نویسنده:سیدمهدی موسوی کاشمری
اهتمام به امور مسلمانان
بررسی جامع و منصفانه در منابع و متون اسلامی بوضوح نشان می دهد که این دین, آئینی فردگرا نبوده و تعلیماتش تنها اصلاح کننده رابطه بین شخص و خالق خود نیست, بلکه دینی است جمع گرا که در عین توجه به فرد و نیازهایش, او را موجودی اجتماعی می داند و تامین احتیاجات او را تنها در بعد فردی خلاصه نمی کند بلکه مطالبات جمعی و ساماندهی مناسبات اجتماعی در ابعاد گوناگون حیات بشری و پیوند دادن آن با مبدا هستی را از اهداف اصلی خود می داند. البته بنابر گزارش قرآن مجید تمام انبیا دارای همین صبغه و مقصد بودند. و می فرماید: « لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط. . . » ما رسولان خود را فرستادیم و همراه آنان کتاب و میزان فرود آوردیم تا مردم به عدالت و قسط قیام کنند. . ( » 1 ) گرچه متاسفانه وقوع تحریف در ادیان الهی بویژه در مورد مسیحیت که هم اکنون بیشترین پیروان را در سطح جهان دارد و از طرف دیگر عملکرد بدو فسادآمیز دستگاه کلیسا و منسوبان به آن در طی قرون, موجب شد تا تعالیم دینی مسیحیت به عامل عقب ماندگی متهم شود و رفته رفته از صحنه زندگی اجتماعی به اندرون کلیساها آن هم در ایام و اوقاتی خاص رانده شود. غرب با پس نهادن آموزه های کلیسایی و رویکردی پرشتاب به علوم و دانش بشری موفق شد تا روز به روز, مراحل رشد صنعتی و فن آوری را پشت سر گذارد, در حالی که کشورهای اسلامی هم چنان گرفتار و درگیر با حکومتهای عیاش و فاسد در غفلت و عقب ماندگی به سر می بردند. با باز شدن درهای دنیای غرب و صدور فرآورده های تکنولوژی غربی به دنیای اسلام, که با انتقال فرهنگ آنان همراه بود, به تدریج این اندیشه در اذهان عده ای پیدا شد که گویا دین مایه عقب ماندگی کشورهای اسلامی است و اینان نیز اگر بخواهند به رشد صنعتی برسند, لزوما باید هم چون مغرب زمین با اساس حضور دین در صحنه های زندگی مردم خداحافظی کرد, غافل از این که فرقی بسیار ین اسلام و مسیحیت است. اسلام در اصل کاملترین دین الهی برای تامین نیازهای فردی و جمعی بشر است که تحریفی هم در ساحت آن رخ نداده است, در حالی که مسیحیت نه کمال اسلام را دارد و نه سلامت و مصونیت آن را. تمام فلاکتها و مصیبتهایی که بر سر مسلمانان آمده است از ناحیه حکومتها و دولتهای فاسد آن بوده است که جز عیاشی و هرزگی و یا زورگویی و استبداد خصلت دیگری نداشتند, بنابراین در محیطهای اسلامی دین عامل عقب ماندگی نبوده است زیرا در تمام آموزه های دین اثری از بی توجهی به علم نمی بینیم, بلکه این فساد حاکمان و عوامل دیگر بوده است که در این جهت دخالت داشته است. اسلام گرچه در اصل برای همه بشریت است ولی در عمل , کسانی که به این دین گرایش پیدا می کنند و بر محور آن گرد می آید, در درون جامعه بزرگ انسانی, جمعیتی را تشکیل می دهند که به جامعه ایمانی و مسلمان موسوم است و روح حاکم بر این جمعیت , اعتقاد و باور اسلامی است که در تمام اجزای آن نفوذ می کند و آن را همانند پیکری واحد می سازد, با یک گونه احساسات, عواطف, آرزوها و هدفها, که در نوشتار پیش به دو روایت در این باره اشاره کردیم. و این حاکمیت روح جمعی, خود بازتابی از همان ویژگی جمع گرا بودن اسلام است, زیرا دین فردگرا هر یک از پیروان خویش را متوجه خود و نیازهای فردی خویش می کند و با این حال گرایش جمعی, ضدارزش تلقی می شود که اوج آن در دوری هر چه بیشتر از جامعه و مردم و روی آوری به غارها و بیابانهاست و با چنین تعلیماتی نمی توان احساس جمعی به وجود آورد و اگر هم در موردی پیدا شده عوامل دیگری در آن دخیل بوده است که در قالب حمایت از همکیش نمود یافته است, ولی چنین احساسی نمی تواند از متن تعالیم دینی با این خصوصیت برخیزد. در آثار و متون اسلامی به خوبی این احساس مسئولیت نسبت به دیگران و سرنوشت آنان و توجه به گرفتاریها و مشکلات جامعه دینی در تحقق ایمان مذهبی مومنان مورد تاکید واقع شده است . ( 2 ) شاید گویاترین تعبیرات این سخن پیامبر اکرم صلی اله علیه باشد که فرمودند: « من سمع رجلا نیادی یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم ; هر کس بشنود که کسی فریاد برآورده است که ای مسلمانان به فریادم برسید و او را اجابت نکند, مسلمان نیست . ( 3 ) و نیز می فرمایند: « من اصبح و لم یتم بامور المسلمین فلیس بمسلم; هر کس صبح کند و به امور مسلمانان اهتمام نورزد مسلمان نیست . ( » 4 ) اهمیت ندادن به مشکلات و مسایل جامعه اسلامی یا بدان جهت است که شخص یا گروهی اساسا اعتقادی به این دین ندارد و غیرمسلمان است که در این صورت موضوعا از مضمون این روایت بیرون است زیرا ظهور این سخن نشان می دهد که مقصود از « من » در آغاز آن, کسی است که موسوم به مسلمانی است و نیز ممکن است این عدم اهتمام در اثر نفوذ فکر رهبانیت مسیحیت و تحت تاثیر رگه هایی از آن فکر و اندیشه باطل باشد, همان فکری که در آغاز اسلام و در عصر پیامبر گرامی صلی اله علیه و آله نیز در بین برخی از مسلمانان بروز کرد و رسول اکرم نیز با حساسیت و تاکید با آن به مبارزه برخواستند و نسبت به رواج آن در بدنه جامعه اسلامی هشدار دادند. برای نمونه از عثمان بن مظعون روایت شده است که: « قلت لرسول اله صلی الله علیه و آله: ان نفسی تحدثنی بالسیاح0 و ان الحق بالجبال , قال: یا عثمان لا تفعل فان سیاح0 امتی الغزو و الجهاد » . به پیامبر اکرم گفتم: با خود می گویم که خوبست سر به بیابان بگذارم و به کوهها بپیوندم و به عبادت راهبانه بپردازم. آن حضرت فرمودند: این کار را نکن یقینا سیاحت امت من جهاد و مبارزه در راه خداوند است . ( 5 ) نمونه دیگر رواج این فکر در دورانهای بعدی شیوع فکر صوفی گری در ساحت فکر دینی است که سفیان ثوری از پیشوایان این رویه در عصر امام صادق علیه السلام به شمار می رود و مبارزات و مناظرات آن حضرت با او معروف است . ( 6 ) و هم چنین ممکن است بی توجهی نسبت به امور مسلمانان, از شدت روی آوری به دنیا و سرگرم شدن به لذتها و عیش ونوش آن باشد, که چنین کسی جز در دایره منافع خود نمی اندیشد و اساسا ذهن خود را به این گونه امور مشغول نمی کند, آن چه برای او دارای اهمیت است زندگی و تنغم است, سرخوش و لذت جویی است. کار چنین شخصی گاهی به جایی می رسد که برای او اسلام و کفر چندان تفاوتی ندارد و چه بسا پیروزی جبهه کفر را برای مقاصد حیوانی خود مناسبت تر بداند و حتی آن را آرزو هم بکند. قرآن کریم می فرماید: « ثم کان عاقب0 الذین اساو السوای ان کذبوا بآیات الله و کانوا بها یستهزئون » سپس نهایت کار کسانی که بد عمل کردند این شد که آیات الهی را تکذیب کردند و آن را به مسخره گرفتند » . ( 7 ) و نیز می فرماید: « والذین کفروا یتمتعون و یاکلون کما تاکل الانعام و النار مثوی لهم » کفر پیشه گان بهره جویی می کنند هم چون چارپایان می خورند و آتش جایگاه آنان است . ( 8 ) در آیه نخست نتیجه گناهکاری و هواپرستی, تیره گی دل و عقل و در نهایت به دروغ گرفتن آیات و نشانه های خداوند و استهزا آن بیان شده است و در آیه بعدی زندگی حیوانی داشتن که جز شکم و شهوت همت دیگری ندارد و جز به آن نمی اندیشد از اوص;اف کافران معرفی گردیده است. و لذا چنین انسانی گرچه نام مسلمان بر خود نهاده باشد, ولی بویی از آن نبرده است و اگر به ظاهر هم نتوان چنین انسانهایی را کافر دانست, حداقل نمی توان آنان را مسلمان کاملی دانست که خود احتمالی در مورد این حدیث شریف است . ( 9 ) براین اساس امام خمینی که با تمام وجود فریاد مظلومیت و
فریادرسی مردم ستمدیده فلسطین را می شنید و گرفتاری و مصیبت جانکاه آنان را از عمق جان احساس می کرد, می گوید: « مساله قدس یک مساله شخصی نیست و یک مساله مخصوص به یک کشور و یا یک مساله مخصوص به مسلمین جهان در عصر حاضر نیست, بلکه حادثه ای است برای موحدین جهان و مومنان اعصار گذشته و حال و آینده . . . ( » 10 ) ایشان در ملاقات با اعضای شورای مرکزی حزب الله لبنان می گویند: « دفاع از نوامیس مسلمین و دفاع از بلاد مسلمین و دفاع از همه حیثیات مسلمین امری است لازم و ما باید خودمان را برای مقاصد الهی و دفاع از مسلمین مهیا کنیم و خصوصا در این شرایطی که فرزندان واقعی فلسطین اسلامی و لبنان اسلامی, یعنی حزب الله و مسلمانان انقلابی سرزمین غصب شده و لبنان, با نثار خون و جان خود, فریاد « یا للمسلمین » سر می دهند, با تمام قدرت معنوی و مادی در مقابل اسرائیل و متجاوزین بایستیم و در مقابل آن همه سفاکی ها و ددمنشی ها مقاومت و پایمردی کنیم و به یاری آنان بشتابیم . . . ( » 11 ) ایشان با هشدار به سران کشورهای اسلامی می فرماید:. « . . الان اسرائیل در مقابل همه کشورهای اسلامی ایستاده می گوید غلط نکنید. این تاسف ندارد انسان نیستند اینهایی که در راس امور هستند که اسرائیل در مقابلشان ایستاده می گوید فضولی موقوف !. . . ( 12 ) به طور مسلم امروز مسأ له فلسطین, از مهمترین گرفتاریها و مشکلات جهان اسلام است و در اوضاع کنونی آن چه در جهت حمایت از مردم مظلوم آن جا از دست ما ساخته است, حمایتهای مالی و معنوی است. پشتیبانی معنوی از آنان با همین اعلام موضعها و تجمع ها و راهپیمائیهاست که پی آمدهای زیر را به همراه دارد: 1 این گونه حرکتها موجب می شود تا قضیه فلسطین وجهه ای بین المللی بیابد و نه تنها مسلمانان جهان بلکه تمامی آزادگان دنیا را به حمایت از خود جلب کند و این مساله از سطح دولتها به میان مردم کشانده شود و رفته رفته به موضوعی جهانی در بین توده های مسلمان و آزادیخواه مبدل شود و این همه نقطه اساسی نگرانی استکبار و صهیونیسم است, زیرا دولتها را به راحتی می توان با تهدید و تطمیع مهار کرد و به عقب نشینی وا داشت ولی مواجهه و مقابله با انقلاب و رویدادی که پشتوانه عظیم و بی پایان مردمی در سطح جهان دارد کار آسانی نیست, همان توده هائی از انسانهای فداکار که هر چه کشته و تهدید می شوند انبوهی دیگر از مردمانی جان بر کف و شهادت طلب از درون آنها می جوشد و امان را از دشمن می ستاند. به تعیین فرونشاندن امواج خروشان اقیانوس بی کرانی از انسانها که جز با انگیزه های حق طلبی و آزادیخواهی و بشر دوستی پدیدار نمی شود غیرممکن است. 2 تظاهرات مردمی در تمام نقاط دنیای اسلام سبب می شود تا دولتها نیز بر اثر حساسیتهای مردم خود نسبت به این موضوع نتوانند به راحتی خود را از توجه به آن کنار بکشند و یا به آسانی به اردوگاه صهیونیسم جهانی کمک کنند و حداقل این کار را برای آنان با مشکل روبرو می کند. 3 بزرگترین خواسته صهیونیستها از آغاز تاکنون این بوده است که رفته رفته داستان فلسطین از خاطره ها محو گردد, تا آنان بتوانند به طور همه جانبه بر اوضاع تسلط شده و امنیت و آرامش را برای اسراییلیان فراهم آورند و سپس در سایر این آرامش و فرصت پیش آمده, برای تجاوزها و توسعه طلبی های آتی خود برنامه ریزی کرده و گامهای بعدی را بردارند, این حماسه سازیها و جوش و خروش ملتها بویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی و اعلام روز جهانی قدس به عنوان روز حمایت بین المللی از آرمان مردم مظلوم فلسطین از سوی امام خمینی موجب شده است تا همواره مسأ له فلسطین در خاطره ها زنده بماند و روز به روز توجه مردم به جنایاتی که از سوی اسرائیل نسبت به این مردم شده و می شود بیشتر جلب گردد, نتیجه این رخداد این شده است که هم اکنون خواب راحت از صهیونیستهای خون آشام گرفته شود و همواره آنان را در دغدغه تامین امنیت اسراییل مشغول سازد. اینک بر طبق برخی گزارشات ,بسیاری از یهودیان مهاجر فلسطین اشغالی از کرده خود پشیمان اند و اسراییل را به قصد وطن اصلی خود ترک می کنند و اقامت در آن کشور را جز مایه دردسر برای خود نمی دانند. حتی از یکی از عوامل موثر این رژیم نقل شده است که اگر اوضاع به همین منوال ادامه یابد, حکومت اسرائیل بیش از پانزده سال دیگر نمی تواند دوام بیاورد. 4 و نهایت این که این اعلام حمایتها عاملی است تا جوانان غیور فلسطینی همانها که در صف مقدم مبارزه با صهیونیسم قرار دارند و بهای آن را با نثار خون و جان خویش می دهند و خود را سپر بلای سایر مناطق مسلمین کرده اند, احساس تنهایی نکنند و خود را با پشتوانه عظیم مردمی در سطح جهان ببینند و این را نمی توان دست کم گرفت. این قسمت بحث را با بیانی دیگر از امام راحل به پایان می بریم. ایشان در اهمیت, مراسم راهپیمائیها و تجمعها می گویند: « مسلمانها امیدوارم روز قدس را بزرگ بشمارند و در همه ممالک اسلامی در روز قدس در روز جمعه آخر ماه مبارک تظاهر کنند, مجالس داشته باشند, محافل داشته باشند, در مساجد فریاد بزنند. وقتی یکی میلیارد جمعیت فریاد کرد, اسرائیل نمی تواند, از همان فریادش می ترسد. . . ( » 13 ) و باز:. « . . اگر در روز قدس تمام کشورهای اسلامی, ملتها همه برخیزند و فریاد بزنند, نه برای قدس تنها, برای همه ممالک اسلامی پیروز خواهند شد. ما با فریاد محمد رضاخان را بیرونش کردیم. . . این قدر الله اکبر بر مغز اینها کوبیده شد که خودشان را باختند وفرار کردند, مسلمین باید فریاد بزنند. گمان نکنند که شعار و فریا د فایده ندارد, نخیر شعار فایده دارد اما اگر همه فریاد بزنند. . . ( » 14 ) « و من یعظم شعائر الله فانها من تقوی القلوب( » 15 )
پی نوشتها:
1 سوره حدید, آیه 25
2 برای نمونه: وسایل الشیعه , ج 11 ص 599 576 بحارالانوار, ج ,74 ص 342 283
3 اصول کافی , دارالکتب الاسلامیه , ج ,2 ص ,164 ج 5
4 همان , ص ,163 ج 1
5 شیخ طوسی , تهذیب الاحکام . نشر صدوق , تهران , ج ,6 کتاب جهاد, باب ,1 ص ,133 ج 5
6 تحف العقول , کتابفروشی بصیرتی قم , ص 262 257
7 سوره روم , آیه 10
8 سوره محمد, آیه 12
9 بحارالانوار, ج ,74 ص 337
10 فلسطین از دیدگاه امام خمینی , مجموعه تبیان , دفتر چهارم , موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (رحمت الله علیه) ص 141
11 صحیفه نور, ج ,20 ص ,184 تبیان , همان , ص 150
12 صحیفه نور, ج ,16 ص ,257 تبیان , همان , ص 145
13 صحیفه نور, ج ,12 ص ,276 تبیان , همان , ص 158
14 صحیفه نور, ج ,12 ص .282 تبیان , همان , ص 159
15 سوره حج آیه .32 حضرت امام خمینی: * مساله قدس یک مساله شخصی نیست و یک مساله مخصوص به یک کشور و یا یک مساله مخصوص به مسلمین جهان در عصر حاضر نیست بلکه حادثه ای است برای موحدین جهان و مومنان اعصار گذشته و حال و آینده * دفاع از نوامیس مسلمین و دفاع از بلاد مسلمین و دفاع از همه حیثیات مسلمین امری است لازم و ما باید خودمان را برای مقاصد الهی و دفاع از مسلمین مهیا کنیم. * به تعیین فرونشاندن امواج خروشان اقیانوس بی کرانی از انسانها که جز با انگیزه های حق طلبی و آزادیخواهی و بشردوستی پدیدار نمی شود, غیر ممکن است. * حضرت امام خمینی: ما با فریاد محمد رضاخان را بیرونش کردیم. . . این قدر الله اکبر بر مغز اینها کوبیده شد که خودشان را باختند و فرار کردند, مسلمین باید فریاد بزنند, گمان نکنند که شعار و فریاد فایده ندارد, نخیر شعار فایده دارد اما اگر همه فریاد بزنند.
منبع: طوبی