زندگی نامه ملاصدرا(3)

زندگی نامه ملاصدرا(3)

تحلیل و نقد و بررسی زندگانی ملاصدرا

شخصیت ملاصدرا ابعاد زیادی دارد و زندگی او یک زندگی پرماجراست. وی مانند فیلسوفان دیگر فقط یک متفکر و فیلسوف با یک زندگی متعارف نیست، او نه فقط یک متفکر و فیلسوف و مؤسس یک مکتب فلسفی، و دارای دانشهای مرسوم زمان خود در رشته های ریاضی و نجوم و پزشکی و علوم اسلامی مانند تفسیر و حدیث است و نه فقط یک استاد موفق فلسفه و یک نویسنده توانای کتب فلسفی مفید است، که در بُعد دیگر و با نگاه دیگری، یک عاررف و عابد ریاضتکش و دارای تواناییهای فوق طبیعی است تا به آن اندازه که خود وی باشاره مدعی شده است که باراده خود می توانسته روح خود را از بدن بدر آورده و بهمراه آن به مشاهده ماوراء طبیعت بشتابد.
معرفی ملاصدرا بعنوان یک فیلسوف برای او کم است حتی اگرچه عنوان عارف یا متخصص در عرفان نظری را هم بیفزائیم.
ملاصدرا یک کثیر الاضلاع بود که در هر بُعد خود دانشی از دانشهای رائج زمان خود را با خود داشت. یک فیلسوف مشائی، یک متخصص فلسفه اشراقی، ماهر در علم کلام اسلامی، متبحر در عرفان نظری، مفسر توانا، حدیث شناس کم نظیر، استاد در ادب فارسی و عربی، ریاضیدان، و آگاه از دانشهای پزشکی قدیم، نجوم، علوم طبیعی و حتی علوم معروف به علوم پنهانی (علوم خفیّه) بدون آنکه بتوان نام آنرا جادو و جنبل نهاد.
اینها همه را می توان بحساب گسترده بودن دامنه معلومات او گذاشت، ولی ملاصدرا دو خصلت علمی دیگر نیز داشت که در دانشمندان کمتر دیده می شود: یکی عمق معلومات او بود، زیرا وی به دانستن، آموختن، تدریس و نوشتن بسنده نمی کرد بلکه عادت داشت که مسائل فلسفی را تا آخرین نقطه ممکن آن بشکافد و به عمق آن فرو برود. از برکت همین ویژگی بود که توانست تحول بزرگی در فلسفه بوجود بیاورد.
خصلت علمی دیگر او اوج دانش فلسفی اوست، یعنی با قدرت بال تحقیق می کوشید که از سطح استدلالها و فهمهای عادی فلاسفه بگذرد و مسائل دشوار فلسفی را با نگاهی کلیتر و فراگیرتر بررسی کند، در نتیجه همین ویژگی، او توانست بینش فلسفه را در برخی مسائل بکلی بر هم بزند و دیدگاههای جدیدی را به فلسفه بیفزاید.
از اینجا به یکی دیگر از ویژگیهای او می رسیم و آن خلاقیت و نوآوری او در فلسفه است، نوآوریهای او بسیار معروف است.
وی نیز مانند سهروردی (فیلسوف اشراقی ایرانی قرن ششم هـ) و افلوطین، معتقد است که کسی که نتواند باراده خود روح را از جسم خود جدا سازد و توانایی کارهای خارق العاده را نداشته باشد یک حکیم و فیلسوف واقعی نیست. هر دو استاد او ـ شیخ بهاءالدین و میرداماد ـ نیز دارای قدرتهای معنوی بودند.
ملاصدرا با آنکه از درس و معاشرت آنها بخوبی به مقامات بالای معنوی رسیده بود، ولی معتقد بود که انزوای او (در سنین 30 تا 35 سالگی) در روستای نزدیک قم (بنام کهک) و خلوت و عبادت و دلسوختگی و یأس او از مردم، همه و همه سبب گردید که دریچه ای تازه از حقیقت و جهان غیب بروی او باز شود.
وی این مطالب را در مقدمه کتاب اسفار آورده است. انزوای همراه با حالت شکست روانی او سبب گردید که وی مردی دارای روحی قوی شود تا بتواند افلاطونوار حقایق فلسفه را نه فقط با استدلال بلکه به شهود خود درک کند. همین ریاضتها سبب گردید که از آن جوان حساس و زودرنج، مردی مقاوم و باحوصله بسازد که چون کوه در برابر حملات دانشمندان سطحی و یا حسود زمان خود مقاومت کند و رسالت خود را تا آخر عمر بخوبی انجام دهد.
انزوای او در روستای کَهَک نقطه عطف مهمی در زندگی ملاصدرا بود و شتاب رشد روحی و علمی او را بسرعت افزایش داد و تصمیم او را برای انتخاب راه زندگی، قطعی ساخت. از تاریخچه زندگی جوانی و حتی نوجوانی او برمی آید که از همان آغاز تحصیل، بهمان اندازه که به فراگرفتن دانش اصرار داشته، به تهذیب و تربیت روحی خود هم علاقمند بوده و راه خود را مانند دیگر سالکان از پیش برگزیده بوده است ولی انزوا و ریاضتهای روحی او در روستای کهک، او را قاطعتر و برنامه زندگی او را روشنتر ساخت.
برای ملاصدرا نه در فلسفه و نه در خُلقیات و روحیات نمی توان همانندی در فلاسفه غربی یافت و نشان داد. پرفسور هانری کُربن درباره او معتقد بود اگر بتوان یاکوب بوهمه و سوئدنبرگ را با هم جمع کرد و بر توماس آکویناس افزود ملاصدرا خواهد شد.
ولی به نظر من این ستایش برای ملاصدرا بسیار کم است. تاریخچه زندگی و کارهای او نشان می دهد که او را باید شخصی مانند فیثاغورس یا دست کم افلاطون دانست. عمق فلسفه او نیز به همان سو گرایش داشته، بطوریکه هانری کربن و برخی دیگر او را نوفیثاغوری یا نوافلاطونی می نامیدند.
از کمالات فوق عادی او که بگذریم، او یک نمونه انسان واقعی است که منش عالی و اخلاق و تهذیب نفس و دانش و بویژه فلسفه را یکجا و ببهترین صورت، جمع کرده است و علاوه بر مکتب فلسفی خود که معروف است، مکتبی تربیتی را اداره می کرده که پس از وی مردان بزرگی را به جامعه تحویل داده است.
خصوصیات شخصیتی ملاصدرا را در چند بُعد می توان بررسی کرد:
1. از لحاظ روانشناختی و اخلاق و روح تربیت شده دینی و وارستگی او.
2. از حیث دانش گسترده و داشتن تمام علوم زمان خود، بویژه فلسفه و عرفان.
3. از جهت موقعیت عالی اجتماعی وی، علیرغم دشمنی افراد حسود و کم مایه یا مغرور.
4. از لحاظ نقش او در احیاء و ترویج فلسفه و بالابردن موقعیت فلسفه درحال زوال در ایران و فلسفه اسلام.
5. از جهت پرکاری و ارزش علمی و کیفی و کمّی تألیفات.
6. از لحاظ شجاعت علمی و نوآوری و دفاع از افکار خود.
7. از دیدگاه وابستگی مذهبی در ایمان دینی.
8. از لحاظ خلاقیت و روح خلاّق، قدرت استنباط مطالب دیگران، قدرت استدلال و شهود و اشراق در کنار هم.
منبع:www.mullasadra.org

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید