نویسنده: مهدی صدری
چکیده :
متأسفانه امروزه در جامعه ما آنقدر ازدواج برای جوانان سخت شده است که با این که بسیاری از جوانان تمایل به انجام این کار پسندیده دارند نمیتوانند به موقع ازدواج نمایند و از این روست که آمار فساد در میان جوانان رو به افزایش میباشد. باید برای آسان نمودن ازدواج جوانان راه کارهای قابل اجرایی بیان شود و اگر این راه کارها ارایه نشود ما شاهد این خواهیم بود که ازدواج روز به روز سختتر شود. ما در این مقاله سه راه کار بیان نمودهایم اول این که میبایست به تبیین فلسفه مهریه پرداخت و بیان نمود که آیا مهریه زیاد میتوانند عامل استحکام ازدواج باشد؟ دوم آنکه ما نباید اسیر رسم و رسومهای ناصحیح و ناصواب و پندار های ناصحیح در زمینه ازدواج شویم و سوم آنکه ما میبایست در امر ازدواج به فکر سعادت جوان مان باشیم و کاری به دیگران نداشته باشیم و اهل چشم و هم چشمی نباشیم و دنبال هر چه ساده تر و آسانتر برگزار نمودن ازدواج باشیم.
مقدمه:
در زمان فعلی که دشمنان ملت ما برای نابودی و به تباهی کشیدن جوانان ما به هر طرفندی روی آوردهاند یکی از بهترین راه کارها برای نجات جوانان فراهم نمودن زمینه ازدواج آنان میباشد و در دین ما بر حفظ شدن جوانان از کمند شیطان به وسیله ازدواج تا کید شده است. در قرآن کریم سوره نور آیه/ 32 خداوند میفرماید: وَ أَنکِحُوا الاَیَامَی وَ الصَّالِحِینَ مِن عِبَادِکُم وَ إِمَائِکُم إِن یَکُونُوا فُقَرَاءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِهِ وَاللهُ واسِعً عَلیِمً. مردان و زنان بی همسر خود را همسر دهید، هم چنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را، اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بی نیاز میسازد، خداوند گشایش دهنده و آگاه است. پیامبرصلی الله علیه آله در سخنی والا درباره اهمیت ازدواج میفرماید: ما بنی فی السلام بناء احب الی الله عزوجل، و اعز من التزویج. در اسلام هیچ بنایی ساخته نشد که نزد خداوند عزوجل محبوبتر و ارجمند تر از ازدواج باشد. (1) پیامبر صلی الله علیه و آله در حدیثی مشهور فرمودند: النکاح سنتی، فمن رغب عن سنتی فلیس منی. ازدواج سنت من است، پس هرکه از سنت من روی گرداند از من نیست. (2). آنقدر ازدواج در اسلام از اهمیت بالایی برخوردار میباشد که پیامبر صلی الله علیه و آله در بیانی زیبا درباره واسطه این کار خیر و خدا پسندانه میفرماید: من افضل الشفاعه ان تشفع بین اثنین فی النکاح. از جمله بهترین وساطت، وساطت میان دو کس در کار زناشویی و ازدواج است. (3) یکی از وظایف پدران و مادران این است که برای حراست از پاکدامنی جوانانشان، ازدواج را برای جوانان سخت و دشوار ننمایند و دنبال آسان سازی هر چه بیشتر آن باشند تا ما شاهد جوانانی پر شور و نشاط و پارسا و پرهیزگار در جامعه باشیم.
در زمانهای قدیم که جامعه ما سنتی بود و خبری از فن آوری های امروزی نبود جوانان خیلی زود رو به ازدواج میآوردند و تشکیل خانواده میدادند با اینکه درآن زمانها نه ماهواره ای بود که جوانان با دیدن برنامه های ضد اخلاقی و فساد برانگیز غربی به هیجان بیایند و نه تلفن همراهی بود که برای برخی جوانان ما حکم شیطان همراه را دارد و نه اینترنتی که جوانان به راحتی بتوانند به سایتهای ضد اخلاقی آن سری بزنند و خودشان را گرفتار شهوت نمایند و از همه مهمتر دختران و زنانی که با پوشش نامناسب و آرایشهای خویش زمینه تباهی خود و دیگران را فراهم بیاورند. با این حال پدران و مادران زمان گذشته ما خیلی زود به فکر سر و سامان دادن وضعیت جوانان خود میافتادند و آنها را به خانه بخت میفرستادند و چه فرهنگ خوب و پسندیده ای داشتند. آنها ازدواج را آسان میگرفتند و به بهانه های واهی و ایراد های بنی اسرائیلی اجازه نمیدادند که سن جوانان آنان بالا رود و خدای ناکرده رو به فساد آوردند. آنان ازدواج را یک امر مقدس الهی میدانستند که هدف از آن را ایجاد آرامش در جوانان و حفظ آنان از گزند شیطان است بنابراین تمام تلاش خود را به کار میبستند تا این کار الهی هر چه زودتر و سریعتر و به وقت به سر انجام برسد و چه نیک پدر و مادرانی بودند پدر و مادران قدیم و چه نیکو باوری داشتند. در آیین اسلام ازدواج فرزند از حقوقی است که خداوند سبحان بر پدر قرار داده است در کلامی شیوا پیامبر صلی الله علیه و آله در باره این حق فرزند میفرماید: من حق الولد علی والده ثلاثه: یحسن اسمه، و یعلمه الکتابه، و یزوج اذا بلغ. از حقوق فرزند بر پدرش، این سه چیز است: نام نیکو بر او بنهد، به او سواد بیاموزد، و هنگامی که بالغ شد، او را همسر بدهد. (4) ازدواج سدی است محکم در برابر نفوذ شیطان و بسیاری از کسانی که اسیر دامگه ابلیس شدند و دنیا و آخرتشان به تباهی کشیده شد، کسانی بودند که به موقع تشکیل خانواده ندادند و طغیان میل جنسی آنان را به فساد و فحشا کشاند. پدر وظیفه دارد که هر چه زودتر به ازدواج فرزندش اقدام نماید و راه نفوذ شیطان را بر وی سد نماید چرا که هیچ چیزی مهمتر از حفظ ایمان و پاک دامنی جوان نیست. پیامبر صلی الله علیه و آله در حدیثی پر معنا میفرماید : من بلغ ولده النکاح و عنده ما ینکحه، ثم احدث حدثا فالاثم علیه. هر کس فرزندش به سن ازدواج برسد و توان ازدواج دادن او را داشته باشد، [ولی این کار را نکند] و از فرزندش لغزشی سر زند، گناهش به گردن اوست. (5) پدری که به وقت مناسب برای فرزندش همسری مناسب انتخاب نماید و ازدواج وی را آسان سازد و بی جهت و به بهانه های واهی ازدواجش را به تأخیر نیندازد بهترین لطف را در حق فرزندش روا داشته است و آن چنان این کار پسندیده وی در درگاه الهی ارزش دارد که پیامبر صلی الله علیه و آله در بیانی زیبا چنیتن میفرماید: من زوج بنتا توجه الله یوم القیامه تاج الملک. هر کس دختری را همسر دهد، در روز رستاخیز، خداوند، تاج شاهی بر سر او مینهد. (6) در این باره از امام رضا علیه السلام نقل شده است که روزی جبرئیل بر پیغمبر صلی الله علیه و آله نازل شد و گفت : ای محمد پروردگار سلامت میرساند و میفرماید : دوشیزگان همانند میوه روی درخت هستند. میوه چون برسد برای آن دارویی جز چیدن نباشد و گرنه آفتاب آن را فاسد کند و باد دگرگونش سازد، دوشیزگان نیز هرگاه به مرحله زنان برسند آنان را دارویی جز شوهر دادن نباشد و گرنه از فساد و گمراهی ایمن نخواهد بود. پیغمبر به محض دریافت این پیام به منبر رفت و خطبه ای ایراد نمود و مردم را از پیام خداوند آگاه ساخت. مردم گفتند : دخترانمان را به چه کسی دهیم؟ فرمود: به همتایانتان. گفتند : شما چه کسی را همتا میدانید؟ پیامبر فرمود: مسلمانان همتای یکدیگرند. آنگاه حضرت همان گونه که بر منبر بود دختر عموی خویش ضباعه دختر زبیر بن عبدالمطلب را به عقد مقداد بن اسود در آورد و فرمود: این عمل را بدین هدف انجام دادم که سطح ازدواج پایین آید. (7) سعادت و بهروزی زمانی به ما لبخند خواهد زد که ما دنباله روی پیامبر و اولاد معصوم و پاکش باشیم و به سیره و روش و سنت ایشان احترام نهیم و همانند آنان زندگی کنیم و اگر ما چون پیامبر ازدواج را به وقت و به آسانی برگزار میکردیم بدون شک فساد و انحراف در جامعه ما بسیار کمتر از اکنون بود.
افسوس که در روزگار فعلی ما که هر روز شاهد بروز انحرافات جدید در جامعه هستیم و جوانان ما هر روز و هر ساعت و هر لحظه بیشتر در آماج تهاجم فرهنگی غرب قرار میگیرند و جهان غرب تمام همت خود را به کار بسته که جوانان ما را گرفتار باتلاق فساد به ویژه فساد جنسی نماید و برای رسیدن به هدف شوم خود از هیچ کاری فرو گذار نیست و هر روز شیوه ای نو به وجود میآورد، ازدواج این آیت الهی هر روز آن قدر سخت و سختتر میشود که بسیاری از جوانان در حسرت آن ماندهاند و نمیدانند باید چه کنند از یک سو شیطان را میبینند که کمر به انحراف آن بسته و از یک سو ازدواج را چون سرابی میبینند که رسیدن به آن اگر نگوییم نا ممکن بلکه کاری بسی سخت و طاقت فرسا است.
پیامبر صلی الله علیه و آله در کلامی گهربار درباره آسان سازی ازدواج فرمود: خیر النکاح ایسره. بهترین ازدواج آن است که آسانتر انجام گیرد (8) البته این نکته را باید یادآور شد که این که ما میگوییم ازدواج را آسان سازیم به این معنی نیست که چشمانمان را بسته و بدون تفکر و تحقیق و مشورت برای فرزندمان همسری برگزینیم بلکه منظور ما این است که اگر زمان ازدواج جوان ما رسیده و مورد ایده آلی برای فرزند ما یافت شد بی دلیل مانع تراشی نکنیم و ازدواج وی را سخت و مشکل نسازیم و فرزندمان را از تشکیل کانون مقدس خانواده رسیدن به همسری مناسب که میتواند باعث سعادت و خوشبختی او در دنیا و آخرت باشد محروم نسازیم که این ظلم و خطای کوچکی نیست.
موانع ازدواج آسان
1- مهریه زیاد :
اصل مهریه حق زن است و این حقی است که خداوند حکیم برای او قرار داده است و مرد نمیتواند بگوید من آن را قبول ندارم و پرداخت نمیکنم و این سخن همانند این است که کسی بگوید قوانین راهنمایی و رانندگی را قبول ندارم و هرگونه دوست دارم رانندگی میکنم که هیچ کس این حرف او را قبول نخواهد کرد. این که خداوند برای زن مهریه قرار داده است و چرا برای مرد چنین حقی قائل نشده است و از وظایف مرد پرداخت مهریه است دلایل مختلف و متعددی دارد که ما برای شما یک حدیث زیبا از امام رضا علیه اسلام بیان میکنیم. حضرت درباره علت قرار دادن مهریه برای زنان این چنین میفرماید: عله المهر و وجوبه علی الرجال و لا یجب علی النساء ان یعطین ازواجهن، لان علی الرجال مونه المراه، لان المراه بایعه نفسها و الرجل مشتر، ولایکون البیع بلا ثمن و لا شراء بغیر اعطاء الثمن، مع [ان] النساء محظورات عن التعامل و المتجر، مع علل کثیره. علت قرار دادن مهر و وجوب آن بر مردان و این که بر زنان واجب نیست به شوهران خود مهر بدهند، این است که مخارج زن به عهده مردان است زیرا زن فروشنده خود و مرد خریدار است و فروختن جز در قبال بها و خریدن جز در قبال پرداخت بها، صورت نمیپذیرد. به علاوه اینکه زنان نمیتوانند معامله و تجارت کنند و نیز دلیلهای دیگر. (9) آیین پیشروی اسلام برای زن مهریه قرار داده است و بر مرد واجب کرده است که میبایست آن را به همسرش پرداخت کند با این حال دین مبین اسلام هرگز نمیپسندد که مهریه آن قدر بالا باشد که اگر مرد تمام عمرش را کار کند قادر به پرداخت آن نباشد و حال آنکه در روزگار ما برخی مهریهها آنقدر سنگین است که اگر پسر دویست یا سیصد سال هم کار کند هرگز نخواهد توانست آن را پرداخت نماید و بسیاری از جوانانی که تن به ازدواج نمیدهند به خاطر همین مهریه های نجومی است. در روایات ما پیشوایان ما زیادی مهریه را نکوهش کردهاند و کمی مهریه را ستودهاند، پیامبر صلی الله علیه و آله کم بودن مهریه و آسان برگزار شدن ازدواج را نشانه مبارکی زن میداند و ایشان در حدیثی فرمودند :ان من یمن المراه تیسر خطبتها و تیسر صداقها. نشان فرخندگی و مبارکی زن این است که خواستگاریش آسان و مهرش سبک باشد. (10) اسلام دینی است منطبق با عقل و فطرت پاک بشری اگر ما به عقل خود رجوع کنیم عقل ما میگوید: آن خدایی که برای زن مهریه قرار داده است بدون تردید گفته است که این مهریه باید در توان مرد باشد و مرد بتواند آن را ادا نماید و مرد باید مهریه ای را بر گردن بگیرد که قادر به پرداخت آن باشد. امام صادق علیه السلام درباره مهریه سنگین میفرماید : شوم المراه فکثره مهرها. شومی زن این است که مهریهاش بسیار باشد. (11) پیامبر صلی الله علیه فرمود: خیر الصداق ایسره. بهترین مهریه، سبکترین آن است. (12) دستورات پروردگار هستی دارای فلسفه و حکمتی است و آنها را برای سعادت انسان قرار داده است و فلسفه و حکمت مهریه این است که کرامت زن حفظ شود و این چنین نباشد که هر کس خواست بیاید چند صباحی با زنی باشد و از وجود او بهره و لذت برد و هر گاه که وی را نخواست یا زن دیگری و بهتر از او یافت او را رها کرده و به سراغ دیگری برود. از این رو خداوند مهریه را قرار داد تا بنیان خانواده حفظ شود چرا که مهریه همان گونه که کرامت زن را حفظ میکند یک تقیدی است برای مرد که مرد حتی اگر از برای مهریه هم که شده تا آنجا که میتواند برای حفظ زندگی مشترک خویش تلاش کند و این طور نباشد که با وجود کوچکترین کدورت و مشکلی بگوید من دیگر تحمل و توان زندگی مشترک را ندارم و دیگر اینکه مقابل هوای نفس خود بایستد چرا که زن اگر مهریه نداشت کم نبودند مردان هوا پرستی که در طول زندگی خویش صدها همسر برگزینند و در این میان تکلیف فرزندان این زندگی مشترک چه میشد و از این روست که خداوند برای حفظ و تحکیم بنیان خانواده مهریه را قرار داد. اما ما در روزگار خود مشاهده میکنیم مهریه ای که قرار بود پایه های زنگی مشترک را محکم نگه دارد، خود عامل ویرانی بسیاری از زندگیها شده است بسیاری از جوانان که در سن ازدواج هستند، مینگرند که زندانها مملو از کسانی است که قادر به پرداخت مهریه همسرانشان نیستند با وجود آنکه نیاز مبرم به ازدواج دارند جرات به اقدام برای ازدواج را ندارند و متاسفانه بسیاری از آنان دچار گناه و انحراف میشوند. بنابراین اگر میخواهیم دختر و پسران گرفتار فساد نشوند میبایست مطابق با آنچه که در دین ما بر آن سفارش شده است مهریه دخترانمان را قرار بدهیم تا خوستگار وی قادر به پرداخت آن باشد و بدانیم که مهریه سنگین نه تنها خوشبختی به همراه ندارد بلکه مشکلات فراوانی در پی دارد. آن هنگام که پیامبرصلی الله علیه و آله با ازدواج امام علی علیه السلام با دخترشان حضرت فاطمه سلام الله علیها موافقت نمودند به حضرت علی علیه السلام فرمودند: چه داری که مهر و صداق فاطمهام قرار دهی؟ امام علی علیه السلام گفتند که یا رسول الله پدر و مادرم به فدایت، اوضاع زندگی و همه داراییام را خوب اطلاع داری. تمام داریی من شمشیر است و زره و شتر آبکشم. پیامبر فرمود : علی جان! شمشیرت به کارت میآید، شتر آب کش را برای آبیاری و حمل زاد و توشه سفر میخواهی. پس زره خود را بفروش. حضرت علی زره را به بهای پانصد درهم فروخت و پول آن را به پیامبر به عنوان مهریه حضرت زهرا دادند و پیامبر این مبلغ را به سه قسمت تقسیم نمودند : الف – یک سوم برای خرید جهیزیه اساسی و ضروری. ب- یک سوم برای خرید عطر و بوی خوش. ج- یک سوم آخر را نزد ام سلمه به رسم امانت نهادند و به هنگام نزدیک شدن شب عروسی آن را به عنوان کمک برای ولیمه عروسی به حضرت علی دادند … (13) مهریه حضرت زهرا سلام الله علیها به عنوان مهر السنه در شیعه معین گردیده است و برخی فقیهان متقدم مهر السنه را پانصد درهم یا پنجاه دینار یعنی پنجاه مثقال طلای خالص دانستهاند که در روزگار ما حدود بیست میلیون میشود، زیرا هر مثقال شرعی برابر با 265/4 گرم است و هر گرم طلای خالص، در حدود نود هزار تومان میباشد. (14) آیا ازدواجی پر برکت تر و فرخنده تر از ازدواج امام علی علیه السلام با حضرت زهرا سلام الله علیها میباشد؟ آیا مهریه این ازدواج مبارک همانند زمان ما سنگین و کمر شکن است؟ آیا مهریه کم حضرت زهرا سلام الله علیها در خوشبختی ایشان تأثیر منفی داشت؟ عاشقترین و بهترین و خوشبختترین زوج دنیا امام علی علیه السلام و همسر گرامیشان حضرت زهرا سلام الله علیها میباشند با این که ازدواج آنان در کمال سادگی و بی آلایشی برگزار شد. برخی گمان میکنند که اگر مهریه دخترشان سنگین باشد این کار آنان باعث حفظ زندگی دخترشان میشود و پسر مجبور میشود که هر طور شده به زندگی مشترک خویش با دخترشان ادامه دهد. خدمت این دسته از پدر و مادران باید عرض کرد که یکی از طلاقهایی که در آیین ما قرار دارد طلاق خلع است و آن چنین است که مرد چنان عرصه را بر همسرش تنگ میکند و چنان روزگار را برای همسرش تیره و تار میسازد که زن حاضر میشود مهریه خویش را ببخشد و حتی در برخی موارد علاوه بر گذشتن از مهریه پولی جداگانه هم به او میدهد تا مرد دست از اذیت و آزار او بردارد و وی را طلاق دهد و وی از این زندگی پر از ملالت نجات یابد. بنابراین اگر مردی زنش را نخواهد و به او اعتنا نکند این خود زن است که حاضر است مهریهاش را ببخشد و از شر وجود آن مرد نجات یابد. همچنین مهریه هر چقدر بالا باشد اگر زن طوری رفتار کند که مرد دیگر تحمل او را نداشته باشد وی حاضر است که تمام عمر خود را در زندان به سر برد و از دست چنین زنی شروری نجات یابد. آنچه که باعث حفظ زندگی فرزندمان میشود عشق است ما به جای اینکه مهریه را سنگین کنیم باید به فرزندمان روش زندگی کردن و همسر داری را یاد دهیم که اگر فرزند ما بتواند با رفتار خود بذر عشق و محبت را در دل همسرش بکارد و او را شیفته و شیدای خودش سازد زندگی او برای همیشه بیمه خواهد شد و این همسرش است که حاضر نخواهد شد که او را با تمام دنیا عوض کند و تحت هیچ شرایطی از وی جدا شود. آیا کسانی چون علامه جعفری که آنقدر عاشق همسرش بود که زبانزد همه شده بود مهریه همسرش سنگین بود آیا غیر از این است که همسر علامه جعفری با رفتار نیک و پسندیده خویش کاری کرده بود که علامه دوستدار و عاشق او بود. به طوری که بنابر آنچه در کتاب جاودان اندیشه آمده است ابن سینای زمان ما، فیلسوف بزرگ مشرق زمین، علامه جعفری در اولین و آخرین سوء تفاهمی که بین ایشان و همسرشان رخ داد و بگو مگویی میان آنها رد و بدل شد، جناب علامه ده دقیقه سکوت کردند و سپس به سوی همسر خود رفتند پوزش طلبیدند و خم شدند و دست معشوقه خویش را بوسیدند اینکه فیلسوف بزرگ مشرق زمین خم شود و دست همسر خود را میبوسد نشان این است که رسم عاشقی و همسر داری در میان بزرگان و عالمان، محترم است و باید از ایشان راه و رسم زندگی را آموخت. (15) رهبر معظم انقلاب همیشه تاکید بر کم بودن مهریه دارند و ایشان صیغه عقدی که مهریه آن بیش از چهارده سکه طلا باشد را نمیخوانند. آیا ایشان که یک عالم بزرگ و روشنفکر هستند بهتر میدانند یا مردم جامعه که مهریه های بالا را حافظ بنیان خانواده میدانند آیا کار رهبر فرزانه کشور ما نباید الگوی ما باشد و ما آن را سر لوحه ازدواجهایمان قرار دهیم.
2-رسوم نابجا و پندارهای نا صحیح :
یکی دیگر از موانع ازدواج آسان در جامعه ما رسم و رسومها و پندارها و افکار غلط و اشتباهی است که در جامعه ما جاری است. اصل ازدواج در دین مبین اسلام مستحب است اما اگر جوانی ترس از آلوده شدن به گناه دارد و شرایط ازدواج برای وی مهیاست که مهمترین شرط آن امکانات مالی است، و این که مرد بتواند خرج و مخارج زندگی مشترک را تامین کند، در این صورت ازدواج برای چنین جوانی واجب است. چرا که مهمترین امر برای یک بنده خداجو و پارسا حفظ عفت و پاکدامنی و ایمان است و از هر چه که امکان به خطر انداختن این گوهر ناب و پاک را دارد باید دوری جست. متاسفانه برخی رسوم مانع ازدواج جوانان ما میشود و ازدواج را برای آنان به یک کار سخت و طاقت فرسا بدل مینماید از این رو اگر ما خواهان حفظ پاکدامنی فرزندانمان در این روزگاری که دامهای شیطان بسیار فراوان است هستیم باید اعتنایی به این رسوم غلط و اشتباه نکنیم.
برخی از رسوم نا بجا و پندار های نا صحیح :
الف. زود دانستن ازدواج برای تازه جوانان :
برخی از خانوادهها بر این باورند که سن تازه جوانان برای ازدواج کم است از این رو هر چند از نظر مالی مشکلی در آماده کردن شرایط ازدواج فرزندشان نداشته باشند و با وجود مورد ایده آل برای همسری فرزندشان باز هم به ازدواج او اقدام نمیکنند و آن قدر امروز و فردا میکنند که هم مورد ایده آل را از دست میدهند و هم جوانشان به فساد آلوده میشود و چون جوان به خاطر تعدد رابطه قبل از ازدواج تنوع گرا شده است، آن زمان هم که والدین وی بخواهند او ازدواج نماید، دیگر وی مایل به تشکیل کانون خانواده نیست.
ب. پیشرفت در تحصیل و موفقیت در شغل مانع ازدواج :
متأسفانه در جامعه ما اهمیت به تحصیل دانش و پیشرفت در کسب و کار در مواردی به قیمت فدا شدن ازدواج تمام میشود، عده ای از دختران و پسران به خاطر درس خواندن و پیشرفت و رسیدن به موفقیت با وجود نیاز به همسر رو به ازدواج نمیآورند اما بعد از اتمام تحصیلات رسیدن به پیشرفت مورد نظر بنابر دلایلی چون نبود فرد هم سطح از نظر مدرک تحصیلی، بالا رفتن سن، بالا رفتن توقعات، نبود مورد مناسب و اید آل و… دیر ازدواج میکنند و یا اصلاً موفق به ازدواج نمیشوند. کسب دانش و هنر و رسیدن به موفقیت کاری پسندیده است اما نباید این پیشرفت به قیمت نابودی ایمان و پاکی شخص تمام شود. در آیین مقدس اسلام هیچ چیز همانند حفظ ایمان و پاکدامنی مهم نیست و هیچ کاری بر این حفظ ایمان تقدم و اولویت ندارد. کسانی که ازدواج را مانع پیشرفت میدانند سخت در اشتباه میباشند چرا که بالاترین ثمره ازدواج آرامش است، آرامشی که شرط اساسی پیشرفت میباشد. خداوند در سوره روم آیه 21 میفرماید : وَ مِن آیَاتِهِ اَن خَلَقَ لَکَم مِّن اَنفُسِکُم اَزوَاجًا لِّتَسکُنُوا الیها وَ جَعَلَ بَینَکُم مَوَدَّهً وَ رَحمهً اِنَّ فِی ذَلِکَ لَأیَاتٍ لِقَومٍ یَتَفَکَّرُون؛ و از نشانه های او این است که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودت و رحمت قرار داد، در این نشانههایی است برای گروهی که تفکر میکنند. انسان در صورتی میتوانند از کار و تلاش خویش بیشترین ثمره را ببرد که ذهن وی آرام باشد و ذهن نا آرام چون دریای طوفانی است که با وجود مملو بودن از ماهی کسی نمیتوانند از آن ماهی بدست آورد.
ج. آشکار نبودن نیاز به ازدواج در جوان :
برخی از جوانان به دلیل خجالت، رعایت حال والدین خویش، ترس از قضاوت دیگران و… از ابراز میل به همسر به پدر و مادر خویش روی گردان میباشند و والدین آنان چنین میپندارند که چون جوان ابرازی ندارد بنابراین نیازی به همسر در حال حاضر ندارد و برای ازدواجشان اقدام نمیکنند. در صورتی که پدر و مادر باید با ایجاد رابطه ای دوستانه پی به این نیاز بر حق ببرند تا در وقت مناسب برای ازدواج جوان خویش اقدام نمایند.
د. وجود خواهر یا برادر بزرگتر مجرد:
در بسیاری از خانوادهها این رسم نابجا وجود دارد که چون برادر بزرگ تر پسر یا خواهر بزرگتر دختر، هنوز ازدواج نکردهاند نمیتوان برای این فرزند کوچکتر همسری انتخاب نمود. این رسم اشتباه در بسیاری موارد باعث از دست رفتن مورد ایده آل ازدواج فرزند کوچکتر میشود و جفایی بزرگ و به نا حق در حق وی روا داشته میشود. زمانی که حضرت شعیب تصمیم گرفت دختر خود را به همسری حضرت موسی در آورد به وی چنین پیشنهاد داد: قَالَ إنِّی اُرِیدُ اَن اُنکِحَکَ إِحدَی ابنَتَیَّ هَاتَین. (شعیب) گفت: من میخواهم یکی از این دو دخترم را به همسری تو در آورم. (13) حضرت شعیب حضرت موسی را در انتخاب یکی از دو دختر خویش مخیر نمود و او را مجبور به ازدواج با دختر بزرگتر نکرد.
ه. باید پسر پا جلو بگذارد:
در تفسیر نمونه ذیل تفسیر این آیه شریف (قصص /آیه 27) چنین بیان شده است: ضمناً از این داستان استفاده میشود آنچه امروز میان ما رایج شده است که پیشنهاد پدر و کسان دختر را در مورد ازدواج با پسر عیب میدانند درست نیست، هیچ مانعی ندارد کسان دختر شخصی را که لایق همسری فرزندشان میدانند پیدا کنند و به او پیشنهاد دهند همان گونه که شعیب چنین کرد و در حالات بعضی از بزرگان اسلام نظیر آن دیده شده است. (17) یکی از علمای بزرگ شیعه که چون حضرت شعیب عمل کرد و اسیر رسوم مردم خود نگشت، علامه بزرگ مجلسی اول است و داستان آن چنین است که ملا صالح مازندرانی پس از تحمل سختیهای بسیار توانست از شاگردان بنام علامه شود و نظر علامه را به خود جلب نماید و این علاقه استاد به شاگرد ادامه داشت تا آن زمان که علامه دریافت زمان انتخاب همسر برای ملا صالح رسیده و وی نیاز به همسر دارد. از این روز یک روز پس از تدریس و تمام شدن درس به وی گفت : اگر به من اجازه دهی، زنی را به همسریت در آورم. او در ابتدا از استاد خویش شرم کرد اما پس از آن اجازه داد. پس از اعلام آمادگی ملا صالح، علامه مجلسی اول به خانه رفت و دختر دانشمند و پارسایش را فراخواند و به او گفت: من شوهری را برایت پسندیدهام که در نهایت فقر و تنگدستی و در منتهای فضل و کمال شایستگی است اما این بستگی به اجازه و رضایت تو دارد. آمنه خاتون پاسخ داد: فقر و تنگدستی عیب مردان نیست و آمنه خاتون رضایت خود را به این ازدواج آسمانی اعلام کردند و این پیوند الهی شکل گرفت. (18)
نکته مهم:البته دو جیز را باید در پیشنهاد به پسر برای ازدواج با دختری در نظر داشت :1- آن پسر کسی باشد که ارزش این فداکاری و گذشت را داشته باشد، اگر حضرت شعیب خود پیشنهاد به حضرت موسی میدهد دلیلش این است که وی میدانند که حضرت موسی چه جوان برازنده و پارسا و پرهیزکاری است و اگر کسی به غیر از حضرت موسی بود بعید بود که حضرت شعیب چنین گذشتی نماید .2- این پیشنهاد نباید باعث زیر سؤال رفتن شخصیت دختر شود و زمینه تحقیر وی را در آینده فراهم نماید؛ و اگر این دو شرط نبود، نباید دست به چنین کاری زد چرا که آثار بسیار بدی در زندگی آینده دختر خواهد داشت.
و. نمیتوان در ایام سوگواری آل الله علیهم السلام، ازدواج کرد:
بر کسی پوشیده نیست که باید حرمت ایام شهادت و سوگواری اهل البیت علیهم السلام هم چون محرم را نگه داریم و پاسداشت این ایام نشانه شیعه حقیقی میباشد ولی هیچ کجای دین ما نگفتهاند که ازدواج دختر و پسر و حفظ ایمان آنان از گزند شیطان در چنین روزهایی، بی حرمتی به خاندان پیامبر میباشد. اگر در مراسم ازدواج هیچ گونه گناه و فسادی نباشد چه اشکالی دارد که به طور مثال دختر و پسری در ماه محرم به عقد یکدیگر درآیند!؟ مبارکی ازدواج و پیوند دختر و پسر به این است که این مراسم به دور از هر گونه گناه و فسادی انجام شود و بسیاری از جشنهای عقد و عروسی که در جامعه ما برگزار میشود همراه با گناه میباشد و این چنین ازدواجهایی اگر در ایام شادی و سرور اهل البیت هم باشد، از گناه این مراسمها چیزی کم نمیشود. از این روست که بسیاری از مردم گمان میکنند انجام ازدواج در ایام سوگواری و عزا اشکال دارد چرا که در نظر آنان برگزاری مراسم ازدواج بدون گناه و ساز و آواز مطرب و حرام معنا ندارد. در حالی که در آیین ما مسلمانها برای پر برکت شدن ازدواج سفارش شده است که مراسم ازدواج به دور از گناه و همراه با ذکر و دعا و در مساجد برگزار شود پیامبر صلی الله علیه و آله در سخنی چنین فرمود: اعلنوها هذا النکاح و اجعلوه فی المساجد. این ازدواج [ها] را علنی و آشکار انجام دهید و آنها را در مساجد برگزار کنید. (19)
ز. عزیزی به رحمت خدا رفته است! :
یکی از رسوم نا بجا و ناصحیح که در میان بسیاری از مردم ما رواج دارد این است که چون عزیزی از آنان به رحمت الهی رفته است، دختر و پسر آنان نمیتوانند ازدواج کنند؛ و در برخی موارد این ازدواج تا یک سال به تأخیر میافتد و چه بسا در این مدت طولانی طرف مقابل با شخص دیگری ازدواج کند و فرزند چنین خانواده ای که از این رسم نابجا پیروی کردهاند تا آخر عمر در غم و اندوه بسر برد. البته همانگونه که قبلاً گفته شد اگر ازدواج همراه با ساز و آواز مطرب و گناه نباشد بدون تردید حرمت خانواده صاحب عزا هم رعایت شده و آنها هم ناراحت نخواهند شد که دختر و پسر اقوام آنان به خاطر پیروی از سنت نبوی و حفظ ایمان و پاکدامنی خویش ازدواج کردهاند.
ح. وی همشأن ما نیست
امام صادق علیه السلام میفرماید: ما من مرزئه اشد علی عبد من ان یاتیه ابن اخیه فیقول : زوجنی، فیقول: لا افعل، انا اغنی منک. برای بنده، گناهی بدتر از این نیست که پسر برادر [مومن] او نزدش برود و بگوید : مرا با [دخترت] ازدواج بده و او بگوید : این کار را نمیکنم [و به تو زن نمیدهم]، من از تو ثرومند ترم. (20) برخی مردمشان و مقام و منزلت و شخصیت را به ثروت و قدرت دیگران میدانند در حالی که اسلام بزرگی و مقام و منزلت را به ایمان و پاکی میداند. در این باره پیامبر صلی الله علیه و آله در حدیثی میفرماید : زوجت المقداد و زیدا، لیکون اشرفکم عند الله احسنکم خلقا. مقداد و زید را [از خاندان بزرگی] زن دادم تا [بدانید که] شریفترین شما نزد خداوند، نیک خوترین شماست. (21) بسیاری از مردم با این که میدانند مورد ازدواج یافت شده برای فرزندشان، جوانی پاک و با خدا ست و فرزندشان در کنار وی خوشبخت خواهد شد به بهانه این که وی هم سنگ و همشان ما نیست اجازه انجام این پیوند را نمیدهند و بسیاری از این افراد در آینده از کرده خود پشیمان میشوند. پیامبر یگانه دخترشان را به عقد حضرت علی علیه السلام در آوردند با این که حضرت در زمان ازدواج نه سرمایه ای و نه باغ و زمین و ملک و اموالی داشت، و حضرت زهرا سلام الله علیها خواستگاران ثروتمند و قدرتمند زیادی داشت اما با این وجود پیامبر به این ازدواج جواب مثبت دادند. آنقدر این کار پیامبر برای مردم ثقیل و سنگین بود که حضرت زهرا سلام الله علیها را سرزنش میکردند. قالت فاطمه علیها السلام : یا رسول الله صلی الله علیه و آله : دخل علی نساء من قریش و قلن لی زوجک رسول الله من فقیر لامال له. ای رسول خدا، زنانی از قریش به منزل من وارد شدند (و شرزنش آغاز کردند) و گفتند: پیامبر، تو را همسر کسی قرار داد که فقیر است و سرمایه ای ندارد. (22) ما به خاطر خوشبختی فرزندمان نباید پیرو رسوم نابجا باشیم و باید پندارهای اشتباه را از ذهن خویش دور نماییم. یکی از دلایل مهم بسیاری از کسانی که حاضر به لبیک گفتن به دعوت انبیا الهی نگشتند و به راه منحرف خویش ادامه دادند این بود که پدران ما نیز این چنین بودند و ما نیز به روش آنان زندگی خواهیم کرد و چون پدران ما بت پرست و مشرک بودند ما هم به آنان اقتدا میکنیم و خود را برای همیشه گرفتار خسران و عذاب ابدی ساختند. خداوند به انسان نعمتی بی بدیل داد که به هیچ کدام از موجودات دیگر عالم هستی عطا نکرد و آن نعمت بزرگ خرد و اندیشه است.
در آیین ما بسیار بر تفکر و اندیشیدن تاکید شده است و تا جایی که در حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه آمده است: هیچ عبادتی همانند تفکر نیست. (23) ما به واسطه قدرت تفکرمان میتوانیم درباره هر چیزی بیندیشیم و پی به خوب و پسندیده بودن و یا ناپسند بودن آن ببریم اگر ما به عقل خود رجوع کنیم حتماً عقل ما به ناپسند بودن بسیاری از این رسم و رسومی که در جامعه ما در امر ازدواج رواج دارد اذعان خواهند نمود.
حال که عقل ما، ما را از این رسم و رسوم اشتباه آگاهی میدهد چرا کم هستند کسانی که به ندای اندیشهشان گوش فرا دهند و بسیاری باز اصرار بر گام برداشتن در مسیر ناصحیح و ناصواب دارند. انسان همیشه دنبال زندگی خوب و راحت و آسان زندگی کردن بوده است و تمام تلاش خود را برای رسیدن به این خواسته مهم مبذول داشته است. اگر میخواهیم فرزندانمان خوب و راحت زندگی کنند و از زندگی خود نهایت بهره و لذت را ببرند باید هر گاه که شرایط ازدواج در آنان فراهم شد بدون توجه به رسم و رسومهای ناصحیح که مانع ازدواج آنان میباشد برای آنان همسری شایسته یافته و آنان را به خانه بخت فرستاده و اجازه دهیم که آنان نیز زندگی خوب و راحتی داشته باشند.
3-چشم و هم چشمی:
یکی از بلاهای جامعه ما که خودمان این بلا را به سر خودمان فرو فرستادهایم چشم و هم چشمی است که یکی از عوامل مهم در به تأخیر افتادن ازدواج جوانان و علت انحطاط بسیاری از آنان میباشد. انسان برای خوب زندگی کردن میبایست یک سری کارها و رموز را یاد بگیرد یکی از این رموز که ما باید یاد بگیریم تا آسوده خاطر زندگی کنیم این است که برای خودمان زندگی کنیم و کاری به دیگران نداشته باشیم این که دیگران چگونه زندگی میکنند و چگونه فکر میکنند و چه میپوشند و چه میخورند و… نباید برای ما مهم باشد مهم خود ما هستیم و آنگونه که میدانیم درست است باید زندگی کنیم. اگر قرار باشد در بحث مهم ازدواج ما دنبال روی دیگران باشیم و آبرو و افتخار را به این بدانیم که هر کاری دیگران انجام دادند بهترش را انجام دهیم دیر نخواهد بود روزی که کار به جایی خواهد رسید که آمار ازدواج در جامعه ما به حدی پایین خواهد آمد که اگر کسی شنید که یک جوانی ازدواج کرده تعجب خواهد نمود. کم نیستند جوانانی که چون نمیتوانند مانند اطرافیانشان جشن عقد و عروسی مجلل بر پا نمایند و با منزل مسکونی عالی تهیه نمایند و یا چون دیگران به ماه عسلی آنچنانی بروند و یا جهیزیه پر زرق و برق تهیه کنند مجبورند با اینکه نیاز مبرم به ازدواج این عطیه الهی دارند قید آن را بزنند. این بریز و بپاش هایی که به اسم شادی و جشن عقد و عروسی و خوشبختی جوانان در جامعه ما شاهد آن هستیم جدای از اینکه اسراف است و از کارهای حرام در دین ماست باعث شده است که آمار ازدواج در جامعه ما پایین بیاید و سن ازدواج بالا رود و آمار جرم و جنایت و فساد و فحشا زیاد شود. مهم خوشبختی جوانان ماست آیا این چشم و هم چشمیها چیزی جز سیه روزی فرزندان ما برای آنان چیز دیگری به ارمغان خواهد آورد! آیا خوشبختی یعنی اینکه ما برای فرزندمان جشن عقد و عروسی مجلل همراه با اسراف بگیریم و همه را به تعجب بیاندازیم! به نظر شما چند درصد مردم میتوانند بدون نیاز به وام گرفتن و به این و آن رو زدن و خودشان را به دردسر انداختن چنین کارهایی را انجام دهند. کسی که از امکانات مالی خوبی برخوردارست و به خود اجازه میدهد که چنین بریز و بپاشهایی انجام دهد آیا با خود فکر میکند اطرافیان و اقوام او به کارهای او نگاه میکنند و آن هنگام که نوبت ازدواج دختر و پسر آنان رسید آنان هم چون مانند بسیاری از مردم اهل چشم و هم چشمی هستند سعی میکنند که بهتر از او و بیشتر از او پول خرج کنند و چون بسیاری از مردم از چنین توانایی مالی برخوردار نیستند و چون نمیتوانند این چنین خرج کنند مجبورند که ازدواج فرزندانشان را به تأخیر بیندازند. اگر میخواهیم جوانان ما اسیر بند شیطان نشوند و دین خویش را از گزند ابلیس رانده شده حفظ نمایند میبایست سعی ما در ساده برگزار کردن ازدواجهایمان باشد و از اسراف این گناه بزرگ دوری جوییم و بدانیم که خوشبختی فرزندانمان به جشن عقد و عروسی مجلل و جهیزیه سنگین نیست بلکه خوشبختی واقعی این است که فرزند ما در کنار همسری قرار گیرد که او را دوست داشته باشد و به وی محبت کند. آیا امام علی علیه اسلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها که خوشبختترین زوج جهان میباشند برای ازدواج خویش مبالغ هنگفت خرج نمودند مگر نه این است که ازدواج آنان در نهایت سادگی و بی آلایشی برگزار شد! مگر نه این است که علامه جعفری و همسرش که چون لیلی و مجنون به یکدیگر عشق میورزیدند در نهایت سادگی و بی آلایشی زندگی میکردند. آیا زندگی ساده و بی آلایش امام خمینی تأثیر منفی در عشق همسرشان به ایشان داشت؟ بنابراین ما نباید کاری به دیگران داشته باشیم و میبایست برای خودمان و هماهنگ با دین اسلام و سیره اهل البیت علیهم السلام زندگی کنیم و باید ازدواج فرزندانمان را خیلی راحت و آسان برگزار کنیم و این امر الهی را تبدیل به یک وزنه سنگین کمر شکن نسازیم و آنان را بر لبه پرتگاه گناه و سیه روزی قرار ندهیم و عذاب الهی را برای خودمان نازل نسازیم.
نتیجه گیری :
با قرار دادن مهریه های کم و در حد توان پرداخت جوانان و زیر بار رسمهای نابجا و پندارهای اشتباه نرفتن و گرفتار چشم و هم چشمی نشدن زمینه ازدواج آسان جوانان را فراهم آورده و ازدواج را سخت و مشکل نسازیم و به این ترتیب سن ازدواج را کاهش داده و آمار ازدواج را بالا برده و آمار فساد و فحشا را پایین آورده و به وظیفه خود در قبال جوانان عمل نمایم.
منبع : راسخون
پینوشتها:
1.میزان الحکمه / ج 5/ ص 80/ح 7995
2.میزان الحکمه / ج 5/ ص 81/ح 8000
3.نهج الفصاحه/ ص 57/ ح 271
4.تحکیم خانواده از نگاه قرآن و حدیث/ ص 32/ ح 18
5. تحکیم خانواده از نگاه قرآن و حدیث/ ص 32/ ح 20
6. تحکیم خانواده از نگاه قرآن و حدیث/ ص 34/ ح 22
7.معارف و معاریف/ ج 1/ ص 606
8.نهج الفصاحه/ ص 54/ ح 247
9. میزان الحکمه / ج 5/ ص 90/ح 8039
10. نهج الفصاحه/ ص 59/ ح 279
11. تحکیم خانواده از نگاه قرآن و حدیث/ ص 108/ ح 160
12. تحکیم خانواده از نگاه قرآن و حدیث/ ص 108/ ح 162
13.داستان ازدواج معصومین/ ص 99
14. تحکیم خانواده از نگاه قرآن و حدیث/ ص 115
15. آیین دلبری/ ص 19
16. سوره قصص/ آیه 27
17. تفسیر نمونه / ج 16/ ص 69
18. زندگینامه علامه مجلسی/ ج 1/ ص 339
19.میزان الحکمه /ج 5/ ص 108/ ح 8118
20. تحکیم خانواده از نگاه قرآن و حدیث/ ص 64/ ح 75
21. تحکیم خانواده از نگاه قرآن و حدیث/ ص 64/ ح 77
22. فرهنگ سخنان حضرت فاطمه/ ص 23/ ح 11
23.تحف العقول/ ص 13
منابع:
1.قرآن کریم
2. آیین دلبری/ مهدی صدری/ عطر یاس / 1390
3. تحکیم خانواده از نگاه قرآن و حدیث/ محمدی ری شهری/ دار الحدیث/1387
4. تفسیر نمونه/ آیت الله مکارم شیرازی/ ناشر دار الکتب الاسلامیه/ چاپ سوم/ 1367
5.حکمت نامه جوان/محمد ری شهری/ ناشر دار الحدیث/ چاپ پنجم/1386
6.داستان ازدواج معصومین/ ابراهیم بابایی آملی/ نور الصفیاء
7.زندگی نامه علامه مجلسی/ سید مصلح الدین مهدوی / انتشارات حسینیه عماد زاده اصفهان / بی تا
8. معارف و معاریف/ سید مصطفی حسینی دشتی/ آرایه/ 1385
9. میزان الحکمه، محمد ری شهری، ناشر دار الحدیث، چاپ نهم، 1387
10.نهج الفصاحه/تصحیح و تنظیم عبد الرسول پیمانی و محمد امین شریعتی /خاتم الانبیاء /1385
11.یک قدم تا خوشبختی/ رضا بصیرت/ ما دو تا /1389