آرامش عاشورایی

آرامش عاشورایی

نویسنده: دکتر محمد حسین توانایی (1)

چکیده
انسان در عصر حاضر با وجود پیشرفت های شگرف در زمینه های صنعتی و فناوری، بیش از هر زمان دیگر به آرامش و نشاط نیاز دارد.
حضور در «مراسم عاشورایی» یکی از راه های مؤثر کسب آرامش و نشاط است. فرد با حضور دراین مراسم ضمن آشنایی با مؤلفه های آرامش که از ویژگی های امام حسین (ع) و یارانش بود،می آموزد که چگونه در دشوارترین لحظه های زندگی، آرامش خود را حفظ نماید و به جای پاک کردن صورت مسائل و مشکلات موجود، راه حل مناسبی برای آن ها بیابد. پژوهش حاضر به شناسایی و بررسی اهم مؤلفه های آرامش در ابعاد شناختی، عاطفی و رفتاری با تأکید بر مراسم عاشورایی پرداخته است.

مقدمه:
دستیابی به آرامش واقعی یکی از خواسته های همیشگی بشر بوده است. بی شک بخش وسیعی از تلاش های علمی بشر در جهت کشف رازهای ناگشوده جهان طبیعت به منظور دسترسی به امکاناتی بوده است که آرامش و آسایش را برای او به ارمغان آورد. از سوی دیگر مطالعات آکادمیک و تحقیقات روانشناسی پیرامون آرامش و اضطراب و عوامل و موانع هریک، بخش شایان توجهی از پژوهش های علوم انسانی را به خوداختصاص داده است.
در سال های اخیر کوشش های بسیار در زمینه روان درمانی افرادی که دچار بیماری های روانی و اضطراب های شخصیتی و عدم تعادل آن هستند، انجام شده است و دراین زمینه روش ها و شیوه های مختلفی برای روان درمانی پدید آمده است که هیچ کدام موفقیت کامل یا مورد انتظار را دراز میان بردن یا پیشگیری از بیماری های روانی کسب نکرده است.
مدت هاست که روانشناسان به این نتیجه رسیده اند که «دین » مهم ترین عامل در درمان بیماری های روانی است و درصد بهبودی بیمارانی که معتقد به دین هستند،بسیار بیشتر از دیگران است. از این رو آنان براین باورند که «ایمان» بی شک مؤثرترین درمان بیماری های روانی به ویژه اضطراب و افسردگی است.
ویلیام جیمز فیلسوف و روانشناس امریکایی می گوید: «مؤثرترین نگرانی، همان ایمان و اعتقاد مذهبی است ». وی در نامه ای به یکی از دوستانش یاد آور شده است که :
«هرچه بیشتر از سال های عمرش می گذرد،کمتر می تواند بدون اعتقاد به خداوند زندگی کند.» (امامی، 19- 13، صص 208- 206)
از سوی دیگر روانشناسان براین موضوع تأکید نموده اند که هم آدمیان و هم جانداران دیگر در حضور همنوعان خود سریع تر پاسخ می دهند. این اثر که تسهیل اجتماعی نامیده می شود، اعم از این که دیگران نیز به تکلیف همانندی بپردازند(افراد هم کنش) یا صرفاً تماشاچی باشند (تماشاگران) روی می دهد. به نظر می رسد که حضور دیگران سطح سابق را بالا می برد.(اتکینسون و دیگران، 1371،ص 420)
درقرآن کریم می خوانیم: «و اعتصموا بحبل الله جمیعاً و لاتفرقوا»(آل عمران، 103)
ترجمه: همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید.
در روایات نیز برلزوم اجتماعات، وحدت و یکپارچگی مسلمانان تأکید شده است .
پیامبر اکرم (ص) فرمود:
«من خلع جماعه المسلمین قدر شبر خلع ربقه الایمان من عنقه». (مجلسی، 1362،ج2، ص 266) . هرکس یک وجب از جماعت مسلمانان جدا شود، حلقه ایمان را از گردن خود برداشته است.
در روایتی از امام صادق (ع)،«حبل الله» در آیه یاد شده، به «اهل بیت» (علیهم السلام) تفسیر شده است : «نحن حبل الله الذی قال و اعتصموا بحبل الله جمیعاً» (طبرسی، 1384،ج2، ص 534)
حضور فعال در اجتماعات دینی به منظور بزرگداشت آن(2) و مجالسی که به منظور زنده نگاه داشتن یاد اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) و «احیای امر» آنان تشکیل می شود،علاوه بر آثارو برکات فراوان، نقش مؤثری در رفع اضطراب، رهایی و دلمشغولی های جاری زندگی و دستیابی به آرامش واقعی روحی و روانی دارد. در این میان حضور در مراسم بزرگداشت یاد و نام شهیدان کربلا و سرور و سالارشان حضرت ابی عبدالله الحسین (علیه السلام) از ویژگی خاصی برخوردار است ؛زیرا در کلام رسول خدا (ص) به طور مطلق از آن حضرت به عنوان «سفینه نجات» یاد شده است: «انه لمکتوب عن یمین العرض ان الحسین مصباح هاد و سفینه نجاه»(قمی، ج1، ص 257)
ترجمه: بر سمت راست عرش خداوند نوشته شده است : حسین، چراغ هدایت و کشتی نجات است. همچنین آن حضرت (ع) خود فرموده است : «فلکم فی اسوه»
(ابن اثیر، ج3، ص 308)
ترجمه: برای شما در وجود من الگو است.
عاشورا از زمان وقوعش تاکنون و تا دنیا برپاست، منشاء حوادث و تحولاتی بسیار در جوامع بشری و وجود انسان ها شده و خواهد شد، از این رو هرگونه تحول مثبت و پایدار در رفتار آدمی که ریشه در تغییر شناخت و نگرش فرد دارد، به علت دشواری های خاص خود، با حضور در مراسم عاشورایی و برقراری پیوند عمیق معرفتی و معنوی با عناصر ایجاد کننده آن حماسه بزرگ، امکان تحقق می یابد. سؤال اصلی نوشتار حاضر این است که رهبر نهضت عاشورا و اصحاب، یاران و خویشانش چگونه با وجود آن همه مصائب و سختی ها، آرامش خویش را حفظ نموده اند و نه در گفتار و نه در رفتارشان، ناخرسندی و نارضایتی مشاهده نشد؟
مؤلفه های آرامش در مراسم عاشورایی کدام اند؟ نوشتارها حاضر به بررسی اهم این مؤلفه ها در ابعاد شناختی، عاطفی و رفتاری پرداخته است:

1-ایمان به خداوند واخلاص در نیت،
ایمان از ریشه «امن » به معنای آرامش نفس و از میان رفتن هرگونه ترس و دغدغه و در اصطلاح باور و تصدیق قلب به حقیقت است که با سه چیز همراه است: اعتقاد قلبی، اعتراف زبانی و رفتار و عملکرد. (راغب، 1362، صص 26- 25)
در قرآن کریم می خوانیم: «هو الذی انزل السکینه فی قلوب المؤمنین لیزدادوا ایماناً مع ایمانهم…» (فتح،4) ترجمه: او کسی است که آرامش را در دل های مؤمنان نازل کرد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند.
علامه طباطبایی (ره) می نویسد: «ظاهراً مراد از سکینت در این آیه، آرامش و سکون نفس و اطمینان آن به همه چیزهایی است که به آن ایمان آورده، پس معنای آیه این است : خداوند ثبات قدم و آرامش خاطر را که لازمه مرتبه ای از مراتب روح است، درقلب مؤمن جای داد تا ایمانی که قبل از نزول سکینت داشته، بیشتر و کامل تر شود.»(طباطبایی، 1372،ج18، صص 281- 280)
انسان با حظور در مراسم عاشورایی، روح خود را در پیوند با مؤمنانی می بیند که با اعتقاد راسخ به حضور خداوند و وعده های او و همچنین با آرامش کامل به دنبال
جلب رضایت و خشنودی او بودند. آنان به این باور رسیده بودند که باید برای از بین بردن مظاهر فساد و تباهی به صورت گروهی یا تنهایی برای خداوند قیام کنند:
«قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا الله مثنی و فرادی» (سبأ،46)
و از ملامت، سرزنش و ناخشنودی دیگران هراسی به دل راه ندهند:
«یجاهدون فی سبیل لله ولایخافون لومه لائم»(مائده، 54)
توجه به ذات پاک خداوند در همه شئون زندگی، و جلب رضایت او از ویژگی های همه مردان و زنان با ایمان و موحد است؛ خداوند به پیامبر خود فرموده است:
«قل ان صلوتی و نسکی و محیای و مماتی الله رب العالمین »(انعام، 162)
ترجمه: بگو نماز و تمام عبادات من و زندگی و مرگ من، همه برای خداوند پروردگار جهانیان است .نهضت عاشورا تبلور اخلاص و عشق به خداست. این نهضت را کسی رهبری کرده که عالی ترین مرتبه توحید و ایمان به خدا را دارا بوده است. امام حسین (ع) و یارانش حقیقت بندگی را به خوبی دریافته بوند به طوری که خواسته های خود را در قبال خواسته معشوق و معبود خود به حساب نمی آوردند.
آن حضرت با چشم معرفت و دیده ایمان، حضرت حق را می نگریست و حضورش را با همه وجود احساس می کرد:
«عمیت عین لاتراک علیها رقیبا و خسرت صفقه عبدلم تجعل له من حبک نصیبا» (دعای عرفه) ترجمه: کورباد چشمی که تو را نمی بیند با آ که همیشه تو مراقب او هستی و در زیان باد بنده ای که نصیبی از عشق و محبت تو نیافت.
امام حسین (ع) انگیزه و هدفی جز احیای دین خدا و اصلاح جامعه نداشت:
«وانی لم اخراج اشرا و لابطرا و لامفسدا و لا ظالما و انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر و اسیر بسیره جدی و ابی علی بن ابیطالب» (مجلسی، ج 44، صص 329)
ترجمه: من از روی خودخواهی، جاه طلبی و برای فساد و ستم گری قیام نکردم بلکه هدف از قیام من، اصلاح امت جدم و امر به معروف و نهی از منکر و ادامه دادن راه و سنت جدم و پدرم علی بن ابی طالب بود.

2-یاد خداوند
یاد خدا مایه آرامش قلب است:
«الا بذکرالله تطمئن القلوب»(رعد،28)
عبادت خداوند به ویژه اقامه نماز، بارزترین جلوه یاد خداست. اقامه نماز و محافظت برآن علاوه بر فواید بی شماری که دارد، مقاومت آدمی را در برابر انبوه مسائل و مشکلات زندگی افزایش می دهد. از این رو پیامبر اکرم (ص) هرگاه از واقعه ای اندوهگین می شدند،به نماز پناه می بردند:
«کان رسول الله (ص) اذا حزنه امر فزع الی الصلوه» (طباطبایی، 1360، ص 71)باید هم، چنین می بود زیرا خداوند فرمان داده است که از صبر و نماز کمک بجویید:
«یا ایهاالذین آمنوا استعینوا بالصبر و الصلوه ان الله مع الصابرین»(بقره، 153)
امام صادق(ع) درباره امام علی (ع) فرموده است:
«کان علی (ع) اذا هاله شی فزع الی الصلوه( کلینی، 1401 ق،ج3، ص 480)
ترجمه: علی (ع) این گونه بود که هرگاه چیزی ایشان را نگران و هراسان می کرد، به نماز پناه می برد. سپس حضرت این آیه را تلاوت فرمود:
«واستعینوا بالصبر و الصلوه»
به همین دلیل امام حسین (ع) شب عاشورا از دشمن مهلت گرفت تا به عادت و راز و نیاز با خدا بپردازد. درآن شب آن حضرت به برادرش حضرت عباس (ع) فرمود:
ارجع الیهم فان استطعت ان توخرهم الی غدوه و تدفعهم عندالعشیه لعلنا نصلی لربنا اللیله وندعوه ونستغفره فهو یعلم انی کنت احب الصلوه له و تلاوه کتابه (ابو مخنف، ص 106)
ترجمه: به سوی آنان باز گرد و اگر توانستی حمله آنان را تا فردا به تأخیر بینداز و امشب آنان را دور ساز باشد که امشب را برای پروردگارمان نماز بخوانمی و دعا کنیم
و استغفار نماییم. او خود می داند من همواره این گونه بودم نماز و تلاوت کتاب او را دوست می داشتم.
درباره اصحاب آن حضرت نیز نقل کرده اند که آن شب را به نماز و عبادت سپری کردند:
«و بات الحسین (ع) و اصحابه تللک اللیله و لهم دوی کدوی النخل مابین راکع و ساجد و قائم و قائد» (بحرانی، 1405ق، ص 245)
ترجمه: و آن شب را امام حسین (ع) و اصحابش بیتوته کردند در حالی که زمزمه ای همانند زمزمه کندوی زنبور داشتند؛ گروهی در رکوع، گروهی در سجود، گروهی ایستاده و گروهی نشسته.

3-شناخت دنیا
دنیا محل سختی ها و بلاهاست. بلا و مصیبت در دنیا، اصالت دارد، عارضه نیست و از صدفه برنخاسته است. درگیری با بلا حتمی است:
«ام حسبتم ان تدخلوا الجنه و لما یاتکم مثل الذین خلوا من قبلکم مستهم الباساء و الضراء و زلزلوا حتی یقول الرسول و الذین آمنوا معه متی نصر الله الا ان نصرالله قریب»(بقره، 214)
ترجمه: آیا گمان کردید داخل بهشت می شوید بی آن که حوادثی همچون حوادث گذشتگان به شما برسد؟ همانا که گرفتاری ها و ناراحتی ها به آن ها رسید و آن چنان ناراحت شدند که پیامبر و افرادی که با او ایمان آورده بودند، گفتند: پس یاری خدا کی خواهد آمد؟ آگاه باشید ! یاری خدا نزدیک است.
امام علی (ع) فرمود: «دار بالبلاء محفوفه» (رضی، خ 226)
ترجمه: (دنیا)سرایی است که آن را با بلا و مصیبت درهم پیچیده اند. بنابراین سختی ها دراین دنیا اجتناب ناپذیراند. دنیا گذرگاهی است که آن را در مسیر آتشفشان و صخره های لرزان، کشیده اند. هیچ کس از مؤمن و مشرک، بی بلا و دشواری از این گذرگاه نخواهد گذشت:
«لقد خلقنا الانسان فی کبد» (بلد،4) ترجمه: به تحقیق ما انسان را در سختی آفریدیم. شناخت این وضعیت(اجتناب ناپذیری سختی ها در دنیا)،در انسان آرامش و رضایت ایجاد می کند.
رسول خدا(ص) فرمود:
«لو تعلمون من الدنیا ما اعلم لاستراحت انفسکم منها»(متقی، 1397ق،ج3،ص 194)
ترجمه: اگر از دنیا آنچه را من می دانم، شما هم می دانستید، جان های شما از آن احساس راحتی می کرد.
امام علی (ع) درباره نقش تعیین کننده و محوری«شناخت دنیا» در ایجاد آرامش می فرماید:
«من عرف الدنیا لم یحزن للبلوی» (ابن ابی الحدید،1387 ق، ج 20، ص 271)
ترجمه: هرکس دنیا را بشناسد، از بلاهای آن اندوهگین نمی شود.
همچنین آن حضرت (ع) می فرماید:
«من عرف الدنیا لم یحزن علی ما اصابه» (آمدی،1366،ح 2258)
ترجمه: کسی که دنیا را بشناسد، با خاطر مصیبت های آن غمگین نمی شود.
امام حسین (ع) همانند هر انسان دیگری، درد و رنج مبارزه، و ضربت شمشیر و نیزه را می چشد، اما آرامش دارد؛زیرا به درک درستی از ماهیت دنیا و اصالت سختی های آن نائل شده است ؛ از این رو هنگام خروج از مکه در خطبه ای خطاب به یاران خود فرمود:
«رضی الله رضانا اهل البیت نصبر علی بلائه»(عاملی، 1403ق، ج1، ص 593)
ترجمه: رضایت خدا، رضایت ما اهل بیت است؛ بر بلای او صبر می کنیم، و در آخرین لحظات حیات خود، پس از زخم های فراوانی که بر اثر ضربه نیزه و شمشیر در بدنش ایجاد شده بود،چنین زمزمه می کرد:
«صبراً علی قضائک یا رب لااله سواک» (قندوزی، 1416 ق،ص 418)
اعتقاد به حضور خداوند در صحنه های دشوار و سخت زندگی و این که خداوند مهم ترین وبزرگ ترین منبع حمایت کننده انسان است، به انسان امید، آرامش و قوت قلب می دهد. سختی حوادث تلخ یک واقعیت است و احساس ناتوانی،بی
یاوری و ناامیدی، واقعیتی دیگر.
دراین گونه موارد فرد باید با تکیه بر حمایت های بی دریغ خداوند و اعتقاد به وعده های راستین او مبنی بر حمایت و یاری مؤمنان در حوادث دشوار، براحساس ناتوانی خود غلبه نماید و این گونه احساسات را که می تواند نیروهای روحی و روانی وی را کاهش دهد، مهار و مدیریت نماید.
با همین اعتقاد و باور،سید الشهداء(ع) روز عاشورا وقتی قطرات خون گلوی طفل شیرخوار خود را مشاهده کرد فرمود:
«هون علی مانزل بی انه بعین الله »(مجلسی، ج45، ص 46)
ترجمه: رؤیت خداوند، سختی مصیبت را بر من آسان نموده است.
حضرت،آسان شدن مصیبت را به ناظر بودن خداوند نسبت می دهد. علم به حضور خداوند و این که عالم، محضر خداست،به آدمی آرامش و نشاط می بخشد.

4-نگرش مثبت وواقع بینانه:
روان شناسان اجتماعی معمولاً نگرش ها را به عنوان یکی از اجزای یک نظام سه جزیی مطالعه می کنند که اعتقادها (بارورها) جزء شناختی،نگرش ها جزء عاطفی و اعمال جزء رفتاری آن را تشکیل می دهند. (اتکینسون، 1371، ج2، ص 344)
معمولاً میان باورها، نگرش ها و رفتارهای یک فرد همسازی وجود دارد.
عملکرد یک فرد حکایت از نوع نگرش وی حکایت از نوع شناخت و باور او دارد. رفتار توأم با آرامش یک فرد در اوضاع دشوار، نشان دهنده نگاه و نگرش واقع بینانه و مثبت وی به اوضاع مورد نظر است. این نگاه و نگرش حاکی از وجود باوری عمیق نسبت به همان اوضاع است.
در خصوص مؤلفه ایمان و اعتقاد و نقش مؤثر آن درایجاد آرامش پیش از این سخن گفته شده است؛ اینکه مؤلفه «نگرش مثبت و واقع بینانه» و تأثیر آن درایجاد آرامش با تأکید بر مراسم عاشورایی مورد بررسی قرار می گیرد.

4-1-واقعیت سختی ها و مصائب:
همان طور که گفته شد نگاه و نگرش انسان، نقش تعیین کننده ای بر دیگر جنبه های رفتاری وی دارد. هیجان ها و رفتارهای انسان، تحت تأثیر نوع نگاه و نگرش او قرار دارند. افراد آن گونه که می اندیشند، واکنش نشان می دهند.واکنش های هیجانی و رفتاری هر فرد تابع نگرش او است.
«اگر می خواهید در روابط خود- خواه روابط شغلی و خواه روابط خانوادگی یا حتی در خودتان- تغییرات جزئی و کوچک به وجود آورید، به گرایش ها و رفتارتان توجه کنید،اما اگر جویای تغییرات بزرگ و پیشرفت های عمده اید و می خواهید گام های کوانتومی (جهش های بلند) بردارید، برداشت خود را تغییر دهید ؛یعنی شیوه تفکر و نقشه خود را عوض کنید».(کاوی،1379، ص 12)
براین اساس هر فرد ممکن است با یکی از این دو نگاه و نگرش به خود و جهان پیرامون خود بنگرد، نگرش خوش بینانه (optimism) یا نگرش بدبینانه (pessimism).
فردی که نگرش خوش بینانه به وجود خود و جهان هستی دارد،خویشتن و جهان پیرامون را «خیرمحض» می بیند. در این صورت اگر کژی، ناراستی، شر و آفتی مشاهده نماید،آن را به نیکوترین وجه تفسیر می کند و تلاش می کند تا حکمت و فلسفه ای برای آن بیابد. در نقطه مقابل فردی که نگرش منفی و بدبینانه دارد، جهان هستی و وجود خویشتن را یکسره «شر و آفت» می بیند.
بی شرح و توضیح پیداست که افراد خوشبین و هدفمند که پیوسته به رشد و تعالی می اندیشند، با آرامش خاطر و رضایت دل زندگی می کنند،اما آنان که دارای نگرش منفی هستند، با اضطراب، دلهره و یأس و ناامیدی روزگار می گذرانند. نگرش بدبینانه،زندگی را پوچ و بی معنا می سازد و آدمی را به سوی بی هویتی و غفلت محض رهنمون می سازد.این وضعیت علاوه بر ایجاد اختلال روحی و روانی، جسم آدمی را نیز نحیف و رنجور می سازد و آدمی را به کلی از مسیر رشد و تعالی که هدف اصلی آفرینش است،دور می سازد.
وقتی که عزادار ابی عبدالله الحسین (ع) با حضور در مراسم عاشورایی می شنود که حضرت زینب(س) با ارزیابی صحیح و درستاز موقعیت ناگواری که درآن قرار داشت، آن را «جمیل» توصیف می کند،(3) تلاش می کند تا نگرش خویش را در خصوص موقعیت هایی دشوار که در زندگی روزمره با آن مواجه می شود، تصحیح نماید و به جنبه های مثبتی از آن دست یابد.

4-1-1-سختی های زندگی زمینه رشد و تکامل انسان را فراهم می سازد.
«خدا برای تربیت و پرورش جان انسان ها دو برنامه تشریعی و تکوینی دارد و در هربرنامه، شدائد و سختی ها را گنجانیده است. در برنامه تشریعی، عبادت را فرض کرده و در برنامه تکوینی، مصائب را در سر راه بشر قرار داده است. روزه، حج، انفاق و نماز، شدائدی است که با تکلیف ایجاد گردیده اند و صبر و استقامت در انجام دادن آن ها موجب تکمیل نفوس و پرورش استعدادهای عالی انسانی است. گرسنگی، ترس، تلفات مالی و جانی، شدائدی است که در تکوین، پدید آورده شده اند و به طور قهری، انسان را دربر می گیرند.» (مطهری،ج1، ص 178)
گرایش به کمال و پویایی و حرکت در مسیر کمال، یکی از ویژگی های ذاتی انسان است.
«یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کد حا فملا قیه»(انشقاق، 6)
ترجمه: ای انسان، تو با تلاش و رنج به سوی پروردگارت می روی و او را ملاقات خواهی کرد.
کمال طلبی، هدف مندی و تمنای نیل به قلل مرتفع رشد و تعالی، به آدمی امید و آرامش می بخشد و دشواری های زندگی را بر او سهل و آسان می سازد.

4-1-2-سختی های زندگی تطهیر گناهان را به دنبال دارد:
امام باقر (ع) فرمود:
وقتی این آیه نازل شد که «هرکس عمل بدی انجام دهد، کیفرآن را می بیند» بعضی از اصحاب پیامبر (ص) گفتند: آیه ای از این سخت تر نیست. پس رسول خدا (ص) به آنان فرمود: آیا در اموال و جان ها و خانواده تان دچار مصیبت نمی شوید؟
گفتند : بله، حضرت فرمود: این از آن چیزهایی است که خداوند با آن برای شما حسنه می نویسد و با آن، بدی ها را محو می کند(عیاشی، 1380ق،ج1، ص 277)
امام صادق (ع) فرمود:
«ان المومن لیهون علیه فی نومه فیغفر له ذنوبه وانه لیمتهن فی بدنه فیغفر له ذنوبه»(کلینی، ج2، ص 445)
ترجمه: همانا مؤمن در خواب می ترسد و گناهانش آمرزیده می شود و بدنش ضربه می بیند و گناهانش آمرزیده می گردد.

4-1-3-سختی های زندگی، درجات مؤمن را بالا می برد:
رسول خدا (ص) فرمود:
«ان البلاء للظالم ادبا و للمومن امتحانا و للانبیاء درجه و للاولیاء کرامه» (مجلسی، ج67،ص 235)
ترجمه: همانا بلا برای ستمگر، ادب است و برای مؤمن، امتحان و برای پیامبران، ترفیع درجه و برای اولیای خدا، کرامت.
آن حضرت در سخنی دیگر فرمود:
«… وان له منزله ما یبلغها بشی من عمله دون ان ینزل به من البلاء ما یبلغ به تلک المنزله »(و اقدی، ج7، ص 508)
ترجمه: و همانا انسان مؤمن نزد خدا مقامی دارد که با چیزی از عملش به آن نمی رسد مگر آن که بلایی به او رسد تا وی به آن مقام برساند.
درک واقعیت سختی ها بود که سید الشهداء(ع) و یارانش در مصائب عاشورا استقامت ورزیدند و صبوری نمودند تا آنجا که در زیارت آن حضرت می خوانیم:
«ولقد عجبت من صبرک ملائکه السموات» (مجلسی، ج 101،ص 240)
ترجمه: از شکیبایی تو در برابری رخدادهای عظیم و مصائب بزرگ، فرشتگان آسمان ها شگفت زده شدند.
آنان نه تنها شکیبایی پیشه کردند، بلکه خداوند را بر مصیبت ها ستودند و از او سپاسگزاری کردند. این ویژگی همه صابران است که چون با واقعیت سختی ها و فواید بی شمار آن آشنا شده اند و به معناداری آن پی برده اند، با نگرشی مثبت به آن
می نگرند و خدا را بر وجود آن ها شکر می کنند:
«اللهم لک الحمد حمد الشاکرین لک علی مصابهم » (زیارت عاشورا)
ترجمه : خداوندا،سپاس تو را همانند سپاس کسانی که در مصیبت ها، شکرگزار تو هستند.
علاوه براین، آنان به استقابل سختی و مشکلات می روند:
«ولا علی الذین اذا ما اتوک لتحملهم قلت لااجد ما احملکم علیه تولوا و اعینهم تفیض من الدمع حزنا الایجد و اما ینفقون »(توبه، 92)
ترجمه: و (نیز) ایرادی نیست برآن ها که وقتی نزد تو آمدند که آنان را بر مرکبی (برای جهاد) سوار کنی، گفتی: مرکبی که شما را برآن سوار کنم، ندارم. (آنان از نزد تو) بازگشتند درحالی که چشمانشان از اندوه اشکبار بود؛زیرا چیزی نداشتند که در راه خدا انفاق کنند(و با آن به میدان بروند.)
این گروه از یاران پیامبر(ص) به خوبی با فواید و فلسفه جهاد در راه خدا و مصاحب رسول خدا(ص) در میدان های نبرد آشنایی داشتند و دانسته بودند که چه رستگاری بزرگی در انتظار آنان است، از این رو اصرار داشتند که در رکاب پیامبر (ص) به جبهه بروند و دشواری های آن را به جان بخرند و وقتی که به خاطر نداشتن امکانات و تجهیزات جنگی از حضور در جبهه، خود را محروم دیدند، به شدت متأسف شدند و به پهنای صورت اشک ریختند(و اعینهم تفیض من الدمع).
به همین دلیل یاران امام حسین (ع) نه تنها از سختی های واقعه عاشورا نهراسیدند، بلکه با آرامش کامل بارها با امام (ع) بیعت و اعلام وفاداری نمودند:
زهیربن قین به امام (ع) عرض کرد:
«والله لوددت انی قتلت ثم نشرت ثم قتلت حتی اقتل هکذا الف مره فان الله یدفع بذلک القتل عن نفسک و عن نفس هولاء الفتیان من اهل بیتک»(عاملی، ج1، ص 601)
ترجمه: به خدا قسم دوست می دارم که (در راه تو) کشته شوم و زنده شوم و باز کشته شوم تا هزار بار تا خداوند با کشته شدن من، تو و جوانان خانواده ات را نجات بخشد.
اصحاب دیگر سیدالشهداء هم هرکدام به نوعی اعلام وفاداری نمودند. امام حسین (ع) در پاسخ به این اظهار محبت یارانش فرمود:
«اما بعد فانی لااعلم اصحابا او فی و لاخیرا من اصحابی» (ابن اثیر، ج3، ص 285)
ترجمه: من یارانی باوفاتر و بهتر از یاران خویش سراغ ندارم.

4-2- توجه به موهبت ها در کنار سختی ها
یکی از راه های دستیابی به نگرش مثبت و واقع بینانه و تقویت آن،توجه به موهبت های الهی است که در گذشته نصیب انسان شده و پیوسته درحال برخورداری از آن است.
امام صادق(ع) فرمود:
«لاخیر فی عبد شکی من محنه تقدمها آلاف نعمه و اتبعها آلاف راحه» (مجلسی، ج 67، ص 231)
ترجمه: هیچ خیری نیست درآن بنده ای که از گرفتاری خود شکایت می کند و حال آن که در گذشته، هزاران نعمت داشته است و هزاران راحتی در آینده به او خواهد رسید.
امام حسین (ع) که در برابر سختی ها و شدائد زندگی به ویژه مصیبت های واقعه عاشورا صبوری ورزید و یاران و خاندانش را به صبر و بردباری دعوت نمود،در سراسر عمر شریف خود به موهبت های الهی توجه داشت و پیوسته از آن ها یاد می کرد. دعای عرفه آن امام (ع) را باید «موهبت نامه» نامید:
الحمدلله الذی لیس لقضائه دافع و لا لعطائه مانع و لا کصنعه صنع صانع و هو الجواد الواسع… و من قبل ذالک روفت بی بجمیل صنعک و سوابغ نعمک … ثم اذا خلقتنی من خیر الثری لم ترض لی یا الهی نعمه دون اخری و رزقتنی من انواع المعاش و صنوف الریاش بمنک العظیم الاعظم علی و احسانک القدیم الی حتی اذا اتممت علی جمیع النعم و صرفت عنی کل النقم …
فای نعمک یا الهی احصی عدداً و ذکراً، ام ای عطا یاک اقوم بها شکراً و هی
یا رب اکثر من این یحصیها العادون او یبلغ علماً بها الحافظون … وانا اشهد یا الهی بحقیقه ایمانی و عقد عزمات یقینی و خالص صریح توحیدی و باطن مکنون ضمیری و علائق مجاری نور بصری و اساریر صفحه جبینی و …(قمی، 1383، دعای عرفه، صص 484- 488):
خدای را سپاس که برای حکمش برگرداننده ای و برای بخشش اش بازدارنده ای و همانند ساخته اش ساخته هیچ سازنده ای نیست و او سخاوت مند وسعت بخش است…
و پیش از آن هم با رفتار زیبایت و نعمت های کاملت بر من مهر ورزیدی… سپس وقتی که مرا از بهترین خاک آفریدی، برایم نپسندیدی ای معبود من، نعمتی را بدون نعمت دیگر و از انواع وسیال زندگی و اقسام بهره ها، نصیب من فرمودی و این به خاطر نعمت بخشی بزرگ و بزرگ تر و احسان دیرینه ات بر من بود تا جایی که همه نعمت ها را بر من کامل نمودی و تمام بلاها را از من بازگرداندی … خدایا، کدام یک از نعمت هایت را به شماره درآورم و یاد کنم یا برای کدام یک از عطاهایت به سپاسگزاری برخیزم در حالی که پروردگارا، موهبت هایی بیش از آن است که شماره گران برشمارند یا این که حافظان، در دانش به آن برسند…
معبودا،من گواهی می دهم به حقیقت ایمانم و باور تصمیم های یقینم و یکتاپرستی بی شائبه صریحم و درون پوشیده نهادم و آویزه های راه های نور چشمم و چین های صفحه پیشانی ام و روزنه های راه های نفسم و…

5-بی رغبتی به ظواهر دنیا
کانون حیات دنیا،زمین، بازینت ها آراسته شده است:
«انا جعلنا ما علی الارض زینه لها» (کهف، 7)
ترجمه: همانا آن چه بر روی زمین است را زینت آن قرار دادیم.
به شیطان نیز اجازه داده شده تا دراین زینت کده به تزیین و جلوه گری بپردازد:
«قال رب بما اغویتنی لازینن لهم فی الارض »(حجر،39)
ترجمه: گفت خدای من به سبب گمراه کردنم در زمین برای آن ها زینت می کنم.
ویژگی زینت گری شیطان این است که زشت ها را هم زیبا جلوه می دهد:
«افمن زین له سوء عمله فرآه حسنا…» (فاطر،8)
دنیا به چنین خصیصه ای،در انسان امل و آرزو برمی انیگزد ودر وسعت این آرزوهای بلند،آدمی را به خود وابسته می سازد.
قرآن به انسان هشدار داده است که کالای دنیا در زرورق آرزوها پیچیده شده است تا مراقب باشد برای این کالا در هنگام مواجهه، بهای گزاف نپردازد و جلوه های آن را به جد نگیرد و فریب نخورد: «… و غرتکم الامانی…» (حدید، 14)
ترجمه: و آرزوهای دور و دراز شما را فریب داد.
«… و ما الحیوه الدنیا الامتاع الغرور» (آل عمران، 185)
ترجمه: و زندگی دنیا چیزی جز کالای فریب نیست.
«فما متاع الحیوه الدنیا فی الاخره الا قلیل»(توبه، 28)
ترجمه: کالای زندگی دنیا در برابر آخرت، جز اندکی نیست.
هرگونه وابستگی به ظواهر دنیا، اضطراب و اندوه می آورد و اضطراب و اندوه نقطه مقابل آرامش است. رسول خدا (ص) فرمود:
«انازعیم بثلاث لمن اکب علی الدنیا فقر لاغنی له و بشغل لا فراغ له و بهم و حزن لا انقطاع له »(مجلسی، ج 73، ص 81)
ترجمه: من سه چیز را برای کسی که دلبسته دنیاست، تضمین می کنم:
فقری که بی نیازی ندارد،گرفتاری ای که آسودگی ندارد،حزن و اندوهی که پایان ندارد.
امام علی (ع) درباره عواقب دلبستگی به دنیا فرمود:
«من استشعر الشغف بها ملات ضمیره اشجانا لهن رقص علی سویدا قلبه: هم یشغله و غم یحزنه».(رضی، حکمت 367)
ترجمه:آن کس که به آن (دنیا) شیفته شود، درونش از اندوه هایی پر می شود که در عمق قلبش پایکوبی می کنند: اندوهی که مشغولش می سازد و غصه ای که محزونش می گرداند.
قرآن کریم موضوع بی رغبتی به دنیا(= زهد) را در سخنی جامع چنین تعیین نموده است:
«لکیلا تاسوا علی ما فاتکم ولاتفرحوا بما اتاکم…»(حدید،23)
ترجمه: تا برای آنچه از دست داده اید،تأسف نخورید و به آنچه به شما داده است، (دلبسته) و شادمان نشوید.
ناشکیبایی ورزیدن و بی تابی نمودن،ویژگی کسانی است که به دنیا دلبستگی دارند و کامجویی را محور حیات می دانند. اما دنیا را سرای الم دیدن و به آن دلبسته نبودن، آمادگی برای پذیرش دشواری ها و رنج ها را در انسان به وجود می آورد و صبر در شداید و قدرت رویارویی با مشکل را میسر می گرداند.
رسول خدا(ص) فرمود:
«من زهد فی الدنیا هانت علیه المصائب» (طبرسی، 1414 ق، ص 446)
ترجمه: هرکس به دنیا بی رغبت گردد، مصیبت ها براو آسان می گردد.
بی رغبتی و دلبسته نبودن به دنیا، زمینه را برای یاد آخرت و لحظه مرگ فراهم می سازد و توجه به این واقعیت که انسان روزی باید باحیات دنیا و داع کند،تأثیر بسیار بر کاهش تنیدگی و تخفیف مصیب ها دارد.
درک صحیح از واقعیت مرگ و توجه به آن، سختی های زندگی را تحمل پذیر می سازد، زیرا مرگ در حقیقت چیزی جز انتقال از خانه ای به خانه دیگر و گذرگاهی برای عبور به عرصه ای بزرگ تر، بازتر و روشن تر نیست:
«یعلمون ظاهراً من الحیوه الدنیا و هم عن الاخره هم غافلون »(روم،7)
ترجمه: آن ها(تنها) ظاهری از زندگی دنیا می دانند و از آخرت بی خبراند.
از نظر قرآن، مرگ یک پایان مبهم و وحشتناک نیست بلکه یک آغاز است، آغازی بر حیاتی شگرف و وصف ناپذیر با چنان قوتی که حیات دنیا در برابر آن به مرگ شبیه تر است.
«و ان الدار الاخره لهی الحیوان لو کانوا یعلمون »(عنکبوت، 64)
ترجمه: و زندگی (واقعی) سرای آخرت است اگر می دانستند.
همین درک صحیح و عمیق از واقعیت مرگ و شهادت در راه خدا بود که سید الشهداء و یاران نزدیکش هم آلام (=دردهای و رنج ها) و هم آمال (= آرزوها) دنیا را به بند کشیده بودند و بر هر دو حد زده بودند: امام سجاد (ع) واپسین لحظات حیات پدرو یاران نزدیکش را چنین توصیف می کند:
«لما اشتدت الامر بالحسین بن علی بن ابی طالب(ع) نظر الیه من کان معه فاذا هو بخلافهم لانهم کلما اشتدالامر تغیرت الوانهم و ارتعدت فرائصهم و وجبت قلوبهم و کان الحسین (ع) و بعض من معه من خصائصه تشرق الوانهم و تهدأ جوارحهم و تسکن نفو سهم فقال بعضهم لبعض انظروا لایبالی بالموت فقال لهم الحسین (ع) صبراً بنی الکرام فما الموت الا قنطره…» (ابن بابونه قمی، 1361، ص 288)
ترجمه:
وقتی کارزار بر حسین بی علی (ع) سخت شد، یاران او به وی نگریستند؛اما او را درحالتی غیر از آن چه خود بودند یافتند؛ زیرا هرگاه کارزار شدت می گرفت،رنگ آنان تغییر می کرد و لرزه بر اندامشان می افتاد و دل آنان می لرزید؛ ولی امام حسین (ع) و یاران خاص او،رنگ چهره شان برافروخته تر و اندامشان آرام تر و جانهایشان آسوده تر می گشت؛ از این رو آنان به یکدیگر می گفتند : نگاه کنید! او از مرگ نمی ترسد! پس امام حسین (ع) به آنان فرمود: «ای بزرگ زادگان! بردبار باشید که مرگ چیزی جز یک پل نیست…»
آری هرچه فشارها بیشتر و به مرگ نزدیک تر می شد،چهره مبارکش گشاده تر و با نشاط تر می گردید؛ چون سید الشهداء (ع) از همه برخورداری هایش دست کشیده بود؛ از مال و رفاه و راحت گرفته تا گذشته از آبرو و جان و تعلقات دیگر. امام حسین (ع) فقط از جانش نگذشت، از همه برخورداری هایش گذشت. او یک بار شهید نشد بلکه هزار بار شهید شد؛ با سلب هر حقی، با شهادت هر یاری و با شنیدن هر تهمتی، در عوض او هزار بار هم عروج کرد و معراج یافت.دستگاه تبلیغات اموی از او موجودی ساختند که شایسته کشته شدن بود،به او تهمت زدند و به حرمت و آبرو و شخصیتش حمله بردند. او و خاندانش را در محاصره قرار دادند. در صحرایی، در منطقه ای که هیچ صدایی در نمی آمد و خبری به کسی نمی رسید،
کسی نمی توانست به کمک و یاری او بشتابد- بسی محدودتر و محصورتر از زندان های انفرادی و سلول های مخوف امروزی – در نهایت تنهایی و بی پناهی- رنجی را بر او تحمیل کردند که صد بار از رنج تیغ و شمشیر سخت تر بود.
وقتی کسی در محاصره همه این مشکلات قرار می گیرد، ایثار، عشق ورزی، فداکاری و گذشت او معنایی دیگر پیدا می کند.
جلال الدین رومی شرح این سبکباری، گذشت و فداکاری را به زیبایی در قالب الفاظ درآورده است:
کجایید ای شهیدان خدایی!
بلاجویان دشت کربلایی!
کجایید ای شبک روحان عاشق
پرنده تر ز مرغان هوایی
کجایید ای شهان آسمانی
بدانسته فلک را در گشایی
کجایید ای زجان و جا رهیده
کسی مرعقل را گوید کجایی
کجایید ای در زندان شکسته
بداده وامداران را رهایی
کجایید ای در مخزن گشاده
کجایید ای نواغی بی نوایی
در آن بحرید کین عالم کف اوست
زمانی بیش دارید آشنایی
کف دریاست صورت های عالم
زکف بگذر اگر اهل صفایی
(مولوی، 1363،ج6،ص 56، غزل 2707)

نتیجه گیری
«آرامش»-گمشده انسان عصر حاضر- یکی از موهبت های ارزشمند الهی است که به بشر عطا شده است. با آرامش می توان به رشد و تکامل رسید و به سعادت دنیا و آخرت دست یافت. برای دستیابی به آرامش، شیوه های گوناگون وجود دارد. یکی از شیوه های مفید دراین خصوص، حضور در مراسم عاشورایی است که به مناسبت بزرگداشت یاد و نام سیدالشهداء(ع) و یاران و خاندانش برپا می شود.
دراین مراسم روند زندگی فردی و شیوه اجتماعی آن امام (ع) و شرح چگونگی ایجاد قیام و مبارزه آن حضرت و یارانش با جبهه طرفداران نفاق و باطل بیان می شود. همچنین این موضوع مطرح می شود که چگونه طرفداران حق و حقیقت با کم ترین نیرو و تجهیزات، در آرامش کامل مقابل جمعیتی زیاد مقاومت نمودند و تن به ذلت و خواری ندادند؟
چه عواملی بردباری و تاب و طاقت آنان را افزایش داده بود؟
این همه آرامش و نشاط را چگونه کسب کرده بودند؟
در این نوشتار اهم مؤلفه های آرامش در ابعاد شناختی، عاطفی و رفتاری با توجه به واقعه کربلا از قرار ذیل مورد بررسی قرار گرفت و بر روی عناصر یاد خدا، نگرش مثبت و رهایی تاکید شد:
1-ایمان به خداوند و اخلاص در نیت 2- یاد خداوند 3-شناخت دنیا 4- نگرش مثبت و واقع بینانه (واقعیت سختی ها، توجه به موهبت ها در کنار سختی ها)5-بی رغبتی به ظواهر دنیا.

پی‌نوشت‌ها:

1- استادیار دانشکده ی الهیات و ادبیات عرب، دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج.
2-«ذلک و من یعظم شعائر الله فانها من تقوی القلوب»(حج،32)
3- «مارایت الا جمیلا»(مجلسی، 12 ج45،ص 115)
کتابنامه
قرآن کریم
نهج البلاغه
ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن محمد معتزلی(1387 ق).شرح نهج البلاغه. بیروت. دار احیاء التراث، چاپ دوم.
ابن اثیر،علی بن ابی الکرم.الکامل فی التاریخ.ج3، بیروت: دارالکتاب العربی،چاپ ششم.
ابن بابویه قمی، محمد بن علی (1361).معانی الاخبار.قم: مؤسسه النشر الاسلامی.
اتکینسون، ریتال و دیگران(1371) زمینه روانشناسی .ترجمه محمد تقی براهنی و دیگرانج 2-تهران:رشد، چاپ چهارم.
امامی،محمد جعفر.(1369) .بهترین راه غلبه بر نگرانی ها و ناامیدی ها .قم : نسل جوان،چاپ هشتم.
آمدی، عبدالواحد (1366).غررالحکم و دررالکلم.قم : دفتر تبلیغات اسلامی.
بحرانی،عبدالله بن نور الله .(1405ق) .عوالم العلوم و المعارف و الاحوال.قم: مدرسه الامام المهدی (عج)
حر عاملی، محمد بن الحسن، وسایل الشیعه. قم: مؤسسه آل البیت الاحیاء التراث،چاپ سوم راغب اصفهانی، ابی القاسم الحسین بن محمد .(1362) .مفردات الفاظ القرآن فی غریب القرآن . المکتبه المرتضویه.
طباطبایی، محمد حسین .(1372) .المیزان فی تفسیر القرآن، تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ پنجم.
—-(1409 ق).سنن النبی، بیروت: مؤسسه البلاغ.
طبرسی فضل بن حسن(1384) مجمع البیان فی تفسیر القرآن.ج2؛ تهران: دارالاسیوه
—-(1414ق).مکارم الاخلاق.قم: مؤسسه النشر الاسلامی.
عاملی،السید محسن الامین الحسینی (1403ق) .اعیان الشیعه، بیروت. دارالتعارف،چاپ پنجم.
عیاشی، محمدبن مسعود سمرقندی(1380 ق) .تفسیر العیاشی.تحقیق:هاشم الرسولی المحلاتی.تهران: المکتبه العلمیه.
قمی،عباس،سفینه البحار.ج1،بیروت: دارالمرتضی.
قندوزی،سلیمان بین ابراهیم(1484 ق).ینابیع الموده لذوی القربی.تهران: دارالاسوه.
کاوی،استفان (1379) .هفت عادت مردمان موثر.تهران: پیکان،چاپ ششم.
کلینی، ابی جعفر محمدبن یعقوب(1375).الاصول من الکافی.تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ ششم.
متقی،علی بن حسام الدین هندسی(1397 ق).کنزالعمال فی سنن الاقوال والافعال.بیروت: مکتبه التراث الاسلامی.
مجلسی،محمد باقر(1362).بحارالانوار.ج2. تهران: داراکتب الاسلامیه،چاپ چهارم.
مطهری، مرتضی (1377).مجموعه آثار شهید مطهری.تهران:صدرا.
مولوی، جلال الدین محمد (1363) .کلیات شمس. تهران: امیر کبیر.
واقدی، محمد بن سعد کاتب. الطبقات الکبری، بیروت: دار صادر.
منبع مقاله :نشریه مجموعه مقالات دومین کنگره سراسری عاشورا پژوهی عاشورا، انقلاب، انتظار، جلد 3.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید