نویسنده : دکتر سید ابراهیم میرشاه جعفری/ راضیه بدیعیان
چکیده : نهضت سید الشهداء یک حماسه بزرگ اسلامی- الاهی بود که عزت و کرامت انسانی را در میان مسلمانان زنده کرد. در حالی که یک قیام به ظاهر شکست خورده بود. برای اسرای این قیام عزت و کرامت چه مفهومی داشت؟ تبیین نقش عزت و عزت مداری در واقعه عاشورا و همنچنین پرداختن به عزت نفس و اقتدار حضرت رینب (س) در این نوشتار مورد بحث قرار می گیرد. این پژوهش که به شیوه توصیفی تحلیلی انجام شده است می رساند که : حادثه کربلا از بدو امر بر مبنای پاسداری از عزت و کرامت انسانها شکل گرفته است و عزت محوری در گفتار و کردار امام حسین (ع) نمود بارزی دارد. درخشان ترین الگوی عزت محوری پس از امام حسین در عملکرد حضرت زینب (س) قابل مشاهده است حفظ اقتدار و عزت در لباس اسارت، کار بزرگی است تنها عقیله بنی هاشم توان انجام آن را دارد.
مقدمه: وجود آدمی همواره همنشین سختیها و مصائب است. «لقد خلقنا النسان فی کبد : هر آدینه آدمی را در سختی و رنج آفریده ام »(بلد90/4). «آری انسان از آغاز زندگی ، حتی از آن لحظه ای که نطفه او در قرارگاه رحم واقع می شود، مراحل زیادی از مشکلات و درد و رنجها را طی می کند ت متولد شود و بعد از تولد در دوران طفولیت و سپس جوانی و از همه مشکل تر دوران پیری ، مواجه به انواع مشقتها و رنجهاست و این است طبیعی زندگی دنیا.مکارم شیرازی ، 1379 ج 27 ص 10 گوهر وجودی آدمی بدون مواجه با سختیها و رنجها به کمال غایی خویش دست نخواهد یافت زیرا مصائب و سختیها صیقل دهنده روح و جان آدمی است باوجود این ، بدون سلامت روان ، این مصائب نه تنها عامل تعالی انسان نخواهد بود ، بلکه به عنوان عاملی مخرب ، تعادل روح و جان انسان را بر هم می زند واو را با تنشهای فراوانی مواجه می سازد به گونه ای که این تنشها گاه زندگی انسان را تهدید می کند. یکی از مهمترین عوامل مؤثر در سلامت روان عزت نفس است خودباوری و عزت نفس بالا هموارکننده مسیر زندگی آدمی در سختیها و مصائب است یکی از پیامدهای مهم عزت نفس آرامش روان است این آرامش روان خود کنترلی را در انسان افزایش می دهد و نتیجه افزایش خود کنترلی مواجه عاقلانه و کارامد با شرایط موجود است انسانی که از عزت نفس بالایی برخوردار است نه تنها تسلیم شرایط سخت و ناگوار نمی شود بلکه از شرایط موجود بیشترین بهره برداری را می کند بارزترین تجلی عزت نفس در مصائب و سختیها در واقعهعاشورا تبلور یافته است واقعه ای که بنا به فرمایش امام صادق سوگناک ترین روزهاست با وجود این تبلور عزت نفس در سپاه به ظاهر مفلوب امام حسین و بازماندگان ایشان آنها را به فاتحان همیشه تاریخ مبدل نمود بدون شک عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری (س) از جمله تأثیر گذارترین شخصیتهای این واقعه است که با عزت و اقتدار رسالت شهدای کربلا رابه سر منزل مقصود رساند.
مفهوم شناسی عزت
یکی از اهداف مهم تربیت این است که انسان به گونه ای تربیت شود کخه اعتلای روحی بیابد و خود را از پستی و فرومایگی رها ساخته ، حرمت شرافت و شخصیت برای خود قائل شود و بزرگواری خود را در همه حال حفظ نماید آملی 1369 ص 21-23 حاصل این نوع تربیت انسان با صلابتی است که سختی و راحتی و شکست و پیروزی او را به سستی و تباهی نخواهد کشاند و هرگز تن به خواری و زبونی نخواهد داد این عزت و اقتدار که منشأ الاهی دارد ارمغان خداوند است به دوستانش هر کس سر بلندی و عزت می خواهد سربلندی و عزت یکسره از آن خداست فاطر 35/10 خداوند خود را متکفل تدبیر و برآوردن عزت انسان می سازد از این رو یکی از اوصاف خود را رب العزه می داند صافات37/180 این وصف نشانگر آن است که خداوند مالک و صاحب عزت تدبیرگر و عزت و عزت پرور است 4:ص192 عزت که همواره با صلابت و شکست ناپذیری متقارن است عبارت است از : حالتی که به انسان استواری می بخشد تا مغلوب هیچ چیز و هیچکس نگردد.11:ص332-333 عزت نفس یکی از مهمترین عوامل مؤثر در سلامت روان است عزت نفس بالا مانع مقهور شرایط شدن است تحقیقات کوپر اسمیت بیانگر این نکته است که افرادی که از عرت نفس بالایی برخورداند با بهره گیری از استعدادهای خود به ابراز وجود می پردازند و به راحتی تحت تأثیر عوامل محیطی قرار نمی گیرند همین ابراز وجود از تسلیم شدن انسانهای با عزت نفس بالا ممانعت می کند زیرا عزت نفس ، اعتماد به توانایی خود دراندیشیدن است اعتماد به توانایی خود در کنار آمدن با چالش های زندگی است احساس ارزشمند بودن و شایسته مداری است 5:ص 2 انسانی که ارزش وجودی خویش را بشناسد هرگز تن به مذلت و خواری نخواهد داد.
تبلور عزت در حماسه حسینی
واقعه کربلا تجلی گاه عزت است سرور شهیدان همواره در گفتار و کردار خویش عزت مداری را سرلوحه خویش قرار داده بود ایشان پیش از حرکت به سوی کربلا در جواب برادرشان محمد حنیفه که از او می خواست برای حفظ جانش با یزید بیعت کند فرمود انه لا اعطی الدنیه من نفسی ابدا و حقیقت این است که هرگز تن به پستی ندهم 13:ص27 عزت ومداری در کلیه شئون قیام کربلا مشهود است زیرا مکتب حسین بر پایه عزت و کرامت انسان استوار شده و اساس شکل گیری آن صیانت و حفاظت از کرامت انسانی است در تاریخ آمده است آن هنگام که ولیدبن عتبه در مدینه قصد بیعت گرفتن از امام را داشت امام او را موزد خطاب قرار داد و فرمود: ما خاندان پیامبر وکانون رسالت هستیم و آستانه ما محل رفت و آمد فرشتگان است دفتر هستی به وسیله ما باز می شود و صراط کمال به وسیله ما ختم می گردد یزید مردی فاسق و شرابخوار آدم کش و جنایتکار گستاخ است ومثلی لا یبابع بمثله : شخصی مثل من با فردی مثل او بیعت نمی کند (اشتهاردی 1377 ص 48 عزت محوری در جریان حوادث کربلا مشهورتر و قابل لمس تر می شود تا آنجا که حضرت سید الشهدا در منازل گوناگون و در جای جای خطبه های خود بر ذلت ناپذیری خود تأکید می کنند همانا زنازاده فرزند زنازاده مرا بین دو چیز قرار داده : یا مرگ با شرافت و جنگ یا پذیرفتن ذلت و خواری چه دور است ذلت از ما خدا ذلت را برای ما روا ندارد و هکذا رسول او و مؤمنان و دامنهای پاک و پاکیزه و شخصیتهای والا و جانهای گرانمایه از اینکه طاعت فرومایگان بر شهادت ارجمندی ترجیح یابد (14:ص138 امام عزت محوری را در نوع پوشش خود در هنگام شهادت نیز مدنظر دارد آنگونه که درتاریخ نقل شده است پیش از آنکه امام به معرکه جنگ برود درخواست لباس کرد تا زیر لباسهایش بپوشد تا در هنگام تاراج دشمنان برهنه نماند روای گوید حسین (ع) فرمود: ایتونی بثوب لایرغب فیه أجعله تحت ثیابی لئلا أجرد منه پیراهن کهنه ای به من دهید تا زیر لباسم اهل ذلت است همان ص154
عزت و کرامت در حادثه کربلا با شهادت آفرینندگان این حادثه عظیم به پایان نمی رسد بلکه این عزت و کرامت در کالبد بازماندگان آنها جانی دوباره می گیرد و ددمنشان خود آشام را به زانو در می آورد از همین روست که پرداختن به مبحث های عزت و کرامت انسانی در حادثه کربلا بدون پرداختن به نقش اسرای این حادثه خاصه حضرت زینب (س) تبیین صحیحی از عزت مداری در حادثه کربلا به ما نخواهد داد. در همین راستا ، به طور اجمال به بررسی مهمترین ارکان عزت یا به عبارت دیگر عزت نفس در عملکرد زینب کبری (س) می پردازیم. مهمترین ارکان عزت نفس عبارت اند از: زندگی آگاهانه ، مسئولیت پذیری ، قاطعیت و ابراز وجود و زندگی هدفمند.
زندگی آگاهانه مبتنی بر شناخت
عنصر آگاهی و شناخت در میزان عزت نفس تاثیر بسزایی دارد. با اینکه حضرت زینب ( س ) به عنوان پرورش یافته ی خانه ی امامت در دامان مادرش زهرا و با تربیت علوی ، عزت و کرامت را در درون خویش پرورانده بود. اما حضور آگاهانه اش در جریان حادثه ی کربلا و عملکرد مدبرانه ی امام در آماده سازی ایشان برای مواجهه با مصائب یکی از علل رفتارهای مدیریت شده و مدبرانه ی ایشان محسوب می شود. این آگاهی علاوه بر یاری ایشان در بررسی اوضاع و انتخاب راهکارهای مناسب مانع از اقدامات شتاب زده و نادرست می شد.
مسئولیت پذیری
برتری و کرامت و منزلت انسان در قرآن کریم به واسطه ی متصف شدن به صفت علم و عقل است. این عقل است که اختیار را برای انسان به ارمغان می آورد و پیامد این اختیار مسئولیت است. « کل نفس بما کسبت رهنیه » هر نفسی در گرو دستاورد خویش است. ( مدثر ، 74/38 ) مسئولیت پذیری ، پذیرفتن نوعی تعهد در راستای تحقق اهداف متعالی است و پذیرفتن تعهد به معنای خودباوری است و خودباوری از یک سو حاصل عزت نفس است و از سوی دیگر پدید آورنده ی عزت نفس. در حادثه ی کربلا رسالت شهدا در نیمروز دهم محرم سال 61 هجری پایان یافت و این پایان آغازی بود بر رسالت عظیم عقیله ی بنی هاشم. صیانت از بازماندگان شهدا یکی از وظایف زینب کبری است. از این رو در راستای حمایت از آنها خود را سپر تازیانه های دشمن می کند. فاطمه دختر امام حسین می گوید : مشاهده کردم که تمام بدن عمه ام از ضربات دشمن سیاه شده است. ( 23، ج 45 ، ص 160 ) از سوی دیگر مسئولیت پاسداری از جان امام سجاد نیز بر عهده ی زینب است. لذا در هنگام حمله ی دشمن به خیام « در کنار بستر امام سجاد می ماند » ( 9 :ج 2 ، ص 88 ) اما عظیم ترین مسئولیت او پیام رسانی نهضت عاشوراست که تداوم این قیام در گرو این پیام رسانی است. پذیرش این مسئولیت های خطیر از یک سو ،حاکی از عزت نفس بالای حضرت زینب است و از سوی دیگر بر اقتدار و هیبت ایشان می افزاید. از همین روست که ایشان مقتدرانه اعمال و گفتار خود و دیگران را در راستای تحقق اهداف نهضت مدیریت می کنند.
قاطعیت و ابراز وجود
قاطعیت و ابراز وجود به معنای تن به خطر دادن در راستای تحقق اهداف خویش است. زینب که پرورش یافته ی مکتب علوی است هدفی جز رضای خدا و پاسداری از دین جدش ندارد. این در حالی است که عشق به ولایت در قالب عشق حضرت زینب به برادرش امام حسین متجلی گشته است. بنابراین با عزمی راسخ در راستای تحقق هدف متعالی خویش که همان یاری امام معصوم زمان خویش است مدبرانه برای ازدواج خویش شرطی تعیین می کند. این شرط بیانگر قاطعیت او در همراهی و یاری امام خویش و همچنین تدبیر و دور اندیشی اوست. زینب به همسری پسر عمویش عبدالله بن جعفر درآمد مشروط بر آنکه هر گاه برادرش حسین خواست به مسافرتی برود و زینب خواست با او همراهی کند عبدالله از او جلوگیری نکند . ( 24 : ص 290 ) قاطعیت و صلابت زینب در مواجهه با دشمنان ملموس تر است. در کاخ یزید با وجودی که حضرت در لباس یک اسیر ظاهر شده است یزید را خطاب قرار داده می فرماید : حالا که حوادث تلخ روزگار مرا به اینجا کشانده است که با تو هم صحبت شده ام تو را بسیار خوار و حقیر می دانم و سرزنش تو را کاری ارزشمند می دانم و تو را به خاطر عملی که انجام دادی بسیار توبیخ می کنم.
زندگی هدفمند
زندگی اگر هدفمند نباشد انسان دچار سر در گمی و تشویش می شود و به این دلیل فرد نمی تواند استعدادهای درونی خود را جهت بخشد و به خوبی از آنها استفاده کند. کسانی که قاطع و هدفمند هستند با توجه به توانمندیهایی که دارند مسیر زندگی را به سوی آن اهداف هدایت و برای دستیابی به آن تلاش می کنند.
از نظر اسلام عالم هستی بر پایه ی باطل پایه گذاری نشده است و ما آسمانها و زمین و آنچه را در بین آنها قرار دارد بیهوده و باطل نیافریدیم.(ص :38/27 ) انسان نیز با هدف خلق شده است : « آیا چنین پنداشته اید که ما شما را عبث و بازیچه آفریدیم ؟ » ( مومنون (23)115 ) « یکی از اهداف خلقت انسان را می توان حیات طیبه دانست. حیات طیبه به معنی زندگی پاک است و همچون طهارت جمیع شئون زندگی انسان را در بر می گیرد. حیات طیبه زندگی آگاهانه ای است که نیروهای وجودی انسان با استفاده از اختیار و اراده در مسیر تکامل قرار می گیرد. » ( 4 :ص 78 )
زندگی هدفمند یعنی از تمام نیرو و توان خود برای رسیدن به هدفهای برگزیده ی زندگی استفاده کنیم. کربلا تجلی کاربرد همه ی توان و نیرو در راه تحقق اهداف متعالی است. آنجا که هدف الاهی است بذل جان و مال و عزیزان در راه تحقق آن قابل توجیه است. امام حسین در راه هدف متعالی خود که همان امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح امت جدش رسول خداست قیام می کند : « ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر و اسیر بسیر جدی و ابی » ( 26 :ص 156 ) و زینب کبری نیز آگاهانه او را همراهی می نماید زیرا او نیز خود را در راه تحقق این هدف مسئول می داند و از همین رو تلاش در راه تحقق این هدف بزرگ اراده ی ایشان را تقویت می کند و سبب می گردد ایشان با استقامت و دلیری در راه احیای دین خدا تلاش کند و با وجود مصائب و سختیها مقتدر و عزیز در برابر دشمن ظاهر شود.
عملکرد عزت محور حضرت زینب ( س )
زینب به عنوان پیام رسان عاشورا تنها زنی است که در یک مقطع زمانی به عنوان نایب امام معصوم انجام وظیفه نموده است. در اثبات الوصیه ی مسعودی آمده است : حسین به خواهرش زینب وصیت کرد و در زمان امام چهارم علوم آل محمد از زبان زینب دختر علی نشر می شد برای پرده پوشی بر امام چهارم و حفظ جان او . (20:ص 311 ) انجام این وظایف خطیر نیازمند صلابت علی گونه ای است که دوست و دشمن را مقهور خود سازد. در ناسخ التواریخ در احوالات حضرت زینب آمده است : « چنان خطبه ای را که فصحای بلاغت آثار و بلغای فصاحت شعار از اتیان شطری بلکه سطری عاجزند به آن تسلط و قدرت بیان فرمود و در ضمن آن مراتب شهدا و مقامات سید الشهدا را باز نمایاند و مرتکبین آن اعمال ناخجسته منوال را توبیخ و ملامت نمود. » (12:ص 305 )
عزت و اقتدار حضرت زینب یک شبه حاصل نشده بود زیرا بر مبنای جدیدترین دستاوردهای علم روانشناسی « عامل وراثت ، تربیت و محیط در تکون و ساختار شخصیت آدمی نقش بنیادین دارند. » ( 16 : ص 23-33 ) زینب نیز اقتدار و عزت خویش را در دامان زهرا و از تربیت پدر بزرگوارش به دست آورده بود. در عین حال زینب بعد از کربلا با زینب قبل از کربلا متفاوت است یعنی زینب بعد از کربلا یک شخصیت و عظمت بیشتری دارد. (25:ص52 ) در شب عاشورا عقیله ی بنی هاشم نگران برادر است نه به خاطر اینه محبت خواهری او به خروش آمده است بلکه از این رو که او آخرین بازمانده ی آل عباست . با وجود این با گوش جان پذیرای کلام برادر می شود که او را مورد خطاب قرار داده می فرماید : ( لا یذهبن حلمک الشیطان ) (23:ج45 ،ص 2 ) بنابراین وقتی ظهر عاشورا فرا می رسد و زینب سید الشهدا را با آن روحیه ی قوی می بیند که دشمنش درباره ی او می گوید : « هرگز تنها مانده ای را ندیدم که فرزندان و خاندان و یارانش کشته شده باشند و با این حال دلدارتر و شجاع تر از حسین باشد. » (15: ص 556 ) او نیز زینب دیگری می شود به گونه ای که در غل و زنجیر اسارت از آن چنان اقتدار و عزتی برخوردار است که احدی در مقابل او شخصیتی ندارد. مهم ترین عوامل استوار کننده ی عزت و اقتدار در وجود مقدس حضرت زینب عبارت اند از : توکل و اتصال به سرچشمه ی عزت و اقتدار ، صبر در مصائب ، شجاعت ، حق گرایی و بی نیازی جستن از خلق
توکل و اتصال به سرچشمه ی عزت
رودی که از سرچشمه بگسلد دیر یا زود رو به زوال و خشکی می نهد. راز ماندگاری و حیات هر چیز ارتباط با منبع و سرچشمه است. سرچشمه ی عزت حقیقی خداوند عزیز است که از سر لطف و کرم دوستان خود را نیز از آن بهره مند می گرداند. « عزت از آن خدا و رسول و مؤمنان است» ( منافقون ( 63/18) زینب (س ) هرگز خود را از سرچشمه ی عزت جدا نکرد به گونه ای که حتی سخت ترین مصائب او را از برپایی نافله ی شب بازنداشت. امام سجاد در این مورد فرموده اند : « در آن شب ( شب یازدهم ) عمه ام را دیدم که نشسته مشغول عبادت و نماز است. » ( محلاتی ، 1384 ، ج 3 ، ص 62 )
