فلسفه نوروز و آیین های آن

فلسفه نوروز و آیین های آن

در گاهنمای آئین ایران باستان از دیرباز چنین آمده است که روز آغاز فصل بهار شروع سال جدید آن روز را نوروز نامیدند. مردم این هنگام خجسته را جشن می گرفتند و به مدت 12 روز به سرور و شادمانی می پرداختند. درباره پیدایش این سرور ملی و مذهبی که مآخذ اصلی آن اوستا (کتاب زرتشت) است روایات گوناگونی وجود دارد.
واژه جشن از کلمه یسنه یا یسنا به مفهوم پرستش، نیایش و شادی است که با توجه به روش برگزاری مراسم نوروزی و سایر آئین ملی که همواره هنگام نیایش توأم با سرور و خرمی است، به کاربردن این واژه برای این منظور بسیار پسندیده و مناسب با مفهوم حقیقی آن می باشد. پیدایش جشن نوروزی با فلسفه های گوناگون همراه است. از جمله در کتاب اوستا چنین آمده است که خدای جهان و همه آفریدگان را در شش هنگام آفرید، این شش زمان گاهان بار نامیدند که مناسب هر کدام مراسم شادی و سرور به مدت پنج روز برپا می ساختند.

این شش هنگام آفرینش به قرار زیر است :

1. نخستین هنگام آغاز خلقت در روز چهل و پنجم سال که همزمان با 15 اردیبهشت ماه بود در این روز آسمان آفریده شد.
2. دومین گاهان بار همزمان با یکصد و پنجمین روز سال که 15 تیر ماه بود در این روز آب بوجود آمد.
3. سومین هنگام آفرینش روز صد و هشتادم سال که همزمان با 30 شهریور ماه بود در این زمان زمین خلق شد.
4. چهارمین مرحله مقارن با 30 مهرماه یا به عبارت دیگر دویست و دهمین روز سال بود که در این هنگام گیاهان آفریده شدند.
5. پنجمین گاهان بار همزمان با دویست و نودمین روز سال بود که مصادف با روز 20 دیماه می شد در این روز حیوانات آفریده شدند.
6. ششمین هنگام آفرینش مقارن با سیصد و شصت و پنجمین روز سال که در حقیقت آغاز سال نو بود، در این روز خداوند با آفرینش انسان به کار خلقت جهان پایان بخشید این گاهان بار که با برابر شدن شب و روز همراه شد به سبب آفرینش انسان که خود مظهری از صفات آفریدگار جهان است، از مقام بسیار ارجمندی برخوردار بود که ایرانیان این هنگام فرخنده را با شادی و سرور جشن می گرفتند.
در سایر کتابهای آسمانی چون تورات و قرآن مجید درباره آفرینش جهان در شش هنگام داستانهائی آمده است که تأئیدی بر مطالب اوستا است. دیگر فلسفه جشن نوروزی در آئین مزدیسنا، فرود آمدن فره وهران یا ارواح پاک نیاکان به زمین در روز اول فروردین ماه است (فره وهر) نیروی معنوی انسان است که پیش از آفرینش در عالم ملکوت جا دارد و هنگام آفرینش در جسم انسان وارد شده و او را در طول زندگی رشد و ترقی داده و پلیدیها را از او دور نگاه می دارد. هنگام مرگ این نیروی مقدس از بدن انسان جدا گشته و دگر با همان پاکی ابتدائی به سوی مکان اصلی خود در عالم ملکوت پرواز می کند. در اوستا آمده است که (فره وهر) های گذشتگان پاک و پارسا در روز اول فروردین ماه برای دیدار بازماندگانشان به زمین باز می گردند و به مدت ده شبانه روز در کنار آنها می مانند. در این زمان اگر فامیل و دوستان را شاد و خرم ببینند شادمان شده و هنگام بازگشت به عالم قدس از درگاه اهورامزدا برای عزیزانشان طلب رحمت و پیروزی می کنند. بدین مناسبت از قدیم تاکنون ایرانیان از چند روز پیش از آغاز فروردین ماه با شوق و ذوق به تهیه و تدارک برگزاری یک جشن بزرگ می پردازند. خانه ها را می روبند و با گلهای زیبا می آرایند و فضای خانه را برای شادی ارواح درگذشتگان معطر خوشبو می کنند. لباس نو پوشیده و به دیگران احسان می کنند. در شاهنامه فردوسی جشن نوروزی به جمشید پادشاه بزرگ سلسله پیشدادی نسبت داده شده است.
حکیم طوس معتقد است جمشید روز اول فروردین ماه بر تخت طلائی تکیه زد. دیوان این تخت را در مدت یک روز از دماوند به بابل بردند، او این روز را هرمزدا به نام آفریدگار جهان نامید و فرمان داد مردم این هنگام خجسته را جشن گرفته و شادی کنند. حکیم عمر خیام در نوروزنامه چنین می نویسد : سبب نام نهادن نوروز آن بوده است که آفتاب هر سیصد و شصت و پنج شبانه روز و ربعی به اول دقیقه حمل باز آید و چون جمشید آن روز را دریافت، نوروز نام نهاد و جشن و آئین آورد.
براساس آنچه بعرض رسید، نوروز نشانگـر تاریخچه ای دیرینه همراه با فرهنگ و آداب و سنن ایرانیان است که از آخرین روزهای پایان اسفند ایرانیان با برگزاری آئین های مختلف مقدم نوروز و آغاز فصل بهار را گرامی می دارند که در اینجا تـنـها به چند نمونه از موارد مهم آن اشاره می شود:

پنجشنبه آخر سال و یادی از گذشتگان :

یکی از آیـین های کهن پـیش از نوروز یاد کردن از مردگان است که به این مناسبت به گورستان می روند و خوراک می برند و به دیگران می دهند. زردشـتیان معـتـقدند که : روان و فروهر مردگان، هیچ گاه کسی را که بوی تعلق داشت فراموش نمی کند و هر سال هنگام جشن فروردین به خانه و کاشانه خود برمی گردند. در روزهای پنجه، از جمله رسم ها، تهیه کردن غذا، آیـینی مذهبی بوده، ابوریحان می نویسد: و گبرکان در این پنج روز خورش و شراب نهند، روان های مردگان را و همی گویند، که جان مرده بیاید و آن غذا گیرد. غذا پختن و بر مزار مردگان بردن در قرن چهارم رسم بوده است؛ از خوارزم تا فارس: خوارزمیان پنج روز آخر اسفند و پنج روز دیگری که در پی آن است و ملحق به این ماه مانند اهالی فارس، در روزهای فروردگان برای ارواح مردگان در گورستان غذا می گذارند.
یکی از صورت های برجا ماندهً این رسم، در شهر و روستا، به گورستان رفتن پنجشنبه آخر سال است، به ویژه خانواده هایی که در طول سال عضوی را از دست داده اند. رفتن به زیارتگاه ها و زیارت اهل قبور، در پنجشنبه و نیز، روز پـیش از نوروز و بامداد نخستین روز سال، رسمی عام است. در این روز، خانواده ها خوراک (پلو خورش)، نان، حلوا و خرما بر مزار نزدیکان می گذارند و بر مزار تازه گذشتگان شمع، یا چراغ روشن می کنند. در برخی از شهرهای ایران، روز پیش از عید، خانواده های عزادار، از خویشان و نزدیکان با غذا و حلوا پذیرایی می کنند و در سر مزار جمع می شوند و نیز رسم است که ایرانیان شیعه، در موقع سال تحویل، به زیارت قبر امامان و امامزادگان میروند.

