مقدمه ای بر بحث حجاب

مقدمه ای بر بحث حجاب

نویسنده: عباس رجبی

حکم وجوب حجاب، یکی از پیشرفته ترین احکام آیین رهایی بخش اسلام، و نشان دهنده این واقعیت تردید ناپذیر است که اسلام به عنوان آیینی الاهی، در تعالیم خود توجه همه جانبه ای به تمام جهات زندگی بشر داشته و در هر حکمش، به همه جنبه ها توجه کرده است. برای مثال در قانون پوشش، هم به حقوق عمومی زنان به عنوان نیمی از پیکره جامعه، و هم به حقوق عمومی خانواده به عنوان واحدی اجتماعی، و هم به نسل آینده به عنوان گروهی که پایه های سعادت مادی و معنوی آنان در گرو نوع روابط اجتماعی امروز است، توجه شده است.
لزوم پوشش زن در برابر مرد نامحرم، یکی از مسائل مهم اسلامی است که در قرآن کریم به آن تصریح شده و همه فقهای اسلامی، در واجب بودن آن اتفاق نظر دارند. بنابراین در اصل مطلب از جنبه اسلامی تردیدی نیست. حجاب زن از آن نظر اهمیت دارد که نه تنها حافظ اخلاق و تجسم تقوا و عفت در سطح جامعه است، بلکه وجود چنین حکمی در اسلام، نوعی بزرگداشت زن مسلمان و محفوظ نگهداشتن وی از نگاه های مردان است. پس از نظر اسلام، حجاب و حفظ حریم زن، یکی از حقوق زنان مسلمان است که هم خود باید آن را رعایت کنند و هم مردان باید به آن احترام بگذارند و اگر زنان غیرمسلمان این احترام را برای خود حفظ نکنند، مردان در مورد حفظ احترام آنان وظیفه ای ندارند؛ چنان که در روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده که فرمودند:« لیسَ لِنساء اهلِ الذمّهِ حُرمهً لا بأْسَ بالنّظرِ الیهِنَّ ما لم یتعمّدْ ذلکَ»(1). یعنی زنان غیرمسلمان چون در حریم دین داری و ایمان نیستند، نگاه کردن به آن ها تا وقتی به قصد لذت بردن نباشد، اشکال ندارد.
بنابراین، اسلام با طرح پوشش زن، در حقیقت جواز حضور او را در اجتماع رقم زده است و با دستورات حکیمانه و راه گشایی که در چگونگی منش و روش او ارائه داده، از یکسو به ارزش و حرمت زن توجه نموده و این نیروی عظیم را از تباه شدن و در گوشه ای بی هدف ماندن نجات داده، و از سوی دیگر جلو فسادانگیزی و ناهنجاری های ناشی از اختلاط نامطلوب مرد و زن را گرفته است و در این میان، اگر همه افراد جامعه در مقابل سلامت نفسانی خویش مسؤول اند، مسؤولیت مهم تر در این باره بر دوش زنان قرار دارد.
پس یکی از مهم ترین دلایل پوشش زن در اسلام، جلوگیری از شیوع فحشا و فساد در جامعه و کنترل غریزه شهوت آدمی است. قرآن کریم وقتی در مورد کنترل این غریزه به عنوان یکی از وظایف اصلی مؤمنان سخن می گوید، به آنان دستور می دهد در خصوص شهوات و غرایز جنسی، راه اعتدال پیش گیرند و از آن عدول نکنند.(2) قدم اول در کنترل شهوت این است که حریم بین زن و مرد رعایت شود. زیرا از آیات حجاب استفاده می شود که علت وجوب پوشش، تحریک آمیز بودن ظاهر زن برای مرد است. از این روی، قرآن در مواردی که زن برای مرد حالت تحریک آمیزی ندارد، حجاب را لازم نمی داند. در سوره نور، به مواردی از آن اشاره شده است؛ مانند:
1. حجاب برای پیرزنانی که مردان هیچ رغبتی به ازدواج با آنان ندارند، واجب نیست.(3)
2. حجاب برای زن در مقابل مردانی که به واسطه پیری و ضعف یا علل دیگر، رغبتی به ازدواج ندارند، واجب نیست(4).
3. حجاب برای زن در برابر پسرانی که غریزه جنسی در‌ آنان به وجود نیامده، واجب نیست.(5)
بنابراین، فلسفه اصلی حجاب، از یک طرف انحصار کامیابی های جنسی به محیط خانوادگی و همسران مشروع، و از طرف دیگر، جلوگیری از طغیان غریزه جنسی و گسترش فساد و تباهی اخلاق در سطح جامعه و در نتیجه حفظ سلامت روانی زن و مرد می باشد.
شهید مطهری(1379) در این مورد می نویسد: حقیقت امر این است که در مسأله پوشش،‌ سخن در این نیست که آیا زن خوب است پوشیده در اجتماع ظاهر شود یا عریان؛ روح سخن این است که آیا زن و تمتعات مرد از زن باید رایگان باشد؟ آیا مرد باید حق داشته باشد که از هر زنی در هر محفلی، حداکثر تمتّعات را به استثنای زنا ببرد یا نه؟ نظر اسلام این است که مردان فقط در محیط خانوادگی و در کادر قانون ازدواج و همراه یک سلسله تعهدات می توانند از زنان به عنوان همسران قانونی کامجویی کنند؛ اما در محیط اجتماع، استفاده از زنان بیگانه ممنوع است و زنان نیز از این که مردان را در خارج از کانون خانوادگی کامیاب سازند، به هر صورت و به هر شکل ممنوع می باشند.
آزادی روابط زن و مرد و قانونمند نبودن آن به همان شکلی که اسلام گفته، ضربه های سهمگینی بر پیکره جامعه و به ویژه بر روح و روان زن وارد می کند. در جوامع امروزی، به ویژه جوامع غربی، شاهد بزرگ ترین خیانت ها و اهانت ها به شخصیت و مقام زن هستیم. همان ظلمی که در طول تاریخ به زن شده، امروز در شکل دیگری شدیدتر و در عین حال در لباس آزادی و دفاع از حقوق زن، به این هدیه بزرگ خداوندی می شود که قرآن آن را از آیات رحمت الاهی می شمارد.(6)این کار نه تنها سبب محرومیت جامعه از برکات این نعمت بزرگ می گردد، بلکه سبب به وجود آمدن بی بند و باری، هرزگی و فراموش شدن ارزش های والای انسانی است که خود عامل مهمی در ایجاد اضطراب ها(7) و فشارهای روانی(8) بر جامعه بشری به شمار می آید.
امروزه بسیاری از نابسامانی های اخلاقی و انحراف ها و بزهکاری های بشر، در آزادی روابط زن و مرد ریشه دارد. بی حجابی،‌ برهنگی و افتادن در دام شهوت ها، سبب تنزّل انسان به حیوانیت و متصف شدن به صفاتی چون بی وفایی، دروغگویی، حیله گری، تشتّت افکار و… می شود و باعث می گردد انسان دست به هر جنایتی آلوده سازد.
بر اثر بی حجابی و برهنگی، فساد چنان گسترش می یابد که دختران و پسران در خانواده خود هم در امان نباشند و زن که مظهر عاطفه و اخلاق است، عامل قساوت، بی رحمی، فساد، قتل، آدم ربایی و تجاوز به عنف می شود؛ چنان که مونتسکیو(9) می نویسد:
از بین رفتن(10) به قدری تأثیرات بد دارد و به اندازه ای نواقص و عیوب تولید می کند و طوری روح مردم را فاسد می کند که اگر کشوری دچار آن گردد، بدبختی های بسیار پدید می آید.(11)
نیچه، فیلسوف آلمانی(1900-1844) نیز در این مورد نوشته است:
آیا بهتر نیست که انسان گرفتار یک قاتل و جانی شود،‌ تا در رؤیاهای یک زن شهوت پرست ورود کند.(12)
تأثیر بی حجابی در فساد اخلاقی به حدی است که مستکبران و غارتگران، با فاسد کردن اخلاق جوامع و شیوع فحشا، همیشه از آن برای تسلط بر فرهنگ ها و ملت ها سود برده اند، تا جایی که در پروتکل سیاستمداران یهودی آمده است:
ما باید کاری کنیم که اخلاق در همه جا ویران شود تا راه سیطره ما را بگشاید. فروید از ماست و به زودی روابط جنسی زن و مرد چنان آشکارا و برملا انجام می شود که در نظر جوان، هیچ چیز مقدسی وجود نداشته باشد و پیوسته همت او صرف اشباع غرایز شهوی اش گردد؛ در این صورت است که اخلاق فرو می ریزد.(13)
آری، به اسم آزادی و دفاع از حقوق زنان، چه جنایت هایی که در حق انسانیت کرده اند و چه اهانت ها و تحقیرها که به زن روا داشته اند. آن ها با نقشه های شیطانی خود، به از بین بردن ارزش زن سرعت بیشتری بخشیده اند و او را که فرشته ای انسان ساز و تربیت کننده ای معجزه گر است،‌ به راهی افکنده اند که در آن، فرصت ها و امکانات او صرف طنّازی ها، دلبری ها، تحریک هوس ها، ارضای شهوت پرستان، پر کردن چشم هوسمندان و در کل، اقناع آلودگان شود.
اگر در گذشته زن را حیوانی موبلند و کوتاه فکر می دانستند(14)، که مظهر شیطان است( کتاب مقدس، سفر پیدایش)و وجودش زاید و صرف خدمت به مردان است( جمهوری افلاطون)، امروز بدتر از گذشته، با عریان کردن او و به حراج گذاشتن تمام سرمایه روانی و جسمانی اش، بزرگ ترین و عمیق ترین پرتگاه سقوط انسانی را به وجود آورده اند.
حقیقت این است که بدبختی ها و سیه روزی های قدیم زن، بیشتر معلول این بود که انسان بودن او به فراموشی سپرده شده بود و بدبختی های جدید او، از آن جهت است که عمداً یا سهواً زن بودن او و موقعیت طبیعی و فطری اش، رسالتش، تقاضای غریزی اش و استعدادهای ویژه اش به فراموشی سپرده شده است(15).
امروز که به برکت انقلاب اسلامی و خون مقدس شهیدان، کشور اسلامی ما حیاتی تازه یافته و توجه مردم به اسلام و احکام نورانی آن جلب شده، بر همه دست اندرکاران امور فرهنگی کشور، به ویژه حوزویان و دانشگاهیان است از این هدیه بزرگ الاهی پاسداری کنند و نگذارند تبلیغات مسموم دشمنان، در ذهن های پاک جوانان مان تأثیر بگذارد، غفلت نکنیم که آنان با تمام توان خود بسیج شده اند که بار دیگر ملت ما، به ویژه جوانان را تحت سلطه فرهنگی خود قرار دهند و با کشاندن زنان و دختران به بدحجابی و بی بند و باری، زمینه سقوط اخلاقی جوانان را فراهم کنند. از این روی، گسترش فرهنگ حجاب در میان بانوان، یکی از ضروری ترین کارهاست؛ زیرا:
پوشش اسلامی زن، علاوه بر این که نشانه ای از حیا و نجابت عمومی اوست، تأکیدی مجدد بر هویت اسلامی وی و پایبندی به اصول اخلاقی است و ارزش های مادی گرایی و روحیه سودجویی غربی را طرد می کند.(16)
به همین دلیل مسأله حجاب زن مسلمان، نه تنها یک مسأله ای اخلاقی و فردی است، بلکه به عنوان بارزترین نکته برای تبلیغ دین شمرده می شود؛ به ویژه در جوامع غربی، آن خصلت شهوت طلبی و لذت گرایانه را که خاص آن جوامع است، به چالش می کشاند. از این روی آن ها به مبارزه با آن برمی خیزند و در فرانسه، قانون منع حجاب تصویب می شود. بنابراین، عدم پوشش و ستر زن، عامل بسیاری از فسادها و تباهی هاست. بزرگی این خطر از آن جاست که در ابتدا نزد اذهان ساده لوح نه تنها خود را نشان نمی دهد، بلکه با شکل های دلفریب و زیبا، نمایان می شود؛ چنان که امام علی علیه السلام پرده از چهره واقعی آن برمی دارد و می فرماید:« المرْاهُ عقربٌ حُلوهُ اللسبَه(17)؛ زن چون عقربی است که نیش او شیرین است»؛ یعنی ارتباط با نامحرم، گرچه ظاهری لذت بخش و شیرین دارد، در واقع خطرناک و مرگ آفرین است.

بیان مسأله و ضرورت تحقیق
موضوع حجاب از ابعاد مختلفی مورد مطالعه و تحقیق قرار گرفته و کتاب ها و مقاله های فراوانی در این زمینه تدوین شده است، ولی به بُعد روان شناختی(18) حجاب و تأثیر آن از نظر روانی بر خود زن، کمتر توجه شده است. این پژوهش در پی آن است تا با بررسی نقش پوشش در سلامت روانی(19)، گامی کوچک در راه برطرف ساختن این نیاز بردارد و به مربیان و مسؤولان فرهنگی جامعه، بینش تازه ای درباره تأثیر روانی حجاب بر زنان و دختران ارائه دهد.
زنان به عنوان نیمی از پیکره جامعه، نقش بسیار مهمی در ایجاد و گسترش عفت، پاک دامنی و اخلاق در بین جوامع بشری دارند. عفت و حیای(20)زن که یکی از مهم ترین عوامل حفظ و بقای عفت عمومی است، نه تنها در تمام ادیان و مذاهب الاهی تأکید شده، بلکه عقل و فکر بشری نیز آن را تأیید می کند.
از نظر اسلام، اهمیت این موضوع به حدی است که برخی روایات آن را تمام دین می دانند. در روایتی از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله آمده که فرمودند:« الحیاءُ هوَ الدینُ کلُّهُ(21)؛ حیا تمام دین است». امام علی علیه السلام نیز در مورد عفت و پاک دامنی می فرماید:« العِفّهُ رأسُ کلَّ خیر(22)؛ عفت و پاک دامنی، منشأ هر خیری است». به همین منظور، در تمام ادیان و مذاهب آسمانی، قوانین گوناگونی برای حفظ و بقای عفت و حیای عمومی وضع شده است که حجاب و پوشش زن از جمله آن هاست.
حجاب که به معنای پوشیدن تمام بدن و زیبایی های ظاهری زن در برابر مردان بیگانه است، برای پیشگیری و کنترل برخی گرایش ها و رفتارهای خودنمایانه(23) و وسوسه انگیز است. این در حالی است که زنان به طور طبیعی مایل اند در برابر جنس مخالف خودآرایی کنند و زیبایی زنانگی شان را به نمایش بگذارند.
حال این سؤال پیش می آید که این قانون اسلامی تا چه اندازه با طبیعت زن سازگار است؟ آیا همان طور که عده ای از مخالفان حجاب می گویند، این محدودیت مانعی برای رشد عاطفی و روانی زن به شمار می آید یا به عکس، در راستای آن است و راهی به سوی سلامت روانی آنان می باشد؟ به عبارت دیگر، آیا آزادی زن از قید حجاب و مجاز بودن او در خودنمایی برای جنس مخالف، در وی ایجاد اضطراب می کند و سلامت روانی او را به خطر می اندازد یا به عکس، حجاب و ممانعت از زن برای برقراری روابط آزاد با نامحرم چنین نتیجه ای می دهد، چنان که امروزه، غربی ها طرفدار این تفکرند؟
اهمیت بررسی این موضوع روشن است؛ زیرا اولاً به یقین حجاب و پوشش زن، یکی از محکم ترین سنگرهایی است که مسلمانان، به ویژه جوانان را از فساد و فحشا حفظ می کند و سدی آهنین در برابر نفوذ و تهاجم فرهنگی دشمنان اسلام است. به همین دلیل، همان طور که رهبر فرزانه انقلاب بارها فرموده اند، بر همه ما تکلیف است در مقابل این تهاجم همه جانبه هشیار باشیم و با آن مقابله کنیم.
ثانیاً، ارتباطی که حجاب با سلامت روانی زن دارد، صرف نظر از ارتباط مثبت یا منفی، به موضوع اهمیت بیشتری می دهد؛ زیرا بدون تردید به لحاظ نقش مهم و حساسی که زن در حیات جسمی و روانی انسان ها دارد، بحث و بررسی در مورد مؤلفه های سلامت روانی او لازم و ضروری به نظر می رسد.
اما از آن جا که دین اسلام به بهداشت و سلامت روانی افراد اهمیت زیادی داده و حتی نتیجه نهایی بندگی خدا را رسیدن به « نفس مطمئنه» می داند(24) و فقط کسانی را که دارای قلب و روانی سالم اند، اهل نجات و خوش عاقبت می داند(25)، مطمئناً در تمام احکام و قوانین خود و از جمله حجاب، به نقش آن ها در روح و روان افراد توجه کرده و بهترین نسخه را برای سلامت و سعادت جوامع بشری ارائه داده است.
بنابراین، زنان به مسؤولیت های بسیار خطیری که در خانواده دارند مانند همسرداری، بچه داری و خانه داری، بیش از دیگران نیازمند آرامش و سلامت روان هستند. اضطراب و افسردگی در زنان باعث می شود نتوانند در انجام وظایف اصلی خود موفق باشند و به جای این که برای همسر و فرزندان و جامعه خود آرامشگر باشند، برهم زننده آرامش و سلامت روانی آنان گردند. نقش زن در آفرینش انسان از نظر قرآن در حدی است که از او به «قرارٍ مکینٍ؛(26) قرارگاه مطمئن»، تعبیر شده است. همچنین قرآن وجود زن را برای مرد به مثابه لباس روح(27) و آرامشگر روان(28) می داند. به همین دلیل، دین اسلام برای محافظت از زن و استعدادهای ارزشمند او، دستوراتی چون حجاب و رعایت حریم بین زن و مرد را واجب کرده است.
امروزه جوامع بشری با وجود پیشرفت های بسیار زیاد و همه جانبه علمی و فرهنگی، خیلی بیش از گذشته از کمبود آرامش و سلامت روانی رنج می برند؛ در حالی که توقع و انتظار از پیشرفت علم و صنعت این است که زندگی بشر شیرین تر شود و اضطراب و افسردگی(29) از بین آنان رخت بربندد. شاید دلیل همه این مشکلات، دور شدن انسان از معنویت، دین و بندگی خداست؛ چنان که ادیان آسمانی از جمله اسلام به چنین حقیقتی اذعان دارند. قرآن در این باره می فرماید:« و منْ اعرضَ عنْ ذِکری فانَّ لهُ معیشهً ضنکاً(30)؛ و هرکس از یاد من روی گردان شود، زندگی(سخت) و تنگی خواهد داشت» به همین دلیل، اسلام تنها راه رسیدن به سلامت روانی را عمل به تک تک احکام و قوانین خود می داند(31) که یکی از آن ها پوشش و حجاب است. از نظر اسلام، زن با رعایت حجاب و حفظ حریم خود از دستبرد نامحرم، قدم مؤثری در راه سلامت روانی خود برمی دارد و به عکس، با بی بند و باری و نداشتن حجاب و پوشش مناسب، لحظه به لحظه سلامت روانی خود را از دست می دهد و در عوض به اضطراب و افسردگی خود می افزاید. این مطلب افزون بر این که از آموزه های دینی ما به دست می آید، با کمی تأمل و دقت نظر نیز قابل فهم است. به همین دلیل بسیاری از مصلحان جامعه به آن اعتراض دارند که در فصل بعد به پاره ای از دیدگاه های آن ها اشاره خواهیم کرد.
بنابراین، به نظر می رسد این احتمال بسیار قوی باشد که میزان سلامت روانی زنان و دختران با حجاب در برابر کسانی که حجاب را کمتر رعایت می کنند، در سطح بالاتری باشد. به همین دلیل به نظر ما، تحقیقی میدانی و گسترده در این زمینه می تواند مسائل زیادی را روشن کند و سؤال های بسیاری را پاسخ دهد تا با روشن شدن آن ها، بتوان الگوهای بهتری برای رسیدن به آرامش و سلامت روانی زنان و دختران ارائه کرد.

تعریف های عملیاتی
حجاب: منظور از حجاب این است که زن تمام بدن خود، جز صورت و دست ها را تا مچ بپوشاند و از خودنمایی و هر رفتاری که باعث جلب توجه نامحرم به ویژگی های زنانگی او شود، پرهیز کند(32).
بدحجابی: هرگونه رفتار و عملی است که در مقابل نامحرم انجام شود و سبب جلب توجه او به ویژگی های زنانگی زن شود؛ مانند: آرایش کردن، استفاده از صدای نازک و سخنان تحریک کننده، به کار بردن بوی خوش، نشان دادن زینت های بدن، استفاده از رنگ های جذاب در لباس و پوشیدن لباس های نامناسب، ژست ها و حرکات بدنی تحریک کننده، خلوت کردن با نامحرم و مانند آن.
نگرش به حجاب: میزان باور و گرایش فرد به حجاب به طوری که آمادگی و تمایل او را برای رعایت حجاب نشان می دهد. در این مطالعه، نگرش به حجاب عبارت از نمره ای است که آزمودنی از پرسشنامه نگرش به حجاب، به دست می آورد.
سلامت روانی: قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور عادلانه و مناسب(33). به عبارت دیگر، سلامت روانی عبارت است از سازش فرد با جهان اطرافش به حداکثر امکان، به طوری که باعث شادی و برداشت مفید و مؤثر به طور کامل باشد(34)(کارل مننجر(35): به نقل از همان منبع).
اضطراب: حالت هیجانی مبهم و نامطلوب همراه با تظاهرات بیرونی، وحشت و آشفتگی است که در اثر تهدید و عدم مقابله صحیح با آن حادث می شود(36) در این مطالعه، نمرات به دست آمده از مقیاس اضطراب موجود در چک لیست«زانک»(S.A.S)شاخص اضطراب است.
نگرش: ترکیبی از باورها، گرایش ها یا احساسات مساعد و نامساعد است که به آمادگی و تمایل فرد برای نشان دادن واکنش به شیوه ای نسبتاً ثابت به اشیا، اشخاص و رویدادهای خاص می انجامد.(37)

پی‌نوشت‌ها:

1. میرزاحسین نوری، مستدرک الوسائل، ج14، ص 277.
2. ر.ک: مؤمنون(23)، 5-7.
3.نور(24)، 60.
4.نور(24)، 31.
5.نور(24)، 31.
6.ر.ک: روم(30)، 21.
7.Anxiety
8.Stress
9.Montesquieu,C.L.D.S
10.Virtue
11. مونتسکیو، روح القوانین، علی اکبر مهتدی، ص 226.
12. احمد زرازوندی، افکار جاویدان، ص 73.
13.Britanica Encyclopedia.
14.Schopenhauer
15.مرتضی مطهری، مجموعه آثار (نظام حقوقی زن در اسلام)، ج19، ص 33.
16.Esposito,John,L.The Oxford Encyclopedia of the Modern Islamic World,Oxford,New York,Oxford University Press,1995,vol.12, p.110
17.محمد بن الحسن شریف رضی، نهج البلاغه، محمد مهدی فولادوند، ص 428.
18.Psychological
19.Mental Health
20.Modesty
21.علی بن حسام الدین المتقی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج3، ص 121.
22.عبدالواحد الآمدی، غررالحکم و دررالکلم، ج1، ص 40.
23.Exhibitionism
24.یا ایتها النفس المطمئنه اِرجعی الی ربک راضیهً مرضیهً تو ای روح آرام یافته! به سوی پروردگارت باز گرد در حالی که هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است،(فجر(89)، 28 و 27).
25.یوم لا ینفع مال و لا بنون الا من اتی الله بقلب سلیم، شعر(26)، 88 و 89.
26. ر.ک. مرسلات(77)، 21.
27. ر.ک. بقره،(2)، 187.
28.ر.ک. روم(30)، 21.
29.Depression
30. طه(20)، 124.
31.قرآن در آیات زیادی، از جمله (یونس،62)می فرماید:« الا انّ اولیاء الله لا خوفٌ علیهم و لا هم یحزنون؛ دوستان و اولیای خدا نه ترسی دارند و نه غمگین می شوند».اگر بخواهیم این آیه را به زبان علمی بیان کنیم، می توان گفت: منظور از خوف و حزن در آیه، ترس و اضطراب و افسردگی است که به طور کلی از دوستان و اولیای الاهی به دور است. بنابراین انسان به واسطه ایمان به خدا و انجام کارهای شایسته، به سلامت روانی می رسد.
32. علی اکبر دهخدا، لغت نامه، ج18، ص 287.
33.بهروز میلانی فر، بهداشت روانی، ص 15.
34. کارل مننجر، به نقل از بهروز میلانی فر، بهداشت روانی، ص 15.
35.Karl Menninger
36. به نقل از، فرزانه خسروجردی، بررسی اعتبار تست درخت، ص 11.
37. علی اکبر مهرآرا، زمینه روان شناسی اجتماعی، ص 223.
منبع مقاله: رجبی، عباس،(1388)، حجاب و نقش آن در سلامت روان، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، بهار 1390.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید