نویسنده:دکتر احمد اسماعیل تبار
مسئله حجاب زن مسلمان به عنوان یک پوششمتعارف به عرف جامعه اسلامی در طول تاریخمسلمانان، همواره یک مسئله فقهی بوده است کهزنان مسلمان بدون توجه به قانون حاکمیت،پوشش خود را حفظ میکردند، اما استعمارباقیمانده از امپراطوری عثمانی در کشورهایاسلامی ایران و ترکیه، با استبداد خشن از زنانمسلمان کشف حجاب کرد و این هجوم فرهنگیاستعمار ثابت نمود که تمام دیانت در فقه امامیههمان سیاست و تدبیر در زندگی شخصی واجتماعی است
حجاب; مسئله فقهی یا حقوقی و سیاسی عنوان مقاله ایست از مجله خانواده سبز شماره 105 به قلم دکتر احمد اسماعیل تبار که از نظر خوانندگان می گذرد .
همانطور که میدانید مبنای قانونمندی انسان در فقه امامیه، پذیرش اصول دین و جلبخرسندی خداوند خالق عالم و قانونگذار است.در این مبنا خواه حکومت دینی بر پایه فقه امامیه تشکیل شود یا نشود، انسان خود را قانونمند شرعیمیداند، حتی در تنهایی و خلوت که خداوند راناظر میبیند، احکام الهی را نقض نمیکند، اما درعلم حقوق، قوانین باید از یک ضمانت اجراییبرخوردار باشند و برای تحقق ضمانت اجرایی ، نیاز به دولت و قدرت است تا به قوانین حقوقیاعتبار ببخشند; در غیر این صورت با سقوط یکحاکمیت، قوانین آن کشور نیز ساقط و بیاعتبارمیشود و نظام نوین حقوقی باید در مجلسقانونگذاری حاکمیت جدید اعتبار پیدا کند.
مسئله حجاب زن مسلمان به عنوان یک پوششمتعارف به عرف جامعه اسلامی در طول تاریخمسلمانان، همواره یک مسئله فقهی بوده است کهزنان مسلمان بدون توجه به قانون حاکمیت،پوشش خود را حفظ میکردند، اما استعمارباقیمانده از امپراطوری عثمانی در کشورهایاسلامی ایران و ترکیه، با استبداد خشن از زنانمسلمان کشف حجاب کرد و این هجوم فرهنگیاستعمار ثابت نمود که تمام دیانت در فقه امامیههمان سیاست و تدبیر در زندگی شخصی واجتماعی است.
دیانت در حوزه عمل، همان چگونه زیستن در زندگی شخصی و اجتماعی انسان است. وقتی کهاستعمار با استبداد از زنان مسلمان کشف حجابکرد، مردم دنیا فهمیدند که آزادی غربی، دروغیبیش نیست که تنها در قالبهای فکری دشمنان خداو احکام نورانی اسلام تعریف میشود; گرچه نفوذحاکمیتهای وابسته در کشورمان و سایرکشورهای دنیا، فساد و لطمه جبران ناپذیری بهزنان مسلمان در حوزه خانواده، هنر، آموزش وپرورش و دانشگاه زده است، اما بخش عمدهایاز زنان مسلمان با فهم درست از مسائل سیاسیهرگز دست از حجاب نکشیدند و این حق خود رادر پوشش از چشمان نامحرم محفوظ داشتند وآنقدر راسخ و استوار ماندند که فرهنگ وقانونمندی حجاب را به سرزمین کفر اروپاییانرسوخ دادند، به گونهای که زنان مسلمان نه تنها درجامعه عادی مغرب زمین بهخاطر داشتن حجاباحساس حقارت نمیکنند، بلکه با حضور موفق و باحجاب در مراکز علمی و پژوهشی، دولتهای بهاصلاح مدعی آزادی را مجبور کردند تا باطناستبدادی خود را نشان دهند و قانون ممنوعیتحجاب در مدارس فرانسه را به عنوان یکرهآورد حقوقی و سیاسی تصویب کنند. برایفرانسویها عریان شدن زن آزادی است، اما اگرزن مسلمان بخواهد کرامت و حرمت خود راحفظ کند و با حجاب سرکلاس درس حاضر شود وبه فعالیتهای علمی و پژوهشی ادامه دهد، دیگرخبری از آزادی در حاکمیت سیاسی غربیهانیست.
مبانی حجاب
چرا زنان مسلمان باید حجاب داشته باشند، درحالیکه زنان کافر بدون پوشش و با خودآراییدر جامعه حاضر میشوند؟ چرا دولتهای غربی; ازجمله فرانسه، با حجاب زنان مسلمان مخالفتمیکنند؟ چرا بسیاری از نظامهای وابسته بهدیکتاتوری; مانند رژیم پهلوی، با حجاب زنانمخالفت کردند؟ مگر اساس و پایه حکم وجوبحجاب زن مسلمان چیست که این گونه موردمخالفت قرار میگیرد؟
احکام اسلام بر اساس جلب مصالح و دفعمفاسد مبتنی بر فطرت پاک انسان و عدم ضرراست. خالق انسان بهتر از هر نهاد یا منبعی میداندکه نیاز فطری انسان چیست; زیرا بدون تردید اگرپروردگار را تنها علت اصلی پیدایش عالم هستیبدانیم، به طور قطع علم و عدالت آن ذاتبیهمتا اقتضا دارد که منبع اصلی قانونگذاری نیزبرای رفتار و گفتار شخصی و اجتماعی انسان باشد.
