امام عسکری علیه السلام و تحکیم مرجعیت

امام عسکری علیه السلام و تحکیم مرجعیت

نویسنده: آیت الله محمد تقی مدرسی

آقای من! همیشه‌ این امکان براى من نیست که خدمت شما مشرّف شوم. پس سخن چه‌ کسى را بپذیرم و فرمان چه کسى را اطاعت کنم؟…
این کلامی است که احمد بن اسحاق خطاب به مولای خویش امام عسکری (علیه السلام) بیان می کند و چه بسا حرف دل امروز تک تک شیعیان باشد. واقعا ما که در دوران غیبت امام زمانمان هستیم، باید چه کنیم و تکلیفمان چیست؟
مسلم است که شیعیان باید از نظام استوار اجتماعى برخوردار شوند تا بتوانند در برابر رخدادها و مبارزه‌جوئیها توانا باشند. این نظام، در رهبرى‌ مرجعیّت تبلور مى‌یابد؛ بدین معنى که شیعیان به گرد محور عالمان الهى‌ واُمَناى وى بر حلال و حرام، جمع می شوند. از این رو بود که در دوران امام‌عسکرى‌(علیه السلام)، شالوده نظام مرجعیّت تحکیم یافت و نقش دانشمندان‌ شیعه، بدین اعتبار که آنان وکلا، نوّاب و سفیران امام معصوم‌(علیه السلام‌) هستند، برجستگى ویژه‌اى پیدا کرد.
روایتهاى فراوانى از امام‌عسکرى(‌علیه السلام) در باره نقش علماى دینى در بین مردم منتشر شد که یکى ازآنها همان روایت معروفى است که امام عسکرى‌(علیه السلام) از جدّ خویش، امام ‌صادق‌(علیه السلام) روایت کرده اند و در آن آمده است:
آن کسی از فقیهان که خویشتندار می باشد و دین خویش را پاسدار و با هوا وهوس‌ خود ستیزه کار و امر مولاى خویش را فرمانبردار است، پس بر عموم (مردم) است که از او تقلید کنند.
از همین رو دانشمندان هدایت یافته به نور اهل بیت‌(علیهم السلام)، امور امّت ‌را در دوران امام یازدهم عهده دار شدند و به ایشان درباره مسائل مشکلى که با آنها بر خورد مى‌کردند، نامه مى‌نگاشتند و آن حضرت نیز پاسخهایی به آنها مى‌نوشت‌ و نامه‌ها را به امضا و توقیع خویش مهر مى‌نمود. این نامه‌ها در نزد علما به تواقیع معروف شد و برخى از آنها شهرت ‌خاصّى کسب کردند.
به عنوان نمونه، عثمان بن سعید عَمرى، یکى از ستونهاى نظام مرجعیّت دردوران امام حسن عسکرى(علیه السلام) است و ائمه نیز به جایگاه او اشاره کرده‌اند. او درنزد شیعیان مقامى والا داشت و امام هادى(علیه السلام) و امام عسکری (علیه السلام) پیروان خود را بدو ارجاع‌ مى‌داد. چنانکه احمد بن اسحاق قمى گوید:
پس از وفات امام هادی (علیه السلام) روزی بر امام عسکری(‌علیه السلام) وارد شدم و پرسیدم: سرورم! همیشه‌ این امکان براى من نیست که خدمت شما مشرّف شوم. پس سخن چه‌ کسى را بپذیرم و فرمان چه کسى را اطاعت کنم؟ آن حضرت به من‌ فرمود: این ابو عمرو، مردى مورد وثوق و امین است و در زندگى و مرگ مورد اعتماد من است. آنچه به شما گفت، از جانب من مى‌گوید و آنچه به شما رساند، از جانب من رسانده است.(1)
عثمان بن سعید در کنار برخی از افراد دیگر(2)، از وکلا و نوّاب امام و کسانى بودند که ‌ارکان نظام مرجعیّت در میان امّت، بدانها استحکام یافت. نظام ‌مرجعیّت به منزله شیوه‌اى در حرکت سیاسى و راهى استوار براى دعوت به‌ خدا و سازماندهى مکتبى براى جامعه، قلمداد مى‌شود. همچنین این نظام، ‌مى‌تواند به وقت بازگشت حکومت به دست اهل آن، نظامى سیاسى‌ براى امّت باشد. این نظام به دور از غوغاى طایفه گرایى وعشیرت‌زدگى است؛ همچنانکه با روح حزب گرایى و گروه گرایى نیز فاصله دارد. شیعیان همواره در زیر سایه این تشکّل مکتبى، از دوران ائمه‌اطهار(علیهم السلام)، زندگى کرده و از تواناییهاى آن برخوردار بوده است؛ اگر چه برخی عوامل، گاه موجب توقف آن مى‌شده واجازه نمى‌داده ‌است که این نظام، در برخى ابعاد به سوى تکامل مورد نظر خود شتاب‌ گیرد.
بنابر این، یکی از خصوصیات عصر امام حسن عسکرى‌(علیه السلام)، تحکیم نظام رهبرى مرجعیّت در میان شیعیان است که هم اکنون و در عصر غیبت امام دوازدهم، حضرت حجت بن الحسن (علیه السلام) نیز به عنوان یک از بنیانهای اصلی نظام رهبرى شیعه به حساب می آید.
منبع: زندگانی امام حسن عسکری علیه السلام، آیت الله محمد تقی مدرسی ، با تلخیص

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید