هجوم خاموش(2)

هجوم خاموش(2)

کشف حجاب در الجزایر

در صفحات گذشته، داستان غم انگیز و تأسف بار کشف حجاب در ایران را ملاحظه کردید و اینک قصه ی پر غصه ی دیگری و اینبار در کشور اسلامی الجزایر.
فرانتس فانون جامعه شناس و فیلسوف فرانسوی در کتاب خود در مورد استعمار در الجزایر می گوید:
روش پوشاک، سنن و لباس پوشیدن و زینتها، اساسی ترین و مشخص ترین شکل یک جامعه است که بلافاصله به چشم می خورد… غالبا از روی سنن لباس پوشیدن افراد یک جامعه تعلق آنها به مرحله خاصی از فرهنگ مشخص می شود.
استعمارگر حداکثر کوشش خود را بر مسئله چادر تمرکز داده و آن را به منزله ی علامت اصالت ملی و وضع خالص زن الجزایری تلقی کردند موضع گیری آن چنانی نتیجه الهامی تصادفی نیست بلکه بعد از تجزیه و تحلیلهای جامعه شناسان و مردم شناسان بود که متخصصین به اصطلاح مسائل بومی و مسئولین ادارات عمومی کار خود را هماهنگ ساختند. در ابتدای امر این روش، تمسکی است ساده و روشن به ضرب المثلی قدیمی، ضرب المثلی که می گوید: «زنها را دست بگیریم، همه چیز به دنبال آن خواهد آمد…».
اینک خواهیم دید مسئله ی چادر که یکی از سنن و لباس ملت الجزایر است موضوع مبارزه ی عظیمی قرار خواهد گرفت. در طی این مبارزه نیروهای اشغالگر، متنوع ترین و قوی ترین تدارکات خود را تجهیز خواهند کرد. مسئولین اداری فرانسوی در الجزایر که مأموریت داشتند اصالت ملت را نابود سازند و از طرف مراجع موظف بودند تمام شکلهای زندگی را که ممکن است از نزدیک یا دور، واقعیت و اصالت را خاطر نشان مردم سازد، تجزیه کرده از هم بدرند.
تغییر لباس و کشف حجاب به روایت اسناد، ص 12 و ص 100 تا ص 102
مسلماً نیروی اشغالگر که حد اعلای فعالیت روانی خود را در مسأله چادر زنان الجزایری متمرکز کرده است باید آشکارا نتایجی هم بدست آورد. در گوشه و کنار، اتفاق می افتد که موفق می شوند یک زن را به اصطلاح «رهایی بخشند»که آن زن، از جنبه ی نمودی (سمبلیک) بی حجاب است. از آن پس این زنان، «نمونه ای و آزمایشی» با چهره ی مکشوف و بدن آزاد مانند سکه رایج در محیط اروپایی الجزایر سیر می کنند. در اطراف این زن حلقه ای از تعلیمات نوین به وجود می آید و اروپائیان که از این پیروزی کاملا به هیجان آمده اند، از نگرانی اینکه به وضع اولیه برنگردند، این زن را مانند کسی که به مذهب جدیدی گرویده باشد، احاطه می کنند. و اعمال آنان از نظر روانشناسی، یادآور تغییر مذهب از طرف یک تازه وارد است. هنرمندانی که توفیق این تغییر مذهب را برای این زن تحصیل کرده اند، در جامعه ی اروپایی عملا موقعیتی یافته و در مورد حسرت قرار می گیرند. اینان به مراحم خاص مقامات حکومتی مفتخر و مشخص می گردند. مسئولین حکومتی بعد از هر موفقیت ثبت شده بیشتر معتقد می شوند که زن الجزایری تکیه گاهی است برای نفوذ غربیان در جامعه بومی. هر چادری که دور انداخته می شود افق جدیدی را که تا آن هنگام بر استعمارگر ممنوع بود در برابر او می گشاید و بدن الجزایری را که عریان شده است تماماً به او نشان می دهد. پس از دیدن هر چهره بی حجابی امیدهای حمله ور شدن اشغالگر ده برابر می گردد. هر بار که یک زن الجزایر کشف حجاب کند با این عمل خویش، در واقع وجود جامعه الجزایری را با سیستم دفاعی سست بنیاد و باز و متلاشی به اشغالگر اعلام می دارد. هر چادری که می افتد، هر بدنی که از فشار سنتی چادر رها می شود، هر چهره که به نگاه جسور و ناآرام اشغالگر عرضه می گردد، برگردان این معناست که الجزایر به انکار وجود خویشتن آغاز کرده و هتک ناموس را از جانب اشغالگر پذیرفته است. با هر چادری که رها می شود گویی جامعه الجزایر خویشتن را به مکتب ارباب تسلیم کرده و تصمیم می گیرد تحت رهبری و انقیاد اشغالگر عادات و رسوم خویش را تغییر دهد…
رویای رام کردن جامعه ی الجزایری به کمک «زنان بی حجاب که شریک جرم اشغالگرند» از مغز رجال سیاسی استعمارگر بیرون نرفته است. مردان الجزایری نیز به نوبه خود هدف انتقادهای دوستان اروپایی و یا به طور رسمی تر، کارفرمایان اروپایی خویش، قرار می گیرند. یک کارگر اروپایی نیست که در منطقه کار یا کارگاه و یا اداره در روابط فردی خود از کارگر رفیق الجزایری خود بارها نپرسیده باشد: «آیا زن تو چادری است؟ چرا تصمیم نمی گیری مثل اروپایی ها زندگی کنی؟ چرا زنت را به سینما، مسابقات و کافه نمی بری؟
کار فرماهای اروپایی صرفاً به پرسش و یا دعوت هایی به مناسبت خاص راضی نمی شوند. بلکه مانورهای خاص به کار می برند تا الجزایری را در گوشه ی بن بستی به گیراندازند و از او اتخاذ تصمیم دردناکی را متوقع باشند. به مناسبت یک عید مثلا نوئل، یا ژانویه و یا صرفا به مناسبت یک جشن اختصاصی مربوط به مؤسسه کارفرما «کارمند الجزایری را به اتفاق زنش» دعوت می کنند… به او گفته می شود که مؤسسه مانند یک خانواده ی بزرگ است و بنابراین خوش نما نخواهد بود که تو تنها و بدون همسر، حضور یابی، آیا اینطور نیست؟ در برابر چنین اخطاری، الجزایری گاهی با لحظه های سختی مواجه می شود. به اتفاق زن حضور یافتن یعنی اقرار به مغلوب شدن، یعنی «فاحشه کردن همسرش» و به نمایش گذاشتن او، یعنی رها کردن یک روش مقاومت…
کشف حجاب زن یعنی آشکار کردن زیبایی ها، یعنی عریان کردن نهفته ها و اسرار، یعنی شکستن مقاومت او، یعنی او را برای آتیه در اختیار خویش گرفتن. و بالعکس، پوشیدن چهره یعنی مخفی کردن یک راز و ایجاد یک دنیا اسرار و نهفته ها… این زن که بیرون و دیگران را می بیند ولی خود دیده نمی شود به استعمارگر محرومیتی را تحمیل می نماید، زیرا این دیدن یک طرفه است و تقابل وجود ندارد. زنی که دیده نمی شود، تسلیم نمی گردد، خود را عرضه نمی کند.
(سال پنجم انقلاب الجزایر، فرانتس فانون، ترجمه دکتر تابنده، دفتر نشر فرهنگ اسلامی)

