اصلاح طلبان کارآمدی و واقعیت ها

اصلاح طلبان کارآمدی و واقعیت ها

یکی از مباحث مهمی که پیرامون نظام جمهوری اسلامی مطرح شده است، بحث کار آمدی نظام است که این موضوع با توجه به جایگاه حکومت دینی و الگویی که نظام جمهوری اسلامی در صدد ارایه آن می باشد، از اهمیت و حساسیت ویژه ای برخوردار است در این میان برخی با دستاویز قرار دادن پاره ای مشکلات و بزرگ نمایی آنان، سعی در نا کار آمد جلوه دادن نظام و القاء و این اندیشه منفی دارند. در این راستا مقاله ای با عنوان «اصلاح طلبان دین» از محمد رضا تاجیک در سایت امروز برخوردم که نویسنده با بررسی موضوع لزوم ترمیم و تقویت رابطه اصلاح طلبان و دین در ضمن آن تلاش نموده که با ذکر دلایلی، ناکارآمدی نظام جمهوری اسلامی را نشان دهد. نوشتار حاضر به بررسی و نقد این دلایل می پردازد.
نویسنده در بخشی از مقاله بر این باور است که «نخبگان نظام دینی واقعاً موجود، تاکنون نتوانسته اند حکومت دینی را تئوریزه نمایند. هنوز نتوانسته اند تعریفی شفاف از یک حکومت دینی به دست دهند، کما کان بسیاری از آنان در فضایی آکنده، مملو از بازی ها گفتمانی گوناگون و متخالف و متضاد سرگردان هستند…» این درحالی است که بر خلاف ادعای نویسنده، نخبگان نظام دینی ما نه تنها تعریف روشن و شفافی از حکومت دینی ارایه نموده اند که از جمله می توان به این تعریف ها اشاره نمود؟ «حکومت دینی حکومتی است که دین به صورت یک مبنا و محور، شالوده حکومت و مدیریت جامعه را در همه عصرها زیر پوشش خود قرار می دهد.»[1] «حکومت دینی حکومتی است که نه تنها قوانین و مقررات اجرایی آن برگرفته از احکام دینی است، بلکه مجریان آن نیز مستقیماً از طرف خدا منصوبند یا به اذن خاص یا عام معصوم منصوب شده اند.»[2] بلکه ابعاد شاخصه های آن را به روشنی تبیین و ترسیم نموده اند.[3] و حرکت منطقی و منسجم نظام جمهوری اسلامی گواهی روشن بر این امر است و اگر چه این عرصه هم چون سایر ساحت های علوم نظری با مباحث مختلف و گوناگونی همراه بوده است اما این مسأله موجب سرگردانی و مانع از شفافیت آن نمی باشد.
در بخش دیگری از مقاله نویسنده ادعا می کند «نظام دینی مستقرّ، کمتر در پاسخگویی هنگام و مناسب به نیازهای نظری و معرفتی آحاد جامعه خود موفق بوده است، هر جا که دستگاه نظری نظام حاکم از تحلیل و تدبیر شرایط حال قاصر مانده، گذشته های دور و آینده های دست نیافتنی را به کمک طلبیده است،گاه نیز طمع در میوه های باغ معرفتی و نظری دیگران کرده و با وصله و پینه و مصادره به مطلوب کردن ساحت ها و افق های مختلف (و گاه نا هم خوان) نظری، سعی کرده از قافله تقریر کنندگان دستگاه های نظری جدید عقب نماند.» بر خلاف اظهارات نویسنده محترم ما معتقدیم نظام دینی ما که بر مبانی و اصول نظری و معرفتی اسلام ناب استوار شده است از چنان مبانی معرفتی و نظری متقن و مترقی ای برخوردار می باشد که نیازی به دست دراز کردن به مبانی معرفتی و نظری دیگران که بر الگوی پوسیده لیبرال دموکراسی استوار شده و مبتنی بر «اومانیسم» و متکی به «لیبرالیسم و سکولاریسم» است، ندارد و با این پشتوانه غنی و محکم همواره توانسته است پاسخگوی نیازهای نظری و معرفتی آحاد جامعه باشد و همان گونه که مرحوم امام فرمودند: «اسلام و حکومت اسلامی پدیده الهی است که با به کار بستن آن، سعادت فرزندان خود را در دنیا و آخرت به بالاترین درجه تامین می کند و قدرت آن را دارد که قلم سرخ بر ستمگری ها و چپاولگری ها و فسادها و تجاوزها بکشد و انسان ها را به کمال مطلوب خود برساند.[4] و اساساً آیا دستاورد تمدن غربی و به تعبیر نویسنده میوه های باغ معرفتی و نظری آنان چیزی جز انحطاط و سقوط انسان به حریم حیوانیت و به فراموشی سپردن ابعاد روحی و معنوی او در ازای پیشرفت او، بوده است؟ در حقیقت آن چه در سایه تمدن غربی و مبانی نظری حاکم بر آن بدست آمد نه انسان متمدن که ترسیم چهره حیوان متمدن از انسان است و آنان که شیفته چنین تمدنی شده و سعی در اجرای این نسخه برای پیشرفت و توسعه کشور هستند. یا با مبانی و اصول دینی و ماهیت نظم اسلامی آشنایی ندارند یا چنان مجذوب ظاهر فریبنده تمدن غربی شده اند که معایب آن را نادیده انگاشته و نسخه کامل پیشرفت و توسعه مادی و معنوی را که اسلام بر پایه مبانی نظری متقن خویش، ترسیم نموده به فراموشی سپرده اند و راه آنان از راه روشن نظام اسلامی و مردم آگاه و مسلمان جداست.
نویسنده در بخش دیگری از مقاله چنین می نویسد «نظام دینی مستقرّ در عرصه پراتیک[5] اجتماعی و تدبیر منزل نیز لنگ می زند این نظام نه چندان در تحصیل خیرها (به تعبیر ارسطو) برای مردم خود موفق است و نه در احراز (فضیلت برتر) یعنی فضیلت آزادی (به تعبیر ماکیاولی) افزون بر این، نمی توان چنین نظامی را در عرصه قانونگذاری و صیانت از قانون و ایجاد نظم و سامان سیاسی ـ اجتماعی موفق ارزیابی کرد چنان چه با لاک و هیوم همراه شدیم و از منظری سود انگارانه به کارآمدی نگاه کنیم کما کان نمی توانیم این نظام را کار آمد بنامیم….» تأمل واقع بینانه و منصفانه و تحلیل دقیق تحولات پس از انقلاب اسلامی و مقایسه وضعیت کشور با قبل از انقلاب، به وضوح نشان می دهد که با توجه به شرایط، محدودیت ها و مشکلات فراوان و دشمنی مخالفان نظام اسلامی، جمهوری اسلامی در مدت عمر پر برکت خویش توانسته است در عرصه عمل و اصلاح و بهبود وضعیت معیشتی و اجتماعی مردم توفیقات فراوانی را به دست آورد هر چند وجود پاره ای مشکلات و نواقص در این زمینه قابل انکار نیست اما در عین حال نباید با بزرگ نمایی مشکلات موجود، دستاوردهای مثبت نظام را نادیده انگاشت. در سایه تعالیم دینی و تلاش و همت مسئولان و همراهی مردم است که امروز جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشوری نیرومند و مقتدر در جهان مطرح شده و همین امر موجب هراس دشمنان اسلام و انقلاب و تشدید دشمنی آنان با نظام شده است براستی نادیده گرفتن دستاوردهای مثبت نظام با وجود سیل دشمنی ها و مخالفت ها و تحریم ها و … خارج شدن از جاده انصاف نیست؟ با نگاهی منصفانه به میزان امکانات کشور و محدودیت ها و مشکلات، هر ناظرواقع بینی تصدیق خواهد کرد که جمهوری اسلامی در زمینه ایجاد خیر و سعادت و تأمین آزادی و نظم و سامان سیاسی و اجتماعی عملکرد مناسبی داشته است که نشان از کار آمدی نظام دارد هر چند این امر به معنای نادیده گرفتن نواقص و نارسایی هایی در این عرصه ها نیست اما نکته ای که باید بدان توجه نمود این است که کارآمدی کل در یک نظام سیاسی برابر است با حاصل جمع کار آمدی اجزاء، بنابر این اگر چه در یک سیستم پیچیده بروز عیب و نقص محتمل و طبیعی به نظر می رسد لکن روند کلی و برآیند مجموعه عملکردها و تلاش های صورت گرفته تعیین کننده میزان کار آمدی آن می باشد بر این اساس با نگاهی به روند کلی و بر آیند مجموع اقدامات و عملکردها در نظام جمهوری اسلامی می توان به کار آمدی آن اذعان نمود.
نویسنده مقاله معتقد است «خوانش ارتدوکسی از دین، زمختی خود را بر سیمای نظام دینی موجود نقش کرده و آن را در چالش با دنیای مدرن، جامعه مدرن و انسان مدرن قرار داده است. به بکار بردن چنین تعبیری حاکی از محور قرار دادن دنیای مدرن و جامعه مدرن و متهور شدن در برابر آن و نادیده انگاشتن هر روندی است که بر خلاف آن شکل بگیرد. و روشن است که ارایه چنین تصویری از نظام دینی با توجه به پویایی و با لندگی آن و تبیین مسیر رشد و توسعه کشور با واقعیات موجود سازگار نیست و نظام دینی نه در چالش با دنیای مدرن، که در چالش با مبانی فکر و نظری حاکم بر مدرنیت غربی است و خود داعیه دار مدنیتی است که در سایه آن سعادت مادی و معنوی انسان ها تامین خواهد شد.


[1] . جوادی آملی، عبد الله، نسبت دین و دنیا، بررسی و نقد نظریه سکولاریسم، قم، مرکز نشر اسرا، 1381، ص 177.
[2] . مصباح یزدی، محمد تقی، پرسش ها و پاسخ ها، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ ، 1380، ج1، ص 45.
[3] . به منابع بالا مراجعه شود.
[4] . امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ، وصیت نامه الهی ـ سیاسی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1368، چاپ سوم، ص 8 ـ 7.
[5] . عمل و کنش.
علی مجتبی زاده

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید