در کتابهای معتبر اهل سنت و شیعه، روایات متعددی از پیامبر و امامان معصوم علیهم السلام و نیز صحابه پیامبر، وجود دارد که با صراحت تمام مقصود از اهلبیت در این ایه شریفه را روشن میسازد.
روایات اهلسنت
روایاتی که اهل سنت در تفسیر این آیه جمعآوری کردهاند از حدود چهل طریق، روایت شدهاند و همه بر این نکته تأکید میکنند که مراد از اهلبیت در این آیه پیامبر، امام علی، حضرت زهرا، امام حسن و امام حسین علیهم السلام هستند. در میان راویان اصلی این روایات، به کسانی چون ام سلمه، عایشه، ابو سعید خدری، ابن عباس و عبداللّه بن جعفر ـ که از روایات موثق و معتبرند ـ میتوان اشاره کرد.
این روایات در منابع شیعه هم از طریق ائمه هدی ـ علیهم السّلام ـ از بیش از سی طریق نقل شده است. در مجموع باید گفت: جای هیچ شک و تردیدی باقی نمیماند که مراد و منظور از “اهل بیت”در آیه تطهیر، رسول مکرم اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ، علی بن ابی طالب ـ علیه السّلام ـ ، فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، امام مجتبی ـ علیه السّلام ـ و امام حسین ـ علیه السّلام ـ میباشند.
علامه طباطبایی می گوید: در این باره آنچه که از اهل سنت نقل شده است، بیش از آن است که از شیعه نقل شده است.1
دکتر تیجانی در کتاب “فسئلوا اهل الذکر”، سی منبع از منابع معتبر اهل سنت را شماره میکند که نزول آیهی تطهیر را دربارهی این پنج نفر میدانند. وی در پایان اضافه میکند که علمایی از اهل سنت که این آیه را مربوط به اهل بیت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ میدانند، زیادند و ما به همین مقدار اکتفا میکنیم.2
مرحوم بحرانی در تفسیر البرهان، ذیل این آیه شریفه، 64 روایت نقل کرده است که 58 روایت آن مربوط به تعیین شأن نزول و مصداق “اهل بیت” میباشد. جالب این است که روایات نقل شده از طرق مختلف اهل سنت در این رابطه، بیش از روایات رسیده از طریق شیعه است. صاحب تفسیر البرهان 30 روایت را به طرق مختلف از اهل سنت نقل میکند و 28 روایت را از طرق شیعه. مطلب دیگری که در این باره جلب توجه میکند، این است که در برخی از این روایات، بعضی از اصحاب کسا، خود برای اثبات حقانیت خویش به این آیه استدلال نموده و تمسک جستهاند. از جمله روایت شماره 24 که در این روایت، امیرالمؤمنین علی ـ علیه السّلام ـ در ماجرای شورای شش نفره عمر برای تعیین خلیفه پس از خود، برای اثبات حقانیت و فضیلت خویش بر دیگر رقیبان، به این آیه استدلال فرموده و خطاب به آنان میفرماید: آیا این آیه درباره کسی جز من و همسرم و فرزندانم نازل شده است؟! و آنان در جواب میگویند: خیر!3
مغنیه در تفسیر الکاشف، روایتی را در شأن نزول آیه تطهیر از صحیح مسلم (القسم الثانی من الجزء الثانی) ص 116، چاپ 1348 هـ. نقل میکند. وی پس از نقل حدیث از صحیح مسلم، میگوید: همین روایت با همین سند را ترمذی در صحیح خود و احمد بن حنبل در مسندش و دیگران از علمای اهل سنت، نقل کردهاند.4 در کتابهای حدیث و تفسیر به چهار دسته روایت در این باره برمیخوریم:
1. روایاتی که برخی از همسران پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل کردهاند و مفاد آن این است که پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ آنان را از شمول آیه تطهیر خارج کرده است.5
2. روایاتی که مربوط به حدیث کساء است.6
3. روایاتی که میگویند: پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ تا مدتی (شش ماه یا بیشتر) پس از نزول آیه تطهیر در خانه علی و فاطمه و فرزندانش علیهم السلام میایستاد و میفرمود: “الصلوه! یا اهل البیت! إنما یرید اللّه لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یُطهّرکم تطهیرا”7
4. روایاتی که از ابو سعید خدری نقل شده است و مضمون آن این است که آیه تطهیر درباره رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ و علی و فاطمه و حسن و حسین ـ علیهم السّلام ـ نازل شده است. “نزلت فی خمسه؛ فی رسول اللّه ـ صلّی الله علیه و آله ـ و علی و فاطمه و الحسن و الحسین ـ علیهم السّلام ـ “8
روایت عایشه
در این بخش به روایتی از عایشه همسر پیامبر اشاره میکنیم. عایشه ضمن تصریح به این امر که مراد از اهل بیت در آیه تطهیر، اهل بیت خاص پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ هستند، زنان پیامبر ـ از جمله عایشه ـ را از شمول آیه تطهیر خارج میشمارد.
ثعلبی در تفسیرش چنین آورده است: هنگامی که از عایشه درباره جنگ جمل و دخالتش در آن جنگ ویرانگر سؤال کردند، (با تأسف) گفت: این یک تقدیر الهی بود! هنگامی که دربارهی علی ـ علیه السّلام ـ از او پرسیدند، گفت: “تسألنی عن أحبّ الناس الی رسول اللّه و زوج احبّ الناس الی رسول اللّه؛ لقد رأیت علیاً و فاطمه و حسناً و حسیناً و جمعَ رسول اللّه بثوب علیهم ثم قال: اللّهم هؤلاء اهلبیتی و حامتی فأذهب عنهم الرجس و طهّرهم تطهیرا. قالت: فقلتُ یا رسول اللّه أنا من أهلک؟ فقال: تنخیّ فإنک إلی خیرٍ”9 یعنی از من دربارهی کسی سؤال میکنید که محبوبترین مردم نزد پیامبر بود و همسر محبوبترین مردم نزد رسول خدا بود؛ من با چشم خود دیدم علی و فاطمه و حسن و حسین را که پیامبر آنها را در زیر پارچهای جمع کرده و فرمود: خداوندا! اینان خاندان و اهلبیت مناند. رجس و پلیدی را از آنها دور کن و از آلودگیها پاکشان فرما! من گفتم: ای رسول خدا! آیا من نیز از آنها هستم؟ فرمود: تو فاصله بگیر! تو بر خیر و نیکی هستی (اما جزو این جمع نیستی)!
در این جا ممکن است ابهامهایی پیدا شود که باید آنها را روشن کرد. به دو نمونه از این ابهامها اشاره کرده و میکوشیم آن را روشن سازیم:
یکم: با توجه به این که آیه تطهیر در ضمن آیاتی است که دربارهی زنان پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نازل شده است، چگونه میتوان خصوص این قسمت از آیه را خطاب به اهل بیت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ دانست و همسران آن حضرت را خارج کرد؟
پاسخ
از روایاتی که در شأن نزول این آیه وارد شده است، به خوبی فهم میشود که این قسمت از آیه، مفرداً و به تنهایی نازل شده است و در ضمن آیات مربوط به همسران پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نبوده است و بعدا به عللی در جایگاه فعلی قرار گرفته است. حتی یک روایت هم وجود ندارد که دلالت کند، این قسمت از آیه در ضمن آیات خطاب به زنان پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نازل شده است؛ پس آیه تطهیر، بر حسب نزول، جزء آیات زنان پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نیست و به آنها ارتباطی ندارد. تنها در مقام تنظیم و ترتیب آیات و یا به دستور پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ یا بعد از رحلت آن حضرت، در میان آیات گذاشته شده است. از این رو چنانچه آیهی تطهیر را از میان آیات مربوط به زنان پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ برداریم، هیچ گونه نقص معنایی در آیه رخ نخواهد داد؛ بنابر این مراد از “اهل بیت” زنان پیامبر نخواهند بود و احتمال اینکه زنان پیامبر مخاطب این آیه باشند و یا اینکه آنان نیز جزو مخاطبان به شمار آیند مقبول نیست.10
علامه طباطبایی (قدس سره) در ذیل آیهی 3 سورهی مائده میفرماید: بخشی از این آیه (“الیوم اکملت لکم دینکم…)، به عنوان جملهی معترضه در این آیه آمده است و هیچ گونه ارتباطی با صدر و ذیل آیه ندارد و میتوان گفت که وقوع آیه در این جا، یا به دستور پیامبر بوده است یا این که کسانی که پس از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ قرآن را جمعآوری کردهاند، این آیه را این گونه قرار دادهاند. و گرنه هیچ این قسمت از آیه، هیچ اتصال مفهومی با مطالب پیش و پس از خود ندارد و نزول این بخشها با همدیگر متفاوت است.11
علامه پس از نقل یک روایت از یزید بن حیان،[ با این مضمون که ما نزد زید بن ارقم بودیم. او گفت: روزی رسولخدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ این گونه فرمود: من دو چیز گرانبها پس از خودم نزد شما باقی میگذارم، کتاب الهی که هرکس از آن پیروی نماید، هدایت یافته است و هرکس آن را رها کند، بیشک گمراه می شود و اهلبیتم را! خدا را! خدا را! خدا را! درباره اهلبیتم در نظر گیرید! سپس راوی میگوید: ما از زید بن ارقم سؤال کردیم که زنان پیامبر هم جزء اهل بیت اویند؟ زید بن ارقم گفت: نه! اهلبیت به گروهی میگویند که صدقه بر آنان حرام است؛ مانند آل علی و آل عباس و آل جعفر و آل عقیل] در ردّ آن چنین میفرماید: در این روایت، “بیت” به معنای “نسب” تفسیر شده است؛ همان گونه که در عرف عرب این گونه بوده و میگفتند: “بیوتات العرب بمعنی الانساب” ولی باید دانست که روایات در این باره از امسلمه و غیر او، این معنا را ردّ میکند. از نظر روایات، مصداق “اهل بیت”، علی و فاطمه و امام حسن و امام حسین ـ علیهم السّلام ـ است.12
طبرسی در مجمع البیان میگوید: امت به تمامه بر این که مراد از اهل بیت در آیه تطهیر، اهل بیت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ هستند. ابو سعید خدری، انس بن مالک، واثله بن اسقع، عایشه و ام سلمه گفتهاند که این آیه مخصوص رسولخدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ و علی و فاطمه و حسن و حسین ـ علیهم السّلام ـ است.13طبرسی تصریح میکند که هر چند ابتدای آیه دربارهی زنان پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ است اما ایم امر، دلیلی بر این که آنان هم مخاطب تطهیر باشند، نخواهد بود. فصحای عرب نیز عادتشان بر این بوده است که در یک کلام، از مطلبی به مطلب دیگر منتقل میشدند و دوباره به موضوع پیشین بر میگشتند. در قرآن از این گونه خطابات بسیار به چشم میخورد.14
برای اطلاعات بیشتر میتوانید به تفسیرنمونه، ج 17 (چاپ دار الکتب الاسلامیه)، چاپ سیزدهم، 1375، صفحهی 297 به بعد مراجعه کنید.
چند شاهد روایی
تفسیر المیزان به نقل از “الدر المنثور” آورده است: طبرانی از ام سلمه نقل میکند که رسولخدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ به فاطمه زهرا (س) فرمود: همسر و فرزندانت را خبر کن تا نزد من بیایند، پس از آمدن امیرالمؤمنین و حسنین ـ علیهم السّلام ـ ، رسولخدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ پارچهای را بر آنان انداخت و سپس دست خود را بر سر آنان قرار داد و فرمود: “اللّهم إن هؤلاء اهل محمد ـ و فی لفظٍ آل محمد ـ فأجعل صلواتک و برکاتک علی آل محمد کما جعلتها علی آل ابراهیم إنک حمید مجید” خداوندا! اینان خاندان محمد هستند ـ و در روایت دیگری، به جای اهل، آل آمده است ـ بر آنها درود فرست؛ همان گونه که بر خاندان ابراهیم درود فرستادی. همانا تو ستوده و بزرگ مرتبهای!
نیز به نقل از کتاب غایه المرام از عبداللّه بن احمد بن حنبل از پدرش به اسناد خود از ام سلمه نقل میکند که این آیه ـ آیه تطهیر ـ در خانهی من نازل شد و در خانه هفت نفر بودند؛ جبرئیل، میکائیل و علی و فاطمه و حسن و حسین و من! در نزدیک درب خانه نشسته بودم. به رسولخدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ گفتم: آیا من هم جزء اهل بیت هستم؟ پیامبر فرمود: تو بر راه درست هدایت شدهای! تو از زنان پیامبر هستی!
همچنین از کتاب غایه المرام نقل میکند که این حدیث، از عبداللّه بن احمد بن حنبل به سه طریق از امسلمه و نیز از تفسیر ثعلبی نقل شده است.15
و در تفسیر “الدر المنثور” به نقل از ابن مردویه از ابو سعید خدری نقل کرده است که پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ چهل صبحگاه به در خانه علی و فاطمه (سلام الله علیهم اجمعین) میایستاد و میفرمود: “السلام علیکم اهل البیت و رحمه اللّه و برکاته. الصلاه. رحمکم اللّه إنما یرید اللّه لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا أنا حرب لمن حاربتم أنا سلم لمن سالمتم.”16
نیز از طبرانی به نقل از ابی حمرا، نقل میکند که پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ به مدت شش ماه این عمل را انجام داد.17 در تفسیر مراغی از ابن عباس روایت میکند که پیامبر به مدت نه ماه، هر روز، پنج مرتبه این عمل را انجام داد.18
دلالت شناسی آیه تطهیر بر عصمت اهلبیت
آیه تطهیر از چندین واژه و مفهوم کلیدی تشکیل شده است. چینش این مفاهیم در کنار هم به خوبی بر عصمت اهلبیت دلالت میکند.
الرجس؛ واژهی “رجس” در قرآن دو معنا دارد:
الف: به معنای قذارت و آلودگی ظاهری. واژه رجس در آیه 145 سورهی انعام به همین معنا آمده است: ” …ألّا أن یکون میته او دماً مسفوحاً او لحم خنزیر فَإنّه رجسٌ؛”…مگر اینکه مرداری باشد یا خون ریختهشده یا گوشت خوک، که نجس و پلید است…
ب: به معنای آلودگی معنوی، از قبیل شرک و کفر و آثار گناه و کردارهای بد؛ مثلا واژه رجس در آیهی 125 سوره توبه به همین معنا اشاره دارد:” و أما الذین فی قلوبهم مرض فزادتهم رجسا إلی رجسهم…”؛ و اما کسانی که در دلهاشان بیماری است پس (آیات قرآن) پلیدیای بر پلیدی آنان میافزاید…
با توجه به این که در آیه تطهیر، واژه رجس به همراه الف و لام ـ که برای جنس و عموم و شمول است ـ آمده است، معنای آن عام و گسترده و شامل هر نوع رجسی، اعم از ظاهری و باطنی میشود. تطهیر نیز همین معنا را تأکید کرده و دلالت دارد که اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السلام از هر گونه آلودگی فکری، اخلاق، عاطفی و رفتاری پیراسته و مبرا هستند.
انما؛ از ادات مفید حصر است و معنای کلام را تأکید میکند. در فارسی معمولا این کلمه را “جز این نیست” معنا میکنند.
یرید؛ یعنی اراده میکند، چنین میخواهد.
یطهرکم؛ فعل مضارع به معنای پیراسته و پاک گرداند. زمان این فعل حال و آینده است.
تطهیرا؛ مفعول مطلق تأکیدی است و مفهوم فعل خود را تأکید میکند.
طبرسی در مجمع البیان دربارهی دلالت این آیه بر عصمت ائمه ـ علیهم السّلام ـ میگوید: “کلمه إنّما که در ابتدای جمله مورد نظر از آیه ی 33 سورهی احزاب آمده است، برای نشان دادن این موضوع مهم است که مفاد جملهی بعد از إنّما، محقق است و هیچ شکی در تحقق آن نیست و هم چنین نفی میکند مفهوم مخالف با آن را.
نکتهی دیگر این که اراده خداوند در این آیه، یک ارادهی خاص و ویژهای است نسبت به اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ و الّا اگر یک ارادهی تشریعی مطلق و همگانی بود، نیاز به این همه تأکید نداشت! چرا که خداوند از هر مکلفی، ترک گناه و انجام اوامر الهی را خواسته است؛ پس خداوند، یک ارادهی تکوینی خاصی نسبت به اهلبیت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ داشته است و این گونه ارادهای، مقتضی مدح و تعظیم است و اگر ما این اراده را یک اراده همگانی و عمومی بدانیم، مدحی در بر نخواهد داشت. با اثبات این دو موضوع، مسئله عصمت ثابت میشود؛ یعنی اثبات میشود که خداوند تأکیداً و با ارادهای خاص، پاکی اهلبیت ـ علیهم السّلام ـ از هرگونه زشتی و گناه را، اراده کرده است.19
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. المیزان، علامه طباطبایی، جلد 16.
2. البرهان، سید هاشم بحرانی، جلد 6.
3. مجمع البیان، طبرسی، جلد 7 و 8.
4. بررسی شخصیت اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ در قرآن، ولی اللّه نقی پور فرد.
پینوشتها:
1 . طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، چاپ جامعه مدرسین قم، ج 16، ص 311.
2 . تیجانی، محمد، فسئلو اهل الذکر، ص 71.
3 . بحرانی، سید هاشم، البرهان، (چاپ مؤسسه اعلمی للمطبوعات بیروت، سال 1999 م)، ج 6، ص 286 ـ 252.
4 . مغنیه، محمد جواد، التفسیر الکاشف (چاپ دار العلم للملایین، بیروت)، 1990 م، ج 6، ص 217 ـ 216.
5 . طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج 7 و 8، ص 559؛ و حسکانی، شواهد التنزیل، ج 2، ص 56.
6 . مسلم بن حجاج، صمیع، ج 4، ص 1883.
7 . شواهد التنزیل، ج 2، از ص 11 تا ص 15 و ص 92 که به طرق مختلف نقل می کند.
8 . همان، ج 2، از ص 24 تا ص 27.
9 . طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج 7 و 8، ص 559.
10 . طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، (چاپ جامعه مدرسین قم)، ج 16، ص 330 ـ 328 (با تلخیص)
11 . طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، (چاپ جامعه مدرسین قم)، ج 3، ص 168 ـ 167.
12 . طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، (چاپ جامعه مدرسین قم)، ج 16، ص 319.
13 . طبرسی، ابو علی، مجمع البیان، ج 5، (چاپ مؤسسه اعلمی للمطبوعات بیروت)، 1995 م، ص 156.
14 . همان، ص 158.
15 . طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج 16 (چاپ جامعه مدرسین قم)، ص 318 ـ 316.
16 . همان، ص 318.
17 . همان، ص 319 ـ 318.
18 . مراغی، احمد مصطفی، تفسیر المراغی، (چاپ دار الفکر)، ج 8، ص 7.
19 . طبرسی، همان.