سفره هفت سین :

جذاب ترین قسمت نوروز، هفت سین است. هفت سین نام سفره ای است که شامل 7 ظرف می باشد که هر کدام محتوی چیزهایی هستند که با حرف سین شروع می شود. چیدن سفره‌ هفت‌ سین‌ یکی‌ از مناسبت های‌ زیبا و نیکوی‌ نوروزی‌ است‌ و نمادی‌ از طراوت‌ و شادابی‌ و بهانه ‌ای‌ برای‌ گرد هم‌ جمع ‌شدن‌ افراد خانواده‌ در لحظات‌ تحویل‌ سال‌ نو به‌ شمار می‌ رود بطوریکه از چند روز قبل از نوروز این سفره پهن می شود یا روز میز قرارداده می شود. عدد 7 از دیرباز برای ایرانیان مقدس بوده است و 7 ظرف نمادی از تولدی دوباره، سلامتی، شادی، موفقیت، خوشحالی، صبر و زیبائی هستند.

این سمبلها به صورت زیر نمایان می گردند :

1. سبزه، یا جوانه گندم یا عدس به نشانه تولدی دوباره، فراوانی، برکت، شادابى، سرسبزى و نشانگر زندگى بشر و پیوند او با طبیعت است
2. سمنو، که مخلوطی از گندم آرد شده و شیرین شده است و به نوعی نشان دهنده مهارت آشپزی ایرانیان است و نمادی از زایش و باروری گیاهان است
3. سیب، به نشانه سلامتی و زیبائی و نمادی از بارورى و زایش است
4. سنجد، نماد عشق و دلباختگى است و از مقدمات اصلى تولد و زایندگى. عده اى عقیده دارند که بوى برگ و شکوفه درخت سنجد محرک عشق است!
5. سیر، به نشانه دارو و سلامتی و نماد چاشنى و محرک شادى در زندگى است
6. سماق، که به زنگ خورشید در هنگام طلوع است با طلوع خورشید بدی از میان می رود
7. سرکه، نشان دهنده صبر است (زیرا مدتها طول می کشد که سرکه بوجود آید)
البته غیر از این گیاهان و میوه هاى سفره نشین، خوان نوروزى اجزاى دیگرى هم داشته است: در این میان تخم مرغ نماد زایش و آفرینش است و نشانه اى از نطفه و نژاد. آینه نماد روشنایى است و حتماً باید در بالاى سفره جاى بگیرد. آب و ماهى نشانه برکت در زندگى هستند. ماهى به عنوان نشانه اسفندماه بر سفره گذاشته مى شود و سکه که نمادى از امشاسپند شهریور (نگهبان فلزات) است و به نیت برکت و درآمد زیاد انتخاب شده است. شاخه هاى سرو، سنبل، دانه هاى انار، گل بیدمشک، شیر نارنج، نان و پنیر، شمعدان و… را هم مى توان جزو اجزاى دیگر سفره هفت سین دانست. کتاب مقدس هم یکى از پایه هاى اصلى خوان نوروزى است و براساس آن هرخانواده اى به تناسب مذهب خود، کتاب مقدسى را که قبول دارد بر سفره مى گذارد.
چنانچه مسلمانان قرآن، زرتشتیان اوستا و کلیمیان تورات را بر بالاى سفره‌هایشان جاى مى‌دهند. بر سر سفره زرتشتیان در کنار اسپند و سنجد، آویشن هم دیده مى شود که گویا خاصیت ضدعفونى کننده و دارویى دارد و به نیت سلامتى و بیشتر به حالت تبریک بر سر سفره گذاشته مى شود.
دید و بازدید های نوروزی، یا عید دیدنی :
از جمله آیـین های نوروزی، دید و بازدید، یا عید دیدنی است. رسم است که روز نوروز، نخست به دیدن بزرگان فامیل، طایفه و شخصیت های علمی و اجتماعی و منزلتی می روند. در بسیاری از این عید دیدنی ها، همه کسان خانواده شرکت دارند. کتاب های تاریخی و ادبی، تـنها از عید دیدنی های رسمی دربارها و امیران و رئـیسان خبر می دهند. رسمی که هنوز هم خبرگزاری ها و رسانه ها، به آن بسنده می کنند. دیدن های نوروزی که ناگزیر بازدید ها را بدنبال دارد و همراه با دست بوسی و روبوسی است و عیدی گرفتن کوچکتر ها از بزرگترهای فامیل هم از اهمیت زیادی برخوردار است. در روزهای نخست فروردین، که تعطیل رسمی است و گاه تا سیزده فروردین ادامه دارد و می گویند حتی تا آخر فروردین بـین خویشاوندان و دوستان و آشنایان دور و نزدیک، این دید و بازدیدها رواج دارد. رفت و آمد گروهی خانواده ها ، در کوی و محله (به ویژه در شهرهای کوچک) هنوز از میان نرفته است. این دید و بازدیدها، تا پاسی از شب گذشته، به ویژه برای کسانی که نمی توانند کار روزانه را تعـطیل کنند، ادامه دارد.

سیزده به در :

در سیزدهمین روز از سال جدید که پایان تعطیلات نوروزی برای مدرسه ها و دانشگاه ها نیز میباشد، خانواده ها خانه خود را ترک می کنند و به گردشگاهها می روند و ضمن صرف غذا در دامن طبیعت به بازی و جشن و پایکوبی می پردازند. این روز برای شادی و پایان دادن تعطیلات به صورت شاد و مثبتی می باشد. مفهوم 13 به این خاطر است که مردم قادر باشند در طول سال با تمام نیروهای اهریمنی مبارزه کنند ، زیرا عده ای معتقدند عدد 13 عدد نحسی می باشد. نحوه برگزاری این روز به صورت یک پیک نیک می باشد، بعد از این روز زندگی به حالت عادی برمی گردد ، مدرسه ها باز می شوند و مغازه ها و مشاغل دیگر ساعت عادی کار خود را آغاز می کنند. بنابراین این روز آخرین روز با هم بودن فامیل و استفاده از طبیعت زیبای بهار است. سیزده به در روزی برای طلب باران نیز می باشد، در ایران قدیم هر روز نام مختص خودش را داشت و به خدائی خاص متعلق بود که روز 13 فروردین به خدای باران اختصاص داشت. ظاهر این خدا به صورت اسب بود، در این روز مسابقه بین اسبها برگزار می شد و اسب برنده به عنوان خدای باران انتخاب می شد. در این روز پسرها و دخترهای جوان سبزه ها را گره می زنند (برای برآورده شدن آرزوها یا یافتن همسری مناسب) اعتقاد بر این است که وقتی گره سبزه ها باز شوند تمامی مشکلات حل می شود و آنها به آرزوی خود می رسند.
مرسوم است که هنگام گره زدن سبزه دخترها چنین زمزمه می کنند سیزده به در سال دگر، بچه بغل، خونه شوهر. در پایان روز سبزه را به دور می اندازند زیرا معتقدند که این سبزه تمامی دردها و بیماریها را در خود جمع نموده است و طبق اعتقاداتی که رایج بوده دست زدن به سبزه دیگران موجب انتقال این مشکلات به فرد دیگر می شده است.
بهر حال نــــوروز ، این عید باستانی ما ایرانیها با تمام زیباییهایش و آیین کهن ارزشمندش پیام آور صلح و صفا و شادی و آرامش است. ایرانیان از قدیم در هر موقعیتی که بودند در این وقت سال شادی و شادمانی را به دل ها راه میدادند زیرا که پیام نوروز شاد بودن و شاد زیستن است. چیزی که جشن نوروز را از دیگر جشن ها جدا می سازد این است که نوروز با زندگی نو و تازه شدن پیوند دارد، با پایان یافتن زمستان و رفتن سرما و جایگزین شدن بهار طبیعت، انسان نیز افکار، اندیشه و دل خود را از کینه پاک می کند و بطور کلی محور اصلی جشن نوروز بر شادمانی و سرور و پایکوبی بنا شده و به روح انسان تازگی و جنبشی نو میدهد …
یک شـاخـه رز سـفید تقدیم تو باد
رقصیدن شاخ بید تقــدیم تـو بــاد
تـنـها دل ساده ای اسـت دارایی ما
آن هم شب عیـد تقــدیم تـو بــاد

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید