شناخت هشتم
1- حال نظری افکنیم به نهج البلاغه، گوینده نهج البلاغه امام علی بن ابی طالب علیه و علی آلاف التحیه الثنا است. اشاره شده انسان هادی عالم به حقایق عالم بوده، و رؤیت حقایق مقارن با وجود اوست. کلام جاودانه نهج البلاغه نیز جوششی است از سرچشمه فیض الهی که به امر پروردگار می جوشد. این کلام تقریر دوباره ای از حقایق مجسم قرآنی وعلوم وحی محمدی وشناخت های قرآنی وتعالیم اسلامی است.
2- درمیان آدمیان تنها امام علی (ع) از نخستین زمانی که جان آدمی کسب آگاهی می کند وپرورش می یابد، تحت تعلیم مستقیم پیامبر بود، پس این نکته اهمیت والای سخن او و ژرفای بی پایان کلامش را آشکار می کند؛ همیشه ودرهمه حال با پیامبر بزرگ بوده است. دراین مدت پیامبر سخنی به دورغ از او نشنید، وکاری به خطا از او ندید.علی (ع)، چون بچه شتر تازه از شیر گرفته شده، به دنبال پیامبر بود.پیامبر هر روز یکی از ویژگی های والای خود را سرمشق او قرار می داد، تا علی (ع) نیز همانند او شود. پیامبر هر سال در غار حرا خلوت می کرد وتنها او بود که ا زخلوت پیامبر آگاه بود. علی 0ع) اولین گرونده به دین اسلام ودعوت پیامبر بود.(نهج البلاغه، خ ؛ 234).
اینگونه است که انسان هادی ترجمان قرآن می گردد. امیر مؤمنان (ع) درنهج البلاغه می گوید، (قرآن را ترجمانی باید، نهج البلاغه، [؛ 125)، واین ترجمان خود اوست. چنانکه می گوید(از من سوال کنید، که هر چه بپرسید پاسخ گویم. از قرآن بپرسید، به خدا سوگند هیچ آیه ای نیست جز اینکه بدانم در شب نازل شده ، یا در روز، در جلگه یا در کوهستان بوده است، امینی، ج7،ص107).
3- عظمت هر کلام از گوهر وجودی گوینده اش مایه می گیرد. بنابراین نفس گوینده هر چه بیشتر محل التقای جریان های بزرگ ومهم قرار گرفته باشد، کلام او از عظمت بیشتری برخوردار خواهد شد. البته این قیاس بیشتر در باره انسان هابط صدق می کند، اما می توان در وجود امام علی (ع) نیز به جریان های بسیار بزرگی اشاره کرد.جریان عظیم وجودی او به عنوان انسان هادی؛ به عنوان تربیت یافته مستقیم پیامبر(ص)، به عنوان وصی پیامبر (ص)، به عنوان مجرای فیض وعلم الهی، به عنوان باب مدینه علم؛ به عنوان یگانه یاور اسلام در پهنه مجاهدات سترگ؛ به عنوان بزرگترین حکیم روزگار با چشمی گشوده به روی انسان و زندگی وکاینات وحق وعدل و لحظات وتکلیف ها ؛ به عنوان بزرگترین مظهر حماسه و اقدام در نمونه های شجاعت اساطیری؛ به عنوان خاشع ترین عابدان و عاشق ترین عارفان؛ به عنوان دلسوخته ترین مصلح اجتماع و متعهد ترین معلم اخلاق؛ به عنوان بزرگترین انسان مسئول درارتباط با تجربه های روزمره حیات بشر؛ به عنوان صدای عدالت انسانی د رطول تاریخ؛ به عنوان بزرگترین پرهیزگار؛ به عنوان وارسته ترین زاهد؛ به عنوان فداکارترین تحقق بخش ارزشهای قرآنی؛ به عنوان سر سخت ترین حق گزار درهمه عرصه های حیات بشری؛ به عنوان پاک ترین حاکم سیاسی؛ به عنوان افراشته ترین چکاد در دفاع از انسان محروم؛ به عنوان تواناترین سخنور وشجاع ترین بلیغ ونیرومندترین ادا کننده دقیق ترین یافته ها در قالب غنی ترین، زنده ترین و شکوهمندترین واژگان ؛ به عنوان عاطفی ترین گوینده ای که با قلب خود سخن می گوید.
اینها همه، جز مقام ولایت کلی وتجلی صنوی واسرار باطنیه مولای ما امیرالمومین علی بن ابی طالب (ع) است.
4- کلام نهج البلاغه دارای فیضهای گسترده ای است که چون خورشید در آفاق هستی می تابد و حقیقت های راستین ومتعالی را حیات می بخشد. پس، نهج البلاغه فیض ملفوظ و نور مکتوب است. معارف ناب توحیدی وحقایق شناختی در حد اعلای کلام درآن می درخشد وشناخت ابعادی عظیم از قرآن کریم وسیره پیامبر اکرم (ص) وعلم الهی وموقعیت تربیتی وتعلیمی وشئون سیاسی واجتماعی انسان هادی؛ احوال پیامبران بزرگ وابعاد رسالت های الهی؛ تاریکی های فطرت سوز جاهلیت؛ پهنه های درگیری ها وراه پاسداری از رسالت ؛ نابودی خودکامگان تاریخ؛ عظمت هست ها و هستی؛ چگونگی پیدایش جهان ماده و ماده جهان؛ شکوه کائنات؛ درخشش پر رمز و راز پدیده ها ، سروش ارواح وجود؛ آهنگ آسمانی سرود ستارگان؛ اسرار زندگی مورچگان؛ زیبایی های پرندگان؛ عظمت روزها و تکلیف ها ؛ احوال انسان تراز قرآن، ترسیم انقلاب با بیان تحرک های مهلت ناپذیر انقلابی در اجرای حق وعدل؛ انسانیت ناب وجدان های انسانی؛ تأکید بر ادای نماز؛ صلابت ستیغ وار دفاع از عدالت؛ مشت فرود آمده بر فرق ستم گستران ؛ فریادگر دردهای گرسنگان وبینویان و پشتیبان همیشگی آنان؛ تهدید گر زندگی های مرفه و بی درد وسفرهای رنگین از خون مستضعفان ؛ افشاگر مسئولان خطاکار وعالمان سست عنصر دنیا دوست؛ طرد کارگزاران بی اخلاق و بی اعتنا به کرامت انسانی؛ احترام به نظر دیگران؛ بیانگر واقعیت های ناشناخته جهان؛ بیدارگر مرگ و رستاخیز؛ ترسیم گر چهره انسان مسئولیت شناس؛ جهادگر بزرگ و متعبد راستین؛ و…
5- کلمات قصار نهج البلاغه، بستری ازحکمت علمی درگسترده حیات ومسئولیت وشناخت وحضور است.
6- امام علی (ع) چنانکه یاد شد با بهره گیری و حضور درسراسر تاریخ بشر وبهره گیری از حقیقت حیات و تجربه های انسانی وماهیت دنیا، به کلامش بعدی گسترده و جوشان می بخشد. نهج البلاغه نیز با بهره گیری از این تجربه بزرگ، حیاتی تعبیری می باید به گونه ای که گویا روح گوینده با تمام هستی وحقایق آن اتصال و یگانگی دارد.
7- عدالت در نهج البلاغه چون نگینی می درخشد. نهج البلاغه منشور عدالت انسانی، شرف حیات بشری، دردنامه انسان محروم وداد نامه انسان مظلوم؛ رسواگر هر نظام مدعی اسلام که حامی سرمایه داری بوده و حضور فقر در آن پذیرفته شده باشد ودشمن تکاثر وفقر وبی عدالتی است.
8- تعالیم بزرگ فردی واجتماعی نهج البلاغه چون، دشمنی با ظالم ویاوری مظلوم؛ سختی زندگی زیر ستم، وآسانی زندگی در سایه عدالت، نیرومند سازی مظلوم و احیای حق او؛ خوار ساختن زورگویان و گردنکشان وباز پس گیری حق دیگران از آنان و تأکید بر وظیفه ویژه حکومت بر این امر؛ بهترین بندگان خدا حاکم عادل است وبدترین آنان حاکم ستمگر است؛ در انقلاب مهلت تأخیر نیست؛ مردم همه مسئولند؛ ستم مردم بر مردم نابخشودنی است؛ هرگز! راضی نشوید به کسی ظلم کنید ومالی را غصب کنید؛ عدم قبول هدیه در زمان مسئولیت، حاصل زحمت زحمت کشان را به خودشان بدهید؛ ستم نکنید وازعاقبت آن بترسید؛ ساده زیستی مسئولین؛ مسئولیت یک امانت است؛ اگر مسئولی دراموال عمومی خیانت ورزید، کمرش را بکشنید! مسئولان باید حقوق مردم را تمام و کمال بپردازند ؛عدم تبعیض بین مردم نزد مسولان عدم پذیرش دعوت ثروتمندان توسط مسئولان ؛ مسئول با یاد گرسنگان قلمرو حکومت خود نباید با شکم سیر سر یه بالین بگذارد مسئول با رعیت با انصاف رفتار کند؛ مسئول باید امیال را زیر پا نهد واز خواسته های خود دست بشوید؛ مسئول باید با رعیت، از هر دین و مسلکی ، رفتاری انسانی همراه با گذشت داشته باشد؛ مسئول چون بر رعیت مسلط است نباید دست به هر کاری زند؛ مسئول باید با نزدیکان خویش همانند دیگران برخورد کند تا ستمگر نباشد؛ روش مسئول باید گستراننده عدالت باشد؛ مسئول باید به توده مردم تکیه کند، نه به اشراف؛ مسئول باید از حال فراموش شدگان (مانند یتیمان ، سالخوردگان وآبرومندان و کم رویان) جویا شود؛ مسئول باید از متملیقین پرهیز کند، وبا افراد صادق و خدا ترس معاشرت کند؛ مسئول باید درکمال فروتنی بین مردم رفته واز حال آنان جویا شود؛ مسئول نباید چیزی از اموال عمومی را به خود اختصاص دهد؛ مسئول باید اموال عمومی را بین نیازمندان تقسیم کند؛ مسئول باید به کنترل دقیق بازار و پیمانه ها مبادرت ورزد؛ توجه به این امر که روزی بینوایان درمیان اموال توانگران است وآنچه برخود می پسندی، بر دیگران هم بپسند.
9- یکی از ارکان مهم اجرای عدالت قاضی است. نهج البلاغه به قاضیان اینگونه هشدار می دهد: قاضی عالم نمای کم سواد، مغبوض ترین افراد نزد خدا است؛ خون های به ناحق ریخته ، واموال پایمال شده، از دست قاضیان نادان فریاد می کشند؛ با وجود یک خدا ویک پیامبر ویک کتاب، این همه اختلاف در قضاوت از چیست؛ رئیس جامعه اسلامی باید در امور از جمله قضاوت نظارت مستقیم داشته باشد؛ داناترین مردم باید در مسند قضا بنشیند؛ قاضی باید در کار خود توانا باشد، سرلج نیفتند، به گاه اشتباه پذیرا باشد از تسلیم شدن در برابر حق سرباز نزند؛ قاضی نباید سر سوزنی طمع داشته باشد؛ او باید در باره موضوع پرونده تا آخرین مرحله ممکن تحقیق کند؛ قاضی باید در امور مشتبه توقف کند، او باید به دنبال دلیل باشد وچون حکمی روشن گشت با قاطعیت بیان کند؛ قاضی اگر به گمان خود اعتماد کرده ، ورای صادر کند، به حتم ظالم است؛ قاضیان و دستگاه قضا باید همیشه تحت نظر باشند؛ قاضیان باید از نظر مالی تأمین باشند.
نتیجه گیری
انسان هادی نفس مطهر ومعصومی است که دارای اسماء الهی بوده ودانا برهمه علوم وحکمت قرآنی است. او برای هدایت انسانهای گرفتار در دنیای ظلمابی به جهان ظلمت ارسال شده است وهمراه با کتاب الهی ، قرآن کریم، واسطه فیض الهی بین ذات باری و بندگانش قرار گرفته است. تنها انسان هادی عالم و عامل به قرآن است وآنچه در عرصه گیتی اتفاق می افتد با اراده و اجازه او تحقق می یابد.
عموم انسانها فقط با توسل به انسان هادی راه هدایت می پویند ودر غیر اینصورت راهی به سوی هدایت نخواهند یافت وغرقه در ظلمت های برخاسته از هواها وامیال وعادات خواهند گشت . پس تنها قرار گرفتن در شعاع نور وجودی انسان هادی راه رهایی انسان از هبوط به صعود است. وجود انسان هادی نعمتی بس عظیم است که شکر آن تنها از طریق شناخت وتوسل به آن مقام والا میسر است، وآشکار است که از این نعمت عظیم ونحوه برخورد با آن از همه آدمیان سوال خواهد شد.
انسان در عرصه حیاط معلق بین گذشته وآینده خود درحرکت است. کتاب هادی آدمی را از خدا دانسته وعاقبت او را نیز بازگشت به او می داند. حرکتی اینگونه هدفمند زندگی دنیوی انسان را دارای نقشی ویژه می داند وراهبری انسان به سوی فطرت و نشان دهنده راه هدایت به او فقط انسان هادی است.
کلام انسان به دلیل تربیت ویژه و دانایی او بر علوم هستی حقایق را بر آدمی می گشاید. نهج البلاغه به دلیل ویژگی های خاص امیرالمومین (ع) سرچشمه فیوضات، علم و آگاهی های گسترده ای است که درعرصه های گوناگون معرفتی هدایتگر انسان است.
پینوشتها:
*- این مقاله توسط فصلنامه نهج ازمتن کتاب کلام جاودانه تهیه و به تصحیح وتأیید نهایی استاد رسیده است.
منابع
قرآن کریم.
نهج البلاغه ، نسخه فیض الاسلام.
امینی نجفی، عبدالحسین (1387ق)ف الغدیر فی الکتاب السنه والادب ، بیروت: دارلکتب العربی.
تمیمی آمدی (1413ق)، غررالحکم و درر الکلم، تحقیق: عبدالحسین رهینی، بیروت: دارالهادی.
حکیمی، محمد رضا (1385)، الحیاه، م: احمد آرام، تهران: دلیل ما.
قمی، شیخ عباس (1352ق)، سفینه البحار، نجف: المطبعه العلیمه.
قمی ، شیخ عباس، مفاتیح الجنان
کلینی ، محمد بن یقعوب ، اصول کافی، م: سید جواد مصطفوی ، تهران: انتشارات علمیه اسلامیه.
مجلسی ، محمد باقر (1403ق)، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء
نشریه النهج شماره 27و 28