ویژگی های معنوی حضرت خدیجه (سلام الله علیها)(1)

ویژگی های معنوی حضرت خدیجه (سلام الله علیها)(1)

چکیده:

همه ما در زندگی نیازمند به داشتن الگوی مناسب هستیم تا در سایه عمل کردن به تعالیم آن الگو زندگی موفقی داشته باشیم، یکی از زنان نمونه وبرتر که الگوی مناسب برای زنان و مردان جامعه اسلامی می‌باشد، حضرت خدیجه (سلام الله علیها) هستند. در مقاله با برخی از ویژگی‌های معنوی حضرتش آشنا می‌شوید.

مقدمه:

در طول تاریخ، به خصوص در عصر علم و صنعت و ارتباطات، تجربه ثابت کرده است که استعمارگران در هر جا پا گذاشتند از عضو حساس جامعه، یعنی زن سوء استفاده کردند، وبا معرفی زنان هرزه‌ی جهان به عنوان هنر پیش‌گان ممتاز و دختران شایسته، به اهداف خود برسند.
در مقابل اسلام به عنوان یک آیین سازنده به این مطلب توجه کرده است وبا معرفی زنان نمونه وبرتر پیروان خود را از هرگونه هم سویی با الگوهای کاذب بر حذر داشته است.
بر همین اساس ما نیز به عنوان پیروان دین اسلام به دنبال معرفی ویژگی‌های خاص و معنوی بانویی بر آمدیم که نخستین زن مسلمان و نخستین همسر پیامبر (صلوات الله علیه واله) است.
ایشان مظهر کمالات انسانی، ایثار وقارت، مادری آزموده و فضیلت پرور یعنی مادر زهرای اطهر (علیها سلام)، حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) می‌باشند.
امیدواریم در این مختصر در حد توان برخی از ویژگی‌های معنوی آن بانوی علمی را ترسیم کرده باشیم.

الف- پیشتازترین بانو در گرایش به حق و عدالت.

حضرت خدیجه (سلام الله علیها) پیشتازترین زن در تاریخ اسلام، در گرایش به حق و عدالت است، و این پیشتازی در اسلام، پیشگامی در ایمان، در نماز و نیایش با خدای یکتا و برپایی فرهنگ و منش مترقی، و سبقت در دست بیعت دادن با پیامبر، از ویژگی‌های معنوی درخشان او به شمار می‌رود.
به ویژه که در آن شرایط تیره و تار جاهلیت، مخصوصاً در مورد زنان و دختران، که بیشتر قربانی تاریک اندیش ها و تعصب‌های کورکورانه و خرافه سازی می‌شدند.
خدیجه (سلام الله علیها) هم به خاطر موقعیت اجتماعی و اقتصادی و مدیریتش، به طور طبیعی می‌بایست در اردوگاه مخالفان نهضت تو حیدگریان محمد صلی الله علیه و آله قرار بگیرد، نه در اردوگاه نواندیشان و رو آورندگان و ایمان آورندگان به آموزه‌های ستم ستیز وحی و رسالت، تا چه رسد که از پیشتازان و پیشگامان اسلام و ایمان و آزادگی گردد و بر جایگاه پرفراز چهره‌های برجسته قرار بگیرد.
به تعدادی از روایات در این موارد می‌پردازیم:

1- پیشتازی در اسلام:

از پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله آورده‌اند که خدیجه (سلام الله علیها) به دخترش فاطمه (سلام الله علیها) فرمود: «ثُمَّ تَسْتَقْبِلُکَ اُمُّکِ خَدیجَهُ (سلام الله علیها) اَوَّلُ المُؤمناتِ بِاللهِ وَ بِرَسُولِهِ (1)……»؛ «سپس به پیشواز تو می‌آیند مادر ارجمندت خدیجه (سلام الله علیها)، آن بانویی که نخستین ایمان آورنده‌ی به خدا و به رسولش بود.».
و همچنین برخی از حدیث نگاران آورده‌اند که؛ پیامبر صلی الله علیه و آله در چهلمین روز از زندگی‌شان بود، روزی در غار «حراء» در حال نیایش با خدا و راز و نیاز با او، فرشته‌ی وحی بر آن حضرت فرود آمد، و در حالی که دو یار همراه او، علی علیه‌السلام و خدیجه (سلام الله علیها) در چند قدمی آن بزرگوار بودند، مژده‌ی پیام رسانی و رسالت را به او داد، و این آیات را به قلب محمد صلی الله علیه و آله خواند: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَقَ، خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَق‏»(2)؛ «به نام خداوند بخشاینده‌ی مهربان. (هانی محمد!) قرآن را به نام پروردگارت که خدای آفریننده‌ی عالم است قرائت کن. آن خدایی که آدمی را از خون بسته آفرید… ».
پیامبر صلی الله علیه و آله بعد از آنکه آیات الهی به رایشان نازل شد، به پیش خدیجه (سلام الله علیها) آمدند، اما در راه خود به سمت خانه، سنگ‌ها و شن‌ها و گیاهان و درختان را می‌دیدند که در برابر او سرت عظیم فرود آورده بودند و بر او سلام کردند.
هنگامی که وارد خانه شدند، از خدیجه (سلام الله علیها) خواستند و گفتند: «زَمِّلونِی وَ دَثِّرونی»؛ (3) «مرا بپوشانید و جامه‌ام را به رویم بکشید تا اندکی آرامش پیدا کنم.».
خدیجه (سلام الله علیها) هنگام استقبال از پیامبر صلی الله علیه و آله در سیمای ملکوتیشان درخشندگی و معنویت خاصی دید، و از پیامبر پرسیدند؟ «وَماهذَا النّور»؛ «این نور چیست!؟».
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «هذَا نُورُ النُّبُوَّهِ قُولِی لااِلهَ الاّ اللهِ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهَ»؛ (4) «خدیجه! این روشنایی، فروغ تابناک رسالت است، پس اینک با تمام وجود بگو خدایی جز خدای یکتا نیست و محمد صلی الله علیه و آله پیامبر خداست.».
این جا بود که حضرت خدیجه (سلام الله علیها)، احساس ویژه‌ای در دلش کرد و گفت: من از زمان‌های گذشته در انتظار چنین روزی بودم و در این مورد مطالعه و فکر کرده‌ام، پس با همه‌ی وجود به یکتایی خدا و رسالت محمد صلی الله علیه و آله ایمان آورد: «آمَنْتُ وَ صَدَّقْتُ وَ رَضیتُ وَ سَلَّمْتُ»؛ (5) «ای پیامبر خدا! من به آنچه خدا فرو فرستاده، ایمان آوردم و دین و آیین او را تصدیق نمودم و به گرایش به این راه و رسم خشنود گردیده‌ام و در برابر فرمان خدا فرمان بردارم.».
– و اما گفته‌های تاریخی در مورد پیشتازی خدیجه (سلام الله علیها) در اسلام زیاد است، نمونه‌ای از آن‌ها: «اَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِرَسول الله صلی الله علیه و آله مِنَ الرِّجال عَلِیُّ علیه السلام وَ مِنَ النِّساء خَدیجَه (سلام الله علیها)»؛ (6) «اولین کسی که ایمان آورد به رسول خدا صلی الله علیه و آله از مردان علی علیه السلام بود از زنان خدیجه (سلام الله علیها).».

2- پیشتازی در ایمان:

به عقیده‌ی عده‌ای، دو واژه‌ی اسلام و ایمان، دارای یک معنا و مفهوم است، اما از دیدگاه عده‌ای دیگر با هم تفاوت دارند، چرا که اسلام به مفهوم پذیرش و اقرار به زبان است، اما ایمان، به باور عمیق قلبی گفته می‌شود.
اسلام عبارت است از اعلام قانون گرایی و فرمان برداری از حق و پذیرش ره آورد وحی و رسالت است. بر همین اساس است که امنیت انسان تضمین می‌شود، اما اگر این اعلام، همراه با باور و عقیده‌ی قلبی باشد، از آن به ایمان تعبیر می‌شود و به دارنده‌ی آن، مسلمان و با ایمان می‌گویند.
اما کسانی که تنها با زبان اسلام آورده‌اند و به خاطر امتیاز و فرصت‌ها و شرایط اطراف و دفع خطر و هزینه، به این راه آمده‌اند، این‌ها از دایره‌ی ایمان بیرون هستند، هرچند به ظاهر مسلمان باشند.
این تفاوت‌ها و نوشته‌ها برگرفته از آیه‌ی شریفه‌ی قرآن است، که می‌فرماید: «قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإیمانُ فی‏ قُلُوبِکُمْ وَ إِنْ تُطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا یَلِتْکُمْ مِنْ أَعْمالِکُمْ شَیْئاً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ»؛ (7) «اعراب بنی اسد و غیره که بر تو منت گذارده و گفتند ما ایمان آوردیم به آن‌ها بگو شما که (ایمانتان) به قلب وارد نشده به حقیقت هنوز ایمان نیاورده‌اید لکن بگویید ما اسلام آوردیم و اگر خدا و رسول وی را اطاعت کنید او از (اجر) اعمال شما هیچ نخواهد کاست و از گناه گذشته‌ی شما می‌گذرد که خدا بسیار آموزنده و مهربان است.».
از پیامبر صلی الله علیه و آله آورده‌اند که در تفاوت اسلام و ایمان فرمود: «اَلاِسْلامُ عَلانیَهٌ، وَالاِیمانُ فِی الْقَلبِ»؛ (8) «اسلام آشکار است و به وسیله‌ی زبان هویدا می‌شود، اما ایمان باور عمیق قلبی است».
آن گاه با دست به سینه‌ی خود اشاره کرد و فرمود: «المُسْلِمُ مَنْ سَلُمَ المُسْلِمُونَ مِنْ لِسانِهِ وَ یَدْهِ …»؛ (9) «مسلمان آن کسی است که دیگران از دست و زبان او امنیت داشته باشند، و او قدرت و امکانات و مقررات خدا و حقوق مردم را پایمال نکند.».
بله، ایمان فراتر از اسلام است و علاوه بر اقرار آگاهانه و آزادانه به اصول و فروع دین و معارف و مقررات خدا، زندگی فردی و اجتماعی و حتی ازدواج خود را بر اساس اندیشه و باور منش مورد نظر قرآن و آوردنده ی قرآن تنظیم می‌کند و رابطه‌اش و رفتارش هم با خدا، خویشتن، پدیده‌های متنوع طبیعی و همنوعان بر اساس عدل و داد می‌شود و این می‌شود یک زندگی و ازدواج معنوی و برتر که لیاقت الگو شدن را دارد.
از ویژگی‌های معنوی خدیجه (سلام الله علیها) این است که نه تنها توحید گرا و ایمان آورنده‌ی واقعی به خدا و پیامبر و باور کننده‌ی پاداش و کیفر و بهشت و دوزخ بود و در کل بانوی ایمان و باور بود بلکه در این مسیر از همه‌ی زنان نواندیش و کمال طلب جلوتر بود، و در ایمان واقعی به خدا و پیامبر، پیشگام تر ین و پیشتازترین زنان شد.
این ویژگی، خدیجه (سلام الله علیها)، در بسیاری از روایات بیان شده که ما به ذکر دو موردکفایت می‌کنیم: – پیامبر صلی الله علیه و آله، بارها در برابر ادعای دروغین برخی از زنان خود، در تجلیل از خدیجه (سلام الله علیها) فرمود: «ما اَبْدَلَنِیَ اللهُ خیراً مِنْها لَقَدْ آمَنَتْ بِی حِینَ کَفَرَ النّاسُ وَ صَدَّقَتْنِی حِینَ کَذَّبَنِی النّاسُ… »؛ (10) «خداوند هرگز همسر و همراه و مشاوری بهتر از او (خدیجه) به من ارزانی نداشت، چرا که در آن شرایط بحرانی که مردم به دعوت توحیدی من کفر می‌ورزیدند، او با شهامت و درایت به راه و رسم آسمانی من ایمان آورد، و آنگاه که آنان من را در رسالتم، دروغ‌گو می‌دانستند، او با اخلاص و درستی و راستی من را در دعوتم گواهی داد و… ».
در تاریخ همچنین آمده است: «وَجاءَتِ النُّبُوَّهَ فَأسْلَمَتْ فَهِیَ اَوَّلُ إمْرَأهٍ آمَنَتْ بِهِ …»؛ (11) «چون امر نبوت ظاهر شد، خدیجه (سلام الله علیها) با اسلام رو آورد، او نخستین بانویی است که به ایمان آورد… ».
یکی از حقایق دقیق تاریخی و روایی این است که؛
خدیجه (سلام الله علیها) نخستین بانویی است که به پیامبر و پیام آسمانی او ایمان آورد، و این ویژگی معنوی او به طوری مشهور و معروف است که در میان تاریخ نگاران و محدثان و دانشمندان نظر مخالفی ندارد.

3- پیشتازی در نماز:

نماز و نیایش به معنای واقعی آن، اگر در زندگی فردی، خانواده، جامعه و حکومت، مخصوصاً در زندگی زناشویی، از جایگاه معتبر و خالصانه و درستی برخوردار باشد، به عنوان مراسمی تشریفاتی و یا سوداگرانه به آن نگاه نشود، هم نشانه‌ی رابطه‌ی دوستانه‌ی آن نمازگزاران با خداست و هم دلیل بر ویژگی‌های معنویتی و حق طلبی و قانون مداری و بشر دوستی آن‌هاست و هم اثر فوق‌العاده سازنده در بینش و منش و عملکرد و زندگی و در ادامه نسل‌های آن‌ها دارد.
چرا که این برنامه‌ی شبانه روزی در فرهنگ قرآن و روایات ما، در حقیقت روح عبادت، جان پرستش، بارزترین نوع بندگی و خلوص، پرواز روح و جان شیفته‌ی حق، معراج انسان در فضای بی کران معنویت، کلید بهشت، اوج گرفتن به قرب پروردگار، مهم‌ترین سفارش پیامبر صلی الله علیه و آله و… می‌باشد.
نمونه‌ی بارز سفارش به نماز در آیات الهی، از این قرار است: «… وَ أَقِمِ الصَّلاهَ إِنَّ الصَّلاهَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ»؛ (12) «و نماز را (که بزرگ عبادت خدا است) بسته بجای آر که همانا نماز است که اهل نماز را از هر کار زشت و منکر باز می‌دارد و همانا ذکر خدا بزرگتر است و خدا به هرچه کنید آگاه است.».
از پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله در این مورد آورده‌اند که: «لاصَلوهَ لِمَنْ لَمْ یُطِعِ الصَّلوهَ وَطاعَهُ الصَّلوهِ أنْ یَنْتَهِىَ عَنِ الَفَحْشاءِ وَالمُنِکرُ»؛ (13) «کسی که فرمان برداری از نماز نکند، نماز او در حقیقت نماز درست و خداپسندانه‌ای نیست، و فرمان برداری از نماز نیز آن است که نمازگزار از زشتی و گناه دوری گزیند.».
به عبارتی دیگر پیام این روایت را می‌توان این‌طور گفت که:
نمازی انسان را از گناه و زشتی دور می‌سازد، که نماز واقعی باشد یعنی نمازی باشد که به آن دل دهیم و پیام انسان ساز آن را بشنویم و در کنارش کارهایی را انجام دهیم که ما را به خدا نزدیک کند. نه اینکه نمازگزار از گناه و زشتی و پایمال ساختن امنیت و آزادی مردم دوری نکند و یا اینکه حتی در نماز تازه گم‌شده‌هایمان را پیدا کنیم، تنها وقتی نماز اثربخش است که از نافرمانی خدا توبه‌ی واقعی کنیم و خود را از اسارت هواها و وسوسه‌های شیطانی دور کنیم، همان طور که خدیجه (سلام الله علیها) این‌گونه برتر و والاتر بودند و نه تنها نماز و نیایش واقعی داشتند بلکه در انجام آن پیشتاز بودند، از جمله برخی روایات در زمینه‌ی پیشتازی خدیجه (سلام الله علیها) در نماز؛
– پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله پیش از دعوت اسلام و دعوت به ایمان، بارها فرشته‌ی وحی را دیده بود و نماز و نیایش را آموخته بود، و مدت‌ها بود که به طور پنهانی خدا را پرستش می‌کرد و نماز می‌خواند، روزی در حال نماز خواندن بود که علی علیه السلام آمد و آن حضرت را در حال نماز خواندن دید، او پیامبر را در حال دعا و نیایش دیده بود ولی در حال نماز خواندن ندیده بود، پس پرسید:
«یاابالقاسم، ماهذا!؟»؛ «ای پیامبر، این چه عبادتی است!؟».
«قالَ: هذِهِ الصَّلواهُ اللَّتی اَمَرَاللهُ بِها… فَدَعاهُ اِلی الإسلامِ فَاَسْلَمَ وَصَلّی مَعَهُ وَ اَسْلَمَتْ خَدیجَه…»(14)
پیامبر فرمود: «این نماز است که خدا من را به انجام آن فرمان داده است… پس پیامبر صلی الله علیه و آله، علی علیه السلام را به اسلام دعوت کرد، و او اسلام آورد و با پیامبر صلی الله علیه و آله نماز خواند و خدیجه (سلام الله علیها) نیز اسلام آورد و از آن روز به بعد هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله به نماز می‌ایستاد، علی علیه السلام و خدیجه (سلام الله علیها) نیز با آن حضرت نماز می‌خواندند.».
روزی جناب ابوطالب به همراه پسرش جعفر از جایی می‌گذشت که دیدند، پیامبر صلی الله علیه و آله در جلو در حال نماز خواندن هستند و علی علیه السلام در سمت راست و خدیجه (سلام الله علیها) پشت سر او، به آن حضرت اقتدا کرده و نماز می‌خواندند، ابوطالب پس از تحقیق و فهمیدن، به پسرش جعفر فرمود: «صَلِّ جَناحَ اِبْنِ عَمِّک.»؛ (15) «در کنار عموزاده گران قدرت محمد صلی الله علیه و آله قرار بگیر و با او نماز بخوان.».
جعفر با شنیدن حرف پدرش جلو رفت و اسلام آورد، و نماز خواند، در این حال ابوطالب شاد شد و سروده‌هایی را خواند.
عبدالله بن مسعود آورده است:
اولین چیزی که از اسلام و پیامبر گرامی دیدم و با شگفتی و شور و شوق یاد گرفتم، نماز و نیایش بود، روزی من به همراه گروهی از بستگانم و افراد قبیله‌ام به مکه رفته بودیم، پس از زیارت کعبه به رسم آن روز برای خرید، پیش عباس عموی پیامبر رفتم با او در حال گفتگو بودیم دیدیم مردی بزرگ وارد مسجدالحرام شد، در حالی که طرف راست او نوجوانی پرشکوه و پشت سرش بانویی باوقار بود، آنان تا نزدیک «حجر الا سود» رفتند، سپس آن مرد بزرگوار با نهایت ادب دستی بر آن سنگ کشید و آن دو. همراهش هم، همین کار را تکرار کردند، بعد از آن هر سه نفر به طواف خانه‌ی خدا پرداخته و هفت بار طواف کردند، پس از طواف کنار «حجر اسماعیل» آمدند و به نماز جماعت ایستادند، من که تا آن روز چنین نماز و نیایشی ندیده بودم، در فکر رفتم و به عباس گفتم: «این چه دینی و آیینی است!؟ انگار دین تازه‌ای در مکه ظاهر شده و ما بی خبریم!؟».
عباس گفت: «بله، دین تازه‌ای است! محمد صلی الله علیه و آله فرزند عبدالله و برادرزاده ی ارجمند من است و آن نوجوان هم علی علیه-السلام برادرزاده‌ی دیگرم، پسر ابوطالب است و آن زن نیز خدیجه (سلام الله علیها) بانوی خردمند و کمال جوی حجاز و همسر محمد صلی الله علیه و آله است. محمد صلی الله علیه و آله از جانب خدا پیام آورده است که : «پروردگار او همان پدید آورنده و تدبیرگر جهان و انسان است و از سوی او برنامه ای برای رستگاری و نجات مردم آورده.».
پرسیدم:آیا مردم هم به دین و آیین او آمده اند!؟
جواب داد: «واللهِ ماعَلَی الارضِ کُلِّها اَحَدٌیَدینُ بِهذَا الدّین اِلاّ هوُلاءِ الثَّلاثهَ»؛ (16) «به خدا سوگند، که به کران تا کران این زمین پهناور، جز این سه تن و انسان توحیدگرا، کس دیگری را بر این دین نمی شناسم.».

نویسنده : مهدی وزنه
راسخون

پی‌نوشت‌ها:

1- سیلاوی، الانوارالساطعه من الغراءالطاهره خدیجه بنت خویلد، ص 354؛ محمدباقرمجلسی، بحارالانوار، ج 8، ص 53.
2- سوره علق (96)، آیات 1 تا 2.
3- ذهبی، تاریخ اسلام، ج 1، ص 118؛ عمربن کثیر قرشی، البدایه و النهایه، ج 3، ص 3؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه، ج 6، ص 82؛ احمدبن علی. مقریزی، امتاع الاسماع، ج 1، ص 31؛ محمدبن یوسف صالحی شامی، سبل الهدی و الرشاد فی سیره خیرالعباد، ص 15؛ علی بن یوسف حلی، العدد. القویه، ص 340؛ زین الدین محمدبن علی ابن شهر آشوب، مناقب ال ابیطالب، ج 1، ص 44؛ عبدالحسین شرف الدین، النص و الاجتهاد، ص 421.
4- علی بن یوسف حلی، همان، ص 237؛ زین الدین محمدبن علی ابن شهر آشوب، همان، ج 1، ص 48.
5- محمدباقرمجلسی، بحارالانوار، ج 18، ص 232.
6- محمدبن حسن طوسی، امالی طوسی، ص 259.
7- سوره حجرات (49)، آیه 14.
8- جلال الدین سیوطی، تفسیردرالمنثور، ج 6، ص 100؛ محسن فیض کاشانی، تفسیر صافی، ج 5، ص 56؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج 9، ص 208.
9- محسن فیض کاشانی، همان، ج 5، ص 56؛ محمدرضا قمی مشهدی، تفسیرکنزالدقائق و بحرالقرائب، ج 10، ص 387؛ ابن منظورمحمدبن مکرم، لسان العرب، ج 12، ص 293.
10- محمدبن نعمان مفید، الافصاح فی امامه امیرالمؤمنین، ص 217؛ علی بن یوسف حلی، شرح منهاج الکرامه فی معرفه الامام، ص 445؛ ناصر. مکارم شیرازی، الأمثل فی تفسیرکتاب الله منزل، ج 13، ص 245، به نقل از استیعاب و صحیح بخاری طبق نقل المراجعات، رساله 72، ص 229.
11- عبدالرحمان بن علی بن محمد ابوالفرج، صفوه الصفوه، ج 2، ش 125، ص7.
12- سوره عنکبوت (29)، آیه 45.
13- محمدباقرمجلسی، همان، ج 79، باب 1، ص 198.
14- همان، ج 18، ص 184؛ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه، ج 1، ص 187.
15- فضل بن حسن طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، ص 36.
16- ابن ابی الحدید معتزلی، شرح نهج البلاغه، ج 13، ص 226؛ نورالله شوشتری، احقاق الحق و اذهاق الباطل، ج 7، ص 557، ج 17، صص 415 و 416، ج 22، صص 592 تا 600، ج 30، ص 662؛ فضل بن حسن طبرسی، همان، ص 25؛ عبدالحسین احمدالأمنی نجفی، الغدیر فی کتاب والسنه و الادب، ج 3، صص 227 و 327؛ محمدعبده یمانی، الانوار فی مولدالنبی، ص 198؛ محمدالحسون، همان، صص 319 و 320؛ ابوالفتح کراجکی، کنزالفوائد، ج 1، ص 211؛ علی بن عیسی اربلی، همان، ج 1، ص 513؛ عزالدین ابن اثیر، همان، ج 3، ص 226؛ محمدبن جدید طبری، تاریخ طبری، ج 2، ص 21؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج 2، ص 459؛ مؤسسه ال البیت، مجله ی تراثنا، ج 21، ص 200؛ محمد حیاه الانصاری، المثانی، ص252.

ادامه دارد…

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید