمه الله) پس از چهارده قرن نام اسلام و شیعه را در جهان زنده کرد، الآن فقه شیعى و مذهب اهل بیت (علیهم السلام) در جهان به لحاظ ظهور انقلاب اسلامى مطرح است و محققین عالم را به خود جذب کرده است پس همه ما باید تلاش کنیم که جامعه اسلامى شود و این در گرو قول و عمل همه ماست.
توصیه هایى به مسئولین فرهنگى
ویژگى مهم این انقلاب، اسلامى بودن آن است، لازم است مسئولین محترم، مردم خصوصاً نسل جوان را به سوى اسلام هر چه بیشتر سوق دهند. امروز این حکومت اسلامى نزد همه مسلمانان جهان اهمیت خاصى دارد.
چشم مسلمانان وامید آنان به پیاده شدن احکام اسلام واقعى در این کشور است، باید همه رسانه ها و مطبوعات و صدا وسیما به این سمت حرکت کنند، و ابعاد مهم اسلامى را براى مردم بیان کنند، وباید مراقب بود، تا کسانى که داراى فکر ضد دینى و غرب زدگى اند; در اذهان جوانان این کشور رخنه نکنند و ذهن آنان را نسبت به مقدسات دینى مشوش نسازند.
امروز دشمن تشخیص داده است تنها راه، براى به انزوا کشاندن انقلاب و مقابله با آن سست نمودن مبانى دینى و اعتقادى مردم است. وبا توطئه هاى فراوان و نقشه هاى شیطانى سعى در کوبیدن مقدسات مردم و متزلزل نمودن آن را دارند.
امروز دشمن، ایمان واسلام این ملت را هدف قرار داده است، و به فکر خام خود وبه وسیله برخى از افرادى که متأسفانه از اسلام دورند وبه غرب و افکار ناصحیح غرب اتکا دارند; سعى در تزلزل ایمان این ملت دارند و مى خواهند با حربه آزادى، اسلام را از دست این ملت خارج سازند. هیچ عاقلى با اصل آزادى مخالف نیست و همه عقلا با آزادى مطلق که منجر به هرج و مرج و بى بند وبارى مى شود، مخالفند. اما بدانید که دشمن آزادى در حدود اسلام را نیز نمى پسندد. آنان سعى در ترویج آزادى اگر چه به قیمت خدشه دار کردن دین باشد، را دارند.
مهمترین دستاورد انقلاب، معرفى شیعه به جهان
به نظر اینجانب مهمترین دستاورد انقلاب و بهترین خدمت امام (رحمه الله) معرفى شیعه به جهان و همه دنیاست. قبل از انقلاب، شیعه و مکتب اهلبیت براى بسیارى از جهانیان ناشناخته بود وامروز به برکت امام وانقلاب این مکتب به دنیا عرضه شد تا متفکرین و محققین بتوانند از آن استفاده نمایند.
حمایت از مبارزات مردم فلسطین
حضرت آیه الله فاضل لنکرانى در دیدار با حجه الاسلام والمسلمین سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان در سال 76: «شما بدانید از مسائلى که هم نظام مقدس جمهورى اسلامى ورهبرى آن و هم قاطبه ملت مسلمان به آن اهمیت مى دهند، مسئله فلسطین و اسرائیل غاصب است. امروز ملت ایران به دنبال پیروزى مجاهدین حزب الله و محو اسرائیل غاصب است ، ما به امید روزى هستیم که اسرائیل از صحنه روزگار محو شود و چون هدف اسرائیل محو اسلام مى باشد، بر هر مسلمانى واجب است از حرکت هاى جهادى شیعیان لبنان و مسلمانان فلسطینى حمایت کنند.»
سلمان رشدى
حکم تاریخى حضرت امام خمینى مبنى بر ارتداد سلمان رشدى نویسنده کتاب آیات شیطانى و واجب القتل بودن وى از حمایت عموم فقها و مراجع معظم تقلید برخوردار شد. در میان مراجع معظم تقلید، بیشترین حمایت از این حکم شجاعانه والهى توسط حضرت آیه الله العظمى فاضل لنکرانى صورت گرفت. ایشان در مورد سلمان رشدى اظهارنظرهائى فرموده اند که مواردى از آنها چنین است:
«سلمان رشدى که همه مقدسات اسلام را آماج حرفهاى زشت خود قرار داده و کتابى ترتیب داده که هر مسلمانى با خواندن آن احساساتش عمیقاً جریحه دار شده وانزجار کشنده اى روحش را آزار مى دهد! چنانچه من با خواندن قسمت زیادى از خلاصه این کتاب، چنان ناراحت شدم که دیگر دستم براى مطالعه بقیه مطالبش به طرف آن نرفت ! آیا اهانت به قرآن مسئله نیست؟ اهانت به رسول خدا (صلى الله علیه وآله) مسئله نیست اهانت به انبیا گذشته مسئله نیست؟ آیا نسبت زنا دادن به جبرئیل با یکى از زنان نبى اهانت نیست»
شما ببینید، در هر قصه اى که کوتاه نیامدید در آن قصه موفق بودید و در قصه سلمان رشدى امام یک مطلبى فرمود دیگران هم تعقیب کردند، حالا ببینید سلمان رشدى به چه فلاکتى زندگى مى کند. به نظر من روزى صدبار مرگ خودش را طلب مى کند، و اگر ما در این قصه کوتاه آمده بودیم، بدانید، که صدها سلمان رشدى تا به حال براى ما درست کرده بودند.
بعد از آنکه در سال 1377 در پى مذاکرات وزراى خارجه انگلیس و جمهورى اسلامى ایران در نیویورک، دولت انگلیس اعلام کرد که دولت جمهورى اسلامى ایران لغو حکم اعدام سلمان رشدى را پذیرفته، حضرت آیه الله العظمى فاضل لنکرانى با انتشار بیانیه اى مهم به مقابله با این توطئه اقدام نموده و آن را خنثى نمودند. ایشان در این بیانیه تصریح فرمودند: «این فتواى بهیچوجه قابل نقض و یا تغییر نیست واکنون نیز بر همه مسلمانان جهان اجراى آن واجب است و چنانچه دولت محترم جمهورى اسلامى تصمیم بر مباشرت در اقدام بر اجراى این فتوى نداشته باشد لیکن باید در ردیف اولین حامیان این فتوى باشد…». متن کامل این بیانیه بدین شرح است.
«به دنبال انتشار برخى از خبرها مطلع شدم که دنیاى کفر خصوصاً دولت انگلیس توهّم لغو فتواى الهى تاریخى امام راحل نسبت به قتل سلمان رشدى مرتد را نموده است، لازم دیدم در این رابطه اعلام نمایم که این فتوا به هیچ وجه قابل نقض و یا تغییر نیست و اکنون نیز بر همه مسلمانان جهان اجراى آن واجب است، و چنانچه دولت محترم جمهورى اسلامى ایران تصمیم به مباشرت در اقدام به اجراى این فتوا را نداشته باشد، لیکن باید در ردیف حامیان این فتوا باشد و بدانند حوزه علمیه و امت انقلابى ایران که صددرصد در رابطه با امام قلبشان مى تپد هرگز اجازه نخواهند داد این فتوا دستخوش سیاستهاى خارجى و روزمره گردد و نیز بدانند کتاب سلمان رشدى در واقع کتاب دولت انگلیس است.»
همانطورى که این شخص پلید در شرح حال خود اعتراف مى کند که تمام سرفصلهاى این کتاب به هدایت آن دولت بوده است و این دولت با سابقه سیاهى که در برخورد با اسلام دارد چنانچه زمینه را فراهم ببیند صدها سلمان رشدى و یا بدتر از او تربیت خواهد نمود. خداوند متعال نظام مقدس جمهورى اسلامى را از هر گزندى مصون بفرماید. انشاالله تعالى
شأن مرجعیت
سخن آخر
مرجعیت مرزبانى شریعت و نگاهبانى از حریم دیانت است.
فقها باغور در منابع اسلامى، و براساس اجتهاد زنده، مسئولیت پاسخ گوئى به نیازهاى مردم و حکومت را در زمینه احکام اسلامى، بر عهده دارند و در نظام اسلامى، تأمین و تربیت بالاترین مسئولین از رهبرى گرفته تا همه کارگزاران فقیه در قوه قضائیه، مجریه و مقننه، برعهده حوزه هاى علمیه و مراجع معظم تقلید است.
در «سخن آخر» به «شأن مرجعیت» پرداخته ایم، ولى بجاى تبیین این شأن و جایگاه، از «راههاى حفظ» آن سخن گفته و به «آفت هاى» آن اشاره کرده ایم.
شأن مرجعیت»، داراى ابعاد و زوایاى گوناگونى است، که اهم آنها را در 4 بخش مورد بررسى قرار مى دهیم و در هر بخش به یکى از عواملى که در تثبیت جایگاه مرجعیت و تحکیم موقعیت آن موثر است مى پردازیم:
1 – مرجعیت و نظام اسلامى
مراجع معظم کنونى، على المبنا با نظام مبتنى بر ولایت فقیه موافقند، و بلکه آن را تنها گزینه حکومت مشروع در عصر غیبت مى دانند. برخى از آنان در این باره، با مبانى فقهى حضرت امام خمینى کاملاً موافقند و برخى دیگر هم اگر چه در بررسى اولیه یا سعه و ضیق مفاد آن، اختلاف نظرهایى دارند، ولى در ضرورت حکومت اسلامى نقش فقیه عادل در رهبرى آن تردیدى ندارند. مثلاً آیه الله صافى گلپایگانى، علاوه بر آنکه رساله اى در این موضوع تألیف و منتشر ساخته است (1) بیش از پنجاه سال پیش، در کتاب منتخب الاثر، مسأله ولایت فقیه را مطرح ساخته و به عنوان نیابت عامه در اجراى احکام اسلامى مورد تاکید قرار داده است. (2) با اطلاع از مبانى فقهى مراجع بزرگوار، مى توان ادعا کرد که در بین آنان، فقیهى با دیدگاه مرحوم آیه الله خوانسارى که حتى در اجراى حدود هم اشکال مى کرد، وجود ندارد. از این رو در عصر جمهورى اسلامى، فقه در عرصه حکومت، یک گام به پیش آمده است. مثلا در حالى که صاحب وسیله (آیه الله سید ابوالحسن اصفهانى) در نفوذ حکم حاکم نسبت به غیر مقلدان در مسأله ولایت برزکوه، رأى مخالف دارد، (3)، آیه الله بهجت، در بازنویسى وسیله، متن را تغییر داده و به صراحت فتوى داده است که بین «امام معصوم» و «فقیه عادل» در ولایت برزکوه فرقى نیست و اطاعت از فرمان هر یک، بر همگان لازم است. (4) هم چنین آیه الله حاج شیخ جواد تبریزى، که به تبعیت از مشرب فقهى استاد خویش آیه الله خویى، معروف است، در مسأله ولایت فقیه، با نگرشى تازه به تثبیت جایگاه فقه در رهبرى نظام اسلامى پرداخته است و تا آنجا پیش رفته که متصدى حکومت مشروع (فقیه عادل) را بدلیل آنکه مصداق «اولواالامر» است، لازم الاطاعه شمرده است: «ولایبعدان یقال بوجوب اطاعه المتصدى المزبور فى الامور الراجعه الى الجهات التى اشرنا الیها اخذاً بقوله سبحانه «اطیعواالله و اطیعواالرسول و اولى الامر منکم» و ماورد فى تفسیره من ان المراد باولى الامر الائمه علیهم السلام لاینافى حیث ان ذلک لنفى ولایه ولاه الجور وانهم علیهم السلام هم اولوالامر لاالمشار الیهم»
(5). در فتاوى این بزرگوار نیز التزام به همین مبناى فقهى دیده مى شود مثلاً در پاسخ به این سئوال که کدام رشوه در فقه حرام شده است؟ صرفاً به این اکتفا نمى کند که «رشوه حرام مختص به باب قضا است و در غیر آن فى نفسه حرمتى ندارد»، بلکه این جمله را هم اضافه مى کند که «ولکن مخالفت با مقررات نظام جایز نیست»
(6). هم چنین آیه الله وحید خراسانى، در مواردى از مسائل فقهى که مربوط به موضوع ولایت فقیه مى شود، نتوانسته است با ایراد مرحوم آیه الله خوئى همراهى نموده و آن را تصدیق کند، مثلاً آیه الله خوئى حکم حاکم را در رؤیت هلال، نافذ نمى داند، ولى آیه الله وحید در تعلیقه بر منهاج الصالحین، آن را مورد تأمل و اشکال قرار مى دهد. (7). هم چنین در مسائل مربوط به خمس، این تفاوت دیدگاه دیده مى شود (8).
این نمونه ها و موارد مشابه آن که در سراسر فقه کم نبوده و قابل دستیابى است، نشان دهنده مبانى مشترک و یا قریب به هم در میان اعلام فقاهت عصر در زمینه مبانى دینى نظام و بخصوص ولایت فقیه است. این نزدیکى و توافق که از اسلامیت نظام و مشروعیت دینى آن حکایت مى کند، براى کشور ما با مردمى متدین و پاى بند به معیارهاى اسلامى، اهمیت فراوانى دارد و نباید آن را در کنار پشتوانه حقوقى نظام – قانون اساسى – دست کم گرفت. زیرا یک نظام «اسلامى» هرگز نمى تواند با ملاک هاى صرفا «عرفى» مشروعیت خود را تأمین نماید.
متأسفانه در نظام ما، قدر این همراهى تئوریک اعاظم حوزه شناخته نشده است و شاید تأثیر عمیق اندیشه و فکر حضرت امام در جامعه، جائى براى توجه به ضروریات این همراهى، باقى نگذاشته است. ولى بهرحال، این همراهى فکرى توام با همدلى عملى، شرط ضرورى موفقیت نظام اسلامى است و بخصوص در شرایطى که با استناد به آراء شاذ و یا با مغالطه قرائت هاى متعدد از دین، زمینه سکولارسازى جامعه و حکومت فراهم مى شود، باید دیدگاههاى روشن اعلام فقاهت، بدرستى در جامعه تبیین شود و از این منابع غنى براى خنثى سازى موج دین زدائى از زندگى اجتماعى، و جایگزینى عقل بشرى بجاى وحى الهى و قانونگزارى، استفاده گردد.
در حالیکه مراجع معظم در زمینه مبانى دینى نظام و بخصوص ولایت فقیه دیدگاههاى روشنى داشته و حرکات خزنده ضد دین را با حساسیت زیر نظر دارند، متأسفانه بهره گیرى کافى از نظرات ایشان صورت نگرفته است یعنى مرجعیت در نظام اسلامى، در شأن و جایگاه واقعى خود قرار ندارد.
2 ـ مرجعیت و حوزه علمیه
از اهم مسائلى که از گذشته، از شؤون مرجعیت شمرده مى شود، «زعامت حوزه» است.
مراجع معظم تقلید، درباره مسائل مختلف حوزه از قبیل برنامه تحصیلى، متون آموزشى، شهریه و مانند آن، دیدگاههاى مختلفى دارند و لذا نمى توان انتظار اتفاق نظر در این مسائل را داشت، ولى همه آنان در یک مسأله، اتفاق نظر دارند، مسأله اى که از دید ایشان، در درجه اول اهمیت قرار دارد و حفظ و بقا حوزه در گروى آن است، یعنى «استقلال حوزه».
مقصود از استقلال حوزه آن است که حوزه در همه شؤون خود، از «مرجعیت» گرفته تا «مدیریت» و مسائل مالى و مدرک تحصیلى، نباید به بیرون از خود، وابسته باشد و یا هیچ شخص یا نهادى مجاز به دخالت در آن باشد، همه امور حوزه، باید در حوزه و از حوزه بوده و حتى حوزه هاى علمیه نباید زیر نظر حکومت قرار گرفته، در آن «هضم شده»، و یا «وابسته» به آن شود.
تئورى استقلال حوزه، قهراً زعامت حوزه را بر دوش چهره هاى شاخص حوزه که همان مراجع تقلید هستند، قرار مى دهد و غیر از عنوان مرجعیت، عنوان دیگرى را براى دخالت در مسائل حوزه، مجاز نمى شمرد. بر این اساس همانگونه که حضرت امام به عنوان یکى از مراجع در مسائل حوزه دخالت داشتند، رهبر معظم انقلاب نیز بر اساس شأن مرجعیت خویش، در امور حوزه نقش خواهند داشت.
این دیدگاه، داراى مبانى و استدلالهاى خاصى است که در اینجا نمى توان به بررسى آن پرداخت، ولى بهرحال حساسیت فوق العاده این موضوع در نزد مراجع بگونه اى است که آن را غیرقابل اغماض قرار داده و حتى احتمال خطر نسبت به آن را، موجب نگرانى و مسئولیت مى دانند.
نظام اسلامى، باید این حساسیت را جدى تلقى نموده و در سیاست هاى خود آن را یک مبناى تخلف ناپذیر بشمارد تا بتواند اعتماد و اطمینان بزرگان حوزه را جلب کند.
مسائلى از قبیل: تعیین مرجعیت و حمایت از آن، تعیین مسئولین حوزوى، تعیین نهادهاى حوزوى، تشکل هاى صنفى و یا تقویت آنها، تدوین برنامه و دستورالعمل، حمایت مالى از حوزه و استفاده از بودجه دولتى، دخالت در برنامه هاى تبلیغى روحانیون حوزه، شکل گیرى نهادهاى آموزشى دولتى در داخل حوزه و یا در کنار آن، و مسائل فراوان دیگر، کاملا با مقوله «استقلال حوزه» در ارتباط است و در این دیدگاه، از این منظر، مورد ارزیابى و قضاوت قرار مى گیرد و گاه از همین زاویه نقد مى شود. نمونه اى از این دغدغه خاطر را در سال 1364 در نامه آیه الله صافى (به عنوان دبیر شوراى نگهبان) مى توان دید. وى در این نامه، یک بند از قانون بودجه را که مشتمل بر کمک 60 میلیون تومانى دولت به دفتر تبلیغات جهت اعزام مبلغ بوده است، مورد ایراد فقهاى شوراى نگهبان دانسته و مى نویسد:
«تأمین اعتبار براى بخش تبلیغات حوزه و سایر بخش ها، از طریق اعتبارات دولتى، منافى با استقلال حوزه و منجر به دخالت و اعمال نفوذ و بى نظمى هایى در امور حوزه مى گردد.»
امروزه این گونه موارد که شایبه دخالت را در اذهان حضرات، بوجود مى آورد، و منافى با استقلال حوزه تلقى مى گردد، کمتر از 17 سال قبل نیست و در نتیجه آن دغدغه ها، کاهش نیافته است.
البته دو عامل دیگر نیز در این نگرانى ها، تأثیر دارد:
یکى آنکه تاکنون تعریف روشن و دقیقى از استقلال حوزه و حدود آن ارائه نشده تا بر مبناى آن شیوه هاى تعامل حوزه و نظام تبیین شود. از این رو به دلیل ابهامى که در برخى از ابعاد این موضوع و عدم شفافیت مسأله، وجود دارد، گاه برخى از اقدامات مثبت و لازم، به «توهّم منافات» با مخالفت مواجه مى شود.
عامل دیگر، دست هاى پیدا و پنهانى است که به دلیل ضدیت با نظام اسلامى، و با ماموریت فاصله افکنى بین حوزه و نظام، ترجیع بند استقلال حوزه را تکرار مى کنند تا آن را بهانه اى براى القاء سوظن در بزرگان حوزه قرار دهند. آنها با اطلاع از حساسیت بجاى زعماى حوزه، این موضوع را ابزارى براى تفرقه افکنى ساخته و در این جهت از آن استفاده مى کنند.
ولى بهرحال، جایگاه بى بدیل مرجعیت را در زعامت حوزه هرگز نمى توان نادیده گرفته و یا کوچک شمرد. در غیر این صورت، نه تنها مرجعیت شیعه، آسیب خواهد دید، بلکه متقابلاً، نظام اسلامى نیز که از این پشتوانه، قوت دینى و قدرت معنوى مى یابد، متضرر خواهد گردید.
3 ـ مرجعیت و بیوت
در بررسى مسأله شأن مرجعیت، نقش «بیوت» را در حفظ آن، نمى توان نادیده گرفت.
بیت، در واقع همان تشکیلاتى است که رتق و فتق امور مرجع را به عهده دارد، بیوت نه تنها به «اجراى» تصمیمات و خواسته هاى مرجع مى پردازد، بلکه علاوه بر آن، در «تصمیم سازى» نیز نقش اساسى دارد. در بیوت، اضافه بر اعضاى بخش هاى مستقل وجوهات، استفتائات و مانند آن، اصحاب دیگرى نیز حضور دارند که در عرصه هاى اجتماعى از رأى نافذى برخوردار بوده و به دلیل اعتمادى که نسبت به آنها وجود دارد، در موضع گیرى هاى اساسى طرف شور قرار مى گیرند.
حجم سنگین مسئولیت مراجع، همراه با تنوع کارها و کثرت مراجعات از یک سو، و اقتضائات خاص سنین کهن سالى و پیرى از سوى دیگر، به کارگیرى عده اى از افراد و اعتماد به آنان را در دفتر مراجع ایجاب مى کند، و از این نظر تردیدى نیست، ولى مشکل وقتى رخ مى دهد که در این جمع، افراد ناسالمى رخنه کنند و بمرور نقش کلیدى، بدست آورند.
خوشبختانه، «مراجع امروز» این مشکل را نسبت به «مراجع دیروز» تجربه کرده و از آسیب هائى که ممکن است بدین وسیله، متوجه مرجعیت شود، آگاهند. حضرت آیه الله فاضل لنکرانى در مصاحبه اى که چند سال قبل با مجله «حوزه» داشتند، به وجود این مشکل در بیت آیه الله بروجردى اشاره نموده و ماجراى وجود چنین عناصرى را که موجب فاصله بین آن بزرگوار، و حضرت امام خمینى شدند، بازگو کرده اند.
حضرت امام بر این عقیده بودند که اطرافیان و بیت آقاى منتظرى در سقوط وى نقش بسزائى داشتند، لذا به او توصیه نمودند که «افراد بیت خود را عوض کنید.» (10) «بیت خود را از افراد ناصالح پاک نمائید.» (11) و خود این مثال، نشان مى دهد که افراد بیت، چه تأثیرى مى توانند داشته باشند.
4 ـ مرجعیت و رسانه ها
رسانه هاى گروهى، آئینه گرایشات و تمایلات گروهها و جناح هاى مختلف است و شأن مرجعیت را در این آئینه مى توان تماشا کرد. در یک تقسیم بندى کلى، برخى رسانه ها دولتى (به معنى عام کلمه) و برخى دیگر غیر دولتى اند. و در هر یک، گرایشات مختلفى نسبت به مسائل مرجعیت وجود دارد. از این رو بازتاب مسائل مرجعیت در آنها متفاوت است. بعضى از آنها هیچ علاقه و انگیزه اى به طرح این گونه مسائل ندارند بگونه اى که درباره همه چیز مقاله ارائه مى کنند ولى درباره مرجعیت و روحانیت، نه ! مگر وقتى که بتوانند از آن به عنوان یک سوژه سیاسى در درگیریهاى جناحى استفاده کنند که در این صورت به ثقه الاسلام، رتبه آیه اللهى مى دهند، و به آیه الله، رتبه رهبر شیعیان جهان ! در غیر این صورت نه نامى از مراجع به میان مى آورند، نه خبرى از ایشان منعکس مى کنند، ونه موضع گیرى هایشان را پوشش مى دهند. در نزد این گروه، مرجعیت نباید به عنوان یک نهاد فعال و پویا، در جامعه مطرح باشد، چرا که در جامعه مدنى، جائى براى این جماعت وجود ندارد.
برخى از رسانه هاى دیگرهم، اگر چه چنین مبنائى نداشته باشند، ولى عملاً به «حداقل» اکتفا مى کنند، یا به دلیل اینکه، مراجع را در خط سیاسى خود نمى بینند، و یا این شیوه را موجب تقویت رهبرى تلقى مى کنند و یا… و از این روست که اگر اخبار مربوط به مراجع، با مسائل پیش پا افتاده مطبوعات مقایسه شود، روشن مى شود که گاه مهم ترین موضع گیرى داخلى یا خارجى یک مرجع تقلید، به اندازه کوچک ترین حادثه جنائى بازتاب خبرى ندارد و بالاخره در این میان، مطبوعاتى که اهتمامى به این موضوع دارند، اندک بوده و استثناء تلقى مى شوند در این میان وضع سیماى جمهورى اسلامى که فراگیرترین رسانه کشور است، از حساسیت فوق العاده اى برخوردار است، زیرا هر گونه رویه اى در سیما، به حساب «سیاست نظام» گذاشته مى شود. متأسفانه در سیما هم «اصل» بر غیبت مرجعیت است، مگر در موارد استثنائى زیر:
– خبر در گذشت و مراسم تشییع.
– خبر بسترى شدن در بیمارستان و ملاقات برخى از شخصیت ها از ایشان.
– خبر دعوت به حضور در انتخابات.
و بر این موارد افزوده مى شود، موارد نادرى که گاه در حادثه مهمى – از نظر رادیو تلویزیون – بتوان موضع آقایان را منعکس کرد، وگر نه در شرایط عادى، و نسبت به مسائل جارى فرهنگى و اجتماعى، خبرى از مراجع در این رسانه نیست.
مثلا در موارد زیر سیما، فعالیت خاصى ندارد:
الف) ملاقات مسئولین کشور با مراجع و دیدگاههاى حضرات.
ب) مواضع مراجع در مسائل فرهنگى کشور و وضع دینى جامعه.
ج) آراء فقهى مراجع در زمینه مسائل مهم جامعه و حکومت.
د) فعالیت هاى علمى و فرهنگى مراجع.
و بر این اساس نه در اخبار سراسرى، نه در اخبار ویژه فرهنگى و علمى، نه در گزارش ها و میزگردها، نه در فیلم ها (بجز فیلم شیخ مفید) و نه در هیچ جاى دیگر از برنامه هاى عمومى و فراگیر، مرجعیت جایگاهى ندارد (مگر دروس مراجع براى طلاب در رادیو معارف).
البته این مسأله که این حذف از سر «غفلت» است یا از روى «سیاست» موضوعى قابل تأمل است، ولى در هر صورت نتیجه این رویه چیست؟ آیا شان مرجعیت در رسانه هاى جمهورى اسلامى، مراعات مى شود؟ و آیا پاسخى براى این سؤال وجود دارد که چرا در رسانه عمومى کشور که از بیت المال مسلمین اداره مى شود، هر چیز جایگاه مخصوص به خود را دارد، و در هر صنف چهره هاى برجسته و شاخص مطرح مى شوند، و گاه از افراد متوسط، شخصیت بزرگ ساخته مى شود، و یا به موضوعات کم اهمیت، بیشترین اهمیت داده مى شود، ولى درباره مرجعیت وضع به گونه دیگرى است؟ ! و آیا اگر مسأله را از زاویه منافع نظام بررسى کنیم مى توانیم چنین برخوردى را به سود نظام بدانیم؟
بنظر مى رسد که در رسانه هاى گروهى، و بویژه رسانه هاى منسوب به حکومت و مخصوصاً سیماى جمهورى اسلامى، شأن مرجعیت، مورد اهتمام کافى قرار ندارد.
1 – آیه الله صافى، ضروره وجود الحکومه او ولایه الفقهاء فى عصر الغیبه .
2 – آیه الله صافى، منتخب الأثر، ص: 269 «الامام علیه السلام تولیه غیره على نحوالعموم کما فعل من الغیبه الکبرى فنصب الفقها للقضاء و اجراء السیاسات و اقامه الحدود و جعلهم حجه على الناس…»
3 – آیه الله سید ابوالحسن اصفهانى، وسیله النجاه، کتاب الزکاه، القول فى بقیه احکام الزکاه، مسأله (5)
4 – آیه الله بهجت، وسیله النجاه، ص: 376، «الاقوى اتحاد حکم دفع الزکاه الى الفقیه العادل فى زمن الغیبه مع دفعه الى الامام علیه السلام…»
5 – آیه الله تبریزى، ارشاد الطالب، ج3، ص40.
6 – آیه الله تبریزى، استفتائات جدید، ص 208.
7 – آیه الله وحید خراسانى، منهاج الصالحین، ج 2، ص 310.
8 – همان، ص 387 و 388.
9 – مجموعات نظریات شوراى نگهبان، ج،2 ص 239.
10 – صحیفه امام، ج 11 ص 21 و صحیفه امام، ج 21، ص 334.