نویسنده:دکتر فاطمه لاجوردی
اهوره مزدا و امشاسپندان
اهوره مزدا در آموزه های زرتشت تنها خدا و آفریدگار زمین و آسمان است. نام او در گاتها به سه صورت « اهوره»، « مزدا» و « مزدااهوره» آمده است، اما در دیگر بخشهای اوستا بیشتر به صورت « اهوره مزدا» دیده می شود. این نام از دو جزء « اهوره» و « مزدا ( مزداه)» ترکیب یافته و جزء نخست آن به اعتقاد بسیاری از محققین همان « اسوره»asura سنسکریت است که یکی از دو گروه خدایان ودایی بوده اند. در ایران برخلاف هند، چنانکه از گاهان و جریان تحول دین زرتشتی برمی آید، اسوره ها به خدایان نیکی و دئوها daevas به دیوان یا آفریدگان کارگزاران و دستیاران اهریمن تبدیل گشتند. اهوره مزدا در آموزه های زرتشت از مرتبه ی بزرگترین اسوره به مرتبه ی تنها اسوره ارتقاء یافته و صفت « مزدا»( از مذاس سنسکریت به معنای دانش و هوش است) به معنای هوشیار، دانا و آگاه به نام او اضافه شده است. به این ترتیب« اهوره مزدا» بر روی هم به معنای سرود دانا یا خداوندگار آگاه است.(1)
در گاتها اهوره مزدا با صفات مقدس ترین spantotamo، بزرگترین mazishta، تواناترین، نیک ترین و از همه چیز آگاه ستوده شده است(2:45 و 5-6). او با منش – نیک یگانه است(2:32) و سپندترین مینو از آن اوست. اوست نخستین اندیشه وری که روشنان سپهر از فرو فروغش درخشید(7:31)، او آغاز و انجام هستی است(8:31)، آفریدگار خورشید و ماه و ستارگان است، آسمان را در بالا نگاه داشته و زمین را در پائین گسترده است. آب و گیاه را آفریده و باد و ابر تیره را شتاب بخشیده است. روشنایی و تاریکی، خواب و بیداری، بامداد، نیمروز و شب همه خلقت اوست. اهوره مزدا پسر را دوستدار پدر ساخته و جهان بارور و خرمی بخش را برای زندگی بشر آفریده است(3:44- 7) و آرمیتی را به راهبری و آبادانی آن برگماشته است(3:47).
او بهروزی و تیره روزی – هر دو- را آفریده است(9:45) و همه ی نیکیهای زندگی، آنها را که بوده، هست و خواهد بود، از آن اوست(10:33). او خود از ازل راستی را برگزیده و از انسان خواسته است که او نیز چنین کند(2:32)؛ او همه چیز را به یاد دارد و از اعمال مردمان، آشکارا یا پنهان، آگاه است و در روز پسین با آذر فروزان و آهن گدازان آنان را خواهد آزمود و با داوری نهایی خود مردمان را پاداش یا پادافره خواهد داد(8:31)، او خود از روز نخست دادگری و عدالت را بر خود مقرر داشته است(1:33). اهوره مزدا در آغاز تن و « دین» بشر را آفرید و از منش خویش نیروی کارورزی و گفتار راهنما ارزانی داشت و از انسان خواست تا هرکس باور خویش را به آزادی بپذیرد.(11:31).
در سرودهای گاهان به کرات با نامهایی همچون « سپنشه مینیو»( خرد مقدس، Spanta maynio)، « وهومنه»( منش نیک، Vohumanah)، « اشه»( راستی، Asha)، « خشتره»( شهریاری، سلطه Khshathra)، « آرمیتی»( پارسایی، Aramaiti)، « هئورتات»( رسایی، haur Vatat) و « امرتات»( جاودانگی، Ameretat) مواجه می شویم که در دوره های بعدی « امشاسپندان»( اشه سپنتا Amesha Spenta) به معنای جاودانگان مقدس یا ورجاوندان جاودان نامیده شدند. امشاسپندان مفاهیم انتزاعی هستند که درگاتها بصورت صفات و جلوه های مختلف اهوره مزدا ظاهر می شوند و گاه همراه با اهوره مزدا و گاه به تنهایی مورد خطاب قرار می گیرند. از میان این امشاسپندان سپنشه مینیو، و هومنه و اشه به شکلی برجسته تر در سرودهای گاتها جلوه می کنند و چنین به نظر می رسد که به اهوره مزدا نزدیکترند. اهوره مزدا آفریدگار اشه و پدر و هومنه است و آرمیتی دختر او خوانده شده است(4:45).
چنانکه از سرودهای گاتها برمی آید این امشا سپندان هفتگانه در حقیقت صفات خداوندند که از طریق آنها در عالم عمل می کند. بعلاوه، غیر از سپندمینیو که صفت خاص اهوره مزدا است، امشاسپندان، دیگر را می توان به عنوان الطاف و عطایای خداوند به بشر نیز به حساب آورد که در صورتی که در راه راستی گام بردارد، به او اعطا خواهد شد.
سپنته مینیو( مینوی ورجاوند) که سپنشته مینیوSpanishta mayniu( مقدس ترین مینو) نیز خوانده شده است، مینوی مزدا اهوره و برترین جلوه ی اوست که در هنگام انتخاب ازلی، راستی را برگزیده است(5:30) و در تضادی همیشگی با انگره مینیو Angra mayniu( مینوی ستیهنده و دشمن) قرار دارد و داستان نبرد این دو و دستیاران و کارگزارانشان مضمون سرتاسر آفرینش است. و هومنه یا منش نیک، همان منش خداوند است که راستی را در انسان برمی انگیزد و او را به سوی اشه هدایت می کند. در گاتها و هومنه پسر اهوره مزدا خوانده شده است و در روز پسین کردار مردمان را می سنجد و اهوره مزدا ارزش کار مردم را به یاری و میانجیگری او درمی یابد( 16:43). همچنین وهومنه در هات 43 نزد زرتشت آمده و با او درگیر پرسش و پاسخی دلنشین می شود(7:43-15).
راستی یا اشه را اهوره مزدا خود از ازل برگزیده است تا با بشر و از آن او باشد و او را در پرتو خود راه بنماید. روان مرد نیک منش با اشه پیوسته است و همه ی اندیشه و کردار خود را به اهوره مزدا نیاز می کند(2:23). از سوی دیگر، اشه در حقیقت نظام درست حاکم بر آفرینش و داد بنیادین زنگی(1:33) است و مخالفت با آن، حکم مخالفت با این نظام را دارد و این نکته یادآور clharma r+a به عنوان قانون و نظام هستی در هندوئیسم و اهمیت آن به عنوان اصل حاکم بر عالم است(2). شهریاری یا خشتره، در اصل خود از آن اهوره مزدا است، اما مزدا به دستیاری و هومنه آن را به فرد اشون نیز می بخشد.
آرمیتی که به اندیشه، فداکاری، بردباری، سازگاری و فروتنی ترجمه شده است، در جهان مینوی نماد دوستداری و بردباری و فروتنی اهوره مزدا و در جهان مادی نگاهبان زمین و پاکی و باروری و سرسبزی آن است(3:47). او دختر اهوره مزدا خوانده شده و در گاهان از او چون پرورش دهنده ی آفریدگان یاد شده است. از طریق اوست که مردمان برکت می یابند و مزدا اهوره او را آفریده است تا رمه ها را مرغزاهای سرسبز ببخشد. هئوروتات که همان کمال و رسایی اهوره مزداست، از طرف او به انسان نیک منش تفویض می شود و امرتات، بی مرگی یا جاودانگی، که نام او اغلب با هئوروتات آمده است، یکی از دو مینوی بزرگ فزاینده ی اشه است که از آن اهورامزداست و آنرا با فروغ بینش و دانش می توان به دست آورد( 9:33).
در سرودهای گاتها عالم روحانی ( مینوی و عالم مادی( گیئتی) در ارتباطی بسیار نزدیکتر و این ارتباط بصورت رابطه ی مستقیم و نگاهبانانه ی هریک از امشاسپندان به بخشی از جهان مادی مطرح شده است. آتش ( آترAtar) گرچه فرزند اهوره مزدا خوانده شده، اما نماد راستی( اشه) است. زمین با آرمیتی ارتباطی مستقیم دارد(3:47، 48)و هئوروتات و امرتات با آب و گیاه( 7:51) و وهو منه با گاو( 1:29-11) در ارتباطند و نوعی رابطه ی ضمنی میان خشتره و فلز( فلز گداخته در داوری بازپسین) وجود دارد.
این ارتباط اما پس از زرتشت بیشتر مورد تأکید قرار گرفت و صورت روشنتری یافت، بطوریکه امشاسپندان به عنوان ایزدان نگاهبان بخشی از جهان مادی در آمدند؛ سپنته مینیو ایزد نگاهبان انسان، اشه ایزد نگاهبان آتش، و هومنه ایزد نگاهبان گاو و همه ی جانوران بر روی زمین و، خشتره ایزد نگاهبان فلزات و پاسدار فر و پیروزی شهریاران دادگر و یاور مستمندان و بینوایان، آرمیتی ایزد بانوی نگاهبان زمین و پاکی و باروری و سرسبزی آن، هئوروتات ایزد بانوی نگاهبان آب، و امرتاب ایزد بانوی نگاهبان گیاهان و خوردنیهاست(3).
زرتشت در گاتها
زرتشت در گاهان پیامبری است که راه درست راستی را می آموزد، تا ناباوری و ترمنشی از میان برخیزد و خویشاوند از خیره سری، همکاران از فریب و نزدیکان و یاوران از نکوهندگان رهایی یابند و جهان از رهبران بد بیاساید( 4:33). او مهرورزانه و با همه ی هستی خویش از بهترین منش خواستار آموختن رهبری است تا آنطور که اهوره مزدا می خواهد، مردمان را رهبری کند(63:33). در این سرودها، زرتشت خود را نخستین کسی می داند که به این کار برگزیده شده است(11:44) و مأموریت خود را از پیش مقرر شده درمی یابد و به واسطه ی وهومنه می داند که در راه این مأموریت دشواریهای بسیار خواهد داشت(11:43). اوست کسی که سپندترین مینوی اهوره مزدا را برای خود برگزیده و با همه ی توش و توان دشمن سرسخت در وندان و پناه نیرومند اشونان است(8:43، 16)، او رد ( رتوratu) درمان بخش زندگی است(16:44).
در جای جای گاتها زرتشت را در حال مکاشفه هایی فرا زمان می یابیم که در ضمن آنها حقایق و وقایعی ازلی را به مشاهده نشسته است. او در سرآغاز آفرینش زندگی اهوره مزدا را می بیند و در می یابد که چگونه تا پایان گردش آفرینش کردارها و گفتارها را با هنر خویش مزد بر نهاده است(5:43)، در ازل شاهد انتخاب بزرگ دو گوهر آغازین و گفتگوی آن دو با هم بوده است(3:30- 6، 2:45) و پیش از خلقت مادی خود گفتگو و گله گذاری گئوش اورون با اهوره مزدا را دیده و شنیده است(1:29- 11). به این ترتیب، چنین به نظر می رسد که او دارای وجودی فرازمانی و مینوی بوده است.
در بسیاری از سرودهای گاهان زرتشت در حال گفتگو و پرسش و پاسخ با اهوره مزدا و امشاسپندان است. در این صحنه ها زرتشت از آفرینش، راه درست، زندگی اشونانه و روز بازپسین سؤال کرده و پاسخ می شنود. در یسنه، هات 50، با سرودهای بلند آوازه برخاسته از همه ی تن و جان و گزیده ی « منش نیک» خویش را همچون نیازی پیشکش مزدا می کند و گفتار و کردار و دل آگاهی و نیروی خود را نزد « اشه» به ارمغان می برد.(14:33).
با این همه، همچنان یک انسان است، از شکستها، تلخیها و مخالفتها دچار رنجش و ناامیدی می شود و به درگاه اهوره مزدا گله می گذارد( 2:46 و 7) و از او می خواهد که وی را همچون دوستی که دوست دیگر را یاری می رساند، حمایت و یاری کند و پیروزی ببخشد(14:43).
علاوه بر موارد فوق، در برخی از سرودهای گاتها زرتشت رد یا رتو ratu( داور میان دو گروه مزداپرستان و دیو پرستان) خوانده شده است که در روز پسین درباره ی اعمال مردمان قضاوت خواهد کرد(3:29- 6، 2:31، 1:33). همچنین وی نگاهبان کردار و منش نیک و روان اشونان و نیایش آرمیتی و شور دل است تا همه را به پیشگاه اهوره مزدا آورد اهوره مزدا به نیروی خویش جاودانه نگاهدار آنها باشد(11:28، 10:49). او خود در روز داوری راهنمای اشونان خواهد بود و آنان را از « گذرگاه داوری»Cinvat pretu خواهد گذراند(10:46)(4).
عالم
چنانکه از سرودهای گاهان برمی آید، اهوره مزدا آفریدگار جهان و تمامی موجودات آن است. آسمان و زمین، روز و شب، گیاهان و آب. جانوران، باد و ابر تیره، خوشی و ناخوشی، بهروزی و تیره روزی همه خلقت اوست. اوست که با دستیاری امشاسپندان عالم را آفریده و همه ی اجزای آن را نگاهبانی می کند.
این آفرینش در ابتدا با پیدایش دو گوهر یا دو مینوی همزاد، اما در اندیشه و گفتار و کردار مخالف که یکی نیک و دیگری بد بود؛ آغاز می شود. این دو گوهر، که یکی سپنته مینیو( مینوی مقدس) و دیگری انگره مینیو( مینوی ستیهنده) بود، از همان آغاز درگیر انتخابی بنیادین می شوند که سرنوشت عالم را رقم می زند. سپنته مینیو، که آسمان جاودانه را پوشانده است، اشه را برگزید و به آزاد کامی و درستکار گرائید، و انگره مینیو دروج را انتخاب کرده و به بدترین رفتار گرائید( 3:30 و 5). آنگاه، سینته مینیو انگره مینیو را مورد خطاب قرار داد و گفت: نه منش، نه آموزش، نه خرد، نه باور، نه گفتار، نه کردار، نه دین و نه روان ما دو مینیو با هم سازگارند»(2:45). پس از آن، آنگاه که آن دو مینیو به هم رسیدند، سینته مینیو زندگی و انگره مینیو نازندگی( مرگ) را بنیاد نهاد(4:30).
دیوان و دیو گزینان مینوی راست را برنگزیدند، چه، بدان هنگام که پرسان بودند. فریب بدانسان در ایشان راه یافت که به « بدترین منش» گرویدند. آنگاه با هم به سوی « خشم» شتافتند و تا زندگی مردمان را تباه کنند.(6:30).
به این ترتیب، تمام آفرینش و کارگاه هستی صحنه انتخابی بزرگ و مهم و سرنوشت ساز است. انتخابی که در آن نه فقط دو مینوی بنیادین، بلکه دیوان، انسان و حتی خود اهوره مزدا شرکت دارند(1:32-2). او خود در آغاز اشه یا راستی را برگزیده تا راهنما و یاور انسان باشد و این وظیفه ی انسان است که در طول زندگی اش انتخابی مشابه داشته باشد و اشه را در پندار، کردار و گفتار خود برگزیند.
عالم، که میدان جنگ میان راستی و دروغ. سپنته مینیو و انگره مینیو است، از دیدگاهی دیگر با همه ی زیبائیها، خوبیها و نعمتهایش آفرینش اهوره مزداست و از همین روست که دارای ارزش است(3:47). زندگی، نور، آبادانی، رویاندن و ساختن همه از سوی او و گرامی است و مرگ، تاریکی، تباهی و ویرانی همه از اهریمن و یاران اوست و به همین علت است که هر مرگ pura mahrka خوانده می شود. چنین است که دیوان و پرستندگان آنها دیدن زمین و خورشید را با دو چشم بدترین گناه می دانند(10:32) و در نابودی و تباهی زندگی می کوشند(14:51)، با خشم و فریب خانمان، روستا، سرزمین و کشتزارها را ویران می کند و رزم افزار به روی اشونان می کشد(18:21، 10:32). آن دژ خردانی که با زبان خویش خشم و ستم را می افزایند و مردم کارآمد و پرورشگر را از کار خود باز می دارند و خواهان نیکوکاری نیستند(4:49). آنان با خویشتن نیز در کشمکش اند(9:53).
فروغ خورشید و سپیده بامدادی اما، نمود اشه و برای نیایش اهوره مزداست(10:50) و لذاست که گروندگان به راستی در آبادانی جهان می کوشند و آن را به درستی نگاهبانی می کنند و به سوی روشنایی اش می برند(5:48). آنان خشم را فرو می افکنند و خود را در برابر تندخویی نیرومند می کنند(7:48)، جهان را خرمی بخش آرزو می کنند و آن را همواره آبادان می خواهند(2:50) و بهترین خواستشان« ساختن جهانی نو» است(11:50).
« مزدا اهوره با شهریاری مینوی خویش، آنچه را از بیه، بهتر است بدان کس بخشد که خواست وی را برآورد و در پایان گردش گیتی، آنچه را از بد، بدتر است به کسی دهد که به آبادانی جهان نکوشیده باشد»(6:51).
پی نوشت ها :
1. ERE,XII,883.
2. برای جزئیات بیشتر نگاه کنید به
R.Guenon.Introduction to the study of Hindu Doctries,london.luzac,1945, مجتبایی، 51-50 و 93-92 Pp.z09-216..
3. Zaehner,47-48 ER,15/582 دستخواه، /2 جم
Duchesn-Guilemin,336-340 Boyce,Texfual…,12-13.
4. Moultan.Early…,159-162.
منبع: نشریه فکر و نظر شماره 2-3