آنچه که در زندگی انسان بسیار اهمیت دارد، داشتن اخلاق کریمانه است, زیرا ارتباطات درونی و بیرونی چه در خانواده و جامعه منوط به برقرار کردن یک رابطه حسنه در سایه داشتن خلق و خوی پسندیده میباشد. روی این اصل پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ به عنوان یک انسان نمونه و تمام عیار از جهت ارتباط اخلاقی چه در محیط خانواده و چه در محیط اجتماع زبانزد عام و خاص است. اما پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ با داشتن چنین اخلاق کریمانهای هدف و برنامهای را داشته است و علت بعثت را در تکمیل مکارم اخلاق ابراز میکنند.
خداوند متعال در آیه 2 از سوره مبارکه جمعه علت بعثت را این طور بیان میکنند: «هُوَ الذی بعث فی الاُمیّن رَسوُلاً مِنهُمْ یَتلوُا عَلَیْهمِ ءایتهِ وَ یُزَکّیهِمْ وَ یُعَلمُهم الکتب و الحکمه و ان کانوُا مِنْ قبلُ لَفی ضَلالِ مُبین»؛ او پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ برانگیخت از میان شما که برایتان آیات خدا تلاوت کند و تهذیب و تزکیه نفس و تعلیم کتاب و حکمت را به شما بیاموزد، قبل از این در ضلالت و گمراهی آشکار به سر میبردید.
خداوند در این آیه علت بعثت را در سه امر خلاصه میکند:
الف) تلاوت آیات که جنبه مقدماتی دارد.
ب) تهذیب و تزکیه نفوس.
ج) تعلیم کتاب و حمکت.
قدر مسلم است که تهذیب و تزکیه نفوس شالوده حرکت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ در زندگی خویش است تا الگویی برای انسان ها باشد یکی از موارد داشتن اخلاق کریمانهِ تهذیب نفس است، شکی نیست که انسان برای سازندگی و اصلاح نفس, جهت رسیدن به سعادت حقیقی باید چیزهایی را از حیث فعل و ترک مراعات کند، باید آمر نفس خویش باشد نه مأمور, اگر انسان همه علوم و فنون را فرا گیرد, اما حاکم درونش نباشد به سعادت واقعی نخواهد رسید, همه ترقیّات و پیشرفت علمی و صنعتی, موقعی به ثمر می رسد منتج خواهد بود که توأم با ایمان و اصلاح درونی آن عالم یا هنرمند باشد. طبیبی که طبق خواسته دل کار میکند, صنعتگری که تحت تأثیر نفس صنعت خود را عرضه میکند, خلاصه آحاد مردم اگر به سبب آسیبپذیری دل از مکارم اخلاق و تهذیب نفس فاصله گیرند؛ نفس اماره بر آنها مسلط گردد, در نتیجه چنین جامعهای از سعادت حقیقی باز میماند، لذا خداوند متعال تهذیب نفس بشر را در حرکت نمادین پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ قرار داده تا این رفتار برای ما انسانها سرمشق باشد؛ حرکتی که بازتاب آن در جامعه تبدیل به یک کار خوب و پسندیده و یا اخلاق کریمانه بشود.
تعلیم کتاب و حکمت یکی دیگر از مواردی است که فلسفه بعثت از مکارم اخلاق روی آن دور میزند. حکمت به اینکه هدف و غایت بشر از خلقش به چه منظوری بوده است؟ حکمت متعالیه خداوند این است که توسط پیامبر انسانها به کمال حقیقی که همان قرب الهی است، نائل آیند. لذا مکارم اخلاق پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ بر این باور است که تمام نیازهای بشری چه در زمان خودش و چه در اعصار بعد از خودش به فعلیت برساند.
او نه برای هدایت یک قبیله و یا یک ملت فرستاده شده بود, بلکه مأموریت جهانی داشت «لِیکوُنَ لِلْعالَمینَ»[1] میبایست بشریت را از ظلمات و شهوت و جهالت, پرستش به بتهای جاندار و بیجان و استبداد و تحکیم فرمانروایان و تقلید بی چون و چرا از کاهنان و بزرگان و تعصبات نژادی و طبقاتی و فقر مادی و معنوی نجات بخشد و از این همه زنجیرهایی که برگردن ناتوانش فشار آورده و جسم و جانش را فرسوده بود، آزاد کند. و نیز مقیاسهای ساختگی و دروغین که قرنها وسیله سنجش عادات و اخلاق, شناخته شده و زشتی ها را در نظر مردم زیبا مینمود و باطل را در لباس حق جلوه میداد به هم بزند و مقیاس واقعی نیک و بد را, به جریان اندازد.[2] لذا میدانیم که تحقق این عمل یک شب و یا یک سال به بار نخواهد نشست بلکه سالیان سال و یا در طول همین 23 سال بعثت به تدریج جریان مسیر را عوض و جامعهای که مبتنی بر اخلاق کریمانه باشد پیریزی شود. مولا امیرالمؤمنین علی ـ علیه السّلام ـ در نهجالبلاغه علت بعثت را چنین میفرماید: «فَانظُرُوا اِلی مواقعِ نعم اللهِِ عَلَیهِم حَینَ بَعَثَ اِلَیهِمُ رَسوُلاً, فَعَقَد بملته طاعتهُمْ, و جَمعَ عَلی دَعْوَتِهِ اُلْفَتَهُمْ,…»؛[3] حال به نعمتهای بزرگ الهی که به هنگامه بعثت پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ بر آن ها فرو ریخت بنگرید, که چگونه اطاعت آنان را با دین خود پیوند داد و با دعوتش آنها را به وحدت رساند؟ چگونه نعمتهای الهی بابهای کرامت خود را بر آنان گستراند, و جویبارهای آسایش و رفاه برایشان روان ساخت! و تمام برکات آیین حق آنان را برگرفت. اگر در حدیث فوق دقت کنیم این حرکت باید در طول این 23 سال باید صورت گیرد و با اخلاق نیکویش, جامعهای اسلامی و انسانساز درست کند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. مکارم الاخلاق؛ رضی الدین حسن بن فضل طبرسی، قم، شریف رضی، چهارم، 1412ه ق.
2. وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، قم، آل البیت؛ 1409ه ق، ج15، ص199، باب تخلف به مکارم اخلاق.
پی نوشت ها:
[1] . فرقان/1.
[2] . موسوی زنجانی, سید ابولفضل، گوشهای از اخلاق محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ به اهتمام سیدحسین جعفری, قم، انتشارات آل عبا ـ علیه السّلام ـ ، 1380 ش، ص 44.
[3] . نهجالبلاغه, ترجمه محمد دشتی, قم، انتشارات دفتر نشر مصطفی, 1379 ش، خطبه 192, ص396.