نویسنده :مهدی احمدی اختیار (1)
چکیده
شهید بهشتی را باید جزء آن دسته از معدود اندیشمندان و روحانیونی به شمار آورد که فعالیتها و مبارزات فکری، فرهنگی و سیاسی خود را از همان ابتدا در قالب سازمانها و تشکلها وکانونهای مختلف شروع کرد و تا آخر هم همچنان به فکر ایجاد تشکیلات و سازمانهای مختلف فکری و سیاسی بود. چرا که او معتقد بود بدون در نظر گرفتن تشکیلات و سازماندهی هیچ فعالیتی به هدف کامل و نهایی خود نمی رسد. به همین دلیل هم در طول سه دهه فعالیت خود تشکلها – سازمانها و کانونهای مختلفی را، یا خود به راه انداخت و یا در تشکیل آنها همکاری نمود. برخی از این موسسات عبارتند از: تشکل هجده نفره تبلیغی در سال 1326، دبیرستان دین و دانش قم، مدرسه حقانی در قم، مدرسه رفاه در تهران، مدرسه کمال در تهران، کانون دانش آموزان در قم، اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان گروه فارسی زبان در هامبورگ، هیئتهای موتلفه اسلامی، گروه صف، سازمان فجر اسلام، جامعه روحانیت مبارز تهران، حزب جمهوری اسلامی و راه اندازی یا همکاری با تعداد زیادی از نشریات.
کلیدواژه ها: شهید بهشتی، سازمان، تشکل، مبارزه فرهنگی و سیاسی، انقلاب
مقدمه
در مبارزات و جنبشهای تاریخ معاصر ایران، روحانیون همواره نقش موثر و تعیین کننده ای داشتند. بطوری که در اغلب موارد رهبری این جنبشها یا به دست خود روحانیون بود و یا نقش موثر و هم طراز با دیگران ایفا نموده اند. برای نمونه می توان از جنبش تنباکو، انقلاب مشروطه و نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران نام برد که قشر روحانی در همه اینها از رهبران اصلی حرکت به شمار می رفتند.
اما در انقلاب اسلامی 1357 ش روحانیون رهبری اصلی مبارزه را به هدایت امام خمینی در دست گرفتند و پر رنگتر و موثرتر از دفعات قبل حاضر شدند. شهید بهشتی نمونه ای از یک روحانی برجسته و متفکر بود که در پیروزی انقلاب اسلامی ایران سهمی بسزا داشت. وی از شخصیتی آگاه و ممتاز برخوردار بود که با هوش سرشار و طبع کنجکاو خود به خوبی این نکته را دریافته بود که یکی از علل ناکامی حرکتهای گذشته، فقدان تشکیلات و سازماندهی بوده است. از همین رو از ابتدای جوانی، در فعالیتهای فکری- فرهنگی و سیاسی خود بر لزوم ایجاد تشکل و سازماندهی و برنامه ریزی اصرار می ورزیدند. در واقع یکی از دلایل اصلی موفقیت او هم در اغلب فعالیتهایش، بهره برداری از نوعی تشکل و سازمان بوده است. لذا در این مقاله سعی بر این است تا بطور مختصر به معرفی برخی از تشکلها و سازمانها و انجمنهایی که به همت شهید بهشتی تشکیل شدند، پرداخته شود. و اینکه ضرورت این تشکلها از نظر وی چه بود؟ و این موسسات چه نقشی در پیشبرد مبارزات انقلاب داشتند؟
نگاهی گذرا به زندگینامه و تحصیلات شهید بهشتی
سید محمد حسین بهشتی، در دوم آبان 1307 ش در محله لنبان اصفهان متولد شد. پدرش، سید فضل الله بهشتی، از روحانیون اصفهان بود. و از طرف مادر نیز نسبش به حاج میرزا محمد صادق مدرس خاتون آبادی، از شاگردان آخوند خراسانی و سید محمد کاظمی یزدی می رسید که از روحانیون سرشناس اصفهان به شمار می رفت.(راست قامتان جاودانه تاریخ اسلام، دفتر اول، ص 37) تحصیلاتش را از سن 4 سالگی در یک مکتبخانه آغاز کرد. سپس دوره تحصیل ابتدایی و دو سال اول دبیرستان را در مدارس دولتی اصفهان گذراند. بعد از شهریور 1320 ایران به علت حضور متفقین و سقوط رضاشاه که ایران دوران پر حادثه ای را از لحاظ سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی سپری کرد و فضای بازتری برای فراگیری معارف اسلامی بوجود آمد، بهشتی دبیرستان را رها کرد و در مدرسه صدر اصفهان به تحصیل علوم دینی پرداخت. در سال 1325 ش تصمیم گرفت که برای ادامه تحصیلات دینی به قم برود.(شهدای روحانیت در یکصد ساله اخیر، ج 1 صص، 510- 509)
بهشتی همزمان با تحصیل علوم دینی در قم، تحصیلات دبیرستانی نا تمام خود را به صورت داوطلب آزاد به پایان رساند. پس از اخذ دیپلم ادبی در سال 1327 ش به دانشکده معقول و منقول (الهیات و معارف اسلامی کنونی) در تهران رفت و سه سال بعد موفق به اخذ درجه لیسانس الهیات شد. در سال 1330 ش به قم بازگشت و با تسلطی که به زبان انگلیسی پیدا کرده بود در دبیرستان حکیم نظامی آن شهر دبیر زبان انگلیسی شد. در سال 1331 ش ازدواج کرد و در کنار تدریس زبان انگلیسی، به تحصیلات حوزوی خود ادامه داد. وی در این سالها با حضور در درسهای فلسفی علامه سید محمد حسین طباطبایی بیشتر به آموزش و درس و بحث فلسفه روی آورد و از اصحاب حلقه درسی بود که مقالات علامه طباطبایی در آن، در همان سالها، به صورت کتاب معروف اصول فلسفه و روش رئالیسم انتشار یافت. (دانشنامه جهان اسلام، ج 4، ص 826) مشهورترین اساتید ایشان در قم آیت الله محقق داماد، آیت الله بروجردی، امام خمینی (ره)، آیت الله محمد تقی خوانساری، آیت الله حجت کوه کمری، آیت الله شیخ مرتضی حائری یزدی و علامه سید محمد حسین طباطبایی بودند. (شهدای روحانیت شیعه در یکصد ساله اخیر، ج 1، صص 511-510)
بهشتی از جمله روحانیونی بود که هیچ وقت صرفا به تحصیلات حوزوی بسنده نمی کرد. از همین رو در سال 1335 ش دوره دکتری فلسفه را در دانشکده معقول و منقول آغاز کرد و بعد از وقفه ای که به سبب مسافرت او به آلمان پیش آمد، در سال 1353 ش به اخذ درجه دکتری نایل شد. (دانشنامه جهان اسلام، ج 4، ص 826)
ضرورت کارهای تشکیلاتی از دیدگاه شهید بهشتی
شهید بهشتی را باید از زمره روحانیون پیشگام و موثر در مبارزات انقلاب اسلامی به شمار آورد که از همان ابتدای جوانی معتقد به سازماندهی و تشکیلات بود. شهید بهشتی از همان زمانی که فعالیتهای فکری، فرهنگی و سیاسی خود را شروع کرد بر این باور بود که بدون داشتن یک تشکل نمی توان به نتیجه دلخواه و قابل قبول دست یافت. وی که فعالیتهای سیاسی و فرهنگی خود را تقریبا از اوایل دهه 1330 شمسی شروع کرد، همیشه بر این نکته پافشاری می کرد و با براه انداختن تشکلها و کانونهای متعدد در طول دوران مبارزات انقلابی اش عملا نیز نشان داد که به کار تشکیلاتی اعتقاد دارد.
از آنجا که از دیدگاه شهید بهشتی هیچ کار بزرگی بدون تشکیلات به هدف نمی رسید، لذا در اغلب سخنرانیها و جلسات به مخاطبان خود توصیه می کرد که برای به ثمر رساندن فعالیتهای خود از این امر مهم غفلت نورزند. برای آشنایی بیشتر با این تفکرات شهید بهشتی به سخنان خود وی استناد می کنیم؛ در جایی در رابطه با اهمیت سازماندهی و تشکیلات در مبارزات انقلابی گفته بود: «ما برای اینکه بتوانیم کارهای بزرگی را انجام دهیم، بی شک باید متشکل باشیم. رابطه های ایمانی، اعتقادی، علمی و دینی سازمان نیافته برای رسیدن به بخشی از اهداف و تحقق بخشیدن به قسمتی از مراحل یک انقلاب می تواند کافی باشد؛ ولی برای رسیدن به بخشی دیگر از اهداف و تحقق بخشیدن به آن قسمت دیگر از آرمانهای یک انقلاب کافی نیست… ما همچنان بر داشتن یک تشکل پافشاری داریم. اما شرایط آن این است:
1- تشکل باید پاسدار ارزش ها باشد، نه پاسدار خود. نگهبان ارزش ها باشد، نه نگهبان خود.
2- تشکل باید سازنده ما، آسان کننده خود سازی برای ما و کمکی به “سیر الی الله “برای شرکت کنندگان در تشکل باشد.
3- شرط سوم،این که این تشکیلات به درد مردم بخورد، نه این که یک باری باشد بر دوش این جامعه.»(ضمیمه روزنامه اصفهان زیبا،1389)
شهید بهشتی در جایی دیگر در توصیه های خود برای انجمن های اسلامی سازمان بهزیستی می فرمایند: «ارتباطتان را قوی تر کنید ؛ وقتی یک عده در اقلیت هستند، باید بکوشند تا به کمک ارتباطات گسترده، یک جمع بزرگتر شوند. وقتی که همه یک جا جمع هستید، احساس دلگرمی و قدرت بیشتر می کنید.» همچنین در ادامه این سخنرانی به انجمن ها توصیه می کند که به جذب عناصر جدید حتی از گروههای مخالف بپردازند. در ادامه می افزاید: «یکی دیگر از توصیه ها انضباط است؛ هر کار دست جمعی که انجام می دهید باید همراه باشد با انضباط تشکیلاتی.» (همان) این سخنان علاوه بر این که نشانگر مدیریت و تدبیر وی در امور می باشد، حاکی از وسعت دید و سعه صدر ایشان نیز می باشد. چرا که به مخاطبان خود توصیه می کند که حتی اگر در میان منتقدان و مخالفان خود نیز انسانهای شایسته ای را مشاهده کردند به طرف خود جذب کنند و از آنها در پیشبرد امور استفاده نمایند.
