نویسنده: دکتر احمد خاتمی (1)
فراوانی واژگان فارسی
براساس گزارش پژوهشی که درباره ی ترجمه های نهج البلاغه انجام شده است، ترجمه ی استاد شهیدی بیشترین بهره را از واژگان فارسی دارد. توانایی استاد در ادبیات فارسی و احاطه ی ایشان بر متون ادبی، این امکان را برای او فراهم آورد تا بتواند در غالب کلمات نهج البلاغه، واژه ای فارسی قرار دهد. گویا سعی ایشان بر این بوده است تا آنجا که می تواند، در ترجمه ی عبارات نهج البلاغه از کلمات عربی استفاده نکند. برای نمونه، در ترجمه ی کلام 454 حضرت، استخدام واژگان فارسی شگفت آور است:
مالابن آدم والفخر= پسر آدم را با ناز چه کار؟
اوّله نطفه = آغازش نطفه بوده است.
وآخره جیفه = و پایانش مردار.
لا یرزق نفسه = نه روزی خود دادن تواند.
و لا یدفع حتفه = و نه تواند مرگش را باز دارد!(ص441)
همان گونه که ملاحظه می شود، در عبارات ترجمه که بالغ بر بیست کلمه است، تنها «نطفه» غیر فارسی است. نمونه دیگر از ترجمه ی کلمات قصار:
زهدک فی راغب فیک نقصان حظ = دوری از کسی که تو را خواهان است، در بهره ای ــ که تو را از اوست ــ نقصان است.
و رغبتک فی زاهد فیک ذل نفس = و گرایشت بدان که تو را نخواهد، خوار ساختن گوهر جان است(ص441).
و در ترجمه ی:
«من أبطا به عمله لم یسرع به نسبه [و فی روایه اخری:] من فاته حسب نفسه لم ینفعه حسب آبائه».
می نویسد:
«[و فرمود:] آن که کرده ی وی به جایی اش نرساند، نسب او را پیش نراند. [و در روایت دیگری است:] آن که گوهر خویشش از دست شود، بزرگی تبار وی را سود ندهد»(ص431).
رعایت آهنگ عبارات و سجع کلمات
ترجمه ی استاد ترجمه ای آهنگین است، تحت تأثیر آهنگ کلام حضرت، گاهی آهنگ او بیشتر و لحن ترجمه اش دل نشین تر می شود:
«و انجام کار چنانشان کرد که آنچه را شناختند، به کار بستند و از بند آنچه بر عهده شان نبود، رستند»(ص 298).
«…روزی دوتاست؛ آن که آن را بجویی و آن که تو را جوید و اگر نزد آن نروی، راه به سوی تو پوید…»(ص306).
«کار دیگران سامان نگیرد تا کار خراج دهندگان سامان نپذیرد»(ص333).
«و بر سر هر یک از کارهایت مهتری از آنان بگمار که نه بزرگی کار، او را ناتوان سازد و نه بسیاری آن وی را پریشان…»(ص334).
«آن که میان خود و خدا به صلاح دارد، خدا میان او و مردم به صلاح آرد»(ص374).
همان گونه که ملاحظه می شود، هنر استاد در آهنگین نمودن عبارات فارسی، بیشتر استفاده از سجع و موازنه است که لازمه ی کلام آهنگین است.
استفاده از نکات بلاغی و صنایع ادبی
شواهد فراوانی از نکات بلاغی و صنایع ادبی را می توان در ترجمه ی نهج البلاغه ی استاد شهیدی به دست آورد که قطعاً حجم مجموعه ی آنها از حدّ یک یا چند مقاله افزون است. برای نمونه، در ترجمه ی کلام 540، «پرداخت» را به گونه ی جناس تام در دو معنی «توّجه کردن» و «خالی کردن» به کار برده است:
«[و فرمود:] هیچ کس به لاغ نپرداخت، جز که اندکی از خرد خود بپرداخت»(ص441).
از نکات دیگری که استاد مدّ نظر داشته و مکرّر به کار برده است، سجع و موازنه است. چند نمونه از ترجمه ی کلمات قصار:
«ای پسر آدم، اندوه روز نیامده ات را بر روز آمده ات میفزا، که اگر فردا از عمر تو ماند، خدا روزی تو در آن رساند»(ص410).
«مردم فرزندان دنیایند و فرزندان را سرزنش نکنند که دوستدار مادر خود چرایند»(ص416).
«گدا فرستاده ی خداست. کسی که او را محروم دارد، خدا را محروم داشته و آن را که بدو بخشد، خدا را سپاس و حرمت گذاشته»(ص417).
«هر آنچه بدان بسنده کردن توان، بس بود همان»(ص432).
«آنچه دیده بیند در دل نشیند»(ص434).
«مردم دشمن آنند که نمی دانند»(ص440).
«اندکی که دوام دارد، به از بسیاری که ملال آرد»(ص440).
«توانگری و درویشی آنگاه آشکار شود ــ که در قیامت ــ عرضه بر کردگار شود»(ص441).
امانت در ترجمه
از تأمل در ترجمه ی نهج البلاغه چنین بر می آید که دکتر شهیدی مقید بوده است تا همه ی کلمات را به فارسی بازگرداند و به نقل مضمون و محتوا بسنده نکند. پژوهش در این ترجمه ی نشان می دهد که به خلاف بعضی دیگر از ترجمه های نهج البلاغه،هیچ کلمه ای از دید تیزبین و امانت دار مترجم دور نیفتاده و آنجا که ترجمه ی کلمه یا کلمات به فارسی برای انتقال معنا کافی به نظر نرسیده، مترجم با حروفی متفاوت، توضیحی را در لابه لای ترجمه ی خود گنجانده است تا حق مطلب را ادا کند و با ترجمه ی خود، چیزی از کلام علی(ع) را فرو نگذارد. مثلاً در ترجمه ی نامه ی سی و یکم که سفارش حضرت به فرزندش، امام حسین(ع) است، می توان امانت داری را به کمال دریافت؛ ضمن اینکه ترجمه از نظر کمّی برابر با متن است و کاملاً رسا و گویاست؛ بر هیچ کلمه ای نمی توان انگشت نهاد که در ترجمه با نهایت استادی و مهارت، به فارسی بازگردانده نشده باشد. بخشی از نامه و ترجمه ی است:
«و اعلم یابنیّ ان احبّ ما انت آخذ به الیّ من وصیّتی تقوی الله و الاقتصار علی ما فرضه الله علیک و الأاخذ بما مضی علیه الاوّلون من آبائک…».
«و بدان پسرکم، آنچه بیشتر دوست دارم از وصیتم به کار بندی، از خدا ترسیدن است و بر آنچه بر تو واجب داشته، بسنده کردن و رفتن به راهی که پدرانت پیمودند…»(ص 298).
نمونه ای دیگر:
«ما استودع الله امراً عقلاً الاّ استنقذه به یوماً».
«خدا خرد را نزد کسی به ودیعت ننهاد، جز که روزی او را بدان نجات داد»(ص434).
و نمونه ای دیگر از دقت و امانت در ترجمه:
«الحلم غطاءٌ ساترٌ و العقل حسامٌ قاطعٌ فاستر خلل خلقک بحلمک و قاتل هواک بعقلک».
«بردباری، پرده ای است پوشان و خرد، شمشیری است برّان؛ پس نقصان های خلقت را با بردباری ات بپوشان و با خرد خویش هوایت را بمیران»(ص437).
***
علاوه بر این ویژگی ها، رعایت اصول ترجمه که لازمه ی آن فهم درست متن اصلی و انتقال درست آن به زبان دوم است، و پرهیز از واژه های مهجور، با وجود محدودیت هایی که مترجم به مناسبت رعایت سجع و حفظ آهنگ کلام داشته، را هم باید متذکر شد.
از مزایای دیگر این ترجمه، تعلیقات استاد است که یکصد و سه صفحه از کتاب را به خود اختصاص داده(448ــ551) و حاوی نکاتی است که قطعاً ثمره ی سال ها تحقیق و تفحص است. فهرست های پایانی کتاب، به ویژه فهرست موضوعی خطبه ها، نامه ها و کلمات قصار، از امتیازات دیگراین ترجمه ی گران سنگ است که کار بر پژوهشگران علوم اسلامی و پژوهندگان نهج البلاغه آسان می کند.
پینوشتها:
1- دانشیار دانشگاه شهید بهشتی
منابع
ــ الشاطی، بنت. 1332. شیرزن کربلا یا زینب دختر علی(ع)، ترجمه ی سیّد جعفر شهیدی. تهران: حافظ.
ــ حسین، طه. 1336. انقلاب بزرگ (جلد اوّل الفتنه الکبری)، ترجمه ی سیّد جعفر شهیدی. تهران: مؤسّسه ی مطبوعاتی علی اکبر علمی.
ــ خاتمی، احمد. 1380. فرهنگنامه ی موضوعی نهج البلاغه. تهران: سروش.
ــ شهیدی، سیّد جعفر(مترجم). 1360. آواره ی بیابان ربذه (ابوذر غفاری نخستین انقلابی اسلام). تهران: نهضت زنان مسلمان.
ــ علی ابن ابیطالب [امام]. 1368. نهج البلاغه، ترجمه ی دکتر سیّد جعفر شهیدی، چاپ بیستم. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
نشریه النهج شماره 23-24