نویسنده:مریم نوروزی
ایران به لحاظ جغرافیایی بسیار وسیع است و همین وسعت سبب شده است که در قسمتهای مختلف شمال و جنوب و غرب و شرق هریک با زبان و گاه با لهجههای ویژه خودشان صحبت کنند. به طوریکه وقتی تصمیم به ایرانگردی میگیری در هر استان گویشهای مختلف , لباسهای متنوع و مختلف و همچنین مراسم و آیین خاص خودشان را میبینی. مراسم نوروزی از آن مراسمی است که مردم ایران حتی اگر در یک روستای دور افتاده هم باشند آن را پاس میدارند و برای آن آداب ویژهای دارند.هر چند این مراسم دارای وجوه مشترک فراوان است اما گاهی در برخی استانها مراسم قدری جالبتر و قابل تاملتر است.
در این صفحه کوچک جای آن نیست که به ذکر آیین و مراسم نوروزی در تک تک استانهای ایران بپردازیم پس از شمال و غرب وجنوب و شرق ایران استانهای را انتخاب کرده و به ذکر آیین و مراسم نوروزی این استانها میپردازیم.
جشن نوروز در شمال ایران نوروز خوانی
نوروز خوانی از مراسم آخر هر سال در گیلان است. نوروزخوانی که هم اکنون نیز کم و بیش رواج دارد، در گیلان نماد ورود بهار و خیر و برکت است. برای این کار گروهی نوروزخوان در کوچه و خیابان به راه میافتند و اشعاری میخوانند. از معروفترین این اشعار میتوان به «دوازه امام» و «عروس گوله» اشاره داشت.
اغلب نوروزخوانان نخست دوازده امام را میخوانند و وقتی به قسمت ترجیع بند میرسند، آن را دو نفری تکرار میکنند و بعد نوروز و نوسال میخوانند. این شعر چنین آغاز میشود:
همی خوانم امام اولین را شه کشور امیرالمؤمنین را
وصی و جانشین یعنی علی را
به یاسین والف لام و به فیروز دهید مژده که آمد عید نوروز
عروس گوله
نمایش «عروس گوله» نیز از دیگر مراسم قبل از حلول سال نو به شمار میرفت. این نمایش همراه با آواز ریتمیک دارای مفاهیم اخلاقی و آیینی خاصی بود. بازیگران این نمایش معمولاً سه نفر بودند و به نقش غول، پیربابو و نازخانم ظاهر میشدند. نقش نازخانم را بیشتر مواقع پسر جوانی که لباس زنانه پوشیده بود اجرا میکرد.
پیر بابو یا کوسه نقش پیرمردی بود که با غول بر سر تصاحب نازخانم به بحث و جدل میپرداخت. غول هم خود را با کلاهی از کلوش (ساقه برنج)، زنگولهها و چماق به هیبتی عجیب میآراست. این گروه به منازل مختلف رفته، به ایفای نقش خود میپرداختند و در ازای تهنیت گویی خویش و آرزوی سالی پربرکت و پر یمن برای صاحبخانه، از او هدایایی دریافت میکردند. گاه نقش یک شخصیت دیگر به اسم «کاس خانم» نیز به این جمع اضافه میشد.
مراسم نوروز در خراسان
چند روز مانده به عید نوروز مراسم خانه تکانی، سبزه گذاشتن، سمنو پزان و چهارشنبه سوری که از مراسم مهم بوده انجام میشد. ازمراسم ویژه چهارشنبه سوری فالگوش ایستادن بود که پشت پنجرهها میایستادند و به صحبتهایی که میان خانه انجام میشد گوش فرا میدادند و این صحبتها اگر خوب باشد نشان دهنده این بود که سالی خوب برایش رقم زده و اگر بد سالی بد در انتظارش بود.
از دیگر مراسم، کوزه شکستن بود که به تعداد افراد خانواده کوزه میخریدند و شب چهارشنبه سوری میشکستند که مثلاً قضا و بلا از خانه بیرون برود.
ملاقه زنی از دیگر مراسم بود که عدهای چادر به سر میکردند و بر در خانهها میرفتند و از اهل خانه تخممرغ، نخود، کشمش و… میگرفتند.
مراسم ویژه دیگر در شب چهارشنبه سوری از آتش پریدن بود که همه مردم در آخرین چهارشنبه سال که به نحوست معروف بوده از روی آتش میپریدند و این مراسم آئینی به منزله سپردن زردی، بیماری، گناه و زشتیها به آتش و گرفتن سرخی، سلامت و خوبی و زیبایی از آتش بوده است. بعد از تحویل سال نو به دید و بازدید و گرفتن دست لاف به معنی عیدی از بزرگترها میرفتند.
از مراسم ویژه عید نوروز در گذشته خان درآوردن بود. این مراسم به این صورت بود که عدهای از افراد موجه وصاحب مقام به نزد حکمران میرفتند و از او اجازه میخواستند که کسی را بعنوان خان برای ایام نوروز انتخاب میکنند. بعد از انتخاب خان به مدت 13 روز مردم در میادین، محل تجمع مردم به جشن و پایکوبی و هم چنین ورزشهایی چون کشتی و تیراندازی میپرداختند. در این مراسم شاهنامه و حافظ خوانی و خواندن قصهها و افسانههای معروف نیز صورت میگرفت. در این 13 روز افراد منتسب به حکمران مانند زن و فرزند و وابستگان اگر از شهر عبور میکردند باید به نگهبانان انعام میدادند تا اجازه عبور یابند. بعد از 13 روز مردم خان را به بیابان میبردند و خود نیز به بیابان و باغهای اطراف میرفتند و به خوشگذرانی و جشن میپرداختند از مراسم این روز کشتی گرفتن بود. و بعد خانواده بعد از صرف ناهار، سبزه گره میزدند. به این معنا که دختران خود را تا سال آینده راهی خانه شوهر بکنند. پس از 13 روز مراسم خان بازی تمام میشد و مردم به دکانها و سرکارهایشان برمیگشتند و حکمران به جای سابق خود باز میگشت.
مراسم نوروز در سیستان و بلوچستان
کاسه شکستن
در سپیده دم تحویل سال نو؛ بر اساس یک سنت قدیمی ایرانی و سیستانی کلیه ظروف سفالی که در عرض یک سال از آنها بهره برداری شده است؛ از کاسه وکوزه شکسته میشد و تکه پارههای آنها پشت بام جای میگرفت. و یا بالای بام میبردند و هم آنجا میشکستند. این کار تقدس داشت و معتقد بودند اگر این کار صورت نگیرد؛ ارواح پلید که درون آنها جای گرفتهاند، خانواده و اعضای آنها را ناخوش و زرد روی میکنند. بعدها که ظروف مسی وروهی، چدن، نقره و طلا جای سفال را پر کردند باز هم اوایل بهار چند تا کاسه و کوزه ی سفالی خریده و به همان ترتیب میشکستندو ارواح پلید را از خانواده خود دور میکردند. از علفهای سبز بهاری و خصوصا گندم و جو به سر درب تمام اتاقها و حتی درب منازل به کمک گل چسبانده و آویزان مینمودند و معتقد بودند این کار میمنت داردو تا تحویل سال بعد سبز و خرم خواهند بود. بعضی تا سال بعد آنهارا حفظ کرده وسال بعد، علفهایتر وتازه جدید را با علفهای کهنه و خشک قبلی تعویض میکردند.
به کمک پنبه وچوب فتیلههایی میساختند به اندازه قد یک مداد و پنبه آغشته به روغن و در پشت بام و رف ساختمان آتش میزدند که هم به تعبیر آنه اشگون داشت و هم روشنایی و نور را استقبال و احترام مینمودند؛ در حقیقت میتوان گفت آنها به جای شمعهای امروزی بودند و به تعداد اعضای خانواده نیز درست میگردید. بعضی یک شاخه خشکیده گز را به آن پنبه پیچیده و به روغن آغشته و آتش میزدند و در پشت بام و به اصطلاح لبهی رف ساختمان قرار میدادند.
نان سال
نان سال و کلوچه از واجبات سفره سیستانی است. خمیر آن همانند کلوچه آماده و نانی بزرگ در داخل تنور پخته میشود و همان تافتون سیستانی است.
برای هر خانواده فقط یک عدد و در سفره موقع تحویل سال باید داخل سفره باشد. مردم معتقدند: (بی بی نوروز) هنگام تحویل سال به همه خانهها سر میزند تا ببیند که آیا نان در سفره هست یا خیر؟ و آن را نماد برکت روزی صاحب خانه میدانستند، نان سال برکت را برای مدت یکسال در خانه حفظ خواهد کرد.
پخت سمنو نیز برای سفره تحویل سال برای بعضی خانوادهها که امکان آن را داشتند لازم بود.
پخت قتلمه نیزاز دیگر نمونهها بود: اول قتلمه تنوری و دوم قتلمه دیگی. قتلمه تنوری را داخل تنور و آرد را پیچ پیچ با روغن مخلوط و لایه لایه روی هم گرد و کمی خمیر آرد را از بالا و پایین کلاف مانند تافتون در تنور میپختند. قتلمه دیگی یا قلیفی بهترین نوع آن است. وقتی خمیر به اشکالی که گفته شد آماده گردید. داخل دیگ روغن میریزند و خمیر لایه لایه و پیچ پیچ در آن قرار و سر دیگ بسته میشد و آنگاه تمامی دیگ را با آتش سرخ شده زیر آتش میکردند.
سفره عید
در سفره عید باید موارد زیر قرار میگرفت:
1.قرآن 2. نان سال 3. قتلمه 4. تجگی یا سمنو 5. آینهای که بر روی آن تخممرغ خام میگذارند 6. انواع کلوچه
مردم سیستان بر این باور بودند که: کره زمین روی شاخهای گاو قرار دارد و گاو هم روی نهنگ و موقع تحویل سال گاو زمین را روی شاخ دیگرش میبرد بنابراین زمین تکان میخورد و این حرکت باعث میشود تا تخم مرغ روی آینه بچرخد.
قبل از تحویل سال دخترکان سیستانی معتقدند که (بی بی نوروز ) سرش را میشوید اگر باران آمد آب باران را جمع کرده با آنها موها را میشستند و اعتقاد دارند موهایشان رشد مینماید. مردم سیستان سعی دارند صبح عید به سیاهی نظر نکنند صبح عید نگاه کردن به سبزه و صورت کودکی خوشرو میمنت دارد. پس از بیدار شدن اهل خانه، پس از دست و رو شستن روبوسی مینمایند قبل از اینکه اهل منزل از خواب برخیزند مادر لباسهای نو هر کدام از فرزندان را در کنار رختخواب گذاشته تا بپوشند و از هر نظر پاک تمیز و نو باشند همانند تحویل سال کهنه به نو.
عید نوروز در هرمزگان
از آداب کهن این منطقه که از سدههاى پیش همچنان پابرجاست، استقبال از عید نوروز با آتشافروزى شب چهارشنبهسورى است. در آخرین چهارشنبه هر سال، مردم به ویژه کودکان و جوانان با پوشال و هیزم آتش روشن مىکنند و از روى آن مىپرند و جمله معروف «زردى من از تو، سرخى تو از من» را تکرار مىکنند. در روز چهارشنبهسورى در خانوادهها نباید نفرینى از دهان کسى خارج شود؛ زیرا مردم استان بر این باورند که در روزهاى ماه آخر سال جمعاً 1999 قضا و بلا نازل مىشود که 999مورد آن فقط به چهارشنبهسورى مربوط است. در این روز اگر کسى لباس دوخته شده خود را از خیاطى بیاورد، باید هم وزن آن خرما یا شکر یا برنج به یک نفر فقیر صدقه بدهد. عصر چهارشنبهسورى کوزه نو یا کهنهاى را در خانه به زمین مىزنند تا بشکند و بر این باورند که به جاى آوردن این رسم، قضا و بلا را دور مىکند. هم زمان با تحویل سال نو، عید نوروز در کلیه شهرها و روستاهاى استان مانند سایر مناطق ایران برگزار مىشود. مردم لباسهاى نو مىپوشند، به دید و بازدید مىپردازند و کین و کدورتها را از دل مىزدایند. شادى و سرور عید نوروز تا چندین روز به طول مىانجامد و در این روزها، آشنایان و خویشاوندان جهت تبریک سال نو به دیدار هم مىروند.