منشأ تشیع از منظر امام علی (علیه السلام)

منشأ تشیع از منظر امام علی (علیه السلام)

نویسنده:محمدرضا جواهری
منبع:روزنامه قدس-شماره5740
مذهب شیعه همان اسلام راستین و جریان اصلی اسلام است. عقاید و فقه و اخلاق و اصول و فروع مذهب شیعه، در صدر اسلام در عصر رسالت ریشه دارد. شیعه در سرزمین وحی الهی، مکه و مدینه، در 23 سال حیات حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) پدید آمد. ظهور شیعه در زمان پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) به فرمان خدای متعال و بیان رسول ا…، بر اساس احادیث نبوی موجود در کتابهای حدیثی معتبر شیعه و سنی و احادیث امامان(علیه السلام) ثابت می گردد.
پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در آغاز دعوت علنی عموم مردم، بستگان نزدیک خویش را به سوی اسلام فرا خواند و در همان مجلس، در سال سوم بعثت، علی بن ابی طالب (علیه السلام) را «خلیفه» و «وصی» خویش نامید و شنیدن سخنان علی و فرمانبرداری و اطاعت از وی را بر همگان واجب شمرد.
در دوران حضور در مکه و سپس در مدینه بارها همین خلیفه و وصی و امام بعد از خود را به مردم معرفی نمود و سرانجام در آخرین مأموریت بزرگ خویش در حجه الوداع در غدیر خم، در آخرین سال حیات خویش، علی بن ابی طالب (علیه السلام) را به عنوان امام مسلمانان و وصی و ولی و خلیفه خویش به عموم مسلمانان معرفی و اطاعت و پیروی از او را ضروری و لازم شمردند. امام علی(علیه السلام) در نامه ای «منشأ تشیع» را به درستی تبیین نمود و همین حقایق درباره پیدایش مذهب شیعه را روشن کرده اند. آن نامه در این نوشتار، تفسیر و بررسی می گردد.
شیعه در نامه امام علی(علیه السلام) به شیعیان
صاحب اصول کافی، ابوجعفر محمدبن یعقوب بن اسحاق کلینی رازی در کتاب ارزشمند «الرسائل» با استناد خود از علی بن ابراهیم روایت کرده است که امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیه السلام) پس از مراجعت از نهروان این نامه را نوشت و امر نمود که بر مردم خوانده شود.
امام علی(علیه السلام) کاتب خویش «عبیدا…بن ابی رافع» را فراخوانده و از او خواستند ده نفر از کسانی را که مورد اعتماد و وثوق امام باشند، دعوت کند.
چون همه حاضر شدند، امام علی(علیه السلام) به آنان فرمودند: «این نامه را بگیرید و عبیدا…بن ابی رافع هر هفته روز جمعه آن را برای مردم بخواند و شما شاهد و گواه باشید.» (1)

متن نامه و سند آن
در نامه مذکور چنین آمده است: به نام خداوند بخشاینده بخشایشگر، این نامه از بنده خدا علی امیرالمؤمنین به شیعه او از مؤمنان و مسلمانان! این نام (شیعه) اسمی است که خداوند در کتاب (قرآن) گرامی داشته و به آن شرافت داده است و در قرآن فرموده: از پیروان و شیعه نوح، ابراهیم بود (2) و شما شیعه پیامبرید و شیعه اسم خاص نیست و امری نوظهور و بدعت گونه نیست و درود و سلام بر شما باد(3)
سند این نامه چنانکه پیش از این ذکر شد، دارای اعتبار است و پس از مرحوم کلینی، سیدبن طاووس و علامه مجلسی و دیگران این حدیث شریف را نقل کرده اند. در اینجا پیش از اینکه پیامها، درسها و حقایق نهفته در این نامه روشنگر و راهنما، بررسی و شناسایی گردد، توضیحی پیرامون معنای لغوی و اصطلاحی واژه شیعه که سه بار مستقیم در متن نامه آمده و تمام مطالب نامه با آن در ارتباط است، ذکر می شود.

شیعه در اصطلاح فقها، متکلمان و مورخان
واژه شیعه گر چه در لغت به معنای پیروان یا قومی که بر امری مجتمع هستند می باشد، ولی در تاریخ اسلام و در میان فیلسوفان، مفسران، فقیهان و متکلمان مسلمان، به قومی که پیرو اهل بیت باشند، اختصاص یافته است. شیعه، انسانی است که به حکم وحی الهی و امر نبوی(صلی الله علیه و آله و سلم)، علی بن ابی طالب (علیه السلام) را خلیفه منصوب از جانب خداوند می داند و در معارف اسلامی پیرو اهل بیت(علیه السلام) است.
شهید ثانی در الروضه البهیه من شرح اللمعه الدمشقیه گفته است: شیعه کسی است که علی(علیه السلام) را مشایعت و پیروی کند و ایشان را در امامت بر غیر مقدم بدارد.(4)
مرحوم علامه طباطبائی درباره شیعه نوشته است: شیعه به کسانی گفته می شود که جانشینی پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) را حق اختصاصی خانواده رسالت می دانند و در معارف اسلام پیرو مکتب اهل بیت می باشند.(5) اختصاص واژه شیعه به پیروان علی(علیه السلام) و اهل بیت(علیه السلام) در سطحی است که در کتابهای دانشمندان اهل سنت هم به آن تصریح شده است. «ابن خلدون» در این رابطه می نویسد: بدان که شیعه از لحاظ لغوی به معنای یاران و پیروان است و در اصطلاح و عرف فقیهان و متکلمان اعم از پسینیان و پیشینیان بر پیروان علی(علیه السلام) و فرزندانش اطلاق می گردد.(6)
نگاهی به مطالب نامه امام علی(علیه السلام) به شیعیان
در نامه امیرمؤمنان علی بن ابی طالب(علیه السلام) به شیعیان، درسها، پیامها و حقایق مهمی وجود دارد که با تأمل و دقت در متن و الفاظ و جملات نامه، آشکار می گردد. در مجموع دو مطلب درباره خود امام و پنج مطلب مهم درباره شیعه در این نامه نهفته است.

علی(علیه السلام) در نگاه علی(علیه السلام)
کوشش در راه شناسایی علی(علیه السلام) با بررسی سخنان آن حضرت درباره خویش، یکی از راههای رسیدن به حقیقت شخصیت ایشان است. امام علی(علیه السلام) در نامه مذکور، دو لقب و صفت برای خود ذکر کرده اند؛ یکی «عبدا…» و دیگری «امیرالمؤمنین» است.
«عبدا…» عالی ترین جایگاه کمال و نهایت رشد معنوی انسان است؛ صفتی برای پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در تشهد نماز پیش از شهادت به رسالت قرار گرفته، همین عبودیت است.
«امیرالمؤمنین» نیز صفت و لقب اختصاصی علی بن ابی طالب (علیه السلام) است. تنها آن حضرت برای فرماندهی مؤمنان شایستگی دارد و به کار بردن این تعبیر برای دیگر انسانها، از زمامداران و غیر آنها در جهان اسلام از رحلت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) تا امروز، جز امامان معصوم(علیه السلام) درست نیست.

شیعه در کلام امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)
مطالب مهم پنجگانه نامه امام علی(علیه السلام) به شیعیان عبارت است از:
الف) واژه شیعه در صدر اسلام در بیان امام علی(علیه السلام) در همین معنای عرفی و اصطلاحی امروز به کار رفته است و این ریشه دار بودن تشیع و پیوند آن با عصر رسالت را می رساند.
ب) شیعه در قرآن، واژه شریف و ارزشمندی است.
ج) شیعه علی(علیه السلام) در حقیقت شیعه رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) است.
د) شیعه اسم عام است.
ه) شیعه نوظهور و بدعت گونه نیست.

شیعه واژه شریف در پیشگاه خداوند
امیرمؤمنان علی(علیه السلام) در نامه مذکور، شیعه را واژه ای شریف و مقدس و گرامی درون قرآن و وحی الهی دانسته اند و برای روشن شدن این شرافت و کرامت، یک آیه از قرآن را که در آن این کلمه وارد شده، آورده اند. خداوند در قرآن کلمه «شیعه» را شرافت داده است. دلیل آن، به کار رفتن این کلمه برای پیروی از پیامبران است.
در قرآن سه بار واژه شیعه برای پیروی از انبیا آمده است. در سوره قصص آیه 15 دو بار ذکر شده است.
همچنین، در سوره صافات آیه 83 به این واژه اشاره شده است.
انتم شیعه النبی محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)
امام علی(علیه السلام) در این جمله از نامه خطاب به شیعیان می گویند، شما شیعیان در حقیقت پیرو و شیعه حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) هستید!
چون شناخت علی(علیه السلام) در پرتو تربیت نبی(صلی الله علیه و آله و سلم) تحقق یافته است. این جمله زیبای امیرالمؤمنین(علیه السلام) ما را به سوی این حقیقت راهنمایی می کند که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) مؤسس و بنیانگذار تشیع هستند و تشیع علوی(علیه السلام) همان اسلام محمدی(صلی الله علیه و آله و سلم) است و اسلام محمدی(صلی الله علیه و آله و سلم) فلسفه وجودی تشیع علوی است.
هم عقاید مذهب شیعه با وحی الهی و بیان پیامبر شکل گرفته است و هم نام شیعه نخستین بار توسط پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) برای پیروان امیرمؤمنان علی بن ابی طالب (علیه السلام) به کار رفته است. احادیث نبوی زیادی در کتابهای اهل سنت وجود دارد که به کار رفتن کلمه شیعه توسط شخص پیامبر برای پیروان امام علی(علیه السلام) و در همان معنای عرفی و اصطلاحی امروز را نشان می دهد، به عنوان نمونه فقط دو حدیث بررسی می شود: سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی در «ینابیع الموده لذوی القربی» از ابن عباس و ام سلمه دو تن از اصحاب پیامبر این حدیث را نقل کرده که فرموده اند علی و شیعته هم الفائزون یوم القیامه. علی و شیعه او رستگاران روز قیامت هستند.(7) ملاحظه می کنید که در این حدیث نبوی کلمه شیعه برای پیروان علی(علیه السلام) آمده و این می رساند، نامگذاری مذهب شیعه نیز ریشه در بیان پیامبر دارد و نخستین مرتبه رسول ا…(صلی الله علیه و آله و سلم) کلمه شیعه را در همین معنای اصطلاحی فعلی آن استعمال کرده اند.
«ابن حجر عسقلانی» نیز در الصواعق الحرقه از قول طبرانی چنین آورده که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به علی(علیه السلام) فرمود: چهار نفری که وارد بهشت می گردند من و تو و حسن و حسین هستیم و شیعه ما از اطراف راست و چپ ما وارد می شوند.(8) در این حدیث نبوی«شیعتنا» آمده است و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) پیروان علی(علیه السلام) را شیعه پیامبر و علی دانسته و با ضمیر نا که متکلم مع الغیر است بیان نموده اند و در هر حال کلمه شیعه برای پیروان علی(علیه السلام) در کلام پیامبر وارد شده است.

اسم غیرمختص
شخصیتهای برجسته ای از میان اصحاب پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نظیر سلمان فارسی، ابوذر، مقداد، عمار، خزیمه ذوالشهادتین، ابی التیهان، حذیفه الیمان، فضل بن عباس، عبدا… بن عباس، هاشم بن عتبه المرقال، ابوایوب انصاری، ابی بن کعب، بلال بن ریاح مؤذن پیامبر، حمزه، جعفر و عقیل و غیر اینها شیعه بوده اند و در زمان حیات پیامبر اسلام به عنوان شیعه علی شهرت یافتند.(9)
جمله «اسم غیرمختص» از امیرمؤمنان علی(علیه السلام) در نامه مذکور روشنگر این حقیقت است که گروهی در زمان حیات پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و دوران خلافت امام علی(علیه السلام) به اسم شیعه شناخته می شده اند که در کتابهای تاریخی نیز از آن یاد شده است، ولی آن حضرت در این جمله خواسته اند به همه بگویند درست است شخصیتهایی نظیر سلمان و مقداد و عمار و ابوذر شیعه علی(علیه السلام) نامیده شده اند اما نام شیعه به آنان اختصاص ندارد چون شیعه اسم خاص نیست بلکه اسم عام است و در طول تاریخ تا روز قیامت به هر کس مؤمن به پیامبر و وصی پیامبر باشد اطلاق می شود.

شیعه بدعت نیست!
دشمنان اسلام ناب محمدی(صلی الله علیه و آله و سلم) و تشیع علوی(علیه السلام) همواره کوشش کرده اند و در هر زمان به شکلی در راه تحریف حقایق پیرامون تشیع تلاش می کنند.
امام علی(علیه السلام) در جمله «امر غیرمبتدع» به همگان هشدار می دهند که شیعه چیز جدید و تازه ای نیست، گویا می خواسته اند پیشاپیش شبهاتی را که درباره ریشه و مبدأ تشیع ایجاد خواهند کرد برطرف نمایند.
امام علی(علیه السلام) در جمله مذکور بدعت بودن تشیع را به طور کلی نفی کرده اند و روشن می نمایند و نشان می دهند که تشیع همان اسلام راستین و جریان اصلی اسلام و گوهر و حقیقت دین و مولود طبیعی اسلام است و شیعه نه چیزی بر اسلام افزوده است و نه چیزی از آن کاسته است و صد در صد متعهد به همه تعلیمات پیامبر در ابعاد گوناگون است.
دانشمند دیگر اهل سنت نویسنده مصری محمد فکری ابوالنصر می گوید: شیعه نه در اصول کاری به ابوالحسن استفری دارد و نه در فروع کاری به مذاهب اربعه، بر این اساس که مذهب ائمه شیعه سابقتر است و در نتیجه (این سابق بودن و اتصال به پیامبر این مذهب به عنوان یک مذهب اسلامی قرآنی محمدی و در واقع به عنوان اسلام) موثق تر و اطمینان بخش تر است و از دیگر مذاهب سزاوارتر به پیروی است. چون مسلمانان در سه قرن اول دارای همان مذهب بودند و مذهب شیعه از این جهت نیز سزاوارتر به پیروی است.(10)

پاورقی ها

1- برنامه سعادت، سیدبن طاووس، ترجمه سیدمحمدباقر شهیدی گلپایگانی، ص 224 و ص 225
کشف المهجه لثمره المهجه، رضی الدین ابی قاسم علی بن موسی بن جعفربن محمدبن طاووس الحسنی الحسینی ص 173 و ص 174
بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج30، ص 8
2- قرآن کریم، سوره صافات، آیه 83
3- بحارالانوار، ج 30، ص8
4- الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه، شهید سعید زین الدین الجبعی العاملی، ج 3، ص 182
5- شیعه در اسلام، ص 4
6- تاریخ ابن خلدون
7- ینابیع الموده لذوی القربی، شیخ سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی،ج 2، ص 78
8- الصواعق الحرقه، ابن حجر، ص 102
9- اصل الشیعه و اصولها، ص 122 و ص 123
10- المراجعات، امام سیدعبدالحسین شرف الدین موسوی، ص 10

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید