بر اساس فتوای مراجع دیدن فیلمها و عکسهای مستهجن چه به قصد لذت و چه بدون آن، چه به جهت آموزش مسائل زناشویی و چه بدون آن، بدلیل آن که دیدن اینگونه فیلمها همیشه با نگاه شهوت انگیز همراه است، جایز نیست.
این مقاله احکام را با یک حدیث آغاز می کنیم:
در روایتی از امام رضا (علیه السلام) علت دستور به روزه داری سۆال شد، آن حضرت فرمودند: علت تشریع روزه آن است که اولاً مسلمانان رنج گرسنگی و تشنگی را دریابند و به فقر و نیاز آخرت راه یابند و ثانیاً انسان روزه دار در برابر خدا خاشع و خاضع بوده و از اجر و پاداش برخوردار شده و بر آن چه که از گرسنگی و تشنگی به او می رسد صبر کند تا استحقاق ثواب خدا را بیابد و ثالثاً روزه داری سبب جلوگیری از شهوت ها می شود و رابعاً روزه داری سبب می شود تا او واعظی در حال داشته و ریاضتی را تحمّل کرده تا در آخرت از آثار آن بهره مند شود و خامساً بداند گرفتاری هایی که به فقیران و نیازمندان در دنیا می رسد پس حقوقی را که در اموال خود دارد به آن ها پرداخت کند. (وسائل الشیعه،ج 7، ص 4)
از این روایت استفاده می شود انسان سیر در برابر خدا خشوع و ذلّت بایسته را ندارد، از این رو خدا فرمود: روزه بگیرید تا با تقوا باشید منشأ فجور شهوت و غضب است و قوّه غضب نیز در خدمت شهوت است، بیشتر انسان های ظاهری حیوان شهوی اند و قوّه غضب در آنان برای دفع از مشتهیات نفسانی است و در این روایت امام رضا (علیه السلام) روزه گرفتن را عامل شکسته شدن شهوت می داند.
و نکته آخر اینکه انسان روزه با روزه دارای واعظ درونی است که او را نسبت به آخرتش پند دهد.
بعد از این مقدمه به طرح پرسش و پاسخ در مورد روزه و روزه داری می پردازیم:
سوال: آیا دیدن فیلمها و عکسهای مستهجن روزه را باطل می کند؟
مرد به هیچ قسمت از بدن زنان نامحرم نمی تواند نگاه کند، و فقط به دستها تا مچ و گردی صورت، در صورتی که با شهوت نباشد می تواند نگاه کند. (توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی) ،ج2 ص 485 ،مسأله 2433)
بر اساس فتوای مراجع دیدن فیلمها و عکسهای مستهجن چه به قصد لذت و چه بدون آن، چه به جهت آموزش مسائل زناشویی و چه بدون آن، بدلیل آن که دیدن اینگونه فیلمها همیشه با نگاه شهوت انگیز همراه است، جایز نیست. (آیهالله خامنهاى، اجوبه الاستفتاءات، س 1203 آیتهالله صافى، جامع الاحکام، ج 2، س 1329 آیهالله نورى، استفتاءات، ج 2، س 554 آیتهالله سیستانى Sistani.org ) ،فیلم (، س 3 دفتر آیهالله وحید، آیهالله بهجت، امام، آیهالله فاضل لنکرانی، آیه الله مکارم شیرازی. آیه الله تبریزى، صراط النجاه، ج 5، س 1129 و ج 1، س 894 و 895)
و (توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج2، ص: 974. س1200)
چنانچه فرد به قصد بیرون آمدن منی با خودش کاری کند که منی از او خارج گردد و این امر در اثر دیدن اینگونه فیلمها یا تصاویر یا دیدن بدن زنان، محقق شود، ضمن آن که روزه خود را باطل نموده است (توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج1، ص: 799-897)، علاوه بر آن مرتکب گناه کبیره استمنا نیز شده است و می بایست قضای آن روز را گرفته و نیز کفاره بپردازد.
(«استمناء» یعنی این که انسان با خودش کاری کند که از او منی بیرون بیاید، و این کار، از نظر اسلام حرام است و عامل این کار، مرتکب گناه شده است. استمناء، دارای انواعی است؛ مثل بازی کردن با دست، گوش کردن به سخن و صدای زن و (یا مرد) نامحرم، رد و بدل کردن حرف های عاشقانه، در خیال آوردن و فکر کردن به مسائل شهوت انگیز نگاه کردن به عکس یا فیلم یا مناظر شهوت آلود و… . اگر کسی با اختیار یکی از این اعمال را به قصد خروج منی انجام دهد و منجر به خروج منی از انسان بشود، استمناء و حرام است. مجمع الرسائل محشی(همراه حاشیه)، صاحب جواهر الکلام(ره)، ج 1، ص 447، مسئله 1411؛ مناسک محشی، شیخ مرتضی انصاری(ره)، ص34؛ مناسک محشی، امام خمینی(ره)، ص 163، ص 334، سۆال 1544)
سۆال: اگر کسی بیمار باشد آیا پس از خوب شدن باید روزه قضا را به جای آورد؟
جواب: بلی باید قضای روزه ها را بگیرد. (توضیح المسائل 12 مرجع، ج 1، ص 984، م 1704)
سۆال: اینجانب در سال گذشته نمی دانم چند روز از روزه هایم قضا شده است و هم چنین نمی دانم که قضای هر سال را باید تا رمضان سال بعد ادا کرد، حال چه حکمی منتظر اینجانب است؟
جواب: هر مقدار که یقین دارید روزه قضا بر گردن شماست، قضا نمایید و بیشتر از آن واجب نیست. البته اگر به مقداری روزه بگیرید که مطمئن شوید بیش از آن بر عهده شما نیست مطابق احتیاط است. و برای هر روزه قضا که تا رمضان بعد تأخیر افتاده است یک مد طعام (750 گرم گندم، آرد، برنج و…) به عنوان کفاره تأخیر به فقیر بپردازید. (استفتائات امام خمینی (ره)، ج 1، ص 333- 326)
سۆال: اگر بخواهیم برای یکی از اعضای خانواده خود که از دنیا رفته روزه بگیریم باید چه میزان روزه گرفت؟
جواب: در غیر ماه مبارک رمضان، می توانید هر چه که بخواهید روزه قضا بگیرید. (استفتائات رهبری، ج 1، ص 335، س 94)