چکیده :
ملاک ایمان تنها نماز و روزه و حج و انفاق نیست؛ بلکه اگر انسان در کنار این اعمال امانتدار نیز بود، ایمان و تقواى او ارزشمند است؛ زیرا چه بسا افرادى اهل نماز و روزه و انفاق و حج و حتى نماز شب هستند، اما هرگاه سرّى از اسرار برادر دینى آنان به گوششان مىرسد، آن را افشا مى نمایند و یا از امانتهاى الهى ـ که خداوند در نزد آنان به ودیعه گذاشته ـ پاسدارى نمى کنند که طبق این روایت، ایمان چنین افرادى ارزش ندارد و در پیشگاه خداوند جایگاهى ندارند.امانتدارى از چنان اهمیّتى برخوردار است که کافر و منافق و فاسق نمى شناسد؛ بدین معنا که انسان مکلف است امانت دیگران را حفظ نماید؛ حتى اگر صاحب امانت کافر، منافق یا فاسق باشد.
متن مقاله :
قرآن کریم خطاب به مؤمنان میفرماید:
«اِنَّ اللّهَ یأمُرُکم اَن تُؤَدُّوا الاَمـنـتِ اِلی اهلها»؛ «خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحبان آن برسانید». [۱]
در آیه ای دیگر امانت داری را از صفات مؤمنانی دانسته که در آخرت رستگارند؛
«قَد اَفلَحَ المُؤمِنون … والَّذینَ هُم لاَِمـنـتِهِم وعَهدِهِم رعون»؛ «همانا مؤمنان رستگارند؛ کسانی که بر امانت و عهد خود مواظبت مینمایند». [۲]
در روایات اسلامی نیز برای امانت و ادای آن اهمیت و فواید فراوانی ذکر شده است؛ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) میفرماید:
«لا تَنظُرُوا اِلی کثرَهِ صَلاتِهِم و صَومِهِم و کثرَهِ الحَجِّ والمَعروفِ و طَنطَنَتِهِم بِاللَّیلِ و لکن اُنظُرُوا اِلی صِدقِ الحَدیثِ و اَداءِ الاَمانَهِ»؛
«به زیادی نماز و روزه و حج و بخشش و نالههای شبانه افراد نگاه نکنید؛ بلکه به راستگویی و امانتداری آنها بنگرید». [۳]
بر این اساس ملاک ایمان تنها نماز و روزه و حج و انفاق نیست؛ بلکه اگر انسان در کنار این اعمال امانتدار نیز بود، ایمان و تقوای او ارزشمند است؛ زیرا چه بسا افرادی اهل نماز و روزه و انفاق و حج و حتی نماز شب هستند، اما هرگاه سرّی از اسرار برادر دینی آنان به گوششان میرسد، آن را افشا مینمایند و یا از امانتهای الهی ـ که خداوند در نزد آنان به ودیعه گذاشته ـ پاسداری نمیکنند که طبق این روایت، ایمان چنین افرادی ارزش ندارد و در پیشگاه خداوند جایگاهی ندارند.
امانتداری از چنان اهمیتی برخوردار است که کافر و منافق و فاسق نمیشناسد؛ بدین معنا که انسان مکلف است امانت دیگران را حفظ نماید؛ حتی اگر صاحب امانت کافر، منافق یا فاسق باشد.
امام صادق (علیه السلام) در روایتی فرمود:
«عَلَیکم بِاَداءِ الاَمانَهِ اِلی مَنِ ائتَمَنَکم، فَلَو أَنَّ قاتِلَ اَمیرِالمُؤمِنینَ ائتَمَنَنِی عَلی اَمانَهٍ لاَدَّیتُها اِلَیهِ»؛
«بر شما باد به امانت داری نسبت به کسی که شما را امین قرار داده است. همانا اگر قاتل امیرالمؤمنین امانتی را به من بسپارد، هرآینه آن را بر میگردانم». [۴]
امام سجاد (علیه السلام) نیز در حدیثی خطاب به گروهی از شیعیان فرمود:
«عَلَیکم بِأَداءِ اَلامانَهِ، فَوَالذِی بَعَثَ مُحَمَدَا بِالحَقِ نَبِیاً لَو أَنَّ قاتَل اَبِی الحُسِینِ بنِ عَلی اِئْتَمَنِی عَلی السِیفِ الَّذِی قَتَلَهُ بِه لاَدَّیتَه»؛
«بر شما باد به ادا کردن امانت. سوگند به کسی که محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) را به حق مبعوث نمود، اگر قاتل حسین بن علی شمشیری که با آن پدرم را به قتل رسانده در نزد من امانت گذارد آن را به او باز خواهم گرداند». [۵]
بر همین اساس است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) آن هنگام که قصد ترک مکه را نمود به علی (علیه السلام) سفارش کرد که آنچه را از مردم مکه در نزد آن حضرت است، به آنان بازگرداند و سپس عازم مدینه شود؛ این در حالی است که مردم مکه به آن حضرت جفا کردند تا آنجا که قصد کشتن آن حضرت را داشتند؛ ولی با وجود این پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) امانت آنان را بازگردانید. همچنین در ردّ امانت، انسان نباید نگاه کند که آیا این امانت و مال دیگران ارزشی دارد یا خیر؟ مال دیگران، مال و حق آنان است؛ حال چه زیاد و باارزش باشد یا اندک و کمارزش، انسان موظف است آن را به آنان باز گرداند.
علی (علیه السلام) میفرماید:
«أُقسِمُ لَسَمِعتُ رَسُولَ اللّهِ یقُولُ لِی قَبلَ وَفاتِهِ بِساعَهٍ مِرارا ثَلاثا: یا اَبا الحَسَنِ، أَدِّ الامانَهَ اِلی البِرِّ والفاجِرِ فیما قَلَّ وجَلَّ حَتّی فِیالخَیطِ والمِخیطِ»؛
«سوگند میخورم! پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) ساعتی پیش از وفات خود سه بار به من فرمود: یا اباالحسن، امانت را، کم باشد یا زیاد، به نیکوکار و بدکار برگردان؛ اگر چه آن امانت نخ یا سوزنی باشد». [۶]
برخی گمان میکنند که ردّ امانت باید در چیزهای با ارزش و امور مهم باشد؛ اما نسبت به امور کم ارزش بیاهمیت هستند؛ اگر مال اندکی از کسی نزد آنها بماند به آن بهایی نمیدهند و آن را به صاحبش برنمیگردانند و یا گاه حرفهای دیگران را کم اهمیت شمرده، برای افراد دیگر بازگو میکنند و اگر به آنان گفته شود که شاید آن شخص راضی نباشد که این سخنش برای دیگران نقل شود، با گفتن این کلام که این سخن اهمیتی ندارد یا ان شاء الله که راضی است به سادگی از کنار این امر مهم میگذرند؛ در حالی که همه این موارد خیانت در امانت محسوب میشود و در قیامت باید پاسخگو باشد. همچنین امانتداری آثار دنیوی و اخروی فراوانی را برای انسان درپی دارد.
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) در روایتی فرمود:
«اَلامانَهُ تَجلِبُ الرِّزقَ والخِیانَهُ تَجلِبُ الفَقرَ»؛ «امانت داری موجب نزول روزی و خیانت، موجب نزول فقر است». [۷]
از لقمان حکیم نیز نقل شده که در وصیتی به فرزندش فرمود:
«یا بُنَی أَدِّ الامانَهَ تَسلَم لَک دُنیاک و آخِرَتُک و کن اَمینا تَکن غَنیا»؛
«فرزندم! امانت را به صاحبش برگردان تا دنیا و آخرتت سالم بماند و امانت دار باش تا توانگر باشی». [۸]
خیانت در امانت
در مقابل صفت پسندیده امانتداری، صفت زشت و ناپسند خیانت قرار دارد که در تعالیم اسلامی به شدت از آن نهی شده و آیات و روایات زیادی در این زمینه وارد شده است که در ذیل به چند روایت اشاره میکنیم:
رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود:
«مَن خانَ اَمانَهً فِی الدُّنیا و لَم یرُدَّها اِلی اهلها ثُمَّ اَدرَکهُ المَوتُ ماتَ عَلی غَیرِ مِلَّتِی و یلقَی اللّهَ وَ هُوَ عَلَیهِ غَضبانُ»؛
«کسی که در دنیا به امانتی خیانت ورزد و آن را به صاحبش برنگرداند و آنگاه بمیرد بر دین من نمرده است و در حالی با خدا دیدار میکند که بر او خشمگین است». [۹]
و نیز آن حضرت فرمود:
«اَربعٌ لا تَدخُلُ بَیتا واحِدَهٌ مِنهُن إلاّ خَرِبَ و لَم یعمَر بِالبَرَکهِ، الخِیانَهُ والسِّرقَهُ و شُربُ الخَمِر والزِّنا»؛
«چهار چیز است که اگر یکی از آنها وارد خانهای شود آن خانه خراب میشود و برکتی آن را آباد نخواهد کرد: خیانت، دزدی، شرابخواری و زنا». [۱۰]
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) نیز میفرماید:
«شَرُّ النّاسِ مَن لا یعتَقِدُ الاَمانَهَ و لا یجتَنِبُ الخِیانَهَ»؛ «بدترین مردم کسی است که به امانت، اعتقادی ندارد و از خیانت اجتناب نمیورزد». [۱۱]
منابع
[۱]. نساء ۴ ۵۸.[۲]. مؤمنون ۲۳ ۱ و ۸.
[۳]. روضه الواعظین، ص ۳۷۳؛ وسائل الشیعه، ج ۱۹، ص ۶۹.
[۴]. الکافی، ج ۵، ص ۱۳۳.
[۵]. معانی الاخبار، ص ۱۰۸؛ روضه الواعظین، ص ۳۷۳.
[۶]. تحف العقول، ص ۱۷۵.
[۷]. الکافی، ج ۵، ص ۱۳۳.
[۸]. مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۷؛ معانی الاخبار، ص ۲۵۳.
[۹]. من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۱۵؛ وسائل الشیعه، ج ۱۹، ص ۷۷.
[۱۰]. عوالی الئالی، ج ۱، ص ۳۶۳.
[۱۱]. عیون الحکم والمواعظ، ص ۲۹۴.
برگرفته از کتاب”سیمای شیعه از نگاه اهل بیت” نوشته ی سید جعفر صادقی فدکی