نویسندگان:دکتر سید علی اکبر ربیع نتاج (1)وعالیه روح اله زاده اندواری (2)
3-3. عفت در حجاب و پوشش
لزوم حضور یا عدم لزوم حضور زن در جامعه و فعالیت های گوناگون او در اجتماع از جمله مسایلی است که ارتباط نزدیک با مسأله حجاب دارد. لزوم و وجوب حجاب، بهترین و محکم ترین دلیل حضور زن در اجتماع می باشد؛ زیرا حجاب و لزوم پوشش زن، در مقابل نامحرم و در ارتباط با اجنبی است.
بنابراین پوشش دینی نه تنها بند و حصار و مایه محدودیت نیست، بلکه نشانه حرمت و حیثیت زن و موجب مصونیت اوست.
خداوند در قرآن خطاب به زنان پیامبر فرموده است:
«یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا» (احزاب، 59) «ای پیامبر به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو: پوشش های خود را بر خود فروتر گیرند. این برای آنکه شناخته نشوند و مورد آزار قرار نگیرند [به احتیاط] نزدیک تر است و خدا آمرزنده مهربان است».
بر این اساس، عفاف و پوشش کامل و حجاب عفیفانه زن مسلمان تجسم حرمت و بهترین
سلاح اجتماعی اوست تا افراد شهوت پرست و غافل به فکر تعرض و اذیت او نیفتند و حتی نامحرمان او را از دید شهوانی ننگرند. به همین جهت پیامبر اکرم(ص) می فرمایند:
«انما مثل المرأه الصالحه مثل الغراب الأعصم الذی لا یکاد یقدر علیه» (حر عاملی، 14 /22) «به درستی که زن وارسته و محجبه و با عفت مانند کلاغ اعصم است که هرگز قدرت و توانایی تسلط بر او نیست».
در آیه 33 سوره احزاب آمده است: «وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّهِ الْأُولَى».
در آیه 31 سوره نور نیز آمده است: «وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُوْلِی الْإِرْبَهِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»؛ «و به زنان مؤمن بگو:» چشمانشان را (از نگاه حرام) فرو کاهند و دامان (عفت) شان را حفظ کنند و زیورشان را آشکار ننمایند، جز آنچه را که از آن ها ظاهر است و باید روسری هایشان را بر گریبان هایشان (فرو) اندازند و زیورشان را آشکار ننمایند، جز برای شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدران شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران شوهرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان (هم کیش) شان، یا آنچه (از کنیزان) مالک شده اند، یا مردان (خدمتکار) تابع (خانواده) که (از زنان) بی نیازند، یا کودکانی که بر امور جنسی زنان آگاه نشده اند و پاهایشان را (به زمین) نزنند تا آنچه از زیورشان پنهان می دارند، معلوم گردد و ای مؤمنان! همگی به سوی خدا بازگردید. باشد که شما رستگار (و پیروز) شوید».
با توجه به مباحث مطرح شده، پوشش و حجاب، اولین و مهم ترین اصل و آدابی است که زنان جامعه اسلامی باید در اجتماع رعایت کنند. زنان مسلمان ما با رعایت حفظ حجاب اسلامی و قرار گرفتن در صحنه اقتصاد و سیاست و… در جامعه می توانند به جهانیان نشان دهند که حجاب و پوشش مانع کار و تلاش نیست، بلکه راهی برای کنترل قوای شهوانی زن و مرد و هم برای استفاده از توان و نیروی کار فعال زنان در امورات جامعه است.
4-3. وقار در رفت و آمد
وظیفه دیگر زنان پرهیز از اعمال و رفتارهای جلب توجه کننده و غیر عفیفانه است.
«وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ» (نور، 31)؛ «زنان در موقع راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانشان دانسته شود و صدای خلخالی که بر پا دارند، به گوش رسد».
زن نباید به گونه ای گام بردارد و راه برود که زینت هایش نمایان شده، مردان را به خود متوجه کند و ازاین راه زمینه گسترش فساد را فراهم آورد. همچنین نباید زمینه فساد را با هیجان انگیزی از راه «گوش» فراهم آورد… (قاسمی، 12 /199؛ طبرسی، 7 /263)
آنان باید در رعایت عفاف و پرهیز از امور جلب توجه کننده مردان، بیش تر دقت و احتیاط بکنند تا حتی با صدای زینت پنهان خود عامل انحراف فکرها و تباهی دل ها نشوند.
خداوند در آیه 25 سوره قصص می فرماید:
«فَجَاءتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِی عَلَى اسْتِحْیَاء قَالَتْ إِنَّ أَبِی یَدْعُوکَ لِیَجْزِیَکَ أَجْرَ مَا سَقَیْتَ لَنَا…»؛ «(چیزی نگذشت) یکی از آن دو زن (دختران شعیب) که به آزرم راه می رفت، نزد او (حضرت موسی) آمد و گفت: پدرم تو را می خواند تا مزد آب دادنت را بدهد».
علامه طباطبایی(ره) می گوید: « نکره آمدن استحیاء به منظور بزرگداشت مسئله است و مقصود از با حالت شرم راه رفتن این است که عفت و نجابت از طریق راه رفتنش هویدا بود». (طباطبایی، 16 /26)
حضور زن در اجتماع باید آمیخته به وقار و متانت بوده، از هیجان انگیزی و ایجاد زمینه های فساد به دور باشد.
5-3. عفت در کلام
اسلام با توجه به سلامت جامعه و برای جلوگیری از ایجاد زمینه های فساد، برای حضور زن در اجتماع شرایطی قائل شده است که قصار در سخن گفتن و متانت در کلام از جمله این شرایط است. لذا خداوند در قرآن از آن ها خواسته است که در ارتباط با بیگانه با ناز سخن نگویند: «یَا نِسَاء النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا» (احزاب، 32) «ای زنان پیامبر، شما همچون سایر زنان نیستید- اگر پرهیزکار باشید- مواظب باشید که در سخن نرمش زنانه و شهوت آلود به کار نبرید که موجب طمع بیماردلان گردد و به خوبی و به شایستگی سخن بگویید».
مخاطب قرار گرفتن زنان پیامبر هرگز بدان معنا نیست که این حکم، ویژه آنان است. لذا زنان مؤمن اگر می خواهند در جامعه حضور یابند، باید این اوامر الهی را رعایت کنند و در
سخن گفتن تعادل داشته باشند.
6-3. پرهیز از مصافحه و دست دادن
از دیگر اصولی که زن و مرد باید رعایت کنند تا بتوانند در جامعه کنار یکدیگر قرار گیرند و پا به پای هم تلاش کنند و به موفقیت نایل آیند، پرهیز از دست دادن زن و مرد می باشد.
همان طور که خیره شدن در نگاه زشت و ناپسند است و زمینه ارتباط غیر انسانی را فراهم می کند، مصافحه و دست دادن نیز چنین است.
دست دادن زن و مرد اجنبی جایز نیست، مگر جامه ای مانند دستکش حایل باشد، در بعضی از روایات علاوه بر اینکه قید شده که مصافحه بدون حایل نباشد، اضافه شده است که باید دست را فشار ندهد.
مؤلف «عروه الوثقی» در رابطه با مطلب فوق می نویسد:
« لا یجوز مصافحه الاجنبیه نعم لا بأس بها من ورائ الثوب» (طباطبایی، 2 /804) «دست دادن با زن بیگانه جایز نیست، ولی اگر جامه ای حایل باشد مانعی ندارد».
البته این دست دادن و مصافحه زن و مرد با یکدیگر در صورت وجود حایل مشروط به این است که تلذذ و ریبه ای در کار نباشد، در غیر این صورت حرام است. (مطهری، 244)
مؤلف وسائل الشیعه در این زمینه از امام صادق(ع) روایت زیر را نقل می کند:
«مصافحه و دست دادن زن و مرد حلال نیست، مگر زن به او محرم شده باشد، به سبب ازدواج یا دختر یا خواهر یا عمه یا خاله یا دختر خواهر بودن». (حر عاملی، 14 /151)
رسول اکرم(ص) نیز می فرماید: « من صافح امرأه تحرم علیه فقد باء بسخط من اللّه عزوجل» (همان، 14 /142) هر کس با زنی که محرم او نیست، مصافحه کند، غضب حق تعالی را برای خود خریده است.
به همین دلیل، هنگام بیعت زنان با پیامبر(ص)، حضرت، یکی از اصول بیعت را که دست دادن و مصافحه است، انجام نداد. لذا در صحیح بخاری نقل شده است: « و اللّه مامست یده ید امراه قط فی المبایعه» (بخاری، 18 /138)؛ «به خدا سوگند پیامبر در هنگام بیعت دست هیچ زنی را لمس نکرد».
با توجه به احادیث و روایات ذکر شده، پرهیز از دست دادن زنان و مردان از جمله اصولی است که زن و مرد با رعایت آن در جهت اعتلا و شکوفایی جامعه می توانند گام بردارند و همه با هم در امور جامعه مشارکت نمایند.
7-3. پرهیز از محادثه ی غیر مجاز
یکی از مسایلی که اسلام آن را شوم و ناپسند می داند، شوخی و لهو و لعب بین زنان و مردان است که آثار سوء بسیاری در جامعه دارد و منجر به مفسده و به گناه افتادن می شود. بنابراین باید موازین اسلامی را رعایت کنند و با وقار و متانت در محیط کار و جامعه حضور یابند و از گفت وگوهای بیهوده و باطل بپرهیزند.
حضرت رسول اکرم(ص) در باب این موضوع می فرمایند: « و من فاکه امراه لا یملکها حبسه اللّه بکل کلمه کلمتها فی الدنیا الف عام» (حر عاملی، 14 /143). « هر کس با زن نامحرم شوخی کند، برای هر کلمه ای که با او سخن گفته است، هزار سال زندانی می شود».
بنابراین شایسته است زنان و مردان با رعایت این اصل به نجات جامعه از فساد کمک کنند.
8-3. اجتناب از خلوت
در روایت برای جلوگیری از اختلاط و فساد بر جدایی مکان زن و مرد تأکید شده است. امام صادق(ع) می فرماید: « نهی رسول اللّه(ص) أن یدخل الرجال علی النساء إلا بإذنهن» (کلینی، 5 /528) «رسول خدا(ص) از داخل شدن مردان بر جمع زنان بدون اجازه آن ها نهی فرمود».
ظاهراً مفهوم روایت این است که مردان باید به هنگام ورود به محیطی که زن هست، اجازه بگیرند. روشن است که جدایی محل و فعالیت زن و مرد نیز از این حدیث، بهره برداری می شود و این مرز باید محفوظ بماند و در هنگام ورود به آن محیط ها، مردان بدون اجازه وارد نشوند. بخاری در کتاب خود می نویسد: عن ابن عباس عن النبی(ص) قال: « لا یدخلون رجل بامره الا مع ذی محرم» (بخاری، 19 /167) «ابن عباس از پیامبر نقل می کند که هیچ مردی با زنی بدون حضور محرم خلوت نکند».
و نیز در وسائل الشیعه آمده است: « عن موسی بن جعفر و آبائه عن رسول اللّه(ص): « من کان یؤمن باللّه و الیوم الاخر فلا یبت فی موضع یسمع نفس امراه لیست له بمحرم» (حر عاملی، 14 /134) «امام موسی بن جعفر(ع) به نقل از پیامبر(ص) فرمودند: هر کسی به خدا و روز قیامت ایمان دارد، هرگز در جایی که نفس زن نامحرمی را می شنود، توقف نکند».
پس شایسته است که زنان و مردان مسلمان راه عفاف را در پیش گیرند و این اصل اساسی؛ یعنی اجتناب از خلوت را در روابط خود رعایت کنند تا نه تنها خود بلکه جامعه را دچار مشکل نکنند.
9-3. پرهیز از استعمال بوی خوش
استفاده از عطر و بوی خوش به وسیله زنان از مهم ترین مسایلی است که خود به خود، باعث برانگیخته شدن شهوت در مردان می شود، به همین دلیل زنان نباید در مجامع عمومی از بوی خوش استفاده نمایند.
در روایاتی از امام صادق(ع) نقل شده است: «ایما امراه تطیبت لغیر زوجها لم یقبل منها صلاه حتی تغتسل من طیبها» (صدوق، 3 /258؛ طبرسی، 1 /423) «هر زنی که برای غیر شوهر عطر بزند، خداوند نمازش را قبول نمی کند تا از آن غسل کند».
نیز حدیث دیگری از امام وارد شده است: « قال رسول اللّه(ص): أی امراه تطیبت لغیر زوجها ثم خرجت من بیتها فهی تلعن حتی ترجع إلی بیتها متی ما رجعت» (حر عاملی، 14 /114؛ مجلسی، 100 /247). «پیامبر(ص) فرمودند: هر گاه زنی برای غیر شوهرش، خود را معطر نماید، سپس از خانه اش خارج شود تا زمانی که به منزلش بر می گردد، لعنت می شود».
و نیز در جای دیگر می فرماید: « اذ تطیبت المراه لغیر زوجها فانما هو نار و شنار» (صدوق، 3 /423، پاینده، 1 /36). وقتی زنی برای کسی جز شوهر خود بوی خوش به کار برد، مایه آتش و عار است.
با توجه به روایات فوق شایسته است زنان مسلمان جهت حضور در اجتماع از عطر و بوی خوش استفاده نکنند تا هم خود و هم مردان بیگانه بتوانند آرامش درونی خود را حفظ کنند و هیچ یک آلوده به گناه نشوند.
پی نوشت ها :
1. دانشیار دانشگاه مازندران
نشانی الکترونیکی: sm.rabinataj@ Gmail.com
2. دانشجوی کارشناسی ارشد
نشانی الکترونیکی: a.roh@ yahoo.com
* تاریخ دریافت مقاله: 1 /2 /1389
* تاریخ پذیرش مقاله: 29 /2 /1389
منبع: نشریه علوم ومعارف قرآن کریم، شماره 6.