غفلت از «مرور ایّام» و «گذشت زمان»
از جمله این مسائل، «مرور ایّام» است. به تعبیر همگانی، انسان گاهی از «گذشت زمان» غفلت میکند و این غفلت موجب میشود انسان از خواب غفلتی که او را فرا گرفته است، بیدار نشود. در این عالم، اموری که موجب اعتبار و پندپذیری میشود، زیاد است امّا انسان از آن عبرت نمیگیرد.
علی ـ علیهالسلام ـ میفرماید: «مَا أَکْثَرَ الْعِبَرَ وَ أَقَلَّ الِاعْتِبَارَ». یکی از موضوعاتی که انسان باید از آن پند و عبرت بگیرد و متنبّه و بیدار شود مسأله «گذشت زمان» است.
هر «روز» در قیامت گواهی است بر اعمال انسان
امام صادق ـ علیهالسلام ـ به نقل از آبای گرامشان در روایتی همه فهم، فرمودند: «مَا مِنْ یَوْمٍ یَأْتِی عَلَى ابْنِ آدَمَ إِلَّا قَالَ لَهُ ذَلِکَ الْیَوْمُ یَا ابْنَ آدَمَ أَنَا یَوْمٌ جَدِیدٌ»، هیچ روزی نیست که بر فرزند آدم وارد میشود، مگر اینکه آن روز به او میگوید: من برای تو روزی نو و جدید هستم! «أَنَا یَوْمٌ جَدِیدٌ»، من نوروزم! من برای تو روز نویی هستم! «وَ أَنَا عَلَیْکَ شَهِیدٌ»، و من، یعنی زمان، نسبت به تو گواهی دهنده هستم! «فَافْعَلْ فِیَّ خَیْراً»، در من عمل خیر انجام بده، «وَ اعْمَلْ فِیَّ خَیْراً أَشْهَدْ لَکَ یَوْمَ الْقِیَامَهِ فَإِنَّکَ لَنْ تَرَانِی بَعْدَهَا أَبَداً»، من در روز قیامت نسبت به رفتار تو شهادت میدهم و تو پس از این هیچگاه من را نخواهی دید مگر در روز قیامت.
زمانها میگذرد و همه آنها برای انسان گواه هستند. این طور نیست که ما فکر میکنیم! رفتار و کردار ما در زمان محو نمیشود، بلکه همه آنها ثبت میشود. به تعبیراتی که در روایات آمده است، توجّه کنید! روزها بر انسان شهادت میدهند و روز جدید که میآید، زبان حالش با انسان این است که در من، عمل خیر انجام بده، چراکه من در روز قیامت بر اعمال تو شهادت میدهم.
ما خود تشکیلدهنده زمان هستیم
حتّی بالاتر از آن، ما خود تشکیل دهنده زمان هستیم. این طور نیست که روزها بگذرد و من ثابت باشم، روز برود و من ساکن بمانم. ما انسانها تشکیل دهنده زمان هستیم. موجودات هستند که تشکیل دهنده زمان هستند. این نیست که روز بگذرد، ماه بگذرد، سال بگذرد، نه! بدانید این ما هستیم که میرویم و میگذریم و خواهیم گذشت.
هر روز که میگذرد، تو کم میشوی!
از حسین بن علی ـ علیهماالسلام ـ منقول است که فرمودند: «یَابنَ آدَم اِنَّمَا اَنتَ ایّامٌ کُلَّمَا مَضی یَومٌ ذَهَبَ بَعضُکَ»؛ ای انسان! ای فرزند آدم! تو روزگار هستی، «اِنَّمَا اَنتَ ایّامٌ»، تو خودت روزگار هستی، تو ایّام و روزها هستی، هر روزی که میگذرد مقداری از تو کاسته میشود. این طور نیست که تو ثابت باشی و روزگار بگذرد، تو ساکن باشی و او گذرا باشد. هر روز که میگذرد مقداری از ما نیز میگذرد و از ما کاسته میشود، هر ماه و سالی که میگذرد، یک ماه و سال نیز از ما کاسته میشود؛ یعنی هر روز و ماه و سالی که میگذرد، به همان میزان سرمایه و هستی انسان که عمر اوست نیز خواهد گذشت. با گذشت روز و ماه و سال هستی ما هم میگذرد.
امسال هم «بخشی از هستی ما» از دست رفت!
یک سال دیگر گذشت، امّا آیا با گذشت این زمان من هنوز هستم؟ خیر! همه هستی من وجود ندارد؛ با گذشت این سال، بخشی از هستی من نیز گذشته است؛ بنابراین، خوب است انسان نسبت به آنچه از او گذشت و از سرمایه و هستیاش کاسته شده، متنبّه و متذکّر شود و خوب است همان گونه که نسبت به امور مادّیاش میاندیشد، نسبت به عمر و هستیاش نیز بیندیشد تا ببیند این سرمایه را در چه راهی مصرف کرده است.
این روزها، وقت حسابرسی نسبت به عمر است!
علی ـ علیهالسلام ـ در روایتی به نقل از نبی اکرم فرمودند که: «أَکْیَسُ الْکَیِّسِین» زیرکترین زیرکان، «مَنْ حَاسَبَ نَفْسَهُ»، کسی است که از خود حساب بکشد، «وَ عَمِلَ لِمَا بَعْدَ الْمَوْتِ» و کارهایش را در ارتباط با جهان دیگر انجام دهد. «فَقَالَ رَجُلٌ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِین»، وقتی علی(علیهالسلام) این جملات را از پیغمبر نقل فرمود شخصی سوال کرد، «کَیْفَ یُحَاسِبُ نَفْسَهُ»، انسان چگونه از خود حساب بکشد؟ «قَالَ(علیهالسلام) إِذَا أَصْبَحَ»، حضرت فرمود: هرگاه شب را به روز آورد، «ثُمَّ أَمْسَی»، و روز را به شب رساند، «رَجَعَ إِلَى نَفْسِهِ»، بازگشتی به خود داشته باشد، «وَ قَالَ یَا نَفْسِی»، و بگوید: ای فلانی! «إِنَّ هَذَا یَوْمٌ مَضَى عَلَیْکَ»، امروز روزی بود که بر تو گذشت، «لَا یَعُودُ إِلَیْکِ أَبَداً»، در حالی که هیچگاه به سوی تو بازنمیگردد، «وَ اللَّهُ یَسْأَلُکِ عَنْهُ بِمَا أَفْنَیْتِهِ»، و خدا از تو میپرسد آن را در چه راهی مصرف کردی؟
در اینجا صحبت از روز نیست، حضرت دارد به زبان من و شما صحبت میکند، این روز و ایّام نیست که فانی شده، این بخشی از هستی ماست که گذشته و از دست رفته است. خداوند میپرسد، این سرمایه را در چه راهی فانی کردی؟ «فَمَا الَّذِی عَمِلْتِ فِیهِ»، چه کاری در این روز انجام دادی؟ «أَ ذَکَرْتِ اللَّهَ أَمْ حَمِدْتِه»، آیا در این روز به یاد خدا بودی و او را حمد و ستایش کردی؟ «أَ قَضَیْتِ حَوَائِجَ مُؤْمِنٍ فِیهِ»، آیا در این روز خواسته و حاجت برادر ایمانیات را با این که قدرت داشتی برآورده کردی؟ «أَ نَفَّسْتِ عَنْهُ کَرْبَهُ»، آیا از گرفتاریهای او گره گشایی کردی؟ «أَ حَفِظْتِیهِ بِظَهْرِ الْغَیْبِ فِی أَهْلِهِ وَ وُلْدِهِ»، آیا در غیاب برادر مؤمنت اخوّت اسلامی و ایمانی را نسبت به خاندان و فرزندش رعایت کردی؟ «أَ حَفِظْتِیهِ بَعْدَ الْمَوْتِ فِی مُخَلَّفِیهِ»، آیا بعد از مرگ او از این حریم ایمانی نسبت به بازماندگانش حراست و مراقبت کردی؟ «أَ کَفَفْتِ عَنْ غِیبَهِ أَخٍ مُؤْمِنٍ»، آیا از غیبت کردن پشت سر برادر مؤمنت جلوگیری کردی؟ «أَعَنْتِ مُسْلِماً»، آیا کمک کار برادر مسلمانت بودی؟ «مَا الَّذِی صَنَعْتِ فِیهِ»، در این روز چه کار کردی؟
روش تفکّر در ایام گذشته
علی ـ علیهالسلام ـ روش تفکّر در ایّام گذشته را بیان میفرماید. در روایات نسبت به هر روز چنین سفارشی وجود دارد. آیا ما هر روز یک چنین محاسبهای انجام میدهیم؟ یا حداقل هفتهای یک بار و یا ماهی یک بار مینشینیم فکر کنیم که چه کارهایی انجام دادهایم. برخی از افراد برای امور مادّیشان دفتر روزانه و هفتگی دارند و راجع به آنچه در آن با توجّه به فعّالیتهای آن روز یا آن هفته ثبت شده فکر میکنند. برخی هم دفتر سالانه دارند و در آخر سال بیلان کار خود را ارائه میدهند که در این سال چه کارهایی انجام دادهاند.
در لحظات آخر سال چه کنیم؟!
آیا سزاوار نیست انسان هنگامی که لحظات آخر سالش فرا میرسد این گونه بیندیشد؟ یک سال بر ما گذشت! به عبارت دیگر، بخشی از هستی ما رفت و هیچ گاه به ما برنخواهد گشت مگر در روز قیامت که این قطعه از هستی ما آنگاه به ما باز میگردد که نموداری از کردار گذشتهمان در این سال را به ما نشان میدهد. همان طور که علی ـ علیهالسلام ـ فرمود خوب است انسان بنشیند و در این باب فکر کند در سالی که گذشت و به پایان رسید چه کردم؟ آیا به یاد خدا بودم؟ آیا او را ستایش کردم؟ آیا گرفتاری برادر مؤمنم را رفع کردم؟ آیا حاجتی از او برآورده کردم؟ آیا در غیابش مراقب بودم تا حیثیّتش را حفظ کنم؟ آیا در این سال به وظایف برادری و اسلامی خود نسبت به دوستانی که از دست دادم عمل کردم؟ آیا حال بستگان آنها را جویا شدم، ولو اینکه به حسب ظاهر از آنها دلجویی کنم؟
در سالی که گذشت چه کردیم؟! اکنون چه کنیم؟!
علی ـ علیهالسلام ـ پس از آنکه چند چیز برای روش تفکّر و محاسبه نسبت به گذشته آموخت فرمود: «مَا الَّذِی صَنَعْتِ فِیهِ»، به خود بگو: ای فلانی! در این روزی که گذشت و به عبارت دیگر قسمتی از وجود و هستیات در این عالم که از دست رفت چه کردی؟ «فَیَذْکُرُ مَا کَانَ مِنْهُ»، پس گذشته را یادآور شود، «فَإِنْ ذَکَرَ أَنَّهُ جَرَى مِنْهُ خَیْرٌ»، اگر به گذشته مراجعه کرد و دید آنچه که بر او گذشته خیر بوده است، «حَمِدَ اللَّهَ وَ کَبَّرَهُ عَلَى تَوْفِیقِهِ»، حمد خدا را به جا آورد و بگوید: «الحمد لله» و نسبت به این موفقیتی که خدا به او عنایت فرموده بگوید: «الله اکبر» و بداند این توفیق هم از خدا بوده است، «وَ إِنْ ذَکَرَ مَعْصِیَهً أَوْ تَقْصِیراً»، و اگر دید گناهی انجام داده و خطایی از او سر زده، «اسْتَغْفَرَ اللَّهَ»، از خدایش پوزش بخواهد و استغفار کند، «وَ عَزَمَ عَلَى تَرْکِ مُعَاوَدَتِهِ»، و تصمیم بگیرد که دیگر به آن گناه بازنگردد و آن را تکرار نکند.
اگر انسان بخواهد به معنای واقعی خودش را بسازد، یکی از راههای بزرگ برای سازندگی انسان توجّه به اعمال گذشته خود است، به ویژه از فرصتهایی که برای انسان پیدا میشود برای تنبّه و تذکّر خود و اینکه از خواب غفلت بیدار شود و نسبت به آینده تنظیم شود استفاده کند که یکی از این فرصتها پایان سالی است گذشت. امسال تمام شد و گذشت؛ امّا ما چه کردیم؟
هستی و سرمایهای که از ما کاسته شد، در چه راهی و چگونه مصرف کردیم؟ انسان نسبت به کارهای یک سالهاش بیلان آخر سال عرضه کند. همان گونه که علی ـ علیهالسلام ـ میفرماید این موجب میشود تا انسان نسبت به آیندهاش مراقب باشد. امیدوارم خداوند به ما توفیق عنایت کند تا از گذشتههای خود نسبت به آیندهمان عبرت بگیریم!
منبع:سایت آیتالله حاج آقا مجتبی تهرانی