ماهیت و جایگاه بیت المال در کلام امیرالمومنین علی (علیه السّلام)
5 ـ کمک گرفتن از مردم
و لا تدخروالله و لا الرعیه معونه؛ (27)
و از کمک گرفتن از مردم (در اخذ مالیات) هیچ گونه کوتاهی مکنید.
ممکن است این فراز به گونه دیگری نیز ترجمه شود که مفهوم آن کوتاهی نکردن از کمک به مردم باشد.
6 ـ خداترسی
انطلق علی تقوی الله وحده لا شریک له؛ (28)
با ترس از خدای یکتایی که همتای ندارد (به قصد جمع آوری صدقات) حرکت کن !
7 ـ نترساندن مردم
و لا تروعن مسلما؛ (29)
هیچ مسلمانی را نباید بترسانی !
8 ـ اجازه گرفتن به هنگام وارد شدن
و لا تجتازن علیه کارها؛ (30)
با زور و بدون رضایت از ملک شخصی عبور مکن !
9 ـ به اندازه گرفتن
و لا تاخذن منه اکثر من حق الله؛ (31)
بیشتر از حقوق الهی از کسی (مالیات) مگیر!
10 ـ سو استفاده نکردن از قدرت
فاذا قدمت علی الحی فانزل بمائهم من غیر ان تخالط ابیاتهم ثم امض الیهم بالسکینه و الوقار حتی تقوم بینهم فتسلم ع لیهم و لا تخدج بالتحیه لهم؛ (32)
هرگاه به آبادی ای رسیدی در کنار آب فرود آی ! وارد خانه های آنان مشو! سپس با آرامش و وقار به سوی آنان حرکت کن تا در میان آنان قرارگیری ! آنگاه به آنان سلام کن ! در سلام و تعارف و مهربانی کوتاهی مکن !
11 ـ معرفی خود
ثم تقول: «عباد الله ! ارسلنی الیکم ولی الله و خلیفته لآخذ منکم حق الله فی اموالک.»؛ (33)
سپس می گویی: «ای بندگان خدا! ولی و جانشین خدا مرا به سوی شما فرستاد تا حق خدا را که در اموال شما هست از شما تحویل گیرم».
12 ـ پذیرفتن اظهارات مالک
ثم تقول:… «هل لله فی اموالکم فی حق فتودوه الی والیه» فان قال قائل ! «لا» فلاتراجعه و ان انعم لک منعم فانطلق معه من غی ر ان تخیفه او توعده او تعسفه او ترهقه فخذ ما اعطاک من ذهب او فضه (34)
سپس می پرسی:… «آیا در اموال شما حقی که به نماینده او بپردازید هست» اگر کسی گفت: «نه» دیگر به او مراجعه مکن و اگر کسی پاسخ داد: «آری» همراهش برو بدون آنکه او را بترسانی یا تهدید کنی و یا به کار مشکلی وادار سازی. هرچه از طلا و نقره به تو پرداخت بردار.
13 ـ وارد نشدن در محدوده اموال
فان کان له ماشیه او ابل فلا تدخلها الا باذنه؛ فان اکثرها له (35)؛
پس اگر دارای گوسفند یا شتر بود بدون اجازه اش داخل مشو؛ زیرا بیشتر اموال از آن اوست.
14 ـ رعایت حال حیوانات
فاذا اتیتها فلا تدخل علیها دخول متسلط علیه و لا عنیف به و لا تنفرن بهیمته و لا تفزعنها و لا تسو ن صاحبها فیها (36)؛
هرگاه داخل شدی مانند اشخاص سلطه گر و سختگیر رفتار مکن ! حیوانی را رم مده و هراسان مکن و دامدار را مرنجان !
15 ـ اجازه تقسیم زکات به مالک
واصدع المال صدعین ثم خیره فاذا اختار فلا تعرضن لما اختاره. فلا تزال کذالک حتی یبقی ما فیه وفا لحق الله فی ماله فاقبض حق الله منه. فان استقالک فاقله (37)؛
سپس مالها را دو دسته کن و صاحبش را اجازه ده که خود انتخاب کند و بر انتخاب او خرده مگیر. به همین گونه رفتار کن تا باقیمانده حق خداوند باشد. و اگر دامدار از این تقسیم پشیمان شد و از تو درخواست گزینش دوباره دارد بپذیر.
ح) نظارت و بازخواست
یکی از مطالبی که مورد اهتمام و تاکید فراوان علی (علیه السّلام) بوده بازرسی مستقیم و حسابرسی امور بیت المال است. این مهم در مدت کوتاه حکومت علوی دوچندان بوده است و بارها در نهج البلاغه بویژه در نامه های آن حضرت به والیان مناطق این حساسیت به چشم می خورد.
علی (علیه السّلام) نظارت بر بیت المال را از وظایف اصلی و اساسی حاکم اسلامی می داند. از این رو دخل و خرج بیت المال را مستقیما تحت نظارت خویش قرار داد و با متخلفان از احکام اسلامی برخورد شدید کرد و از آنان در باره نحوه جمع آوری و چگونگی خرج و هزینه بیت المال پرسید و از کوچکترین تخلفشان چشم نپوشید و در مواردی متخلف را عزل می کرد.
در این بخش به پاره ای از مطالب نهج البلاغه در این باره اشاره می شود.
1 ـ حسابرسی از کارگزاران
1-1 در نامه چهلم خطاب به برخی از کارگزاران می نویسد:
بلغنی انک جردت الارض فاخذت ما تحت قدمیک و اکلت ما تحت یدیک ! فارفع الی حسابک ! و اعلم ان حساب الله اعظم من حساب الناس؛ (38).
به من خبر رسیده که کشت زمینها را برداشته و آنچه را که می توانستی گرفته و آنچه در اختیار داشتی به خیانت خورده ای ! پس هرچه زودتر حساب اموالت را برای من بفرست ! و بدان که حسابرسی خداوند از حسابرسی مردم سخت تر است.
2-1 توبیخ پسر اشعث
علی (علیه السّلام) در نامه پنجم خطاب به اشعث پسر قیس ضمن بیان پاره ای از مباحث حکومتی و اهمیت و جایگاه و مسوولیت در برخورد با بیت المال می نویسد:
و فی یدیک مال من مال الله عز و جل و انت فی خزانه حتی تسلمه الی و لعلی الا اکون شر ولاتک لک (39)؛
پیش تو مالهایی از ثروتهای خدای بزرگ هست و تو خزانه دار آنها هستی تا به من بسپاری. امیدوارم برای تو بدترین زمامدار نباشم.
ابن ابی الحدید می نویسد پس از اینکه نامه به دست اشعث می رسد ناراحت می شود و در میان مردم سخنرانی می کند و می گوید: «مرا عثمان فرماندار آذربایجان کرده و از علی همان گونه که از عثمان پیروی می کردم پیروی خواهم کرد…»
دست آخر اشعث به کوفه آمد و خود را تسلیم مولا علی (علیه السّلام) کرد (40)
لازم به یادآوری است که اشعث بن قیس پیش از خلافت امام علی (علیه السّلام) از سوی عثمان فرماندار آذربایجان شده بود.
آیت الله حسن زاده در ذیل این خطبه از ابوالفرج چنین گزارش می کند:
اشعث چون وارد بر مولا علی (علیه السّلام) می شود شروع به سخن می کند ولی امام علی (علیه السّلام) با او برخورد شدید می کند. اشعث عکس العمل نشان می دهد و با کنایه حضرت را تهدید می کند. مولا علی (علیه السّلام) در مقابل می گوید: «آیا مرا از مرگ می ترسانی و یا به مرگ تهدید می کنی به خدا سوگند! باکی ندارم مرگ سراغ من بیاید و یا من به استقبال مرگ بروم !». (41)
ابن ابی الحدید در باره نفاق و فساد اشعث می نویسد:
اشعث در عصر حکومت امام علی از منافقان و دشمنان بود همان گونه که عبدالله بن ابی در عصر رسول خدا از منافقان و دشمنان بود.
هر گونه فساد و نگرانی که در حکومت مولا علی پدید می آمد ریشه اش از سوی اشعث بود. (42)
3-1 توبیخ مصقله
علی (علیه السّلام) در نامه چهل و سوم که بر اساس گزارشی رسیده از مصقله بن هبیره شیبانی کارگزار آن حضرت در منطقه اردشیر خره (فیروزآباد فارس) صادر شده او را بر رعایت نکردن عدالت توبیخ می کند و می نویسد:
بلغنی عنک امر ان کنت فعلته فقد اسخطت الهک و عصیت امامک: انک تقسم فی المسلمین الذی حازته رماحهم و خیولهم و اریقت علیه دماوهم فی من اعتامک من اعراب قومک ! فو الذی فلق الحبه و برا النسمه ! لئن کان ذالک حقا لتجدن لک علی هوانا و لتخفن عندی میزانا. فلا تستهن بحق ربک و لا تصلح دنیاک بمحق دینک فتکون من الاخسرین اعمالا (43)؛
در باره تو به من گزارشی داده اند که اگر چنان کرده باشی خدای خود را به خشم آورده ای و امام خویش را نافرمانی کرده ای. خبر رسید که تو غنیمت (بیت المال) مسلمانان را که نیزه ها و اسبهایشان گرد آورده و با ریخته شدن خونهایشان به دست آمده به عربهایی که خویشاوندان تو هستند و تو را گزیده اند پخش می کنی ! به خدایی که دانه را شکافت و پدیده ها را آفرید! اگر این گزارش درست باشد در نزد من خوار و منزلت تو سبک گردیده است. پس حق پروردگارت را لبیک شمار و دنیای خود را با نابودی دین آباد مکن که زیانکارترین انسانی.
آیت الله حسن زاده در ذیل این خطبه می نویسد:
مصقله بن هبیره از بزرگان «نجد» و از قبیله «بنی شیبان» بوده است. علت توبیخ و سرزنش مولا علی (علیه السّلام) عبارت است از اینکه مصقله بخشی از بیت المال را میان اقوام خویش تقسیم کرده بی آنکه از امام علی (علیه السّلام) اجازه بگیرد به این نیت که این تقسیم از سهمیه آنان از بیت المال به شمار می آید.
افزون بر این مصقله عده ای از جنگجویان علیه مسلمانان را که در منطقه اهواز اسیر شده بودند با هزار درهم از بیت المال می خرد و آنان را آزاد می کند ولی پول بیت المال را نمی پردازد. امام علی (علیه السّلام) به محض خبردار شدن او را احضار می کند و ضمن قسط بندی بدهی او را مجبور می کند بر پرداخت… (44)
2 ـ نظارت بر بیت المال
در خطبه صد و نوزده در باره وظایف و مسوولیتهای حاکم اسلامی مطالبی بیان شده از جمله اینکه نباید جمع آوری بیت المال مسلمانان را به دیگران واگذار کرد به گونه ای که حاکم اطلاع و نظارتی بر آن نداشته باشد؛
و لا ینبغی لی ان ادع الجند و المصر و بیت المال و جبایه الارض و القضا بین المسلمین و النظر فی حقوق المطالبین ثم اخرج فی کتیبه اتبع اخری اتقلقل تقلقل القدح فی الجفیر الفارغ (45)؛
و برای من سزاوار نیست که لشکر و شهر و بیت المال و جمع آوری خراج و قضاوت میان مسلمانان و گرفتن حقوق درخواست کنندگان را رها سازم آنگاه با دسته ای بیرون روم و به دنبال دسته ای به راه افتم و چونان تیر نتراشیده در جعبه ای خالی به این سو و آن سو سرگردان شوم.
3 ـ نظارت بر مخارج امیر الحاج
آن حضرت در نامه شصت و هفتم ضمن تبیین وظایف امیر الحاج در مکه (قثم بن عباس) مطالبی را بیان می کند. از جمله می گوید:
و انظر الی ما اجتمع عندک من مال الله فاصرفه الی من قبلک من ذوی العیال و المجاعه مصیبا به مواضع الفاقه و الخلات. و ما فضل عن ذلک فاحمله الینا لنقسمه فی من قبلنا (46)؛
در مصرف بیت المال ـ که در دست توست ـ بنگر! و آن را به عیالمندان و گرسنگان پیرامونت بخش ! و به مستمندان و نیازمندانی که به کمک مالی تو سخت نیاز دارند برسان ! مازاد را نزد ما بفرست تا در میان مردم نیازمندی که در این سامان هست تقسیم کنیم.
4 ـ نظارت بر میهمانیهای کارگزاران
امام علی (علیه السّلام) در امر نظارت بر حرکات و رفتار کارگزاران حتی مسایل معمولی و پیش پا افتاده را نادیده نمی گرفت و از آنان بازخواست می کرد. از این رو در نامه به عثمان بن حنیف که پس از این تحت عنوان «الگو بودن حاکم اسلامی» به تفصیل خواهد آمد وی را به جهت شرکت در میهمانی بعضی اشراف بصره مورد توبیخ و سرزنش قرار می دهد و می گوید:
گمان نمی کردم میهمانی شخصی را بپذیری که نیازمندانشان با ستم محروم شده و ثروتمندان آنان بر سر سفره و دعوت شده اند! بنگر در کجایی و بر سر کدام سفره می خوری ! پس آن غذایی که حلال و حرام بودنش را نمی دانی دور بیفکن و آنچه را به پاکیزگی و حلال بودنش یقین داری مصرف کن. (47)
ط) الگو بودن حاکم اسلامی.
در اسلام مساله حفظ بیت المال و دقت و احتیاط در مصرف آن اهمیت ویژه ای دارد. دقت و احتیاط رهبران مکتب انسان ساز اسلام در هزینه کردن بیت المال از عبرت انگیزترین امور در زندگی آنان به شمار می آید و موجبات تعجب و شگفتی هر خواننده ای را فراهم می کند.
در میان ائمه علیهم السّلام امام علی (علیه السّلام) به جهت شرایط زمانی و مکانی ویژه ای که در عصر حکومتش وجود داشته؛ در این امر سرآمد و زبانزد است. تاریخ نمونه های زیادی از این سان رویدادهای شگفت انگیز را در زندگی مولا علی (علیه السّلام) در سینه خود حفظ کرده است. در این بخش به چند نمونه از گفتار و کردار آن حضرت در باره اینکه حاکم اسلامی در مصرف کردن بیت المال باید الگو و اسوه باشد اشاره می شود.
هماهنگی با زندگی طبقه ضعیف
علی (علیه السّلام) دوستی در بصره به نام علا بن زیاد (48) دارد. او مریض می شود و علی (علیه السّلام) به عیادت او می رود. مولا علی (علیه السّلام) هنگامی که خانه عریض و طویل او را می بیند خطاب به او می گوید:
ما کنت تصنع بسعه هذه الدار فی الدنیا و انت الیها فی الآخره کنت احوج (49)
با این خانه وسیع در دنیا چه می کنی در حالی که در آخرت به آن نیازمندتری
علا سپس شکایت برادرش عاصم را که گوشه گیری را انتخاب کرده و لباسهای مندرس پوشیده به علی (علیه السّلام) می کند. مولا فرمان می دهد که او را احضار کنند. وقتی او را می آورند خطاب به او می گوید:
ای دشمنک جان خویش ! شیطان بر تو راه یافته و تو را صید کرده آیا به خانواده ات رحم نمی کنی…
عاصم بن زیاد عرض کرد: «یا علی ! من از تو پیروی می کنم.» امام علی (علیه السّلام) در جواب گفت:
ان الله تعالی فرض علی ائمه العدل ان یقدروا انفسهم بضعفه الناس کیلا یتبیغ بالفقیر فقره؛
خداوند متعال بر پیشوایان عدل و حق واجب کرده است که بر خود سخت گیرند و شیوه زندگی را هماهنگ با وضع زندگی طبقه ضعیف مردم قرار دهند تا ناداری و فقر فقیر را از جا به در نبرد.
محقق خوئی در ذیل این خطبه روایاتی را گزارش کرده که بر لزوم هماهنگی زندگی رهبران دینی با طبقه ضعیف و کم درآمد دلالت دارد.
ایشان به دنبال خطاب مولا علی (علیه السّلام) به عاصم برادر علا بحث مفصلی را درباره مقام در سیصد و هشتاد صفحه مطرح کرده است. (50)
ابن ابی الحدید در باره نفوذ و تاثیر کلام امام علی (علیه السّلام) می نویسد:
پس از فرمایش علی به عاصم وی از مکانی که در آن نشسته بود حرکت نکرد مگر اینکه عاصم لباسهای کهنه و مندرس را به در کرد و لباس نو پوشید. (51)
پى نوشت ها :
27 ـ نهج البلاغه نامه. 51
28 ـ نهج البلاغه نامه. 25
29 ـ همان.
30 ـ همان.
31 ـ همان.
32 ـ همان.
33 ـ همان.
34 ـ همان.
35 ـ همان.
36 ـ همان.
37 ـ همان.
38 ـ نهج البلاغه نامه. 40
39 ـ نهج البلاغه نامه. 5
40 ـ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 17 ص. 182
41 ـ منهاج البراعه ج 17 ص. 185
42 ـ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 17 ص. 184
43 ـ نهج البلاغه نامه. 43
44 ـ منهاج البراعه ج 20 ص. 82
45 ـ نهج البلاغه خطبه. 119
46 ـ نامه. 67
47 ـ نهج البلاغه نامه. 45
48 ـ ابن ابی الحدید بر این باور است که این شخص ربیع بن زیاد برادر عاصم بوده که مولا علی (علیه السّلام) به عیادت او رفته است (ج 11 ص 35) ولی در بسیاری از نسخه های نهج البلاغه با عنوان «علا بن زیاد» آمده است.
49 ـ نهج البلاغه خطبه. 209
50 ـ منهاج البراعه ج 13 ص. 130
51 ـ شرح ابن ابی الحدید ج 11 ـ 12 ص. 36
منبع: روزنامه جمهوری اسلامی