حرمت زن مسلمان
خداوند تنها برای دین شرافت و کرامت قائلاست و بر همین اساس پارساترین افراد را باکرامتترین میداند و حجاب در تعریف خالقانسان یکی از نمادهای پارسایی است. زن مسلمانواقعی، پارسا و با کرامت است وخداوند راضینیست زیبایی و محاسن چنین زنی در منظر و دیدافراد فاسد قرار گیرد تا در بعضی موارد مورداستمتاع و شهوترانی آنان واقع شود. حرمت زنمسلمان به اعتبار اسلام و پارسایی اقتضا دارد کهزن مسلمان برخلاف زن کافر، محاسن و زیباییهایخود را از نامحرمان بپوشاند و مجاز باشد تنها برایمحارم تا حدودی و برای شوهرش هیچ گونهحجابی نداشته باشد.
خداوند در استدلالحجاب زنان مومن در آیه 95 سوره «احزاب»میفرماید: «ای نبی به همسران و دخترانت وزنان مومنین بگو که خودشان را با جلابیب (جمعجلباب به معنای چادر یا لباس بلند) بپوشانند; اینکار به خاطر این است که آنان به وقار، احترام ومتانت شناخته شوند تا مورد اذیت و آزارهوسرانان قرار نگیرند و خداوند بخشنده و مهرباناست».
حجاب واقعی زن موجب حفظ حرمت ومتانت اوست و حتی نسبت به طمع هوسبازان،نقش باز دارندهای دارد و به ویژه حجاب زنانجوان این دلالت را برای مردان عیاش وشهوتران خیابانی دارد که من زن مسلمانم و حلالو حرام خداوند را رعایت میکنم و اهل مجالستبا لهو و حرام نیستم و حتی به طور معمول در عرفمردان فاسد و شهوتران نیز حریم زنان با حجاب،عفیف و با غیرت محفوظ است و آنان مورد اذیتو آزار قرار نمیگیرند.
آرامش روان شخصی و اجتماعی
غریزه جنسی امری واقعی در نفس انساناست: نفس که کانون خواهشها و تمنیات میباشد،بعدی از ابعاد وجودی است که مستقل از عقلعمل میکند. انسان ممکن است عقل نداشته باشدو مجنون باشد، ولی بهخاطر نفس، کششهایشهوی داشته باشد.
ارضای غریزه جنسی از امور طبیعی زندگیانسان پس از بلوغ جنسی است که این مهم باپدیده ازدواج در اسلام سامان مییابد.
غریزه جنسی به معنای اعم، شامل فعل فیزیکیو خواهش نفسانی است که از دو جهت: ازدواجبرای زن و مرد، و نگاه برای مرد و حجاب برایزن کنترل میشود; یعنی ازدواج به تنهایی بهعنوان یک عامل کنترل غریزه جنسی عمل میکندو جهت دوم; نگاه مرد و حجاب زن است; اگر مردموظف به حفظ نگاه و زن موظف به حفظ حجابنباشد، جامعه تا آزادی جنسی غربی پیش میرودو نبودن حریم قانونی میان زن و مرد و آزادیمعاشرتها و مباشرتهای جنسی، بیبند و باریها و هیجانهای جنسی را افزایش میدهد و تنها راهآرامش در این دیدگاه، آزادی کامل جنسی برایمرد و زن است که با توجه به مسئله خانواده و مادرشدن زنها، آرامش روان خانمها به عنوان یکانسان از جهت شخصی و اجتماعی بیشتر تخریبمیشود. آزادی عریانی و بندباری جنسی با رفعهرگونه پوشش و حجاب از محیط شخصی وخانوادگی تا محافل عمومی و اجتماعی مانندساحل دریاها، استخرها، خیابانها و… از زن یککالای مصرفی میسازد که برای تمام مردانهوسباز بهرهدهی حظ بصر داشته باشد و شیادانفاسد را به تماشای مجانی زیباییهای زن، که ودیعهالهی برای او، شوهرش و خانوادهاش است،میکشاند و پایه تجارت سکس و زنان در دنیای بهاصطلاح متمدن و آزاد، براساس شکستن حرمتو روان زن و تجاوز به حریم او، بعد از کشفحجاب زنهاست; گرچه این مفاهیم با القای تربیتفاسد و غلط غربی در دختران و سرانجام پذیرشخودشان، جامه عمل میپوشد.