خدامحوری عنصر لاینفک زندگی حضرت زینب است . ایشان ابراهیم وار از حسین که از جانش عزیز تر است می گذرد و در حالیکه جانش از فقدان برادر بی قرار است با نگاه به پیکر خونین برادر می گوید : « اللهم تقبل هذا القربان . » زینب عارفی وارسته است که همه ی جهان را جلوه گاه حق می داند و از همین رو در اوج مصائب جز زیبایی چیزی نمی بیند. بنابراین آن هنگام که ابن زیاد او را مورد خطاب قرار می دهد و می گوید : نظرت در مورد کار خدا با برادر واهل بیتت چیست می فرماید : « جز زیبایی چیزی ندیدم » (14:ص 176 ) از دیدگاه زینب خداوند برترین پشتیبان است. از این رو در حضور یزید بی اعتنا به شکوه و مقام ظاهری او او را مورد خطاب قرار می دهد و می فرماید : من از تو به خدا شکایت می کنم و به او پناه می برم … و خدا بهترین پشتیبان برای ماست » (همان :ص 190 )
صبر در مصائب
طوفان مصائب از هر سو به زینب هجوم آورده است و تنها در یک نیمروز فرزندان ، برادران ، فرزندان برادر و از همه مهمتر امام و ولی خویش را از دست داده است. هر یک از این مصائب به تنهایی شکوه و اقتدار یک انسان را در هم می شکند و عنان اختیار از کف او می گیرد. زینب در حالی با این مصائب رو به رو بود که دشمن اجازه ی سوگواری و گریه بر شهدا را از بازماندگان آنها سلب کرده بود. از علی بن حسین نقل شده است که « اگر از دیده ی هر کدام از ما اشکی سرازیر می شد سرش را با نیزه می کوفتند. » (20:ص 346 ) این در حالی است که اصل فراهم کردن مجال برای ماتم یکی از راهکارهای کمک به مصیبت زدگان برای مواجه با بحرانهای ناشی از فقدان عزیزان است. (28:ص 80 ) با وجود این زینب که از یک سو داغدار عزیزان خویش است و از سوی دیگر با هجوم بی رحمانه ی دشمنان به خیام مواجه است به گونه ای مدبرانه اعمال و رفتار خویش را در راستای حمله به دشمنان مدیریت می کند. نمونه ی بارز این رفتارهای هدفمند پس از شهادت امام حسین در گودال قتلگاه قابل مشاهده است. در آن زمان که از هر سو وجود مقدس حضرت زینب آماج تیرهای مصیبت بود « بالای سر امام حسین ناله می زد و با صدای غمگین و قلبی شکسته فریاد می زد وا محمداه ! خدای آسمان بر تو درود فرستد! این حسین توست که عریان و خون آلود با اعضای قطعه قطعه بیفتاده. وای از این مصیبت. دختران تو اسیرند. شکایتها را به نزد خدا و نزد محمد مصطفی و نزد علی مرتضی و فاطمه زهرا و حمزه سید الشهدا می برم. وا محمداه! این حسین است که در این بیابان که باد صبا بر آن خاک پاشد کشته ی زنازادگان است. امان از این همه حزن و اندوه و این همه سختی و بلا بر تو ای اباعبدالله. گویا جدم رسول الله امروز دنیا را ترک فرمود. ای اصحاب محمد اینان ذریه ی مصطفی اند که چون اسیران برده شود. (14:ص159-160)
عقیله ی بنی هاشم در این مرثیه سرای شیوه ی متداول زنان عرب را در پیش نمی گیرد بلکه با اقدامی هدفمند ضمن یادآوری نسب سیدالشهدا سپاه دشمن را در زمانی که به خیال خود به اوج پیروزی دست یافته بودند محکوم می کند. تحمل مصائب و شکیبایی در برابر انبوه رخدادهای ناگوار از عزت نفس و اقتدار ایشان نشئت می گیرد. شخص با عزت نفس بالا هرگز اجازه نمی دهد اضطراب یا فقدان امنیت خاطر او را کلافه کند. در برخورد با دیگران از قدرت ابراز وجود برخوردار است و در شرایط استرس و فشار روانی از خود مقاومت و پایداری نشان می دهد . (5 ) عزت نفس بالا و اقتدار شخصیت فرد را به نوعی به خود کنترلی سوق می دهد. از همین رو در گذرگاههای سخت و دشوار مصائب هرگز عنان اختیار از کف نمی دهد و با تدبیر به هدایت امور می پردازد. صبر در مصائب و سختیها نوید دهنده ی عزت و اقتدار است. امام باقر در این ارتباط می فرمایند : هر که در برابر مصیبتی شکیبایی ورزد خدای عزوجل بر عزتش بیفزاید. (23:ج82 ، ص 128 )
در راستای تحقق این عزت و شکوه امام حسین در شب عاشورا ضمن تبیین رویدادهایی که در پیش روی خود و خانواده ی ایشان بود ایشان را به صبر و بردباری دعوت فرمود. امام حسین در شب عاشورا خطاب به حضرت زینب می فرماید : خواهر جان با تو سوگندی دارم بر آن وفا کن ، چون کشته شدم چهره بر من خراش مکن و بر من وای وای مگو .(20:ص 210 ) امام در ضمن صحبتهای خود با اهل حرم ضمن اشاره به شیوه های غلط عزاداری ( گریبان چاک کردن ، خراشیدن صورت و طلب مرگ کردن ) اهل بیت خویش را از انجام این اعمال بر حذر می دارد و به صبر و توکل به خدا دعوت می کند. پرهیز از عزاداری به شیوه ی متداول زنان عرب یکی از عواملی است که عزت و اقتدار اسرا خاصه حضرت زینب را در برابر دشمنان صد چندان نمود.
حق گرایی و ظلم ستیزی
مادامی که ظلم و ستم بر جامعه حاکم باشد و مناسبات اجتماع بر مبنای خودکامگی و خودکامه پذیری تنظیم شود حرمتی برای عزت افراد باقی نمی ماند. چنین جامعه ای برای دوام خودکامگی حاکمانش ذلیل پرور است . با این حال در چنین جوامعلی نیز عزت واقعی از آن افرادی است که خود را به منبع لایزال عزت متصل نمایند. اینان تقوای الاهی را در پیش می گیرند که « هیچ عزتی بالاتر از تقوا نیست » ( نهج البلاغه ، حکت 371 ) تقوای الاهی نیز آنها را به حق طلبی و حق گرایی سوق می دهد. هیچ ناتوانی حق را نگرفت مگر این که عزیز و نیرومند شد. ( 23:ج78، ص 374 ) حق گرایی مانع تسلیم شدن در برابر فرومایگان می گردد. از همین رو سید الشهدا معلم بزرگ عزت و آزادگی می فرماید : آگاه باشید این فرومایه ( ابن زیاد ) فرزند فرومایه مرا میان دو راهی شمشیر و خواری قرار داده است و هیهات که ما تن به خواری دهیم. (10: ج 2 ، ص 7 ) زینب نیز که رشد یافته ی مکتب عزت محور حسین است در برخورد با ابن زیاد و یزید به گونه ای رفتار می کند که هیبت دروغین آنها در هم شکسته می شود زیرا عزت و اقتدار عقیله ی بنی هاشم از حق گرایی او نشئت گرفته است و انسان حق طلب از عزت و اقتدار بالایی برخوردار است و عزت نفس بالا در رفتار و گفتار و حتی حالات فیزیکی او متبلور می شود.
درباره ی نحوه ی ورود حضرت زینب به قصر دارالاماره نقل شده است که زینب بدون اینکه اعتنایی به آن جبار ستمگر ( ابن زیاد ) نماید وارد مجلس گردید و نشست. چون زینب با آن حالت و بدون اجازه گرفتن از ابن زیاد در جای خود جلوس نمود، این زیاد با بهت و حیرت پرسید: تو کیستی که این چنین می نشینی؟ زینب(س) بی اعتنا به او جواب نداد. ابن زیاد سه بار پرسش خود را تکرار می کند و زینب(س) برای در هم کوبیدن اقتدار دروغین او و تحقیر این مظهر خودکامگی، به او پاسخی نمی دهد تا سرانجام یکی از کنیزکان می گوید: این زینب دختر فاطمه است. ابن زیاد که عزت غیر خدایی اش به ذلت مبدل گشته بود، با خشم و کینه، رو به زینب(س) می کند و موگوید: خدا را شکر که شما را رسوا کرد. زینب(س) دیگر سکوت را جایز نمی داند با اقتدار و صلابت بار دیگر عزت الاهی خود و خاندانش را به رخ ابن زیاد می کشاند: « سپاس سزاوار خدایی است که ما را به محمد گرامی داشت و از آلودگی و پلیدی مبرا ساخت.» زینب(س) بار دیگر اعلام می دارد که عزت او و خاندانش به واسطه اتصال آنها به ذات باری تعالی است«من اعتز بغیر الله اهلکه العز: هر که عزت را از غیر خدا بجوید ، آن عزت او را هلاک می کند.» (آمدی،1380،ص 478) عشق به خدا و حق محوری یکی از اصلی ترین عوامل رفتارهای عزت محور و اقتدار حضرت زینب(س) در رویارویی با خودکامگان زمان بود. عشق به خدا و پای بندی به اخلاق یکی از عواملی است که باعث ایجاد عزت نفس بالا در افراد می گردد: زیرا حق طلبی و ظلم ستیزی انسان را به سمت پاسداری از حرمت نفس سوق می دهد و این حرمت نفس نوعی خود ارزشمندی در فرد ایجاد می کند. عزت نفس نیز به حرمت نفس و احساس خود ارزشمندی دلالت می کند. این احساس خود ارزشمندی باعث می شود که انسان از موضع قدرت با مسائل و مشکلات روبه رو شود. مصداق بارز این نوع عملکرد در برخورد عقیله بنی هاشم قابل مشاهده است. در تواریخ نقل شده است که حضرت زینب(س) هنگام ایراد خطبه در کوفه، به مردم اشاره کرد که ساکت شوند. همه ساکت شدند. پس از اتمام خطبه ایشان راوی می گوید: « مردم کوفه از استماع این کلمات در حیرت شده بودند و می گریستند و دستها به دندان می گزیدند. و پیرمردی را همی دیدم که اشک از چشمش بر روی و موی می دوید و می گفت :
کهو لهم خیر الکهل و نسلهم اذا عد نسل لا یخیب و لا یخزی
سالخورده های شما بهترین سالخورده ها و جوانانتان بهترین جوانان هستند که هیچ وقت خوار و ذلیل نمی شوند. (21: ص 571) اقتدار و صلابت علی گونه زینب(س) به گونه ای بود که حتی آن هنگام که در لباس یک اسیر به ظاهر شکست خورده ، به ایراد خطبه می پردازد، دست و دشمن در برابر عزت و اقتدار او و خاندانش سر تعظیم فرود می آورند.
شجاعت
جنگی نا برابر به پایان رسده است و زینب(س)داغدار فرزندان و برادران و خویشان خویش گشته است. اما این پایان مصیبت نیست که آغازی است بر ددمنشیهای دشمنان. تا جایی که «آن لشکر برای غارت خیمه ها آل رسول و نور دیده بتول بر هم پیشی می گرفتند و حتی سرپوش زنان را می ربودند.» (20: ص 335) با این همه ، این پرورش یافته خاندان وحی ، آن هنگام که تعدی و سوء قصد دشمن را به جان امام زین العابدین می بیند، چون کوهی استوار در برابر آنها می ایستد و انبوه مصائب و سختیها خللی در عزم و اراده این بانوی بزرگ وارد نیاورده بود و خطاب به آنها می فرماید : « به خدا او را نخواهید کشت تا اینکه مرا بکشید.»(26:ص 371) همچنان با عزت و اقتدار در برابر دشمن می ایستد که : « مؤمن عزیز است و دلیل نیست . مؤمن از کوه نیرومند تر است.»(18:ج 6، ص 179) ایستادگی در برابر دشمن به ظاهر پیروز و دفاع از حق، مستلزم شجاعت است. شجاعت علی(ع) در کالبد زینب(س) متجلی شده است و او با صلابت ، در برابر سپاه دشمن می ایستد که به گفته مولا علی (ع) شجاعت یکی از دو عزت است. (آمدی ، 1385، ص 259) همین شجاعت و دلاوری است که به زینب (س) آن چنان هیبت و عظمتی می دهد که در اوج مصائب دشمن را وادار به تسلیم می نماید.
بحث و نتیجه گیری
حماسه حسینی احیای کرامت و عزت انسانی است و سیدالشهداء و یارانش مظهر عزت و کرامت اند چرا که در راستای زندگی شرافتمندانه، از جان و مال و عزیزان خویش گذشتند. عملکرد امام حسین (ع) به عنوان رهبر قیام، بر مبنای عزت محوری و در راستای صیانت از کرامت انسانی شکل گرفته است. این عزت مداری و عزت محوری پس از شهادت امام در میان اسراء متجلی می شود و حضرت زینب(س) به عنوان قافله سالار این کاروان ، نقش به سزایی در حفظ عزت و کرامت اسراء دارد. عملکرد عزت مدار حضرت زینب(س) به گونه ای است که نه تنها مردم کوچه و بازار را به تکریم شهدا و بازماندگان آنها وادار می سازد، بلکه با عملکرد مقتدرانه خویش در برابر یزید و ابن زیاد که هیبت و شکوه ظاهری آنها لرزه بر اندام همگان می انداخت، اقتدار دروغین آنها را در هم می شکند و آنها را به ذلت و خواری می کشاند .
زندگی آگاهانه ، مسئولیت پذیری ، قاطعیت و ابراز وجود و زندگی هدفمند از مهم ترین ارکان عزت نفس محسوب می شود. اینها نمود بارزی در عملکرد حضرت زینب(س) در جریان واقعه عاشورا دارند.
آگاهی به عنوان تجلی شناخت و تبیین کننده مسئولیتها، مسئولیت پذیری به عنوان عامل ادای تکلیف دینی و اجتماعی، قاطعیت و ابراز وجود عامل بروز شجاعت در حین ادای تکالیف و زندگی هدفمند به عنوان بستر ظهور همه عوامل فوق ، زمینه ساز ظهور و بروز شخصیت مقتدر حضرت زینب در واقعه عاشوراست؛
شخصیّتی که با وجود اسارت الگوی عزت نفس است.
با اینکه ویژگی هایی نظیر عزت نفس و اقتدار، حاصل تربیت است و بذر آن باید در بدو تولّد در وجود کودک نهاده شود، عوامل چندی در استوارکننده عزت در ساختار شخصیّت انسان محسوب می شود مهم ترین این عوامل عبارتند از: توکّل و اتّصال به سرچشمه عزت و اقتدار، صبردر مصایب، شجاعت، حق گرایی و بی نیازی جستن از خلق. توکّل به سرچشمه اقتدار و عزت و حق گرایی، صبرو شجاعت را وجود حضرت زینب فزونی بخشید و سبب شد که ضمن صبر در مصایب و بی نیازی از خلق در سخت ترین شرایط به الگوی عزت و اقتدار مبدل گردد.
منابع
1.قرآن کریم، ترجمه مهدی الهی قمشه ای. قم: مرکز انتشارات قرآن کریم،1382ش.
2.نهج البلاغه، ترجمه جعفرشهیدی. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، 1380ش.
3.ابن النعمان بغدادی، ابوعبدالله(شیخ مفید).الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ترجمه رسول محلاتی. تهران: اسلامیه،1413ق.
4.باقری، خسرو،نگاهی دوباره به تربیت اسلامی. تهران: مدرسه،1386ش
5.براندن،ناتانیل، روان شناسی عزت نفس. تهران: نشر نخستین،1379ش.
6.پاینده،ابوالقاسم، نهج الفصاحه مجموعه کلمات قصار حضرت رسول(صلی الله علیه و آله). تهران: انتشارات پاینده،1382ش.
7.تمیمی آمدی، غررالحکم و دررالکلم. قم: انتشارات دفتر تبلیغات1380ش.
8.جوادی آملی، عبدالله،کرامت درقرآن. تهران:انتشارات رجاء،1369ش.
9.حایری، محمدمهدی. معانی السبطین.تهران: انتشارات صبح صادق،1383ش.
10. خوارزمی،ابوالمؤید الموفق ن احمد الحنفی. مقتل الحسین.ج2. فم:مکتبه المفید،1394ق.
11. راغب اصفهانی، ابوالقاسم حسین بن محمد معروف به راغب اصفهانی. المفردات. تهران: دفتر نشرکتاب1363ش. 12.سپهر، عباسقلیخان. الطراز المذهب فی احوال سیدتنا زینب(علیها السلام). ترجمه محمدباقر بهبودی. تهران:انتشارات اسلامیه،1371ش.
13.سیدابن طاووس، رضی الدین ابوالقاسم علی بن موسی. اللهو علی لپالقتلی الطفوف. تهران: انتشارات جهان،1348ش.
14.ــــــــــــ. لهوف. ترجمه سیدابوالحسن میرابوطالبی. قم: انتشارات دلیل ما، 1380ش.
15.شریفی، محمود. فرهنگ جامع سخنان امام حسین.( ترجمه کتاب موسوعه کمات الامام الحسین) . ترجمه علی مؤیدی. فم: انتشارات معروف،1378ش.
16.شفیع آبادی، عبدالله. مبانی روانشناسی رشد. تهران: انتشارات چهره،1383ش.
17.طبری، محمدبن جریر. تاریخ الرسل و الملوک.ج5. ترجمه ابوالقاسم پاینده. تهران: بنیاد فرهنگ ایران،1352ش.
18.طوسی، ابن جعفر محمد ابن الحسن بنئعلی معروف به شیخ طوسی. التهذیب.تهران: انتشارات سنا،1383ش.
19.عطاردی، عزیزالله. زندگانی چهارده معصوم. تهران: انتشارات اسلامسه،1390ق.
20.قمی، عباس. نفس المهموم. ترجمه محمدباقرکمره ای.فم: انتشارات مسجد جمکران،1385ش.
21.ــــــــــــ. منتهی الامال. قم: انتشارات کامکار،13379ش.
22.کلینی الرازی، ابن جعفرمحمد ابن یعقوب ابن اسحاق. اصول کافی. ترجمه جواد مصطفوی ،1379ش.
23.مجلسی، محمدباقر. بحار الأنوار لدرر أخبار الأیمه الأطهار.ج45. قاهره: انتشارات داراحیا،1408ق.
24.محمدی اشتهاردی،محمد. سوگنامه آل محمد. تهران: انتشارات ناصر،1387ش.
25.مطهری، مرتضی. حماسه حسینی. ج1. تهران: انتشارات صدرا،1378ش.
26.مقرم، عبدالرزاق. مقتل الحسین. قم: انتشارات بصیرتی، 1391.
27.نجفی، محمد جواد. زندگانی حضرت امام حسین( علیه السلام). تهران: انتشارات اسلامیه،1364ش.
28.وردن، جیمزویلیام. رنج و التیام در سوگواری و داغدیدگی. ترجمه محمد قاید. تهران: انتشارات روانشناسی و فرهنگ، 1377