اندیشیدن امری بزرگ و حیاتی
عوام فریبی بسترساز اصلی عوام زدگی و عامل مهم برای گسترش این عارضه بزرگ اجتماعی است. وقتی عوام در دامهای دروغ فرو روند و عقاید و افکار و تمایلات ناصحیح و انحرافی در سراسر اذهانشان جای گیرد با همین تفکرات درصد نفوذ در برخی از افراد و شخصتی ها برمی آیند تا به مرور عقاید خود را برآنان القا نمایند و از همین زمان آن دسته از افرادی که فاقد شجاعت، بینش جامعه و آزاد اندیشی بوده در مواجه با انحرافات فکری و القائات عوام متزلزل می گردند و در برابر خواسته های مبتنی بر جهل آنان تسلیم و خاشع می گردند و این گونه عوام زدگی رشد می یابد و همچون ویروسی خطرناک تمام مراکز علمی، سیاسی ، مذهبی و رسانه های گروهی را فرا می گیرد.
با توجه به نقش و تاثیر عوام فریبی در گسترش عوام زدگی لازم است با تلاش های علمی و عملی همه راه های شکل گیری و رشد عوام فریبی بسته گردد.
دکتر بهشتی متفکر و شهید بزرگ از افرادی بوده که در این زمینه دست به اقداماتی قابل توجه زده است.ایشان در کنار تلاش هایی که برای جلوگیری از نشر ویروس عوام زدگی انجام می داد به مسدود نمودن منافذ نفوذ و توسعه عوام فریبی نیز می پرداخت و این فعالیت شهید بهشتی در جلوه فکری و عملی تجلی داشته است.
در اندیشه های شهید بهشتی آموزش های ارزشمند و ژرفی می یابیم که عمل به آنها انسان را به پویایی و بالندگی و شناخت که شاهراه مبارزه با عوام فریبی بوده می رساند.
رهنموهای شهید بهشتی
اولین آموزش آن بوده که از نظر شهید بهشتی اگر انسان همواره به اندیشیدن روی آورد در دام عوام فریبی سقوط نمی کند. و در این رهنمود اندیشیدن به گونه ای مهم و پرارزش معرفی می گردد و بالاترین خدمت به انسان ها و محکم ترین و استوارترین پایه برای بهتر زندگی کردن انسان نام می گیرد. و این تعابیر ارزنده نشان می دهد که اندیشیدن امری بزرگ و حیاتی بوده و بدون آن نمی توان انتظار زندگی والا،رونق، شکوفایی و پویایی حیات انسان را داشت چرا که فکر و اندیشه های رشد یافته و روشن هرگز در دام های فریب و نیرنگ گرفتار نمی گردند.
دومین آموزش و رهنمود این متفکر بزرگ برای ممانعت از شکل گیری و گسترش عوام فریبی آزاد شدن انسان از قیود و بندها و هوس ها و رهایی از سیطره عوامل بازدارنده بیرونی و درونی است هدف اصلی ایشان از این رهنمود تربیت انسان آزاد می باشد انسانی که بتواند از قیود و زنجیرهای اسارت های درونی و بیرونی نجات یابد. هوا و هوش، خشم ،شهوت از نوع اسارت های درونی و سیطره دیگران بر شخص که خود انواع و اقسامی داشته از نوع اسارت های بیرونی است. و اگر بخواهیم در دام های عوام فریبی گرفتار نشویم و تحت تاثیر القائات انحرافی قرار نگیریم باید از این گونه اسارت ها رها شویم.
سومین رهنمود این شهید بزرگوار حرکت بر مبنای خواست و انتخاب صحیح می باشد و انسان در مسیر رشد و رستگاری و رسیدن به حیات سالم در ابعاد مادی و معنوی باید این گونه عمل کند.
خلقت و آفرینش انسان به گونه ای است که باید در مسیر حرکت و پویایی و همواره در حال شدن یعنی رشد و کمال متعالی در همه ابعاد وجود و در نیل به عالی ترین مراتب حیات سالم و جاودانه قرار گیرد.
تلاش و حرکت مبتنی بر خواست و اراده و انتخاب انسان در صورتی میسر می گردد که او خویشتن را آماده و مهیا نماید و این آمادگی معلول عواملی است که یکی از مهمترین آنها کسب آگاهی و بینش های لازم می باشد و طبیعی بوده که آدمی به یکباره به آگاهی و بینش برای انتخاب راه صحیح نمی رسد و باید موانع را مرتفع و از ناهمواری ها عبور نماید و اگر چنین شد یعنی انسان خود را در راه بردن و انتخاب آگاهانه مسئول بداند عوامل مخرب و تاثیرگذار بیرونی یعنی افراد و جریان های اغواگر که به دنبال عوام فریبی به جهت تامین منافع و مطامع خود می باشد و به هدف و مقصود خویش نائل نمی گردند.
چهارمین آموزش و رهنمود دکتر بهشتی برای مقابله با رشد و گسترش عوام فریبی ، صدق و راستگویی و پرهیز از دروغ پردازی می باشد. دروغ به هر نحو و در هر عرصه ای از زندگی مذموم و ناپسند بوده و حربه ای است در دست افراد ناسالم و گروه های منفعت طلب برای فریفتن عوام و بهره برداری های ناشایست و ضد انسانی از آنان شهید بهشتی دروغگویی را به شدت نفی می کند و با مسلمانی به مفهوم واقعی در تعارض می داند در میان همه عوامل مخربی که رشد عوام فریبی را تسریع می بخشد امتناع و پرهیز از صداقت و راستگویی و گرایش عملی به دروغگویی از تاثیرگذاری فزونی تری برخوردار می باشد و عوام به سرعت و با پذیرش دروغ از جانب افراد و گروه ها تحریک می شوند و برای جامعه و کشور مشکل می آفرینند. اگر افراد، شخصیت ها، احزاب و جمعیت ها و رسانه ها به ویژه مطبوعات در تعامل با مردم جامعه به این واقعیت توجه کافی داشته باشند که در ارایه اخبار به دروغ گرایش نیابند عوام الناس به تحرک های مخرب،فضاسازی های زیانمند و متضاد با امنیت و آرامش عمومی دست نمی یازند و جامعه و کشور را به نا آرامی و تنش و درگیری سوق نمی دهند.
شهید بهشتی نه تنها در فکر و اندیشه که در رفتار و عمل نیز به شدت نافی دروغگویی و مواجهات خلاف حقیقت و واقعیت با مردم بود و به هیچ وجه سخن و گفتار و کنش و رفتاری را که به کذب و دروغ آمیخته باشد به ظهور و بروز در نمی آورد و به فریبکاری نزدیک نمی شد. ایشان می گفتند: مردم باید یاد بگیرند ما را همان طور که هستیم بپذیرند نه آن طوری که هوس های آنها یا دلخوشی های آنها می خواهد و…
با دقت در این عبارت می فهمیم که هوس ها و دلخوشی های مردم اشاره ای به تفکر و روحیه عوامان است که تهی از حقیقت می باشد و از تعالیم اسلام فاصله دارد و سرچشمه آن نفس و تمایلات و خواسته های ضد شرع و عقل آن می باشد. در نگاه شهید بهشتی مردم باید شخصیت های دینی را آن گونه که هستند مشاهده کنند و هرگز درصدد نباشند آنان را مطابق افکاری که سطحی است و خواسته هایی که عین هوا و هوس است به تحرک و نمایش و مرید پروری در بیاورند که این عوام زدگی می باشد.
شهید بهشتی نه عوام فریب بود و نه عوام زده و آزادی از این زنجیرهای ثقیل اسارت را دو شرط اساسی برای هدایت افراد و اصلاح جامعه می داند.
منبع: ویژه نامه بزرگداشت هفتم تیر/ ضمیمه روزنامه اصفهان زیبا/ تیرماه 1389