سخاوت امام حسین (ع)

سخاوت امام حسین (ع)

امام حسین (ع) در خانه اش مشغول نماز بود، یک نفر اعرابی (بادیه نشین) که از فقر به تنگ آمده بود، به مدینه وارد شد و یکراست به در خانه امام حسین (ع) آمد و در را زد و این دو شعر را خواند:
لم یخب الیوم من رجاک و من
حرک من خلف بابک الحلقه
فانت ذوالجود، انت معدنه
ابوک قد کان قاتل الفسقه
امروز کسی که امید به تو داشته باشد و حلقه در خانه تو را حرکت دهد نا امید نخواهد شد، تو سخاوتمند و معدن عطا و کرم هستی ، پدرت کشنده فاسقان بود. امام حسین (ع) نماز خود را کوتاه کرد و پس از نماز به سوی آن اعرابی بیرون آمد آثار فقر و تهیدستی را از چهره او مشاهده کرد آنگاه بازگشت و قنبر را صدا زد، قنبر پیش دوید امام علی (ع) به او فرمود: از مخارج زندگی ما چقدر در نزد تو باقی مانده است ؟ قنبر گفت : دویست درهم باقی مانده که به من فرمودی آن را بین بستگانت تقسیم کنم . امام فرمود: آن را بیاور، کسی که از آن ها سزاوارتر است آمده ، قنبر رفت و آن را آورد، امام حسین (ع) آنرا گفت و به آن اعرابی داد، و در جواب شعر او، انی سه شعر را خواند:
خذها فانی الیک معتذر
و اعلم بانی علیک ذو شفقه
لوکان فی سیرنا الغداه عصا
کانت سمانا علیک مندفقه
لکن ریب الزمان ذونکد
والکف منا قلیله النفقه
این پول را از من بگیر، و از تو معذرت می خواهم و بدان که من به تو مهربانم و تورا دوست دارم ، اگر دست ما پر بود، تو را همواره بهره مند می کردیم ، ولی سختیهای زمانه کم عطا شده ، و دستمان خالی است . اعرابی آن را گرفت و با کمال خوشحالی اشعاری را به عنوان تشکر خواند و رفت. طبق نقل بعضی از روایات وقتی که اعرابی آن پولها را گرفت سخت گریه کرد حضرت فرمود: گویا عطای ما را کم شمردی ؟ اعرابی گفت : نه بلکه ، گریه ام برای آن است که دست با این جود و سخا، چگونه رواست که زیر خاک برود؟
داستان های شنیدنی از چهارده معصوم(علیهم السلام)/ محمد محمدی اشتهاردی

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید