شأن نزول آیات ابتدایی سوره حشر آمده است: در شهر مدینه، سه قبیله یهودی زندگی می کردند که اهل اصالته اهل حجاز نبودند، ولی چون در کتاب های مذهبی خود بشارت ظهور حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ را دیده بودند، برای حمایت از آن حضرت به مدینه کوچ کرده بودند. پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ پس از هجرت به مدینه، با آنان برای عدم تعرض و همکاری پیمان بست، ولی هر یک از این قبایل، به نحوی پیمان خود را شکستند. قبیله بنی نضیر، که آیه دوم سوره حشر درباره آنان نازل شده است، نقشه قتل پیامبر گرامی ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ را کشیدند و برنامه ریزی کردند که پس از کشتن آن حضرت، اصحاب ایشان را نیز از بین ببرند. پیامبر گرامی ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ از طریق وحی از توطئه آنان با خبر شد و به آنان اطلاع داد که با توجه به نقض پیمان از طرف شما، یا آماده جنگ شوید و یا مدینه را ترک گویید. آنان با حمایت های زبانی شخص منافقی به نام عبد الله بن ابی، برای جنگ با پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ آماده شدند. پیامبر گرامی ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ قبیله بنی نضیر را محاصره کرد و عبد الله بن ابی نیز از آن ها حمایت نکرد و آنان شکست خوردند و پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ برخی از درختان آنان را برید و خانه ها و قلعه های آنان را خراب کرد و آن ها را مجبور کرد تا مدینه را ترک گویند.
این مجازات به سبب نقض پیمان و ایجاد توطئه بر ضد پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و مسلمانان بود. پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نیز بر اساس دستور وحی چنین عمل و اقدام کرد، تا دیگر بار یهودیان از درون مدینه بر ضد اسلام توطئه نکنند.
بنابراین، چنین برخوردی با توطئه گران و پیمان شکنان کاملاً طبیعی و بر اساس دستور خداوند متعال بوده و در راستای پیش برد احکام الهی انجام است. حرمت نهادن به عهد و پیمان مسألهای فطری است که همه انسانها لزوم وفای به آن را درک میکنند. در هیچ فرهنگ و جامعهای در برابر پیمان شکنی و نقض قرارداد ساکت نمینشینند و با پیمان شکن برخورد جدی و شدید صورت می گیرد. قطع درختان و خراب کردن خانههای یهودیان برای آن بود که هم ایشان از بازگشت به آن منطقه قطع امید کنند و هم دیگرانی که هوس پیمان شکنی دارند، از سرنوشت آن ها عبرت گرفته و بر پیمان خود وفادار بمانند[1].
پی نوشت:
[1]. ر.ک: علامه طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، انتشارات اسلامی، ج19، ص 201ـ208.