البته شهید بهشتی در هر جا که به لزوم ایجاد تشکل و سازماندهی توصیه کرده، به ویژگیها و شرایط تشکل مورد نظر خود نیز اشاره نموده است. این بدین معناست که صرف ایجاد تشکل بدون رعایت موازین اسلامی و اخلاقی مورد تایید او نبود. به همین جهت هم هست که همیشه یک منشور اسلامی – اخلاقی را در زمان ایجاد تشکلها به همکاران و یا مخاطبان خود توصیه می کند. در سطور گذشته به چند مورد از شرایطی را که از نظر شهید بهشتی لازمه هر تشکلی بود، اشاره شد. در اینجا نیز به مواردی اشاره می شود که وی در زمان حضورش در هامبورگ به دانشجویان مقیم اروپا توصیه می کند. بهشتی به انجمن های اسلامی دانشجویان مقیم اروپا که خود وی از بانیان ایجاد این تشکل بود می فرماید که برای موفقیت در کارهای تشکیلاتی باید موازین زیر را رعایت نمود:
1- تکیه هر چه بیشتر بر روی ایمان و عمل 2- برخورد محبت آمیز با سایر اعضا 3- تحمل شنیدن انتقاد 4- انضباط تشکیلاتی 5- اهمیت تقویت روحیه افراد 6- پرداختن به تفریحات سالم 7- التزام به امور مذهبی 8- تنظیم زندگی شخصی 9- تعاون و همبستگی روحی. (وب سایت کانون قسط، 1387: 9)
برخی از فعالیتهای فکری – فرهنگی و سیاسی شهید بهشتی در قالب کانونها و تشکیلات
در این قسمت سعی بر آن است که نگاهی گذرا به برخی از فعالیتها و مبارزات فکری، فرهنگی و سیاسی شهید بهشتی در قالب کانونها و تشکلها و نشریات مختلف اشاره گردد. شهید بهشتی در طول بیش از سه دهه فعالیت و مبارزه، تشکلها و سازمانهای مختلفی را ایجاد کرد و یا در شکل گیری و ایجاد آنها مشارکت فعال داشت. برخی از اقدامات وی در زمینه های مزبور به شرح ذیل می باشد:
الف. تشکل هجده نفره تبلیغی سال 1326 ش:
شاید نخستین اقدام سازمان یافته شهید بهشتی را بتوان در قالب یک تشکل تبلیغی – فرهنگی هجده نفری در سال 1326 ش مشاهده کرد. در این زمان که وی اولین اقدام فرهنگی قابل ملاحظه خود را شروع کرد بیش از 19 سال سن نداشت. بهشتی به همراه افرادی مانند شهید مطهری – آیت الله منتظری و تحت اشراف آیت الله بروجردی و امام خمینی یک تشکل کوچکی را به راه انداخت که در آن شیوه جدیدی از مسافرت تبلیغی و مطالعات مذهبی برنامه ریزی شده را تجربه کرد. (دانشنامه جهان اسلام،ج 4، ص 826)
ب. شرکت فعال در ماجرای قیام 30 تیر 1331:
دومین فعالیت شهید بهشتی را که شاید اولین مبارزه سیاسی او باشد، می توان در ماجرای ملی شدن صنعت نفت مشاهده کرد. در سال 1331 ش،تحت تاثیر مبارزا ت سید ابوالقاسم کاشانی و دکتر محمد مصدق در نهضت ملی شدن نفت، در اعتصابات منتهی به واقعه 30 تیر و سقوط دولت قوام السلطنه در اصفهان شرکت نمود و در جمع متحصنان در تلگرافخانه اصفهان سخنرانی کرد. بهشتی در مصاحبه خود با روزنامه جمهوری اسلامی در مورخ 13/4/1360 در این باره می گوید: «در سال 1329 و 1330 که تهران بودم، مقارن بود با اوج مبارزات سیاسی و اجتماعی نهضت ملی نفت به رهبری مرحوم آیت الله کاشانی و مرحوم دکتر محمد مصدق و به صورت یک جوان معمم مشتاق در تظاهرات و اجتماعات و میتینگها شرکت می کردم. در سال 1331 در جریان 30 تیر آن موقع تابستان به اصفهان رفته بودم و در اعتصابات 26 تا 30 تیر نیز فعالیت داشتم. و شاید اولین یا دومین سخنرانی اعتصاب که در ساختمان تلگرافخانه بود را به عهده من گذاشتند.» ( شهید بهشتی، 1360: مصاحبه با روزنامه جمهوری اسلامی)
ج. تاسیس دبیرستان دین و دانش در قم:
کودتای 28 مرداد 1332، بهشتی را که در مسایل اجتماعی ذهنی پویا و حساس داشت متوجه ضعف نیروهای مذهبی کرد. نخستین اقدام او برای تربیت نیروهای مذهبی کارآمد، تاسیس دبیرستان دین و دانش در سال 1333 ش در قم بود که مدیریت آن را تا 1342 ش خود وی بر عهده داشت. شهید بهشتی هدف از ایجاد این دبیرستان را اینگونه بیان می کند: «تصمیم گرفتیم که یک حرکت فرهنگی ایجاد کنیم و در زیر پوشش آن کادر بسازیم، و تصمیم گرفتیم که این حرکت اصیل اسلامی باشد و پیشرفته و زمینه ای برای ساخت جوانها.» (شهدای روحانیت شیعه در یکصد سال اخیر، ج 1، ص 513) از این عبارت بر می آید که در واقع شهید بهشتی در اولین تجربه مبارزه سیاسی خود در یافته بود که بدون در نظر گرفتن یک تشکیلات منسجم و نیروی متخصص سازمان یافته نمی توان در مبارزات فرهنگی و سیاسی به نتیجه دلخواه و موثر نایل شد.
مدرسه دین و دانش در تربیت شاگردان ممتاز و فعال و کارآمد در حد بالایی موفق عمل کرد. بطوری که استاد علی اصغر فقیهی از نخستین معلمان این مدرسه عنوان می کند که در اولین سالی که فارغ التحصیلان این مدرسه در کنکور شرکت کردند، همه شان قبول شدند که شگفتی همه را بر انگیخت. وی در ادامه از جلسات شهید بهشتی د رمسجد رضوی قم نیز یاد می کند که هر هفته تعدادی از دانشجویان و حتی گاه به همراه استادانشان از تهران به قم آمده در آن شرکت می کردند. (جریان ها و سازمان های مذهبی – سیاسی ایران، ص 263)
د. مشارکت در تاسیس مدرسه حقانی، رفاه و کمال:
از سالهای 38-1337 به بعد شهید بهشتی با طرح اندیشه های نو و افکار اصلاحی و انتقادی خود، در صدد ایجاد تحول و بهبود در حوزه علمیه قم بر آمد. چرا که علاقمندان به حوزه علمیه قم از نقاط مختلف، آن را مجبور می کردند که تا به نیازهای جدید پاسخ دهد. تا اینکه شهید بهشتی با همراهی کسانی مانند آقایان ربانی شیرازی، مشکینی، سعیدی مدرسه حقانی یا مدرسه منتظریه را پایه گذاری کرد. چون بانی این مدرسه آقای حاج علی حقانی بود، مدرسه بدین نام مشهور شد. (شهدای روحانیت شیعه در یکصد سال اخیر، ج 1، ص 514) بهشتی در رابطه علل و چگونگی ایجاد این مدرسه می گوید: «در سال 1339 ما سخت به فکر سامان دادن به حوزه علمیه قم افتادیم و مدرسین حوزه جلسات متعددی داشتند […] باهمکاری افرادی مانند آقای ربانی شیرازی، آقای سعیدی و آقای مشکینی و عده ای دیگر توانستیم یک طرح و برنامه تحصیلات علوم اسلامی در حوزه تهیه کنیم در هفده سال این پایه ای شد برای تشکیل مدارس نمونه ای که نمونه معروفترش مدرسه حقانی یا مدرسه منتظریه بود.» (شهید بهشتی، 1360: مصاحبه با روزنامه جمهوری اسلامی)
مدرسه حقانی تا سالهای نخست دهه 50 در عین حال که تکیه اش روی تحصیل و انضباط بود، اما در پشت پرده، در گیر مسایل سیاسی نیز بود. جمعی از طلاب جوان این مدرسه، با تاثیر پذیری از مبارزات مسلحانه رایج در جامعه، از سوی گروههایی مانند مجاهدین خلق و فداییان، اقدام به تشکیل هسته های مبارزه در مدرسه کردند. آقای علی جنتی از پیشگامان این حرکت بود. ساواک مدرسه حقانی را یک مدرسه خطرناک می دانست و در گزارش خود در تاریخ 22/3/ 55 درباره این مدرسه نوشت: «مدرسه حقانی غالبا شاگردان داغ و حماسی و شاگردان خمینیسم دو آتشه تحویل می دهد. بلکه می توان گفت که در حوزه قم، شاگردان مدرسه حقانی د رخمینیسم بودن نمونه هستند…» (جریان ها و سازمان های مذهبی – سیاسی ایران، صص 80-279) مدرسه مزبور که به لحاظ برنامه ریزی درسی و نظم و انضباط و مدیریت قوی از شهرت بالایی برخوردار بود، با حمایت فکری اساتید و همراهی و همکاری شخصیتهای برجسته ای مانند علامه طباطبایی و آیت الله مشکینی به تربیت نسلی از طلاب جوان پرداخت، به طوریکه این مدرسه، بهترین مدرسه با بالاترین سطح برنامه در حوزه علمیه قم شد. (همان، ص 281)
مدرسه رفاه در سال 1346 در تهران با همکاری افرادی مانند: بهشتی، رجایی، باهنر، هاشمی رفسنجانی، توکلی بینا وعده ای دیگر تشکیل شد. این مدرسه شامل دبستان و دبیرستان بود که ویژه دختران بود. مدیریت مدرسه توسط پوران دخت بازرگان از اعضای سازمان مجاهدین بود. در رابطه با این مدرسه آمده است که مدرسه ای فوق العاده سیاسی بود. خانم منظر خیر از مدرسین مدرسه می گوید:«مدرسه رفاه، مدرسه فرزندان زندانی ها بود. افرادی که آنجا درس می خواندند به نوعی سیاسی بودند… مدرسه خود به خود در مسیر سیاسی بود. حتی در درس ریاضی و ورزش ملاحظات سیاسی بود. در درس ریاضی که من درس می دادم، شهید رجایی مطلبی را آورده بود که بالای ورقه ها آورده بودیم : انسان باش، بیندیش، راه انتخاب کن و در این راه ثابت قدم باش…» (جریان ها و سازمان های مذهبی – سیاسی ایران، صص 38-537)
دبیرستان کمال تهران نیز از جمله مدارسی بود که شهید بهشتی در ایجاد و اداره آن نقش داشتند. در مدرسه مزبور علاوه بر شهید بهشتی افرادی مانند شهید با هنر، رجایی، جلال الدین فارسی و عده ای دیگر به جز کارهای درسی، به فعالیت فرهنگی – مذهبی می پرداختند. (همان، ص 541)
ه. فعالیتهای نشریه ای و نویسندگی:
فعالیتهای شهید بهشتی را در این حیطه می توان در نشریاتی و مراکز نشریه ای مانند مکتب تشیع، مکتب اسلام، سالنامه مکتب جعفری، دفتر نشر فرهنگ اسلامی و فعالیت در تالیف کتابهای درسی دینی و قرآن مدارس سراسرکشور مشاهده نمود.
مجلات مکتب اسلام و مکتب تشیع که به ترتیب در سالهای 37 و 38 آغاز به کار کردند، نشریاتی بودند که شهید بهشتی در آنها حضوری مفید و موثر داشت. وی مقاله مفصلی تحت عنوان «حکومت در اسلام» در نشریه مکتب تشیع منتشر ساخت. این نشریه با استقبال گسترده ای روبرو شد. (راست قامتان جاودانه تاریخ اسلام، دفتر اول، صص 44-42) بهشتی در رابطه با این دونشریه می گوید:«این ها آغاز حرکت هایی بود که برای تهیه نوشته هایی با زبان نو و برای نسل نو، اما با اندیشه ای عمیق و اصیل اسلامی.در پاسخ به سوالات این نسل، مختصری در مکتب اسلام و بعد بیشتر در مکتب تشیع همکاری می کردند.» (شهید بهشتی، 1360: مصاحبه با روزنامه جمهوری اسلامی)
سالنامه مکتب جعفری نیز از جمله نشریاتی بود که شهید بهشتی درآن همکاری می کرد. این نشریه در سال 1340 اولین شماره اش انتشار یافت. از جمله افراد دیگری که در سالنامه مزبور فعالیت می کردند عبارتند از: آیت الله طالقانی، مصباح یزدی، و محمد تقی جعفری. بنیانگذاران اولیه نشریه احمد محصل یزدی و سید کاظم رضوی یزدی بودند. (جریان ها و سازمان های مذهبی- سیاسی ایران، 298)
دفتر نشر فرهنگ اسلامی که توسط شهید بهشتی، باهنر، سیدرضا برقعی و شیخ علی گلزاده غفوری بنیاد گذاشته شد. این دفتر آثار نوسندگانی چون محمد تقی جعفری، مطهری، باهنر، غفوری،محمد تقی شریعتی، محمد رضا حکیمی و بی آزار شیرازی را چاپ می کرد. (همان، ص 317)
از جمله فعالیتهای موثر شهید بهشتی در این زمینه حضور موثر در برنامه ریزی درسی تعلیمات دینی وزارت آموزش و پرورش بود. او در این باره می گوید: «در همان سالها [1349تا 1356ش] به فکر افتادیم که با دوستان کتابها و برنامه تعلیمات دینی را که امکانی برای تغییرش فراهم آمده بود تغییر دهیم. این کار را به همراه آقای باهنر، دکتر غفوری، آقای برقعی و آقای رضی شیرازی و آقای روزبه انجام دادیم.» (شهید بهشتی، 1360: مصاحبه با روزنامه جمهوری اسلامی)
در این جا بی مناسبت نیست که به تالیفات شهید بهشتی نیز اشاره گردد. برخی از تالیفات وی عبارتند از: خدا از دیدگاه قرآن، نماز چیست، بانکداری و قوانین مالی اسلام، یک قشر جدید در جامعه ما، روحانیت در اسلام و در میان مسلمین، مبارزه پیروز، شناخت دین، نقش ایمان در زندگی انسان، کدام مسلک، شناخت و مالکیت. (شهدای روحانیت در یکصد سال اخیر، ج 1، ص 515)
و. کانون دانش آموزان قم و اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان گروه فارسی زبان:
در سال 1341 شهید بهشتی با طرح اندیشه های نو و افکار اصلاحی و انتقادی خود، گام موثری در جهت پیوند دانش آموزان و فرهنگیان با حوزه بر داشت. با همکاری شهید محمد مفتح کانون اسلامی دانش آموزان و فرهنگیان قم را تاسیس کردند. وی در رابطه با فعالیت این تشکل می گوید: «بعد از ایجاد تشکل در هر هفته جلسات با حضورطلبه ها – دانش آموزان و دانشجویان و فرهنگیان تشکیل می شد و تلاشی بود جهت پیوند حوزه و دانشگاه و در رابطه با رشد و گسترش مبارزات.» (شهید بهشتی، 1360: مصاحبه با روزنامه جمهوری اسلامی)
اما اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان گروه فارسی زبان، تشکل مهم دیگری بود که شهید بهشتی در زمانی که در آلمان به سر می برد، اقدام به ایجاد این تشکل نمود. وی عنوان می کند که قصد داشتم هر چه زودتر از آلمان به ایران برگردم، اما در آنجا احساس کردم که دانشجویان سخت محتاج به یک تشکیلات هستند. به جهت جلوگیری از جذب جوانان دانشجو در سازمانهای الحادی چپ و راست، با همت چند تن از جوانهای مسلمان که در اتحادیه دانشجویان مسلمان اروپا بودند، تشکل مزبور را به وجود آوردیم. (همان)
ز. گروههای مبارزاتی انقلابی:
در میان گروهها و هیئتهای سیاسی و نظامی که در جهت مبارزات انقلابی شکل گرفتند و شهید بهشتی در آنها نقش داشت، می توان به هیئتهای موتلفه، گروه صف و سازمان فجر اسلام اشاره کرد.
هیئتهای موتلفه اسلامی گروهی از جوانان و روحانیون متدینی بودند که در جریان قیام 15 خرداد به اندیشه ایجاد یک تشکل اسلامی برای فعالیتهای سیاسی و فرهنگی درخط رهبری های امام خمینی افتادند. این گروه پس از تبعید امام در سال 1343 ش، شاخه ای نظامی تشکیل داد و تصمیم به ترور سران حکومت و دست اندرکاران رژیم گرفت. نخستین اقدام، ترور حسنعلی منصور نخست وزیر وقت بود که با موفقیت انجام شد. اما رژیم موفق به دستگیری اعضای این شاخه و بطور کلی بیش از یکصد نفر از اعضای این هیئتها شد. آنان در دادگاه نظامی محاکمه شدند وچهار نفر از آنها به نامهای محمد بخارایی، مرتضی نیک نژاد، رضا صفار هرندی و حاج صادق امانی به اعدام محکوم شدند. روحانیونی که در این تشکل فعالیت داشتند، عبارت بودتد از شهید بهشتی، محی الدین انواری، شهید مطهری و آقای مولایی. (جریان ها وسازمان های مذهبی– سیاسی ایران،صص 323-320) در واقع یکی از دلایل اعزام شهید بهشتی به آلمان جلوگیری از دستگیری ایشان توسط ساواک بعد از ترور منصور بود.
