خداوند رحمان به آدمی می فرماید:
یَا بْن َآدَمَ!
1. إِذا کانَ اللّهُ تَعالی قَدْ تَکَفَّلَ لَکَ بِرِزْقِکَ فَطُولُ اهْتِمامِکَ لِماذا؟!
2. وَ إِذا کانَ الْخَلْقُ مِنّی حَقّاً فَالْبُخْلُ لِماذا؟!
3. وَ إِذا کانَ إِبْلیسُ عَدُوّاً لی فَالْغَفْلَهُ لِماذا؟!
4. وَ إِذا کانَ الْحِسابُوَا المُرُور ُعَلَی الصِّراطِ حَقّا فَجَمْعُالما لِلِماذا؟!
5. وَ إِنْ کانَ عِقابُ اللّهِ حَقّاً فَالْمَعْصیَهُ لِماذا؟!
6. وَ إِن کانَ ثَوابُ اللّهِ تَعالی فِی الْجَنَّهِ حَقّاً فَالاِسْتِراحَهُ لِماذا؟!
7. وَ إِن کانَ کُلُّ شَیء بِقَضائی وَ قَدَری فَالْجَزَعُ لِماذا؟!
8. لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلی ما فَاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتیکُمْ.
ای فرزند آدم!
1. اگر خداوند، رزق و روزی ات را به عهده گرفته است، پس نگرانی و تلاش طولانی [و بیجا و حرص بر دنیا] چرا؟!
2. و اگر آفرینش همه اشیاء، به راستی از آنِ من است، پس بخل ورزیدن چرا؟!
3. و اگر شیطان، دشمن من [و تو] است، پس غفلت چرا؟!
4. و اگر حسابرسی و عبور از صراط، حقّ است، پس جمع کردن مال چرا؟!
5. و اگر کیفر خداوند، حق است، پس گناه کردن چرا؟!
6. و اگر پاداش و ثواب خداوند متعال در بهشت، حق است، پس استراحت [و سُستی] چرا؟!
7. و اگر همه چیز [و تمامی حوادث جهان] به قضا و قَدَر من است، پس بی تابی و جَزَع و فَزَع چرا؟!
8. برای آنچه از دستتان می رود تأسّف نخورید و ـ نیز ـ برای آنچه به شمایان می دهم شادمانی نکنید [و مغرور نشوید، زیرا اینها همه وسیله امتحان الـهی است].
کمتر عاملی را میتوان نشان داد که چونان «غفلت»، آدمی را به «هلاکت» افکند. منشاء بسیاری از تباهی های مردمان و انحطاط جوامع بشری، غفلت است. از این روی، ادیان الهی، انسان را به هشیاری همیشگی فرا میخوانند و او را از «خودفراموشی» و «خدا فراموشی» بر حذر میدارند.
هر آن کو غافل از حق، یک زمان است اگر آن غافلی، پیوسته بودی
در آن دم کافر است، امّا نهان است درِ اسلام بر وی بسته بودی
این همه تأکید اسلام بر مراقبت از خویشتن و محاسبه نفس، برای رهانیدن آدمیان از دام غفلت است.
غیر ره دوست، کی توانی رفتن؟! هر مدح و ثنا که میکنی، مدح وی است
جز مِدْحَتِ او کجا توانی گفتن؟! بیدار شو ای رفیق! تا کی خفتن؟!.