نویسنده:رمضان قلی زاده
قیام دره الصدف، دختر عبدالله بن عمر انصاری به همراهی هفتاد زن
دره الصدف، دختر عبدالله بن انصاری از زنان دلیر شیعه است. هنگامی که خبر ورود سر مبارک ابی عبدالله الحسین به حلب رسید، عبدالله بن انصاری – پدر دره الصدف و از شیوخ شیعه- از شهادت امام گریست، در حالی که این اشعار را می سرود:
قل العزاء و فاضت العینان
و بلیت رزاء و الاشجان
قتلوا الحسین و سیرو النسائه
حرم الرسول بسائر البلدان
منعوه من ماء الفرات بکربلا
و عدت علیه عصابه الشیطان
یعنی امام حسین را کشتند و زنان و حرم رسول خدا را در سایر شهرها گردانیدند. او را از نوشیدن آب فرات در کربلا منع کردند و پیروان شیطان بر او شوریدند.
دره الصدف وقتی دید حال پدرش منقلب شده، به پدر گفت: ای پدر پس از شهادت اهل هدایت خیری در زندگانی نیست. به خدا سوگند مردم را خواهم شوراند و سر مبارک را از دست آنها خلاصی خواهم داد و اسرا را نجات می دهم و نیز سر مطهر را در خانه ی خود به خاک خواهم سپرد تا اینکه بر مردم روی زمین افتخار کنم؛ سپس دره الصدف خروج کرد و مردم حلب و نواحی را به کمک طلبید و گروهی به وی پیوستند.
مورخان تعداد زنانی که به یاری وی شتافتند را هفتاد زن نوشته اند که همگی لباس رزم بر تن کرده بودند و به سوی مرکب اسرا می رفتند. با طلوع آفتاب نخستین علامت اسرای خاندان نبوت را مشاهده کردند و صدای گریه کودکان و نوحه سرایی و شیون زنان را شنیدند و آنان نیز گریستند و
کمین گرفتند. سپاه بنی امیه همراه سرهای شهدا که بسیار بودند، آنها را شناسایی کردند و به مقابله با آنان شتافتند.
دره الصدف با وجود کمک بعضی از قبایل حلب، طی یک نبرد نابرابر به شهادت رسید و باقی متفرق گردیدند؛ پس از خروج زنان بنی اسد در کربلا، این قیام دوم زنان، پس از واقعه ی طف است!(1)
زنان عاشورایی و تکرار حماسه ها
دومه، مادر مختار بن ابی عبیده ثقفی
دومه، مادر مختار بن ابی ثقفی، از زنان دانشور شیعه و ارباب فصاحت و بلاغت و شجاع و مبارز بوده است. او در کوفه در کنار فرزند خود به خون خواهی از قتل سیدالشهداء قیام کرد و پسر خود را به انتقام از دشمنان خاندان عصمت و طهارت تشویق می نمود. وی زنی جلیل القدر و سیاستمداری شجاع و توانا و صاحب رأیی متین و وزین بود. هنگامی که فرزندش مختار در جنگ با صعب بن زبیر شکست خورد، او نیز که در مقر فرماندهی سپاه به سر می برد، به شهادت رسید.
شهادت این زن دلاور در سال 67 قمری رخ داد.
ابومحجن می گوید: وقتی از مادر مختار بن ابی عبیده ثقفی عبور کردم که پنجاه نفر از اهل بیت مختار در اطراف او کشته شده بودند و به خاک و خون آغشته بودند و اصحاب مختار از اطرافش متفرق شده بودند، مختار به مادر خود فرمود: بیا خود را پشت من پنهان کن تا گرفتار نشوی!
دومه گفت: به خدا قسم اگر به دست این مردم گرفتار شوم، برای من بهتر است و آن را دوست می دارم از اینکه خود را پشت سر پنهان کنم.(2)
عمره همسر مختار
یکی از زنانی که محبت اهل بیت رسول خدا را بر دل داشت و جانش را نیز در آن راه داد، عمره، دختر نعمان بن بشیر و همسر مختار است.مصعب بعد از قتل مختار او را به زندان افکند و از او خواستند که از همسرش تبری جوید؛ ولی او در پاسخ ایشان می گفت: من چگونه از وی تبری جویم که شب ها مشغول عبادت و روزها روزه دار بود و در راه خدا و رسولش جان خود را از دست داد. شهادت می دهم که او تابع پیامبر و دخترزاده و اهل بیتش بود و در زمره ی شیعیان قرار داشت. او را تهدید به قتل کردند. او گفت: این شهادتی است که قسمت من گشته است. من پس از مرگ به بهشت می رسم؛ نزد پیغمبر و اهل بیت او می روم. به خدا سوگند! من از علی دست برنمی دارم و دنبال معاویه پسر هند نمی روم. خداوندا شاهد باش که من تابع پیغمبر تو و حسین و اهل بیت و شیعیان او هستم.(3)
پس از این اقرار بود که به فرمان مصعب آن زن با صلابت را به میان حیره و کوفه بردند و یکی از مأموران مصعب، سه ضربه ی شمشیر به او زد و عمره در زیر ضربات جانکاه او از پای درآمد و به شهادت رسید؛ اما نام خود را در دفتر حامیان اهل بیت و اباعبدالله الحسین ضبط کرد. عمر بن ابی ربیعه در سوگ این بانوی بزرگ چنین سرود:
ان من اعجب العجائب عندی
قتل بیضاء حره عطبول
قتلت هکذا علی خیر جرم
ان الله درها من قتیل
یعنی یکی از شگفت انگیزترین کارها به نظر من قتل این بانوی آزاده و سرافراز است. او را کشتند حال آنکه جرمی نکرده بود که سزاوار کشتن باشد.(4) خدایش رحمت کند.
تراژدی عظیم کربلا موجی در تاریخ ایجاد کرد که آن موج واکنش های مثبتی را به دنبال داشت. این واکنش به فاصله اندکی پس از شهادت امام حسین در هنگام حمله به خیمه های اهل بیت از بانویی که در صف دشمنان امام قرار داشت، آغاز شد و به وسیله ی زنان بنی اسد با اقدام به خاک سپاری اجساد مطهر شهدا، قیام دره الصدف در جهت آزادی اسرا ادامه یافت و نیز با عبدالله بن عفیف ازدی که با همراهی دختر مجاهدش- که روی هرچه شبه رجال را با حرکت انقلابی اش سیاه کرد و باعث سرافرازی زنان نامدار تاریخ گشت- تعقیب شد، به طوری که با افشاگری هایی که از سوی اسرای کاروان عاشورا به ویژه امام سجاد، زینب کبری، ام کلثوم، فاطمه بنت الحسین انجام پذیرفت، چهره ی باطنی حکومت اموی برملا شد تا جایی که هرکدام گناه این عمل ننگین را به دیگری نسبت می داد و خود را از آن مبرا جلوه می داد.
اتخاذ شیوه های مناسب جهت انتشار اخبار کربلا از راه های مختلف از جمله سخنرانی، خطبه، اشعار رثایی و حماسی، از طریق پیام آوران عاشورا بالاخص زنان عاشورایی و نیز زنانی که متأثر از این پیام رسانی شده اند، سهم به سزایی در اوج گیری این اعتراض ها داشت؛ به طوری که زمینه های مناسبی
به خصوص در حجاز، عراق و شام به وجود آمد تا مردم از اقشار مختلف علیه حکومت وقت قیام نمایند. از جمله این قیام ها می توان به قیام مردم مدینه(62 ق)، واقعه حره( 63ق)، قیام توابین به رهبری سلیمان بن صرد(65 ق)، قیام مختار( 66ق)، قیام زید بن علی بن حسین( 122ق) و قیام یحیی بن یزید( 125 ق) اشاره نمود که زنان مستقیم و غیرمستقیم در آن نقش آفرینی داشتند و در آگاه نمودن مردم از ماهیت پلید حکومت امویان و تفکیک بین اسلام علوی و اسلام اموی مؤثر بودند و زمینه های مناسبی جهت قیام های دوران اموی فراهم کردند؛ تا جایی که باعث گسترش انزجار مردم از حکومت بنی امیه شدند و همین مقدمات، زمینه ی بسیار مناسبی برای رهبران نهضت عباسی در خراسان فراهم آورد تا با شعار « الرضا من آل محمد» دعوت خویش را به علویان پیوند دهند تا آنکه خون شهیدان کربلا بر شمشیر پیروز شد و حکومت اموی( سفیانی و مروانی) را ساقط کرد.
از سوی دیگر این خون شهدا همچنان در تاریخ در جریان است تا با انقلاب هایی همچون قیام سربداران، جنبش مشروطه، جنبش میرزاکوچک خان، حرکت بی بی هیبت( بانوی گیلانی علیه رضاشاه) جنبش مسلحانه نواب صفوی، قیام ملی شدن صنعت نفت و سرانجام انقلاب اسلامی به رهبری قائد کبیر، امام خمینی صورت پذیرد و مردم را به ساحل نجات رهبری کند تا پرچم خونین سیدالشهداء به دست حضرت ولی عصر حجه بن الحسن العسکری (عج) سپرده شود.
امام خمینی درباره ی زنان شایسته و برجسته ای که با الهام از عاشورای حسینی، عاشورای دیگری آفریدند و راه زینب را سرلوحه ی فعالیت های سیاسی و اجتماعی قرار دادند، می فرمود:« ما باید امروز که روز
زن است، … به زنان خویش افتخار نماییم»؛ زنانی که در انقلاب اسلامی پیشگام بوده اند و نقش هدایت گری را بر عهده داشتند و مردان و جوانان خود را برای حضور در تظاهرات و مقابله با طاغوت فرا می خواندند، نه برای پست و مقام، بلکه برای اسلام ناب محمدی و زنده شدن نام قران و ائمه اطهار بوده است؛ از این رو با نام فاطمه زهر و زینب کبری و امام حسین به خیابان ها می ریختند و تظاهرات راه می انداختند.
امام خمینی رهبر فقیه انقلاب به این نکته اشاره می کند که:« ما مکرر دیده ایم که زنان بزرگواری زینب گونه فریاد می زنند که فرزندان خود را از دست داده و در راه خدای تعالی و اسلام عزیز است که همه چیز گذشتند و مفتخرند به این امر و می دانند آنچه به دست آورده اند، بالاتر از جنات نعیم است؛ چه برسد به متاع ناچیز دنیا».
بنابراین زنان مسلمان در تمام عرصه ها: خانه، جامعه، جنگ، تعلیم و تربیت و دانش اندوزی شرکت داشته و دارند تا بتوانند با عاشورایی دیگر، مکتب اسلام و پیام جاوید آن را به گوش جهانیان برسانند.
پینوشتها:
1.اعلام النساء المؤمنات؛ ص 336.
2.ریاحین الشریعه؛ ج 4، ص 245.
3. مروج الذهب؛ ج 3، ص 107 و تاریخ سیدالشهدا؛ ص 612.
4.زنان قهرمان؛ ج 1، ص 202.
منبع:نشریه کنگره امام حسین (ع) و مقاومت، جلد2.