1.بر اساس باور مؤمنان بیتردید خداوند از همه چیز آگاه است و به همه پدیدهها احاطه علمی کامل دارد و حتی از سیاه چالههای فضایی که نور را در خود جلب میکند و در داخل خود فرو میبرد و آنرا از هم متلاشی میکند، نیز آگاه است و بر اساس همان آگاهی و احاطه علمی، آنها را آفریده و آنگونه آفریده که میتوانند نور را در خود فرو ببرند و به تعبیر گوینه محترم، نور نتواند از آنها عبور کند. قرآن کریم در خصوص علم خدا درباره اسرار پوشیده آسمان و زمین با تمام سیاه چالههای آنها میفرماید: ” أَلَّا یَسْجُدُوا لِلَّـهِ الَّذِی یُخْرِجُ الْخَبْءَ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَیَعْلَمُ مَا تُخْفُونَ وَمَا تُعْلِنُونَ”1 یعنی چرا برای خداوندی سجده نمیکنند که آنچه در آسمانها و زمین پنهان است را خارج میکند و آنچه را مخفی میکنید و آشکار نمیسازید، میداند.
واژه (خبأ) در آیه به معنای اشیاء پنهان و پوشیده است و در این آیه به احاطه علمی خداوند به غیب آسمان و زمین اشاره شده است.2 بنابراین هیچ چیز، حتی نحوه عمل کردن سیاه چالههای فضایی از علم خدا پوشیده نیست.
2. واژه (نور) معانی و کاربردهای متعدد و مختلفی دارد.3 یکی از معانی نور، همان نور حسی است که مثلاً از خورشید پدید میآید و در واقع درخشش ذراتی است که از کره خورشید در فضا پخش میشود. این نور در سیاه چالههای فضایی مدفون میشود و نمیتواند از آنها عبور کند. اما خداوند که نورالانوار و آفریدگار این همه نورها و خالق سیاه چالههای فضایی است، نوری است که در همه چیز نفوذ میکند و سیاه چالههای فضایی چون مخلوق او هستند در واقع با تمام سیاهی جرمی که دارند، باز هم جلوه نور اویند؛ نور در لغت به معنای الظاهر بنفسه و المظهر لغیره است؛ یعنی نور چیزی است که خود ذاتا پیداست و چیزهای دیگر را آشکار میکند. وجود خداوند نور است؛ زیرا ظاهر است و مظهر؛ خود به معنای حقیقی کلمه آشکار است و هر چه در پهنه هستی است، ظهورش را و وجودش را از او دارد. در آیه شریفه الله نور السموات و الارض، بر خلاف تصور ابتدایی، خداوند خود را به نور تشبیه نکرده است، بلکه خود را عین نور خوانده است. نور، چنانکه گفتیم، خود ظاهر است و دیگر اشیاء را ظاهر کننده؛ مصداق اتم و اکمل و بلکه مصداق حقیقی و یگانه نور، خداست که وجودش در کمال وضوح و ظهور است و ظهور دیگر موجودات، در گستره هستی شعاعی و پرتوی از وجود او! آنچنان ظاهر است که از فرط ظهورش ناپیداست!
یا من هو اختفی لفرط نورهالظاهر الباطن فی ظهوره
یار بیپرده بر در و دیوار در تجلی است یا اولی الالباب
تمام عالم، حتی سیاه چالههای فضایی، جلوه نور وجود خداونداست.4 لذا در قرآن کریم فرمود: “الله نور السموات والارض”5 خداوند نور آسمانها و زمین است.
3. گرچه خداوند منبع همه انوار است، اما هیچ نوریشبیه و یا مثل نور نیست. جالب است که در برخی دعاها، درباره توصیف نور بودن خدا چنین آمده: ای نور نورها، ای روشنیبخش روشناییها، ای آفریننده نور، ای تدبیر کننده نور، ای تقدیر کنند نور، ای نور همه نورها، ای نور قبل از هر نور، ای نور بعد از هر نور، ای نوری که برتر از هر نوری، و ای نوری که همانند تو هیچ نوری نیست (یا نور لیس کمثله نور)6 از تعبیرات این دعا به خوبی به دست میآید که خداوند، منبع و سرچشمه همه نورهاست و همه نورها از او مایه میگیرد و نورانیت آنها به ذات او ختم میشود، اما هیچ نوری هرگز شبیه و مثل نور او نیست.7 بنابراین مفهوم اینکه خداوند خود را منبع نور حسی معرفی کرده است، که از سیاه چالههای فضا نمیتواند عبور کند ـ این است که خداوند، خالق آن نور است و خالق آن سیاه چالهها است و اطلاق نور بر خداوند با اطلاق آن بر نور حسی، تفاوت میان واجبالوجود و ممکنالوجود و خالق و مخلوق را دارد. هیچ محذور فلسفی و عقلی وجود ندارد که خداوند منبع و خالق نوری که در سیاه چالههای فضایی گرفتار میشود، توصیف شود. چون هم آن نور حسی و هم آن سیاه چاله فضایی هر دو، و بلکه همه پدیدههای گوناگون هستی، مخلوق خداوند هستند و در واقع خداوند منبع وجود آنها و پیدا کننده آن هاست. پس اگر خداوند خود را منبع نور معرفی کرده است، در حقیقت خود را خالق و پدیده آورنده معرفی کرده است و این شاید زیباترین و گویاترین توصیف ممکن از وجود خداوند باشد. چون مسئله سیاه چالههای فضایی، به فرض تحقق آن، (چرا که واقعیت این امور هنوز به لحاظ فیزیک نجومی کاملاً روشن و اثبات شده نیست) نورهای حسی، مانند نور خورشید و امثال آن را در خود فرو میبرد و اینگونه نورها از آن نمیتوانند عبور کنند؛ اما خداوند فوق نور و خالق و مبدأ همه نورهاست و وجودش در همه اشیاء نافذ و بر همه اشیاء شهید و مهیمن است. قرآن کریم (فصلت/53) میفرماید: اولم یکف بربک انه علی کل شئ شهید؛ آیا برای خداوندگار تو همین بس نیست که بر هر چیز شاهد و حاضر است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. طباطبایی، المیزان ج 15، ص 130 نشر دارالکتب الاسلامیه، 1372 ق.
2. امام خمینی، تفسیر سوره حمد، نشر آثار امام، 1377 ش.
3. الصدوق، التوحید، ص 155 نشر جامعه مدرسین قم، 1416 ق.
پینوشتها:
1. سوره نمل،آیه 25.
2. مکارم، تفسیر نمونه، ج 14، ص 444،نشر دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1379 ش.
3. لغت نامه دهخدا، ج 48، ص 858، نشر دانشگاه تهران، 1343 ش.
4. همان.
5. سوره نور،آیه 35.
6. مفاتیح الجنان، دعای جوشن کبیر.
7. ناصر مکارم، تفسیر نمونه، ج 14، ص 475 نشر پیشین.