نویسنده:فاطمه فرهادیان
اثرات و پیامدهای منفی اشتغال زنان
امروز گرایش زنان به اشتغال و دست رسی آنان به سازمان های آموزشی(مدارس و دانش گاه ها)به ویژه در جامعه ی شهری در بسیاری از کشورها اهمیت یافته است. در کشور ما نیز برای دست یابی به دستاوردهای دنیای متمدن، دگرگونی های بسیاری در گستره ی تحولات اجتماعی به وجود آمده که برجسته ترین آن، حرکت زنان در خانواده و ورود به دنیای بازار اشتغال است. این پدیده، جامعه و به ویژه نهاد خانواده را تحت تأثیر قرار داده است.
زنان هنگامی که به حقوق اجتماعی خود در حوزه ی شغلی دست یافتند، علاوه بر همسر و مادر بودن، نان آور هم شدند و با توجه به تعدد نقش هایی که زنان در این رابطه پیدا کردند این سؤالات مطرح می شود که این امر چه اثراتی بر زن و روابط زن و شوهری فرزندان داشته است؟ آیا این آثار در جهت ثبات خانواده است یا تضعیف؟
آیا زنان از عهده ی رسالت دیرین خود در قبال خانواده و فرزندان خود به خوبی برمی آیند؟ در این بخش به بررسی این مسائل می پردازیم:
اثرات در بعد فردی:
الف)اشتغال زنان و تأثیر آن بر روح و جسم زن برای پرداختن به این بحث، اشاره به چند نکته ضروری است:
تفاوت های فیزیولوژیکی زن و مرد:تفاوت زن و مرد در توانایی ها و استعدادها و هم چنین وضعیت فیزیکی و جسمانی و روحی و روانی است که در بدو خلقت، خداوند در آن ها به ودیعت نهاده است. اگر این طور نبود معنای زن و مرد به گونه ی دیگری بود و نظام خلقت در هم می آمیخت.
جوامع انسانی از زن و مرد به وجود آمده است. اگر ما آنان را از نظر فیزیکی و جسمانی و روحی و روانی یکی بدانیم، ادامه ی حیات ممکن نخواهد بود. بقاء نسل را بدون وجود زن و مرد نمی توان تضمین کرد و حقیقت این است که زن و مرد مکمل یک دیگرند. آری زن و مرد از لحاظ خصوصیات فیزیکی و جسمانی متفاوتند اما از لحاظ حقوق انسانی و اجتماعی مساویند.
حال سخن این است که محدوده ی تفاوت های زن و مرد چیست؟ آیا تفاوت ها تنها در محدوده ی ویژگی های جسمی و فیزیولوژیک است یا آن که پهنه ی وسیع تری را شامل می شود. آن چه از ملاحظه ی مجموع آیات و روایات به دست می آید آن است که زن و مرد نه تنها در بعد جسمی بلکه در ابعاد گوناگون احساسی، روحی، ذهنی و رفتاری به گونه ای از هم متمایزند.
از تفاوت در ساختمان بدنی و متوسط قد و وزن و حجم مغز گرفته تا تفاوت در خُلقیات، خلاقیت های هنری، میزان تحمل پذیری، آستانه ی تحریک پذیری، نوع خردورزی، جنبه های زیبایی شناختی و ده ها مورد دیگر همگی در دایره ی تفاوت ها جای می گیرند.
در این جا به برخی تفاوت های تکوینی اشاره می کنیم:
1ـ تفاوت های زیستی:
از نظر بیولوژیک(ساختار بدن) و فیزیولوژیک (کارکرد اعضا)تفاوت های زیر بین زن و مرد وجود دارد:
1-1)دستگاه تولید مثل:
تمایز دستگاه تناسلی زن و مرد خاست گاه تفاوت های بسیاری است؛ مانند دوران قاعدگی، بارداری و زایمان، یائسگی، تفاوت هورمون های جنسی(تستوسترون در مرد و استروژن در زن غلبه دارد)و… همین امر منشاء برخی تفاوت های زیستی و روانی دیگر هم می شود؛ مثلاً بلوغ جنسی به طور معمول در جنس زن زودتر از مرد رخ می دهد و صفات ثانویه ی جنسی در دختران حدود دو سال زودتر از پسران پدید می آید. توان باروری مرد بسی بیش تر از زن است و تا هشتاد سالگی می تواند ادامه یابد، در حالی که باروری زن با یائسگی-در حدود پنجاه سالگی-پایان می یابد. این تفاوت ها به طور طبیعی بر مسائل روانی و رفتاری تأثیر گذار است و منشأ تفاوت در انتظارات می گردد.
1-2)هورمون ها
تفاوت هورمون های زنانه(استروژن)و مردانه(تستوسترون)که از غدد درون ریز ترشح می شود و در سراسر بدن انتشار می یابد، موجب اختلاف اندام های زن و مرد می گردد.
از جمله، تستوسترون اثر سازنده ی پرقدرتی در تولید پروتئین در سراسر بدن دارد. رشد بافت های عضلانی را تحریک می کند و بر قدرت بدنی مرد می افزاید. توده ی عضلانی مرد به طور متوسط پنجاه درصد بیش تر از بدن زن است. نیز تستوسترون از عوامل رسوب کلسیم در استخوان هاست و بر اندازه و استحکام آن ها می افزاید. از این رو مرد برای انجام کارهای سنگین توانایی بیش تری می یابد. تستوسترون حالات تهاجمی، رقابتی و پرخاش گری را برمی انگیزاند.
از خستگی می کاهد و ادامه فعالیت ها و اجرای کارها را آسان می کند.
در مقابل، ترشح هورمون استروژن در زنان از رشد زیاد استخوان ها جلوگیری می کند، از این رو به طور نسبی قد زن کوتاه تر از مرد است و کاهش ترشح آن عامل پوکی استخوان است که تحرک و نرمی مفاصل و انعطاف پذیری بیش تر بدن زنان را می توان ناشی از آن دانست. از عوامل اصلی تغییر حالات زنان، نوسان سطح استروژن در خون آن هاست که در رفتار زن اثر می گذارد. وقتی ترشح استروژن تنزل می یابد زن بی تاب می شود و آرامش روانی اش به هم می خورد.
1-3)مغز و اعصاب
از آن جا که کروموزوم ها در زن و مرد متفاوت است و سلول های مغز زن دارای کروموزومXXو سلول های مغز مرد دارای کروموزوم های XYاست، مغز مرد، مردانه و مغز زن زنانه است. به طور متوسط مغز زن یک-دهم کم تر از وزن مغز مرد است.
عضلات یک مرد بالغ، چهل درصد بیش از زن هم سن اوست و قدرت بدنی یک پسر هجده ساله به طور متوسط دو برابر نیروی یک دختر هجده ساله است و از این رو مردان در توانایی های بدنی و جسمی از زنان ماهرترند.
در حس لامسه، پوست زن از مرد لطیف تر و نسبت به درد و تحمل فشار، حساس تر است، زنان در کارهای دستی چابک ترند.
بنابراین در بخش تفاوت های زیستی، آمادگی بیش تر مردان برای کارهای سنگین تردیدناپذیر است؛ به ویژه آن که این بخش از تفاوت ها قابل تقلیل به یادگیری، فرهنگ، تربیت و انتظارات نیست.
2ـ تفاوت های روانی:
تفاوت های روانی بسیاری میان زن و مرد وجود دارد که از نظر علم روان شناسی به اثبات رسیده است. این تفاوت ها را نمی توان به سادگی، تنها زاییده ی تربیت و محیط دانست. بدیهی است شناخت و توجه به این تفاوت ها، هر یک از دو جنس زن و مرد و به طور کلی بشر را به سوی سعادت هر چه بیش تر رهنمون می سازد. تلقین تحمیلی زیست مردانه به زن-چنان که برخی فمینیست های افراطی دنبال می کردند-نابودی انسانیت و هستی وی را در پی دارد و روان و جسم او را در معرض هلاکت و بی هویتی و استعدادهایش را به سمت انحراف و نقصان سوق می دهد. برخی تمایزات روانی زن و مرد را می توانیم چنین برشماریم:
علایق زیبایی شناختی، اجتماعی و دینی زن ها بیش تر از مردهاست. مردها بیش تر به جنبه های سیاسی و نظری علاقه دارند و زن ها بیش تر به مسائل اخلاقی تمایل نشان می دهند.
براساس تحقیقات، مردان بیش تر از زنان به امور مادی و اقتصادی گرایش دارند. زن از مرد عاطفی تر است و به روابط عاطفی علاقه ی بیش تری نشان می دهند.
جنس زن هیجانی تر از مرد است و کیفیت هیجان او نیز با مرد فرق می کند. براساس تحقیقات، پانزده درصد مردان از فشار روانی رنج می برند، این رقم در مورد زنان به بیست و یک درصد می رسد، از نظر واکنش در برابر عوامل فشارزا نیز بین دو جنس تفاوت هایی مشاهده می شود.
در ناحیه ی هیجانات و عواطف، مطابق مطالعات «ترمن ومیلز»بر روی صدها نفر، تفاوت های زیر قابل تردید نیست:تشخص، ستیزه جویی، جسارت، استقامت و پرخاش گری در بیان احساسات در مردان بیش تر از زنان است. در مقابل در زنان دل جویی و هم دردی بیش تر است و اینان ریزکارتر و از نظر ذوقی حساس ترند. مردان به عملیات برجسته، حادثه آفرینی، فعالیت در هوای آزاد و کارهای مستلزم کوشش بدنی تمایل بیش تری دارند و به ماشین ابزار و داد و ستد بیش تر علاقه مندند اما زنان به کارهای خانه، اعمال ذوقی، دل سوزی و مواظبت کودکان و… علاقه دارند.
پس این اختلافات و تفاوت ها وظایف و حقوق زن و مرد را متفاوت می سازد و در نتیجه تفاوت فعالیت ها و تخصیص نقش ها را به دنبال دارد. از این رو چنان که این تمایزات نشان می دهد ساختار بدنی زنان برای انجام کارهای سبک تر و انعطاف پذیر و به دور از فشارهای عصبی و روانی بنا گردیده و توانایی مرد برای انجام فعالیت های سنگین تر و شدیدتر، آمادگی بیش تری یافته است. اسلام به تناسب این تمایزات که همانا ویژگی های شخصیتی، توانایی ها و تفاوت های فردی است برای انسان ها تکالیف و وظایفی تعیین کرده است و بر نقش اجتماعی، فرهنگی و سیاسی زنان در جامعه تأکید نموده است.
بدین ترتیب زنان باید با در نظر گرفتن این مسئله و با توجه به شرایط روحی و جسمی خویش پا به این عرصه نهند.
مهم ترین مسئله ای که در اشتغال زنان مورد توجه قرار می گیرد وجود نقش های متعددی است که زنان به عنوان همسر و مادر و گرداننده ی خانواده به عهده می گیرند. نقش هایی که در جامعه ی ما به صورت سنتی به آن نگریسته می شود و بعضاً با نقش مدرن زن به عنوان یک فرد شاغل در خارج از خانه در تعارض است.
«فرضیه ی کم یابی»که توسط «بارنت (Barnet)در 1993طرح گردید، با این نظر که تکثر نقش ها موجب اضطراب و فشار بیش تر بر زنان می شود هم نوا است. او فرض را بر این می گذارد که ایفای چند نقش عمده به صورت هم زمان، موجب زایل شدن انرژی محدود فرد می شود و در نتیجه زنان در پاسخ گویی به انتظارات و نیازهای هر دو نقش (خانوادگی و شغلی)-که هر دو نیز مستلزم توان پاسخ گویی بالا هستند-با کم بود انرژی و ضعف و ناتوانی روبه رو می گردند.
به نظر می رسد پذیرش اشتغال برای زنان به معنای زیر بار مسئولیتی مضاعف رفتن و قبول نقش های متعدد و احیاناً متعارض در زندگی است. زیرا زنان بنا بر تعهد عاطفی و اخلاقی خودشان هیچ گاه از زیر بار مسئولیت های همسری و مادری شانه خالی نمی کنند، لذا اشتغال برای آنان تحمیلی(ناخودآگاه)و فوق طاقت است و می تواند اضطراب و فشار روانی و… را به دنبال داشته باشد. برخی از جامعه شناسان تصریح می کنند که اشتغال مادران در خارج از منزل بر مسئولیت آنان به طور ناعادلانه افزوده است.
واقعیت این است که میزان ساعات فعالیت های زنان به مراتب بیش از مردان است زیرا همان طور که می دانیم بسیاری از زنان علاوه بر سهم برابر در تلاش های اقتصادی بیرون از منزل، به امور مربوط به خانه داری نیز می پردازند.
بدین ترتیب بسیاری از زنان متأهل، روزهای طولانی تری را به کار مشغولند؛ یک شیفت کاری کامل در خانه و یک شیفت هم در اداره. از این رو معمولاً بعد از مدتی با تحلیل قوای جسمی مواجه می شوند که ممکن است نتایج خوشایندی برای آنان در پی نداشته باشد.
با توجه به این که زنان از نظر فیزیولوژیک توانایی کم تری دارند، و این که مسئولیت و رنج و زحمات طاقت فرسای تولید نسل از لحاظ طبیعت به عهده زن گذاشته شده است و زن باید بیماری ماهانه را در ایام کودکی و پیری که از تبعات تولید نسل است تحمل کند، سنگینی دوره بارداری و بیماری مخصوص این دوره را به عهده بگیرد، سختی زایمان و عوارض آن را تحمل نماید، کودک را شیر بدهد و پرستاری کند؛ این ها همه از نیروی بدنی و عضلانی زن می کاهد و توانایی او را در کار و کسب کاهش می دهد. از این رو زنان شاغل به علت قبول مسئولیت مضاعف اجتماعی و خانوادگی، همواره در معرض انواع تنش های روحی و آسیب های جسمی هستند.
«استوارت رابینسون(1992)»در نتیجه ی تحقیق خود بیان می دارد که مشارکت زنان در نیروی کار موجب افزایش میزان استرس در میان آن ها گشته است و «هاستن(1992)»دریافته است زنانی که بیرون از خانه کار می کنند به ناچار با استرس های ناشی از نقش حرفه ای خویش نیز سر و کار دارند. از جمله پیامدهای استرس شغلی که می توان به آن اشاره نمود:اضطراب، تنش، درهم شدگی و برآشفتگی، گوشه گیری و افسردگی و خستگی روانی و افزایش ضربان قلب و فشار خون خستگی جسمانی، بیماری های قلبی و عروقی و … هم چنین کاهش عمل کرد، پرخاش گری و… اختلال در روابط با خانواده و دوستان.
مطالعات دیگری نیز وجود دارد که نشان داده است زنان شاغل در مقایسه با مردان شاغل آمادگی بیش تری برای ابتلا به بیماری های جسمی و روانی دارند. از بعد روانی به نظر می رسد که زنان در شرایط مساوی حرفه ای با مردان قدری بیش تر تحت تأثیر استرس های حرفه ای قرار می گیرند. به عنوان مثال در یک تحقیق نشان داده شد که زنان کارگر در مقایسه با مردان کارگر بیش تر مبتلا به بیماری هایی شده اند که ریشه ی اضطرابی دارند(دیوس و کوپر 1980) علاوه بر این نتایج بعضی دیگر از تحقیقات حکایت از این دارند که زنان شاغل به خصوص آن دسته از زنانی که مسئولیت های مهم تری دارند از درجه ی اضطراب بیش تری برخوردارند.
اما با همه ی این واقعیت ها، زنان هم چنان در محیط های حرفه ای در مقایسه با مردان هم سطح، نگرانی های بیش تری دارند و به طور جدی تری تحت تأثیر منابع استرس قرار می گیرند.
بسیاری از افراد شاغل به کار، گرفتار بیماری های ناشی از کار می گردند که زنان نیز از این امر مستثنی نیستند.
بیماری های ناشی از کار بیماری هایی هستند که به علت مواجهه با عوامل فیزیکی، شیمیایی، بیولوژیکی یا سایکولوژیکی در محیط کار به وجود می آیند. بیماری های ناشی از کار به علت اشتغال به یک کار و تحت شرایط موجود در آن به وجود می آیند.
بیماری های زیان آور شامل:عوامل فیزیکی مثل سر و صدا و ارتعاش که باعث کاهش شنوایی، عوامل زیان آور شیمیایی باعث بیماری های انقباض عروقی تروماتیک، مسمومیت ها، سرطان ها، آلرژی ها و آسیب های دستگاه عصبی، عوامل ارگونومیکی باعث استرس ذهنی، آسیب های کششی و کاهش بهره وری و کیفیت کار، و عوامل خطر مکانیکی باعث حوادث و آسیب های ناشی از کار می شود.
از این رو با توجه به توانایی ها و سیستم بدنی و فیزیولوژیکی زنان که دارای لطافت های خاص خویش است حضور در برخی از مشاغل که منجر به این بیماری ها می گردد، عوارض ناگواری بر جسم و روح زن وارد می آورد که گاه جبران ناپذیر است.
از این رو جا دارد روایتی را که حضرت رسول اکرم(ص)در مورد زن فرموده اند در این جا بیان داریم که ؛«المرأه ریحانه لیست بقهرمانه» زن، دسته گل است. نه کار اندیش و قهرمان.
و هم چنین از امیرالمؤمنین(ع)به فرزند عزیزش امام حسن(ع)روایت است که می فرمایند:«خارج از امور شخصی زن، کاری در اختیار او نگذار تا طراوتش بیش تر و لطافتش زیادتر و زیبائیش پایدارتر باشد» و از این جا به توجه خاص خداوند به جنس وجودی زن پی خواهیم برد!
ب)اشتغال زنان و تأثیر بر سن ازدواج:
پدیده هایی نظیر تأخیر در سن ازدواج، بالا رفتن سن ازدواج، بالا رفتن نرخ تجرد قطعی، کاهش تعداد فرزندان و… از مهم ترین آثار ناشی از خروج زنان از خانه و اشتغال به کار آن ها در اجتماع است. هم چنان که به نظر می رسد این تحولات کند و بطیء اما در حال وقوع است.
براساس آمارهای موجود و تحت شرایط اقتصادی -اجتماعی جدید میانگین سن ازدواج یا میانگین سن اولین ازدواج در بسیاری از جوامع صنعتی رو به افزایش است.
این که میانگین سن ازدواج دختران در کشور ما در سال 75براساس آمارهای رسمی هجده سال و در بین پسران بیست و چهار سال بوده است در حالی که این میانگین در سال1380به بیست و دو سال برای دختران و بیست و شش سال برای پسران رسیده است، شاهدی بر درستی ادعای ماست. هم چنین برابر آمار اعلام شده از سوی ثبت احوال استان خراسان، طی شش ماه اول سال1380 در آن استان میزان ازدواج نسبت به مدت مشابه سال1379،چهارصد و در سطح کشور2/96درصد کاهش یافته است.
بالا رفتن سن ازدواج خود در تشکیل خانواده پای داری خانواده و نظایر آن ها تأثیر دارد. بالا رفتن سن ازدواج حتی در مواردی به وضعیت خانواده های بدون فرزند منجر می گردد که خود باعث ناپای داری خانواده می شود. این مبحث در جای خود مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
از جمله عواملی که در این خصوص به تأخیر در ازدواج منجر می گردد، استقلال مالی و اقتصادی زنان شناخته شده است. این امر باعث شده است تا ازدواج و تشکیل خانواده و متعاقب آن بچه دار شدن آن ها، با تأخیر مواجه گردد.
نیازهای اقتصادی تا حد زیادی به عنوان انگیزه ی ازدواج و تشکیل خانواده به حساب می آید.
در اسلام توصیه به ازدواج و ترک عزوبت شده است. رسول خدا(ص)به فردی فرمود:«ازدواج کن و الّا از خطا کارانی، ازدواج کن که اگر نکنی در صف گناه کاران قرار می گیری و…
از دواج موجب دوری و برکناری از لغزش و انحراف و در نتیجه باعث حفظ دین می گردد. رسول خدا(ص)فرمودند:«من تزوج فقد احرز نصف دینه… آن کس که ازدواج کند، نیمی از دینش را حفظ کرده است.»
هم چنین می فرمایند:«ما بنی بناء فی الاسلام احب الی الله عز و جل من التزویج؛ هیچ بنایی نزد خداوند محبوب تر از ازدواج بنیان گذاری نشده است.»
با توجه به این که اسلام برای ازدواج و تشکیل خانواده ارزش و اهمیت بسیار قائل شده، این امر نباید مورد غفلت و بی توجهی قرار گیرد و کم اهمیت جلوه داده شود.
بدیهی است که اگر ازدواج ترک و نادیده گرفته شود از سلامت جسم و روان خبری نخواهد بود. نسل بشر رو به فنا خواهد گذاشت، تعادل روانی از دست خواهد رفت، جرائم و انحرافات در اجتماع توسعه و گسترش خواهد یافت و یأس و افسردگی و دل مردگی و سردرگمی نسل و هرج و مرج در روابط در اثر بی خانوادگی برجامعه غلبه خواهد یافت.
(البته این امر نیاز به تحقیقاتی میدانی دارد)
ج)اشتغال زنان و تأثیر آن در بارداری
بارداری یک فرآیند طبیعی و در عین حال مهم و سرنوشت ساز است. بهداشت روانی این دوره از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بارداری باید زمان و دوره ای سالم و شاد برای مادر باشد و به دور از هر گونه استرس و نگرانی و آسیب های جسمی. این امر به نظارت و رسیدگی کامل نیازمند است. امروزه تحقیقات نشان می دهد که وضعیت روانی زن در دوران بارداری بر رشد جنین تأثیر به سزایی می گذارد. مادر تن درست، شاداب، با تحرک و نیرومند بی شک فرزندی با همین ویژگی ها را می پروراند. و اضطراب ها، ناراحتی ها، ترس ها، نگرانی ها، هیجانات شدید، منظره های حزن انگیز، غم و اندوه ها، نیز همگی می تواند به طور غیر مستقیم در روان و بلکه جسم کودک اثر نامطلوبی داشته باشد. لذا بر مادران واجب است که آگاهانه مراقبت های لازم را انجام دهند.
عوامل بیولوژیکی، روانی و اجتماعی که زنان شاغل در محیط های مختلف شغلی خود با آن روبه رو هستند موجب می شود تا زنان با خطرها، بحران ها و مشکلات مختلفی مواجه شوند. در دوره بارداری از این جهت که اثرات نامطلوب این عوامل می تواند سلامت مادر و جنین هر دو را به خطر بیندازد، مراقبت های بیش تری نیاز است. این مراقبت ها در دو زمینه ی مهم جسمانی و روانی است. در بعد جسمانی تأمین تن درستی زن و کودک، بارداری کامل و بهبود سریع پس از یک زایمان طبیعی مورد نظر است و در بعد روانی شرایط مطلوب زندگی که آرامش و آسودگی خاطر زن، باید حداقل تنش و اضطراب را به هم راه داشته باشد، توصیه می شود. اما این امور برای یک زن باردار که شاغل می شود به سختی فراهم می گردد و وی همواره با استرس و نگرانی دست و پنجه نرم می کند و همواره با مخاطراتی هم راه است که خود و جنینش را مورد تهدید قرار می دهد و ممکن است این امر اثرات نامطلوبی بر جنین بگذارد.
یک زن باردار باید در محیطی امن که کم ترین تنش ها و استرس ها را به هم راه دارند و محیطی که کم ترین عوارض را بر جنین و مادر وارد می کند دوران بارداری را سپری کند. اما یک زن شاغل کم تر می تواند چنین محیطی را برای خود و جنینش فراهم و مهیا سازد. چنان که زنان شاغل در بیمارستان ها، آزمایش گاه ها، رادیولوژی ها و …با انواع مواد شیمیایی، بیهوشی رادیولوژی و پرتوها و اشعه های خطرناک سر و کار دارند. ضمن این که یک زن باردار در طول حاملگی خود به طور معمول دچار کمر دردهایی می شود که این امر در صورت شاغل بودن او دو چندان می گردد، بنابراین برای حفظ سلامتی جنین و مادر و جلوگیری از سقط جنین، محیط شغلی، محل مناسبی برای گذران دوران بارداری نیست و خطرات و عوارض بسیاری در پی خواهد داشت.
پی نوشت:
1ـ ایران مهدی زادگان، مقال اشتغال زنان و تأثیرات تربیتی آن در خانواده، نشریه فولاد،46.
2ـ بهجت یزدخواستی، زنان و تغییرات اجتماعی،ص282،انتشارات مانی.
3ـ محمد رضا زیبایی نژاد، همان.
4ـ همان،ص64.
5ـ مسعود آذربایجانی، مقاله اشتغال زنان در جامعه، مجموعه مقالات ،ص985.
6ـ همان،ص986.
7ـ همان.
8ـ همان،ص987،به نقل از ژانت، روان شناسی زنان،ص32و131.
9ـ همان،به نقل از سیامک رحیمی، روان شناسی زنان،ص134.
10ـ همان،ص987،به نقل از ژانت، روان شناسی زنان ص11و110.
11ـ همان، به نقل از روان شناسی تفاوت های فردی، ص210و211.
12ـ مرتضی مطهری، همان، ص164و165.
13ـ مسعود آذربایجانی، همان، به نقل از روان شناسی رشد، مفاهیم بنیادی در روان شناسی کودک ص45.
14ـ همان،ص989.
15ـ بینا، موانع و عوامل رشد در خانواده،ص14.،انتشارات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
16ـ عصمت دانش،همان،ص73.
17ـ بینا، مقاله زنان شاغل، شوهران ناراضی و فرزندان طلب کار، نشریه همشهری،80/3/6.
18ـ سوده حجتی کرمانی، مقاله اشتغال و تعدد نقش های زنان، نشریه شرق،82/9/17.
19ـ مسعود آذربایجانی، مقاله اشتغال زنان در جامعه، مجموعه مقالات، ص 996.
20ـ نسرین جزنی ، مقاله ارزش کار خانگی زنان، نشریه کار و جامعه 52، بهمن1382،ص24.
21ـ یعقوب فروتن مقاله تأثیر اشتغال زنان بر مناسبات زناشویی و خانوادگی، نشریه ابرار،82/9/4.
22ـ بینا، مقاله اشتغال زنان، کمک مالی یا تنوع زندگی، نشریه همشهری، 80/9/18.
23ـ زلیخا سلطان محمدی، مقاله نقد و بررسی اشتغال زنان، نشریه کتاب ماه(علوم اجتماعی)خرداد،80،ص107.
24ـ احمد مطهری،رابطه اقتصاد خانوادگی، ص140،انتشارات چاپ خیام.
25ـ بینا، بررسی وضعیت اشتغال زنان در ایران، نشریه قدس، 14و21و78/4/28.
26ـ محمد حاتمی، استرس مادران شاغل،ص109،مؤسسه فرهنگی منادی تربیت، چاپ 1382.
27ـ همان،ص69و70.
28ـ همان،ص71.
29ـ بینا، مقاله زنان و استرس های حرفه ای، نشریه فولاد62،ص46.
30ـ سایکولوژی:دانش مربوط به مسائل روحی و روانی.
31ـ ماشاءالله عقیلی نژاد و مسعود مصطفایی، طب کار و بیماری های شغلی، ج1،ص5،انتشارات ارجمند.
32ـ ترومایتک:ضربه.
33ـ عوامل ارگونومیکی:عوامل جسمی.
34ـ ماشاء الله عقیلی نژاد و مسعود مصطفایی، همان،ص7.
35ـ وسائل الشیعه،ج14،ص120،هم چنین ترجمه محمد دشتی، نهج البلاغه، ص537،انتشارات مجتبی.
36ـ علویه همایونی،زن مظهر خلاقیت الله،ج 1و2،ناشر.
37ـ مؤلف ص71به نقل از الزواج فی الاسلام، ترجمه احمد جنتی.
38ـ فخری جمشیدی، مقاله ضرورت اجتماعی اشتغال زنان، نشریه کار و جامعه،ش46آذر1381،ص45.
39ـ محمد تقی شیخی، جامعه شناسی زنان و خانواده، ص104،انتشارات شرکت سهامی.
40ـ علی رضایی، مقاله انگیزه های شغلی زنان، نشریه صف،ش264.
41ـ محمد تقی شیخی، همان.
42ـ علی قائمی، نظام خانواده در اسلام، ص43،به نقل از مستدرک الوسائل،ج2،ص531.
43ـ وسائل الشیعه، ج14،ص5، انتشارات مکتبه الاسلامیه، تهران، تصحیح ربانی شیرازی.
44ـ همان،ج14،ص3.
45ـ علی قائمی، نظام خانواده در اسلام،ص42.
46ـ تألیف استادان طرح جامع آموزش خانواده، خانواده و فرزندان در دوره پیش دبستان،ص158،انتشارات انجمن اولیاء و مربیان.
47ـ اصغر بهمنی، دانستنی هایی برای مادران،ص45به نقل از دانستنی های پزشکی برای زنان.
منبع:نشریه پیام زن، شماره 218