پوشش و حجاب

پوشش و حجاب

نویسنده : مهدی مؤذن

پوشش و حجاب

مقدمه

پوشش و حجاب ،حفاظ و حصار جسم و آرامش روح و روان است .
اگر به موجودات عالم هستی با دقت بیشتری نظر کنیم خواهیم فهمید که خداوند تبارک تعالی تمام جانداران را با پوششی خاص خودشان خلق نموده تا حفاظی برای آنها بوده و از گزنده آسیبها در امان بمانند .
پس با نگاه به کوچکترین موجودات عالم هستی مانند پشه ، مورچه و حتی دانه گیاهان تا بزرگترین آنها همانند وال ، فیل و حتی آب روان همگی دارای پوشش و حفاظی از پوست یا پوسته ، مو ، پر، پولک ، خار و … می باشد.
حتی در بعضی از حیوانات طرز آفرینش شان که همانند انسان راست قامت نبوده بلکه بصورت چهارپا هستند خود عامل حفاظ و پوشش بیشتر برای آنها می باشد .
کره زمین و دیگر کرات آسمانی نیز دارای حفاظی چون آسمان هستند . و همه موجودات عالم هستی پوشش و حفاظ خود را بگونه غریزی پذیرفته اند .
اما پوشش و حجاب برای انسان نیز بمنزله حفاظ و حصاری است که او را از گزند آسیب ها در امان می دارد و سلامتی ، عزت نفس ، کرامت و آرامش روحی را برای انسان به ارمغان می آورد .
خداوند تبارک و تعالی که همه موجودات من جمله انسان را خلق نموده ، خود بهتر می داند که سود زیان انسان در چه می باشد ، پس انسان را به امور سودمند دعوت و حتی پاداشی را برایش در نظر می گیرد و از انجام امور زیانبخش بر حذر می دارد و در صورت انجام عمل ، او را مجازات می نماید ، درعین حالی که انسان را آزاد و مختار آفریده تا خود تصمیم گیرنده راه و مسیر خویش باشد . انسان با هوش و خردمند کسی است که توصیه های خالق خویش را جدی گرفته و طبق دستوراتی که در قرآن کریم و روایات اهل بیت علیهم السلام بیان شده است و رفتار نماید تا دچار گمراهی و غفلت نگردد و از مسیر حق و حقیقت منحرف نشود .
انتخاب این موضوع بخاطر تأثیراتی است که پوشش وحجاب روی فرد ، خانواده و اجتماع می گذارد و باعث بیداری خفتگان ، هوشیاری غافلان و مانع از غرق شدن در مرداب بی بندوباری می گردد همچنین بخاطر پاسخگویی به سوالاتی که اذهان قشر جوان را به خود مشغول نموده است . تحقیقی که پیش روی شما است شامل چهار بخش می باشد .
در بخش اول به بررسی واژه ی حجاب می پردازیم سپس در بخش دوم به بیان پوشش و حجاب در اسلام پرداخته و بخش سوم به بررسی واژه فطرت و رابطه آن با حجاب می پردازیم و در بخش چهارم اثرات بی حجابی و پاسخگویی به شبهات را بطوری اختصار مطرح می نمائیم .
امید است که این نوشتار خفتگان را بیدار ، غافلان را هوشیار ، سوالات را پاسخ و فساد حاصل از بی بند وباری را ریشه کن نماید .

بخش اول: بررسی واژه حجاب

بررسی واژه حجاب

الف- «حجاب» در لغت

حجاب واژه عربی است با معانی متعدد مانند : پوشش ، وسیله پوشش، حایل و … .
در کتاب «منجد الطلاب» درباره معانی حجاب چنین آمده است : « الحجاب : به معنای حایل . پوشاندن ، مانع شدن ( الحجاب ) ج حَجَب ، پرده ، پوشش، لباس با پارچه و هر چیزی که چیزی را بپوشاند ، هر مانع و حایل و فاصله میان دو یا چند چیز»(1) در کتاب «لسان العرب»معنای لغوی حجاب را چنین بیان می کند : « الحجاب ، السِّتر وَ إمُراهُ مَّحُجَوبَهُ : قد سَتِرَّتْ بِسِتْرٍ ، وًّالحجابَ: اِسمَ ما احُتُجِبًّ بِه ، و کُلُ ما حالَ بًّیُنًّ شَیئین : حجابً و الجمع حَجَبً لا غیر و قوله تعالی : و منُ بًّیُننا و بًّیُنکًّ حجاب معناه : و منُ بیننا و بًّینکًّ حاجزُ فی النحلَه و الدّین»(2) یعنی حجاب به معنای پوشش است . زن محجوبه یعنی زنی که بوسیله ای پوشیده شده است . همچنین حجاب نامی است برای آنچه بدان خود را می پوشانند . آنچه میان دو چیز حایل گردد نیز حجاب نامیده می شود جمع آن « حَجَبُ» است نه چیز دیگر . کلام خداوند متعال که می فرماید : « بین من و شما حجابی است » بدین معنا است که : « میان ما و شما حاجز و فاصله ای در نحله « روش» و دین وجود دارد . در « تاج العروس» نیز می نویسند : « حًّجًّبَه یًّحُجَبَه حَجَباً و حجاباً به معنای سًّتَره و إمُرًّاهُ محجوبه و محجبه للمبالغه قد سًّتًرًّتْ بستر و هومحجوب عن الخیر . »(3)حجاب به معنای ستر و پوشش ، وقتی گفته می شود إمراهُ محجوبه برای مبالغه است یعنی شدت پوشیده بودن زن را می رساند و به معنای حاجب هم آمده است زیرا ابرو از رسیدن مانع به چشم جلوگیری می کند . و در کتاب « منتهی الارب » چنین نوشته شده است : حجاب جمع حَجَبُ به معنای زمین سنگلاخ ، سوخته ، ریگزار ، و آنچه بلند است از کوه ( بلندی کوه ) و روشنایی آفتاب یا کرانه آن و هر حائل میان دو چیز و کوهی است سوای کوه قاف و مرگ در حالت شرک .
پس حجاب لفظی است که برای معانی پوشش ، حایل میان دو چیز ، هر چیزی که بوسیله آن خود را بپوشانند وضع شده است . اما در قرآن کریم لفظ حجاب را با الفاظ « جلباب و خمارو ستر » این چنین بیان می کند : « الجِلْباب و الجلِّباب» جمع « جلابِیُب » به معنای پیراهن یا لباس گشاد است « الخمار»جمع « اَخْمِرًّه و خُمَر و خُمُر» به معنای مقنعه ، پوشش ، ساتر .
« الستر »جمع « سَتور و أسُتار» به معنای پوشش ، پرده ، ترس ، شرم و « جارِیَهُ مَسًّتًّرًّهُ » دختر با حجاب و حیاء را گویند . (4) در « معجم مقاییس اللغه » نیز در مورد این سه لفظ این چنین نوشته است :
« الجلباب » جمع جلابیب به معنای لباس است .
« الخمار» به معنای قطاء و پوشش.
« ستر » به معنای پوشش و پرده ، منظور از أستار کعبه ، یعنی پارچه ای که با آن کعبه را می پوشانند . »(5) اما در « مجمع البحرین » در مورد « جلباب» به طور تقریباً کامل ،اینگونه نوشته است : « الجلابیب جمع و هو ثوب واسع اوسع من الخمارودون الرداء تلویه المرأه علی رأسها و تبقی منه ما ترسله علی صدرها ، وقیل : الجلباب الملحفه کلًّما یستربه من کاء او غیره »(6) جلابیب حمع جلباب است که همان لباس گشاد و گشاد تر از مقنعه است و کمتر از عباء که زنان با آن سرش را می پوشاند و باقیمانده آن را روی سینه اش رها می کند و گفته اند جلباب ملحفه ای است هر گاه با آن پوشانده شود ، از قبیل عبا و غیر. در مورد جلباب می توان گفت که منظور همان چادر است که بر روی خمار یعنی مقنعه پوشیده می شود که کلاً از سر تا به پایین را به طور می پوشاند .

ب- « حجاب » در اصطلاح

اگر بخواهیم معنای اصطلاحی حجاب را بیان کنیم باید بگوییم که حجاب هم اصطلاح عرفانی و هم فقهی را شامل می شود . « در عرفان و در اصطلاح مانع میان عاشق و معشوق را گویند و در انطباع ، صور را گویند در دل مانع قبولی تجلی حقایق بوده و مانع و اسباب پوشیدگی میان فیوضات و تجلیات حق . و انسان چیزهایی است که مخالف با گوهرنفس بوده و با وی مشابهت و مناسبت نداشته باشد . در حدیث است که « ان الله سبعین حجاباً من نور لو کشفها لا حرقت سجات و جهه کل من ادرکه بصره » در فقه حجاب یعنی پرده و پوشش ، در اسلام حجاب برای زنان و مردان و اجب است یعنی زنان باید از نامحرمان خود را بپوشانند همین طور مردان »(7) اما مقصود از حجاب در اینجا حجاب فقهی می باشد نه حجاب عرفانی و اما اگر بخواهیم معنای اصطلاحی این واژه را بیشتر بررسی کنیم باید بگوییم معنای اصطلاحی این واژه متناسب با معنای لغوی آن است طبق نوشته کتاب « حجاب در اسلام » معنای اصطلاحی حجاب همان پوشش مخصوص زنان است ، گاهی هم به معنای پرده و حاجز می آید .حجاب از دیدگاه استاد شهید مرتضی مطهری اینگونه بیان شده است : « کلمه حجاب هم به معنی پوشیدن است و هم به معنی پرده و حاجب . بیشتر استعمالش به معنی پرده است این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش می دهد که پرده و سیله پوشش است . و شاید بتوان گفت به حسب اصل لغت هر پوششی حجاب نیست ، آن پوشش حجاب نامیده می شود که از طریق پشت پرد واقع شدن صورت گیرد »(8) ایشان بعد از بیان مواردی از آیات و روایات که در آنها دواژه حجاب « پرده » بکار رفته است می فرماید: « استعمال کلمه حجاب در مورد پوشش زن یک اصطلاح نسبتاً جدید است . در قدیم و مخصوصاً در اصطلاح فقهاء کلمه « ستر » که در معنی پوشش است به کار رفته است فقها چه در کتاب الصلوه و چه در کتاب النکاح که متعرضه این مطالب شده اند کلمه « ستر ـ را به کار برده اند نه کلمه حجاب را . بهتر این بود که این کلمه عوض نمی شد و ما همیشه همان کلمه « پوشش» را به کار می بریم و اگر در مورد پوشش به کاربرده می شود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همین امر موجب شده که عده زیادی گمان کنند که اسلام خواسته است زن همیشه پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود »(9)
از مجموع این کلمات می توان چنین نتیجه گرفت که واژه حجاب گرچه در لغت به معنای پرده و حایل استعمال شده و شاید پوشش زن را به اعتبار پشت پرده واقع شدنش حجاب نامیده اند ، اما بطور مسلم ، امروزه … به ویژه در معنای مصطلح واژه حجاب برای زنان پوشاندن تمام بدن به جز صورت و دو دست از نامحرم و برای مردان پوشاندن عورتین و مواضعی است که دیدن آن برای زنان ایجاد ربیه می کند . گفتنی است معادل انگلیسی این واژه در معانی مختلف آن به شرح ذیل می باشد :
Veil- Yashmak(worn by women) حجاب (برقع):
Veil- screen – covering- mentle- Curtain- drape .حجاب (ستر) Screen- partition- divider حجاب ( فاصل)

بخش دوم: پوشش و حجاب دراسلام

الف – حجاب در قرآن

با توجه به این امر که در بین اقوام ، ملل و ادیان گذشته پوشش و حجاب حتی بگونه افراطی توصیه می گشت ، با آمدن آخرین پیامبر خدا حضرت محمد (ص) به همراه معجزه الهیش قرآن و ظهور اسلام در جزیره العرب و گسترش آن در بقیه مناطق ، پوشش و حجاب کامل و کافی بیان گردید ، که با استناد به آیات قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام به بیان آن می پردازیم .

1 . حجاب از نظر قرآن

اولین آیه ی که خداوند تبارک و تعالی در آن پوشش و حجاب را مطرح نمود آیه ی 30 سوره مبارکه نور می باشد که می فرماید: « قُل لِّلْمَؤمنینًّ یًّغُضُّواْ مِنُ اُبُصرِهِمُ وًّ یًّحُفَظُواْ فُرَوجًّهَمُ ذَلِکًّ اُزْکَی لَهَمُ إِنًّ اللهَ خبِیرَ بِمًّ یًّصنَعَونَ » (10) « ای رسول ما مردان مؤمن را بگو تا چشم ها ( از نگاه ناروا ) بپوشند و فروج و اندامشان را محفوظ دارند که این بر پاگیزگی ( جسم و جان ) شما اصلح و البته به هر چه کنید کاملاً آگاه است » .
در قسمت اول آیه « و قل للمومنین یغضوا من ابصارهم » : « امر و نهی و اطلاق را می رساند منظور این است که مؤمنین چشم پوشی را از خود چشم شروع کنند و معنای جمله این است که پیامبر ( ایشان را امر به غض و چشم پوشی کن که اگر نکنی چشم ، خود می پوشند ) و امر و نهی را نیز افاده می کند بجای اینکه نهی از چشم چرانی کند ، امر بپوشیدن چشم کرده است . و چون مطلق است نگاه به زن اجنبی را بر مردان ، و نگاه به مرد اجنبی را بر زنان تحریم فرموده .
جمله « یحفظوا فروجهم » : نیز به معنای این است که به ایشان امر کن تا فرج خود را حفظ کنند ، و مقابله ای که میانه جمله « یغظوا من ابصارهم » با جمله « یحفظوا فروجهم » افتاده این معنا را میرساند که مراد به حفظ فرج پوشاندن آن از نظر نامحرمان است نه حفظ زنا و لواط که یعنی پنداشته اند ، در روایت هم از امام صادق (ع) رسیده که فرموده : تمامی آیاتی که در قرآن درباره حفظ فروج هست به معنای حفظ از زنا است ، بغیر از این آیه که منظور حفظ از نظر است و بنابراین ممکن است جمله اولی از این دو جمله را با جمله دومی تقیید کرده ، و گفت مدلول آیه تنها نهی از نظر کردن به عورت ، و امر به پوشاندن آنست .
آنگاه به مصلحت این حکم اشاره نموده و با بیان آن مردم را تحریک می کند ، که مراقب این حکم باشند و آن اشاره این است که می فرماید : « این بهتر شما را پاک می کند ، علاوه بر اینکه خدا به آنچه می کنید با خبر است . » (11) پس به طور کلی خداوند در این آیه به انسانها سفارش می کند که ابتدا چشم خود را کنترل کنند و از نگاه ناروا یعنی نگاهی که همراه با لذت و ربیه باشد بپرهیزند چون منشأ انجام گناه از چشم آغاز می گردد .
دکتر سید رضا پاک نژاد در کتاب خود در مورد چشم چرانی اینگونه بیان می کند : « ناگفته نماند تمام فقهای اسلامی چشم چرانی و نظر کردن به اجنبی را حرام دانسته و روانشناسان نیز آنرا نوعی انحراف می شناسد . (inspectiohism یا voyeurism) آمارهایی در دست است که چشم چرانی از عوامل مهم و عمده تصادفات و طلاق کاریها و … است»(12) دکتر در ادامه بیان می کند که افراد چشم چران بیشتر به عوارض : «1 . دشواری تنفس ، درد اطراف قلب ، طپش قلب ، ضعف وخستگی عمومی ، سر درد ، بی قراری ، بی خوابی و کم اشتهائی، خستگی فکری و دماغی دچار می شوند . »(13)
پس خداوند بعد از دستور دادن به کنترل چشم که نفع انسانها می باشد امر به پوشاندن عورت از دیگران می کند و حتی دیگران را از نظر به آن نهی فرموده و در پایان می فرماید این بهتر شما را پاک می کند و خدا به آنچه می کنید آگاه است . دومین آیه در مورد پوشش و حجاب ، آیه 31 سوره نور می باشد که می فرماید : « وًّ قُل لّلْمَؤمِنَت یًّغْضُضْنًّ مِنُ أبُصرِهِنٍ وًّ یًّحُفَظْنًّ‌ فُرَجًّهَنٍ‌ وًّ لاَ یَبُدینًّ زِینَتَهَنٍ إلاًّ مًّاظَهًّرًّ مِنْهًّا وًّ لْیًّضْربُنًّ بِخُمَرِهِنٍ عًّلی جَیَوبِهِنٍ وًّ لاَ یَبُدینًّ زِینَتَهَنٍ إلاَّ لِبَعَو لَتِهِنٍ أوُءَابًّآئِهِنٍ أوُ ءَابًّآءِ بَعَولَتِهِنٍ أوُ أبُنَآئِهِنٍ أوُ أبُنَاءِ بَعَولَتِهِنٍ أوُإخوًّنِهِنٍ أوُ بًّنیِ أخَوًّتِهِنٍ أوُنسًّائِهِنٍ أوُمًّامًّلَکَتْ أیُمًّنُهَنٍ أوالنًّبعینًّ غًیُرِ أوُلب الْإرُبَهِ مِنًّ‌ الرًّجًّالِ أو لبطِفْلِ الًّذینًّ لَمُ یًّظْهًّرَواْ عًّلی عًّوُرًّتِ الِنّسًّآءِ وًّ لاَ یًّضْرِبُنًّ بأرُجَلِهِنٍ لِیَعُلَمًّ مًّا یَخْفینًّ مِن زِینَتِهِنٍ وًّ تُوبَواْ إلَی اللهِ جًّمیعاً أیًّهًّ الْمَؤمِنُونًّ لَعًّلًّکُمُ تُفْلِحَونًّ »(14)
« ای رسول زنان مومن را بگو تا چشمها ( از نگاه ناروا بپوشند ) و فروج و اندامشان را از ( از عمل زشت ) محفوظ دارند و زینت و آرایش خود جز آنچه قهراً ظاهر می شود بر بیگانه آشکار نسازد و باید سینه و بر دوش خود را به مقنعه بپوشاند و زینت و جمال خود را آشکار نسازد جز برای شوهر خود و پدران و پدران شوهر و پسران خود و پسران شوهر و برادران خود و پسران بردار و خواهر خود و زنان خود ( یعنی زنان مسلمه ) و کنیزان ملکی خویش و اتباع ( کسانی که رغبت به زنان ندارند ) از زن و مرد یا طفل که هنوز بر عورت و محارم زنان آگاه نیستند و آن طور پای به زمین نزنند که خلخال و زیور پنهان پاهایشان معلوم شود وای اهل ایمان همه بدرگاه خدا توبه کنید ، باشد که رستگار شوید». در قسمت اول آیه « قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن » عیناً همان دو تکلیف : ترک نظر و پاکدامنی ( پوشاندن عورت ) را که برای مردان بیان شد ، برای زنان هم ذکر فرموده است . پس همانطور که می بینیم قوانین اسلام بر پایه تبعیض و تفاوت میان زن و مرد بنا نشده است .
2 – حیاء و ایمان از یکی از دو امام ( امام باقر (ع) و امام صادق(ع) آمده است که : « الْحًّیاءُ و الایمانَ مًّقرونان فی قَرًّنٍ فَإذا ذَهًّبًّ أحًّدَهَما تَبِعًّهَ صاحِبَهَ . حیاء و ایمان همراه یکدیگر و در یک رشت بسته اند و چون یکی از آنها رفت ، دیگری هم می رود ».(15)

ج- حجاب بانوان نمونه

1 . حجاب حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها حضرت فاطمه سلام الله علیها مظهر عفاف و تقوی و سرمشق و سرور تمامی زنان مسلمان است. او فردی بود که بهترین چیز برای زن را این می دانست که نه مردان بیگانه را ببیند و نه مردان بیگانه او را ببینند .
جایگاه بلند و شخصیت والای حضرت زهرا سلام علیها روشن تر از آن است که نیاز به گفتگو داشته باشد ، در روایتی آمده است که به هنگام تولد ، لباسی از بهشت برای آن حضرت آورده شد و جسمش پوشش کامل یافت . « و أخْرجًّتْ خِرقَتَیُنِ بًّیُضا وًّ تَیُن أشدَ بیاضاً منًّ اللَبًّنِ وًّ أطیبً ریحاً مِن الْمِشکِ و الْعًّنْبر فَلفقَها بواحدهٍ و قنعها بالثانیه . دو جامعه سفیدی که از شیر سفید تر و از مشک و عنبر خوشبوتر بودند آوردند یکی را به اندام پیچیده و دومی را مقنعه ساخت»(16) زهرای اطهر سلام الله علیها وقتی پا به بیرون می نهد و در اجتماع حضور می یابد و با بلیغ ترین جمله ها از حق و حقیقت دفاع می کند نیز در نهایت حیا و عفت می باشد .
در کتاب تحلیل سیره حضرت فاطمه سلام الله علیها در مورد حجاب حضرت فاطمه سلام الله علیها در خارج از منزل اینگونه می نویسد : « لَمُا بًّلَغَ فاطِمَهَ عًّلَیُها السلام اجُماعَ اَبی بًّکرٍ عًّلی مًّنْعها فَدًّکًّ ، لا تَتْ خِمارًّها ، وًّ اَقْبًّلَتْ فی لُمّهٍ مِنُ حًّفَدًّتها وًّ نساء قَوُمها ، تَطَأُ فی ذُیَولها ، ما تَخْیَرَمَ مِشْیًّتُها مِشْیَهَ رًّسوَل الله حًّتّی دّضخَلَتْ عًّلی اَبی بًّکرُ و قَد حًّشَرًّ النّاسَ مِنًّ الْمَهاجِرینًّ و الْأنْصار، فَضُرِبًّ بًّیُنَها و بًّیُنَهَمُ رَیْطَهً بًّیُضاءَ …
« هنگامی که به فاطمه سلام علیها ثابت شد که ابوبکر فدک را از او به زور گرفته و تحویل نمی دهد ، آن بانوی عزیز ، مقنعه و روسریش را بر سر محکم بست و با عدهای از زنان متدین و نزدیکان خویش که او را در میان گرفته بودند به سوی مسجد رسول الله حرکت کرد ، در حالیکه با لباسهای طولانی را می رفت که حتی روی پاهای او پوشیده بود و بدنش پیدا نمی شد و چنان را می رفت که گویا پیامبر اکرم ( ص) در حرکت است وارد مسجد شد . جمعیت مهاجر و انصار آنجا را پر کرده بودند و برای دختر پیامبر ( ص) جایگاهی درست کرده بودند ، که مردها او را نمی دیدند . »(17)
آن حضرت این شبها را پس از رحلت نیز پاس می دارد و دستورمیدهد قامت بی جانش را درحفاظی قرار دهند که حجم بدن نمایان نباشد . « اسماء بنت عمیس می گوید : روزی حضرت فاطمه سلام الله علیها فرمود : من از کار مردم مدینه که زنان را بعد از وفات بصورت ناخوشایندی برای دفن می برند و تنها پارچه ای بر او می افکنند که حجم بدن از پشت آن نمایان است، ناراحتم .
اسماء گفت : من در سرزمین حبشه چیزی دیده ام که با آن جنازه مردگان را حمل می کنند ، شاخه هایی از درخت نخل را بر می دارند و بصورت تابوت مخصوص در می آورند ، پارچه ای روی چوبها آن می افکنندو پس بدن را درون آن می گذارند ، به گونه ای که بدن پیدا نمی شود . هنگامی که حضرت فاطمه سلام الله علیها این مطلب را شنید، تبسم نمود .»(18) به جهت اهمیت موضوع نین وصیت فرمود : « برای من تابوتی تهیه کن که در موقع حمل جنازه ، بدنم پیدا نباشد.(19)
و ایشان هنگامی که وارد قیامت شوند فریادی بر خواهد آمدکه : « یا مًّعُشَر الْخلائق غَضًّوا ابصارًّکُم حًّتّی تُجوزَ فاطمه سلام اللله علیها بنت محمد (ص) ». (20)
ای مردم چشم هایتان را ببندید تا فاطمه سلام الله علیها دختر رسول اکرم (ص) عبور نماید.
پیامبر اکرم (ص) نیز مقام نور چشم را چنین توصیف می کند :
« تحشر ابنتی فاطوه وًّ عًّلًیُها حُلًّهُ الکرامَه قَد عًّجِنتْ بماء الْحًّیًْوان . فَیًّنْظُرُ إلَیها الْخلائقِ فیتعجبونًّ مِنْها »(21) . « دخترم فاطمه روز قیامت محشور می شود در حالی که لباس کرامت به تن دارد لباسی که با آب حیات عجین شده و خلایق به عظمت او می نگرند و از مقام والای او در شگفتی فرو می روند .
پیروی از آن بزرگوار و الگوگیری آن حضرت در گرو آن است که زن مسلمان چون او حق را پاس دارد و بسان او از عفاف و حرمتش حراست کند و همانند آن حضرت پوشش کامل را رعایت نماید و وجود و زندگی و رفت و آمد و حضورش در جامعه نمادی از عفاف باشد .

2- حجاب و نهضت عاشورا

در نهضت عاشورا نیز زنان حضوری جدی و نقشی عظیم داشتند . آنان در اوج مصائب و سختی ها حریم عفاف و حجاب را پاس داشته و آخرین و صیت پیشوای بزرگ شهامت و شهادت ، امام حسین (ع) را در آستانه رفتن به میدان بود آویزه گوش قرار دادند که فرمود : آماده مصیبت باشید ، لباسهای ( روی ) خود را بپوشانید ، خدا حامی شماست و از شما محافظت می کند و از شر دشمنان نجاتتان می دهد و عاقبت امورتان را تاخیر می کند
یکی از پیام آوران این حماسه و قافله سالار پیامبران نور ، حضرت زینب سلام الله علیها سخن گفت و کلام و منش والایش به گونه ای بود که گفتند :
« و لَم أرًّ خَفرهً والله انطق مِنها»(22) به خدا سوگن هرگز زنی به آن آزرمی ندیدم که زینب شیواتر سخن بگوید .
آن حضرت با همه شکوه و شهامت در مجلس یزید به پا خواست و پرده دری آن مدعی خلافت را بر سرش کوفت و فریاد زد که : « أمنًّ الْعدل یا بُنًّ الطُلَقاء تَخدیرَک حًّرائرَک و امائُک و سوقک بنات رسول الله (ص) سبایا قد هتکْت ستورًّهنٍ و أبُدیتَ و جوهًّهَنٍ … »(23)
آیا عدالت همین است که زنان و کنیزان خود را در پس پرده بنشانی و دختران رسول خدا (ص) را در مجلس بیگانگان بر پا بداری . پرده زنان ما را هتک کردی و نقاب از چهره شان به غارت …
در همان جلسه است که سکینه سلام الله علیها دختر امام حسین (ع) به گریه می افتد و زمانیکه یزید ، علت آن را جویا می شود ، می گوید :
« کیُف لایُبکی من لیس لها ساتر یستُر وجهها عنک و عن جلساء مجلسک » .
چگونه گریه نکند کسیکه پوشش و نقابی بر او نیست که صورت خود را از تو و حضار مجلست بپوشاند.(24)
ام کلثوم نیز از جمله زنانی است که در هنگام ورود به دمشق برای حفظ پوشش و استتار خود و زنان دیگر از دید نظاره گران از شمر تقاضا می کند که آنها را از دری ببرد که نظاره گران آن اندک باشند و سرها از میان کجاوه ها ببرند . اما آن ستمگر ضد آنچه را خواستند انجام داد و با همین حال به دروازه ی دمشق وارد شدند ، جایی که اسیران را نگاه می داشتند .
سهل بن سعد ساعدی گفت : بر دروازه ی دمشق رفتم بیرقهایی پی در پی پیدا شد و سواری دیدم بیرقی در دست داشت پیکان از بالای ان بیرون آورده سری بر آن روشن ، شبیه ترین مردم به رسول خدا (ص) ناگاهدیدم از پشت سر وی زنانی بر شترانی بی روپوش سوارند ،‌نزدیک شدم و از نخستین زن پرسیدم : کیستی ؟ گفت : سکنیه بنت الحسین (ع) گفتم : حاجتی داری تا بر آورم ؟ من سهل بن سعد ساعدی هستم جد تو را دیدم و حدیثش را شنیدم . گفت : ای سهل به حامل این سر بگو که آن را پیش تر برد تا مردم مشغول نگرستین آن شوند و به حرم رسول اکرم (ص) نگاه نکنند ، سهل گفت : چهارصد دینار دادم تا آن را انجام دهد . این ها همه نشان گر آن است که این بزرگواران راست قامتان در ایمان ، تعبد حراست از جایگاه والای زن و پاس داشتن عفاف و حفاظت از متانت انسانی زن های مسلمان و کلاً در همه ی ابعاد زندگی اسوه اند .

د – حجاب ، عقل ، فرهنگ

1 . رابطه ی حجاب با فرهنگ اسلامی

اکنون در نظر داریم که رابطه ی میان پوشش اسلامی و فرهنگ اسلامی را بیان کنیم همان طور که پوشش مردم مغرب زمین با فرهنگ و جهان بینی آنها در ارتباط است و پوشش آنها بیانگر فرهنگ آن سرزمین است ، پوشش مسلمانان نیز نشانگر فرهنگ اسلامی آنها است .
نکته ی مهمی که باید به آن توجه داشت این است که اگر در فرهنگ غربی معنویت فرع و روبنای زندگی مادی اوست ،‌در فرهنگ اسلامی معنویت کمال مطلوب و غایت زندگی اوست البته باید گفت معنویت اسلامی رغیب مادیت نیست که در صدد کنار زدن آن باشد بلکه کنترل کننده ی جسمانیت و مادیت است . با توجه به اینکه هدف نهایی انسانها رسیدن به خداوند تبارک و تعالی که کمال مطلق و سر چشمه ی همه ی خوبی ها است
. در این صورت دید انسان به لباس باید این گونه باشد : « لباس به تن نمی کند که تن را عرضه کند ، بلکه لباس می پوشد تا خود را بپوشاند . لباس برای او حریم است، به منزله ی دیوار دژی است ک هتن را از دست برد محفوظ می دارد و کرامت او را خفظ می کند لباس پوست دوم انسان نیست بلکه خانه ی اول اوست ، لباس هر انسان پرچم کشور وجود اوست پرچمی است که بر سر در خانه ی وجود خود نسب کرده است و با آن اعلام می کند از کدام فرهنگ تبعیت می کند همچنان که هر ملتی با وفاداری و احترام به پرجم خود اعتقاد خود را به هویت ملی و سیاسی خود ابراز می کند ،‌هر انسان نیز مادام که به یک سلسله ارزش ها و بینش ها ، معتقد و دلبسته باشد لباس متناسب با آن ارزش ها و بینش ها از تن به در نخواهد کرد.(25)
پس پوشش کامل و اسلامی در قرآن و روایات آنها مکرراً اشاره شده همه بیانگر فرهنگ اسلامی ملت اسلامی است پس افرادی که پوشش اسلامی را رعایت می کنند بیانگر این مطلب هستند که به عمق جانشان فرهنگ اسلامی را پذیرفته اند و به آن عمل می کنند . مقام معظم رهبری آیت الله خامنه ای دامت برکات نیز دز مورد چادر بیان می کنند که : چادر بهترین نوع حجاب و نشانه ی ملی ماست .

2 . حجاب از نظر عقل

لزوم پوشش ازنظر عقل نیازمند به توضیح نمی باشد چرا که عقل سلیم انجام هرچه را که برای انسان مایه ی کرامت و سر بلندی و حفظ از انحرافات و فساد ها و بیهودگی ها و پوچی ها است لازم می دارد انسان را به انجام آن تشویق کند و آنچه را که باعث فساد اخلاقی و پیامدهای شوم برهنگی می باشد مذمون و ناقصند می داند و انسان را از انجام آن بر حذر می دارد .
عقل در انسان همانند چراغی تابان است که زشتی ها و نیکی ها را نشان می دهد و عوامل خوشبختی و بدبختی را مشخص می کند پس انسان عقلاً می داند که حجاب و پوشش باعث سعادت و خوشبختی فردی و اجتماعی ، و بی حجابی عامل فساد و تباهی افراد ، خانواده ها و اجتماع است . در کتاب «حجاب بیانگر شخصیت زن » رابطه ی حجاب و حیاء را اینگونه بیان کرده است :
« خصلت «حیاء »یکی از شعبه های عقل است ، وجود حیاء در انسان او را به سوی حفظ کوشش و عفت دعوت می کند و بالعکس بی حیائی که از شعبه های جهل است ، انسان را به برهنگی و بی عفتی و زیست عروسکی فرا می خواند »(26)
امیر المومنین امام علی (ع) فرمود : خداوند به حضرت آدم (ع) وحی می کرد :
« من تو را به انتخاب یکی از سه صفت مخیّر ننمودم که عبارتند از عقل ،‌حیا و دین یکی از آنها را انتخاب نما و دو صفت دیگر را رها کن . »
حضرت آدم (ع) عرض کرد :‌ « من عقل را برگز یدم . خداوند توسط جبرئیل به حیا و دین فرمود از عقل جدا گردید ، و او را به خودش وا گذارید آنها به جبرئیل گفتند : « انّا امرُنا ان نکونَ مع العقل حیث کان »‌
ما از سوی خدا ، فرمان داده شده ایم که از عقل جدا نگردیم ، هر جا که عقل باشد ما همراه آن هستیم ،‌جبرئیل گفت : چنین باشید .(27)
نتیجه اینکه خصلت حیاء که از صفات فطری انسان است ، و موجب حفظ عفت خواهد شد ،‌ از عقل جدا نیست و این دو همیشه و در همه جا با هم هستند ، اگر کسی در عمل خصلت حیا را رعایت نکند در حقیقت ،‌خود را از عقل نیز جدا ساخته است .

بخش سوم: بررسی واژه ی فطرت و رابطه ی آن با حجاب

بررسی واژه ی فطرت ورابطه ی آن با فطرت

باری اثبات این مطلب که پوشش یک امر فطری است و در همان آغاز خلقت انسانها ،‌نیاز به پوشش نیز در فطرت آنها نهاده شده است ابتدا باید به بررسی واژه ی فطرت بپردازیم .

الف – «‌فطرت »‌در لغت

فطرت کلمه ای است که ظاهرا ً‌قبل از قرآن سابقه ای نداشته و برای اولین بار قرآن این لغت را برای انسان به کار برده است . اما در مورد منی این لغت باید بگویم که در کتب لغت ،‌معانی گوناگونی برای آن بیان شده که به آن می پردازیم .
در کتاب منجد الطلاب در مورد «‌فطرت »‌این گونه بیان شده : «‌ الفطره‌ جمع الفِطَر :‌
به معنای غریزه ،‌ نهاد ، سرشت ،‌ طبیعت ،‌ فطرت ،‌دین ،‌سنت ،‌اختراع و ایجاد ،‌می باشد .
پس زمانی که گفته می شود «‌ فطَّر ،‌ فَطَرَّ –ُِ ، فَطْراً » الشئیًّ ،‌یعنی چیزی را شکافت ،‌یا زمانی که گفته می شود ( فَطَرَّ )‌الأمُرًّ ،‌یعنی چیزی را به وجود آرود ،‌ساخت، آفرید . »(28)
در لغت نامه ی استاد علی اکبر دهخدا در مورد فطرت این چنین گفته شده :‌
«‌فطرت یعنی آفرینش ،‌ فَطر یعنی آفریدن، شکافتن ،‌اختراع و ابتداء و انشا ء‌کردن کار رار گویند . پس «‌فطرهً»‌ یعنی از روی فطرت و طبیعت ،‌از روی سرشت و خلقت ،‌عادتا ً‌،‌طبعاً(29)
کتاب «‌منتهی الإرَّب »‌این لغت را این گونه معنا کرده است :‌«‌فَطْر جمع فُطُر به معنای شکاف است و «‌فطره »‌ به معنای صدقه‌ فطره ، آفرینش و دین و سرشتی که بچه در رحم مادر بدان آفریده می شود»‌(30)
پس به طور کلی اگر بخواهیم لغت فطرت را معنا کنیم می توانیم بگوییم فطرت یعنی نهاد ،‌سرشت ، آفریدن ، شکافتن ، اختراع و انشاء‌کردن کار ، البته شکافتن خود نیز به دو معنا می باشد ،‌شکافتنی که بعد از آن حیات و زندگی می باشد و شکافتنی که بعد از آن نابودی و نیستی است که منظور معنای اول است .

ب – «‌فطرت »‌در اصطلاح

اگر بخواهیم معنای اصطلاحی فطرت را بیان کنیم باید بگوئیم که فطرت به معنای آفرینش بدیع و بی سابقه می باشد ،‌فطرت همان سرشتی است که انسانها با آن متولد می شوند و تا آنسان است این سرشت هم با او هست یعنی سرشت را نمی توان در انسان عوض یا تغییر یا به چیز دیگری تبدیل کرد .
امام خمینی رحمه الله علیه در کتاب «‌چهل حدیث »‌خود درمورد فطرت این گونه نوشته اند : « ‌بدان که مقصود از فطرت الله ،که خدای تعالی مردم را بر آن مفطور فرموده ،‌ حالت و هیئتی است که خلق را بر آن قرار داده ، که از لوازم وجود آن و از چیز هایی است که در اصل خلقت خمیره آنها بر آن مخمر شده است و فطرت های الهی ،‌از الطافی است که خدای تعالی به آن اختصاص داده بنی الانسان را از بین جمیع مخلوقات و دیگر موجودات یا اصلاً‌ دارای این گونه فطرت هایی که ذکر می شود نیستند ،‌ یا ناقص اند و حظ کمی از آن دارند.» (31) ایشان در ادامه‌مطلب خود چنین می گویند : «‌ باید دانست آنچه از احکام فطرت است چون از لوازم وجود و هیأت مخمّره و در اصل طینت و خلقت است ،‌احدی را در آن اختلاف نباشد – عالم و جاهل و وحشی و متمدن و شهری و صحرا نشین در آن متفق اند ،‌. هیچ یک ازعادات و مذاهب و طرقه های گوناگون در آن راهی پیدا نکند و خلل و رخنه ای در آن از آنها پیدا نشود و اختلاف بالد و اهویه و مأنوسات و آراء . عدات که در هر چیزی ، حتی احکام عقلیه ،‌موجب اختلاف و خلاف شود ، در فطریات ابداً‌ تأثیری نکند . اختلاف افهام و ضعف و قوت ادراک لطمه ای بر آن وارد نیارود(32)
پس می توان گفت فطرت همان سرشتی است که یا انسان خلق می گردد و در همه ی انسانها در همه ی عصرها و دورانها به یک صورت بوده و شباهت همه ی انسانها در هیچ زمان و تحت هیچ شرایطی لطمه ای نخورده و تغییر نمی یابد .

ج – لغت «‌فطرت »‌در قرآن

لغت « فطرت » از ماده « فطر» مکرر در قرآن آمده است : مانند : « فِطْرَّت الله الّتی فَطَرًّ اَلنًّاسًّ عَلَیها لاَ تَبدیل لخَلْقِ الله ذلکَ الدینَ الْقَیّمَ»(33) ، « فَطَرَهن»(34) ، « فاطِرِ السموات و الأرضِ»(35) « إذا السمآءُ انفَطَرتْ »(36) و « مَنْفَطِرَ به »(37) و در همه جا در مفهوم این کلمه ابداع و خلق – و بلکه به همان معنای ابداع – هست .« ابداع » به یک معنا یعنی آفرینش بدون سابقه .
استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب خود بیان می کنند که : « فقط در یک آیه « فْطرهَ» بر وزن « فِعلَه» در ورد انسان و دین است که دین « فطْرَتَ الله» است : « فأقِم وَجهُکَ للدین حَنیفاً فِطْرَتَ الله الَّتی فَطَرَ الناس عَلَیعا لا تّبدیلَ لخَلقِ الله »(38) یعنی انسان به گونه ای خاص آفریده شده است .
پس فِطْرهَ الله الَّتی فَطَر النّاس عَلیها برتو باد این فطرت الهی – یعنی همین دین که فطرت الهی است – این خلقت الهی ( گفتیم ) فطرت یعنی نوع خاصی از خلقت ) ، این دین این چگونگی در آفرینش انسان ، که خدای متعال همه انسان ها را بر این چگونگی آفریده است . لا تَبُدیلَ لِخلق الله تغییر ناپذیر است ، جزء سرشت انسان است ؛ تا انسان در عالم هست و تا انسان ، انسان است ، انسانی که متولد شود باز با این سرشت متولد می شود . یعنی سرشت را نمی شود عوض کرد و تغییر داد و تبدیل به چیز دیگر کرد « ذلکَ الدینَ القَیِمَ » . آن است دین راست و فوق العاده راست و مستقیم»(39)

د- تفاوت فطرت با طبیعت ، غریزه ، عادت

باید توجه داشت که اگر چه در کتب لغت این سه کلمه در معنای فطرت بکار برده شده اما کابرد این سه کلمه در جای دیگر است .« طبیعت » یا « طبع » معمولاً در موردبی جانها به کار برده می شود . البته در مورد جانداران هم به کار برده می شود ، اما در مورد بی جان این لغت اختصاصاً بکار برده می شود . مثلاً می گوییم طبع آب یا طبیعت اکسیژن و … چنین است . پس اسم ویژگی ذاتی[شئ بی جان ] را « طبیعت » می گذاریم .
اما در مورد « غریزه» باید بگوییم که این لغت بیشتر در مورد حیوانات به کار برده می شود و کمتر در مورد انسان به کار می رود ولی در مورد جماد و نبات به هیچ وجه به کار برده نمی شود .
زیرا « فطرت در انسان نوعی هدایت تکوینی در قلمرو شناخت و احساس است . فطرت با غریزه ، از این نظر که هردو ، گونه ای از هدایت تکوینی اند ، یکسان است ، ولی تفاوت آن دو در این است که فطرت مربوط به هدایت های عقلانی ، و غریزه مربوط به هدایت های غیر عقلانی است لذا فطرت از ویژگی های انسان و غریزه از ویژگی حیات حیوانی است . »(40) و درمورد « عادت » باید بگوئیم که « « عادت آفرینشی نیست بلکه معادل اسباب و علل بیرونی است و از طرفی عمومیت و ثبات نیز ندارد اما فطرت درست بر عکس آن می باشد»(41) پس می توان گفت که اگر چه در کتب لغت این سه کلمه را جزء معای فطرت قرار داده اند اما در اصل و واقع این سه کلمه کاربرد مخصوص خود را داردند و معنای فطرت به شمار نمی آیند .

ه‍ – رابطه حجاب با فطرت

با توجه به این که انسانها همیشه از همان ابتدای خلقت تاکنون سعی در پوشاندن خود بخصوص پوشاندن اعضای جنسی داشته اند علتش بخاطر اختلافاتی است که میان انسان و حیوان وجود دارد. معمولاً حیوانات علاوه بر آن که دارای پوشش ظاهری همانند مو ، پشم ، پر، و … می باشند آفرینش آنها به گونه ای است که اندام تناسلی آنها پیدا نیست یا کمتر پیداست و میل دو جنس نر و ماده و آمیزش جنسی آنها در فصول معینی از سال برای ادامه و بقاء نسل آنها صورت می پذیرد و دو جنس مخالف نر و ماده به یکدیگر اکتفا کرده و به دیگری میل ندارند اما انسان راست قامت آفریده شده و میل به جنس مخالف همیشهدر او وجود دارد و جنس مرد به گونه ای نیست که با داشتن یک همسر تمایلی به برقراری ارتباط جنسی با جنس مخالف دیگری را نداشته باشد .
استاد مطهری (ره) در مقام پاسخ به این اشکال که « ایجاد حریم میان زن و مرد موجب افزایش اشتیاق و التهاب می گردد » به نکته فوق اشاره می کند و می گوید :
« راسل در کتاب زناشویی و اخلاق ، اعتراف می کند که عطش روحی در مسائل جنسی ، غیر از حرارت جسمی ؛ آنچه با ارضاء تسکین می یابد حرارت جسمی است نه عطش روحی» شهید مطهری در ادامه مطلب توضیح می دهد : « حاجتهای طبیعی بر دو قسم است : یک نوع حاجتهای محدود و سطحی است ، مثل خوردن و خوابیدن . در این نوع از حاجتها همین که ظرفیت غریزه اشباع و حاجت جسمانی مرتفع گردد رغبت انسان هم از بین می رود و حتی ممکن ایت به تنفر و انزجار مبدل گردد ، ولی یک نوع دیگر از نیازهای طبیعی عمیق و دریا صفت و هیجان پذیر است ؛ مانند پول پرستی و جاه طلبی . غریزه جنسی دارای دو جنبه است . از نظر حرارت جسمی ، از نوع اول است ولی از نظر تمایل روحی دو جنس به یکدیگر ، چنین نیست. » (42)
پس همانطور که خداوند در فطرت انسان تمایل به حقیقت جوئی ، زیبائی دوستی ، خیر طلبی و همچنین تمایل به حقیقتی ماوراء‌طبیعی را قرار داد ، میل به پوشش را نیز در فطرت و سرشت انسان ها قرارداده تا غرایز شهوانی در مسیر صحیح بکار گرفته شود و برای انسان اسباب فساد و تباهی را فراهم نسازد .

و- داستان آدم و حوا دلیلی روشن بر فطری بودن پوشش

با مطالعه آیات قرآن کریم در مورد داستان حضرت آدم و حوا علیهما السلام به فطری بودن پوشش پی می بریم .
زمانیکه خداوند تبارک و تعالی در قران می فرماید : « فأکلا مِنها فَبَدت لَهَمّا سّوء تُهما و طَفقا یخصفان علیهما مِنْ وَرَقِ الجَنَه وَعَصَی ءَادَمَ رَبّهَ فَغَوّی » (42)
« پس آدم و حوا ( فریب خورده ) از آن درخت تناول کردند بدین جهت عورت آنها در نظرشان پدیدار شد و خواستند تا با ساتری از برگ درختان بهشت خود را بپوشانند و آدم ، نافرمانی خدای خود کرد و گمراه شد . »
پس طبع قران کریم آدم و حوا قبل از چشیدن از شجره ممنوعه دارای نوعی پوشش بهشتی بودند اما بر اثر خطا ، آن پوشش بهشتی از تن آنها فرو ریخت و پس از هبوط به زمین خود را برهنه و عریان یافتند و شتاب سعی در پوشاندن خود نمودند . و مطابق روایتی مه از ابن عباس نقل شده : « آدم (ع) پس از یک توقف کوتاه در بهشت که نصف روز از روزهای آخرت بود به کوه نوذ در کشور هند و حوا به جده پیاده شدند ، پس از پایان هجران و مفارقت که به وصال منتهی شد برهنه و عریان بودند خداوند امر کرد یکی از هشت جفت قوچی که از بهشت به ایشان عطا کرده بود ذبح کند پس حوا پشم آن را رشت ، با دست یاری آدم (ع) از تابیده های آن یک جامه بلند ( جبه برای آدم و یک پیراهن و روسری جهت خود بافت بدین وسیله بدن انسان های نخستین پوشیده گردید و از برهنگی و شرمندگی آن نجات یافت»(43)
این سرعت در پوشش بیانگر آن است که پوشش برای زن و مرد یک امر فطری و ذاتی است و بشر برای پاسخ دادن به ندای فطرت ، خود را ناگزیر از پوشش می داند و در ضمن اینکه در نهاد انسان عامل باز دارنده و هدایت کننده ای به نام حیا وجود دارد که می خواهد انسان را از خطر ها و انحرافها حفظ کند و او را به راه صحیح هدایت نماید» (44)
و این نکته را نیز می رساند که پیش لز اسلام حجاب و نقاب و بشر در بدو خلقت قبل از آنکه شرایع آسمانی ، پوشش را به او گوشزد کنند ، انسان نخستین ، مأمور به پوشش خود می گردد .(45)

بخش چهارم: اثرات حجاب و بی حجابی و پاسخ به شبهات

الف . اثرات حجاب و بی حجابی

هم اکنون که بر این امر واقف شدیم که پوشش و حجاب یک امر فطری است و خداوند تبارک و تعالی نیاز به آن را در هنگام خلقت بشر در سرشت پاکش قرار داده است در این بخش می خواهیم به بیان این نکته بپردازیم که اگر انسان بر اساس فطرت خود عمل کرده و پوشش را به عنوان حصار و حفاظتی برای تنشش برگزیند چه فوایدی را برای خود ،‌خانواده و اجتماعش به ارمغان می آورد و اگر از فطرت خود فاصله گرفته و پوشش را نپذیرد چه ضرر هایی را به خود ،‌خانواده و اجتماعش می رساند .

1- فواید حجاب

با توجه به این موضوع که هر عملی را که فطرت و عقل ،‌انسان را به انجام آن توصیه و سفارش می کنند و از مخالفت با آن بر حذر می دارند حتماً‌ فوایدی را برای خود فرد و دیگران به دنبال دارد حجاب و پوشش زنان نیز فوایدی را هم برای خود آنها و هم برای خانوداه ها و اجتماع در بر دارد که به بیان آن می پردازیم .
در کتاب «‌تحلیلی نو و عملی از حجاب در عصر حاضر » در مورد فواید حجاب
می نویسد :‌ «‌ حجاب و پوشش عامل به وجود آورنده ی آرامش در زنان و مردان و به دست آوردن موفقیت های معنوی و احترام برای شخصیت زن و مبارزه با تهاجم فرهنگی است . »‌(46)
در کتاب تفسیر «‌اثنی عشر »‌ فواید حجاب را این گونه بیان می کند :‌«‌ حجاب زنان مانع فساد جامعه ،‌ و ردائی برای زنان است و سبب حفظ انساب و در ضمن دافع تنازع و خونریزی و از بین برنده ی زنای خیالی و حفظ سلامتی زنان و مردان از امراض مزمنه ی مهلکه و اطمینان و صمیمیت زناشویی و محرک روح توالد و تناسل در پرورش اولاد ودر پایان باعث اصلاح اجتماعی و ادبی و اقتصادی و عمرانی است . » (47)
در کتاب «‌ مجموعه مقالات پوشش و عفاف » فواید این گونه بیان می شود : موجب ایجاد زیبایی سالم ، حفظ استقلال سیاسی ،‌ اقتصادی ،‌فرهنگی و جلوگیری از وابستگی اقتصادی و سیاسی می گردد و تشکیل محیط اجتماعی (‌ کارو تلاش ) .(48)
و در کتاب «‌ نکاتی از شخصیت زن »‌ :‌ «‌ حجا بو پوشش را عامل ثبات در زندگی زناشویی و جلو گیری از انحراف جنسی می داند »‌ پس اگر می خواهیم دارای شخصیت و سلامتی فردی و اجتماعی و زندگی سرشار از خوشبختی و سعادتمندی همراه با فرزندانی سالم داسته باشیم باید به مسئله ی پوشش و حجاب بیشتر توجه کنیم .(49)

2 – عوامل گسترش بی حجابی

اما چگونه می شود که با همه ی این سفارشات و دلیل های مستحکم باز هم پوشش و حجاب رفته رفته به فراموشی سپرده می شود و بی حجابی و بلی عفتی گسترش می یابد ؟
باید ریشه ها و علت گسترش بی حجابی را بررسی نمود در کتاب « حجاب بیانگر شخصیت زن » عوامل گسترش بی حجابی را به طور کامل بیان می کند که به آن می پردازیم .
«‌ 1 – هجوم فرهنگی غرب ، و تلاش استعمار برای نابودی حجاب
2 – اعتقاد به آزادی غلط ، و نا آگاهی از آزادی صحیح و معقول
3 – اعتقاد به دست و پاگیر بودن حجاب برای کار و تلاش
4 – پیروی از هوس های نفسانی ، و خوش گذرانی بدون قید و بند
5 – دگرگونی ارزش ها ، و اعتقاد کاذب به اینکه شخصیت زن در این است که زیبایی هایش آشکار باشد ، که چنین حالتی براثر نا آگاهی یا عقده های درونی ، و تربیت ها ی نا صحیص است که موجب کمبود های عاطفی شده ، و زن را برای جبارن آن به شیوه های غیر طبیعی و ناهنجار ،‌سوق می دهد ، از جمله او را به بی حجابی و یا بد حجابی می کشاند .
6 – اگوهای دروغین ، عامل دیگری برای بی حجابی و بد حجابی است ، با توجه به اینکه انسان به طور فطری ، اگو پذیر و الگو گزین است ، اگرد در این راستا ، هدایت صحیح ، او را راهنمایی کند ، چه بسا با گزینش الگوهای غربی و غرب زده به بی حجابی و بد حجابی کشانده شود .
7 – تقلید کورکورانه و بدون دلیل که از جهل وعدم اعتماد به نفس و کمبود نشأت گرفته و انسانها را از راه راست منحرف می سازد .
8 – جایگزینی فرهنگ های بیگانه ، و دور شدن از فرهنگ اصیل اسلام .
9 – بی محتوایی و عدم استقلال فکری و ضعف تجزیه و تحلیل های عقلی و منطقی یکی از عوامل دیگر رو آوردن به ناهنجاری ها از جمله ناهنجاری ببی حجابی و بد حجابی است .
10 – سستی و سهل انگاری ، و زندگی بیمار گونه همچون زندگی معتادان ، که معلول ضعف ارداده است ،‌قطعاً ضعف اراده از عوامل مهم انحرافات و کج اندیشی ها و کج روشی خواهد شد .(50)

3 – زیان های بی حجابی

همان طور که حجاب و پوشش دارای فوایدی می باشد بی حجابی و ترک پوشش نیز زیان هایی را به دنبال خواهد داشت که نه تنها متوجه فرد بی حجابی بلکه شامل افراد دیگر ، خانواده و اجتماع نیز می گردد که به بیان آن می پردازیم .
کلاً می توان گفت که بی حجابی باعث سقوط شخصیت در زنان و عقده مند کردن مردان و تزلزل خانواده ها و ایجاد بلوغ جنسی و احساس پوچی ، ایجاد غفلت و بد آموزی در جوانان و از همه مهم تر اینکه فرد بی حجاب مخالفت با دستورات خداوند که در قرآنبیان شده ، کرده است و این خود به معنای قبول نداشتن و تکذیب آیات الهی می گردد که گناهی بس بزرگی است و درپایان تنها چیزی که برای بی حجاب باقی می ماند عقاب اخروی در آخرت می باشد بدون اینکه در دنیا سودی را برده باشد .
اما از لحاظ پزشکی نیز ثابت شده که بیحجابی زیانهای بهداشتی را برای فرد بی حجاب به وجود می آورد در کتاب « اولین دانشگاه و آخرین پیغمبر » در مورد زیانه ای بهداشتی بی حجابی اینگونه می نویسد :
« بی حجابی باعث چاق شدن ران های لخت ، ایجاد سرد مزاجی در مردان ، پیدایش سنگ کیسه صفرا ، التحاب مثانه و پیدایش ترشحات زنانه ، ازدیاد تمایلات غیر طبیعی جنسی می گردد .(51)

4 – راهها ی مبارزه با بی حجابی و بد حجابی

برای سالم سازی محیط و افراد ، از بی حجابی و بد حجابی ، باید سراغ همان عوامل و علل رفت ، آنها را شناخت ، با جایگزین های معقول و صحیح آنها را از بین برد تا معلول و لود آنها نیز خود بر چیده شود .
در کتاب « حجاب بیانگر شخصیت زن » راههای مبارزه با بیحجابی و بد حجابی را اینگونه بیان کرده است :
« 1 . مبارزه بی امان با استعمار غرب و غرب زدگی ، و قطع دستهای آلوده و پلید آنها مه به سوی کشورهای اسلامی دراز شده است .
2. آگاهی بخشی ، در مورد تقسیم آزادی صحیح و غلط ، و سوق دادن انسان ها به خصوص نسل جوان به گزینش آزادی صحیح و مفید ، نه آزادی غلط و زیان بخش ، که مسدولیت مهم این کار بر دوش آموزش و پرورش و رسانه های گروهی است که در تفهیم این موضوع نقش به سزایی خواهد داشت .
3 . تقویت باور فکری و عملی زنان بر این اساس که حجاب اسلامی هرگز در مورد کار و تلاش در عرصه های مختلف زندگی ، دست و پاگیر نیست ، چنانکه این مسأله عملاً در جمهوری اسلامی ایران دیده می شود .
4. تربیت و تزکیه ی نفوس با برنامه های اخلاق اسلامی و ارضاء و اشباع هوسها و غرایز از راههای صحیح و معقول اسلامی .
5 . نشان دادن الگوهای کامل و سالم و جایگزینی آنها به جای الگوهای دروغین . مثلاً گزینش الگوهایی همچون حضرت فاطمه سلام الله علیها ، حضرت مریم سلام الله علیها ، حضرت زینب سلام الله علیها و … نه گزینش رقاصه های بی بندوبار به عنوان الگو و سرمشق ، در این راستا باید به تقویت ایمان پرداخت ، و بذر ایمان و فرآورده های ایمان را در قلوب زنها پاشید، و دروغین بودن شخصیت های کاذب غربی را به صورت یک باور حقیقی در خاطر آنها استوار ساخت .
7. تقویت اعتماد به نفس و استقلال فکری ، و دوری از خود باختگی و آگاهی بخشی های لازم نیز از راههای مؤثری است که انسان را از انحراف تقلید های کور کورانه می رهاند و در نتیجه از پیامد های شوم آن ، از جمله بی حجابی و بد حجابی رهایی می بخشد .
8. احیای فرهنگ اصیل اسلامی ، چرا که در پرتو شناخت ارکان فرهنگ اسلام ، و عمل کردن به ن می توان زن را از پیروی و گزینش فرهنگهای بیگانه نجات داد ، و او را از ظاهر گرایی به درون گرایی و دوری از جلوه گری های ظاهری و فریبنده کشانید .
9. تقویت نیرو تفکر و فراخوانی زنان به تفکر و تعقل و تجزیه و تحلیلهای منطقی که موجب استقلال فکری و زیست محتوای گردد . و چنین روحیه قطعاً نقش باز دارندگی مهمی در دروی از ناهنجاری ها خواهد داشت .
10. تقویت اراده در پرتو ایمان و عبادات و اعتقاد به خدا ، و دوری از هر گونه عوامل سستی و بی ارادگی ، نیز تا حد زیادی می تواند موجب نجات انسان از پرتگاهها گردد ، و او را در برابر هجوم یا شبیخون فرهنگ منحط غرب برهاند و به جای زندگی تو خالی بیمارگونه همچون زندگی معتادان ، زندگی شرافتمندانه و پا برجا به انسان ببخشد . » (52)

ب – شرایط حضور زن در اجتماع

در این فصل در نظر داریم به خواهران عزیز عرض کنیم که طبق مطالبی که در پاسخ به شبهات بیان می گردد ، پوشش و حجاب به منزله ی اسارت و خانه نشینی نیست اما زن در اجتماع نیز مستلزم رعایت شرایطی است که بطور صریح در آیاتو روایات به آنها اشاره شده که بیان آن می پردازیم .

1 . عدم اختلاط

یکی از شرایط مهم و اساس فعالیت اجتماعی زن و حضور وی در صحنه های گوناگون ، مرزبندی دقیق و جدایی از مردان است .
قرآن کریم نیز بر این مطلب ، تأکید ورزیده است ، به این آیه با دقت بنگرید : «… و إذا سألتموهن متاعاً فسئلوهن من وراءحجاب … » (53)
« هرگاه از ایشان ( زنان پیامبر ) چیزی خواستید ، از پشت پرده و حائل طلب نمائید »
پس صراحت آیه در عدم اختلاط زنان و مردان ، قابل انکار نیست اما برخی آیه را ویژه زنان پیامبر دانسته و تعمیم آن را به دیگر زنان مردود می دانند . استاد شهید مطهری در تفسیر آیه نوشته اند :
« … طبق این دستور ، مرد نباید وارد جایگاه زنان شود ، بلکه اگر چیزی می خواهد و مورد احتیاج او است باید از پشت دیوار صدا بزند … »
همانطور که از گفته استاد مشخص است آیه تنها مربوط به زنان پیامبر نیست بلکه در مورد همه زنان است.
حضرت علی (ع) به کسانی که به عدم اختلاط توجه نمی کنند و در اجتماع مردان هیچ مجوزی در می آمیزد ، هشدار می دهد و می فرماید : «اما تَسُتحیون و لا تغارونّ ، نساءُکُم یخرجن إلی الأسواق و یزاحمُن العلوج »(54)
آیا شما ( مردان )حیا نمی گنید و غیرت نمی ورزید ، زنانتان به بازار ها رفته و مزاحم بیماران می گردند .

2. حفظ وقار و عفاف

شرط دوم برای حضور زن در اجتماع « حفظ وقار و عفاف » در روش و منش است . قرآن کریم و در آیات متعدد و به مظاهر و نمودهای این مسئله اشاره های گوناگون شده است که به آن می پردازیم .
حد و قار و عفاف

1 . 2. وقار در رفت و آمد

یعنی آمد و شد و حضور عینی زن در جامعه نباید تحریک آمیز باشد قرآن کریم به عنوان ترسیم آموزنده از شیوه حرکت عفاف آمیز دختران شعیب می گوید : « فجاءته إحدیهما تَمُشی عَلی استحیاء قالت إن أبی یدعوک لیجزیک أجُرما سقیُت لَنا »
« ( چیزی نگذشت ) یکی از آن دو زن ( دختران شعیب ) که به آزرم راه می رفت نزد او ( حضرت موسی ) آمده و گفت : پدرم ترا می خواند تا مزد آب دادنت را بدهد »
گویا گام زدن او جلوه تمام عیار حیا و عفاف است که قرآن بدین سان از آن یاد می کند .

2. 2. وقار در راه رفتن

راه رفتن زن باید آمیخته با وقار و متانت و از هیجان انگیزی و ایجاد زمینه فساد به دور باشد . این مورد در قرآن کریم اینگونه بیان شده است : « و لا یضربن بأرجلهن »

2. 3 . وقار در سخن گفتن

از شرایط دیگر ، وقار در سخن گفتن و متانت در کلام و جلوگیری از بیان سخن هیجان انگیز می باشد . با توجه به آیات و روایات متوجه می شویم که اسلام به این موضوع از دو نظر نگریسته است که هر دو شایان توجه و قابل دقت است.
1 . آهنگ سخن ،2 . محتوای سخن
« یا نساء النبی لَسُتُن کَاحدٍ مِنَ النِساء ان اتقیتُن، فلا تَخْضَعن بالقَول قیطمع الذی فیقلبه مرضَ و قُلنَ قولا معروفا . »
«ای زنان پیامبر ، شما همچون سایر زنان نیستید – اگر پرهیزگارباشید – مواظب باشید که در سخن نرمش زنانه و شهوت آلود به کار نبرید که موجب طمع بیماران دلان گردد به خوبی و شایستگی سخن بگو ئید . »
آیه به روشی به زنان پیامبر و در اصل به همه زنان در همه عصرها و دوران ها توصیه می کند که سخن گفتنشان همراه با وقار و متانت باشد تا بیمار دلان آزمندانه به آنها طمع نورزد .

3. نهی از خود نمائی

از جمله شرایط مهم برای حضور زن در اجتماع ، پیراستگی از «تزئین» و « تبرّج» است این شرایط ابعاد مختلفی دارد که به اجمال به تعبیین آنها می پردازیم .

3. 1 . نهی از تبرّج

آرایش زن و خودنمایی آن بی گمان زمینه های توجه را به وجود می آورد که اسلام با آن مخالف است . و خداوند در آیه ای از قرآن کریم اینگونه توصیه می فرماید : « ولا تَبَرّجُنَ تَبَرجَ الجاهلیه الْأولَی»(55)
«مانند جاهلیت نخستین ، به خودنمائی و خود آرائی از خانه بیرون نشوید »
در مورد جاهلیت نخستین چندین نظریه وجود دارد بعضی آن را جاهلیت زمان حضرت ابراهیم (ع) با جاهلیت کفر قبل از اسلام می دانند .
اما علامه طباطبائی در کلامی موجز و مفید می نویسد : «جاهلیت نخستین ، جاهلیت قبل از بعثت پیامبر (ص) می باشد . »(56)
پس مرحوم علامه در صدد بیان این مطلب است . با خود آرائی و خود نمائی خود را گرفتار جاهلیت دیگری ننمائید و سعی کنید در هر دوره ای با حفظ شئونات ، عفت اجتماعی را پاس داشته و فضا را آلوده نسازید .

3 . 2 نهی از تعطّر و تزیّن

این مطلب فرع مطلب قبلی می باشد در قسمت فبل هر نوع خودنمایی و جلب توجهی در مقابل نامحرمی ممنوع است . حال مصادیق تبرج و خودنمائی را در کلمات معصومین (ع) جستجو می کنیم .
قال رسول الله (ص) : « أیُ امرأهِ تطیبُت و رجت من بیتها فَهیَ تُلعنَ حتی ترجع إلی بَیتُها متی مارجعتْ»(57)
پیامبر (ص) فرمودند: هر گاه زنی برای غیر شوهرش ، خود را معطر نماید ، سپس از خانه اش خارج شود تا زمانیکه به منزلش بر می گردد ، لعنت می شود .

3. 3. نهی از پوشیدن لباس شهرت

از جمله مصادیق خودنمائی ، پوشیدن لباس شهرت است « لباس شهرت ، لباسی است که مطابق با عرف جامعه نباشد و پوشنده آن لباس غیر متعارف ، انگشت نما شود .» امام صادق (ع) فرمودند : « إن الله یَبغضُ شُهره اللباس ِ»(58)
خداوند ، لباس شهرت را مبغوض می دارد . در ضمن بحث به دو نمونه برخوردمی کنیم که اختصاص به زن نداشته و مردها نیز مکلف به رعایت آن شده اند .

3. 4 . نهی از تشبُه

هر یک از زن و مرد باید توجه کنند که لباس مختص به خود را به تن کنند پیامبر اکرم (ص) در این رابطه می فرماید : «لَعن الله الْمَتشبُهین من الرجال بالنساء و الْمتَشبهات مِن النِساء بالرجالِ »(59)
خداود ، مردهایی را که متشبه به زنان شده و همینطور زنهایی را که متشبه به مردان شده را لعنت کرده است .

3. 5 نهی از پوشیدن لباس نازک

زنان و مردان باید از پوشیدن لباسهای نازک و بدن نما دوری کرده و پوشش آنها به گونه ای باشد که موجب تهییج در طرف مقابل و فساد ودر جامعه نگردد . در این باره امام علی (ع) می فرماید : « علَیکُم بالصفیق فإن مَن رق ثوُبه رقَ دینُه» (60)
« بر شما لازم است لباس ضخیم ، بدن نما نباشد زیرا هرکس که لباسش نازک است ، دینش نیز همچون لباسش نازک و ضعیف است . »
پس حضور زن در اجتماع زمانی مفید و مثمر ثمر است و باعث پیشرفت خود در جامعه می گردد که شرایط بالا را رعایت کند در غیر این صورت نه تنها باعث پیشرفت خود و جامعه نمی گردد بلکه جامعه را به فساد و تباهی می کشاند .

ب – پاسخ به شبهات

1 – حجاب مساوی است با اسارت

برخی از افراد بر این عقیده هستند که حجاب بر خلاف اصل آزادی که مقدس ترین حق بشر است می باشد ؟
پاسخ : « حجاب اسلامی به معنی زندان کردن رن و بستن دست او نیست تا مخالف آزادی باشد ، بلکه حجاب برای او به خاطر مصالحی به معنی پوشش و بیرون آمدن با کیفیت مخصوص است که مطابق حقوق طبیعی او است ، و این با آزادی صحیح هیچگونه منافاتی ندارد .
آری اگر منظورتان از آزادی بی بندوباری است ، که زن با هر لباس بیرون آید و با هر اطواری راه برود و با هرکس بگوید و بخندد ، اسلام چنین آزادی را که بر خلاف اخلاق اجتماعی و ساختمان بدن زن مصلحت خانواده است اجازه نداده است بلکه آن را یک نوع وسیله برای لگد کوب کردن شخصیت و سنگینی و متانت زن می داند. (61)

2 – حجاب مانع به کمال و ترقی

عده ای معتقدند حجاب مانع رسیدن به کمال و ترقی و تعطیل شدن فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی و تضییع نیروی زنان می باشد ؟
پاسخ : « حجاب نه مفسد صحت و نه مضعف اعصاب و نه محرک و مهیج شهوات است بلکه حجاب یک مانع مادی است که از بسیاری از مفاسد جلوگیری می کند و اگر مانع ادبی نیز با او توام شود حجاب می تواند بسیاری از شرور و دردهای که امروز پیکر این مدنیت مادیه را جریحه دار و خون آلود نموده ار میان بشر بردارد . »(62)
پس زن از نظر اسلام با رعایت پوشش اسلامی در یک محیط کاملاً سالم می تواند درس بخواند ، و فعالیتهای اقتصادی و فرهنگی داشته باشد به علاوه مهمترین وظیفه اش را که خانه داری و شوهر داری و بچه داری است و از فعالیتهای اجتماعی به شمار می رود به نحو احسن انجام دهد . پس منظور از پوشش اسلامی این است که زن لذتهای خود را بیرون از منزل نبرد و همچون دلقک هوسباز نباشد ، که در این صورت نه خودش به کمال و ترقی و پیشرفت دست پیدا می کند بلکه باعث رکود فعالیتها و بی نظمی و فساد در جامعه و افراد آن خواهد شد .

3 – حجاب در نماز چرا ؟

اگر حجاب برای جلوگیری از فساد می باشد پس چرا زن در حالت نمار گرچه در اتاق در بسته و نا محرمی در آنجا نیت باز هم باید مو و بدن خود را بپوشاند ؟
پاسخ : « می توان گفت : حجاب برای زن بهترین حالت است ، خداوند خواسته است زن در نماز با بهترین حالت موجود باشد ، و نماز و راز و نیاز توام با مقدس ترین عمل برای او گردد . ضمناً همین وجوب پوشش در حال نماز با توجه به نمار های پنجگانه در پنج وقت یک نوع تلقین عملی است که زن تمرین پوشش می کند ، و این پوشش برای او عادت می گردد . و این نیز درس دیگری از کلاس نماز برای بانوان می باشد و درسهای دیگر حجاب در مکتب نماز برای بانوان آن است که اگر نامحرمی آنها را دید باید صورت و دستها را نیز بپوشاند ، و اگر صدای او را می شنود باید حتی در نماز های جهری مانند نماز صبح و نماز مغرب و عشاء ، صدایش را آهسته کند و برای رعایت بیشتر دستور استحبابی ست که در رکوع ، زیاد خم نشود و در سجود خود را کاملاً جمع کند ، در قیام پاهای خود را به هم بچسباند و دستها را کنار بدن قرار دهد بگونه ای که بر جستگی هایش کمتر باشد و جلوتر از مرد نایستد »(63)

4- حجاب ، پوشاندن زیبایی است

عده ای معتقد هستند که خداوند در قرآن به بیان زیباییهای جهان خلقت پرداخته و معتقد است که انسان نیز باید به این زیباییها توجه کرده اما لعیاذبالله قرآن عزیز یک اشتباه کرده و آندستور پوشاندن قسمتی از زیباییها طبیعت ( زنان ) می باشد ؟
پاسخ : « فرض آنکه قبول کنیم حجاب قسمتی از زیباییهای طبیعت را که سرو چهره زنان می باشد می پوشاند و به همین دلیل بایدبه کمک طبیعت زیباییهایش زا مورد بهره برداری همگان قرار دارد و حجاب را از سر دختران بمنظور مذکور برداشت آیا از این افزایش زیباییها در برابر زیباییهای دیگر طبیعت از آسمان و زمین و جماد و نبات و حیوان اولاً چه افزایشی داده شده و ثانیاً چه بهرای از نمایش زیبایی و آرایش عایدشان خواهد شد و مهم تر از همه مگر می توان آدم هم مانند طبیعت هرچه زیبایی دارد به همه نشان بدهد طبیعت هم بسیاری از زیباییهایش را در پرده دارد .
اینکه همه پیامبران متوجه زیبا ساختن سیرت بوده اند که همیشه باقی و زیبایی صورت ظاهر را که چند صباحی از عنفوان جوانی اعتبار دارد چنانچه دور از سیرت زیبا باشد به هیچ شمرده اند ، همه گویای این اصل روانشناسی است که هر چند زیبایی ظاهر نیز از موهبتهای الهی است اما در قبال مسائل بزرگتر قابل اعتنا و وقع و ارزشی نمی یابد اگر صورت زیبای زنان پوشاندن صورت زیبایی به اجتماع می دهد یا اگر صورت های زیبا پوشیده شود سیرتهای زیبا به سوی کمال سوق داده می شود می توان گفت باید حجاب را رعایت کرد خلاصه اینکه برای افراد معتقد که خدایی و کتابی و حسابی قائلند مسئله حجاب یعنی پوشاندن قسمتی از زیباییها – بدین طریق اصل مسلمی بشمار است که چون خالق متعال بر مصلحت کلی علیم و خبیر است و دستور حجاب از ذات مقدسش شرف صدور یابد و عجز و به بن بست رسیدن بای خدای متعال مطرح نیست بلکه سخن ناواردی می باشد از این دو قطعی و مسلم شناخته می شود که بر فرض قبول اینکه حجاب پوشاندن قسمتی از زیباییهاست حجاب به این مختصر سبب کشف و پیرایش بسیاری از زیباییهای اجتماعی و غیر اجتماعی می گردد . »(64)

5 – حجاب چرا ؟ دل باید پاک باشد

عده ای براین عقیده می باشند که دل باید پاک باشد ، و گرنه زنان بسیاری هستند که در میان چادر و لفافه خود را پیچیده اند ولی بدکاره هستند ؟
پاسخ : « اما انکار نمی کنیم که بسیاری از زنانی که پوشش اسلامی ندارند ، از جهت ناموسی ، پاک دامن می باشند و برعکس زنانی هم با اینکه چادری هستند ناپاک می باشند ، ولی این دلیل بر جواز بی حجابی نخواهد شد ، همان زنان پاکدامن اگر پوشش اسلامی نداشته باشند ، نقش مؤثری در فساد جامعه دارند ، اگر خود را پاک نگاه دارند ولی چشم جوانان را نمی توانند پاک نگاه دارند ، بنابراین باید برای پاکی اجتماع نیز کوشا باشند . و در مورد زنان چادری ولی آلوده ، اینها در حقیقت ناپاکند و چادر را وسیله سرپوش کناه خود قرار داده اند ، و همین افراد در همه حال پوشش اسلامی نداشته اند و ندارند ، و باید گفت اینها دزدان عفت نام دارند ، که این چادر را نیز برای بی عفتی دزدیده اند ، و نباید مساله آنها را با نقش پوشش اسلامی در حفظ عفت اخلاق مخلوط کرد.»(65)

6 – حجاب عامل زیادشدن آتش شهوت

به نظر بعضی از افراد محدود کردن زن و در پوشش قرار دادن او باعث بیشتر شدن عطش شهوت شده و افراد را تشنه تر می کند طبق اصل «‌الانسان حریص علی ما منع منه »
پاسخ : « ابتدا باید بدانیم که غریزه جنسی دو جنبه دارد : جنبه جسمانی و جنبه روحی ، از جنبه جسمی محدود است ، از این نظر یک زن یا دو زن برای اشباع مرد کافی است ، ولی از نظر تنوع طلبی و عطش روحی که در این ناحیه ممکن است بوجود آید شکل دیگری دارد . بطور کلی در طبیعت انسانی از نظر خواسته های روحی ، محدودیت در کار نیست ، انسان روحاً طالب بی نهایت آفریده شده است ، وقتی هم که خواسته های روحی در مسیر مادیات قرار گرفت به هیچ حدی متوقف نمی شود رسیدن به هر مرحله ای میل و طلب مرحله دیگر را در او بوجود می آورد پس اشتباه کردند کسانی که ظغیان نفس اماره و احساسات شهوانی را تنها معلول محرومیت ها و عقده های ناشی از محرومیت ها دانسته اند همانطور که محرومیت ها سبب طغیان و شعله ور شدن شهوات می گردد ، پیروی و اطاعت و تسلیم مطلق نیز سبب طغیان و شعله ور شدن آتش شهوت می گردد . تحریک و تهییج بی حساب غریزه جنسی عوار وخیم دیگری نظیر بلوغهای زود رس و پیری و فرسودگی نیز دارد اما اینکه می گویند : « الانسان حریص علی ما منع » مطلب صحیحی است ، ولی نیازمند این توضیح است که انسان به اصطلاح تمنای چیزی را در وجود شخصی بیدار کنندو آنگاه او را ممنوع سازد ، اما اگر امری اصلاً عرضه نشود یا کمتر عرضه شود ، حرص و ولع هم نسبت بدان کمتر خواهد بود ، پس در نتیجه محمدود کردن زن و قرار دادن او در پوشش نه تنها عطش شهوی را زیاد می کند بلکه چون عرضه وجود ندارد و حرص و ولع نیز وجود نخواهد داشت اما هر چه عرضه و خودنمایی بیشتر شود و از طرفی ممنوعیت هم وجود نداشته باشد باعث بیماری های روانی خواهد گشت و اگر عرضه زیاد باشد و ممنوعیت هم نباشد باز هم چون غرائز جنسی جنبه روحی نیز دارند و نامحدود است باز هم به طور کامل ارضا شدنی نیست و باز هم بیماریهایی را به دنبال خواهد داشت .
پس برای آرامش غریزه دو چیز لازم است : یکی غریزه در حد حاجت طبیعی ، ( که از طریق ازدواج صورت پذیر است ) و دیگری جلوگیری از تهیی و تحریک آن . » (66)

7 – حجاب مساوی با از دست دادن منافع و مصالح

عده ای بر این عقیده هستند که با رعایت حجاب ، در موارد بسیار مصالح و منافع مهمی از دست خواهد رفت ، آیا اسلام در این گونه موارد فکری کرده است ؟
پاسخ : « خود حجاب و پوشش برای زن با توجه به همه جوانب و مقایسه و نسبت سنجی ، مصلحت بزرگی برای او و اجتماع و خاونداه است ، حال اگر مصلحت بزرگی و مهمتر از آن در میان باشد ، اسلام در اینگونه موارد ، رعایت حجاب را لازم نمی داند ، بلکه گاهی جایز نمی داند .
مثلاً هرگاه بانوئی در حال غرق شدن و یا سوختن است ، مرد بیگانه ای در آنجا به سر می برد ، اسلام می گوید : اینجا بر آن مرد واجب است که آن دختر و بانو را نجات بدهد گرچه با بغل گرفتن این کار عملی شود مانعی ندارد و همچنین نجات مرد بیگانه بوسیله زن و همچنین هر گاه بانویی بیمار شده و دکتر زن نیست برای معالجه می تواند به دکتر مرد مراجعه کند و مرد در هنگام خواستگاری نیز می تواند زن را ببیند در روایت آمده :
مغیره بن شعبه از زنی خواستگاری کرد : پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم پس از اطلاع له او فرمود : « انظر إلیها احدی ان یدوم بینکما »« برو او را ببین اگر او را ببینی برای پایداری و داوام ازدواج شما بهتر است . »(67)

8 – حجاب حق زن ، شوهر ، خانواده

شبهه ای که در ذهنیت بعضی از افراد هست ، این است که خیال می کنند حجاب حق خود زن یا خانواده و شوهرش می باشد و اگر آنها رضایت دهند مدرکی است برای کنار گذاشتن حجاب ؟
« راه حل این شبه و تعیین حجاب در بینش قرآن کریم این است که زن باید کاملاً درک کند که حجاب زن مربوط به مرد نیست تا بگوید من از حق خودم صرف نظر کردم ، حجاب زن مربوط به مرد نیست تا مرد بگوید من راضیم ، حجاب زن مربوط به خانواده نیست تا اعضای خانواده رضایت بدهند ، حجاب زن ، حق الهی است ، لذا حرمت زن نه اختصاص به خود زن دارد نه شوهر و نه ویژه برادر و فرزندانش می باشد ، همه اینها به عنوان حق الله مطرح است و خدای سبحان زن را با سرمایه عاطفه آفریده که معلم رقت باشد و پیام عاطفه بیاورد ، اگر جامعه این درس رقت و عاطفه را فذاموش و به دنبال غریزه و شهوت رفت و به همان فساد مغرب زمین دچار خواهدشد . پس کسی حق ندارد بگوید من به نداشتن حجاب رضایت دادم ، از این که قرآن کریم می گوید هر گروهی ، اگر راضی هم باشند ، شما حد الهی را در برابر آلودگی اجرا کنید ، معلوم می شود عصمت زن ، حق الله است و به هیچ کس ارتباط ندارد . قهراً همه اعضای خانواده و اعضای جامعه و خصوصاً خود زن ، امین امانت الهی هستند . زن به عنوان امین حق الله از نظر قرآن مطرح است یعنی این مقام این حق مرا تو به عنوان امانت حفظ کن . »(68)

9- مناظره ای در گذر و محاسبه ای در عمل

بد حجابی را بدیدم در گذر
غرق ظاهر بود و جلب رهگذر
گفتمش این کار را چون می کنی
بهر شهوت خلق مفتون می کنی
خودنمایی ره به گمراهی کشد
جلب نامحرم به بیراهی کشد
گفت آزادم چنین ره طی کنم
آنچه دلخواهم بود را پی کنم
گفتمش راهت پر از تقصیرهاست
عقل تو در بند و در زنجیرهاست
خلقت تونی بر این تزئین بود
مد پرستی نی طریق دین بود
لحظه ای در کار خود اندیشه کن
اندر این ره عقل خود را پیشه کن
عاقبت بنگر قیامت یادکن
با خدا باش و به او دل شادکن
گفت ما را خویش نصیحت می کنی
غافلان آگه زغفلت می کنی
این حقایق نزد من محفوف بود
زین سبب موتانیم مکشوف بود
یار ما حق است عشق از آن او ست
نی هوسبازان در ظاهر چو دوست
من ندارم عذر از اعمال خویش
خود نمائیها پر اغفال خویش
چون کنم با آن نگاه در گذر
چون که با من در گنه شد رهگذر
گفتمش احسنت بر گفتار تو
این حقیقت فهمی و اقرار تو
توبه کن در پیش حق محبوب باش
ساده پوشی پیشه کن محجوب باش
حجب و عفت نعمت واهب بود
ستر موها و تنت واجب بود
آنچه استثناء از پوشش بگشت
قرص صورت باشد و کفین دست
گفت خاطی بودم و صائب شدم
معصیت می کردم و تائب شدم
زین پس در پرتو احکام دین
جنگ با میل و هوسهایم ببین
با عفاف و پوششی کامل شوم
بر رضای رب خود نائل شوم
می زنم فریاد ، یا اهل الهوی
من شدم آزاد از قید هوی
چادر آزادگی بر سر کشم
در ره یاران زهرا پر کشم
بار الها بنده ات را کن عطا
ساده پوشی و حجاب و هم حیا(69)

نتیجه

با مطالعاتی که در زمینه حجاب و پوشش از همان ابتدای خلقت بشر حضرت آدم و حوا علیهما السلام صورت گرفت می توان به این نتیجه دست یافت که به همراه خلقت بشر ، فطرت و سرشت پاک نیز با ا آفریده شد که انسان را به خوبی ها و بدست آوردن آن و انزجار از بدیها و دوری گزیدن از آن هدایت می کند .
پوشش و حجاب نیز از آن نمونه مواردی می باشد که رعایت آن مفید به حال خود انسان ، خانواده و حتی جوامع بشری و عدم رعایت آن مضر به حال انسان خانواده و جوامع بشری می باشد .
پس به همین خاطر است که انسان همانند تمام موجوداتی که پوشش خود را غریزتاً پذیرفته اند پوشش و حجاب را فطرتاً و با کمال میل می پذیرد و همین علت با عث شده که پوشش و حجاب حتی قبل از ظهور ادیان و مذاهب و ارسال رسل ، در بین اقوام و ملل مختلف مرسوم باشد .
اما بوجود آمدن ادیان آسمانی و ارسال رسل همگی بخاطر « بیاد آوردن » و بیان « اندازه » در پوشش و حجاب می باشند تا انسان حد اعتدال را در پیش گیرد و از افراط و تفریط بپرهیزد .
حال اگر انسانی از فرط و سرنوشت پاکش بدلایل متعددی که در قسمت عوامل گسترش بی حجابی به آن اشاره شد فاصله گرفت و دچاره انحراف گشت ، پوشش و حجاب نه برای او معنا و مفهومی دارد و نه آن را می پذیرد .
درود خدا بر پیروان حضرت زهرا سلام الله علیها که صدف حجاب را بر گوهر وجود خویش کشیدند و فاتحانه ندا دادند ، ما از قید هوسی که ما را به کام اسارتها می کشد آزادیم .
منبع: راسخون
پی نوشت ها :

1. محمد بندر ریگی ، فرهنگ جدید ( منجد الطلاب) ، ص 87 2 . ابن منظور ، لسان العرب ، ج 3 ، صص 50 و 51 3. محمد مرتضی ، الزبیدی ، تاج العروس من جواهر القاموس ، ج 20 ، صص 202 و 203
4 . محمد بندر ریگی ، فرهنگ جدید ( منجد الطلاب ) ، صص 70 و 143 و 234 5 . ابوالحسین احمد ابن فارس ابن زکریا ، معم مقاییس اللغه ، ج 1و 2و 3 ، صص 470 و 216 و 132 6 . فخر الدین طریحی ، مجمع البحرین ، ج 2 و ص 23 7 . سید جعفر ، سجادی ف فرهنگ معارف اسلامی ف ج 2 ، صص 688 و 689 8 . مرتضی مطهری ، مساله حجاب ، ص 63
9 . مرتضی مطهری ، همان ، ص 64
10. سوره نور (24 ) ، آیه 30 1 . محمد حسین . طباطبائی ، تفسیر المیزان ، ج 15 ، صص 158 و 159 12 . سید رضا ، پاک نژاد ، اولین دانشگاه و آخرین پیغمبر ، ج 19 ، صص 52 و 53 13 . همان ، ج 19 ص 53 14 . سوره نور ( 24) ، آیه31 15 . ابن جعفر محمئ ابن یعقوب ابن اسحاق ، کلینی الرازی ، اصول کافی ، ترجمه محمد باقر کمره ای ، ص 4 ، صص 322 و 323
16. فتحیه ، فتاحی زاده ، حجاب از دیدگاه قران و سنت ، ص 132
17. علی اکبر ، بابا زاده ، تحلیل سیره فاطوه سلام الله علیها ، ص 154 18 . فتحیه ، فتاحی زاده ، همان ، ص 133 19 . محمد باقر ، مجلسی ، بحار الانوار ، ج 43 ، ص 192 20 . همان ، ج 43 ، ص 22 21 . همان ، ج 43 ، ص 221 22 . ابی الفضل احمد بن ابی طاهر ( ابن طیفور) ، بلاغات النساء ، ص 23
23. محمد باقر ، مجلس ، همان ، ج 45 ، ص 108
24 . فتحیه ، فتاحی زاده ،‌همان ص 137 25. غلاامعلی حداد عادل ، فرنگ برهنگی برهنگی فرهرنگی . ص 40
26. محمد ، محمدی اچتهاردی ، حجاب بیانگر شخصیت زن ( حجاب برتر ) ، ص 71 27 . ابی جعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق ،‌ کلینی الراضی ، اصول کافی ، صص 10 و 11 28. محمد بندر ریگی ،‌فرهنگ جدید (‌منجد الطلاب )‌،‌ص 421
29. علی اکبر دهخدا ،‌لغت نامه ی،‌ ج 33 ،‌صص 278 و 279
30. عبد الرحیم ابن عبد الکریم ، صفی پور طالب ثراه ،‌ منتهب الارب ،‌ج 3و 4 ، ص 970
31. روح الله موسوی خمینی ،‌شرح چهل حدیث ،‌ص 180
32. روح الله موسوی خمینی ، همان ،‌صص 180 و 181
33. سوره روم (30) ، آیه 30
34 . سوره انبیاء (21) ، آیه 56
35 . سوره انعام (69)، آیه14 . پنج آیه دیگر
36 . سوره انفطار (82) ، آیه 1
37 . سوره مزمل ( 73 )، آیه 18
38 . سوره روم (30) ، آیه 30
39 . مرتضی مطهری ، فطرت ، صص 19، 244 و 245
40 . علی ، ربانی گلپایگانی ، عقاید استدلالی ، ج 1 ، ص 54
41 . همان ، ج 1 ، ص 55
42 . مرتضی ، مطهری ، همان ، ص 99
43 . سوره طه (20) ، آیه 121
44 . قوام ، دشنوی ، حجاب دراسلام ، صص 60 و 61
45 . محمد ، محمدی اشتهاردی ، حجاب بیانگر شخصیت زن ( حجاب برتر ) ، ص 69
46 . قوام ، دشنوی ، همان ، ص 61
47 . محمد رضا اکبری ،‌تحلیلی نو و عملی از حجاب در عصر حاضر ،‌از فهرست مطالب
48. حسین ابن احمد حسینی ،‌الشاه عبد العظیمی ،‌ تفسیر اثنی عشر ،‌ج 10 ،‌ص 490
49. مجموعه ی مقالات پوشش و عفاف ،‌ص 115
50. سید محمد شیرازی ،‌ نکاتی از شخصیت زن ،‌ترجمه ی محمد باقر فالی ، صص 17 و 19
51. مجمد محمد ی اشتهاردی ،‌حجاب بیانگر شخصیت زن ( حجاب برتر ) ،‌صص 133 و 134
52. سید رضا پاک نژاد ،‌اولین دانشگاه آخرین پیغمبر ، ج 19 ، ص 142
53. محمد محمدی اشتهاردی ، همان ، صص 134 – 136
54 . سوره احزاب (33) ، آیه 53
55 . محمد ابن الحسن ، حر عاملی ، وسائل الشیعه ، ج 14 ، ص 174
56 . سوره احزاب (33) ، آیه 33
57 . محمد حسین طباطبائی ، تفسیر المیزان ، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی ، ج 16 ، ص 483
58 . محمد بن الحسین حر عاملی ، وسایل الشیعه ج 14، ص 114
59 . همان ، ج 3 ، ص 354
60 . محمد باقر مجلسی ؛ بحار النوار ، ج 103 ، ص 258
61 . همان ج 83 ، ص 183
62 . سید عبدالله شیرازی ، پوشش زن در اسلام ، ترجمه محمد محمدی ، صص 43 و 44
63 . محمد فرید وجدی ، المئه المسلمه ، ترجمه سید مفید ملجائی خلخالی ، ص 163
64 .سید عبدالله شیرازی ، پوشش زن در اسلام ، ترجمه و شرح محمد محمدی ، صص 45 و 46
65 . سید رضا پاکنژاد ، همان ، صص 164 و 166
66 . سید عبدالله شیرازی ، همان ، ص 48 و 49
67 . مرتض مطهری ، صص 100- 105
68 . سید عبدالله شیرازی ، همان ، صص 46 و 47
69 . عبدالله جوادی آملی ، زن در آینه جلال و جمال ، ص 437
70 . محمد رضا اکبری ، نشریه پیام عترت (2)

منابع و مآخذ
قرآن مجید
نهج البلاغه ، ترجمه ی محمد دشتی
1 . اکبری ، محمد رضا ، تحلیلی نو و عملی از حجاب در عصر حاضر ،‌ بی تا ،‌ بی جا ، انتشارات شهید فهمیده
2 . ابن منظور ،‌لسان العرب ، الطبعه الاولی ،‌ دار الحیاء الثرات العربی بیروت ، للطباعه و النشر و التوزیع نسقه و علو علیه و وضع خهار علی سیدی 1408 ه – 1988 م ، جلد 3 .
3 . ابو الحسین احمد ابن فارس ابن زکریا ، معجم مقاییس اللّغه ، مرکز النشر مکتب الاعلام الاسلامی ، جمادی الاخره 1404 ، جلد 1 ،2،3، .
4 . ابی الفضل احمد ابن ابی طاهر المعروف به ابن طیفور ، بلاغات النساء ،‌منشورات مکتبه 1380 .
5 . بابازاده ،‌علی اکبر ، تحلیل سیره فاطمه زهرا سلام الله علیها ، ناشر محدث ،‌ سال نشر 1380.
6 . بندر ریگی ، محمد ، فرهنگ جدید ترجمه منجد الطلاب بضمیمه فوائد الادب ،‌ جلد 19 .
7 . پاک نژاد ،‌سید رضا ، اولین دانشگاه و آخرین پیغمبر ، انتشرات کتاب فروشی اسلامیه ، جلد 19 .
8 . جوادی آملی ، عبد الله ، زن در آینه جلال و جمال ،‌ چاپ چهارم ، چاپ خانه اسوه ، مرکز نشر اسراء ،‌زمستان 1378 .
9 . حداد عادل ، غلامعلی ، فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی ، چاپ سوم انتشارات سروش ،‌تهران‌، سال 1368 .
10 . حر عاملی ،‌محمد ابن الحسن ، وسائل الشیعه ، چاپ ششم ، کتاب فروشی اسلامی تهران ، 1403 ه . ق جلد 3 و 14 .
11 . دهخدا ،‌علی اکبر ، لغت نامه ، شرکت چاپ افست گلشن ، دی ماه 1341 ، جلد 33 .
12 . ربانی گلپایگانی ، علی ،‌عقاید استدلالی (1) ،‌ ترجمه محاضرات فی الالهیات ، چاپ اول زیتون ، انتشارات نصایح قم ، سال 1380 ، جلد ،‌1 .
13 . الزبیدی ،‌محمد مرتضی ، تاج العروس من جواهر القاموس ،‌الطبعه الاولی ، بالمطبعه الخیره المنشاه بجمالیه مصر ، المحمیه سنه 1306 هـ ،‌جلد 2 .
14 . سجادی ، سید جعفر ،‌ فرهنگ معرف اسلامی ، چ – خ ، چاپ چهارم ، چاپخانه ی آرین ،انتشارات کومش، زمستان 1379 ،‌جلد 2 .
15 . شیرازی ، سید عبد الله ،‌پوشش زن در اسلام ، ترجمه و شرح محمد محمدی چاپخانه امیر انتشارات پایدار .
16 . شیرازی ، سید محمد ، نکاتی از شخصیت اسلامی زن ،‌ترجمه محمد باقر فالی ، چاپ سعید ، انتشارات قم ،‌شهریور 1361 .
17 صدر ، حسن ، حقوق زن در اسلام و اروپا ، سازمان چاپ و انتشاران جاویدان .
18 . صفی پور طاب ثراه ، عبد الرحیم ابن عبد الکریم ، منتهی الارب فی لغه العرب ، عربی به فارسی ، کتاب فروشی اسلامیه ،‌جمادی الثانی 1377 ،‌جلد 4،3،2،1 .
19 . طباطبایی ،‌محمد حسین ، تفسیر المیزان ، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی ، انتشرت بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی ،‌ 1370 ،‌جلد 16 ، 15 .
20. طریحی فخر الدین ،‌مجمع البحرین ،‌مطبعه الاداب ، النجف الاشرف ، بنشره المکتبه المر تصویه لاحیاء الآثار الجعفریه ،‌جلد 2 .
21 . فتاحی زاده ، فتحیه ، حجاب از دیدگاه قر آن و سنت ، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم ،‌ 1373 ، جلد 10 ،‌9 .
22 . کلینی الرازی ، ابی جعفر محمد ابن یعقوب بن اسحاق ، اصول کافی ، ترجمه و شرح فارسی آیت الله شیخ محمد باقر کمره ای ،‌انتشارات اسوه ، 1372 ، جلد 4 ،‌1 .
23 . مجلسی ، محمد باقر ، بحار النوار ، چاپ چهارم ، دار الکتب الاسلامیه ،‌ بهار 1362 ، جلد ، 103 ،‌83 ، 45 ، 43 .
24 . محمد اشتهاردی ، محمد ، حجاببیانگر شخصیت زن ( حجاب برتر )‌ ،‌ انتشارات معونت مبارزه با مفاسد اجتماعی ناجا ،‌ (قم )‌ ،‌1375 .
25 . مطهری ، مرتضی ، فطرت ، چاپ پنجم ، انتشارات صدرا ،‌ اردیبهشت 1373 .
26 . ( … ) ،‌ مسأله حجاب ، چاپخانه سپهر ، تهران ،‌انتشارات صدرا .
27 . موسوی خمینی ، روح الله ، شرح چهل حدیث ، چاپ بیست و دوم ،‌مؤسسه چاپ ونشر عروج ، انتشارات آثار امام خمینی ، تابستان 1379 .
28 . محمدی ری شهری ، محمد ، میزان الحکمه ، ترجمه حمید رضا شیخی ،‌چاپ سوم ، انتشارات دار الحدیث ، سال 1381 ، جلد 2 .
29 . وجدی ، محمد فرید ، المرئه المسلمه ، ترجمه سید مفید حسینی ملجائی خلخالی ، چاپخانه شعاع ، انتشارات کتاب فروشی بنی هاشم ، 1337 ، هـ . ش .
30 . وشنوی ، قوام ، حجاب در اسلام ، ترجمه و اضافات احمد محسنی گرگانی ، چاپخانه ی حکمت قم ،‌1352 .
31 . اکبری ،‌محمد رضا ‌،‌ نشریه پیام عترت (2) ، چاپخانه بهار ، نشر دانشگاه اصفهان .
32 . مجموعه مقالات پوشش و عفاف ، دومین نمایشگاه تشخّص و منزلت زن در نظام اسلامی ، بهمن 1370 .

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید