نویسنده: رسول جعفریان
سابقه ترجمه انجیل به فارسی دست کم به قرن هشتم هجری / قرن چهاردهم میلادی؛ یعنی حوالی سال 718 هجری می رسد. شرحی مبسوط از ترجمه انجیل در آن دوره و سیر رسیدن نسخه ای از آن به قرن هفدهم میلادی و از آن جا تا به امروز را روبرتو گلبنکیان در مقاله ای که درباره تاریخ و ترجمه انجیل به پارسی نگاشته، آورده است. (1) آن ترجمه می بایست در جریان تلاش مسیحیان برای توسعه آیین مسیحیت میان مغولان به انجام رسیده باشد. ترجمه انجیل دیاتسرّون هم که متنی مرکب از چهار انجیل آمیخته به هم است، مربوط به عصر مغول است. فارسی شده کهن این متون نیز چاپ شده و آقای افشار در حال بازچاپ آن است.
گام های پسین در زمینه ترجمه انجیل، مربوط به هند دوره اکبرشاه (م 1014) و ایران عصر شاه عباس صفوی (996 – 1038) است. انگیزه ترجمه، همچنان گسترش تبلیغات دینی از سوی میسیونرهای مسیحی در آغاز عصر استعمار به بهانه نشر دین مسیحی است. البته و منهای تلاش میسیونرها، این دو پادشاه هم افرادی کنجکاو و سیاسی بودند و در ضمن تمایل داشتند از افکار و اندیشه های سایر ملل به خصوص اروپائیان سردرآورند؛ زمینه این امررا فراهم کردند. سیر این ترجمه ها و تاریخ آنها خود مبحث مفصلی است که در مقاله نیامده و بسا پس از انتشار آن، در کتاب شناسی ها درج شده است. از آن جمله و تنها برای نمونه، ضمن تألیفات ابوالفضل بن الشیخ المبارک بن شیخ خضر یمنی الاصل هندی المسکن – که پس ازفتح جنوب توسط جهانگیر از حیدرآباد به دهلی فراخوانده شده در راه کشته شده، و سر او برای جهانگیر ارسال گشت – ترجمه ای از انجیل یادشده است.(2)
در دوره صفوی در ایران چندین ترجمه از انجیل به صورت ناقص یا کامل صورت گرفت. یکی از آنها همان انجیل محمدباقر خاتون آبادی (م 1127) بود که در سال 1375 توسط نویسنده همین سطور تصحیح و دوبار توسط نشر میراث مکتوب منتشر گردید. در مقدمه آن کتاب، شرحی مفصَّل از برخی از آثار مربوط به آیین و تبلیغات مسیحی در دوره صفوی، به دست داده شده است. به هر روی، کار ترجمه تا زمان آخرین سلطان صفوی؛ یعنی شاه سلطان حسین (م 1140) ادامه یافت.
نادرشاه(م 1160) را هم باید از جهاتی دارای شخصیتی کنجکاو – مانند آنچه درباره اکبرشاه و شاه عباس صفوی گفته شد – دانست. او با همه مشغله سیاسی و نظامی خود نه تنها اندیشه هایی برای نزدیکی مذاهب اسلامی داشت، بلکه تلاش کرد تا ترجمه روان و کاملی از تمامی کتاب مقدس فراهم آورد. به علاوه، وی به خوبی از قدرت اروپای مسیحی و رفت و آمد فراوان میسیونرها به نقاط مختلف جهان اسلام آگاه بود. طبعاً، از چه روی کنجکاوی و چه بر اساس مصلحت اندیشی های کلان تر، تمایل داشت که یک متن منقّح و کامل از کتاب مقدس در اختیار داشته باشد. خواهیم دید که وی علاقه مند بود بداند آیا در کتاب مقدس اشاراتی وجود دارد که نشان دهد حق با شیعیان است یا نه. به هر دلیل بود در اندیشه ترجمه انجیل افتاد. چنان که شرح این درخواست در مقدمه همین انجیل آمده است. در این زمینه اطلاعاتی هم در منابع فرنگی درباره درخواست این ترجمه و چگونگی آن هست که مرور خواهیم کرد.
میرزا مهدی خان مترجم و دو دستیار
متن انجیل حاضر از عربی – به احتمال بسیار فراوان از نسخه ای چاپی که آن زمان فراوان بوده است – به فارسی درآمده و مترجمان هر کجا با مشکلی روبه رو می شدند، از کشیشانی که به همین مقصود تعیین شده بودند، استفاده می کردند. بنابراین، مترجمان اصلی، ایرانی بوده و از کشیشان به عنوان دستیار استفاده می کردند. این مطلب مورد تأکید یکی از کشیشانی است که در کار ترجمه حضور داشته و بعد از آن هم نسخه ای با کمک یکی از مترجمان تهیه و برای واتیکان فرستاده شده است. وی می نویسد: «بار دیگر تکرار می کنم که نه من و نه پدر میسیونر، این ترجمه را انجام نمی دهیم، بلکه ایرانی ها از روی متن عربی انجیل رومی و به کمک ما این کار را به ثمر رسانده اند» (بنگرید به ادامه بحث).
در گزارش های موجود درباره مترجمان از سه مترجم یاد شده است:
میرزامحمد مهدی استرآبادی، رئیس رقم نویسان دربار نادری و سپس تاریخ نویس او که مسئولیت کار ترجمه را داشته است.
نام میرزا مهدی خان در دو نسخه ازسه نسخه ای که در اختیار ما بود، یعنی نسخه ایران و پاریس نیامده، اما در نسخه واتیکان آمده است. گفتنی است که نسخه پاریس اساساً مقدمه ای ندارد. در نسخه کاخ گلستان که مقدمه نسبتاً مبسوطی دارد، نامی از میرزا مهدی خان نیست. بنابراین، تنها مستند ما در خود نسخه، بخشی از مقدمه نسخه واتیکان است که نام هر سه مترجم در آن آمده است. این مقدمه چنین است:
«… شرف نقاذ یافت که این بنده خاکسار … و ذرّه بی مقدار الواثق بالله الجلیل محمد مهدی عقیلی به اتفاق فضلاء کرام و علمای اعلام دارالسلطنه اصفهان – صانها الله عن الحدثان – و دانشمندان رهبانان و دانایان ملت نصارا و یهودیان، ترجمه کتب آسمانی و تفسیر کلمات ملک ربّانی که عبارت از تورات و زبور و انجیل و قرآن مجید باشد، بنماید. امتثالاً للامر الاشرف الارفع الاقدس الاعلی داعی دوام دولت باهره زاهره قاهره نادره به معاضدت و مظاهرت عالی حضرت افادت و افاضت پناه حقایق و معارف آگاه جامع المعقول و المنقول حاوی الاصول و الفروع علامی فهّامی نُخبه الفضلاء العظام و زُبده سادات الکرام علامُه العلمائی میرمعصوم الحسینی الخاتون آبادی و ولد ارشد کامکار و فرزند اعزّ ارجمند از عمر برخوردارش اعنی عالی حضرت علّامی فهّامی مستخرج الفروع من الاصول عمدهُ الفحول نتیجه الفضلاء العظام و سلاله سادات الفخام نور دیده بینایی المؤیّد بلطف ربّه الخفیّ میر عبدالغنی و سایر ذوی الافهام رهبانان و پادریان و کشیشان و قسیسان و احبار طایفه یهودان متوجه ترجمه کتب مزبوره گردیده، در شرح الفاظ آن به لغت فارسی سعی و جهد بلیغ به عمل آورد. با ملاحظه و استقصای جمیع اقاویل و روحی که قبل از این شده، آنچه متّفقٌ علیه فرق مزبوره بوده به عبارت واضح در کمال اختصار در سلک تحریر کشید تا همه از آن منتفع گردیده ثواب آن به روزگار فرخنده آثار نواب اشرف اقدس ارفع اعلی عاید گردد».
در این باره که میرزا مهدی خان مترجم این اثر بوده، در منابع دیگر هم اطلاعاتی آمده است، اما قبل از بیان آن موارد، اجمالی از شرح حال وی ارائه می کنیم.
میرزا مهدی خان عقیلی استرآبادی فرزند محمد نصیر در اصفهان بالید و از خواص دربار نادری گشت. کار او دبیری و نامه نگاری و سپس تاریخ نویسی بوده و در این باب، آثاری از وی برجا مانده است. در این میان، میرزا مهدی خان بیش از همه به کتاب جهانگشای نادری و درّه نادره شناخته شده است. متن اخیر توسط مرحوم استاد سید جعفر شهیدی تصحیح شده و وی شرح حال مؤلف را بر اساس مآخذ موجود نگاشته است. وی در سال 1160 از سوی نادر به سفارت به بغداد رفته بود که خبر کشته شدن نادر (یازدهم جُمادی الثانیه 1160) را شنید و پس از آن از سیاست کناره گرفت. آقای شهیدی درگذشت وی را در میان سال های 1162 – 1166 می داند، گرچه سال 1173 نیز محتمل دانسته شده است. (3) بر اساس برخی از نوشته هایی که از وی مانده، زنده بودن او در سال 1172 مسلم است. (4)
مرحوم آقای شهیدی در میان فهرست تألیفات میرزا مهدی خان درمقدمه درّه نادری یادی از ترجمه انجیل نکرده و طبعاً آن را نمی شناخته است.
اطلاعات دیگری درباره میرزا مهدی خان در الکواکب المنتثره آمده است. منزوی می نویسد: میرزا محمد مهدی به همراه میرزا علی اکبر طالقانی ملاباشی و میرزا ابوالقاسم کاشی، سه شخصیت درجه اول ایران در دوره نادری بوده اند. در واقع، این سه نفر، طرّاح فکر تقریب میان مذاهب در دوره نادری بوده و متون و وثائق تنظیم شده به طور معمول به انشای میرزا مهدی خان بوده است. با این حال، نباید در تشیع او که استرآبادی نیز هست، ذرّه ای تردید کرد. نویسنده الکواکب شرحی از مؤلفات وی به دست داده، اما در این فهرست هم نامی ازترجمه اناجیل برده نشده است.
مترجم بودن میرزا مهدی خان برای انجیل حاضر را منابع فرهنگی وقت تایید می کند (5) افزون بر آن، منابع دیگرایرانی هم مؤید آن است. سید عبدالله موسوی جزائری شوشتری که در اردوگاه نادرشاه بوده، از این ترجمه استرآبادی و نسخه ای از آن که در اردوی نادرشاه بوده یاد کرده است. در یک مورد ذیل شرح حال قاضی زکی کرمانشاهی می نویسد:
«من در اردگاه آذربایجان با وی بودم و با یکدیگر درباره ترجمه کتب اربعه الهیّه گفت و گو می کردیم. نسخه ای از آن در خزانه سلطان هست. قاضی اجازه گرفته بود تا آن را مطالعه کند و به وی اجازه داده شد. او درباره برخی از نکات آن و مواضعی از آن که اشتباه بود، گفت و گو می داشت. وی در سال 1159 گشته شد.» (6)
شوشتری در جای دیگری هم ذیل شرح حال میرزا مهدی استرآبادی با وصف وی به عنوان «کان اضلاً متکلمّا، جامعاً للمعقول و المنقول» می نویسد: من او را در اردوگاه آذربایجان دیدم. ما درباره برخی از مسائل مهم با یکدیگر گفت و گو داشتیم. او همان است که کتب اربعه الهیه را به دستور سلطان وقت به فارسی درآورد. (7)
یک گزارش تازه و بکر دیگر درباره این ترجمه توسط میرزا مهدی خان داریم و آن مطالبی است که میرزا عبدالکریم کشمیری در این باره بیان کرده است. عبدالکریم کشمیری در زمان رفتن نادر به هند در شاه جهان آباد بود و بعد از آن به خدمت نادر درآمد. وی در ذکر حوادث دوران اقامت نادر در قزوین با اشاره به مباحث شیعه و سنی طرح شده در حضور نادر می نویسد:
«نادرشاه از [ملاباشی] پرسید که: تورات و انجیل در عالم موجود است؟ معروض داشت که هست. نادرشاه احقاق حق این مساله – یعنی امامت را – موقوف به شهادت کتب آسمانی گذاشته، مقرّر فرمود که میرزا مهدی کوکب اصفهانی در اوطان اهل تورات و انجیل رفته، هر دو کتاب مستطاب را به فارسی مترجمّ نموده به حضور بیارد. چنان چه مشارالیه روانه منزل مقصود گردید و از ترس شاه شب و روز مشغول امر مأمور شد. در این ولا که شاه در بلد قزوین اقامت داشت، میرزا مهدی ترجمه هر دو کتاب را به حضور بنده عاصی معه هفت نفر عالم هر دو کتاب به خدمت سلطان آورد. چون [نادر] در این ایّام مصروف و متوجه تهیه سرانجام تسخیر داغستان بود، لهذا مباحثه و احقاق مساله مسطور را موقوف به وقت دیگر گذاشت و بعد از برگشتن از داغستان در نجف اشرف اجلاس فضلای فریقین نموده و علمای تورات و انجیل را نیز به واسطه اثبات حقیقت و ادای شهادت در محفل مباحثه حاضر ساختند». (8)
ویژگی این گزارش چنان است که شرخی هم درباره علت تصمیم نادر درباره ترجمه انجیل به دست داده است.
دستیاران روحانی مترجم
میرزا مهدی خان دو دستیار روحانی از خاندان خاتون آبادی داشته است که پدر و فرزند بودند.
1. میرزا محمد معصوم حسینی خاتون آبادی (1076 – 1155) فرزند میرعبدالحسین خاتون آبادی. فرزند میرعبد الحسین خاتون آبادی
میرعبدالحسین مؤلف کتاب وقایع السنین است و خاندان او از خاندان های معروف و شناخته شده این دوره اصفهان و حتی دوره قاجاری به شمار می آیند. با این حال در خصوص میرمحمد – معصوم آگاهی های زیادی در دست نیست. مشتاق اصفهانی طی ابیاتی تاریخ وفات وی را سال 1155 نشان می دهند. (9)
مرحوم مهدی درباره وی نوشته است:
میرمعصوم بن میرعبدالحسین عالم فاضل زاهد محقق بوده؛ گویند آقا محمد بیدآبادی خوابی در جلالت قدر و عظمت شأن او دیده و بدینجهت وصیّت کرده است که در جنب او دفنش کنند و همین موضوع علت اعتقاد بیشتر مردم شده است. در 1155 وفات یافته. ماده وفاتش را خادم شاعر اصفهانی گوید:
زهد معصوم چون حدیثش بود
باد او شافعش بلطف کرم (10)
2. میرعبدالغنی فرزند میرمحمد معصوم خاتون آبادی (م 1100 – 1155). در ملحقات وقایع السنین، ذیل حوادث سال 1100 آمده است:
«تاریخ وفات سید سند فاضل عالم عامل امین عبدالغنی بن سید ورع زاهد عالم فاضل امیر محمد معصوم خلف صدق عالیحضرت علامه العلمائی امیرعبدالحسین الحسینی خاتون آبادی در بیست و سوم شهر رجب سنه هزار و یک صد هجری که ماده تاریخ مغنی است و عمر سید مشارالیه شصت و یک سال و وفات سید فاضل در یوم دوشنبه غرّه شهر رمضان المبارک من شهور سنه یک هزار و یک صد و شصت و یک [1161] و شیخ الاسلام دارالسلطنه اصفهان بوده. (11) این در حالی است که در شجره نامه پایانی همین منبع، تاریخ درگذشت وی 1164 آمده است».
گزارش منابع میسیونری درباره ترجمه انجیل نادری
درباره ترجمه در دوره نادری مطالبی را گلبنکیان بر اساس داه های کشیشان کارملی که آن زمان در ایران بوده و مشاور این طرح بوده اند، به دست داده است. در این جا متن نوشته وی را در شرح این ماجرا با مستندات آن ارائه می کنیم:
به دستور نادر شاه(1747 – 1736) تلاش قابل ملاحظه ای برای ترجمه متون مقدس در ایران صورت گرفت. پس ازبازگشت پیروزمندانه شاه از هند در سال 1740، شاه فرمان سلطنتی برای ترجمه تحت اللفظی اسفار پنج گانه تورات، مزامیر، اناجیل و قرآن را به زبان فارسی صادر نمود. برای این منظور نادرشاه مورخ دربار، میرزا مهدی (12)، را همراه با دو ایرانی تحصیلکرده دیگر به نام های میرمحمد معصوم حسینی خاتون آبادی و پسرش عبدالغنی مأمور کرد. میرزا مهدی و همکاران وی کار خود را در اصفهان آغاز کردند، جایی که چهار یهودی تحصیل کرده با هشت نفر مسیحی و چهار مسلمان دستیاران او بودند. آنان کار خود را در ماه مه 1740 شروع و یک سال بعد در ماه ژوئن 1741 به پایان رساندند. برای وصف آنچه که در خلال این مدت رخ داد، از دفتر وقایع تاریخی کار ملیت ها در ایران مطالب قابل ملاتحظه ای را نقل قول می کنیم:
اسقف فیلیپ ماری در نامه ای که به تاریخ چهار نوامبر 1740 به جماعت مقدس sacred congregation در رم نوشته، اظهار می دارد که «من مجبور شدم بروم و به فرمان شاه به ترجمه فارسی اناجیل مقدّس، مزامیر، اسفار پنج گانه تورات و … که همراه با میسیونرهای دیگر از فرقه های مختلف در اصفهان… انجام می شد، کمک کنم. کشیش ها و روحانیون ارمنی نیز در ترجمه اناجیل شرکت داشتند. این ترجمه از روی نسخه عربی ولگات vulgate [نسخه لاتین انجیل و مورد تأیید عمومی] که مورد قبول آنان نیز بود، انجام می شد. البته این امر نه از روی روح اطاعت و احترام برای کلیسای مقدس بلکه به سبب پرهیز از اختلاف بین نسخه ارمنی و نسخه لاتین انجیل بود. هم اکنون پنج ماه از شروع همکاری من در این کار می گذارد و معلوم نیست که چه زمانی پایان می پذیرد. در حال حاضر ما در آغاز انجیل یوحنای مقدّس هستیم.» (13)
در همان نامه کشیش تقاضای پرداخت طلب 420 اسکودی scudi را می کند که 240 تای آن را شخصاً بابت هزینه اناجیل و متون مقدّس طلب کرده است. در این صورت، به نظر می رسد که جماعت مقدّس به طور ویژه هزینه این درخواست را تقبّل کرده و کم و بیش به واسطه اهمیت این ترجمه پرداخت هزینه را از روی احتیاط به تعویق انداخته است. چنان که در خلاصه مطالب جلسه ای که در دهم ژولای 1741 برگزار شده، چنین امده است:
«جماعت مقدس ضرورت نیاز به ارسال وجه 420 اسکودی را برای این مأموریت تشخیص داده است. بدون این که هیچ گونه ذکری از مبلغ پرداختی بابت ترجمه یاد شده به میان آمده باشد. بنابراین، هیچ توافق رسمی در میان نمی بایست باشد تا این که زمان طرح آن برسد. این مطلب بسیار اهمیت دارد، زیرا شاه دستور انجام آن را صادر کرده و وی در حال حاضرشخص پیروز ایران و مایه وحشت آسیا است و باید در نظر داشت که وی قصد پراکنده نمودن تمام مسیحیان از هر مذهب و فرقه در سرتاسر این سرزمین پهناور دارد تا از یک نفر پیروی کرده و فقط یک آئین مذهبی را انجام دهند (کاتولیک، ارمنی های انشعابی، نسطوری ها که کلدانی نیز نامیده می شوند، گرجی ها که دنباله رو آئین یونانی هستند و مسیحی های یحیی قدیس همگی مورد خطاب هستند؛ زیرا همه آنها یحیی قدیس تعمید دهنده را پدید آورنده اعتقادات و آئین دینی خود می دانند) و از آنجایی که ارمنی ها انشعابی غالباً ثروتمند و قدرتمند هستند، آنها خواسته پادشاه را تأمین کرده و مذهب کاتولیک بدین ترتیب، مظلوم واقع می شود، در حالی که اگر عکس این مطلب رخ دهد، مذهب کاتولیک به شدت تثبیت شده و انتشار می یابد. خداوند کمکم خواهد کرد تا با قدرت مطلق خود این واقعه خیر رخ دهد.» (14)
چند ماه بعد تمام این شرکت کنندگان، روحانیون، خاخام ها و رهبران کلیساهای کاتولیک و ارمنی برای ارائه ترجمه هایشان به قزوین فراخوانده شدند. چنین گزارش شده است که مخصوصاً کاتولیک ها و ارمنی ها براساس شایعه ای که نادرشاه می خواهد مسیحی شود، بسیار امیدوار بودند. (15) هیچ نقل قولی از اسقف فیلیپ ماری وجود ندارد که ماوقع آنچه را در حضور شاه رخ داده، شرح دهد، ولی مجدداً به توصیف ارزشمندی که پدر لیندر از کلیسای سنت سیسیل ارائه داده مراجعه می کنیم:
«زمانی که روز مقررِ ملاقات حضوری شاه فرا رسید، همه با هم به در باغ هدایت شده و در آن جا توقف کردند. آنها با وحشت هر چیزی را نظاره می کردند، سپس اجازه ورود از در به مردانی از اقشار مختلف داده شد که ریسمان به گردن در برابر شاه قرار گرفتند. سپس در بهت و حیرت ما اینان را خفه کرده همچون حیوانات، جسد آنان را کشیده و نعش آنان به میدان گاهی پرتاب شد تا توسط جانوران وحشی دریده شوند. این منظره تقریباً یک ساعت طول کشید و در خلال آن 18 نفر خفه شده و به میدان گاه پرتاب شدند. مترجمین فارسی به لرزه افتادند و یهودیان نیز چنین حالی داشتند. در نگاه ارمنی ها کمی جرأت دیده می شد، ولی کشیش های ما بیش از حد خشنود به نظر می رسند و امیدوار بودند که به فض شهادت نائل شوند، به همین دلیل، بیش از اندازه راغب بودند… آنان مطلع شدند که زمان ورود ایشان فرا رسیده و فی الواقع مسیونرهای ما در ردیف اوّل پس از ملاهای ایرانی قرار گرفتند. سپس یهودی ها و در آخر ارمنی ها جای داشتند و در دست هر یک از نمایندگان اصلی این دسته ها ترجمه کتاب های مورد نظر موجود بود. سپس پادشاه از هر یک در مورد اتمام ترجمه کتاب مربوطه سؤال کرد و آنان پاسخ دادند که کار به پایان رسیده و آن را با خود آورده اند. به مجرّد دریافت ترجمه ها بدون این که نظری به آنها بیاندازد، از کیفیت حل اقامت آنان سؤال نموده و زمانی که آنها پاسخ دادند، به علامت تصدیق، ایشان را مرخّص نموده و گفت که آنان را از زمان بازگشتشان مطلع خواهد ساخت. هر چند که پس از آن هیچ وقت آنها ارا احضار نکرد، ولی به ایشان 100 تومان داد که بین خودشان تقسیم کنند، کار تقسیم پول بر اساس تعداد مترجمین صورت گرفت و تعداد مسیونرهای ما سه نفر بود که 15 تومان دریافت کردند… یهودی ها چهار نفر بودند و 20 تومان گرفتند و به ارمنی ها که 5 نفر بودند 25 تومان و به ملاهای ایرانی که 8 نفر بودند 40 تومان رسید.» (16)
پدر سویگنس از جلفای اصفهان در بیست و ششم ماه مه 1744 چنین می نویسد:
«از آن هنگام به بعد ما هیچ اطلاعی از این اثر به دست نیاوردیم و هرگونه تلاش ما برای دستیابی به یک نسخه از آن بی نتیجه مانده؛ در نتیج تمام امید ما قطع شده است.» (17)
بعدها در نامه ای که به کاردینال اعظم در تاریخ 28 آوریل 1746 از اصفهان نوشته، اسقف فیلیپ ماری از تأثیری که سفر به تبریز و تفلیس بر او گذاشته یاد می کند و در سال 1745 در گرجستان چنین می نویسد:
«من بخت آن را داشتم که ترجمه کتاب اناجیل اربعه را بیابم که در اصفهان انجام شده بود: همچنان که به حضرت والا اطلاع دادم، مترجم فارسی از این که نسخه ای به من بدهد امتناع کرد و گفت که بدون فرمان سلطنتی این کار را انجام نخواهد داد. من نسخه ای از روی آن استنساخ نمودم و هم اکنون این رونوشت در اصفهان است. من نسخه دومی هم نوشتم که بر اساس دستورات جماعت مقدس این کتاب احتمالاً به رم رسیده باشد و نمی دانم آیا من آن را با خود بیاورم یا در فرصت دیگری آن را بفرستم. اگر یک نسخه گم شود، نسخه دیگر همیشه موجود خواهد بود و من این کار را به کمک کاتبی که یکی ازهمین مترجین است انجام می دهم. هر چند که من نوشته ام که مترجمین انجیل مقدس ایرانی بودند، بار دیگر تکرار می کنم که نه من و نه پدر مسیونر، این ترجمه را انجام نمی دهیم، بلکه ایرانی ها از روی متن عربی انجیل رومی و به کمک ما این کار را به ثمر رسانده اند، با این وجود، ارمنی ها و من به همراه پدران مسیونر به ایشان کمک می کنیم». (18)
یکی از این نسخه ها به رم رسید و هم اکنون در کتابخانه واتیکان یافت می شود.این نسخه در ماه رجب 1159 هجری (جولای – آگوست 1746 میلادی) نگاشته شده و به اتمام رسیده است. در داخل کتاب یادداشتی چسبانده شده که تاریخ چهارم نوامبر1741[! شاید: 1749] روی آن آمده است. در این تاریخ پدر فیلیپ ماری هشدار می دهد که ترجمه ای که در این نسخه قدیمی موجود است «از روی متن ترجمه عربی از نسخه لاتین انجیل» توسط ایرانیان مقیم اصفهان صورت گرفته و مسیونرها و پدران ارمنی فقط «برای درک بهتر برخی عبارتها، مقابله متن کتب مقدس و توضیح واژه های مشکل» به ایشان کمک کرده اند. (19)
اسقف فیلیپ ماری در اصفهان در سال 1749 درگذشت بدون این که مسافرت موعود خود به رم را انجام داده باشد. این امکان وجود دارد که نسخه یاد شده بالا که در کتابخانه واتیکان است. نسخه ای یا شده توسط دیوید شریمان (David Sheriman) یک ارمنی اهل لگورن (Leghorn)آورده شده است. در 29 ژانویه 1748 این شخص، به کاردینال اعظم یادآور می شود که آراشیل (Arachiel) پسر پاول (که خود یک ارمنی است) که از اصفهان به اسمیرنا عازم شده، از این شهر کتابی برای او فرستاده که شامل ترجمه اناجیل مقدس به زبان فارسی است و به کاردینال پترا – (petra) تعلّق دارد.
دیوید شریمان از کاردینال اعظم می خواهد که وی را برای مطالبه کتاب راهنمایی کند. (20) همچنان جالب است که می بینیم به دلایل مشابه آنچه درباره گزاویه و جان تادئوس گذشت [در مباحث پیشین مقاله]، اسقف فیلیپ ماری همچنان تأکید می کند که کار ملیت ها و مسیونرهای پیرو آنان دخالتی در کار ترجمه نداشته اند. این هم شگفت است که نه فیلیپ ماری و نه هیچ فرد کار ملیت دیگری هرگز ترجمه اوّل جان تادئوس را که در خلال سال های 1616 – 1618 انجام شده در مجموعه خود در ایران نداشته اند. هر چند که این نسخه باید استنساخ شده و اساساً در مناظرات مذهبی آنان با ایرانیان و نیز درمأموریت انجیلی خود در میان مسیحیان بومی مورد استفاده قرار می گرفته باشد. (21)
نسخه های مورد استفاده در تصحیح
متن حاضر بر پایه سه نخسه فراهم آمده است: نخست نسخه ای که در کاخ گلستان نگهداری می شود و اکنون زیر نظر سازمان میراث فرهنگی است. دوم نسخه ای که در کتابخانه ملی فرانسه است. سوم نسخه واتیکان. شرحی درباره این سه نخسه و ویژگی های آنها ارائه می دهیم.
الف. نسخه کاخ گستان با خط نسخ زیبا نوشته شده و سر لوحه مُذهّب زرافشان دارد و این نشانگر سلطنتی بودن این نسخه است که ما از آن به عنوان نسخه «م» متعلق به میراث فرهنگی یاد کرده ایم. مع الأسف این نسخه توضیحاتی در باب کاتب و زمان کتابت ندارد و آخرین کلمات آن، کلمات انتهایی انجیل یوحناست. با این حال مقدمه مهمی دارد که دو نسخه دیگر آن را ندارد. این مقدمه شرح چگونگی تألیف این کتاب است. خواهیم دید که نسخه واتیکان مقدمه کوتاهی جز این مقدمه مفصل نسخه میراث فرهنگی دارد.
نسخه مزبور 348 صفحه و هر صفحه مشتمل بر 18 سطر است و دست کم در دو مورد صفحات آن به اشتباه صحافی شده است. نکته مهم آن است که علام (*) که میان فقرات انجیل نگاشته شده است، صرفاً در این نسخه آمده و در دو نسخه دیگر چنین علامتی را مشاهده نمی کنیم. این نسخه به شماره 2801 در کتابخانه کاخ گلستان ثبت شده است.
ب: نسخه دوم متعلق به واتیکان است که از آن با علامت اختصاری «و» یاد کرده ایم. این نسخه از ابتدا افتادگی دارد و از مقدمه تنها یک صفحه، آن هم صفحه ای که بخشی از سطور نخستین آن از بین رفته، برجای مانده است. حدس می زنیم از این نسخه، فقط صفحه آغازین مقدمه که صفحه تحمیدیه و صلواتیه بوده، افتاده باشد، اما نکته جالب آن است که همین مقدار باقی مانده با مقدمه مفصل نسخه «م» مختلف و از اساس فرق دارد. البته اشارات مهم آن این است که از نادرشاه و دستور او برای ترجمه یاد کرده و نام مترجم اصلی و مترجمان دستیار در آن آمده است. این نسخه 221 صفحه 21 سطری و مشتمل بر اناجیل اربعه است. تنها مشکل آن این است که گوشه ای از سطور صفحات نخست کتاب آسیب دیدگی پیدا کرده، همان آسیب دیدگی که مقدمه را جز بخش کوتاهی از میان برده و از صفحه نخست انجیل متی هم تعداد بیشتری سطر از میان رفته است.
ج: نسخه سوم متعلق به کتابخانه ملی پاریس است که آقای ریشار آن را معرفی کرده است. این نسخه که از آن با علامت اختصاری «ف» یاد کرده ایم، بازاری و کم ارج است، زیر مع الأسف با بی دقتی تمام نگاشته شده است. نسخه مزبور اولاً سقط فراوان دارد، به حدی که یادآوری آن در پاورقی بیهوده به نظر آمد. گاه این موارد از یک سطر به بالاست. ثانیاً آن که در بسیاری از موارد، کاتب به دلیل ناتوانی در خواندن متن، صورت کلمات را نقاشی کرده و در این رویه به خطا رفته است. این موارد به قدری زیاد است که قابل ثبت در پاورقی نیست، به خصوص که در متن انجیل که متن روشنی است، یاد از این قبیل خطاها بی معناست. البته در موارد دیگر، اختلافات جزئی وجود دارد که تفاوت مفهومی چندانی ندارد. لذا این موارد را هم اشاره نگردیم مگر آن که فایده ای ادبی بر آن مترتب باشد. به مانند آن که در جایی «حیات دایمی» به «زندگی جاوید» ترجمه شده است. این موارد بسیار اندک است.
یادآوری این نکته لازم است که در نسخه «ف» هم در موارد اندکی شرحی کوتاه درباره مواردی از متن در حاشیه آمده است که آنها را در پاورقی آوردیم. این نسخه شامل 203 برگ و هر صفحه آن مشتمل بر 12 سطر است. هر دو نسخه «م» و «ف» فاقد خاتمه، در یادآوری نام کاتب و تاریخ کتابت است.
در فراهم آوردن متن حاضر، نسخه کاخ گلستان با علامت اختصاری «م» برای ما – به جز موارد بسیار جزئی – نسخه اصل به شمار می آید؛ زیرا نسخه ای دقیق است که کمتر عبارتی و کلمه خطایی در آن راه دارد. به علاوه، بسیار زیبا و سلطنتی است و به همین دلیل در کتابت آن دقت فراوان شده است. افزون بر آن، مقدمه مهمی که در این نسخه هست، در دو نسخه دیگر نیامده است.
با این حال این نسخه نیز بی مشکل نیست. یک مشکل آن این است که از اواسط انجیل لوقا به بعد و بیشتر در انجیل یوحنا در سطرهای پایین، در هر صفحه، کلمات و گاه چند سطری محو شده و گویا مایعی روی آن ریخته شده است. ما در این موارد از دو نسخه دیگر استفاده کردیم.
یک تفاوت دیگر نیز میان این نسخه و نسخه واتیکان «و» که به لحاظ اعتبار در رتبه بعد قرار دارد هست و آن این که نسخه واتیکان در مواردی ویرایش متفاوتی از متن ارائه کرده است. در این ویرایش گاه عبارات وتعبیرات، متفاوت از نسخه «م» است، طوری که ما موارد مهم را به نوعی در پاورقی آورده ایم، اما مواردی که جزئی است مثل این که «که» در متن واتیکان، پیش از بسیاری از نقل قول ها نیامده یا به جای «آن» «این» ضبط شده یا جای کلمات در عبارت پس و پیش و یا عوض شده است (برای نمونه به جای «گفت به ایشان» «به ایشان گفت» آمده است) در این موارد سعی کردیم متن روان تر را انتخاب کنیم، اما نسخه بدلی نیاوردیم. برخی از تفاوت ها در انتخاب کلمات فارسی تر است که این موارد را نیز غالباً گزارش کرده ایم. به طور کلی متن واتیکان در مواردی به لحاظ ادبی اندکی روان تر تنظیم شده است.
گفتنی است که نسخه «ف» و «و» در برخی جهات شباهت به یکدیگر دارد، اما چنان که خواهد آمد، اساساً نسخه «ف» به دلیل تعجیل و بی توجهی، متنی غیر قابل اعتماد است.
همان گونه که اشاره شد، اصل تصحیح بر پایه نسخه «م» است، اما برای روانی عبارت گهگاه در حد کم و زیاد کردن برخی از حروف یا جا به جایی کلمات، از «و» استفاده کردیم. تفاوت های جدی تر میان آن دو را در پاورقی آوردیم. گاهی هم که کلمه و تعبیر و جمله ای که در «و» بوده در متن در کروشه آورده و در پاورقی آن را گوشزد کرده ایم.
در نسخه «م»، توضیحات بسیار کوتاهی گهگاه زیر سطور در شرح کلمات و تعابیر متن نوشته شده که آنها را با قید این نکته مربوط به «م» است در پاورقی آورده ایم.
اشارتی در باب چند ترجمه
از میان ترجمه های ایرانی انجیل سه ترجمه را می شناسیم. از دوره صفوی همان ترجمه اناجیل اربعه خاتون آبادی که در سال 1375 به کوشش ما چاپ شد. دیگر همین ترجمه که از آن با ترجمه نادرشاهی یاد کرده ایم و این به دلیل آن است که این کار به دستور نادرشاه انجام شده است. سوم ترجمه دوره عباس میرزا که به نام ترجمه سلماسی است.
اما نخستین ترجمه فارسی چاپ شده از انجیل، از هنری مارتین است که نخستین بار در سال 1837 و سپس در سال 1876 همراه عهد عتیق ترجمه فاضل خان همدانی در لندن چاپ شد. روی صفحه عنوان آن آمده است: «کتاب پیمان تازه خداوند و رهاننده ما عیسی مسیح که از لسان اصلی یونانی به فارسی ترجمه کرده افضل الفضلاء المسیحیه هنری مارتن کشش انگلیسی است.» چاپ اول در اختیار ما بود و صحفحه ای از آن را در انتهای این مقدمه گراور کرده ایم. اخیراً انتشارات اساطیر اقدام به نشر مجدد چاپ 1876 کرده است.
در ترجمه حاضر، مواردی وجو داشت که بسا برای خواننده ای که نخستین بار این متن را می خوانَد و با آن ناآشناست، ابهام داشت. تلاش کردیم تا این موارد را با چاپ هنری مارتین تطبیق کرده و در پاورقی یادآوری کنیم.
اسامی افراد که در این ترجمه آمده – و از متن عربی اصل گرفته شده بود – با آنچه برای مثال در ترجمه هنری مارتین آمده بسیار متفاوت است. آشکار است که غالب بلکه همه آنها تلفظ مختلف و نه غلط محسوب می شود. با این حال، ما شکل ترجمه خود را حفظ کردیم و تطبیق را بر عهده خواننده اهل مراجعه گذاشته ایم. چند موردی را هم برای مفهوم کردن عبارت از چاپ انجمن کتاب مقدس که ترجمه ای روان و عمومی است، استفاده کردیم. البته در زمینه اسامی اجداد عیسی مسیح، مواردی که در نسخه های ما کاملاً غلط بود، بر اساس متن عربی که پایه این ترجمه بوده، اصلاح شد.
نکته دیگر آن که انجیل روزگاری با فصل بندی تقسیم شده بود و بعدها این تقسیم بندی کنار گذاشته شد و به صورت اصحاح درآمد. نسخه پایه ما که همان «م» است و همین طور نسخه «و» صرفاً بر اساس «اصحاح» است و اشارتی به فصول ندارد. در نسخه «ف» همچنین است، اما شماره های فصول هم در حاشیه نوشته شده است. گرچه در مواردی اشتباهاتی در ترتیب آن رخ داده است. ما در چاپ انجیل خاتون آبادی هر دو تقسیم بندی را آوردیم. اما در این چاپ، تنها به ذکر شماره اصحاح بسنده کرده ایم.
اما تعیین فقرات در انجیل، در نسخه «م» به صورت علامتی خاص معین شده، اما شماره ای ذکر نشده است. ما این علایم را درست به همان صورتی که در نسخه «م» بوده با ستاره آورده ایم. این علایم در دو نسخه دیگر نیست.
از آنجا که دو تن از خاندان خاتون آبادی از دستیاران میرزامهدی استرآبادی در کار ترجمه این متن مشارکت داشته اند، این احتمال به ذهن می آمد که بسا ترجمه حاضر از روی ترجمه محمد باقر خاتون آبادی را با الهام از آن تهیه شده باشد. برای این کار بخش هایی از ترجمه خاتون آبادی با متن حاضر مقایسه شد، اما روشن شد که به رغم آن که هر دو با فاصله تقریبی 40 سال انجام شده و زبان و ادب فارسی در یک سطح است، اما به هیچ روی ترجمه استرآبادی از روی ترجمه نخست نوشته نشده است. با این حال، روانی هر دو ترجمه به یک اندازه و قالبی که برای بیان انتخاب شده یکسان است.
بدین ترتیب، پس از گذشت بیش از ده سال از انتشار انجیل خاتون آبادی، درآستانه انتشار انجیل نادرشاهی هستم که امیدوارم اجازه نشر یابد.
انتشار این انجیل نشان از تلاشی هست که ایرانیان برای شناخت فرهنگ اروپا داشته اند. این اقدام یکی از نخستین اقدام ها برای شناخت فرهنگ غرب به شمار می آید. روشن است که انگیزه نشر آن صرفاً از دید یک مورّخ بر این پایه بوده است تا فرهیختگی ایرانیان را در برخود با فرهنگ جهانی به خصوص فرهنگ دینی مسیحی نشان دهد. در اینجا از همه کسانی که برای دستیابی بنده به نسخه های این کتاب تلاش کردند، ابراز می دارم.
پی نوشت ها :
1. The Translation of the Four Gospels into persian , Dr. Roberto Gulbenkian , 1981.
2. مستدرکات اعیان الشیعه، ج5، صص 67 – 68.
3. بنگرید: دره نادره، تصحیح جعفر شهیدی، تهران، انجمن آثار ملی، 1341، مقدمه، ص مز.
4. الکواکب المنتثره، ص 756.
2. Ettore Rossi , Elenco dei Manoscritti persiani della Biblioteca vaticana
واتیکان، 1948، صص 172 – 173 در آن جا اسامی این سه تن به عنوان مترجم آمده است.
6. الاجازه الکبیره، تحقیق محمد سامی حائری، قم، 1409 ق، ص 140.
7. الاجازه الکبیره، ص 191.
8. بیان واقع، تصحیح دکتر بی نیسیم، پاکستان، 1970، صص 111 – 112.
9. دیوان غزلیات و قصائد و رباعیات متشاق، به کوشش حسین مکی، تهران، مروج، 1318ش، ص 167.
10. تذکره القبور(مصلح الدین مهدوی، اصفهان، 1348)، ص 93.
11. وقایع السنین والاعوام، عبدالحسین خاتون آبادی، به کوشش محمدباقر بهبودی، تهران، اسلامیه، 1352، ص 551.
3. khatchatour abegha Djoughayetsi (تاریخ فارسیان)History
persians , Vagharshabad1905(صص263) (به زبان ارمنی)
4. A Cchronicle of the Ccarmelites in persian and the papal Mission of the XVIIth and XVIIIth centuries 634.
14. همان، جلد اول، صص 634 – 636 و 986 – 987
15. همان، جلد اول، صص 637 و 986 – 987
16. همان، جلد اول، صص 637 – 638 و 987 – 988
5. Letters Edifiantes et curieuses concernant L Asie , l Afrique et l Amerique avec quelques relations nouvelles des missions et des notes geographiques,444 – 443 ,1877 – 1875 ، پاریس صص
6. A Cchronicle of the carmelites in persian and the papal Mission of the XVIIth and XVIIIthe centuries,
لندن، 1939، w 638, در ص 988 نویسنده ترجمه انگلیسی نسبتاً متفاوت از نامه را ارائه داده است.
7. Ettore Rossi , Elenco dei Manoscritti persiani della Biblioteca vaticana,173 – 172 صص، 1948، واتیکان.
20. همان، جلد اول، ص 638.
8. The Translation of the Four Gospels into persian , Dr. Roberto Gulbenkian , 1981 p.70 – 74.
9. Ettore Rossi , Elenco dei Manoscritti persiani della Biblioteca vaticana,173 – 172 صفحات، 1948، واتیکان.
منبع: کتاب ماه دین، سال یازدهم، شماره 126، فروردین 1387، صص 76-66.