قبل از اینکه وارد بحث اصلی شویم ذکر این مطلب ضروری است که عدل بر دو قسم است:
1. عدل بشری، که دارای معانی متفاوتی است ولی بخاطر رعایت اختصار به یکی از آنها که مهمتر است اشاره میشود وآن عبارت است از احترام به حقوق دیگران و عدم تجاوز و تصرف در حقوق افراد دیگر. 2. عدل الهی: یعنی خداوند فضل و کرمش را نسبت به موجودی که استحقاق دریافت آنرا دارد دریغ نکند. به عبارت دیگر عدل خداوند عین فضل اوست.[1]
پس از اشاره کوتاه به معنای عدل الهی، میپردازیم به این مطلب که آیا اعمال خیر از غیر مسلمانان پذیرفته میشود یا خیر؟ در صورت پذیرش فرق میان مسلمانان و غیر مسلمان در چیست و در صورت عدم پذیرش و عدم تعلق پاداش به آن اعمال، با عدل الهی چگونه سازگار است؟ به عبارت دیگر، از یک سو چنین به نظر میرسد که اعمال صالح فقط از افراد مسلمان و مؤمن پذیرفته میشود. از سوی دیگر وقتی زندگی برخی از مخترعین و مکتشفینی که مسلمان نیستند مورد مطالعه قرار میگیرد مشخّص میگردد که آنها خدمات بسیار با ارزشی به بشریت کردهاند و به همین خاطر مستحق دریافت پاداش به نظر میآیند. این دو حالت مذکور باعث بوجود آمدن ابهام و سردرگمی در مسأله میشود. نکتهای که در روشن شدن بحث، باید به آن توجّه کرد این است که ما نمیخواهیم دقیقاً مشخص کنیم که چه کسی اهل بهشت است و چه کسی اهل جهنم. چون چنین کاری از هیچ کسی غیر از خداوند امکان پذیر نیست. فقط خداوند از نیات و باطن افراد خبر دارد و میتواند بصورت قطعی حکم کند که عمل چه کسی پاداش دارد و عمل چه کسی پاداش ندارد. البتّه فقط درباره افرادی میتوان اظهار نظر قطعی کرد که اولیاء الهی سرنوشت نهائی آنها را مشخص کرده باشند.
اکنون به بررسی و توضیح مشروح سؤال مذکور میپردازیم. در مورد این بحث دو دیدگاه و طرز تفکر وجود دارد که کاملاً مخالف و مقابل یکدیگر میباشند. ما پس از بیان و بررسی این دو طرز تفکر به دیدگاه سومی میرسیم که بیانگر حقیقت در بحث مورد نظر میباشد.
دیدگاه اول مربوط به کسانی است که معتقدند هیچ فرقی میان مسلمانان و غیرمسلمانان نیست و هر کس عمل صالح و خیری انجام دهد، نظیر احسان به خلق، خدمات بهداشتی و امثال اینها، مستحق پاداش از جانب خداوند میباشد. این گروه برای ادعای خود دو نوع استدلال عقلی و نقلی میآورند که ما بصورت خیلی خلاصه به آنها اشاره میکنیم. دلیل عقلی دارای دو مقدمه است. مقدمه اول: خداوند بین موجودات تبعیض قائل نمیشود بلکه نسبت خدا با همه موجودات یکسان است. به همین خاطر عدالت خداوند اقتضا میکند که هر کس ـ مسلمان یا غیرمسلمان ـ اگر عمل نیکی انجام داد پاداش دهد. مقدمه دوم: حُسْن و قُبح اعمال، واقعی و ذاتی است نه قراردادی. از این دو مقدمه چنین نتیجه گرفته میشود که خداوند بین بندگانش فرق نمیگذارد و عمل خیر و صالحِ هر کسی را پاداش میدهد. در بیان دلیل نقلی، آیاتی را بعنوان نمونه میآورند که در آنها اصل عدم فرق و تبعیض میان انسانها، در پاداش داشتن برای عمل خیر و کیفر داشتن برای عمل شر را بیان میکند. برخلاف دسته اول، گروه دیگری هستند که معتقدند اکثر قریب به اتفاق مردم اهل جهنم میباشند و باید مجازات شوند. این گروه نیز دو نوع استدلال عقلی و نقلی دارند که بصورت گذار به آنها اشاره میشود. دلیل عقلی: در صورتی که خداوند کارهای نیک غیرمسلمانان را بپذیرد پس مسلمان با غیرمسلمان تفاوتی نمیکند. و اگر فرقی بین مسلمان و غیرمسلمان نباشد اصلاً اسلام و ایمان اثر نخواهد داشت و بیفایده میشود. در حالی که اینگونه نیست و فقط اعمال مسلمانان پذیرفته میشود. این گروه حتی بسیاری از مسلمانان را هم به دلایل مختلف مستحق عذاب میدانند و اعمال خیر آنها را مردود اعلام میکنند. دلیل نقلی: به آیات و روایاتی استدلال میکنند که در آنها، عمل کافر غیرمقبول شمرده شده است.
پس از اشاره کوتاه به این دو طرز تفکر، نوبت میرسد به توضیح دیدگاه سوم که نه تفریط گروه اول را دارد و افراط دسته دوم را. آنچنانکه قبلاً هم گفته شد، گروه اول ادعا میکردند که کارهای خوب کافران را خداوند میپذیرد. بخاطر اینکه خوبی و بدی اعمال ذاتی است و عمل خیر حتی اگر از کافر صادر شود، خداوند پاداش میدهد.
این ادعا و دلیلی که برای آن آوردهاند درست است ولی از یک مطلب بسیار مهم غافل شدهاند و آن اینکه، خوبی و بدی دارای دو بُعد است. بُعد اول، حُسن و قُبح فعلی و بُعد دوم حسن و قبح فاعلی. حُسن و قبح فعلی عبارت است از: اثر سودمند یا زیانبار کاری در جامعه. در استدلال مذکور فقط این جنبه از حُسن و قبح مورد توجّه واقع شده و نتیجهگیری شده است که به همین خاطر نتیجه نادرست میباشد. حُسن و قبح فاعلی عبارت است از: «انتساب عمل به شخص فاعل و انگیزههای نفسانی و روحی فاعل که موجب آن عمل شده است.»[2]
پس حسن و قبح فعلی به اثر خارجی عمل مربوط میشود و حسن و قبح فاعلی به چگونگی انجام عمل از سوی فاعل مربوط میشود. برای اینکه یک عمل خیر باشد تا اینکه مستحق دریافت پاداش گردد، سودمند بودن عمل به تنهایی کافی نیست، گرچه اهمیتش انکارناپذیر است، بلکه باید دید فاعل با چه نیّت و چه منظوری و هدفی اقدام به انجام عمل کرده است. اگر دارای نیت و هدف خیر باشد کارش خیر است یعنی حُسن فاعلی هم دارد.[3] اعمال از جهت ظاهر ممکن است شبیه هم باشند و شاید دو عمل هر دو خیر و صالح به نظر آید و عین هم باشند. یا حتی یکی از آندو خیلی با ارزشتر و بزرگتر به نظر آید ولی انگیزه و نیت است که اعمال را از هم جدا میکند. لذا ممکن است عملی که خیلی با ارزش به نظر میرسد در واقع اصلاً ارزشی نداشته باشد و یا برعکس. پس ارزش واقعی اعمال وابستگی جدی به نیّت و انگیزه فاعل دارد.[4] به علت اینکه نیّت روح عمل میباشد. نیّت و هدف خیر، وقتی حاصل میشود که اعتقاد و ایمان به اصول دین از قبیل توحید و نبوت و معاد حاصل گردد. «تا عملی از راه ایمان، عقیده و نیّت, نورانیت و صفا پیدا نکند، به ملکوت الهی نائل نمیشود. عمل زمانی به این مرتبه والا میرسد که روح داشته باشد، روحِ عمل همان بهره اخروی و ملکوتی آن است.»[5]
پس کسی که ایمان و اعتقاد به خداوند نداشته باشد و کافر باشد، عملش اجر و اثری نخواهد داشت، البتّه نکته بسیار مهمی که نباید مورد غفلت واقع شود این است که همه کافران با هم مساوی نیستند بلکه گاهی کفر از روی عمد و لجاجت است که در این صورت شخص کافر با آگاهی و علم، حقیقت را انکار میکند و کفر میورزد. عمل خیر چنین کافری پاداش نخواهد داشت و جایگاهش جهنم است.
اما گاهی کفر از روی جهل و نادانی است هیچگونه عمل و عنادی وجود ندارد. در این صورت عمل خیر شخص کافر پذیرفته میشود و نزد خداوند معذور خواهد بود. علاوه بر اینکه اگر عملی با نیّت خیر و به منظور خدمت به بشریت از شخص کافر و مشرک صادر شود در این صورت هم خداوند عمل شخص را نادیده نمیگیرد. چنانکه در بعضی از احادیث آمده است که مشرکانی مثل حاتم طائی چون کارهای خیر و نیکو از روی انسان دوستی انجام دادهاند، دچار عذاب نمیشوند و یا در عذابشان کاهش داده میشود.[6]
در پایان این نکته را متذکر میشویم که اگر عمل خیر غیرمسلمان صلاحیت پاداش گرفتن داشته باشد خداوند دریغ نمیکند و الاّ عملش اثری نخواهد داشت و این از ناحیه خداوند نیست بلکه از ناحیه خود عمل است. پس هیچ منافاتی با عدل خداوند ندارد. چون عمل به صورت مطلق ارج و پاداش ندارد بلکه عملِ مشروط به شرایطِ خاص دارای پاداش است.
پی نوشت ها:
[1] . ر.ک، مطهری، مرتضی، عدل الهی، قم، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه، 1361، ص 48 ـ 50.
[2] . همان، ص 291.
[3] . همان، از ص 261 ـ 293.
[4] . ر.ک، به عدل الهی از دیدگاه امام خمینی (ره)، استخراج و تنظیم: معاونت پژوهشی مؤسسه تنظیم و نشر امام خمینی (ره) موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، چاپ اول، 1378، ص 94 ـ 196.
[5] . مطهری، مرتضی، عدل الهی، ص 301.
[6] . ر.ک، مطهری، مرتضی، عدل الهی، ص 297 ـ 305.