ویژه نامه روز شانزدهم ضیافت الهی

ویژه نامه روز شانزدهم ضیافت الهی

نویسنده: سید امیرحسین کامرانی راد

دعای روز شانزدهم
اَللّهُمَّ وَفِّقْنى فیهِ لِمُوافَقَهِ الاْبْرارِ وَجَنِّبْنى فیهِ مُرافَقَهَ الاْشْرارِ وَآوِنى فیهِ بِرَحْمَتِکَ اِلى دارِ الْقَرارِ بِاِلهِیَّتِکَ یا اِلهَ الْعالَمینَ
خدایا موفقم دار در این ماه به همراهى کردن با نیکان و دورم دار در آن از رفاقت با اشرار و جایم ده در آن بوسیله رحمت خود به خانه قرار و آرامش به معبودیّت خود اى معبود جهانیان
منبع: مفاتیح الجنان

زلال وحی
اهمیت نماز جماعت
واقیموالصلوه و اتوا الزکوه و ارکعوا مع الراکعین.
و نماز را برپا دارید، و زکات بپردازید و با رکوع کنندگان رکوع کنید. (1)
قرآن کریم دستور داده تا مسلمانان نماز را به بهترین و زیباترین شکلش، که جماعت است بخوانند. حتی در قبل از اسلام، در ادیان گذشته نیز، نماز جماعت مورد تأکید خداوند بوده است.
روایات اسلامی در پاداش و ارزش نماز جماعت فراوان است. در حدیث معروفی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از جبرئیل نقل کرده اند، می فرمایند: خداوند متعال وعده داده است که اگر عدد حاضران در نماز جماعت بیش از ده نفر باشد، اگر تمام دریاها مرکب و درخت ها قلم و جن و انس و ملائکه نویسنده شوند، نتوانند ثواب یک رکعت آن را بنویسند. (2)
بر اساس احادیث گهربار معصومین (علیهم السلام) رفتن به مسجد برای شرکت در نماز جماعت و درک نماز جماعت از ابتدای تکبیره الاحرام اجر و پاداش بسیار زیادی دارد و نماز جماعت کوتاه و مختصر بر نماز طولانی برتری دارد؛ و نیز پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده اند: «در نماز جماعت حاضر شوید، اگر چه با دشواری و سختی باشد.» حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند: « در زمان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مردی به علت نابینایی در نماز جماعت شرکت نمی کرد. روزی به خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و عرض کرد: من نابینایم و صدای اذان را می شنوم، اما کسی نیست که دستم را بگیرد و مرا به مسجد بیاورد حضرت فرمودند: طنابی از خانه تا مسجد قرار بده و با آن خود را به نماز جماعت برسان.» (3)

پی نوشت ها:

1- سوره ی آل عمران، آیه ی 43.
2- عروه الوثقی، ج1، باب طاه الجماعه.
3- وسایل الشیعه، ج5، ص 377.

کلام نور

روزه واقعى
قال امیرالمومنین علیه السلام الصیام اجتناب المحارم کما یمتنع الرجل من الطعام و الشراب.
امام على علیه السلام فرمودند: روزه پرهیز از حرامها است همچنانکه شخص از خوردنى و نوشیدنى پرهیز مى‌کند.
بحار ج 93 ص 249

برترین روزه
قال امیرالمومنین علیه السلام: صوم القلب خیر من صیام اللسان و صوم اللسان خیر من صیام البطن.
امام على علیه السلام فرمودند: روزه قلب بهتر از روزه زبان است و روزه زبان بهتر از روزه شکم است.
غرر الحکم، ج 1، ص 417

زیارت ائمه ی اطهار علیهم السلام
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): من اتانی زائرا کنت شفیعه یوم القیامه.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: هر که به زیارت من بیاید در روز قیامت شفیع او باشم. (1)
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): من زارالحسن فی بقیعه، ثبت قدمه علی الصراط یوم تنزل فیه الاقدام.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: هر کس حسن (علیه السلام) را در بقیع زیارت کند. خداوند در آن روز که پاها می لرزد، پای او را بر صراط استوار گرداند. (2)
قال الامام الصادق (علیه السلام): من زارنا مما تنا فکانما زارنا فی حیاتنا.
حضرت امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: هر کس پس از مردنمان ما را زیارت کند، چنان است که ما را در زمان حیاتمان زیارت کرده باشد. (3)
قال الامام الرضا (علیه السلام): من زارنی علی بعد داری اتیته یوم القیامه فی ثلاث مواطن حتی اخلصه من اهوالها؛ اذا نظایرت الکتب یمینا و شمالا و عندالصراط و عندالمیزان.
حضرت امام رضا (علیه السلام) می فرمایند: هر که مرا در دیار غربت زیارت کند، روز قیامت من در سه جا به داد او می رسم و از هراسها و سختیها آنها نجاتش می دهم؛ در وقتی که نامه های اعمال از راست و چپ پراکنده شوند و در هنگام گذشتن از صراط و در موقع سنجیدن اعمال (میزان) (4)

پی نوشت ها:

1- بحارالانوار، ج100، ص 142.
2- بحارالانوار، ج100، ص 141.
3- بحارالانوار، ج100، ص 124.
4- عیون اخبار الرضا، ج2، ص 255.

علماء
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): العلماء مصابیح الارض، و خلفاء الانبیاء، و ورتنی و ورثه الانبیاء.
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: علما چراغهای زمینند و جانشینان پیامبران و وارثان من و پیامبران هستند. (1)
قال رسول الله د(صلی الله علیه و آله و سلم): موت العالم ثلمه فی الاسلام لا تسد ما اختلف اللیل و النهار.
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: در گذشت عالم، رخنه ای است در اسلام که تا شب و روز در گردش است، هیچ چیز آن را جبران نمی کند. (2)
قال علی (علیه السلام): العلماء باقون ما بقی اللیل و النهار.
حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: تا گردش شب و روز هست، علما هستند. (3)
قال الامام الباقر (علیه السلام): عالم ینفع بعلمه، افضل من سبعین الف عابد.
حضرت امام باقر (علیه السلام) فرمودند: دانشمندی که از علمش بهره ببرند، برتر از هفتاد هزار عابد است. (4)
قال الامام الصادق(علیه السلام): اذ کان یوم القیامه بعث الله عزوجل العالم و العابد، فاذا وقف بین یدی الله عزوجل قیل للعابد: انطلق الی الجنه، و قیل للعالم: فق، تشفع للناس بحسن تا دیبک لهم.
حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند: چون روز قیامت شود، خدای عزوجل عالم و عابد را برانگیزد. چون آن دو در پیشگاه خدای عزوجل بایستند، به عابد گفته شود: به بهشت برو و به عالم گفته شود: بایست و بسبب آن که مردم را نیکو تربیت کردی، شفاعتشان کن. (5)

پی نوشت ها:

1- کنز العمال/ 28677.
2- کنزالعمال/ ج 28760.
3- غررالحکم/ ج1481.
4- میزان الحکمه/ ج8/ص 3942.
5- علل الشرایع/ 394.

فضیلت گریستن بر امام حسین (علیه السلام)
قال علی (علیه السلام): کل عین یوم القیامه باکیه و کل عین یوم القیامه ماهره، الاعین من اختصه الله بکرامته و بکی علی ما ینهک من الحسین و آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم).
حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: در روز قیامت همه چشمها گریانند و هیچ چشمی خواب ندارد، مگر آن چشمی که خداوند آن را به کرامت خود اختصاص داده و برای هتک حرمت حسین و خاندان محمد گریسته باشد. (1)
قال الامام الاسجاد (علیه السلام): ایها مؤمن دمعت عیناه بقتل الحسین (علیه السلام) حتی یسیل علی خده، لواه الله بها فی الجنه عرفا یسکنها احقابا.
امام سجاد (علیه السلام) می فرمایند: هر مؤمنی که چشمانش برای کشته شدن حسین (علیه السلام) گریان شود، به طوری که اشک بر گونه هایش سرازیر گردد، خداوند به سبب آن او را درغرفه های بهشتی جای دهد که روزگاران دراز در آن به سر برند.(3)
قال الرضا (علیه السلام): فعلی مثل الحسین فلیبک الباکون، فان البکاء علیه لحظ الذنوب العظام.
امام رضا (علیه السلام) می فرمایند: هر کسی چون حسین باید گریه کنندگان بگریند؛ زیرا که گریستن بر او گناه بزرگ را می زداید. (3)
قال الصادق (علیه السلام): من انشد فی الحسین بیتا من شعر فبکی و ابکی عشره فله لهم الجنه.
امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: هر کسی درباره حسین (علیه السلام) بیتی شعر بسراید و خود بگیرد و ده نفر را بگریاند، برای او و آن ده نفر بهشت باشد. (4)

پی نوشت ها:

1- الخصال/ ج 625.
2- ثواب الاعمال/ ج108.
3- وسایل الشیعه/ج10/ ص 394.
4- ثواب الاعمال/ ج110.

عوامل افزایش و کاهش روزی در کلام ائمه (علیهم السلام):
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): اکثروا من الصدقه ترزقوا.
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: صدقه زیاد بدهید، تا خداوند به شما روزی دهد.(1)
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): من حبس عن أخیه المسلم شیئا من حق حرم الله علیه برکه الرزق إلا ان یتوب.
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: هر که حقی از حقوق برادر مسلمان خود را پایمال سازد، خداوند برکت روزی را بر او حرام گرداند مگر آنکه توبه کند. (2)
قال الامام علی(علیه السلام) : مواساه الأخ فی الله عزوجل تزید فی الرزق.
حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: کمک مالی به برادر دینی، روزی را زیاد می کند.(3)
قال الامام الباقر (علیه السلام) : ان العبد کیذنب الذنب فیروی عنه الرزق.
حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) می فرمایند: بنده گناه می کند و به سبب آن روزی از او گرفته می شود. (4)
قال الامام الصادق (علیه السلام) : من حسن بره أهل بیته زید فی رزقه.
حضرت امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: هر که با خانواده ی خود نیکوکار باشد، روزیش زیاد می شود. (5)

پی نوشت ها:

1- بحارالانوار، ج77، ص 176.
2- امالی شیخ صدوق (ره) ص 350.
3- بحارالانوار، ج74، ص 359.
4- اصول کافی، ج2، ص 270.
5- بحارالانوار، ج76، ص 60.

حکمت های شگرف
حکمت 181 نهج البلاغه: ارزش ، دوراندیشى و پرهیز از کوتاهی (اخلاقى)
قَالَ الامام علیٌ [علیه السلام] ثَمَرَهُ التَّفْرِیطِ النَّدَامَهُ وَ ثَمَرَهُ الْحَزْمِ السَّلَامَهُ .
حضرت علی(علیه السلام) فرمودند : حاصل کوتاهى ، پشیمانى ؛ و حاصل دوراندیشی، سلامت است.
حکمت 182 : شناخت جایگاه سخن و سکوت (اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لَا خَیْرَ فِى الصَّمْتِ عَنِ الْحُکْمِ کَمَا أَنَّهُ لَا خَیْرَ فِى الْقَوْلِ بِالْجَهْلِ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : آنجا که باید سخنِ درست گفت، در خاموشى خیرى نیست، چنانکه در سخن ناآگاهانه نیز خیرى نخواهد بود.
حکمت 183 : باطل گرایى و اختلاف (اخلاقى، سیاسى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَا اخْتَلَفَتْ دَعْوَتَانِ إِلَّا کَانَتْ إِحْدَاهُمَا ضَلَالَهً .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : دو دعوت به اختلاف نرسد جز اینکه یکى باطل باشد!
حکمت 184 : ویژگى هاى اعتقادى امام [علیه السلام] (اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَا شَکَکْتُ فِى الْحَقِّ مُذْ أُرِیتُهُ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : از روزى که حق براى من نمایان شد، هرگز دچار تردید نشدم!
حکمت 185 : ویژگى هاى اعتقادى امام على [علیه السلام] (اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَا کَذَبْتُ وَ لَا کُذِّبْتُ وَ لَا ضَلَلْتُ وَ لَا ضُلَّ بِى .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : هرگز دروغ نگفتم و به من دروغ نگفتند ، و هرگز گمراه نشدم ، به کسى به وسیله من گمراه نشده است.
حکمت 186 : آینده سخت ستمکاران (اخلاقى، سیاسى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لِلظَّالِمِ الْبَادِى غَداً بِکَفِّهِ عَضَّهٌ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: آغاز کننده ستم ، در قیامت، انگشت به دندان مى گزد.
حکمت 187 : ضرورت یاد قیامت (اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الرَّحِیلُ وَشِیکٌ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: کوچ کردن نزدیک است!
حکمت 188 : ضرورت حق گرایى (اخلاقى، اعتقادى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَنْ أَبْدَى صَفْحَتَهُ لِلْحَقِّ هَلَکَ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: هر کس که با حق در آویزد نابود مى گردد.
حکمت 189 : ارزش صبر و خطر بى تابى (اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَنْ لَمْ یُنْجِهِ الصَّبْرُ أَهْلَکَهُ الْجَزَعُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: کسى را که شکیبایى نجات ندهد ، بى تابى او را هلاک گرداند.
حکمت 190: معیار امامت؟ (اعتقادى، معنوى)
وَ قَالَ [علیه السلام] وَا عَجَبَاهْ أَ تَکُونُ الْخِلَافَهُ بِالصَّحَابَهِ وَ الْقَرَابَهِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: شگفتا! آیا معیار خلافت ، صحابى بودن و خویشاوندى ملاک نیست؟ (از امام، شعرى در همین مسئله نقل شد که به ابابکر فرمود) اگر ادعا مى کنى با شوراى مسلمین به خلافت رسیدی، چه شورایى بود که رأى دهندگان حضور نداشتند ؟ و اگر خویشاوندى را حجت مى آورى ، دیگران از تو به پیامبر نزدیک تر و سزاوار ترند.
حکمت 191: مشکلات دنیا (اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] إِنَّمَا الْمَرْءُ فِى الدُّنْیَا غَرَضٌ تَنْتَضِلُ فِیهِ الْمَنَایَا وَ نَهْبٌ تُبَادِرُهُ الْمَصَائِبُ وَ مَعَ کُلِّ جُرْعَهٍ شَرَقٌ وَ فِى کُلِّ أَکْلَهٍ غَصَصٌ وَ لَا یَنَالُ الْعَبْدُ نِعْمَهً إِلَّا بِفِرَاقِ أُخْرَى وَ لَا یَسْتَقْبِلُ یَوْماً مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا بِفِرَاقِ آخَرَ مِنْ أَجَلِهِ فَنَحْنُ أَعْوَانُ الْمَنُونِ وَ أَنْفُسُنَا نَصْبُ الْحُتُوفِ فَمِنْ أَیْنَ نَرْجُو الْبَقَاءَ وَ هَذَا اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ لَمْ یَرْفَعَا مِنْ شَیْ‌ءٍ شَرَفاً إِلَّا أَسْرَعَا الْکَرَّهَ فِى هَدْمِ مَا بَنَیَا وَ تَفْرِیقِ مَا جَمَعَا .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: همانا انسان در دنیا تخته نشان تیرهاى مرگ ، و ثروتى است دستخوش تاراج مصیبت ها: با هر جرعه نوشیدنی، گلو رفتنی، و در هر لقمه اى ، گلو گیر شدنى است ، و بنده نعمتى به دست نیاورد جز آن که نعمتى از دست بدهد ، و روزى به عمرش افزوده نمى گردد جز با کم شدن روزى دیگر! پس ما یاران مى گیم، و جان هاى ما هدف نابودى ها ، پس چگونه به ماندن جاودانه امیدوار باشیم؟. در حالى که گذشت شب و روز بنایى را بالا نبرده جز آن که آن را ویران کرده و به اطراف پراکند!
حکمت 192 : پرهیز از زراندوزى(اخلاقى، اقتصادى)
وَ قَالَ [علیه السلام] یَا ابْنَ آدَمَ مَا کَسَبْتَ فَوْقَ قُوتِکَ فَأَنْتَ فِیهِ خَازِنٌ لِغَیْرِکَ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: اى فرزند آدم ، آنچه را که بیش از نیاز خود فراهم کنى ، براى دیگران اندوخته اى .

عزیزآل یاسین
توقیعات شریف
توضیح: توقیع، به نامه هایی که در جواب مسایل علاقمندان از ناحیه ی حضرت مهدی (علیه السلام) صدور یافته است، گفته می شود.
حضرت مهدی (علیه السلام) در توقیع به شیخ مفید (رضوان الله علیه) می فرمایند: اگر چنانچه شیعان ما – که خدا ایشان را در انجام طاعات خود مؤفق فرماید – در راه انجام و ایفای پیمانی که بر دوش دارند، همدل و پایدار می شدند، میمنت ملاقات ما از ایشان به تأخیر نمی افتاد و سعادت دیدار ما با شناخت کامل و راستین به آنان زودتر دست می داد پس ما را از ایشان دور نمی دارد مگر آن کردارهای آنان که برای ما ناپسند و نا خوشایند است.(1)
امام زمان (علیه السلام) در توقیع به اسحاق بن یعقوب می فرمایند:
… و اما ظهور فرج و تشکیل حکومت عدل پس از آن در اختیار خدا و بسته به اراده ی اوست و وقتش را خود می داند، هر کس برای آن وقت تعیین کند، دروغ گفته است. … و اما کیفیت بهره بردن از من در زمان غیبتم، ماننده بهره بردن از آفتاب زیر ابر است. و من برای اهل زمین وسیله ی امانم همچنان که ستاره ها برای اهل آسمانها وسیله ی امان هستند. (2)
حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در توقیع به عثمان بن سعید و پسرش محمد بن عثمان می فرمایند: شیعیان ما باید پیروی هوی و هوس را ترک کرده وروی اصول اعتقادی و مذهبی خود استوار بایستند.(3)

پی نوشت ها:

1- بحار الانوار، ج53، ص 177.
2- احتجاج مرحوم طبرسی، ج 2، ص 283.
3- کمال الدین، ص 511.

مواعظ جاوید
مملکت حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
این کشوری که کشور ائمه هدی(سلام الله علیهم) و کشور صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است، باید کشوری باشد تا ظهور موعود ایشان، به استقلال خودش ادامه دهد؛ قدرت خودش را در اختیار آن بزرگوار قرار بدهد، که عالم را (ان شاء الله) به عدل و داد بکشد و از این جورهایی که بر مستضعفان می گذرد، جلوگیری کند. (1)
من امیدوارم که همه ی خواهرها و برادرها و همه ی قشرهای این امت، از خدمتگزاران به اسلام و حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشیم. ما در یک مملکتی هستیم که مملکت حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است و وظیفه ی آنهایی که در مملکت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) زندگی می کنند، یک وظیفه سنگین است. ما نمی توانیم لفظا بگوییم ما در زیر پرچم حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) هستیم و عملا در آن مسیر نباشیم، چنانچه نمی توانیم بگوییم که ما، جمهوری اسلامی داریم و عملا آن طور نباشیم؛ اسلامی نباشیم. (2)
ارزش دارد که انسان در مقابل ظلم بایستد. در مقابل ظالم بایستد و مشتش را گره کند و توی دهنش بزند و نگذارد که این ظلم زیاد بشود، این ارزش دارد. ما تکلیف داریم، این طورنیست که حالا منتظر ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستیم، پس دیگر بنشینیم، تسبیح در دست بگیریم و بگوییم عجل علی فرجه. عجل با کار شما باید تعجیل بشود. شما باید زمینه را فراهم کنید و فراهم کردن زمینه، این است که، مسلمین را با هم مجتمع کنید. همه با هم بشوید. انشاء الله ایشان ظهور می کنند. (3)
اگر این جمهوری اسلامی ازبین برود، اسلام آن چنان منزوی خواهد شد که تا آخر ابد، مگر در زمان حضور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، نتواند سرش را بلند کند. من امیدوارم که ما به مطلوب حقیقی برسیم و این نهضت بزرگ اسلامی که نهضت حضرت ولی عصر است، متصل بشود. (4)

منابع :

1- امام خمینی (رحمت الله علیه)، صحیفه ی نور، ج14، ص 195.
2- امام خمینی (رحمت الله علیه)، صحیفه ی نور، ج8، ص 61.
3- امام خمینی (رحمت الله علیه)، صحیفه ی نور، ج18، ص 195.
4- امام خمینی (رحمت الله علیه)، صحیفه ی نور، ج12، ص 175.

در محضر ولایت

رمضان قطعه‌اى از بهشت است در جهنّم سوزان دنیاى مادّى
ماه رمضان در هر سال، قطعه‌اى از بهشت است که خدا در جهنّم سوزان دنیاى مادّى ما آن را وارد مى‌کند و به ما فرصت مى‌دهد که خودمان را بر سر این سفره الهى در این ماه، وارد بهشت کنیم. بعضى همان سى‌روز را وارد بهشت مى‌شوند. بعضى به برکت آن سى‌روز، همه سال را و بعضى همه عمر را. بعضى هم از کنار آن، غافل عبور مى‌کنند که مایه تأسف و خسران است. حالا براى خودشان که هیچ، هر کس که ببیند این موجود انسانى، با این همه استعداد و توانایىِ عروج و تکامل، از چنین سفره با عظمتى استفاده نکند، حق دارد که متأسّف شود. این، ماه رمضان است. ماه ضیافت اللَّه است. ماه لیلهالقدر است……..
از بزرگترین اهداف روزه ماه رمضان – یا شاید بشود به یک معنا گفت: «تمام الهدف» – تقواست. «لعلکم تتّقون.» و این دست ماست. مردم باید هرکدام خودشان، و اگر بتوانند دیگران را اصلاح کنند. این، مخصوص معممّین نیست. لکن علما و روحانیون و خطبا و وعاظ آمادگى دارند. خداى متعال به آنها این بیان، این امکان، این ذهن، این موقعیت اجتماعى و این لباس را داده است؛ و ما باید از آن استفاده کنیم. از جمله چیزهایى که در این ماه رمضان عادى است، این عبارت صریح خداى متعال است که «لیله القدر خیر من الف شهر، تنزّل‌الملئکه و الروح فیها باذن ربهم من کل امر، سلامٌ هى حتى مطلع الفجر.» (قدر: 5 – 3) یک شب تا صبح، مظهر سلام الهى است. همان «سلامٌ قولاً من ربّ رحیم» (یس: 58) که مخصوص مؤمنین است. مخصوص اهل بهشت است. مخصوص بندگان خالص خداست. این، در اختیار ماست که استفاده کنیم. این، آن کلمه‌اى است که من مى‌خواهم در باب ماه رمضان عرض کنم. این، کلید اصلاح همه امور است؛ و از این‌جا شروع مى‌شود. کما این‌که اصل انقلاب از این‌جا شروع شد: از مسجد و دین.
منبع: فرازی از بیانات مقام معظم رهبرى‌ در دیدار روحانیان و مبلّغان اعزامى به مناسبت فرارسیدن ماه مبارک رمضان‌ 17/11/1372

اهمیت روزه و ره آورد عملی آن در ماه مبارک رمضان
‌روزه که از آن به‌عنوان تکلیف الهى یاد مى‌کنیم، در حقیقت یک تشریف الهى است؛ یک نعمت خداست؛ یک فرصت بسیار ذى‌قیمت براى کسانى است که موفّق مى‌شوند روزه بگیرند؛ البته سختی هایى هم دارد. همه کارهاى مبارک و مفید، از سختى خالى نیست. بشر بدون تحمّل سختیها به جایى نمى‌رسد. این مقدار سختى که در تحمّل روزه‌گیرى وجود دارد، در مقابل آنچه که از روزه عاید انسان مى‌شود، چیزِ کم و سرمایه اندکى است که انسان مصرف مى‌کند و سود بسیارى را مى‌برد.
منبع: فرازی از خطبه های نماز جمعه 26/9/1378

جنبه های الگویی زندگی حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها)
اسلام، حضرت فاطمه (سلام الله علیها) آن عنصر برجسته و ممتاز و ملکوتی را به عنوان نمونه و اسوه ی زن معرفی می کند. آن زندگی ظاهری، جهاد و مبارزه ای، دانش و سخنوری، فداکاری، شوهر داری، مادری، همسری، مهاجرت، حضور در همه ی میدان های سیاسی، نظامی و انقلابی و برجستگی همه جانبه ی او که مردهای بزرگ را در مقابلش به خضوع وادار می کرد، این هم مقام معنوی و رکوع، سجود، محراب عبادت، دعا، صحیفه، تضرع و ذات ملکوتی و درخشندگی و عنصر معنوی هم پایه وهم وزن و هم سنگ امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بودن اوست. زن، این است. الگوی زنی که اسلام می خواهد بسازد، این است. (1)
حضرت فاطمه ی زهراء (سلام الله علیها) سرمشقی است برای زن ایرانی که می خواهد علی رغم تمام بدآموزی ها و علی رغم تمام سیاست هایی که می خواستند زن را در لجن زار اخلاقی بغلطانند، موجودی باشد دنباله رو حضرت زهراء (سلام الله علیها) یعنی با دین، طیب و طاهر، شجاع، مبارز و وفادار و در عین حال در میدان های دشوار زندگی با تمام وجود سرمایه گذاری کند. حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) یک چنین عنصر بزرگواریست.(2)
این دختر بزرگوار حضرت فاطمه (سلام الله علیها) به عنوان الگوی معرفت، دانش، عبادت، زهد، خانه داری، جهاد، شهامت و تمام امتیازات و خصوصیات یک انسان والا و معصوم را با خود دارد. ما افتخار می کنیم که دنباله رو آن حضرت باشیم افتخار می کنیم که حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) را اسوه و الگوی خود قرار بدهیم. زن ها، دخترهای جوان و نسل انقلابی کوشش کنند خودشان را به آن ترسیمی که حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) از زن مسلمان برای ما به وجود آورده هرچه ممکن است نزدیک تر کنند. (3)

منابع :

1) مقام معظم رهبری (حفظه الله) حدیث ولایت، ج 3، ص 158.
2و3) بیانات مقام معظم رهبری (حفظه الله) در خطبه های نماز جمعه ی تهران، 12/11/63.

اثرات انقلاب اسلامی
جامعه ی ما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی احساس هویت کرد، یعنی شخصیت خودش را باز یافت. ما به عنوان جزء نود و نهم در امواج حرکات جهانی غرق و گم بودیم، انقلاب، ما را زنده کرد و به ما شخصیت داد. انقلاب به ما آموخت که یک ملت می تواند در اساسی ترین مسائل جهانی، سخن و موضعی داشته باشد و آن را با صراحت و بدون توجه به این که قدرت مندان عالم چه می خواهند، ابراز کند و پی آن بایستد. ارزش یک ملت در جامعه ی بین المللی به این چیزهاست، نه به دنباله روی کورکورانه؛ آن هم نه چیزعالی خوب بلکه از نقاط منفی برای یک ملت، بله قربان گوی دولت ی گردن کلفت تر و قوی تر و ثروتمند بودن ارزش نیست؛ این را انقلاب به ما داد؛ این به برکت اسلام به ما رسید الان هم با قدرت تمام، نظام جمهوری اسلامی و ملت ایران در صحنه ی جهانی به عنوان یک ملت شجاع که در زمینه ی مسائل گوناگون صاحب ایده اند، مطرحند.
منبع: بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع اصحاب فرهنگ، هنر و اندیشه کشور 10/5/80.

شمیم هدایت
روزه و پرورش وجدان
در نهاد انسان نیرویى آسمانى و قوّه اى ملکوتى است که او را به کارهاى نیک تشویق کرده و از کارهاى زشت باز مى دارد.
همه این نیرو را در اعماق باطن خود مىیابند و پیروى از آن را کمال و فضیلت مى دانند. و تنها از کسانى مى توان انتظار و توقّع امانت دارى، صداقت و عدالت داشت و به خیر و نیکى آنان دل بست که این نیرو در آنان زنده و بیدار است. و این نور در نهاد هر کس به خاموشى گرایید، دیگر نباید از او انتظار عدالت، فضیلت، شرف و آدمیّت داشت.
در اصطلاح علماى اخلاق به این نیرو «وجدان» مى گویند. حقیقت این نیرو هر چه باشد و اسمش «وجدان» باشد یا «ضمیر» یا «قلب»، تفاوت نمى کند. چنین نیرویى در بشر وجود دارد که با انجام کار نیک، شاد و خوشحال مى شود (مانند: کسى که از عهده تکلیف و مسؤولیّت بزرگى بیرون آمده باشد که در این صورت، احساس راحتى و آسایش قلبى مى نماید.) و هرگاه کار بد و عمل زشت و گناهى از انسان سر زند، این نیرو او را توبیخ و سرزنش مى کند، و او را از کرده خود پشیمان ساخته و بسا که آثار ندامت و کراهت در چهره گرفته او خوانده مى شود و در ضمیر، احساس ندامت کرده و مى گوید: کاش این کار را نکرده بودم! و…
نداى وجدان و صداى ضمیر، همواره به او نهیب مى زند و او را مى ترساند و از او مى خواهد تا نقطه ضعف ها را برطرف کند، و شکستگى و خسارت حاصل از گناه را جبران نماید.
قرآن مجید چنین حالت وجدانى را «نفس لوّامه» نامیده است.
بارها افرادى را دیده ایم که تحت تأثیر این نداى وجدان و براى خلاصى از تألّمات روحى، صفحه زندگى آن ها ـ که از جرم، خیانت، گناه، ستم و فساد سیاه شده بود ـ عوض شده و در فصل دیگرى از زندگى به صورت انسانى پاک و خیرخواه، نوع پرور، خداپرست و با شرافت ظاهر گردیدند.
پیروى از این نیروى خداداد و ذاتى و به کار بستن آن، باعث رشد و ترقّى آن مى شود; چنان چه بى اعتنایى و اهمال و سستى نسبت به آن، سبب ضعف و فناى آن مى گردد; و از این رو وقتى براى اوّلین بار، انسان با وجدان خویش مخالفت نماید، سخت ناراحت و نادم است و در آتش عذاب روحى مى سوزد و اگر آن مخالفت را دنبال کند، وجدان او به تدریج تاریک مى شود; تا حدّى که از آن کار زشت و ناپسند، هیچ گونه عکس العملى در نهاد خویش نمى یابد و مصداق این آیه می گردد:
(خَتَمَ اللهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلى سَمْعِهِمْ وَعَلى اَبصارِهِمْ غِشاوَهٌ)1
یکى از اهداف و برنامه هاى دینى این است که وجدان بشر همیشه زنده بماند و از ضعف و سستى آن جلوگیرى شود.
نماز، حج، دعا، اذکار، مواعظ، نصایح، تلاوت قرآن و سایر احکام تربیتى اسلام و به طور کلّى، اطاعت از تمام اوامر و نواهى شرع، این نیرو را رشد مى دهد و وجدان عالى تر و نیرومندترى به نام «وجدان دینى و شعور به مسؤولیّت» مى سازد.
این وجدان، مظهرى از خوف و ترس از خدا و خشیت الله است.
این وجدان دینى است که هنگام وسوسه هاى شیطانى و اندیشه هاى اهریمنى به کمک مردم پرهیز کار بر مى خیزد و آنان را از خطر سقوط در پرتگاه گناه نجات مى دهد:
« هُمْ مُّبصِرُونَ»2
بینا شوند.
این وجدان ایمانى و مذهبى، گناه را مانند سنگ بزرگى ـ که بیم فرود آمدن آن بر سر شخص وجود دارد ـ خطرناک و مهیب جلوه مى دهد:
« اِنَّ المُؤمِنَ یَرى ذَنَبهُ کَاَنَّهُ صَخَرهٌ یَخافُ اَن تَقعَ عَلیَه»3
یکى از فواید تربیتى روزه «پرورش وجدان» است. روزه از جمله عباداتى است که با خلوص و پاکى نیّت و پیروى از وجدان دینى انجام مى شود و ریاکارى و اَغراض باطل در آن کمتر وارد مىگردد; زیرا روزه، صبر و امساک از مفطرات و خویشتن دارى است. و کسى که نیّت پاک، شوق به اطاعت فرمان خدا و پاسخ به نداى وجدان نداشته باشد، امساک و خویشتن دارى نیز ننموده و در خلوت از خوردن و آشامیدن پرهیز نخواهد کرد; چرا که مى تواند در حضور مردم از خوردن غذا خوددارى کند، و به طور محرمانه روزه خود را افطار کند.
پس بى تردید کسى که در حضور و غیاب مردم امساک دارد و روزه است، داراى نیّت قربت و اخلاص است و اطاعتش، واقعى و حقیقى است و این است معناى فرمایش امیرالمؤمنین علیه السّلام ـ :
« وَالصِّیامُ ابِتلاءً لاِخلاصِ الخَلق»4
این روزه دار یقیناً داراى وجدان رشد یافته دینى است و حتماً روزه او سبب رشد بیش تر وجدان و شعور او به مسؤولیّت مى شود.
پس اى برادر ایمانى واى حبیب روحانى!
اگر خواهان رشد وجدان و بیدارى ضمیر هستى، روزه بگیر و آن را که یکى از ارکان اسلام است، کوچک مشمار

پی نوشت ها:

1) سوره بقره، آیه 7 : خداوند بر دلهاى آنان، و بر شنوایى ایشان مُهر نهاده; و بر دیدگانشان پرده اى است.
2) سوره اعراف، آیه 201.
3) امالى طوسى ، ص 527 .
4) نهج البلاغه، ج 3، ص 208، کلمه 253.
منبع: بیانات آیت الله العظمی صافی گلپایگانی

نکته های ناب
چند سخن در باب دنیا
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: در روز قیامت، دنیا را به صورت پیرزالی کبود موی، ارزق چشم، گراز دندان و زشت چهره می آورند، به گونه ای که مردمان از بوی گندش به رنج می افتند و می گریزند. سپس آن را در پشت آفریدگان می آورند و می گویند: آیا این را می شناسید؟ حاضران در محشر می گویند: به خدا پناه می بریم که این را بشناسیم، ما از او بیزاریم! خطاب می رسد: این همان دنیایی است که دوستش می داشتید و جان فدایش می کردید و شب و روز به دنبالش بودید و با آن بر هم فخر می فروختید و به واسطه آن به یکدیگر حسد می بردید و دشمنی می کردید و از خویشاوندان می بریدید آنگاه دنیا را به برزخ می افکنند. دنیا فریاد بر می آورد که: خداوندا! دوستان و پیروان من کجایند؟
خدای برترین می فرماید: که دوستان و محبانش را نیز به او ملحق می سازد.(1)

پی نوشت :

1- محعه البیضاء، ج6، ص 10.

ثمره صلوات
قال الام الرضا(علیه السلام): من لم یقدر علی ما یکفر به ذنوبه فلیکثر من الصلوات علی محمد و آله فإنها تدم الذنوب هدما.
حضرت امام رضا(علیه السلام) فرمودند: کسی که نمی تواند کفاره ی گناهانش را بپردازد، زیاد بر محمد و آل محمد صلوات بفرستد چون که صلوات، گناهان را نابود می سازد.(1)

بار الهی نامه!
الهی! کامم را به حلاوت تلاوت کلامت شیرین بدار.
الهی! آن کس تاج عزت بر سر دارد که حلقه ی ارادتت را در گوش دارد و طوق عبودیت را در گردن.
الهی! به حق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده.(2)

بدتر از شیطان
شیطان که رانده گشت بجز یک خطا نکرد
خود را برای سجده ی آدم رضا نکرد
شیطان هزار مرتبه بهتر ز بی نماز
آن سجده بر آدم و این بر خدا نکرد

توانگری
خداوند متعال به حضرت داوود(علیه السلام) وحی کرد:
من توانگری را در قناعت نهاده ام، اما مردم آن را در فراوانی مال می جوید. از این رو نمی یابندش.(3)

منابع:

1- جامع الاخبار، ص 154.
2- برگرفته از الهی نامه ی حضرت آیت الله حسن زاده آملی (حفظه الله)
3- بحارالانوار، ج 78، ص 453.

دل نوشته

سلام بر میهمانان خدا!
سلام بر روزه داران!
سلام بر آنان که با نیروى ایمان، جنبش ها و تمایلات نفسانى را مهار کرده و مى توانند خود را از آلودگى هاى شهوت و غضب، و از پلیدى و زشتى کنار کشیده و پاک و بى غلّ و غش زندگى کنند.
سلام بر کسانى که حرمت ماه رمضان را نگاه داشته; و از برکات و فضیلت هاى این ماه برخوردارند.
روزه دار عزیز! تو میهمان خدایى! تو مشمول آمرزش و رحمت او هستى! نفس کشیدن تو ثواب تسبیح و خواب تو ثواب عبادت را دارد; پس قدر خود را بدان!
بدان که بزرگ ترین مکتب تربیتى و روحانى اسلام براى همه طبقات اعم از غنىّ و فقیر، شاه و گدا و عالم و جاهل، افتتاح شده و شعبه هاى آن در کاخ هاى شهرى و خانه هاى روستایى، در همه شهرها و نقاط مسلمان نشین باز گردیده و در عالم اسلام، وجد و نشاط و بیدارى ضمیر و توجّه به معنویّات، همه چیز را تحت الشّعاع قرار داده است.
به راستى که چه فرصت خوب و چه اوقات عزیزى است; اگر ما قدر آن را بدانیم. تا چه اندازه این ماه به ما نیرو مى دهد؟ ما را امیدوار و سر زنده و تازه مى کند و احساسات انسانى را بیدار مى سازد؟
درود بر آن رهبرانى که در وصف روزه فرمودند:
«اَلصَّومُ جُنَّهٌ؛روزه سپر (زره) است.»
به راستى روزه، سپر از گناه، از پلیدى و زشتى و از آفات خشم و شهوت است.

در محکمه عدالت خداوند
محبوبه زارع
اى والاترین آرمان امیدواران! دست آرزوها را از دامان دلم کوتاه گردان و اَمل‌ها را از من بگیر تا عمل‌هایم تعالى یابد. اى بى‌زوال مطلق و اى مطلق لایزال! جاودانگى، جز با تو و تبسم خالقانه‌ات، میسر نخواهد شد؛ حال آنکه فراموشى‌هاى من، جز موجبات اخم آسمان را فراهم نکرده است و جز ترسیم آرزوها، نقشى حاصل ننموده!
خداوندا! در محکمه عدالت تو متحیر مانده‌ام؛ چرا که اگر بخواهى مرا ببخشایى، منتهاى فضل و کرامت توست و اگر بار گناهم چنان باشد که مستوجب عفو تو قرار نگیرم و مرا کیفر بدهى، باز هم نهایت عدالت توست؛ پس هر اراده تو، نشان خداوندى توست و هر خطاى من، گواه خروج از بندگى‌ات.
محتاج توایم
چه کسى جز تو مى‌تواند گناه مرا ببخشد؟! چه کسى جز تو قادر است از خطاهاى پیوسته ما اهل زمین، درگذرد؟! اى چشم پوشاننده از زشتى‌هاى ما؛ اى که هم خود خطاها را نادیده مى‌گیرى و هم ستاریّت خود بر عیوب را به اوج رسانده‌اى! به راستى چه چیز باعث مى‌شود که تو از ما ناامید نشوى؛ در حالى که تمام فرصت‌هایى را که به ما داده‌اى، در غفلت، نابود کرده‌ایم؟
اى که مدت فرمان‌روایى و خداوندى‌ات بى‌پایان است، بر فرصت محدود ما رحم کن و بیدارمان ساز! اى که شگفتى‌هاى عظمتت مرزى نمى‌شناسد، ما را از گمراهى در شناخت حقیقت، مصون دار! اى کسى که گنجینه‌هاى رحمتت، هرگز تمامى ندارد، به فقر مطلق ما بیندیش و چاره‌اى ساز کن که سخت درمانده و محتاجیم.

بر آستان کبریایى‌ات
معصومه داوود آبادى
آینه‌هاى پیش روى حضورت را بر چشم مى‌گذارم و راه مى‌افتم به سمت وسعت بى‌انتهاى خداوندى‌ات.
تاکستان‌هاى بى‌شمار را دیده‌ام که سرمست و بى‌قرار، از پلکان تسبیحت بالا مى‌روند.
رودخانه‌هاى بسیار را دیده‌ام که سمفونى پرستش بر لب، درختان جهان را تکثیر مى‌کنند.
عبور مى‌کنم و پیشانى سجده بر آستان کبریایى‌ات مى‌سایم.
رد مى‌شوم از این همه نشانه و هر روز، بیشتر به بندگى‌ات مى‌شتابم.
پروردگارا! چشمانم را از پنجره‌هاى نورانى‌ات بگذران. مرا به آسمانت رهنمون شو؛ پرنده‌ها، پرشکستگى را تاب نمى‌آورند.
مرا دریاب!
از روشناى رحمانى‌ات، چراغى مى‌خواهم که تاریک‌خانه جانم را به وسعت تصاویر آفتابى بکشاند.
من از شب‌هاى دراز گناه آلود مى‌آیم؛ از روزهاى سوزان معصیت، از تپش‌هاى بیهوده روزمرگى.
شعله‌هایى بلند، تاروپود روحم را به آتش‌بازى مشغولند.
رودخانه‌هاى بخشایشت را بر کالبد وجودم روان کن، پیش از آنکه خرمنى به خاکستر نشسته بخوانندم.
یا ستار! در هجوم طوفان‌هاى فرسودگى و رخوت، دستم را بگیر تا بغض‌هاى در گلو مانده‌ام را فریاد کنم. مرا دریاب تا بلنداى آبى‌ات را دریابم.
با تو که باشم…
با تو، جانم قرارگاهى است لبالب از امید؛ آن‌چنان‌که اطمینان قدم‌هایم را هیچ زلزله‌اى سست نمى‌تواند کرد. با تو دلم وسعتى مى‌شود که هیمنه طوفان‌ها را به هیچ مى‌گیرد.
اى خالق هر چه آفتاب! روشنایى روزهایم را زمزمه نامت وسیع‌تر مى‌کند.
نگاهم، ابرى‌ترین ثانیه‌ها را از خویش مى‌تکاند؛ وقتى که خورشید یاد تو بر دریچه‌هاى جانم، به سرورى مى‌ایستد.
بلندم و رها؛ آن‌قدر که انگشتانم، گیسوان باران را حس مى‌کنند.
با تو که باشم، بر شانه‌هایم براى عبور از ملکوت بال مى‌روید.

ای شنواترین!
معصومه زارع
الهی! اگر گناهان، تار و پود غفلت می‌بافند تا بر بندگی‌ام پرده افکنند و میان من و تو حائل شوند، ای شنواترین که هیچ نجوایی از گستره سمع تو بیرون نیست، اجازه مده که گناهان، مرا از لذت مناجات با مقام کبریایی‌ات محروم دارند و دریچه استجابت دعایم را مسدود کنند!
سجده‌ام را بپذیر!
ای بیناترین! ای خدای بی‌همتایی که نه پیش از تو وجودی اظهار حیات کرده و نه پس از حیات، جز تو کسی یارای حضور دارد؛ اگرچه هیچ اندیشه‌ای به ادراک وصف تو نمی‌رسد، اما آن‌قدر به این دل مشتاق، بصیرت عطا کن که به ادراک مقام بندگی خویش، سر تسلیم بر آستان معرفتت نهد!
ای قدرتمند لایزالی که با آفرینش عالمی چنین شگرف، هیچ از قدرتت کاسته نشده! زانوان بندگی‌ام را قوت ببخش و سجده سپاسم را بپذیر.

در آستان عبودیت تو
محبوبه زارع
مهربانا! این عبور لحظه‌ها و این گذر ایام، مرا به‌کدام سو می‌برد؟ کیست جز تو که نشانی بلوغ را بلد باشد و آدرس وصال را بداند؟! از تو، تو را خواستن، منتهای آزمندی و توقع است، یا ابتدای سرگشتگی و حیرانی؟
پرندگان، با هر بال زدن خود، حضور تو را قسم می‌خورند. یک‌بار مشتی از پرهایشان را جمع کردم و خوب با انگشتان مجذوبم، اندیشیدمشان! من پرها را ـ نه ـ پرها مرا لمس می‌کردند! و من به رحمانیت تو شهادت می‌دادم. اینک، با مرور لذت آن ثانیه‌ها، شهادت می‌دهم که تو را در بی‌تعلق‌ترین حضور، لمس کرده‌ام و در ساده‌ترین ظواهر، به شهود رسیده‌ام. پس ای معلوم‌ترین نشانی! ما را به آستان عبودیتت بار ده که شعله‌های اشتیاقمان تداوم داشته باشد.

نسیمِ مِهر
زینب مسرور
وقتی دل، گذرگاه عبور لحظه‌های سختِ تنهایی می‌شود؛
وقتی قلب، حرمت حریم خویش را فرو می‌نهد و بازیچه تباهی و گناه می‌شود؛ وقتی امید، از دلِ رنجورِ فرو رفته در اندوه، رَخت برمی‌بندد؛
وقتی هزار راهِ رفته و نارفته، به بُن‌بست تردید و وَهم و شکست می‌خورد؛
وقتی «تطمئن القلوبِ…» انسانِ سرگشته دوران، می‌شود: رقابت در ثروت، دست و پا زدن در مرداب غرور و نخوت و ثمره کوشش، دور شدن از طریقِ حقیقت و طریقت شریعت و واماندن از قافله عزت و کرامت ماندن در غفلت و حسرت؛
وقتی رسیدن به تمامِ این توحیدهای به ظاهر آرامش‌بخش، آرام و قرار از انسان می‌ستاند و به دالان‌های تاریک و فریبنده زمان می‌کشاند؛ وقتی قلب‌ها به یادت نمی‌تپند و هوس‌ها را به عشقِ عاشق‌ترین معشوق، ترجیح می‌دهند؛
معراج سبزِ درگاهت، نیایشگاه دست‌های خسته به آسمانْ برخاسته می‌شود؛ دل‌های شکسته، چشم‌های به خون نشسته و… بال‌های خونین و بسته که پرواز را از یاد برده‌اند؛ اما هنوز اندک رمقی دارند و می‌خواهند نسیمی از مهرت بوزد تا پرواز، از سر گیرند؛ می‌خواهند زنده بمانند، نمیرند!
آن‌گاه، عشق، معنا می‌یابد و… لحظه لحظه زندگی، سرشار می‌شود از نجوایی صمیمانه، دلدادگی عارفانه و راز و نیازی عاشقانه.

یاد ابرار
فرزند شفیق
حجت الاسلام حاج سید احمد خمینی رحمت الله علیه در 24 اسفند 1324 شمسی در بیت علم و عرفان و فضیلت و جهاد، در قم، پا به عرصه ی وجود نهاد. پس از طی دوره ی دبیرستان، به تحصیل علوم اسلامی پرداخت. در سال 1345، مخفیانه برای دیدار پدر، عازم نجف اشرف شد و در همان جا به دست پدر بزرگوارش حضرت امام خمینی (قدس سره الشریف) به سلک روحانیت در آمد. پانزده خرداد 1342، سرآغاز تحولی بزرگ در حیات سیاسی سید احمد بود. بعد از تبعید امام راحل مهمترین نقش حاج احمد، ایجاد ارتباط میان امام و پیروان انقلابی ایشان در ایران و سایر نقاط جهان برای برافراشته نگاه داشتن پرچم جهاد بود.
وی علاوه بر ارتباط مستمر و مخفی با مؤثرترین و بالاترین چهره های مبارز در ایران و همفکری و همکاری با آنان ازسال 1350 به بعد، محور و مدار تشکیلات مخفی مؤثری در حوزه ی علمیه ی قم بود که با عده ای از طلاب فاضل و دانشجویان کار تکثیر و توزیع خبر نامه ها و اطلاعیه ها و نوارهای حضرت امام رحمت الله علیه را بر عهده داشتند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، حضور ممتاز در صحنه، و نقش مهمی که در کنار پدر داشت، مهمترین و پر افتخار ترین دوران عمر با برکت وی را رقم می زند. در طول ده سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در دوران دفاع مقدس نیز به بهترین وجه ممکن برای خدمت به رهبر کبیر انقلاب کمر همت بست و بیت ایشان را سامان بخشید و در تمام شبانه روز به همه ی امور بیت رسیدگی می کرد. پس ازرحت امام قدس سره الشریف، ضمن پیروی از مقام منیع ولایت، تمام همت خویش را مصروف و معطوف به آن داشت تا وصایای پدر را که مشعل فروزان گذشته، حال و آینده ی انقلاب اسلامی است، روشن نگاه دارد و در تثبیت خط و راه امام راحل و دفاع از ولایت فقیه حرکت نماید.
سرانجام پس از تحمل چند سال غم جانکاه دوری از پدر، درشامگاه 25 اسفند 1373 ندای حق را لبیک گفت. (1)

پی نوشت ها:

1- روزها و رویدادها، جمعی از نویسندگان انتشارات زهد، ج3.

حکایت ها و پندها

مهاجر
فضیل بن عیاض یکی از دزدان معروف بود، به طوری که مردم ازدست او خواب راحت نداشتند. یک شب به قصد دزدی از دیوار خانه ای بالا می رود، اتفاقا در آن لحظه صاحبخانه مشغول خواندن قرآن کریم بوده و این آیه را تلاوت می کند. «الم یأن للذین آمنوا تخشع قلوبهم لذکر الله» (1)
«آیا وقت آن نرسیده است که مدعیان ایمان، قلبشان برای خدا نرم و آرام شود؟» یعنی تا کی قصاوت قلب، تا کی سرکشی و عصیان، تا کی پشت به خدا کردن؟ آیا وقت رو برگداندن از گناه و روکردن به سوی خدا نرسیده است؟ فضیل با شنیدن این آیه، به یکباره منقلب گشت، لذا همان جا گفت: خدایا! چرا، وقتش رسیده است و همین الان موقع آن است. از دیوار پایین آمد و بعد از آن دزدی، شراب خواری، قمار و هرچه که احیانا به آن مبتلا بود، کنار گذاشت. از همه ی پلیدیها و گناهان هجرت کرد و تا حدی که برایش مقدور بود اموال مردم را به صاحبانشان پس داد، حقوق الهی را ادا کرد و کوتاهی های گذشته را جبران نمود و نه فقط مرد با تقوایی شد، بلکه مربی و معلمی نمونه برای دیگران گردید.
پس او یک مهاجر است، زیرا توا نسته است از سیئات و گناهان دوری گزیند، با این منطق همه ی توبه کاران دنیا مهاجرند. (2)

پی نوشت :

1- سوره ی حدید، آیه ی 16.
2- گفتارهای معنوی، علامه شهید مرتضی مطهری (رحمت الله علیه) صفحات 128 – 126.

معرفی کتاب
کتاب «آثار و نتایج انقلاب اسلامی»
انقلاب ما انفجار نور بود. امام خمینی (قدس سره شریف)
تاریخچه و مراحل انقلاب اسلامی چه هستند؟ – زمینه¬ها و علل و عوامل شکل¬گیری و پیروزی انقلاب اسلامی چه هستند؟ اهداف و شیوه های انقلاب اسلامی کدامند؟- انقلاب اسلامی در مسیر خود با چه آفات و موانعی روبه رو است؟ – امید است با یافتن پاسخ کامل و صحیح سؤالاتی ازاین قبیل در این کتاب، باعث فرهیختگی جوانان امروز شود و راه نفوذ فرهنگ های بیگانه را ببندد.
مؤلف: محمدباقر حشمت زاده
ناشر: مؤسسه ی فرهنگی دانش و اندیشه ی معاصر
کتاب «کرامات و مقامات عرفانی امام رضا(علیه¬السلام)»
این کتاب در سه بخش تحت عناوین :
1- فرازهایی از زندگی امام علی بن موسی الرضا (علیه¬السلام)
2- داستان هایی ازعجایب و کرامات شگفت انگیز حضرت رضا (علیه¬السلام)
3- اوصاف مدایح و مراثی حضرت امام رضا (علیه¬السلام) از زبان شعر تنظیم گریده است.
مطالعه ی این کتاب، خواننده را با فرازهایی بس حساس از تاریخ تشیع در زمان حضرت امام رضا (علیه¬السلام) آشنا می کند و ذره ای از عظمت بی نهایت مقام آن حضرت را آشکار خواهد کرد.
مؤلف: سید علی حسینی
ناشر: انتشارات نبوغ
کتاب «عشق برتر»
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: فرزندان خود را با محبت من و محبت خاندان من و محبت قرآن، تربیت کنید. تربیت دینی و ولایی فرزندان، موجب سربلندی و مصونیت فرزندان در مقابل مفاسد اخلاقی و انحرافات فکری می شود و نویسنده در این کتاب، به بررسی رهنمودهای احادیث و سیره ی بزرگان و روشهای کاربردی برای تربیت کودکان و نوجوانان بر اساس حب آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) پرداخته است.
مؤلف: جواد محدثی
ناشر: انتشارات بوستان کتاب

احکام

شناخت احکام
سعادت بشر در این جهان و جهان آخرت در گروه عمل به برنامه های اسلامی و تطبیق برنامه های روزمره در تمام زوایای آن چه فردی و چه اجتماعی – بر قوانین نجات بخشی اسلام است.
برنامه های اسلام به سه دسته تقسیم می شوند:
الف- برنامه های اعتقادی (اصول دین)
ب- مسایل روانی (اخلاقی)
ج- دستورهای عملی (فروع دین یا احکام)
دسته اول: برنامه هایی است که در رابطه با سالم سازی فکر و اعتقاد؛ انسان مکلف باید نسبت به آنها یقین کند و آنها را از روی دلیل بپذیرد و چون این بخش از برنامه های اسلام اعتقادی است و نیاز به یقین دارد، پیروی از دیگران (تقلید) در آنها جایز نیست گرچه می توان از راهنمایی دیگران برای تحصیل یقین بهره مند گردید.
دسته دوم: برنامه هایی در رابطه با پرورش روح و سلامت روان آدمی است که شیوه ی تقویت صفات پسندیده؛ مانند: عدالت، سخاوت، شجاعت، عزت و… در نهاد انسانها و مبارزه با صفات، ناپسند و زشت؛ مانند: حسد، بخل، نفاق و… را بیان می کند.
دسته سوم: که برنامه های عملی می باشد مشتمل بر «بایدها» و «نبایدها» یی است که با انجام و ترک آنها «همراه با اعتقاد صحیح» اطاعت الهی تحقق می یابد؛ مانند: خواندن نماز و پرهیز از غیبت.
کتب فقهی که با تلاش شبانه روزی دانشمندان اسلامی به رشته ی تحریر درآمده در بردارنده ی دسته ی سوم از مسایل دینی است که «احکام» نام دارد.
منبع: آموزش فقه، حسین فلاح زاده

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید