آن چه مسلم است معنی «قلب» در قرآن کریم، بیشتر در چیزی استعمال میشود که آدمی به وسیله آن درک میکند و احکام عواطف باطنیاش را ظاهر و آشکار میسازد، یعنی همان روح و عقل آدمی که به وسیله آن حکم میکند، چیزی را دوست و یا دشمن میدارد، میترسد، امیداور میشود، آرزو میکند و خوشحال میشود. اما این که، خداوند چگونه میان انسان و روح و عقل او قرار میگیرد، احتمالات فراوانی از جانب مفسران درباره آن داده شده:
1. اشاره به شدت نزدیکی خداوند به بندگان است، آن چنان که گویی در درون جان او و میان او و خودش قرار گرفته، همان گونه که قرآن کریم میفرماید: «وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ، ما از رگ گردن به انسان نزدیکتریم».
2. اشاره به آن است که گردش دلها و فکرها به دست خداست، آن چنان که در دعا میخوانیم: «یا مقلب القلوب و الابصار، ای کسی که گردش دلها و فکرها به دست تو است».
3. منظور این است که اگر لطف خدا نبود، هرگز انسان به حقانیت حق و باطل بودن باطل، پی نمیبرد.
4. منظور این است که خداوند میان انسان و قلبش به وسیله مرگ حائل ایجاد میکند، لذا مردم باید تا فرصت دارند در انجام طاعات و کار نیک تلاش کنند.
اما وجه جمع همه این تفسیرها به این است که بگوییم: خداوند در همه جا حاضر و ناظر و به همه موجودات احاطه دارد و مرگ و حیات، علم و قدرت، آرامش و امنیت، توفیق و سعادت همه در دست او و به قدرت اوست و به همین دلیل انسان نه چیزی را میتواند از او پنهان بدارد و نه کاری را بیتوفیق او انجام دهد و نه سزاوار است به غیر او روی آورد و از غیر او تقاضا کند، چرا که او مالک همه چیز است و محیط به تمام وجود انسان، او به یک یک اجزاء وجودی انسان و توابع آنها محیط است و به طور حقیقت همه آنها را مالک است و در آنها به هر صورت که بخواهد تصرف میکند و از ملک خود و تصرفاتش هر مقدار که به خواهد به انسان واگذار مینماید و به او تملیک میکند، پس خداوند، بین انسان و تمام اجزاء وجودش و تمامی توابع آنها حائل است، و بین او و قلبش، بین او و گوشش، بین او و چشمش، بین او بدنش، و بین او و جانش، هر مقدار از آنها را به هر نحوی که به خواهد به سود انسان تملیک میکند و هر مقدار را که نخواهد نمیکند.
خلاصه آن که: این حائل شدن در همه حال به نفع انسان است، زیرا اگر قدری تأمل و اندیشه نماید میتواند خدا را در خود بیابد و با مدد از او، از مهلکه و گرفتاری نجات یابد و از حوادث مختلف روزگار، و امتحانهای آن موفق بیرون آید.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. تفسیر المیزان، علامه طباطبایی رحمه ا…، مترجم سید محمدباقر موسوی همدانی؛ ج 9، ص 62 – 58، 1364 هـ.ش، دفتر نشر اسلامی.
2. تفسیر نمونه، آیت ا… مکارم شیرازی، ج 7، ص 130 – 129، دارالکتب اسلامیه.