عید نوروز وبهار در آیینه پژوه(2)

عید نوروز وبهار در آیینه پژوه(2)

نویسنده: سید محمود طاهری

نوروز در روایات

درباره نوروز، نخستین روز فصل بهار، سخنانی نیز از اهل بیت (ع) به جای مانده است که به نقل یکی از آنها که شخصی به نام «معلی بن خنیس» از امام صادق (ع) نقل کرده است، بسنده می کنیم. معلی بن خنیس می گوید: درنوروز نزد امام جعفر صادق(ع) رفتم، فرمود: «آیا می دانی امروز چه روزی است؟» گفتم: فدایت شوم! روزی است که عجم ها آن را تعظیم می کنند وگرامی می دارند وبه یکدیگر هدیه می دهند. حضرت فرمود: « به خانه کعبه سوگند که باعث آن تعظیم، امری قدیم است ومن برایت بازگو می کنم تا از آن آگاه گردی. ای معلی! نوروز روزی است که خدای تعالی عهد نامه ای از ارواح بندگان خود گرفته است که او را بندگی کنند و کس دیگری را شریک او نسازند وبه فرستاده ها وحجت های او و ائمه معصومین (ع) ایمان بیاورند. اول روزی است که آفتاب طلوع کرده وبادی که درختان را بارور می سازد، وزیده و خرمی زمین آفریده شده است. نوروز، روزی است که کشتی نوح بر زمین قرار گرفته و روزی است که خدای تعالی جماعتی را که پس از بیم مرگ از شهر و دیار خود رفته بودند وچندین هزار کس بودند، زنده کرد و روزی است که جبرئیل (ع) برحضرت رسول(ص) نازل شد وروزی است که حضرت ابراهیم (ع) در آن، بت های کفار و مشرکان را شکست وروزی است که حضرت رسول (ص) یاران خود را امر فرمود که با حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) بیعت امارت کنند و روزی است که حضرت، حضرت علی (ع) را میان جنیان فرستاد تا از ایشان بیعت گیرد وروزی است که حضرت علی (ع) درجنگ نهروان پیروز شد ودر آن، «ذوالثدیه»، سرکرده خوارج را به قتل رساند وروزی است که در آن مهدی موعود (عج) ظاهر می شود.» (18)

بهار؛ لبخند گل ها و شکوفایی طبیعت به افتخار انسان

آدمی با دیدن بهار سرسبز وگل ها و شکوفه های رنگارنگ آن شگفت زده می شود وگاه از آن همه سرسبزی وشکوفایی حسرت می خورد، درحالی که بهار به افتخار مقام او شکوفا وطبیعت به یمن وجود وی سر سبز می شود. مولانا این حقیقت را این گونه سروده است:
آمد بهارخرم وآمد رسول یار
مستیم وعاشقیم وخماریم وبی قرار
ای چشم وای چراغ، روان شو به سوی باغ
مگذار شاهدان چمن را در انتظار
گل از پی قدوم تو درگلشن آمده است
خار از پی لقای تو گشته است خوش عذار
ای دوست! گوش دار که سوسن به شرح تو
سرتا به سر زبان شده برطرف جویبار
غنچه گره گره شد ولطفت گره گشاست
از تو شکفته گردد و بر تو کند نثار(19)
بنابراین، اگر بهار درون انسان شکوفا شود وروح آدمی با پرهیزگاری ویاد خدا سر سبز گردد، هیچ بهاری به سرسبزی وجود او وهیچ طبیعتی به خرمی وشادابی جان او نخواهد رسید.

بهار، بهانه ای برای خوش دلی

خوش دلی، از نیازهای روحی آدمی است. هر انسانی نیازمند است لحظه هایی از شبانه روز را آسوده از همه غم ها و دغدغه های و دل نگرانی ها، به شادی وکامیابی حلال بپردازد وبه برکت این ساعت های آسایش وسرور، هم از… انباشته های درونی خود بکاهد وهم نیرویی تازه برای انجام وظیفه درطول شبانه روز بیابد. بی شک، آن گونه که انسان در فصل بهار به خوش دلی وشادی تشویق می شود، در فصل های دیگرسال، این گونه ترغیب نمی گردد. گویی طبیعت نیز در دوره خاصی از سال، درخود احساس نیاز به خوش دلی می کند و چند ماهی به شادی می پردازد. پس باید ما انسان ها از فصل بهار خوش دلی بیاموزیم و آن را گاه و بیگاه در زندگی خویش به کار بریم واز اینکه درهمه عمر خویش، چون خزان و زمستان، سرد و افسرده باشیم، بپرهیزیم. همچنین، باید لحظه های خوش دلی را دریابیم واز آن لحظه ها، برای بهاری ساختن دل و جان خویش به ویژه در فصل بهار، بهره بریم وتوصیه های حافظ شیرازی را از یاد نبریم که فرموده است:
نوبهار است در آن کوش که خوش دل باشی
که بسی گل بدمد باز و تو درگل باشی
درچمن هر ورقی دفتر حالی دگر است
حیف باشد که زکار همه غافل باشی
نقد عمرت ببرد غصه دنیا به گزاف
گرشب و روز دراین قصه مشکل باشی(20)
حافظ هم چنین می گوید:
زکوی یار می آید نسیم باد نوروزی
از این باد ارمدد خواهی، چراغ دل برافروزی
چو گل گر خرده ای داری، خدا را صرف عشرت کن
که قارون را غلط ها داد سودای زراندوزی
به صحرا رو که از دامن، غبار غم بیفشانی
به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی
چو امکان خلود ای دل دراین فیروز ایوان نیست
مجال عیش فرصت دان به فیروزی وبهروزی(21).

پی آمدهای اجتماعی عید نوروز

هر ایرانی آشنا با آداب ورسوم عید نوروز که این رسم زیبا وکهن را در زندگی خویش به کار برده، به خوبی از پی آمدهای اجتماعی این سنت پسندیده ودیرینه ایرانیان آگاه است. از آداب اجتماعی عید نوروز، دید وبازدید افراد از یکدیگر و رفتن به خانه های هم و دادن هدیه به یکدیگر است. براثر این سنت های نیک است که بسیاری از کینه ها به مهر وقهرها به آشتی تبدیل می شود. درنتیجه، نوروز همواره فرصتی برای مهربانی ها وخیرخواهی ها و دور ریختن دشمنی ها وبدخواهی هاست. به تعبیر علامه طباطبایی (رحمه الله)، «عید گرفتن دارای آثار حسنه ای است که از آن جمله است وحدت کلمه و تجدید حیات ملی و مسرت دل های مردم.»(22)
مقام معظم رهبری درباره پی آمدهای اجتماعی عید نوروز می فرماید: « عید نوروز، چیز خوبی است، وسیله ای است که با آن، دل ها شاد می شود، انسان ها با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند، صله رحم و صله دوستان می کنند؛ چون دوستان ورفقا هم مثل ارحام، احتیاج به صله دارند. انسان باید به ارحام صله بکند، باید با دوستان و رفقا هم صله بکند؛ یعنی ارتباط برقرار بکند. این، ارتباط، عید نوروزاست که بسیار خوب است».(23)
مقام معظم رهبری، درکلامی دیگر، دراین باره می فرماید: «در این ایام نوروز به کمک مستضعفان بشتابید، کسانی که دارند ومی توانند، به کسانی که نادار ومحتاج و مستمندند، کمک کنند. این روح همکاری وهمیاری درمیان ملت ها که سنت قدیمی ونیز دستور عالی اسلام است. چیز بسیار ارزشمندی است، آن را حفظ کنید؛ به خصوص درایام عید نوروز که فرصت خوبی برای همدلی، گره گشایی و فریاد رسی است. روحیه مردم دوستی، روحیه ایثار و از خود گذشتگی، برای دیگران فکر کردن و کار کردن، روحیه ای است که ملت ما را به نتایج ومقاصد این حرکت خواهد رسانید».(24)
«باری، سنت نیکوی دیدار که از سالیانی دور، هنگام نوروز اوج می گیرد، ریشه درارزش های اخلاقی وباورهای دینی دارد. دید وبازدید نوروزی، سرود دوباره صفا ویکدلی ونشاط بخش روح وروان و گرما بخش دوباره انس و الفت انسان هاست. چه بسیار کدورتها، رخنه ها وفاصله ها که تنها با سلامی و لبخندی فرو می ریزد و به اتحاد ویکدلی تبدیل می شود وچه روابط گسسته ای که با یک احوال پرسی ودید وبازدیدی ساده دوباره برقرار می گردد. آنگاه که مردم براثر دید وبازدید، ازحال یکدیگر باخبر شوند ومشکلات دیگران را چون مشکل خود بدانند ودر رفع آنها اقدام کنند، اضطراب، نگرانی، جای خود را به شادی ولبخند وسرور خواهد داد.»(25) چه زیبا سروده است صائب تبریزی:
شود جهان لب پر خنده ای، اگر مردم
کنند دست یکی درگره گشایی هم
شود بساط جهان پر زرتمام عیار
کنند کوشش اگر خلق در روایی هم(26)

بهار از شش نگاه

1. نگاه احساسی به بهار

بخشی از وجود ما را احساسات تشکیل داده که لذت، نشاط وشادابی این احساسات، درگرو ارتباط با انواع زیبایی های طبیعی است.هر یک از جنبه های وجودی انسان دریکدیگر تأثیر می گذارند واز هم تأثیر می پذیرند. ازاین رو، ناکام گذاشتن بخش احساسی وجود آدمی، می تواند به پژمردگی روحی او بینجامد و حتی روان رنجوری اش را در پی داشته باشد.
بهار و زیبایی های آن، همواره از انگیزش هایی است که احساسات انسان های خوش ذوق و برخوردار از لطافت روحی را برانگیخته است. آنها دراین نگاه به بهار؛ یعنی نگاه احساسی، بی آنکه در پی نکته آموزی ودرس گرفتن از بهار باشند، فقط به احساسات خویش می پردازند و ذوق واحساس خود را به ستایش از بهار، سیراب ولبریز ازشادمانی می کنند. بی گمان، یکی از نیازهای روحی انسان، ابراز احساسات دربرابر زیبایی ها وجاذبه های طبیعی است. بدیهی است که اگر این نیاز، در فرصت هایی چون فصل بهار برآورده نشود، می تواند مانعی برای شادابی وطربناکی انسان به شمار آید. از این رو، بسیاری از شاعران عارف، گاهی به بهار، از نگاه احساسی می نگریستند وفارغ از درس های فراوان نهفته در آن، فقط به ستایش از زیبایی های آن می پرداختند تا بدین گونه سهم احساس خود را ادا کنند وزمینه را برای آرامش روحی و سیر هر چه بیشتر معنوی فراهم آورند. دراینجا به برخی از اشعار شاعران بزرگ درباره بهار که نگاه احساسی آنها به بهار در آن باز تاب یافته است، اشاره می کنیم. درنگاه این شاعران به بهار، آنچه دیده می شود، تنها ابراز احساسات است و بس. بانو پروین اعتصامی سروده است:
سپیده دم، نسیمی روح پرور
وزید وکرد گیتی رامعنبر (27)
تو پنداری ز فروردین و خرداد
به باغ و راغ(28)، بد پیغام آور
به رخسار وبه تن، مشاطه(29) کردار
عروسان چمن را بست زیور
گرفت از پای، بند سرو وشمشاد
سترد از چهره، گرد بید وعرعر
زگوهر ریزی ابر بهاری
بسیط خاک شد پر لؤلؤتر
مبارک باد گویان، در فکندند
درختان را به تارک، (30) سبز چادر
نماند اندر چمن یک شاخ، کان را
نپوشاندند رنگین حله دربر
زبس بشکفت گوناگون شکوفه
هوا گردید مشکین ومعطر
بسی شد برافراز شاخساران
زمرد، همسر یاقوت احمر
به تن پوشید گل، استبرق سرخ
به سر بنهاد نرگس، افسر زر
چمن با سوسن وریحان منقش
زمین، با باغ وبستانش مصور
دراوج آسمان، خورشید رخشان
گهی پیدا ودیگر گه مضمر( 31)
فلک، از پست رایی ها مبرا
جهان، زآلوده کاری ها مطهر(32)
صائب تبریزی نیز سروده است:
گل از نشو ونماگر این چنین برجسته خواهد شد
رگ ابر بهاران رشته گلدسته خواهد شد
اگر این اسن کیفیت هوای نوبهاران را
درمیخانه از گرد کسادی بسته خواهد شد.
به جوش آرد چنین گر نو بهاران مغز عالم را
بسا زنجیر، کز زور جنون بگسسته خواهد شد
چنین گر عام سازد فیض را ابر کف ساقی
زقید خشکسال زهد، زاهد رسته خواهد شد(33)
نیز از فیض کاشانی است:
هرگلی وسبزه ای را بر درخت وبرزمین
رنگ در رنگ وطراوت درطراوت مضمر است
سیم و زر کرده نثار مقدم صاحبدلان
هر شکوفه یا گلی را کو به کف سیم و زر است
غنچه دل تنگ است وگل خندان وبلبل درفغان
لطف وقهر از باطن هر یک، به نوعی مظهر است
لطف وقهرش درشقایق گشته با هم جلوه گر
از درون، دل داغدار وازبرون، رخ احمر(34) است(35)

پی نوشت ها :

18.محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج56، ص120.
19. مولانا جلال الدین محمد بلخی، کلیات شمس تبریزی، تصحیح : بدیع الزمان فروزانفر، ص338، غزل 1121.
20. دیوان حافظ، تصحیح : غنی – قزوینی، صص 340و 341، غزل 456.
21. همان، صص338و 339، غزل 454.
22. علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج 6، ض373.
23.سخنرانی درتاریخ 1 / 1 / 1377.
24. سخنرانی درتاریخ 5/ 1/ 1370.
25. جمعی از نویسندگان، زمزمه تحول، صص 115و 116.
26. دیوان صائب تبریزی، به کوشش: محمد قهرمان، ج5، ص2793، غزل 5784.
27. عطر آگین.
28. مرغزار، دامنه سبز کوه که به صحرا وصل می شود.
29. آرایشگر.
30. سر، میان سر.
31. پنهان.
32. دیوان پروین اعتصامی، با مقدمه: ملک الشعرای بهار، صص 457 و 458.
33. دیوان صائب تبریزی، ج3، ص1493، غزل 3077.
34. قرمز.
35. کلیات اشعار مولانا فیض کاشانی، تصحیح: محمد پیمان، ص 48.

منبع:کرمانی زاده،عین اله،اشارات(ش1 پیاپی142(،انتشارات مرکزپژوهش های اسلامی صداوسیمای قم،1390

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید