نویسنده:محمدصادق دهنادی
هفدهم دی ماه در کشور ایران،یادآور یکی از حوادث بسیار تلخ فرهنگی بود که بنیان بسیاری از ناهنجاری ها و مشکلات فرهنگی و اجتماعی تاریخ ایران شد.هفتاد و شش سال پیش در چنین روزی میرپنج بی سواد به اشارت اربابان غربی اش حجاب را از سر ناموس شیعه برداشت.
به عقیده نویسندگان و صاحب نظران،مبارزه با حجاب اسلامی زنان مسلمان در کشورهای اسلامی هیچگاه یک پدیده درونی نبوده و منشأ بیرونی داشته است. این پدیده، تهاجمی استعماری با هدف مسخ هویت اسلامی مردم، ایجاد انشقاق و جدائی در میان ملل مسلمان، ترویج فرهنگ غرب، رواج ابتذال در جوامع اسلامی و نهایتاً انهدام اساس استقلال مسلمانان میباشد.
«همفری» کارشناس و جاسوس معروف انگلستان در کشورهای اسلامی که از فعالان رواج فرهنگ غربی در میان ملل مسلمان میباشد، در کتاب خاطرات خود به موارد متعددی از خصوصیات مسلمانان از جمله اعتقاد به مبانی اسلامی، حفظ حجاب اسلامی، استحکام کانونهای خانواده و تبعیت فرزندان از روش پدران و نیاکان اشاره کرده و لزوم مبارزه با این مبانی و ارزش ها را مورد تأکید قرار داده است.
وی که مأمور اعزامی وزارت مستعمرات انگلیس به کشورهای اسلامی بوده، از بیحجابی و برداشتن حجاب زنان و رواج بیبند و باری به عنوان یکی از مؤثرترین روش ها در مبارزه با استقلال ملت های مسلمان یاد کرده است. توصیههای «همفری» در بسیاری از کشورهای اسلامی توسط دولت هائی که به دربار لندن و یا متحدان اروپائیش وابسته بودهاند، به اجرا گذارده شده است.
به گزارش اسناد تاریخی، اسماعیل پاشا در مصر که در 1863 میلادی بر تخت سلطنت نشست در 1870 به آزادی زنان با مفهوم اروپائی آن در کشورش رسمیت داد. در الجزایر نیروهای اشغالگر فرانسوی برای در هم شکستن انقلاب مردم، از جمله به مبارزه علیه حجاب زنان روی آوردند.
در ترکیه، مقابله با حجاب اسلامی از نخستین برنامههای کمال آتاترک برای اسلام زدائی بود. این برنامهای بود که در کنار سایر تصمیمات از جمله منسوخکردن دادگاه های شرعی، تعطیل مدارس علوم دینی، جایگزین کردن قوانین اروپایی به جای نظام شریعت، رواج رسمالخط لاتین، تغییر تاریخ هجری به میلادی، اعلام تعطیلی یکشنبهها به جای جمعهها و … به اجرا گذارده شد.
در افغانستان نیز امانالله خان با تأسیس «انجمن حمایت از نسوان» در 1928، بانی مبارزه با حجاب زنان مسلمان آن کشور گردید. کشف حجاب در ایران کشف حجاب در ایران نیز پدیده خودجوش داخلی نبود و محرکهای خارجی داشت. این پدیده ناشی از تأثیر فرهنگ و آداب و رسوم غربی تحت عنوان «تجددخواهی» در میان ایرانیان، به ویژه کسانی است که افکار و زندگی غربی را تجربه کردهاند. در این بین اراده دولتمردان نقش مکمل داشته و در اشاعه آن تأثیر بسزایی داشته است.
در عین حال نباید فراموش کرد، جدیت و قساوت پهلوی کودتاگر برای اجبار زنان برای حذف حجاب به حدی بود که موضوع کشف حجاب در ایران به نوعی دیگر رنگ و بوی متفاوتی گرفت و آثار آن پدیده بعد از هفتاد و چند سال هنوز جامعه ی اسلامی را آزار می دهد.
حکومت پهلوی حدود 4 دهه نه تنها رنگ چادر و روسری زنان را به خاک و خون و تحقیر و ناچیز شمردن پیوند داد . بلکه در گام های بعدی نوامیس شیعه را به ابتذال هایی بالاتر و زشت تر از پدیده ای مثل بی حجابی رهنمون شد.که کمترین آن قانونی شدن تن فروشی بود. قانونی شدن پدیده ای که بعد از گذشت سال ها در 39 ایالت از 40 ایالت آمریکای لیبرال و سکولار هنوز غیر قانونی است.
بی عفتی هایی که بر سر زنان آبرومند ایرانی در جشن های ننگین تخت جمشید روا داشته شد ،هنوز رازهای سر به مهر تاریخ سیاه پهلوی ها ست و حکایت از آن دارد که برنامه ی پهلوی در حوزه رفع حجاب و مقابله با آن یک برنامه ی یک جنبه ای نبود.
درباره ی این که سیاهی چادر و عظمت حجاب زنان مسلمان چرا همیشه خار چشم استعمارگران بوده و هست و چرا هنوز هم – علیرغم ادعای آزادی در غرب – برای رفع حجاب از سر هنرمندان و شخصیت های مسلمان در رسانه های جاسوسی جشن گرفته می شود، سخنان بسیاری گفته شده است ، و این که چرا شیطان به مستی بنیان کن نوع بشر با شراب ، زن و غضب هنوز دل بسته و امیدوار است؟ اما هنوز هنر حجاب و عفاف و طریقت نشر آن در جامعه ی اسلامی ، جریانی نیست که بتواند زیبایی های این چنینی اش را به دنیا نشان دهد و این باعث تاسف برای همه ماست که ودیعه ی فرهنگی حجاب در میان گنجینه های فرهنگی ما هم چنان در حجابی از کم مسئولیتی من و ماست .
یکی از سوالاتی که همواره در زمینه کار فرهنگی برای جبران صدمات کشف حجاب مطرح بوده و هست این است که جامعه هنری به عنوان راهنمای جامعه چقدر توانسته خود را از فرهنگ غرب زده ی شاهی بیرون کشیده است تا بتواند در این زمینه گام های مناسبی بردارد؟
و به عکس انتظاری که همیشه از قشر پیشرویی مانند هنرمندان می رود،چرا بخش های قابل توجهی از جامعه هنری ما، بیش از سایر بخش ها از طاعون شل حجابی و بی حجابی رنج می برد و پشت صحنه ی مراسم هنری ، محافل هنری و بسیاری از بخش های مطرح این حوزه مایه شرم هنر متعهد ایرانی و اسلامی است و چرا حجاب برای هنر ایرانی یک ارزش عملیاتی نیست ،و هنوز شبکه های جاسوسی برای کشف حجاب مجدد و از بین بردن حرمت پوشش دینی بیش از سایر قشر – متاسفانه – روی هنرمندان کشور ما حساب باز می کنند؟
اینها اموری است که بعد از سی سال از پیروزی انقلاب اسلامی باید بدان دقت بیشتری مبذول داشت. و باید دانست تا الگوهای جامعه این چنین درباره ی رعایت هنجارها بی توجه و کم توجه است و اگر اباحه گری در جامعه ی فرهیخته ی ما امری معمول باشد ،نباید از جامعه انتظار داشت که به صلاح و سداد آید و به بیان دیگر:
قشر هنرمند ،گلوگاه اصلاح جامعه و گلوگاه مسئله حجاب در امت اسلامی ما است.
و هنرمند ایرانی که به اسلام تعهد دارد باید بیش از این ها در مورد حق خود جدی باشد ،حالا که جبهه کفر بر سر ناحق خود این گونه پافشاری می کند…
منبع:سازمان بسیج هنرمندان