نویسنده: شیرین هوشنگی
اسلام، نظام عقیده، اندیشه و رفتار
«آزادی و انتخاب آزادانه است که زندگی ما را و شخصیت ما را زندگی و شخصیت انسانی می کند.».
تعریف آزادی
کاربرد استعاری واژه ی آزادی سابقه و رواجی طولانی دارد.عمل آزادانه به عملی گفته می شود که شخص بتواند مقاصد خود را با وسایلی که فهم و دانش خود او تعیین کرده است ،دنبال کند.چنین عملی باید براساس داده هایی باشد که اراده یا خواست شخص دیگری در شکل دادن آن اعمال نشده باشد.پیش فرض عمل آزاد، وجود حوزه ای شناخته شده است که شخص دیگری نتواند شرایط را آنچنان شکل دهد که برای فرد فقط یک حق انتخاب باقی بماند؛ آن هم انتخابی که همان دیگری برای او تجویز می کند. تعریف دقیق تر از آزادی، متکی بر معنا و مفهوم «زور یا اجبار» است ،مقصود از واژه ی «زور یا اجبار» مهار کردن محیط یا اوضاع و احوال یک فرد توسط دیگری است که آن فرد برای پرهیز از شر و زیان بیشتر، از عمل کردن به برنامه و تصمیم خود ممنوع ، و وادار می شود که در خدمت هدف های فرد دیگری باشد.
بنابراین آزادی مبین فقدان مانعی خاص یعنی فقدان اعمال زور توسط دیگران است. در فلسفه سنتی رسم بر این بوده است که لفظ «منع» را به جای لفظ «اجبار» که ما در تعریف واژه «آزادی» به کار می بریم استعمال کنند و همین امر موجب شده است که تحول مفهوم آزادی فرد به آزادی قدرت به آسانی صورت بگیرد. شاید«منع» از برخی جهات واژه مناسب تر می باشد، به شرطی که همیشه به یاد داشته باشیم که این لفظ به معنی دقیق کلمه، عمل یک عامل انسانی را که بازدارنده است پیشاپیش فرض می گیرد.
واژه ی «منع» به این معنا، این نکته را به ذهن متبادر می کند که هر نوع تجاوز به آزادی، عمدتاً عبارت از بازداشتن افراد از عمل است. در صورتی که لفظ «اجبار» تاکید بر واداشتن افراد از عمل است.در صورتی که لفظ «اجبار» تاکید بر واداشتن افراد به کارهای خاص است .این هر دو جنبه، اهمیتی یکسان دارند. لذا می توانیم از تعریف واژه آزادی به عنوان فقدان منع گذشته و به جای آن «فقدان موانع در برابر تحقق آرزوهایمان» و یا کلی تر از آن «فقدان مانع خارجی» را به کار بریم.
آزادی اجتماعی
در حقیقت نگرش نسبت به آزادی هم در برگیرنده ی فرآیندهایی است که آزادی کنش ها و تصمیمات را به وجود می آورد و هم در برگیرنده ی فرصت های واقعی که مردم با توجه به شرایط شخصی و اجتماعی شان دارند.تحلیل آزادی جز از راه بررسی متقابل عوامل مختلف اجتماعی،تاریخی، فرهنگی و … بر یکدیگر میسر نیست، چرا که انسان در درجه ی اول موجودی است اجتماعی و آزادی نیز جزیی از مساله کلی روابط شخصی با دیگران و اجتماع است .هر جامعه ای بر اساس موازین و مقررات خود،آداب و رسوم، سنن، اخلاق، فرهنگ، تعلیم و تربیت ،دین و مذهب، هدف های اجتماعی ویژه ای دارد که میزان تحرک و رشد آن جامه با آن عوامل ارتباط پیدا می کند. این عوامل مشخص می کنند که چه عملی در جامعه قابل پذیرش و یا به اصطلاح هنجار است و کدام عمل غیرقابل پذیرش یا ناهنجار است .بنابراین هر جامعه ای دارای نظم اجتماعی و هنجاری است که بر کلیه افراد آن جامعه اشراف دارد.در این جامعه همه مردم یک نوع ارزش ها و اهداف خاص را طی مراحل جامعه پذیری فرا می گیرند و می پذیرند و بر اساس آنها عمل می کنند.
این جریان اجتماعی را همزایی اجتماعی و تبعیت از قانون می دانند وکسانی که از قوانین اجتماعی تبعیت نکنند رفتارشان مشکل آفرین خواهد بود که یک مساله اجتماعی و برخلاف اهداف اجتماعی است.
هنجارهای اجتماعی چگونگی روابط و رفتارهای اجتماعی افراد را معین می کنند تا آنجا که حتی محدودیت هایی نیز در رفتار آدم ها به وجود می آورند. بنابراین هنجارهای اجتماعی است که تعیین می کند انسان چه باید بگوید و از گفتن چه چیزهایی باید اجتناب ورزد،چه اعمالی را انجام دهد و از انجام چه اعمالی باید خودداری کند.هنجارهای اجتماعی و پدیده ها و قوانین فرهنگی توسط گروه های اجتماعی از نسلی به نسل دیگر منتقل می گردد و فرد مفاهیم و عقاید و زبان گروهی را که بدان متعلق است فراگرفته و زندگی خود را براساس آن پی ریزی می کند. بر این اساس هرکس سعی می کند رفتار خود را با فرم های اجتماعی سازگار نماید تا جامعه او را به عضویت خود بپذیرد. طبیعتاً در یک جامعه اسلامی هنجارها و فرم های اجتماعی و قوانین و مقرراتی که در ارتباط با جامعه وضع می گردد متاثر از فرهنگ اصیل اسلامی است. به عبارتی قواعد و رفتار و تعامل افراد یک جامعه اسلامی براساس بینش اسلامی شکل می گیرد. در این خصوص شهید دکتر بهشتی می گوید:«به طور کلی وقتی انسان دارای یک نظام بینش فکری است همه مسایل از اصول و ریشه ها مایه می گیرد. به همین دلیل است که ما مسلمان ها همیشه در فرهنگمان «اصول دین» داشته ایم و این خود یکی از نشانه های بارز این است که اسلام یک نظام عقیده ،اندیشه و رفتار است. طبعاً وقتی می خواهیم درباره ی مقررات و قوانین و شکل و فرم آزادی های فردی و اجتماعی در شکل سیاسی ،اقتصادی ،فرهنگی ،هنری و به طور کلی آزادی های رفتاری بحث کنیم اگر بخواهیم از دیدگاه اسلام حرف بزنیم باید به ریشه برویم.
از دیدگاه اسلام یکی از بزرگترین امتیازات انسان همین است که آزاد آفریده شده و آن چیزی که در نقطه ی عطف و اوج آفرینش یعنی خلقت انسان به وجود آمد این بود که یک موجود آگاه، خودآگاه و محیط آگاه و آزاد و خودساز و محیط ساز پدید آمد.
شهید بهشتی با اعتقاد راسخ به آزادی انسان در انتخاب راه زندگی معتقد است :«انسان ،محکوم جبر اجتماعی نیست بلکه در برابر حاکمیت آن قوانینی که به نام قوانین اجتماعی و سنت های اجتماعی و مکانیزم اجتماع و ماتریالیسم تاریخی و جبر تاریخی، اقتصادی مطرح می شود کاملاً آزادانه است و نه تنها محکوم به این قوانین نیست بلکه حتی می تواند بر پدیده ها و بر تنگناهایی که در پرتو حاکمیت همین قوانین به وجود آمده شورش کند و در برابر آنها بایستد و معادله را بر هم زند.»
منبع: ویژه نامه بزرگداشت هفتم تیر/ ضمیمه روزنامه اصفهان زیبا/ تیرماه 1389