سلزمان فجر اسلام در سال 1354 ش تشکیل شد که اعضای فعال آن افرادی مانند محسن کنگرلو و برادرانش، سه برادر به نامهای مرتضی، داود و ایوب احمدی، شهید ضیاء بشر حق، شهید ناصر ترکان و… بودند. این تشکل از سازمانهای فعال در سال 56 و 57 بود که عمده تلاش آن تکثیر اعلامیه های امام و گروههای انقلابی بود. همچنین در کار چاپ و توزیع کتاب ولایت فقیه بودند که در آن زمان پانزده سال زندانی داشت. سازمان فجر اسلام به لحاظ درازمدت برنامه ریزی داشت و درکارهای عمده سیاسی و تصمیمات خود با شهید بهشتی مشورت می کرد. (همان، ص 533)
گروه صف، سازمانی بود که در سال 1355 ش توسط محمد بروجردی، حسین صادقی و سلمان صفوی در اصفهان تاسیس شد و در واقع یکی از گروههایی بود که در روند بازتاب معکوس حرکت ارتداد در سازمان مجاهدین خلق سر بر آورد. این گروه که از دل انجمنهای اسلامی و جلسات قرآن سر بر آورده بود با سازمان فجر اسلام ارتباط نزدیکی داشت. به گفته آقای صفوی آقایان بهشتی، مطهری، خامنه ای، پرورش و طاهری طرف مشورت این سازمان بودند. (همان، صص 520 و 525)
ح. جامعه روحانیت مبارز:
با اوج گیری مبارزات ملت ایران به رهبری امام خمینی در سال 1356 ش، فعالیتهای بهشتی رنگ سیاسی بیشتری گرفت و توان و تجربه وی در سازماندهی، مدیریت و جذب نیروهای متعهد به ظهور رسید. از جمله مهمترین اقدامات وی در این سالها همکاری در ایجاد تشکلی به نام جامعه روحانیت مبارز در پاییز 1357 ش بود که خود نیز در هسته مرکزی آن عضویت داشت. (هاشمی رفسنجانی، ج 1، صص 322-321) شهید بهشتی به همراه اعضای دیگر تشکل از جمله آیت الله منتظری، شهید باهنر، خلخالی، انواری، هاشمی رفسنجانی وآقای خامنه ای، پشتوانه سازمانی امام خمینی در مبارزات سالهای آخر انقلاب معرفی شده اند که نقش موثری در پیشبرد مبارزات در داخل ایران ایفا نمودند. (مقاومت شکننده، ص 544) در جای دیگر نیز شهید بهشتی «هوشیار ترین عضو سیاسی» از روحانیون مبارز و انقلابی طرفدار امام خمینی معرفی شده است. (ایران بین دو انقلاب، ص 585)
ط. شورای انقلاب:
امام خمینی در آذر ماه 1357 ش دستور تشکیل شورای انقلاب را برای رهبری انقلاب و تهیه مقدمات استقرار جمهوری اسلامی صادر نمودند. شهید بهشتی در شمار نخستین کسانی بودند که از سوی امام خمینی به عضویت این شورا انتخاب شدند. (هاشمی رفسنجانی، ج 1، ص 323) پیام امام خمینی در رابطه با تشکیل شورای انقلاب در 23 دی ماه 1357 در اجتماع عظیم مردمی به مناسبت گشایش دانشگاه تهران قرائت شد. در قسمتی از این پیام آمده است:«به موجب حق شرعی و بر اساس رای اعتماد اکثریت قاطع مردم ایران که نسبت به این جانب ابراز شده است، در جهت تحقق اهداف اسلامی ملت، شورایی به نام شورای انقلاب اسلامی مرکب از افراد با صلاحیت و مسلمان و متعهد و مورد وثوق موقتا تعیین شده و شروع به کار خواهد کرد.»(صحیفه نور، ج 4، ص 207)
در اولین شورای انقلاب که به ریاست شهید مطهری تشکیل شد آقایان طالقانی، دکتر بهشتی، هاشمی رفسنجانی، مهدوی کنی، موسوی اردبیلی، دکتر باهنر، مهندس بازرگان دکتر سحابی، احمد صدر حاج سید جوادی، دکتر یزدی، مهندس کتیرائی، تیمسار قرنی، تیمسار مسعودی، دکتر شیبانی عضویت داشتند، که بعد از پیروزی انقلاب تغییراتی درآن داده شد. (داستان انقلاب، ص 374)
بدین ترتیب می توان گفت که شهید بهشتی در روزهای آخر مبارزات انقلاب نقش تعیین کننده و موثری داشتند. ژنرال هایزر که از طرف امریکا ماموریت داشت به هر نحوی شده جلوی انقلاب را بگیرد و در واقع ماموریت او آخرین برنامه امریکاییها جهت جلوگیری از انقلاب بود، وقتی که به ایران آمد در دیدار با ارتشبد قره باغی رییس ستاد مشترک نیروهای مسلح به وی توصیه کرد که هر چه زودتر با دکتر بهشتی دیدار و مذاکره نماید، چرا که آنها دکتر بهشتی را در آن زمان نماینده امام خمینی در ایران می دانستند. (همان، صص 403-402)
ی. حزب جمهوری اسلامی:
در روزهای آغازین پیروزی انقلاب اسلامی، حزب جمهوری اسلامی با پیشنهاد و مدیریت شهید بهشتی برای سازماندهی تشکیلاتی و همبستگی بیشتر ملی تاسیس شد. دیگر یاران شهید بهشتی در تشکیل این حزب، آیت الله خامنه ای، موسوی اردبیلی، هاشمی رفسنجانی وشهید باهنر بودند. البته اندیشه تشکیل این حزب از مدتی پیش در ذهن شهید بهشتی و یارانش جوانه زده بود. (راست قامتان جاودانه تاریخ اسلام، دفتر اول، صص 453-450 و جریان ها و سازمان های مذهبی – سیاسی در ایران، ص 406)
یکی از مورخین در رابطه با هدف شهید بهشتی از تشکیل حزب جمهوری اسلامی عنوان می کند که تشکل مزبور بر این باور بود که «باید از ملت در برابر دخالتهای غرب دفاع کرد و یک ایدئولوژی هویتی ایرانی – اسلامی به وجود آورد.»(ایران درقرن بیستم، ص 463) نویسنده بر این باور است که این اندیشه یک حرکت ناسیونالیستی بود که برای مبارزه با امپریالیسم جهانی که در آن زمان امریکا نماد آن بود، تشکیل شد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی شهید بهشتی علاوه بر عضویت در شورای انقلاب و حزب جمهوری اسلامی، در مجلس خبرگان قانون اساسی از سوی نمایندگان به عنوان نایب رییس انتخاب گردید و عملا اداره آن را بر عهده گرفت. وی موثرترین نقش را در تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران داشت. آخرین سمت حکومتی ایشان ریاست قوه قضاییه بود که در این سمت نقشی اساسی در تطبیق قوانین قضایی کشور با قوانین اسلامی و شکل گیری قضای اسلامی داشت. (دانشنامه جهان اسلام، ج 4، ص 828)
موارد فوق تنها نمونه هایی از کارهای تشکیلاتی شهید بهشتی به شمار می روند که همگی آنها در تحولات فکری- فرهنگی و بیداری مردم ایران در دوران پهلوی نقش موثری داشتند. در واقع شهید بهشتی را باید از جمله افرادی دانست که با فعالیتها و مبارزات فکری و فرهنگی و سیاسی خود در طول سه دهه زمینه های پیروزی انقلاب اسلامی را فراهم نمود. بخصوص از زمانی که امام خمینی رهبری مبارزه را بر عهده گرفت، وی از نزدیکترین یاران و مشاوران امام خمینی به شمار می رفت. بهشتی در دوران نسبتا کوتاه میان پیروزی انقلاب اسلامی تا زمان شهادت، با اندیشه و تلاش بی وقفه در صدد تنظیم و تدوین پشتوانه های نظری و قانونی برای نظام جمهوری اسلامی ایران و نیز تشکیل و تاسیس ارکان اصلی حکومت اسلامی بود. در این مدت می باید او را از معروفترین چهره های معتقد و مدافع اندیشه های امام خمینی دانست.
برخی آراء و نظریه ها در مورد شهید بهشتی
همانطور که شهید بهشتی از نزدیکترین و صمیمی ترین یاران امام خمینی در طول مبارزات انقلابی یود، و چه در دوران قبل از انقلاب و چه بعد از پیروزی انقلاب از مدافعان و معتقدان سرسخت آرا و اندیشه های او بود. امام نیز به خوبی در بیانات خود، بخصوص بعد از شهادت ایشان، مقام و منزلت والای او را برای همگان ترسیم کرد. شاید شاه بیت سخنان امام در رابطه با شهید بهشتی این جمله بود که فرمودند: «بهشتی یک ملت بود». در جای دیگری امام خمینی درباره وی اینگونه می گوید: «یک نفرآدمی بود، که مجاهد برای اسلام بود، بدرد میخورد، فعال بود، دانشمند بود، مدیر بود، مدبر بود.» و باز در مورد ایشان می فرماید: «شهید بهشتی مظلوم زیست و مظلوم مرد و خار در چشم دشمنان اسلام بود.» (راست قامتان جاودانه تاریخ اسلام، دفتر اول، ص 112 و امام و روحانیت، صص 413-412)
رهبر معظم انقلاب، آیت الله خامنه ای نیز در رابطه با زمانی که با ایشان در حزب جمهوری اسلامی فعالیت و همکاری می کردند، می فرماید: «در لحظه لحظه عمر پر ماجرای این حزب از همه اخلاص و حلم و حکمت و درایت و هوش خدادادی برای رسیدن به آرمانهای حزب که همان هدفهای انقلاب اسلامی است بهره می گرفت.» (دانشنامه جهان اسلام، ج 4، ص 828) آیت الله هاشمی رفسنجانی نیز درباره شهید بهشتی می گوید: «در تاریخ اسلام از ائمه معصومین که بگذریم شخصیتی مانند دکتر بهشتی خیلی کم داریم. او مجتهد، فقیه، فیلسوف، مکتب شناس، سیاست دان، سخن دان، سخنران، اهل قلم و نویسنده، مدیر، مدبر، به چهار زبان زنده روز، عربی، فارسی، انگلیسی، آلمانی تکلم می کرد.» (راست قامتان جاودانه تاریخ اسلام، دفتر سوم، مقدمه)
اما جا دارد که برخی از آرا و نظریات رسانه های خارجی را که بعد از شهادت دکتر بهشتی در مورد ایشان عنوان کردند را نیز ذکر کنیم. روزنامه تایمز انگلستان دو روز پس از حادثه انفجار بمب در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی در مورد ایشان می نویسد:«بهشتی مردی زیرک و اهل عمل بود و هرآنگاه که اوضاع و شرایط اقتضا می کرد به اندیشمندی با کیاست و چیره دست مبدل میشد[…]این کیاست و زیرکی وی توام با احاطه او بر زبانهای انگلیسی و آلمانی و نیز شناختی که از روحیه مقامات مغرب زمین علی الخصوص نقطه ضعفهای آنها داشت، در طی چهارده ماه نحوه اداره امور مربوط به گروگانها بطور ویژه ای نمایان گردید. در آن هنگام گفته میشد که او طراح بیشتر فراز و نشیبهای دیپلماتیکی است، که دولت امریکا را در رنج و عذاب نگه داشته است.» (همان، دفتر اول، صص 147-146)
سالنامه پر تیراژ و معروف «فیشر ولت المانخ» چاپ آلمان، در سال 1360 در رابطه با شهید بهشتی نوشت: «وی به چند زبان مسلط است و در سازماندهی دارای نبوغ می باشد.» (همان، ص 149) رادیو بی بی سی انگلیس در مورخ 8/ 4/ 1360 یک روز پس از حادثه هفت تیر درباره او گفت: «مردی خوش لباس با چهره ای گیرا و پر ابهت بود. گر چه او با دیدی نو بمسایل زمان مینگریست، اما در عمل سیاست گری را پیشه ساخته و هرگز کلمه ای بیجا بر زبان نمی آورد و در میان روحانیت ایران، او از معدود کسانی بود که به نظم و سازمان اعتقادی داشت.» (راست قامتان جاودانه تاریخ اسلام، دفتر اول، ص 150)
روزنامه «کریسچن ساینس مانیتور» بعد از حادثه هفت تیر نوشت: «بهشتی در اصل شخصی واقعبین بنظر می رسید که ممکن بود با مانور های سیاسی، ثباتی در وضع درهم و برهم و هرج و مرج فعلی به وجود بیاورد. مسئله ای که اینک پیش میاید اینستکه خلائی که در اثر کشته شدن سید محمد بهشتی، بوجود آمده از طرف چه کسی پر خواهد شد؟» (همان، ص 151)
جملات مزبور تنها گزیده ای از نظرات و دیدگاههای داخلی و خارجی در مورد شخصیت والای شهید بهشتی می باشد که همگی بر توانمندی فکری- علمی- فرهنگی و سیاسی وی تاکید دارند. در واقع همه این نقل قولها گواه مستندی هستند بر اینکه شهید بهشتی یکی از ارکان اصلی انقلاب چه در دوران مبارزه و چه در دوران پیروزی انقلاب بودند.
نتیجه
با توجه به مطالب عنوان شده در مقاله می توان اذعان نمود که شهید بهشتی شخصیتی دانشمند، متفکر، باهوش، مدیر، مدبر و دارای فکر تشکیلاتی بود که در بیداری مردم ایران و تحولات فکری – فرهنگی و سیاسی جامعه ایران نقش بارزی داشت. وی در طول سه دهه فعالیت و مبارزه خود تشکلها، موسسات، کانونها و نشریات مختلفی را یا شخصاً به راه انداخت و یا در تأسیس آنها مشارکت فعال داشت. به همین دلیل هم اغلب فعالیتهایش اثرگذار و نتیجه بخش بودند.
با شروع نهضت امام خمینی (ره) در دهه 1340 ش، شهید بهشتی به عنوان یاری فداکار، صمیمی و صادق که از توانایی علمی و فکری و مدیریتی فوق العاده ای برخوردار بود، در کنار امام قرار گرفت. در این دوران وی یکی از مشاوران اصلی امام خمینی به شمار می رفت و بخصوص در سالهای منتهی به انقلاب نماینده ایشان در داخل ایران بود. بهشتی به عنوان یکی از اعضای اصلی و تاثیرگذار جامعه روحانیت مبارز تهران و شورای انقلاب، قابلیت و تواناییهای خود را به خوبی در براه انداختن و سازماندهی تظاهرات، اعتصابات و همچنین برنامه ریزی برای بعد از پیروزی انقلاب نشان داد. وی در همان روزهای آغازین انقلاب با تشکیل حزب جمهوری اسلامی، پشتوانه های نظری و کادر تشکیلاتی مورد نیاز نظام جمهوری اسلامی ایران را فراهم آورد. همچنین نقش موثری در تدوین قانون اساسی انقلاب، در مقام نایب رییس مجلس خبرگان قانون اساسی ایفا نمود. آخرین اقدام مهم وی تنظیم قوانین قضایی جمهوری اسلامی ایران و تطبیق آن با قوانین اسلام بود که در مقام ریاست قوه قضاییه این امر مهم را انجام داد.
پی نوشت :
منبع :راسخون
1- دانشجوی دکترای تاریخ محلی در دانشگاه اصفهان
منابع :
– آبراهامیان، یرواند؛ ایران بین دو انقلاب؛ ترجمه احمد گل محمدی و محمد ابراهیم فتاحی؛ چ 11، تهران: نشر نی، 1384.
– امام و روحانیت؛ دفتر سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بی جا، 1362.
– جعفریان، رسول؛ جریان ها و سازمان های مذهبی-سیاسی ایران؛ چ 6، تهران: نشر مولف، 1385.
– دانشنامه جهان اسلام؛ زیر نظر غلامعلی حداد عادل؛ ج 4، تهران: بنیاد دایره المعارف اسلامی، 1377.
– دیگار، ژان پیر و دیگران؛ ایران در قرن بیستم؛ ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی؛ چ 2، تهران: البرز، 1378.
– راست قامتان جاودانه تاریخ اسلام؛ دفتر اول و سوم؛ بی جا: واحد فرهنگی بنیاد شهید، 1361.
– ربانی خلخالی، علی؛ شهدای روحانیت در یکصد ساله اخیر؛ ج 1، بی جا: بی نا، 1402 ق.
– صحیفه نور، مجموعه رهنمودهای امام خمینی مد ظله العالی؛ مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی؛ ج 4، انتشارات شرکت سهامی چاپخانه وزارت ارشاد اسلامی، 1361.
– طلوعی، محمود؛ داستان انقلاب؛ چ 6، تهران: علم، 1384.
– فوران، جان؛ مقاومت شکننده تاریخ تحولات اجتماعی ایران؛ ترجمه احمد تدین؛ چ 5، تهران: خدمات فرهنگی رسا، 1383.
– هاشمی، محسن؛ هاشمی رفسنجانی دوران مبارزه؛ ج 1، تهران: دفتر نشر معارف انقلاب، 1376.
سایتها:
الف. 10 توصیه تشکیلاتی شهید بهشتی:
http://rasekhoon.net/article/show-92305.aspx
ب. زندگینامه شهید بهشتی (قسمت اول و دوم)، مصاحبه شهید بهشتی با روزنامه جمهوری
اسلامی در تاریخ 13/4/1360:
http://www.bashgah.net/fa/category/show/61102
و
http://basij.ir/main/definitioncontent.php?UID=2560845&vn=2556676
ج. توصیه های شهید بهشتی به دانشجویان مقیم اروپا: