قرآن معجزه و سند جاوید پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله است که دست تغییر و تحریف به دامان آن دراز نشده است و بیهیچ نقصان یا افزایشی به نسلهای متوالی رسیده است. این مسأله مهم، تحقق عینی وعده الاهی است که باطل به ساحت این کتاب آسمانی راه ندارد[1] و خداوند خود تا قیامت حافظ و نگهبان آن خواهد بود[2]. قرآن مظهر عزت و حقانیت پیامبر است و خداوند، خود حفظ و صیانت آن را برعهده گرفته است.
مفهومشناسی تحریف
تحریف در لغت به معنای تغییر دادن و تبدیل نمودن است1 و در اصطلاح علوم قرآنی، عبارت است از کم یا زیاد کردن و یه جابهجایی آیات قرآن. تحریف، به دو قسم کلی تقسیم میشود؛ تحریف معنوی، که همان تفسیر به رأی است، یعنی تفسیر آیات قرآن به معنایی که هدف و مقصود خداوند نیست و صرفا تحمیل نظر و خواسته مفسر، بر متن آیه است. این نوع تحریف در قرآن قطعا واقع شده است؛ زیرا اغلب بدعتگذاران و صاحبان عقاید فاسد در طول تاریخ اسلام، که خواستهاند عقائد باطل خود را با لعابی از تأیید دینی بیآرایند، با تفسیر نادرست کلام الاهی، مرتکب چنین تفسیر و تحریفی در قرآن شدهاند.2 در روایات پیامبر و اهلبیت علیهم السلام از چنین تفسیری شدیداً نهی، و مرتکبان آن نکوهش و به عذاب و کیفری بزرگ وعده داده شدهاند[3]. خداوند در حدیث قدسی میفرماید: ما آمن بی من فسر کلامی برأیه؛ 3 کسی که کلام مرا به رأی خویش تفسیر کند، به من ایمان نیاورده است.
قسم دوم، تحریف لفظی است که خود بر دو نوع است: 1. تحریف به افزایش (تحریف به زیاده)، یعنی اضافه کردن به کلمات یا آیات قرآن کریم. تحریف بدین معنا، اصلاً راهی به قرآن نیافته است و بطلان آن در میان تمام مسلمانان از ضروریات و بدیهیات است.4 اهتمام فوق العاده مسلمانان در حفظ و یادگیری قرآن و قرائت شبانهروزی آن، مانع از وقوع چنین تحریفی بوده است.
2. تحریف به کاهش (تحریف به نقیصه) است. به این صورت که از قرآن کلمه یا جمله و یا آیه و سورهای حذف گردیده باشد، به طوری که قرآن بتوان گفت قرآن موجود همان قرآن نازل ازسوی خداوند متعال نیست و قسمتی از آن در موقع تدوین و یا در دورانهای بعد از بین رفته است. عدم وقوع این نوع تحریف در قرآن نیز واضح است. برای اثبات عدم تحریف در قرآن کریم، دلایل و شواهد متعددی ارائه گردیده است که به صورت اجمال به آنها اشاره میکنیم:
یکم: اجماع مسلمانان در طول تاریخ
مسلمانان با وجود داشتن اختلاف در بخشهایی از اصول و فروع دین، در مورد عدم تحریف قرآن، اتفاق نظر دارند و معتقدند آنچه در دست ماست، تمام قرآنی است که بر قلب پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شده است. شیخ صدوق (علیه الرحمه) عدم تحریف قرآن را جزء عقاید یقینی امامیه میداند. شیخ طوسی و سید مرتضی ادلّه متعددی را پیرامون نفی تحریف آورندهاند که از جمله آنها اتفاق مسلمانان بر عدم تحریف قرآن است. ، شیخ جعفر کاشف الغطا بر نبودن چنین تحریفی (تحریف به نقیصه) در قرآن ادعای اجماع مینماید. مجاهد بزرگ شیخ محمد جواد بلاغی5، حضرت امام خمینی (ره)6، مرحوم آیت الله خویی و مرحوم علامه طباطبایی7 بر نفی تحریف در قرآن تصریح دارند.
دوم: آیات قرآن
در آیات متعددی از قرآن وعدههای صریحی از جانب خداوند متعال بر حفظ و حراست از قرآن بیان شده است. مشهورترین آیات دو آیه است:
1. “انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون؛”8 همانا ما ذکر را نازل کردیم و یقینا خود نگهبان آن خواهیم بود. مراد از “ذکر” در این آیه، قرآن است؛ زیرا در آیات قبلی آن، کلمه ذکر به معنی قرآن است. مسلما حفظ قرآن، شامل محافظت در برابر تحریف و تغییر به زیاده و نقصان و همچنین محافظت در برابر منطقهای گمراه کننده ضدّ قرآنی و در برابر فنا و نابودی تا آخر جهان میشود.9
پس خداوند در آیه مذکور، حفظ قرآن را به ذات مقدس خود نسبت میدهد و بنابر این هرگز کسی نمیتواند دست خیانت به سوی قرآن دراز کند و به دلخواه خود در آن تغییر و تبدیل به وجود آورد.
2. “… و انه لکتاب عزیز لایاتیه الباطل من بین یدیه و لامن خلفه …؛ “10… و یقینا این کتابی است شکستناپذیر، که هیچ گونه باطلی، نه از پیشرو و نه از پشتسر، به آن راه ندارد…! تعبیر “لایاتیه الباطل من بین یدیه …” کنایه از آن است که به هیچ صورتی، باطل در قرآن راه ندارد و از مصادیق بارز باطل، تحریف قرآن است که در این آیه نفی شده است.
سوم: دلیل روایی
روایات فراوانی دال بر عدم تحریف قرآن وجود دارد. در این جا به یک روایت اکتفا میکنیم. پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی انهما لن یفترقا حتی یردا علیّ الحوض؛11 من در میان شما دو چیز گرانبها باقی میگذارم: کتاب الهی و عترتم، که اهلبیت مناند و آن دو هرگز از همدیگر جدا نشوند تا در کنار حوض کوثر به نزد من بازآیند. این حدیث، معروف به حدیث ثقلین است و از طرق شیعه و سنی، به نحو متواتر، نقل گردیده است. این حدیث، گواه بر عدم تحریف قرآن است و با صراحت اعلام میکند که قرآن برای همیشه و تا روز قیامت محفوظ است، زیرا اگر قرآن تحریف شده باشد، نه به قرآن میتوان تمسک نمود و نه به عترت! چرا که عترت جدای از قرآن، به عنوان یک حجت مستقل، شناخته نمیشود. عترت، در حقیقت مفسران و مبینان قرآنند. اگر عترت باشد ولی قرآن نباشد، مفهوم آن افتراق عترت از قرآن است، در حالی که این حدیث میگوید این دو هرگز از یکدیگر جدا نمیشوند و مکمل یکدیگرند.
چهارم: ضرورت تواتر قرآن
از ضروریات دین است که مجموع قرآن و همه بخشها و سورهها و آیات آن، از عهد رسالت تاکنون، در طی اعصار و قرون و در جمیع طبقات مسلمانان، به نحو متواتر نقل و قرائت شده است و آنچه مدعیان در باب قرآنی بودن بعضی عبارات یا تحریفپذیرفتن قرآن به طور کلی میگویند، خبر واحد (غیر متواتر) است. پس قرآن به صورت متواتر از هر نسلی به نسل دیگر نقل گردیده است و این امر با قول به تحریف ناسازگار است.12
پنجم: نماز شیعه امامیه
به دستورالعمل معصومان ـ علیهم السلام ـ قرائت یک سوره کامل بعد از حمد در رکعت اوّل و دوّم نمازهای پنج گانه روزانه، واجب است و این حاکی از اعتقاد امامیه به نیفتادن چیزی از قرآن است. قائلان به تحریف، نمیتوانند قرائت سورهای را که محتمل تحریف است، جایز و مجزی بدانند، زیرا باید یقین پیدا شود که یک سوره کامل قرآن خوانده شده است. بنابراین اجازه خواندن هر سورهای از سوی ائمه ـ علیهم السلام ـ فی نفسه دلیل عدم وقوع تحریف در قرآن خواهد بود.13
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1ـ علاّمه سید محمّد حسین الطباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 111.
2ـ رسول جعفریان، اکذوبه تحریف القرآن.
3ـ حسین جوان آراسته، درسنامه علوم قرآنی، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیّه قم، چ اوّل، 1377، بخش ششم.
پینوشتها
1 – ابن منظور، لسان العرب، قاهره، مصر، دارالمعارف، بیتا، ج 2، ص 839.
2 ـ سیدابوالقاسم خوئی، البیان فی تفسیر القرآن، قم، مؤسسه احیاء آثار الامام الخوئی، ص 197.
3 ـ شیخ صدوق، امالی ترجمه کمره ای، تهران، انتشارات کتابخانه اسلامیه، 1362، مجلس 2، ص 6، ح 3.
4 ـ سید ابوالقاسم خوئی، البیان فی تفسیر القرآن، قم، مؤسسه احیاء آثار الامام الخوئی، ص 200.
5 ـ سید ابوالقاسم خوئی، البیان فی تفسیر القرآن، قم، مؤسسه احیاء آثار الامام الخوئی، ص 200 ـ 211.
6 ـ امام خمینی (ره)، تهذیب الاصول، ج 2، ص 96.
7 – سید محمدحسین طباطبائی (ره)، المیزان فی تفسیر القرآن (بیروت، لبنان: مؤسسه الاعلمی للمطبوعات 1972 م) ج 12، ص 104.
8 ـ سوره حجر، آیه 9.
9 ـ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه (تهران: دارالکتب الاسلامیه) ج 11، ص 17.
10 ـ سوره فصلت، آیه 41 ـ 42.
11 ـ سید ابوالقاسم خوئی، البیان فی تفسیر القرآن ص 18 و 210.
12 ـ محمدهادی معرفت، صیانت القرآن (قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1418 ق) ص 37.
[1] . فصلت/42. لا یأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه تنزیل من حکیم حمید.
[2] . حجر/9. انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون.
[3] . پیامبر صلی الله علیه و آله: من فسر القرآن برأیه فلیتبوء مقعده من النار؛ بحارالانوار، ج 2، ص 225.