من قرآن را تبرک کنم؟!

من قرآن را تبرک کنم؟!

امام خمینی رحمه اللّه علیه مقداری از وقتشان را با قرائت آیات قرآن سپری می‎کردند و کارهای آن چنان بر طبق نظم و برنامه ریزی بود که به طور عادی هیچ‎گاه توجّه به کاری موجب تضییع کار دیگرشان نمی‎شد.
امام در نیمه‎های شب که برای نماز شب برمی‎خواستند، مدّتی قرآن می‎خواندند، حتی در اواخر عمر که بستری بودند، با دوربین مخفی از او فیلم گرفتند، و در تلویزیون بسیاری مشاهده نمودند،‌ که از بستر برخواستند و نشستند و قرآن را به دست گرفتند و مشغول تلاوت آیات قرآن گردیدند.
شخصی قرآن‎هایی با قطع کوچک تهیه کردند. می‎خواستند به جبهه بفرستند به دفتر امام آورده بود تا آنها را تبرّک کند، آن قرآنها را نزد امام آوردند و به عرض رسید: «اینها قرآنهایی است که شامل چند سوره است، خواسته‎اند که برای جبهه تبرّک شود. با این که همیشه حرکات امام به طور کامل، آرام و معتدل بودند، ناگهان به طور بی‎سابقه‎ای، با شتاب و شدّت مضطربانه‎ای دستشان را عقب کشیدند، و با لحنی تند و عتاب‎آمیز فرمودند.
من قرآن را تبرک کنم؟ این چه کاری است که می‎کنید.
یکبار بدون توجّه یک جلد قرآن را همراه چیزهای دیگر نزد امام آوردند و به زمین نهادند، امام با عتاب فرمودند:
قرآن را روی زمین نگذارید، و بی‎درنگ دستشان را جلو آوردند و آن را گرفتند و روی میزی که در کنارشان بود گذاشتند، امام در این هنگام روی کاناپه نشسته بودند، معلوم شد که امام نمی‎خواهند قرآن پائین‎تر از جایی که نشسته‎اند قرار گیرند یک بار نیز همه دیدند که حضرت امام رحمه اللّه علیه در یک مراسم ملاقات در حسینیه جماران، به طور استثنائی به جای آنکه در جایگاه روی صندلی بنشینند، روی زمین نشستند، زیرا در آن روز برندگان مسابقه قرآن آمده بودند، قرار بود در آن جلسه، چند آیه قرآن تلاوت شود[1]


[1] – محمد حسن رحیمیان، در سایه آفتاب: ج1، ص 183 – معارف: ص 94.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید