حضرت على علیه السلام ضمن دفاع از اصول و موازین دین مبین اسلام از کار و تلاش در مسیر احیا و آبادانى جامعه دریغ نکرد و مزارع و باغهاى متعددى را احیا و آباد کرد . در مدت خلافتخویش نیز از کار غافل نگشت . در طول حیات خود اثرى گرانبها به نام «نهجالبلاغه» را به یادگار گذاشت . در این اثر جاویدان بسیارى از آموزههاى الهى، سیاسى، مذهبى، اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى و . . . آمده است .
در این مقاله سعى شده استبا بهرهگیرى از نهجالبلاغه و کتب مرتبط با آن و استفاده از اندیشههاى برخى از متفکران، کار بررسى شود و با دیدگاه جامعهشناختى مقارنه و مقایسه گردد .
1 . مقدمه
هر جامعهاى براى تداوم حیات و بقا به کار و فعالیت مردم و مسؤولان احتیاج دارد . نیاز به کار از قرون باستان وجود داشته است و هرچه مىگذرد، بر اهمیت آن افزوده مىگردد . کار قسمت اعظم از زندگى انسان را در بر مىگیرد .
به عقیدهى بسیارى از متفکران اجتماعى و اندیشمندان اسلامى انسان موجودى اجتماعى است . انسانها قسمت اعظم نیازها و احتیاجات خود را از طریق کار گروهى و اجتماعى تامین مىکنند . حضرت امیرالمؤمنین على علیه السلام، اندیشمند و پیشواى برجسته شیعیان و امت اسلامى کار و تلاش را با درایتى واقعبینانه بیان نموده است .
کار از مفاهیم مهم علم جامعهشناسى است . کار سرمایه و ذخیرهى ملى است و مىتواند به رشد تمدن کمک کند . اگر افراد جامعهاى به طور نسبى بتوانند کار و شغل مناسب به دست آورند و شغل آنان متناسب با استعدادها، توانایىها و علائق آنها باشد، زمینه براى نوآورى، ابتکار، رشد و پیشرفت در ابعاد اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى جامعه به وجود مىآید . برعکس اگر زمینههاى اشتغال و کار در جامعه محدود و تقاضا براى کار بسیار باشد، به تدریجبیکارى افزایش مىیابد . گسترش بیکارى منجر به آسیبها و پیامدهاى ناگوار در جامعه مىشود .
2 . تعریف کار
از نظر لغوى کار به معناى فعل و عمل و کردار انسان است و در اصطلاح، کار فعالیتى است نسبتا دائمى که به تولید کالا یا خدمات مىانجامد و به آن دستمزدى تعلق مىگیرد .
به عقیدهى بعضى از صاحبنظران در تعریف کار به نوع خاصى از کار توجه نشده است; بلکه کار را در مفهوم عام سرچشمهى انباشت ثروت و سرمایه و نهایتا رشد و شکوفایى جوامع تلقى کردهاند . پولکس فن (1) مىگوید:
مردم سرچشمه ثروتهاى منقول بوده و افزایش ثروت از کار و زحمت آنها ناشى مىشود . (2)
از نظر برخى از اقتصاددانان لیبرال از جمله کلسن کار عبارت است از:
استفادهاى که انسان از نیروهاى مادى و معنوى خود در راه تولید ثروت یا ایجاد خدمات مىکند . (3)
بر اساس این تعریف فعالیت و کار به طور عمده از طریق هدفها و ارزش محصولى که تولید شده معین مىگردد; به عبارت دیگر کار زمینه را براى تولید و افزایش خدمات ایجاد مىکند .
به طور کلى کار عبارت است از:
مجموعه عملیاتى که انسان با استفاده از مغز، دستها، ابزار و ماشینها براى استفادهى عملى از ماده روى آن انجام مىدهد و این اعمال نیز متقابلا بر انسان اثر مىگذارد و او را تغییر مىدهد . (4)
بر اساس تعریف مذکور کار داراى سه خصوصیت است:
نخست، کار مبتنى بر فعالیت فکرى و بدنى است;
دوم، از طریق کار، کالایى تولید مىشود یا خدمتى عرضه مىگردد;
سوم، در قبال انجام کار، دستمزدى پرداخت مىگردد .
در اندیشهى حضرت على علیه السلام مىتوان به صورت استنباطى کار را چنین بیان نمود: کار عبارت است از تلاش و کوشش انسانها براى آماده کردن زاد و توشهى آخرت در دوران زندگى در دنیاى مادى .
حضرت على علیه السلام مىفرماید: فعلیکم بالجد و الاجتهاد، و التاهب، و الاستعداد، و التزود فى منزل الزاد; (5) بر شما باد به تلاش و کوشش، آمادگى و آماده شدن و جمع آورى زاد و توشهى آخرت در دوران زندگى .
از دیدگاه على علیه السلام در جامعه یکى از حقوق اولیهى مردم این است که همه حق دارند، شاغل باشند . کار کوچکى و بزرگى ندارد; مگر با توجه به کارى که انجام مىدهند و هرکس اعم از مرد و زن پاداش کار خود را خواهد دید .
3 . ارزش و اهمیت کار
یکى از معیارهاى مهم براى پیشرفت و سعادت جوامع توجه به شکل، نوع و کیفیت کار و فعالیت است . در برخى از جوامع بین اشکال کار یدى و فکرى تمایزاتى وجود داشته است . کارهاى یدى و فیزیکى فاقد ارزش بود و معمولا این فعالیتها وکارها به اقشار پایین جامعه واگذار مىشد . براى مثال در شهرهاى یونان باستان و در اروپاى قرون وسطى و در جوامع کاستى (6) چنین چیزى وجود داشته است; در حالى که در برخى از جوامع و ادیان الهى و آسمانى عموما به کار و فعالیت و به ویژه کارهاى فیزیکى توجه فراوان مىشده است . پیامبران الهى خود بر کار و فعالیت تاکید داشته و خود به آن مىپرداختند .
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله قبل از بعثت گوسفندچرانى مىکرد و با مال و سرمایهى خدیجه علیها السلام تجارت مىنمود . حضرت موسى علیه السلام نیز گوسفند چرانى مىنمود . حضرت ابراهیم علیه السلام به کارهاى چوپانى و بنایى اشتغال داشت و حضرت ادریس علیه السلام خیاط و حضرت نوح علیه السلام نجار بوده است . (7)
در زمینهى احترام و بزرگداشت کار و تلاش مفید و سودمند حضرت رسول صلى الله علیه و آله صرفا به تمجید و تعریف نپرداخته است . بلکه دستى را مىبوسد که از کار ورم کرده و پینه بسته است و مىفرماید:
این دستى است که خدا و پیامبرش آن را دوست دارند . (8)
حضرت محمد صلى الله علیه و آله باز مىفرماید: خداوند بندهى باایمان پیشهور را دوست دارد و هیچیک از شما غذایى گواراتر از دسترنجخود نخورده است . (9)
علاوه بر پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله ائمهى اطهار علیهم السلام هر کدام به کار و فعالیت مىپرداختند . پس از رسول اسلام، امیرالمؤمنین علیه السلام از هرکس متواضعتر بود . در امور خانه به همسر خویش کمک مىکرد و شخصا به کار و تلاش در مزرعه مىپرداخت .
با کلنگ زمین را مىکند و آن را شیار و آبیارى مىکرد و بارهاى هستهى خرما را روى شانه مىگذاشت و به صحرا مىبرد و بر زمین مىفشاند و اگر یک دانهاى از آن بر زمین مىافتاد، خم مىشد و آن را بر مىداشت و مىفرمود: امروز هسته است و فردا خرما . (10)
حضرت على علیه السلام در طول عمر خویش علاوه بر رسالت زمامدارى و امامتبه کارهاى زراعت و باغبانى مىپرداخت و درآمد آن را صرف فقرا و یتیمان و اقشار پایین جامعه مىنمود . در مورد اهمیت و ارزش کار و تلاش مىگوید:
کشیدن سنگهاى گران از قلههاى کوه، نزد من از منت دیگران کشیدن محبوبتر است . مردم به من مىگویند: کار براى تو عیب است و حال آن که عیب آن است که انسان دستسئوال نزد مردم دراز کند . (11)
در اندیشه و مرام امام على علیه السلام کار از تقدس و احترام خاص برخوردار است; به همین رو مقرر داشت که برترى بعضى از مردم بر برخى دیگر صرفا بر اساس کار و فعالیتباشد; نه حسب و نسب موروثى و امتیازات قبیلهاى و عشیرهاى ، چنان که گفت: «پاداش هرکس در قبال هر کارى است که انجام مىدهد .»
و در اینباره چنان سخت گرفت که معروف شد، على یاور هر کسى است که کار مىکند و دشمن آن کسى است که به گدایى مىپردازد . (12)
4 . ملاکها و معیارها در انتخاب شغل و کار
در مورد انتخاب شغل و کار نظرهاى گوناگونى مطرح شده است . برخى از صاحبنظران معتقدند که افراد در انتخاب شغل آزادند و برخى انتخاب شغل را با ساختار اقتصادى و اجتماعى جامعه مرتبط مىدانند . حال سئوالات ذیل مطرح مىشود: آیا انتخاب شغل با آگاهى همراه استیا نه؟
آیا انتخاب شغل و کار بر اساس جبر استیا اختیار؟
آیا انتخاب شغل تصادفى استیا نه؟
آیا انتخاب شغل آگانهاستیا ناآگاهانه؟
آیا انتخاب شغل عقلانى استیا بر اساس عواطف و احساسات؟
از دیدگاه برخى از محققان انتخاب شغل امرى تصادفى است و افراد بهصورت شانسى شغلى را انتخاب مىکنند; در مقابل عدهاى عامل اراده را در این امر مهم مىدانند .
بعضى از صاحبنظران از جمله آدامس (13) 1957م اظهار مىدارد:
انتخاب شغل افراد بر اساس آگاهى و تامل صورت مىگیرد; در حالى که به نظر فروید (14) کار و فعالیت و انتخاب شغل به طور ناآگاهانه انجام مىشود بهعبارت دیگر عامل اجبار و فشار و اضطراب باعث مىشود تا افراد هرکدام کارى را انتخاب کنند . (15)
یکى از ملاکها و معیارهاى حضرت على علیه السلام پیرامون کار و انتخاب شغل آگاهى داشتن و شناخت لازم به کار است; زیرا کار توام با آگاهى در مسیر زندگى و ترقى افراد نقش مؤثر دارد; چنان که ایشان مىفرماید:
فان العامل بغیر علم کالسائر على غیر طریق فلایزیده بعده عن الطریق الواضح الا بعدا من حاجته و العامل بالعلم کالسائر على الطریق الواضح; (16) عمل کننده بدون آگاهى چون روندهاى است که بیراهه مىرود . پس هرچه شتاب کند، از هدفش دورتر مىشود و عمل کننده از روى آگاهى، چون روندهاى بر راه راست است .
هم چنین على علیه السلام مىفرماید: اذا ارتایت فافعل; (17) هر گاه نظر و تامل کردى، عمل کن (یعنى در هر کارى نخستباید فکر کرد; آنگاه انجام داد).
از نظر على علیه السلام اخلاص از ملاکها و معیارهاى دیگر در کارها و فعالیتها است . على علیه السلام فرمود:
خیر العمل ما صحبه الاخلاص; (18) بهترین عمل آن است که با اخلاص همراه باشد .
باز مىفرماید: صلاح العمل بصلاح النیه; (19) صلاح و درستى عمل به خالص بودن نیت است .
از این سخنان چنین استنباط مىشود که اخلاص در عمل یکى از شرایط مهم در زندگى انسانها بهویژه در زمینهى کار و فعالیت است; زیرا عمل خالص علاوه بر نفع شخصى و مادى براى افراد، داراى منافع اخروى است; هم چنین در اصلاح و گرایش مردم و جامعه به سوى کمال و سعادت دنیوى و اخروى نقش ارزنده دارد .
5 . کار از دیدگاههاى فیزیولوژى و روانشناسى
از این منظر وضعیت فیزیکى، اندامها، ماهیچهها، دستگاههاى تنفسى، عصبى و جز اینها در ارتباط با کار و تلاش مورد توجه قرار مىگیرد . موضوعاتى که در این دیدگاه مطرح است، عبارتند از:
1- تاثیر محیط کار بر قواى انسانى;
2- توانایى ارگانیسم انسان بر محیط کار;
3- توانایىهاى بدنى انسان .
در این زمینه که چه عاملى باعثخستگى در محیط کار مىشود و با چه راهکارهایى مىتوان خستگى را در محیط کار کاهش داد، على علیه السلام مىفرماید:
قلیل مدوم علیه خیر من کثیر مملول منه; (20) کار اندک که به آن ادامه داده شود، بهتر از کار بسیار است که خستگى آورد (از کار زیاد و خستگىآور پرهیز کنید که نشاط و نوآورى را سلب مىکند).
باز مىفرماید: دلها همانند بدنها، خسته و افسرده مىشوند; پس براى آنها لطایف حکمتآمیز و جالب برگزینید . (21) از این مطلب استنباط مىشود که با ایجاد تنوع و نوآورى در محیط کار مىتوان از ملامت و خستگى جلوگیرى کرد و زمینههاى رضایت را فراهم نمود .
6 . کار آزدانه و غیر آزادانه (اجبارى)
بررسىهاى به عمل آمده حاکى از آن است که در مواردى کار موجب استثمار و از خود بیگانگى (22) انسان مىگردد .
اگر انتخاب کار، ناصحیح و با فرد ناسازگار باشد، آثار مضرى خواهد داشت . چنانچه کار براى فردى که آن را انجام مىدهد، امرى خارجى تلقى شود، در معناى خاص کلمه، از خود بیگانهکننده است .
برخى از کارهاى از خود بیگانهکننده عبارتند از:
1- کارها و فعالیتهایى که به نوعى سلبکنندهى شخصیت افراد باشد;
2- کارى که فرد علاقهمند به آن نباشد;
3- کارى که فرد از روى اختیار و آزادى انجام ندهد;
4- کارهایى که فرد در پایان روز بهمانند برده از آن فرار مىکند و براى وى مفید نباشد;
5- کارهایى که خم و راستشدنى بیش نیستند .
از نظر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بر پایه دو عامل آبادى و عمران زمین و پاداش عادلانه براى کار مىتوان جامعهاى سالم بنا نهاد . ایشان از کار فاقد اختیار و رضایت نهى مىکرد و به مسئولان و زمامداران توصیه مىکرد، در امور و فعالیتها مردم را مجبور نسازند .
یکبار مردم یکى از ایالات به نزد وى آمده، گفتند: در سرزمین آنها نهرى بوده که گذشت روزگار مجراى آن را خراب کرده و اگر از نو حفر و ترمیم گردد، براى آنها درآمد و سود زیادى خواهد داشت . آنان از على علیه السلام خواستند که به فرماندار خود در آن سرزمین دستور دهد که مردم آنجا را براى کمک در ترمیم و نوسازى نهر تخریب شده مجبور سازد . ایشان حفر مجدد نهر را پذیرفتند; ولى با مجبور ساختن مردم براى چنین امرى مخالفت کردند .
امام على علیه السلام به عامل خود به نام قرظه بن کعب چنین نوشت:
. . . از من خواستند که به تو بنویسم که آنان را به کار وادار کنى و مردم را براى حفر نهر گردآورى . . . . به نظر من کسى را نباید به کارى که نمىخواهد مجبور ساخت . آنان را به نزد خود بخوان، اگر نهر آن چنان باشد که تعریف کردهاند، هرکسى که بخواهد کار کند، او را به کار بخوان و نهر باید از آن کسانى باشد که کار کردهاند; نه کسانى که در آن شرکت نجستهاند . . . . (23)
مجبور ساختن افراد براى انجام کارها امرى ناشایست است . آن کارى صحیح است که افراد با میل و علاقه انجام دهند .
چنان که آمد، على علیه السلام کار اندکى را که با اشتیاق تداوم یابد، بهتر از کار فراوانى شمردهاست که رنج آور باشد .
کار باید بر اساس آزادى و میل باشد، نه اجبارى و حتى نباید در کارى سودمند، مردم را اجبار کرد . فعالیتها و کارهاى اجبارى پیامدهاى ذیل را به همراه دارد:
نخست، کارهاى غیر آزادانه از شکوفایى استعدادها و توانایىهاى انسان جلوگیرى مىکند و زمینهى رشد، نوآورى، ابداع و ابتکار افراد را تقلیل مىدهد .
دوم، ارزش انسانى افراد را کاهش مىدهد;
سوم، کارهاى اجبارى نوعى توهین به آزادى انسانى است;
چهارم، فعالیتهاى تحمیلى توهین و اهانتبه خود کار و عمل مىباشد .
امام على علیه السلام آزادى و اجبار در کار را از دو منظر مورد توجه قرار داده است:
اولا، کار اجبارى را حتى در امور عام المنفعه و سودمند مقبول ندانسته است; زیرا فعالیتهاى اجبارى به فقدان شکوفایى، نزول ارزش انسانیت و اهانتبه آزادى و کار منجر مىگردد;
ثانیا، منافع و درآمد و سودى را که به دست مىآید، سهم آنانى مىداند که به کار و فعالیت پرداختهاند .
از نگاه على علیه السلام افرادى که در عمل و کار کوتاهى و سستى کنند، پیامدهاى سوئى برایشان است . آن حضرت فرمود: من قصر فى العمل ابتلى بالهم; (24) کسى که در عمل کوتاهى کند، به غم و اندوه دچار شود .
کار آزادانه شامل فعالیتهایى است که:
اولا بر استعدادها و توانایىهاى انسان مبتنى باشد;
ثانیا فرد به آن علاقهمند باشد;
ثالثا به شخصیت انسان خدشه وارد نکند;
رابعا به شکوفایى و ابتکار فرد منجر شود .
7 . کارهاى شایسته
در قرآن مجید آیات متعددى راجع به کار و فعالیت وجود دارد . یکى از اهداف مهم اسلام در جامعه انجام کار و اعمال شایسته است .
ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات کانت لهم جنات الفردوس نزلا; (25) کسانى که ایمان آوردند و کارهاى شایسته کردهاند، در بهشت فردوس منزل خواهند یافت .
ان هذا القران یهدى للتى هى اقوم و یبشر المؤمنین الذین یعملون الصالحات ان لهم اجرا کبیرا; (26) این قرآن خلق را به راستترین و استوارترین طریق هدایت مىکند و مومنان را که کارهاى شایسته مىکنند، به اجر و ثواب عظیم بشارت مىدهد .
در دین مبین اسلام کار و شغل به انواع ذیل تقسیمبندى شده است:
1- کارهاى واجب: شامل کار کردن به منظور تامین احتیاجات شخصى و خانواده و کارهایى که در صورت قصور و انجام ندادن، وقفه در فرایند زندگى اجتماعى و جامعه ایجاد مىکند;
2- کارهاى حرام: کارهایى که شارع مقدس آن را براى جامعه مضر و زیانآور مىداند; مانند خمرسازى;
3- کارهاى مستحب: شامل فعالیتهایى که به خیر و عمران جامعه منجر مىشود; مانند کمک به محرومان;
4- کارهاى مکروه: فعالیتهایى که در اسلام نهى نشده و انجام دهندهى آن مورد عقوبت قرار نمىگیرد; اما بهتر است که انجام نگیرد; مانند قصابى;
5- کارهاى مباح: کارهایى که انجام دادن و ندادن آن تفاوتى نمىکند .
در اندیشه مولاى متقیان کارها و فعالیتها به دو نوع عمده تقسیم مىشود:
1- کارهاى شایسته; 2- کارهاى ناشایست .
کارهاى شایسته شامل فعالیتهایى است که داراى خصوصیات ذیل باشد:
نخست، این که افراد با انجام آن به حق و خداوند نزدیک شوند; به عبارت دیگر کار زمینهاى براى ایجاد ارتباط بین مخلوق و خالق گردد . در این مورد امام على علیه السلام مىفرماید: افضل العمل ما ارید به وجه الله; (27) برترین عمل آن است که به قصد نزدیکى به خدا انجام شود .
دوم، این که کارها منطبق و مبتنى بر موازین الهى و اسلامى باشد و شارع مقدس آن را براى سلامتى جامعه زیانآور ندانسته باشد . در این مورد على علیه السلام مىگوید: احسن الافعال ما وافق الحق; (28) نیکوترین کارها آن است که موافق با حق باشد .
سوم، کارى در جامعه شایسته است که انجام دادن آن آسیب و انحراف فردى و اجتماعى به همراه نداشته باشد; به عبارت دیگر نهتنها به فساد و انحراف در جامعه منجر نشود; بلکه انسان را از خطا و اشتباه مصون نگه دارد و زمینهاى براى انجام صالحات و نیکىها در فرد و جامعه گردد .
على علیه السلام فرمود: احسن الافعال الکف عن القبیح; (29) نیکوترین کار باز ایستادن از کار زشت است .
چهارم، از خصوصیات کارهاى شایسته آن است که علاوه بر دارا بودن ویژگىهاى مذکور نیت و قصد انجامدهنده، خیر و براى صلاح و آبادانى جامعه باشد; زیرا هدفدار (نیتدار) بودن کار و تلاش باعث مىشود که مسیر و فرایند کار مشخص باشد و فرد و به تبع آن جامعه دچار سرگردانى و انحراف نگردد . على علیه السلام فرمود:
لایکمل صالح العمل الا بصالح النیه; (30) شایستگى عمل کامل نمىگردد، مگر به شایستگى نیت .
پنجم، از مهمترین ویژگىهاى کارهاى شایسته آن است که مناسب و حلال باشد . دین اسلام چنین کارهایى را براى فرد و جامعه مفید دانسته و برخوردار از آثار دنیوى و اخروى مطلوبى شمرده است . على علیه السلام فرمود:
الحرفه مع العفه خیر من الغنى مع الفجور; (31) شغل همراه با پاکدامنى از ثروت فراوانى که با گناهان بهدست آید، بهتراست .
از این حدیث مىتوان استنباط کرد که کار و فعالیت نباید به گناه و ستم و ضایع شدن حقى از کسى منجر گردد .
8 . کارهاى ناشایست
کارهاى ناشایست و ناپسند مبتنى بر ویژگىهاى ذیل است:
نخست، از ویژگىهاى کارهاى ناپسند و ناشایست آن است که انجام آن براى انسان، شرمندگى به همراه داشته باشد على علیه السلام فرمود: احذر کل عمل یعمل به فى السر و یستحى منه فى العلانیه; (32) بپرهیز از هر کارى که در نهان انجام گیرد و در آشکار شرمندگى آورد .
از این حدیث این نکته استنباط مىگردد که آدمى باید از انجام دادن کارى که از علنى شدن آن شرم دارد، پرهیز کند .
کارى ناشایست است که وقتى از عامل آن سئوال شود، نهتنها فخر و مباهات نکند، بلکه احساس شرم و انکار نماید . امام على علیه السلام فرمود: احذر کل عمل اذا سئل عنه صاحبه، استحیى منه و انکره; (33) از هر عملى که وقتى از صاحبش پرسیده شود، از آن شرم نموده، انکارش کند، دورى کنید .
دوم، خصوصیت دیگر کارهاى ناشایست این است که براى فرد و جامعه مضر و زیان آور باشد و پیامدهاى ناگوارى به بار آورد . این گونه کارها اگر گسترش یابد به تدریج کل نظام اجتماعى را از حیات متعادل خود خارج مىکند .
9 . تقسیم کار
از عهد باستان متفکران به تقسیم کار توجه کردهاند . یکى از اندیشمندان اجتماعى که در مورد تقسیم کار اظهارنظر کرده است، افلاطون است . بر اساس عقیدهى وى وجود جامعهى طبقاتى الزامى است و علت نابرابرىهاى بین افراد تفاوت در استعدادهاى آنان است .
ارسطو شاگرد افلاطون اظهار داشته است که تقسیم کار براى حیات جامعه لازم است . وى افراد جوامع را به سه طبقه تقسیم مىکند که هریک کار و فعالیتخاصى را انجام مىدهند .
از نظر فارابى انسان موجودى اجتماعى است . انسانها بسیارى از نیازهاى خود را به تنهایى و بدون تقسیم کار نمىتوانند، برآورده سازند . تقسیم کار علت عمدهى پیدایش اجتماعات و جوامع است و در پرتو تقسیم کار، جوامع پیشرفت مىکنند .
از دیدگاه امام على علیه السلام انسان موجودى اجتماعى است و براى حیات و استمرار و ثبات جامعه لازم است که هر فرد متناسب با استعداد و توانایى و مهارت خویش به کارى مشغول باشد; زیرا بسیارى از احتیاجات و نیازهاى مردم از طریق تقسیم کار و کار جمعى و گروهى بهتر و سهلتر برطرف مىگردد .
امام على علیه السلام فرمود: یرجع اصحاب المهن الى مهنتهم، فینتفع الناس بهم کرجوع البناء الى بنائه، و النساج الى منسجه، و الخباز الى مخبزه; (34) صاحبان کسب و کار و پیشهوران به کارهاى خود باز مىگردند و مردم از تلاش آنان سود مىبرند: بنا به ساختن ساختمان و بافنده به بافندگى و نانوا به نانوایى روى مىآورد .
ابن خلدون همانند فارابى تقسیم کار را علت عمدهى پیدایش جوامع دانسته است . وى مىگوید:
تقسیم کار این آثار را به بار مىآورد:
1- باعث افزایش مهارت افراد مىگردد;
2- از اتلاف وقت و منابع مىکاهد;
3- سبب ابداع، نوآورى و اختراع مىشود .
از منظر امیرالمؤمنین على علیه السلام تقسیم کار آثار مفید و مناسبى در جامعه ایجاد مىکند که به شرح ذیل است:
1- همان طورى که اشاره شد، تقسیم کار سبب مىشود که بسیارى از احتیاجات و ضروریات زندگى افراد تامین گردد (35) .
2- با تخصصى شدن کارها و تقسیم کار زمینه براى موفقیت و شکوفایى افراد و جامعه فراهم مىگردد; در صورتى که اگر افراد به کارهاى گوناگون بپردازند، ممکن است نه تنها موفقیتى کسب نکنند; بلکه ضمن اتلاف منابع و امکانات و به هدر دادن وقت از کارایى لازم برخوردار نگردند .
امام على علیه السلام فرمود: من اوما الى متفاوت خذلته الحیل; (36) کسى که به کارهاى گوناگون بپردازد، خوار شده و پیروز نمىشود .
3- یکى از وجوه تقسیم کار در جوامع تفکیک کار بین زنان و مردان است که ترن والد (37) آن را «تقسیم کار اولیه» نامیده است .
حضرت على علیه السلام در زمینهى تقسیم کار به تفکیک کار بین زن و مرد توجه داشته، امور خانه را به عهدهى زن و کارهاى خارج از منزل را به عهدهى مرد مىداند . هم چنین معتقد است که باید کارهایى به زنان واگذار شود که با روحیه و جسم آنها انطباق و سازگارى داشته باشد .
امام على علیه السلام فرمود: لاتملک المراه من امرها ما جاوز نفسها، فان المراه ریحانه و لیستبقهرمانه; (38) کارى را که برتر از توانایى زن است، به او وا مگذار، که زن گل بهارى است، نه پهلوانى سخت کوش .
4- یکى از آثار تقسیم کار جلوگیرى از اتلاف وقت و منابع و انجام امور براساس مدیریت و برنامهریزى است . تقسیم کار به سرعت در فعالیتها و افزایش کارایى مىانجامد .
در این مورد على علیه السلام طى نامهاى به حضرت امام حسن علیه السلام مىفرماید:
اجعل لکل انسان من خدمک عملا تاخذه به، فانه احرى الایتوالکوا فى خدمتک; (39) کار هر کدام از خدمتکارانت را معین کن که او را در برابر آن کار مسئول بدانى . تقسیم درست کار سبب مىشود کارها را به یکدیگر وانگذارند و در خدمتسستى نکنند .
از این مطلب استنباط مىشود:
اولا تقسیم کار سبب مشخص شدن مسئولیتهاى افراد مىگردد و هر فرد به انجام کار بر اساس مسؤولیت و سمتخویش موظف است;
ثانیا تقسیم کار صحیح به بهبود امور و فعالیتها و افزایش تولید مىانجامد;
ثالثا تقسیم کار از سستى و تنبلى افراد در کارها جلوگیرى مىکند و وجدان کارى را افزایش مىدهد .
5- مطالب مذکور توجه امام على علیه السلام را به تقسیم کار در معناى کلى و در سطح جامعه نشان مىدهد . آن حضرت به تقسیم کار از نظر فردى و تاثیر آن بر زندگى خانوادگى و شخصى افراد نیز سفارش کرده است . مسلمان واقعى لازم است که ساعات شبانه روز زندگى خویش را به سه قسم طبقهبندى کند: یک قسم به عبادت و امور معنوى، قسمتى براى کار و فعالیت و کسب درآمد و قسمتى دیگر را براى استراحت و امور منزل .
امام على علیه السلام فرمود: للمؤمن ثلاث ساعات: فساعه یناجی فیها ربه، و ساعه یرم معاشه، و ساعه یخلی بین نفسه و بین لذتها فیما یحل و یجمل و لیس للعاقل ان یکون شاخصا الا فى ثلاث: مرمه لمعاش، او خطوه فى معاد، او لذه فى غیر محرم; (40)
مؤمن باید شبانه روز خود را به سه قسمت تقسیم کند: زمانى را براى نیایش و عبادت پروردگار و زمانى را براى تامین هزینهى زندگى، و زمانى را براى خود و لذتهایى که حلال و زیباست . خردمند را نشاید جز آن که در پى سه چیز برود: کسب حلال براى تامین زندگى، یا گام نهادن در راه آخرت، یا به دست آوردن لذتهاى حلال .
مولاى متقیان سفارش مىکردند که کار و تلاش بر طبق برنامهریزى و روزانه صورت گیرد:
امض لک یوم عمله، فان لکل یوم ما فیه; (41) کار هر روز را در همان روز انجام ده; زیرا هر روزى، کار مخصوص به خود دارد .
10 . رابطهى طبقات و اقشار با تقسیم کار
امام على علیه السلام در عهدنامهى معروف خود به مالک اشتر به وجود طبقات و اقشار در جوامع انسانى اشاره مىکند . در این مورد مىفرماید:
امور مردم جز با سپاهیان استوار نگردد و پایدارى سپاهیان جز به خراج و مالیات رعیت انجام نمىشود . با آن براى جهاد با دشمن تقویت گردند و براى اصلاح امور خویش به آن تکیه کنند و نیازمندىهاى خود را برطرف سازند . سپس سپاهیان و مردم، جز با گروه سوم نمىتوانند پایدار باشند و آن قضات و کارگزاران دولت، و نویسندگان حکومتاند، که قراردادها و معاملات را استوار مىکنند و آنچه به سود مسلمانان است ، فراهم مىآورند و در کارهاى عمومى و خصوصى مورد اعتمادند و گروههاى یاد شده بدون بازرگانان و صاحبان صنایع نمىتوانند ، دوام بیاورند; زیرا آنان وسایل زندگى را فراهم مىآورند و در بازارها عرضه مىکنند و بسیارى از وسایل زندگى را با دست مىسازند که از توان دیگران خارج است . قشر دیگر، طبقهى پایین از نیازمندان و مستمنداناند که باید به آنها بخشش و یارى کرد . (42)
وجود نیازها و احتیاجات مختلف در طول زندگى افراد در جامعه ایجاب مىکند که طبقات و اقشار متعددى وجود داشته باشد تا بر اساس همکارى و تعاون نیازها برطرف شود . این تعاون و همکارى به گسترش «تقسیم کار» مىانجامد . هریک از انسانها بر اساس استعدادها، توانایىها، خصوصیات جسمانى و روحى و علائق به کارى مشغول مىگردند . طبقات و اقشار در تعارض و تضاد با یکدیگر نیستند; بلکه به تداوم و بقاى حیات اجتماعى و افزایش انسجام اجتماعى کمک مىکنند .
نیازهاى مختلف انسان از طرفى و عجز و ناتوانى آدمى در برآوردن همهى آنها از طرف دیگر، همکارى مشترک انسانها را موجب مىشود و عوامل مختلف مانند استعدادهاى مختلف انسانها تقسیم کار را ایجاب مىکند و تقسیم کار به تشکیل طبقات اجتماعى مىانجامد و از رهگذر آن، نیازهاى انسان بر طرف و جامعههاى انسانى از نابودى حفظ مىگردد . (43)
على علیه السلام معتقد است که علاوه بر تقسیم کار در جامعه، انجام کارها و فعالیتها و تولیدات زمانى مىتواند به طور مطلوب انجام شود که امنیت نسبى در جامعه به وجود آید و خلافکاران و اوباش در جامعه توانایى انجام اعمال خلاف را نداشته باشند .
11 . بیکارى و کم کارى
بیکارى در طول ادوار تاریخ بشر به اشکال گوناگون وجود داشته است . در قرن معاصر نیز یکى از پدیدهها و مسائل بسیارى از کشورها به ویژه کشورهاى در حال توسعه بیکارى و کم کارى است .
در دورهى زندگى حضرت على علیه السلام و صدر اسلام گرچه پدیدهى مذکور متداول و حاد نبوده، ولى ایشان به این امر توجه کرده است . آن حضرت فرمود:
آفه العمل البطاله; (44) آفت عمل بیکارى است (یعنى هرکه عادت به آن کرد هرگز کار نمىکند یا اگر کار کند، ناقص انجام مىدهد) .
باز فرمود: من اطاع التوانى ضیع الحقوق; (45) کسى که تنبلى و سستى پیشه کند، حقوق خویش و دیگران را ضایع مىکند .
بیکارى تحت تاثیر عوامل اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى در جامعه افزایش مىیابد . این عوامل عبارتند از: فقر، کمبود سرمایه و اندک بودن سرمایهگذارى در بخشهاى مختلف اقتصادى، فقدان آموزش، نبودن فرهنگ کار، فقدان تقاضا براى تولید کالاها، سستى و تنبلى افراد، فقدان مشارکت اجتماعى و . . .
گسترش بیکارى و کمکارى به تدریج آسیبها و مشکلات اقتصادى و اجتماعى دیگرى را به همراه دارد که برخى از آنها عبارتند از: افزایش فقر و تهیدستى، گسترش انحرافاتى نظیر اعتیاد، فساد، تبعیض، تکدىگرى و جز اینها .
على علیه السلام از کسالت و تنبلى دورى مىجست و مرد عمل و کار بود و مردم را به کار و کوشش دعوت مىکرد و آنها را از بىحوصلگى و تنآسایى که موجب فقر و تهیدستى است، بر حذر مىداشت . (46)
آن حضرت مىفرمود: هرگاه کسالت و ناتوانى با هم همراه شدند، از آنها فقر و تهیدستى متولد مىشود . (47)
یکى از سفارشهاى مولاى متقیان به مردم کار کردن در زمان جوانى و میانسالى و قبل از پیرى و کهولت است; زیرا عمر انسان کوتاه و دوران جوانى و تحرک و فعالیت محدود است; لذا بایستى در دوران جوانى و میانسالى به کار و کوشش صحیح و شایسته پرداخت تا در دنیاى فانى توشهاى براى آخرت فراهم آید .
امیرالمؤمنین علیه السلام در این مورد مىفرماید: پیش از کشیدن بار سنگین حیات در سالیان پایانى زندگى و ورود به دار مشاهدهى نتایج عمر و قبل از دست دادن همهى مشاعر و نیروهاى خود ، کار و تکاپو کنید . (48)
اى که دستت مىرسد کارى بکن
پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار
سال دیگر را چه مىداند حیات
با کجا رفت آن که با ما بود یار
دیر و زود این شکل و شخص نازنین
خاک خواهد گشتن و خاکش غبار (49)
12 . نظارت در کار
یکى از امور مهم، نظارت و کنترل بر کارها و فعالیتها است . اگر نظارت بر کار بهنحو مطلوب صورت گیرد ، کاهش آسیبها و افزایش کارایىهاى کارکنان ، مدیران و زمامداران و نهایتا رشد و رونق اقتصادى و اجتماعى را به دنبال مىآورد .
نظارت در کار اقشار مختلف، مهم تلقى مىشود; اما به نظر مىرسد که نظارت بر فعالیتها و کارهاى دو قشر بازرگانان و مدیران (زمامداران) ضرورىتر است .
چنان که حضرت على علیه السلام مىفرماید: اى گروه بازرگانان از خدا بترسید، به خریداران نزدیک شوید، با بردبارى و حوصله خود را از سوگند خوردن دور کنید و از دروغ بپرهیزید و از ستم بر کنار باشید و ستمدیدگان را یارى کنید و پیمانه و ترازو را به صلاح آورید ، در کار مردم تقلب نکنید و در روى زمین فساد برپا ننمایید و تبهکارانه زندگى نکنید . (50)
در مورد مدیران امام على علیه السلام مىفرماید:
به سبب مالیات، لباس تابستانى و زمستانى مردم و رزقى را که مىخورند نفروشید و چهارپایى را که با آن به کار مشغولاند، از دستشان نگیرید و بر احدى به جهتیک درهم تازیانه مزنید و روى دوپایش نگه ندارید . هیچچیز از اثاث زندگى آنان را به فروش نرسانید; زیرا برنامههاى ما آن است که با گذشت و اغماض از مردم مالیات بگیریم و توجه تو به آبادانى زمین بیشتر از جمعآورى مالیات باشد . (51)
على علیه السلام هر روز خود به بازار کوفه مىرفت و از وضع خریداران و فروشندگان تحقیق مىکرد .
13 . نتیجهگیرى
بر اساس مطالب و مباحث پیشگفته در مورد کار و تلاش ، نتایج بهدست آمده، به شرح ذیل است:
1- در اندیشه و سیرهى حضرت على علیه السلام کار و تلاش از مباحث مهم محسوب مىشود . یکى از حقوق اولیهى مردم آن است که همه حق دارند، شاغل باشند و در برابر کار و کوشش خود مزد و پاداش مناسب دریافت کنند;
2- حضرت على علیه السلام در طول عمر خویش علاوه بر حمایت از اسلام و امامتبه کارهاى زراعت و باغبانى مىپرداخت و درآمد آن را صرف امور مسلمانان بهویژه محرومان و یتیمان مىکرد;
3- یکى از وجوه تمایز و برترى برخى انسانها بر بعضى دیگر، کار و تلاش است; زیرا کارها آثار دنیوى و اخروى به همراه دارد;
4- ملاکها و معیارهاى مهم در انتخاب شغل و کار عبارتند از: کار توام با آگاهى (آگاهى و شناخت نسبتبه کار)، اخلاص در کارها (هدفدار بودن) ;
5- با ایجاد تنوع و نوآورى در محیط کار مىتوان از ملامت و خستگى جلوگیرى کرد;
6- کار آزادانه عبارت است از کارى که بر علاقه، استعداد مبتنى باشد و به رشد شخصیت فرد منجر شود;
7- ویژگىهاى کار غیرآزادانه (اجبارى) و موافق علاقه و رضایت انسانها نبودن عبارت است از: جلوگیرى از رشد و شکوفایى استعدادهاى افراد، توهین به آزادى انسان، ممانعت از رشد و نوآورى و ابداع;
8- کارهاى شایسته داراى این ویژگىهاست: نزدیکسازى انسان به سوى حق و خداوند ، منطبق بودن با موازین الهى و اسلامى ، مضر نبودن براى جامعه ، منجر نشدن کار به آسیب و انحراف فردى و اجتماعى ، انجام دادن کار با هدف صلاح و آبادانى جامعه، حلال بودن کار از نظر شرع;
9- کارهاى ناشایست فعالیتهایى است که انجام دادن آن براى عامل، شرمندگى به همراه داشته باشد; هم چنین براى جامعه آثار و پیامدهاى ناگوار ایجاد نماید;
10- تقسیم کار نقش مؤثر در استمرار ، بقا و تعادل جامعه دارد;
11- آثار تقسیم کار عبارت است از: تامین احتیاجات و نیازهاى زندگى فردى و اجتماعى، هموار شدن زمینههاى موفقیت و شکوفایى فردى و شخصى و اجتماعى، همراهى با طبیعت متفاوت زنان و مردان، کاستن از اتلاف زمان و منابع;
12- تقسیم کار در رشد استعدادها و توانایىها و رفع نیازهاى فردى و اجتماعى نقش مؤثر دارد;
13- تداوم بیکارى و کمکارى به سستى و تنبلى افراد جامعه مىانجامد و پیامدهاى سوء آن افزایش فقر و تهیدستى است;
14- نظارت در کارها و فعالیتها در جامعه مهم تلقى مىشود و لازم است نظارت و کنترل در کارها و مشاغل بیشتر مورد توجه قرار گیرد .
پینوشتها:
1. Pollexfen
2) میک، رونالد، پژوهشى در نظریهى ارزش – کار، ترجمهى م . سوداگر، تهران، پازند، 1358، ص22
3) توسلى، غلامعباس، جامعهشناسى کار و شغل، تهران، سمت، چاپ اول، 1375، ص9
4) همان، ص 10
5) نهجالبلاغه، ترجمهى محمد دشتى، قم، انتشارات مشرقین، چ5، 1379، صص 447 و 464 خطبهى 230/9 .
6. cast
7) اقتباس از کتاب کار و حقوق کارگر، تالیف شریف قریشى، ترجمهى ادیب لارى و محصل یزدى، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1366، صص 6و5
8) جرداق، جر، امام على علیه السلام صداى عدالت انسانى، ج1، ترجمهى سیدهادى خسرو شاهى، قم، نشر خرم، چ3، 1376، ص172
9) همان، ص172 .
10) برقعى قمى، سیدعلى اکبر، جلوهى حق در سیرت مولاى متقیان امیرمؤمنان على بن ابىطالب علیه السلام، تهران، انتشارات حافظ، (بىتا)، ص 55
11) قریشى، شریف، کار و حقوق کارگر، 1366، ص6
12) جرداق، پیشین، ص 235
13. Adams
14. Froid
15) شفیعآبادى، عبدالله، راهنمایى و مشاورهى شغلى و حرفهاى، تهران، انتشارات رشد، 1372، ص93
16) نهج البلاغه، پیشین، صص285- 284، خطبه 154/6
17) غرر الحکم، ج2، سیدحسین شیخالاسلامى، قم، انصاریان، (بىتا)، ص 1043
18) همان، ج2، ص 1046
19) همان، ص 1048
20) نهج البلاغه، پیشین، صص 737 و 736، حکمت 436 ، حکمت 444
21) سازمان امور ادارى و استخدامى کشور، پیامهاى ادارى از نهجالبلاغه، تهران، چ1، 1375، ص55
22. Alienation
23) جرداق، پیشین، ج1، صص 236 و 235
24) نهج البلاغه، پیشین، حکمت 122 و پیامهاى ادارى از نهجالبلاغه، پیشین، ص 53
25) سوره کهف، آیه 107
26) سوره بنىاسرائیل (اسراء) آیه 9
27) غررالحکم، پیشین، ج2، ص 1038
28) همان، ص1039
29) همان، ص 1039
30) همان، ص1055
31) نهج البلاغه، پیشین، صص533 و 532، نامه 31/91
32) همان، نهج البلاغه، نامه 69 و پیامهاى ادارى از نهجالبلاغه، ص 30
33) غررالحکم، پیشین، ص1036
34) نهج البلاغه، پیشین، حکمت 199/2 و3
35) نهج البلاغه، حکمت 199/2 و3
36) نهجالبلاغه، پیشین، صص 727و 726، حکمت 403
37. Thurnwald
38) همان، صص537- و 536، نامه 31/118
39) همان، صص537- 536، نامه 31/119
40) همان، صص725- 724، حکمت 390
41) همان، صص585- 584، نامه 53/115
42) همان، ص573، نامه 53/8
43) برزگر کلیشمى، ولى الله، جامعه از دیدگاه نهجالبلاغه، سازمان تبلیغات اسلامى، چ1، 1372 .
44) غررالحکم، پیشین، ج2، ص 1043
45) موسوى خراسانى، سیدحسن، «جوان» ، قم، دار اهل البیت، 1378، ص11، به نقل از بحارالانوار، ج73، ص160
46) راشدى، لطیف، فرزند کعبه، تهران، نشر سبحان، چ1، 1376، صص 166- 165
47) همان، ص 166 به نقل از وسایل الشیعه، چ قدیم، ج2، ص24
48) جعفرى، محمدتقى، ترجمه و تفسیر نهجالبلاغه، ج13، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1362، ص246
49) سعدى
50) جرداق، پیشین، ج2، ص239
51) همان، ص340
منبع:گنجینه معرفت
آسمان سهم ماست
ممنون عالی بود متشکرم
از راههای نزدیکی به خدا و احترام به والدینم مطلب بذارید
ممنون
راستی اگه ایمیل پخش میشه لطف کنید حذف کنید
خادم الصادقیون
سلام وقت بخیر
ایمیل برای بازدید کنندگان سایت قابل نمایش نیست