****

فروید علیه اخلاقها، همه ارزشهای انسانی و همه جلوه متعالی روح بشری بسیج شد و اسمش را گذاشت، واقعیت گرایی (رئالیسم) و این است که جای همه مذهب ها و همه مکتب ها و همه فرهنگ و همه ارزشهای انسانی، یک مذهب ساخت، که معبد ذبح شده ارزشهای انسانی زن بود.
(دکتر علی شریعتی، زن، مجموعه آثار 21)

****

غرب مدیون شرق است و باید در ازای الماس، نفت، کائوچو و امثال اینها که از شرق می برد، چیزی به شرق بدهد که مدیونش نباشد و طلبکار نباشد، چرا که غرب حسابدان است و کالای آزادی جنسی را برای اینکه تقاضای آزادیهای انسانی از شرق بمیرد به او صادر می کند.
(دکتر علی شریعتی، مجموعه سخنرانی ها)

****

در فرهنگی که در آن انسان پوک و پوچ است و از معنویت خالی است و همان تن و جسم است و دست و چشم، لباس چه شکلی می تواند داشته باشد. پیداست که لباس وسیله ای برای پوشش تن نیست، بلکه برای آرایش آن است. در چنین حال و هوایی که شخصیت زن به نمایش جسم اوست، لباس او باید تنگ باشد تا همچون لعاب نازکی روی جسم او کشیده شود و خصوصیات جسمانی او را محو نسازد و باید کوتاه باشد تا هر چه بیشتر او را نپوشاند. لباس نه خانه تن، بلکه «پوست دوم» اوست و لباس به تن می کنند تا با کمک آن برخی از اندام خود را «قالب» و برخی دیگر را «قاب» بگیرد!
(غلامعلی حداد عادل، فرهنگی برهنگی و برهنگی فرهنگی، ص 33)

هجوم خاموش در نگاه رهبر حکیم انقلاب

در بعضی ازکشورها بخصوص اروپای شمالی و کشورهای اسکاندیناوی، غوغایی است از کثرت نقشها و آهنگهای جدید در گسترش فساد جنسی یک زن و مرد، چیزهایی که یقینا گفتن و شنیدنش برای مردان و زنان شرم آور است. یعنی واقعا اگر کسی بگوید، ماها خجالت می کشیم، حتی گوش کنیم. اگر یکجا نوشته شده باشد، خجالت می کشیم، بخوانیم. دنیا، اینجور دارد بسمت انحطاط و فساد پیش می رود. بد خوابی دیده اند برای بشریت. دارند پول صرفش می کنند. متخصصین روانشناس، طراحان گوناگون، سیاستمدارها، دستگاههای اطلاعاتی در پشت قضیه، نه فقط برای اینها، برای همه دنیا دارند طراحی می کنند، تا این آتش شهوت زن و مرد را، هی تیزتر و تندتر کنند. این، برای استکبار جهانی و قدرتمندان عالم، امروز یک ضرورت است، به آن احتیاج دارند. برای سرمایه داران بزرگ این ضرورت است. به آن احتیاج دارند.

****

بدون شک آنچه که به عنوان آزادی زن مطرح می شود، ریشه های شهوانی و اخلاقی داشته است. زن را آزاد می کنند و آزاد می گذارند، تا بیشترخودنمایی کند، تا بیشتر صحنه را برای بهره برداری های نامشروع مرد آماده کند. این چه آزادی است؟ به زن میدان می دهند نه برای اینکه استعدادهای نهفته بشر را که او را به کمال می رساند آشکار کند، این برایشان مطرح نیست. بلکه به زن میدان می دهند برای اینکه آن جنبه خاص خلقت زنانه که یکی از رازهای مهم طبیعت است، و جاذبه زن برای مرد که به شکل قانونی و در چارچوب مقررات باید استفاده شود و اگر نمی بود بقای نوع بشر امکان نداشت، به شکل غیر قانونی و نامشروع و به طور غلط مورد بهره برداری مردان قرار بگیرد این همان ظلمی است که در طول تاریخ وجود داشته و امروز هم با گذشت زمان بیشتر می شود.

****

الگوی غربی امروز اروپایی برخاسته و زائیده از الگوی باستانی رومی یونانی آنهاست، آنروز هم اینجور بود که زن وسیله ای برای تکیف و التذاذ مرد بود، همه چیز تحت الشعاع این، امروز هم این را می خواهند. غربی ها حرف اصلی شان این است. آنها با چه چیز زن مسلمان بیشتر دشمنند؟ با حجاب او، آنها با حجاب دشمنند، با این چادر شما، با این حجاب صحیح و متقن شما از همه چیز بیشتر دشمنند. چرا؟ چون فرهنگ آنها این را قبول ندارد. اروپائیها اینجورند. آنها می گویند هرچی ما فهمیده ایم دنیا باید از ما تقلید کند. جاهلیت خودشان را بر معرفت عالم مایلند که غلبه بدهند. آنها می خواهند زن به سبک اروپایی که عبارت است از سبک مد و مصرف و آرایش در انظار عموم و ملعبه قرار دادن مسائل جنسی بین دو جنس و این چیزها را می خواهند. در جامعه به وسیله زنان رواج بدهند. هرجا با این هدف گیری غربیها مخالفت بشود فریادشان بلند می شود. کم طاقت هم هستند، کم ترین مخالفتی با مبانی پذیرفته ی خودشان را همین مدعیان غربی تحمل نمی کنند. همه جای دنیا را هم توانسته اند تحت تأثیر قرار بدهند، مگر محیط های واقعی اسلامی را…

****

زن باید پرورش اسلامی پیدا بکند. در علم، در فرهنگ، در سیاست، در همه چیز، در میدانهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و همه جا برود، پیشتاز باشد، اما در مسائل شهوانی و جنسی ملعبه ی دست این و آن نشود.

****

آنها برای اینکه از زن آنچنان موجودی که مورد نظر خودشان هست به وجود بیاورند محتاج اینند که دائما مد درست کنند. چشمها و دلها و ذهنها را به همین چیزهای ظاهری و کوته نظرانه مشغول کنند. کسی که به این چیزها مشغول شد به ارزشهای واقعی کی خواهد رسید؟ مجال پیدا نمی کند برسد.
(حدیث ولایت، جلد 8، ص 214 تا ص 219)

****

در اسلام حجابی بین زن و مرد وجود دارد، این را نمی شود منکر شد. این حجاب هست؛ این هم طبق حکمتی است که واقعا صحیح این حجاب باشد. این که بگویند چنانچه زن و مرد در اتاقی هستند که پرده کشیده و در بسته است، این حرام است؛ این معنای عمیق و حکیمانه دارد. این درست است.

****

بینش مادی و دنیوی غربی که از افق نزدیک خور و خواب و خشم و شهوت دورتر نمی رود یک نظام اقتصادی متناسب با خود نیز ایجاد کرده است… نتیجتاً زن در نظام غربی، نه تنها وسیله ای برای مصرف شدن و مصرف کردن خود می شود که وسیله ای برای مصرف هرچه بیشتر هر چیز دیگر می شود… در چنین جامعه و فرهنگ که زن فقط «جسم» است و یک شیء است که مرد او را دائما در دو کفه ترازوی «چشمان» خود ارزیابی می کند، مفهوم پوشش و حجاب چه معنایی دارد.
(طیبه پارسا، پوشش زن در گستره تاریخ (قم: احسن الحدیث، 1377 ش) ص 51 تا ص 53)

****

برای انهدام یک فرهنگ و به زانو درآوردن یک ملت، همیشه حمله مستقیم یا تهاجم نظامی لازم نیست بلکه استعمار نو و جهانخواران مدرن با روش های پیشرفته و سلاحهای نامرئی بدون ریختن یک قطره خون یا شلیک یک موشک، با همبرگر و کوکاکولا، شوروی را تکه تکه می کنند و با شعار آزادی و با پرچم حقوق بشر، کشورهای اسلامی را به خاک مذلت می کشانند و از انجام احکام اسلامی باز می دارند! زیرا شعار آزادی آن هم از نوع غربی اش یک هدف و آرمان انسانی نیست بلکه وسیله ای برای به تسلیم کشاندن کشورهای اسلامی است. (حجاب آزادی یا اسارت، ص 178)

****

همه به عنوان یک مرد و یک زن، به خودشان که مراجعه کنند، تصدیق می کنند که این حکم، حکم درستی است. کسی نمی تواند انکار بکند و بگوید این حکم، حکم درستی نیست. این که می گویند زن آرایش کرده و با زینت، جلوی مردها و در مجامع مردها ظاهر نشود، حکم درستی است. فرهنگ غربی درست ضد این است، می گوید زن خودش را به بهترین وجهی که می تواند، زیبا کند. حتی زیبایی هایی که ندارد، به خودش بچسباند! این گونه است دیگر. خیلی از وسایل آرایش، برای دادن زیبایی های مفقود، به یک زن فاقد آن زیبایی هاست، برای این که در مقابل مرد، مرد او را زیبا ببیند و به او گرایش پیدا کند! با این که این گرایش لحظه ای است، یعنی اگر آن مرد نزدیک این زن بیاید، خواهد دید که واقعی نیست، اما همین که نگاه کند، زیبایی او را ستایش بکند! این، در فرهنگ غربی یک چیز مطلوب است.
(دیدار با زنان نماینده مجلس شورای اسلامی، 76/4/30)

****

چه ستم هایی که در حق زن روا داشته شده و اسمش ستم است، و چه ستم هایی که اسمش هم ستم نیست، اما در حقیقت ستم است، مثل همین سوق دادن به تجمل و مصرف گرایی و آرایش های بیهوده و مخارج سنگین و تبدیل شدن به یک وسیله ی مصرف. این، ستم بزرگی بر زن است. شاید بشود گفت که هیچ ظلمی بالاتر از این نیست، زیرا که او را به کلی از آرمانها و اهداف تکاملی خودش غافل و منصرف می کند و به چیزهای خیلی کوچک و حقیر سرگرم می نماید. این، کاری بوده که در رژیم ظالم پادشاهی انجام شده، و حالا باید جلوی آن گرفته می شد. البته در اوایل انقلاب، خیلی هم خوب بود، لیکن بعدها باز غفلتهایی شده است، که باید نسبت به آن، حسابی برنامه ریزی کرد.
(حکایت کشف حجاب، ج 2، ص 140)

****

در گذشته تاریخ هم به زن ظلم شده، اما این ظلم عمومی و فراگیر و همه گیر مخصوص دوران اخیر و ناشی از تمدن غرب است که زن را وسیله التذاذ مرد معرفی کرده اند و اسمش را گذاشته اند آزادی زن، در حالیکه این در واقع آزادی مردان هرزه برای تمتع از زن است.
(فرهنگ و تهاجم فرهنگی؛ برگرفته از سخنان مقام معظم رهبری، ص 239)
زن را به میدان کار و زندگی و فعالیت اجتماعی کشاندند در همان حال تمام وسایل را برای لغزش او در متن جامعه فراهم کردند. زن را رها کردند و بی پناه گذاشتند… فکر کردند اگر زن را به ابتذال بکشانند بهتر می توانند استفاده کنند.
(همان، ص 242)

****

در جامعه خودباخته ی نظام پلید پادشاهی ایران حقیقتاً از همه جوانب مظلوم بود اگر زن می خواست وارد مقوله علم بشود، باید قید دین و تقوا و عفاف را می زد، مگر ممکن بود در دانشگاه ها و محیط های آموزشی و مراکز علمی و فرهنگی، یک خانم مسلمان به آسانی حجاب و متانت و وقار خود را حفظ کند؟ مگر ممکن بود؟ مگر امکان داشت یک زن مسلمان در خیابانهای تهران و بعضی شهرهای دیگر با متانت و وقار اسلامی و یا حتی با حجاب نیمه کاره راحت راه برود و از گزند زبان و حرکت و هرزگان و دلباختگان به فساد و فحشای سوغات غرب مصون بماند؟! کاری کرده بودند که در این مملکت بطور غالب تحصیل علم برای زنها غیر ممکن بود، الا موارد استثنائی یا با برداشتن حجاب خود و منصرف شدن از تقوا و وقار اسلامی . در میدان سیاست و در زمینه فعالیت های اجتماعی همین طور بود یعنی اگر زنی می خواست منصبی از مناصب سیاسی و اجتماعی را در ایران دوران پادشاهی داشته باشد باید قید عفاف و وقار و متانت زن اسلامی را می زد البته به این بستگی داشت که خود این زن جوهر و استعدادش چگونه باشد. اگر خیلی سست عنصر بود تا آن اعماق می لغزید. اگر خویشتن دار بود تا حدودی می توانست خود را حفظ کند.
(همان، ص 243 و 244)

****

جمهوری اسلامی از اول نشان داد که زیر بار فرهنگ مبتذل و فاسد غربی نخواهد رفت و این نکته را من عرض کنم که سلطه واقعی قدرتها با سلطه فرهنگی است، یعنی اگر یک ملتی بتواند فرهنگ و باورهای خود و اعتقادات و رسوم و عادات و آداب و در مرحله بالاتر زبان و خط خود را در ملت دیگری نفود بدهد بر آن ملت مسلط است و سلطه او یک سلطه حقیقی است. کاری که در یک دوره ای در این دویست سال گذشته فرانسوی ها با کشورهای دیگر کردند، در یک دوره انگلیسی ها و در این اواخر هم آمریکایی ها کردند، زبان و خط و فرهنگ خودشان و روشهای زندگی را که آنها قبول کردند به تمام کشورهایی که توانستند صادر کردند… فرهنگ مثل آب و هوا است، فرهنگ یعنی همین رسوم و آدابی که بر زندگی من و شما حاکم است، فرهنگ یعنی باورها و اعتقادات ما و چیزهایی که زندگی شخصی، اجتماعی، داخل خانه و داخل محیط کسب مردم یک جامعه با آنها روبروست.
جمهوری اسلامی فرهنگ غربی را در کرد. گفت ما فرهنگ مستقل اسلامی داریم. اسلام تکلیف مسلمانها را در معاشرت آنان معلوم کرده است. همچنین است در کیفیت زندگی فردی، خورد و خوراک، لباس پوشیدن، درس خواندن، روابط آنان با حکومت و معاملات که اسلام معین کرده است. ما اینها را نمی خواهیم از غربی ها یاد بگیریم و از آنها تقلید کنیم. جمهوری اسلامی از اول این را نشان داد.
(حدیث ولایت، ج 8، ص 214 تا ص 219.)

****

ـ جدول زیر حضور زن را در فیلم های قبل از انقلاب نمیاش می دهد . در 610 فیلم سالهای 48 تا 57 یعنی دوران آزادی ! و بی حجابی زن ، نقش های انسانی زن یعنی دانشجو و محصل ، مالک ، مدیر و معلم 26 عدد و حضور زن در نقش های رقاصی و خواننده ، فاحشه ، شاغل در کاباره ، 76 عدد است .
شغل زنان در فیلم های قبل از انقلاب در ایران      تعداد فیلم ها
خانه دار                                                                   55
دانشجو و محصل                                                     4
رقاصه و خواننده                                                       52
فاحشه                                                                  22
هنرمند و نویسنده                                                   8
شاغل در کاباره                                                       10
کارگر و مشاغل هم ردیف                                        16
بیکاره                                                                     15
مالک و مدیر                                                             7
کارمند                                                                     4
پرستار                                                                    5
معلم                                                                      6
غیره                                                                      19
ـ رأی و نمایندگانی مجلس هم که مدتها است مفتضح شده است. و حتی مردها را در آن حقی نیست. و اصلا رأیی نیست… پس در حقیقت چه کرده ایم؟ به زن تنها اجازه تظاهر در اجتماع را داده ایم، فقط تظاهر، یعنی خودنمایی، یعنی زن را که حافظ سنت و خانواده و نسل و خون است به ولنگاری کشیده ایم. به کوچه آورده ایم، به خودنمایی و بی بند و باری واداشته ایم. که سر و رو را صفا بدهد و هر روز ریخت یک مد تازه را به خود ببندد و ول بگردد. آخر کاری، وظیفه ای،مسئولیتی در اجتماع ، شخصیتی؟!
ابداً…
(جلال آل احمد، غربزدگی، ص 101 تا 102)
منبع: حریم ریحانه.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید