امام خمینی رحمه اللّه علیه مقداری از وقتشان را با قرائت آیات قرآن سپری میکردند و کارهای آن چنان بر طبق نظم و برنامه ریزی بود که به طور عادی هیچگاه توجّه به کاری موجب تضییع کار دیگرشان نمیشد.
امام در نیمههای شب که برای نماز شب برمیخواستند، مدّتی قرآن میخواندند، حتی در اواخر عمر که بستری بودند، با دوربین مخفی از او فیلم گرفتند، و در تلویزیون بسیاری مشاهده نمودند، که از بستر برخواستند و نشستند و قرآن را به دست گرفتند و مشغول تلاوت آیات قرآن گردیدند.
شخصی قرآنهایی با قطع کوچک تهیه کردند. میخواستند به جبهه بفرستند به دفتر امام آورده بود تا آنها را تبرّک کند، آن قرآنها را نزد امام آوردند و به عرض رسید: «اینها قرآنهایی است که شامل چند سوره است، خواستهاند که برای جبهه تبرّک شود. با این که همیشه حرکات امام به طور کامل، آرام و معتدل بودند، ناگهان به طور بیسابقهای، با شتاب و شدّت مضطربانهای دستشان را عقب کشیدند، و با لحنی تند و عتابآمیز فرمودند.
من قرآن را تبرک کنم؟ این چه کاری است که میکنید.
یکبار بدون توجّه یک جلد قرآن را همراه چیزهای دیگر نزد امام آوردند و به زمین نهادند، امام با عتاب فرمودند:
قرآن را روی زمین نگذارید، و بیدرنگ دستشان را جلو آوردند و آن را گرفتند و روی میزی که در کنارشان بود گذاشتند، امام در این هنگام روی کاناپه نشسته بودند، معلوم شد که امام نمیخواهند قرآن پائینتر از جایی که نشستهاند قرار گیرند یک بار نیز همه دیدند که حضرت امام رحمه اللّه علیه در یک مراسم ملاقات در حسینیه جماران، به طور استثنائی به جای آنکه در جایگاه روی صندلی بنشینند، روی زمین نشستند، زیرا در آن روز برندگان مسابقه قرآن آمده بودند، قرار بود در آن جلسه، چند آیه قرآن تلاوت شود[1]
[1] – محمد حسن رحیمیان، در سایه آفتاب: ج1، ص 183 – معارف: ص 94.