نویسنده:سعید سلیمیان
مقدمه
عاشورا، حادثه ای نبود که در یک نیمروز در سال 61 هجری اتفاق بیفتد و از قبل و بعد خود جدا باشد، با آن همه بهره برداری های حماسی، مبارزاتی، تربیتی و معنوی که تاکنون از قیام کربلا و شهادت ابا عبدالله حسین شده است، به نظر می رسد غنای محتوایی این نهضت خدایی، بسیار بیش از آن است که تاکنون مطرح شده است. امروزیان و آیندگان پیوسته باید از این کوثر ایمان و یقین بنوشند و سیراب شوند و تشنگان حقیقت ناب را هم سیراب سازند.
عاشورا، روز عملیاتی بزرگ و شگفت آور در تاریخ اسلام است که طی آن، انقلاب عاشورا بر سرزمین کربلا چهره ی اسلام و جامعه ی اسلامی و
طی آن بنیان حکومت اموی را دگرگون ساخت و اعماق جان ها و جامعه را برانگیخت.
آری، انقلاب عاشورا در میان تحولات سیاسی- اجتماعی در صدر اسلام، مؤثرترین عامل در جهت بقای اسلام عزیز و ناب ترین تفسیر بر حدیث شریف نبوی« حسین منی و أنا من حسین» است.
عاشورا، صحنه ی رویارویی حقیقت اسلام با غاصبان خلافت و حکمرانان به ظاهر مسلمان است.
عاشورا، روز از جان گذشتگی انسان کامل و امام نور برای احیای دین، میراندن بدعت، افشای ماهیت پلید غاصبان حاکمیت یافته بر امور مسلمانان است.
عاشورا، مدرسه ی عشق و ایثار و جانفشانی در راه حفظ دین و ادای تکلیف شرعی است و به همین دلیل، تکریم از عاشورا بزرگداشت هر نهضت اصیل و دارای پیام و هر خون پاکی است که در نهضت های آزادی بخش، بذل می شود.
آری، انقلاب حسینی، اسلام مجسم است که کمال عبودیت و عرفان عاشقانه، سلم محض و اطاعت بی چون و چرای خداوند، اوج نهایی در اتصاف به مکارم اخلاقی و فضایل انسانی را در جای جای آن، می توان یافت و کربلا این کعبه ی آمال عشق، مجمع اسوه های کمال برای اقشار مختلف جامعه ی اسلامی است.
قلم در بیان عظمت امام حسین ناتوان است؛ شخصیتی که تمام مراحل زندگی سرشار از خدمت و برکت آن حضرت، درس انسانیت و کمال است.
امام بزرگواری که قیام جاویدش اسلام را استوار گرداند، پایه های حکومت اموی را لرزاند و تحول و حرکتی عمیق در فکر و فرهنگ به وجود آورد و
شأن و جایگاه امامت در اسلام و ولایت را تفسیر و محبوبیت خدادادی اهل بیت و بازماندگان خاندان وحی را تضمین کرد. متفکر بصیری که جاهلیت نوین حاکمیت یافته توسط بنی امیه را ریشه کن ساخت و از طریق شعارهای آزادی بخش و آگاهی بخش عاشورا، ارتجاع ارزشی را افشا کرد.
پس عاشورا برای همه و همیشه پیام دارد و می سزد که ما همواره پای درس های این کلاس ابدی بنشینیم و به مراتب بالاتری از ایمان، دین شناسی، شناخت تکلیف و عمل و وظیفه برسیم.
الگوی نحوه ی مشارکت زنان در مدیریت شرایط بحران
تأثیر غیرمستقیم زن در ساختار جامعه ی بشری و نقش بی بدیل آن در پرورش مرد را حتی متعصب ترین نظریه پردازان علوم انسانی و جامعه شناسی پذیرفته اند؛ بنابراین می توان چنان تعبیر کرد که زن، مرد را و مرد جامعه را می سازد؛ به تعبیر امام بزرگوار امت« از دامن زن است که مرد به معراج می رود». با این مبنا می توانیم چنین نتیجه بگیریم که یافته های علمی نسل زن، در جامعه ی بشری، پایدارتر و بیشتر هم هست. در مقام ارزیابی و تحلیل، حضور و نقش زن در ساختار تحولات جامعه ی بشری را می توان در مجموعه نظریات ذیل به ترتیب بیان کرد:
الف) نقش منفی محض، بدون هیچ گونه تأثیر مستقیم در تحولات اجتماعی، ولی همراه با منزلت و موقعیت به عنوان موجود و شیء گرانبها. این نوع نگرش به نسل زن، از فراگیری بیشتری در طول تاریخ و در میان ملل گوناگون برخوردار بوده و در برخی جاها هنوز هم وجود دارد؛ ولی به طور قطع، نظریه ای منطقی نیست و نمی تواند جوابگوی نیمی از نسل بشر،
بلکه نیازهای جامعه ی انسانی باشد
ب) حضور مؤثر و کارآمد، در مدیریت جامعه، همراه با منزلت والای اجتماعی و شخصیتی گرانبها که بنا به ملاحظات اجتماعی و عدم پذیرش عرفی با وجود نقش مستقیم، همواره با نوعی کتمان و پوشش و اقدامات احتیاطی لازم در راستای مخفی نگهداشتن آن نقش بوده است و صحنه های حاوی چنان نقشی را در بسیاری از کشورهایی که در مقطعی از زمان با شیوه ی سلطنتی اداره می شدند، می توان یافت.
ج) زن به عنوان فردی مؤثر و صاحب نقش، اما نه موجودی گرانبها. این نوع نگرش را می توان در مدل تمدن و فرهنگ غربی مشاهده کرد که با کمال تأسف رفته رفته سمت و سوی نگرش ابزاری به نسل زن و بهره بردن از زن به عنوان شیء مؤثر در بازاریابی تولیدات گوناگون و آلت دست افراد هوسباز تبدیل می شود؛ با این حال آفات مراعات نکردن ارزش های در خور و شایسته، بحران های اجتماعی خطرناکی به ارمغان می آورد که اوضاع خطرناک اجتماعی، سرشار از فساد و احساس ناامنی و پوچی غرب، تزلزل روز افزون بنیادهای خانواده، خودکشی ها، تجاوز به عنف ها و اضطراب های روانی، ناشی از ابتذال اخلاقی جامعه ی غربی که همه سیاستمداران و صاحب نظران بدان اعتراف دارند و رهبران مذهبی کلیسا نیز از تدبیر مؤثر برای مقابله با آن عاجزند. اینها نمونه ای از سرانجام این نحوه نگرش به نسل زن است و با کمال تأسف با به کارگیری امواج صوتی، تصویری، ویدئوها، سینماها و ماهواره، روند خطرناک و خانمان براندازی را در پیش روی جامعه ی بشری قرار می دهد و رسالت روشنفکران، جامعه شناسان متعهد، علمای دلسوز علوم تربیتی و بویژه رهبران مذهبی را برای حفظ و تقویت
بهداشت روای و اخلاقی جامعه، بسیار سنگین می سازد.
د) دیدگاه چهارمی که مطرح شده و نظریه ای مترقی، جامع و کارآمد نیز می باشد، آن است که: زن را از یک طرف، به عنوان شخصی گرانبها و ارجمند و از سوی دیگر دارای شخصیت روحی و معنوی و کمالات روحی و انسانی بدانیم و در عین حال که منکر استعداد و توانایی های این عنصر بسیار مؤثر در ساختار تحولات اجتماعی نیستیم، لیکن ضمن رد دو نظریه محدودیت صرف، همراه با نقش منفی محض و نیز اختلاط زن و مرد بدون هیچ قید و بند، به منظور رعایت حریم منزلت و شخصیت انسانی زن پایبند به یک سری مقررات می شویم.
به نظر می رسد اسلام عزیز این دیدگاه چهارم را تقویت می کند؛ یعنی در عین حال که برای زن منزلت والایی قایل است، تا آن حد که بر زن وحی نازل می شود، مثل حضرت مریم و یا در صحنه ای دیگر پیامبر بزرگی مانند حضرت زکریا در برابر بانویی بزرگ چون مریم زانو می زند و یا آنکه زن در این دیدگاه مصداق وحی قرار می گیرد، همانند وجود مقدس زهرای اطهر در سوره ی مبارکه کوثر، آیه ی مباهله، آیه ی تطهیر و…؛ با این حال یک سری مقررات را به منظور حفظ حرمت شخصیت زن ارائه می دهد. در این نوع نگرش، حجاب و مقررات آن، مصونیت است نه محدودیت.
در حماسه ی جاوید عاشورا زنان پاکدامن والا و از جان گذشته ای دوشادوش اصحاب بی نظیر، مایه ی روشنی دیده ی سرور و سالار آزادگان شدند.
عاشورا، پیامی به بانوان
عاشورا را نمی توان در قلمرو قشر خاصی محدود کرد؛ چه اینکه تأثیر
درس های آن برای همگان است؛ از این رو پیام هایی که می دهد، عام و همگانی است، مخصوصاً برای زنان؛ و از آنجایی که نیمی از افراد جامعه را بانوان و دختران تشکیل می دهند و همچنین در نهضت عاشورا سهمی عمده و قابل ملاحظه بر دوش بانوان کاروان حسینی استوار بود و عاشورا ماندگاری خود را تا حد زیادی مرهون فداکاری ها و قهرمانی های خانواده ی امام حسین به خصوص زینب کبری است، از این رو پیام های عاشورا خطاب به زنان مسلمان است تا هم رسالت اجتماعی و سیاسی این قشر را نشان دهد و هم خنثی کننده ی تبلیغات سوئی باشد که دیدگاه اسلام را محروم ساختن زنان از مشارکت در کارهای اجتماعی و حضور در صحنه معرفی می کند و نیز نقش زنان را در پشتیبانی از مبارزات مردان و جوانان نشان دهد. همچنین این دیدگاه و این رویکرد باعث می شود آمیختن عفاف و پاکدامنی را به تلاش و مجاهدت اجتماعی قابل اجرا سازد و هم به مسئولیت شهیدپروری و تربیت نسلی با ایمان، شجاع و مدافع حق، توسط بانوان اشاره کند و هم به تبلیغ و تبیین مرام و اهداف شهیدان بپردازد.
پیام های عاشورا
پیام های عاشورا را می توان در موارد زیر خلاصه و تبیین کرد:
1. مشارکت زنان در جهاد؛
2. آموزش و الهام صبر و مقاومت؛
3. پیام رسانی پس از یک حماسه و انقلاب و جهاد؛
4. روحیه بخشی به رزمندگان و بازماندگان شهدا؛
5. مدیریت خانواده های شهدا و بازماندگان نهضت در شرایط دشوار؛
6. حفظ ارزش ها و پایبندی به اصول، حتی در شرایط اسارت.
زنان حاضر در عاشورا، برخی، از اولاد علی بودند و برخی، جز آنان، چه از بنی هاشم یا دیگران. از فرزندان امیرالمؤمنین می توان از زینب، ام کلثوم، فاطمه، صفیه، رقیه و ام هانی نام برد.
سکینه و فاطمه نیز دختران سیدالشهدا بودند که در نهضت مشارکت داشتند.
رباب، عاتکه، مادر محسن بن حسن، دختر مسلم بن عقیل، فضه ی نوبیه، کنیز خاص امام حسین، مادر وهب بن عبدالله و … از جمله زنان حاضر در کربلا بودند.
پنج نفر از خیام امام حسین به طرف دشمن بیرون آمدند؛ آنان عبارت بودند از: کنیز مسلم بن عوسجه، ام وهب زن عبدالله کلبی، مادر عبدالله کلبی، مادر عمرو بن جناده و زینب کبری که نقش چشمگیرتری از دیگران داشت. ام وهب، زنی بود که در عاشورا شهید شد، آن هم بر بالین شوهر شهیدش.
در عاشورا دو زن از فرط خشم و عصبانیت و احساس، به حمایت از امام برخاستند و جنگیدند: یکی همسر عبدالله بن عمیر و دیگری مادر عمرو بن جناده که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت.
همچنین همسر زهیر بن قین در راه کربلا همراه شوهرش به امام حسین پیوستند، به نقلی، رباب همسر امام حسین، نیز مادر سکینه و عبدالله رضیع هم در کربلا حضور داشتند؛ افزون بر آنکه سخنرانی های زینب، ام کلثوم و فاطمه بنت حسین در کوفه و شام، کاخ یزید و یزیدیان را لرزاند.
منبع:نشریه کنگره امام حسین (ع) و مقاومت، جلد2.
ادامه دارد…